کمال الدین بهزاد، نگارگر مکتب هرات در دورة تیموری و اوایل صفوی، از برجسته ترین نگارگران ایرانی است. صاحب نظران و شرق شناسان او را پیرو مکاتب طبیعت گرایی (ناتورالیسم) یا واقع گرایی (رئالیسم) معرفی کرده و با همین دیدگاه، آثار او را بررسی کرده اند. اما سؤال این ا ست که آیا به راستی کمال الدین بهزاد هنرمندی واقع گرا یا طبیعت گرا بوده است؟ برای پاسخ به این سؤال، از روشهای نقد مدرن استفاده و، با دو نظریة «حضور مؤلف» و «مرگ مؤلف»، آثار این هنرمند بزرگ بررسی شده که حاصل هر دو یک پاسخ بوده است: کمال الدین بهزاد هنرمندی است آرمان گرا و وفادار به آرمانهای عرفانی و آرمانهای بصری سنتی نگارگری ایرانی.
در سده های میانه اسلامی، که اوج ترقی هنر ها محسوب می شود، سفالگری نیز پا به پای سایر عرصه های هنری، به مثابه پایه تجدید حیات هنری، در رقابت با صنعت ساخت ظروف درباری طلا و نقره حرکت نمود و سفالگران این دوره از خاک رس، نقش و لعاب ظروفی مجلل تولید نمودند. از آنجا که محصول و هر اثر هنری زاییده جامعه ای است که آن اثر را می طلبد، دو گونه ظروف فلزی وهمچنین جایگزینی سفالینه های زرین فام چالشی قابل توجه در سده های میانه اسلامی به شمار می رود. این تحقیق، ضمن بررسی ویژگی ها و شرایط اجتماعی مردمان عصر سلجوقی و ایلخانی، تأثیر این عوامل اجتماعی را در بازنمایی نقوش سفالینه های زرین فام و ظروف فلزی برجای مانده ردیابی می نماید. نگارندگان در پژوهش پیش رو کوشیدند تا روند جانشینی ظروف زرین فام و رقابت با ظروف فلزی سده های میانه را تشریح کنند. بنابراین مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که ویژگی ها و شرای اجتماعی مردمان عصر سلجوقی و ایلخانی کدام اند، و کدام یک از نقوش سفالینه های زرین فام و ظروف فلزی این عصر متأثر از شرایط اجتماعی وقت بوده است. روش مقایسه ای _ تحلیلی به کار گرفته شده در مقاله حاضر بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است. افزون بر این، تحلیل این آثار و بازتاب جامعه تولید کننده آنها بر پایه نظریات جامعه شناختی صورت گرفته و مصداق آنها در دوره زمانی مورد بحث با ارائه تصاویر و مطالبی از منابع تاریخی این دوره ارائه گردیده است. ظروف زرین فام مورد مطالعه، هم به لحاظ زیبایی و درخشش و هم از نظر تزئین، رنگ و فرم، چنان به ظروف فلزی نزدیک شدند که جز به لحاظ جنس، تقریباً نقش ظروف فلزی را به طور کامل ایفا می کردند، به طوری که هم با شریعت اسلام تطابق داشتند و هم با قیمت مناسبی نسبت به ظروف فلزی، عرضه می شدند. در نتیجه، مشخص شد که این آثار بازتاب جامعه ای در حال گذار و پیشرفت است که تحولاتی چون رشد صنایع، تخصص گرایی، تقسیم کار، ظهور طبقات جدید، تجمل گرایی، آفرینش شیوه های بدیع فلزکاری و سفالینه های زرین فام را در آن شاهد هستیم.
توجه و تعمق در نگاره ها، کشف نشانه های تصویری و مطالعه تطبیقی آن با نشانه های متنی از یک سو و بررسی برخی از اصولی ترین نظریات معناشناختی (به ویژه در حوزه مطالعات زبان شناسی و نشانه شناسی جدید) در نقد تصاویر از سوی دیگر، باعث دست یابی به نتایج بسیار راهگشا و نوینی در مطالعات نگارگری ایرانی خواهد شد. در این مقاله، ابتدا در نگاهی کلی ارتباط متقابل ادبیات و نقاشی در سنت هنری ایران مطرح، و سپس تاریخچه داستان لیلی و مجنون، پیشینه های داستان و چگونگی شکل گیری تراژدی بزرگ نظامی بررسی شده است. در ادامه و ضمن مطالعه موردی، به بررسی تطبیقی ادبیات و نقاشی با رویکردی به نظریات معناشناختی و نشانه شناسی در تعدادی از نگاره های داستان لیلی و مجنون پرداخته شده است. نگاره های برگزیده بر اساس بخش هایی از داستان (مکتب خانه، دیدار از مجنون در بیابان و از هوش رفتن لیلی و مجنون) انتخاب شده است. پژوهش حاضر با بررسی تطبیقی متن و تصویر در این نگاره ها می کوشد وجوه معنایی نهفته در این آثار را کشف کند و برخی از خطاهای پژوهشگران غربی را در تفسیر تصاویر تصحیح کند؛ این اشتباه ها به سبب عدم دست یابی کامل محققان غربی به متن داستان و ناآگاهی آنان از محتوای عرفانی آن است. درواقع نویسنده در این مقاله ضمن بیان برخی معانی ادبی مؤثر بر این نگاره ها، شناخت و درک ابعاد معناشناختی نمادهای بصری آن تصاویر را ارائه می کند.
تحقیق حاضر سعی در تعریف زبان وبیان درمحصولات تولید شده توسط هنرمندان و صنعتگران با کمک ابزار های نشانه شناسی و تکنولوژی فنی پیشرفته دارد در این راستا به چگونگی کاربرد این زبان در مراحل طراحی محصول اشاره نموده است. در ابتدا کلیاتی در مورد نظریات نشانه شناسی از نشانه شناسان بنام (پیرس1 و سوسور2) مطرح نموده و سپس به نشانه شناسی در طراحی محصول پرداخته است و اینکه چگونه این عناصر جهت فهم جنبه هایی از ارتباطات در تولید محصول استفاده می شود. و با ذکر چند محصول صنعتی و انطباق عناصر نشانه شناختی با خواص آن محصولات، ارتباط اجتناب ناپذیر آنها را با نشانه شناسی بیان داشته است. سپس به زبان محصولات و اینکه چطور می توانند هویت و ساختار خود را از طریق مواد اولیه، فرم، ساختار و بافت به اجتماع تفهیم نمایند پرداخته می شود. زیبایی شناسی در واقع مطالعه تأثیر گشتالت محصول بر احساس انسان و شامل این است که چطور مردم قسمت یا تمامی محصولات را می خوانند و می فهمند. با این ملاحظه کاربر در محصول آنچه را که می بیند، می بوید، می چشد، می شنود و حس می کند، مربوط به گشتالت، نشانه های محصول وعلم نشانه شناسی است.
هنر ایران از دیر باز متضمن نقش های ترکیبی فراوان از موجودات تخیلی بوده که در عین زیبایی به پشتوانه باورهای عمیقی شکل گرفته و بیان کننده اعتقادات آیینی، داستان ها و اساطیر ایرانی بوده اند. درطی قرن ها نه تنها خود نقش مایه بلکه بخش عمده ای از باورهای مؤثر در شکل گیری آن نقش مایه به این ترتیب دچار تغییرات متعددی شده است. شاهنامه فردوسی به عنوان مخزن بخش عمده ای از اساطیر ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است. این نکته که داستان های شاهنامه بر اساس متون کهن شکل گرفته اند تقریباً مورد قبول اغلب محققان است. یکی از داستان های بسیار تأثیرگذار شاهنامه داستان ضحاک یا انسان ماردوش است. بر اساس مدارک موجود انسان ماردوش موجودی است که از گذشته های دور در باورهای مردم ایران شکل گرفته و نمونه های آن را می توان بر روی سه مهر به دست آمده از شوش، تپه یحیی و تپه شهداد مشاهده کرد. این نقش مایه که توسط باستان شناسان در حدود 2200-2400 قبل از میلاد تاریخ گذاری شده است در دو منطقه ایران و بین النهرین دارای نقاط اشتراک فراوانی بوده است. تحقیق حاضر با استفاده از روش مطالعه اسنادی انجام شده است و با بررسی نقش کهن انسان ماردوش روی این سه مهر به بررسی ارتباط آنها با داستان ضحاک در شاهنامه می پردازد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که گونه هایی از داستان انسان ماردوش در دوران کهن رایج بوده و در طول زمان با اساطیر دیگر تلفیق شده به داستان ضحاک ماردوش در شاهنامه تبدیل شده است. می توان نشانه هایی از خدایان جهان مردگان در بین النهرین و همچنین اینشوشیناک، خدای عیلامی را در شخصیت انسان ماردوش پیدا کرد. ضحاک نیز با روایت دگرگون شده ای برخی این نشانه های کهن را با خود دارد : همچون خشم و خرابی، بدعهدی و فرمانروای مردگان بودن را.
مروری بر شرایط مسکن در جوامع مختلف نشان می دهد که تقریبا هیچ کشوری مدعی حل مشکلات مسکن در جامعه خود نیست.مسائل برخی از کشوره از نوع کمی بوده که ناشی از کمبودهای موجود مسکن –رشد جمعیت –مهاجرت و تنگناهای اقتصادی است و عمدتا کشورهای در حال توسعه را شامل می شود.در مقابل-مسائل مسکن در کشورهای توسعه یافته بیشتر از نوع کیفی و نیز تغییر ساختارهای جمعیتی و اجتماعی است.شاخص های مسکن از یک سو ابراز شناخت وضعیت مسکن در ابعاد مختلف فوق الذکر بوده-و از سوی دیگر-ابراز کلیدی برای ترسیم چشم انداز آینده مسکن و برنامه ریزی آن هستند.مقاله حاضر به برسی تعدادی از شاخص های مسکن شهری در ایران پرداخته و جایگاه و سیر تحول آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.یافته های تحقیق نشان می دهد که شاخص های مسکن شهری در ایران تحت تاثیر دو نوع عوامل بیرونی و درونی قرار داشته اند.عوامل بیرونی موثر بر مسکن – نظیر عوامل جمعیتی-اقتصادی و اجتماعی موجبات رونق و رکود مسکن را فراهم کرده اند و برنامه های مسکن کمتر در وضعیت کلی مسکن و بهبود شاخص های آن موثر بوده اند.عوامل درونی مسکن-که عمدتا تحت تاثیر چگونگی و فرایند برنامه ریزی مسکن قرار دارند نیز در ابعاد خاصی- وضعیت مسکن را شکل می دهند .یکی از عوامل درونی مهم موثر بر مسکن- نگرش به شاخص های مسکن شهری و چگونگی بکار گیری آنها در برنامه های مسکن است.ضروری است جایگاه شاخص های مسکن در برنامه از دیدگاه علمی و بطور جامع تعیین شده و نقش آنها در قالب ابعاد اقتصادی-اجتماعی و کالبدی مورد پژوهش قرار گیرند.تبیین رابطه علت و معلولی شاخص های مسکن و سایر عوامل می تواند ضمن روشن کردن علت تحولات و دگرگونی شاخص های مسکن در کشور- موجب ارتقاء برنامه های مسکن و توسعه شهری را فراهم آورد.
به دنبال تغییر در شرایط و عوامل موثر در گسترش و توسعه شهری در دوران اخیر، محلههای مسکونی انسان ساخت جایگاه ویژهای در شکلگیری شهرها داشتهاند. در حالی که توسعه شهری پایدار بخش عمدهای از ادبیات شهرسازی سال های اخیر را به خود اختصاص داده است، پرداختن به اصول و معیارهای توسعه محلهای پایدار هنوز نیازمند تحقیق و پژوهش فراوان است. محله نارمک تهران را می توان یک محله پایدار دانست که محصول برنامهریزی و طراحی شهرسازان دوران معاصر است. یافته های تحقیق حاضر نشان میدهد که اصول و معیارهای پایداری محله نظیر هویت، سرزندگی، دسترسی، تنوع، تأمین خدمات و امنیت، درحد بالایی در نارمک تحقق یافته است. با وجود این، آنچه که به عنوان هشدار و دغدغه جدی مطرح است، ظرفیت قابل تحمل محله است. محله نارمک به آستانه ظرفیت های جمعیتی و ساختمانی رسیده، و چنانچه نظارت مستمر به عنوان یک اصل مهم مورد غفلت قرارگیرد، اصول و معیارهایی که پایداری محله را تاکنون تضمین کردهاند، از دست خواهند رفت. بدین ترتیب، علاوه بر اصول معمول در برنامه ریزی و طراحی محله ها، اصل ظرفیت قابل تحمل محله میباید به عنوان یک اصل تعیین کننده و اجتنابناپذیر برای پایداری محلهها مورد توجه جدی قرارگیرد.
هنر بومیان استرالیا یکی از کهن ترین هنرهای تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی است. این هنر به صورت های گوناگون از قبیل نقاشی؟، مجسمه سازی، علامت و اجرای مراسم در جامعه آنها ظهور کرده است. اساساً هنر روائی، نمادین و انتزاعی است. هنر بومیان از جنبه های مختلف محتوایی و تکنیکی قابل بررسی می باشد. در ایم مقاله سعی شده علاوه بر موارد ذکر شده مسئله گوناگونی هنر و عقاید و مذهب آنها نیز مطرح شود. کلیدواژگان: هنر بومیان، استرالیا، نقاشی، انتزاعی، مذهب، دوران رویا