فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۸٬۳۱۹ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
55 - 66
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، خاوران نامه ابن حسام خوسفی، اثری معتبر از دوره تیموریان و ترکمانان که تحت تأثیر مکتب نگارگری شیراز بوده، مورد بررسی قرار گرفته است. تمرکز اصلی تحقیق بر تفاوت های نمایش سیمای حضرت علی (ع) در نهج البلاغه و تصاویر خاوران نامه است. در این مطالعه به منظور جواب به این پرسش ها که چرا و چگونه این تفاوت ها ایجاد شده و چه تأثیری از دین و سیاست در این تصویرسازی ها مشاهده می شود، از تحلیل کتابخانه ای، اسنادی، و تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است.با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان و تحلیل های میشل فوکو، تحقیق به بررسی تأثیرات گفتمان های دینی، سیاسی و نگارگری قرن نهم هجری بر شکل گیری این نسخه پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که چگونه تصاویر خاوران نامه به برساخت مفهوم یک قهرمان جنگ طلب منجر شده که با چهره تیمور و جانشینانش همخوانی دارد. این پژوهش نه تنها به فهم عمیق تری از تأثیرات متقابل هنر، دین و سیاست در دوره تیموریان کمک می کند، بلکه به بررسی نقش نگارگری در شکل گیری مفاهیم تاریخی و مذهبی می پردازد. این تحقیق علل مغایرت تصاویر و ابیات با سیمای آن حضرت در نهج البلاغه را از نظر گذرانده و علل و نحوه غیاب حلقه ی مفقوده (صلح، عدالت و مهربانی) در چهره ایشان را بررسی کرده است.
اقتباس در سینمای ایران بر اساس تابلوهای نگارگری: بررسی موردی فیلم شطرنج باد و تابلوی استنساخ اثر محمودخان ملک الشعراء
حوزه های تخصصی:
فیلم شطرنج باد علی رغم اکران بسیار محدودش، نظرات تعداد قابل توجهی از منتقدان را به خود جلب کرده است. کارگردان این فیلم (محمدرضا اصلانی)، که از کارگردانان موج نو سینمای ایران است، در تلاش برای ایجاد فضایی از جامعه دهه 50 ایران، اظهار داشته که فیلم او علاوه بر بهره گیری از آثار نقاشی ژرژ دلاتور (نقاش قرن هفدهم فرانسه)، برداشتی از تابلوی «استنساخ» اثر محمودخان ملک الشعرا (ملقب به «شریف»)، نقاش و شاعر دوره قاجار است. از این تابلو که می توانسته آغازگر دوره مدرن نقاشی در ایران باشد، دو نسخه آبرنگ و رنگ وروغن در دست است که با چندسال فاصله زمانی از یکدیگر به تصویر کشیده شده اند. تماشاگر فیلم شطرنج باد در صورت آگاهی از تأثیر تابلوی «استنساخ» بر این فیلم، می تواند با درنظر گرفتن تشابهات نور، رنگ، سایه، میزانسن، داستان پردازی، درام موجود در تابلو و حتی نوع چیدمان اشیاء در قابی به خصوص، متوجه شباهت های فیلم با تابلو شود. به باور کارگردان فیلم، سایه روشن های شدید موجود در این تابلو و هیئت و وضعیت نشستن شخصیت ها در آن، یک فضای توطئه آمیز را تداعی می کند که با پیرنگ فیلم شطرنج باد نزدیکی دارد. با این وجود، اثبات تأثیر تابلو بر فیلم را باید از رهگذری علمی مطالعه کرد. در این مقاله تلاش شده است که با بهره گیری از نظریه بینامتنیت ژرار ژنت و با تحلیل تابلوی «استنساخ» و مقایسه آن با نمایی از فیلم شطرنج باد، نشان داده شود که فیلم از چه جهاتی شبیه به تابلو است و این اثر هنری تا چه حد توانسته موجب خلق اثری دیگر شود.
مطالعه ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
30 - 43
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی، نقطه اوج هنرکتیبه نگاری و زمینه ساز راه یابی آن به هنرهای صناعی از جمله، قالی بافی به شمار می آید. به یقین بیشترین حضور کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی می باشد. اگرچه محدودیت جنس و بافت قالی در نگارش این نوع کتیبه ها، آن ها را از کتیبه نگاری در معماری و فلزکاری متمایز می کند، اما با نگاهی موشکافانه می توان دریافت که مؤلفه های بصری شاخصی در این قالی ها وجود دارند که از حیث ساختار و محتوا، تفاوت های آشکاری میان قالی های کتیبه دار ترنجی و محرابی پدید آورده اند. به نظر می رسد مضامین محتوایی و همچنین کاربرد متفاوت این دو نقش، تأثیر چشمگیری در وجوه اشتراک و افتراق مؤلفه های بصری درکتیبه های نوشتاری این قالی ها داشته که تا کنون به صورت مشخص به آن پرداخته نشده است. از این رو تأکید این پژوهش بر شناخت آن ها متمرکز است. پرسش اصلی این است، تفاوت های ساختاری و محتوایی در مؤلفه های بصری کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی در چه زمینه هایی وجود دارد؟ این پژوهش، به شناخت ساختاری و محتوایی مؤلفه های بصری شاخص و تفاوت های آن ها در کتیبه نگاری قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی می پردازد و به روش توصیفی-تطبیقی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه آماری شامل هفت تخته قالی ترنجی و هفت تخته قالیچه محرابی مربوط به اواسط قرن نهم تا اوایل قرن یازدهم هجری قمری است که در زمره نمونه های شاخص موجود از هر نقش به شمار می آید. نتایج حاصل از مطالعه مؤلفه های بصری کتیبه نگاری در قالی های ترنجی و محرابی دوره صفوی، نشان از وجوه افتراق چشمگیری در بین آن ها می دهد. مؤلفه های بصری کتیبه های نوشتاری در قالی های محرابی نسبت به قالی های ترنجی تنوع بیشتری دارند و نوشتار در آن ها نقش اساسی تری ایفا می کند. در مقابل، کتیبه های قالی های نقش ترنجی به عنوان بخشی جزئی تر در متن نقوش اسلیمی قالی قرار می گیرند و غالباً ساختار کتیبه نگاری ها از یک روش بهره گرفته است. البته اشتراکاتی در مؤلفه هایی مانند فضاسازی و ریتم و همچنین استفاده از خط نسخ درکتیبه های هر دو نقش وجود دارد.
ژست در نقالی: ره یافتی به حرکات بدن در اجرای نقل براساس دیدگاه زبانشناسی شناختی؛ مطالعه موردی مجلس نقالی «سهراب کشی» مرشد ترابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکات بدن از موضوعات مهم اما مناقشه برانگیز در تحلیل اجرا است. زبان شناسانی چون مک نیل ژست بخشی جدایی ناپذیر از گفتار می دانند که نقش مهمی در سازماندهی افکار دارد بااین همه در خلاء روش شناسی مناسب، بررسی ها اغلب روایت کلامی را مبنای تحلیل قرار داده اند و کمتر به جایگاه ژست در ساخت چندوجهی زبان پرداخته اند. این پژوهش با تعمیم نظریه «ژست به مثابه فرم موقت» مولر بر نقالی نشان می دهد چگونه حرکات نقال به مثابه وجهی از زبان معنا می سازند. بدین منظور صحنه کشتی دوم رستم و سهراب از اجرای ضبط شده نقل سهراب کشی مرشد ترابی(1389) انتخاب شد؛ صحنه از آغاز درگیری کشتی تا خنجر خوردن سهراب بدست رستم به مدت دو دقیقه و سی ثانیه، به24 عبارت ژست و 6 واحد ژستوار تقطیع شد. ابتدا موقعیت و مشارکت اندام های درگیرِ حرکت مستقل بررسی شد سپس هر واحد ژست از منظر فرم و انگیزه تجسم یافته کنش ها در سه گروه ژست های اشاره ای، ژست های تصویرگر و ژست های کارکردی تحلیل شد. یافته ها نشان می دهد نقطه کانونی اجرا بازنمایی رودرویی نهایی رستم و سهراب است. هرچه به اوج صحنه نزدیک می شویم، تعداد ژست ها افزایش می یابد و گفته ها محدود می شود. تاکیدهای کانونی ساز در گفتارژست وارها این صحنه بر «چرخ بلند» به عنوان شوربختی سهراب تاکید می کند و سهم فریبکاری رستم در نتیجه کشتی دوم را کمرنگ نشان می دهد.
مطالعه باستان گرایی در نگاره های نسخه چاپ سنگی شاهنامه امیر بهادری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
63 - 77
حوزه های تخصصی:
باستان گرایی از جریانات فکری بود که در اواخر دوره قاجار توسط برخی متفکرین آزادی خواه، نویسندگان، ادبا و رجال درباری مطرح گردید. این پدیده به ستایش و احیای جهان بینی دوران پیش از اسلام و تکریم قدرت سلسله های پادشاهی ایرانی پرداخت و عرصه های مختلف فرهنگی، سیاسی، ادبی و هنری جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد. شاهنامه چاپ سنگی امیر بهادری یکی از صدها آثاری بود که سعی در تجلی این اندیشه از طریق هنر داشت، این اثر مهم در دوره مظفرالدین شاه قاجار به دستور امیر بهادر، وزیر و رییس گارد سلطنتی، تهیه و در دوره محمدعلی شاه به چاپ رسید. هدف از این پژوهش تحلیل بصری باستان گرایی در نگاره های نسخه مذکور است. سوالات پژوهش نیز عبارتند از؛ 1- باستان گرایی در نگاره های شاهنامه امیر بهادری با چه نشانه ها و علایمی متجلی شده است؟ و 2- منابع الهام بخش نگارگران این شاهنامه چه بوده است؟ به منظور یافتن پاسخ، به روشی توصیفی- تحلیلی به تفسیر و تطبیق داده ها که حاصل واکاوی 50 نگاره از شاهنامه امیر بهادری بود، پرداخته شد. جمع آوری اطلاعات نیز به صورت فیش برداری از منابع کتابخانه ای، مشاهده و گزینش تصاویر بوده است. نتایج حاکی از آن بود که؛ باستان گرایی در نگاره های شاهنامه مذکور که حاصل میل امیربهادر به خشنود نمودن شاهِ ناامید از بقای سلطنت بود؛ هم به صورت روح حاکم بر فضاسازی نگاره ها و هم به صورت بازآفرینی مؤلفه ها و عناصر هنرهای ایران باستان تجلی یافته است. برخی از این مؤلفه ها عبارتند از؛ نقشمایه های ملی و میهنی، آرایش صحنه و حالات پیکره ها بر اساس نقش برجسته های هخامنشی و ساسانی، تاکید بر تاج های پادشاهان هخامنشی و ... منابع الهام بخش و یا به عبارتی الگوی نگارگران این نسخه نیز آثار معماری و اشیاء برجای مانده از ادوار تاریخی ایران باستان و برخی کتب مصور تهیه شده در دوران قاجار از جمله آثار العجم و نامه خسروان بوده است.
مقدمه ای بر پیوندهای فرهنگی-اجتماعی شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایرانِ دوران مفرغ ؛ مطالعه موردی سفالینه های منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۳
52 - 67
حوزه های تخصصی:
چگونگی پیوندها و تشابهات فرهنگی-اجتماعی مردمان پهنه های گوناگون فلات ایرانِ پیش ازتاریخِ پایانی، از مسائل مهم باستان شناسی ایران است. با وجود شرایط اقلیمی متفاوت ، فاصله جغرافیایی و هم جوارنبودن مناطق شمال باختری و جنوب خاوری ایران با یکدیگر ، براساس شواهد باستان شناختی و نقاشی های رنگی روی سفالینه ها، همگونی ها و شباهت های قابل توجهی در نقش مایه ها دیده می شود و بنابراین با این پرسش مواجه می شویم که علت این تشابهات چیست و زمینه های فرهنگی-اجتماعی بروز این تشابهات علی رغم بُعد جغرافیایی و ناهمگونی اقلیمی چه بوده است؟ در پاسخ بدین پرسش، فرضیه پیشنهادی این پژوهش این است که علی رغم نظریه «موزاییک اقوام و اقالیم» حسن طلایی که ناهمگونی اقلیمی و مَسافات بعید جغرافیایی در فلات ایران را سد و مانع هم گرایی فرهنگی در ایرانِ روزگارانِ پیش ازتاریخ می دانست، این تشابهات را می توان در چهارچوب نظریه «جامعه بزرگ شرق» شاپور رواسانی و «ساختارگرایی فرهنگی» لِوی اشتروس تبیین کرد. طبقه بندی نقش مایه ها ، اساس روش شناختی این پژوهش را تشکیل می دهد؛ نقوشِ روی سفالینه ها -براساس توصیف و دسته بندی گونه شناختی نقش مایه ها و گاه نگاری نسبی آن ها- به تفکیک مناطق طبقه بندی و درنهایت با هم مقایسه شده و وجوه اشتراک آن ها بررسی شده است . لازم به ذکر است که در این پژوهش، بافتار باستان شناختی (کانتکست) و نیز گونه شناسی فرم و شکل سفالینه ها بحث نشده است. همانندیِ نقش مایه های سنت سفالگری دوران مفرغ در سرزمین های شمال باختری و جنوب خاوری فلات ایران، براساس نظریه جامعه بزرگ شرق رواسانی، بر وجود هم گرایی فرهنگی در دو جغرافیای متفاوت دلالت دارد که این هم گرایی در بستر نظریه مردم شناختی ساختارگرایی لِوی اشتروس تفسیرپذیر است.
کوچ اجباری در دولت اورارتو: مجازات یا سیاست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
30 - 37
حوزه های تخصصی:
اورارتوها یکی از اقوام باستانی هستند که نقش مهمی در پیشرفت تکنولوژی در هزاره اول قبل میلاد در شرق باستان داشته اند. در متون آشوری در قرن ۱۳ق.م نام اورارتو به شکل (U(ru)a†ri) ظاهر می شود و با وقفه، مجدد در میانه قرن 9 ق.م در متون مستند می گردد. براساس منابع اورارتویی، می توان دریافت که چرا با وجود تغییرات اساسی در ساختار جوامع در آغاز هزاره اول ق.م کوچ اجباری، تبعید و اسکان مجدد اتفاق افتاده و قومیت های ساکن همچنان به عنوان یک قدرت محدود باقی ماندند. مسئله اصلی این پژوهش مشخص کردن رویکرد کوچ اجباری توسط دولت اورارتو است. بر این اساس سؤالات بدین شرح ذیل مطرح شده است: دلایل و اهمیت کوچ اجباری توسط دولت اورارتو چیست؟ رویکرد و تبعات کوچ اجباری در زمان اورارتو چگونه قابل بیان است؟این پژوهش در چارچوب مطالعات تاریخی انجام گرفته است و هدف آن مشخص کردن تبعات کوچ اجباری در دولت اورارتو است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی براساس منابع مکتوب می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اورارتو ها پس از جنگ ها و لشکرکشی های طاقت فرسا، برخلاف آشوری ها، قصد داشتند بر مناطق پیرامونی تسلط پیدا کنند. آن ها با اعمال نفوذ بر ایالت ها و ایجاد روابط مطلوب سیاسی از طریق پیوندهای قومی، احترام به خدایان منطقه و انجام آیین ها، سعی کرده اند سیاست کوچ اجباری را متفاوت از دیگر اقوام قدرتمند منطقه به اجرا بگذارند.
واکاوی ارتباط مؤلفه های تأثیرگذار بر ایجاد حس دل بستگی به محیط در مدارس متوسطه دخترانه ارومیه بر اساس نظریه سیمون؛ نمونه موردی: پایه هفتم مدارس دخترانه ناحیه 2 ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه طراحی محیط های آموزشی به عنوان عرصه رشد و تکامل نوجوانان به عنوان نسل آینده، فراتر از ساحت کالبدی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است که نوجوانان در طول دوران تحصیل خود به آن معنا بخشیده و به آن دلبسته می شوند. مکان از جنبه های مادی و غیر مادی، نوعی احساس را در کاربران خود القا می کند که می تواند نوعی دلبستگی به مکان در افراد ایجاد نماید و این دلبستگی منجر به ایجاد روابط اجتماعی بین افراد و محافظت از مکان می شود. برای افزایش حس دلبستگی به مکان نظریه های متعددی از جمله نظریه سیمون مطرح شده است. هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های تاثیرگذار نظریه سیمون (Being of place - Becoming of place) و ارتباط آن ها با حس دل بستگی به مکان در مدارس می باشد. در جهت تحقق اهداف، ابتدا با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی در بستری پیمایشی و بامطالعه منابع کتابخانه ای نظریه سیمون بررسی و مؤلفه های موثّر به صورت چارچوب نظری تدوین گردید و سپس با استفاده از روش تحلیل عامل تأییدی به اولویت بندی و ارتباط مؤلفه ها پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل 7404 نفر از دانش آموزان دختر پایه هفتم متوسطه اول مدارس دولتی ناحیه 2 شهر ارومیه که تعداد نمونه 365 نفر از فرمول کوکران بدست آمد. گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه مؤلف ساخت انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد در این پژوهش از میان متغیرهای درون زای مدل نظریه سیمون شامل تقویت مکانی، مکان آفرینی، تحقق مکانی، رهایی مکانی، هویت مکانی و تعامل مکانی، مولفه های تاثیرگذار بر حس دلبستگی در مدارس دخترانه عبارتند از تقویت مکانی، مکان آفرینی و تحقق مکانی. همچنین نتایج نشان داد که تحقق مکانی نقش واسطه ای در ارتباط با تقویت مکانی و مکان آفرینی دارد لذا می توان با ارتقای متغیر تقویت مکانی، تحقق مکانی را افزایش داد و از این طریق به ارتقای حس دلبستگی به مکان به کمک متغیر مکان آفرینی رسید.
مطالعه آشکارگی ضرورت دادگری در نگاره کاخ خورنق اثر کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
149 - 167
حوزه های تخصصی:
دادگری از موضوعات اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری است. درک نظم مقدس کیهانی برای برقراری «داد»، به عنوان خویش کاری اصلی شاه فرهمند، امری ضروری بود. تعلیم نظم مقدس کیهانی به شاهان، مستلزم نقش آفرینی وزیر دانا و روش اندرزنامه ای بود که وجه مهمی از تاریخ اندیشه و آثار فرهنگ و هنر ایران را شکل می دهد. محور اصلی این آثار چگونگی تنظیم روابط شاه و رعیت و برقراری «داد» در جامعه بود. بنابراین بررسی و درک بسیاری از ظرایف آثار به جای مانده از هنر و ادبیات ایران مستلزم توجه به سنت اندرزنامه نویسی است. در دوران تیموریان نیز نگارش و یا بازتولید آثار اندرزنامه ای باهدف هدایت سلاطین تیموری به دادگری موردتوجه بود. نسخه خمسه نظامی که از کتابخانه دربار سلطان حسین بایقرا به جای مانده، یکی از نفیس ترین اندرزنامه های ایران است. در این نسخه با هنرمندی کمال الدین بهزاد، یکی از آثار شاخص نگارگری ایران با موضوع بنای کاخ خورنق نقش بسته است. با توجه به اهمیت خمسه نظامی و هنر نگارگری، بررسی ضرورت عینیت یافتن دادگری در این نگاره، قابل تأمل است. در مطالعه پیش رو با توجه به محوریت موضوع دادورزی در روابط شاه و رعیت در اندرزنامه ها و عینیت یافتن رعایا در حال بنای کاخی برای شاه در این نگاره، باهدف شناخت نسبت مفهوم دادگری با نگاره کاخ خورنق، این سؤال طرح شد که روایت خمسه نظامی از بنای کاخ خورنق و تصویرگری آن توسط کمال الدین بهزاد چه نسبتی با ضرورت برپایی و تداوم دادگری، در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی ضرورت های سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان داد نگاره بنای کاخ خورنق، در زمره آثار اندرزنامه ای و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به برقراری و تداوم دادگری است.
ارائه مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
40 - 51
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری مورد مطالعه شهر تهران به انجام رسیده است و از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد اکتشافی و از لحاظ نوع، کیفی است. جامعه آماری این تحقیق گروهی از خبرگان شامل مدیران و متولیان ارشد در حوزه گردشگری و اساتید دانشگاهی در حوزه های مدیریت بازاریابی و مدیریت گردشگری بودند که براساس روش نمونه گیری هدفمند، از میان آنها 11 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و مصاحبه شدند. براساس نتایج حاصل از تحقیق، مشخص شد که هسته اصلی در جهت نهادینه کردن بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری کشور، عزم جدی مدیریت در به کارگیری ابزارهای بازاریابی دیجیتال و افزایش سهم ایران از بازار گردشگری است. در این مسیر عواملی مانند عوامل علّی شامل تأکید بر اخلاق در طراحی پیام تبلیغی، تأکید پیام تبلیغی بر مزیت های رقابتی، تطابق پیام تبلیغی با فرهنگ جامعه هدف و قدرت پیام تبلیغی برای ایجاد نیاز در مشتری بر هسته مرکزی مدل تأثیرگذار است. براساس مدل ارائه شده در تحقیق هسته مرکزی مدل از طریق دو راهبرد اصلی یعنی استفاده از رسانه های تخصصی جهت انتشار پیام تبلیغی و انتشار سیستماتیک و ویروسی پیام تبلیغی از طرق رسانه های اجتماعی می تواند پیامدهای مثبتی را رقم بزند. نکته حائز اهمیت اینکه دو عامل زمینه ای شامل فرهنگ سازی برای استفاده از بازارایابی دیجیتال در صنعت گردشگری، بودجه مناسب و فرصت داشتن برای اجرای بازاریابی دیجیتال و همچنین دو عامل مداخله گر شامل الگوبرداری از کشورهای موفق دنیا در زمینه بازاریابی گردشگری، رقابت در منطقه از لحاظ جذب گردشگر نیز بر راهبردهای مدل اثرگذار هستند. براساس این مدل، اگر مدیران و دست اندرکاران حوزه گردشگری بتوانند بازاریابی دیجیتال را در مجموعه خود نهادینه کنند، پیامدهای مهمی همچون وفاداری سازی گردشگران به مراکز گردشگری، ارزآوری و بهبود اقتصادی کشور، تقویت برند گردشگری را به دست خواهند آورد.
Towards a Critical Narrative Turn in Urban Planning
حوزه های تخصصی:
The “narrative turn” refers to a paradigm shift in planning theory and practice that emphasizes the importance of storytelling and narratives in understanding and shaping urban and regional development. This approach gained prominence in the late 20th and early 21st centuries as planners and scholars recognized the limitations of traditional, technocratic planning methods. Instead, they explored how narratives shape the perceptions, actions, and outcomes of planning processes. While the narrative turn has opened new avenues for more inclusive and reflective planning practices, it has faced significant challenges and critiques. This research aims to explore these challenges and critiques in depth and propose a critical narrative approach as a way to modify existing narrative turn in planning.
تبیین عوامل مؤثر بر کاهش افسردگی از دیدگاه بیماران در طراحی بیمارستان (مطالعه موردی؛ بیمارستان نمازی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
21 - 34
حوزه های تخصصی:
طبق آمار انجمن روانشناسی آمریکا، افسردگی ثانویه که ناشی از بیماری جسمانی در بین بیماران است، به عنوان شایع ترین اختلال روانی شناسایی شده است. همچنین تدوام استرس و اضطراب بیماران منجر به ایجاد افسردگی در فضاهای درمانی خواهد شد. بنابراین شرایط محیطی فضاهای درمانی بر کنترل و کاهش میزان استرس و افسردگی بیماران تأثیرگذار است. هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر کاهش میزان افسردگی بیماران از دیدگاه غالب بیماران در طراحی بیمارستان است. پژوهش حاضر به روش آمیخته کیفی -کمی و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عامل تأییدی در نرم افزار SPSS، انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه متخصصان در دو مرحله، پرسشنامه کاربران، تدوین گردید. جامعه پژوهش در این مرحله، بیماران بستری شده در بیمارستان نمازی بودند که حجم نمونه با استفاده از دیدگاه کلاین، 200 نفر تعیین شد. تفسیر ماتریس داده های چرخش داده شده و بار عاملی هر متغیر نشان می دهد که هفت عامل با معانی شاخص از دیدگاه بیماران قابل تعریف هستند. نتایج بیانگر آن است که هفت عامل ادراک بصری، طبیعت گرایی، عملکردگرایی، ایمنی جسمی، فرآیند منطقی، ایمنی روانی و تنوع پذیری در طراحی بیمارستان برکاهش افسردگی بیماران تاثیرگذار است.
تحلیل دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) با رویکرد جامعه شناسی هنری پی یر بوردیو
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 176
حوزه های تخصصی:
نقاشی دیواری به فرآیند طراحی یا نوشتن بر روی دیوار اشاره دارد، در حالی که دیوارنگاری به اثر نقاشی یا نوشته شده بر روی دیوار گفته می شود. نقاشی های دیواری و تعابیر معروف، با توجه به بررسی های به دست آمده در تجربیات کاربردی و کارشناسی، با ویژگی های این هنر در ایران مرتبط هستند، مثلاً با معماری ارتباط تنگاتنگی دارند واز نظر ایجاد تأثیر قوی بصری، آفرینش زیبایی، هماهنگی فرم و ریتم نقش ارزشمندی در آثار معماری دارند. می توان به یکپارچگی با محیط اطراف، دیوارها و کل بنا، تکمیل کننده معماری، هویت بنا، سبک تزئینی، استحکام، مقاومت و عدم تعلق به دوره ای خاص اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی نقاشی های دیواری میدان ولی عصر (ع) است که فراتر از تعریف فرم فیزیکی، به تأثیر اجتماعی نقاشی های دیواری و امکانات آن ها برای ارتباط و حرکت می پردازد. از این رو، پژوهش حاضر سعی دارد به چگونگی بازنمایی دیوارنگاره های میدان ولی عصر(عج) در سطوح ملی و بین المللی پاسخ دهد. روش تحقیق مقاله بر اساس دیدگاه اجتماعی پیر بوردیو است و به تحلیل نقاشی های دیواری میدان ولی عصر(عج) در بستر اجتماعی امروز می پردازد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و از طریق تحقیق کتابخانه ای و مشاهده آثار انجام شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد موضوعاتی که هنرمندان دیوارنگاره ولی عصر(عج) اغلب مورد توجه دارند، شرایط و اتفاقاتی است که در جامعه ملی و بین المللی رخ داده است. سرمایه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نمادین در به نمایش گذاشتن اقتدار، همبستگی، وحدت و غیره به وفور قابل مشاهده است، اما طراحان این دیوارنگاره ها سعی نموده اند که از سرمایه نمادین به شیوه تمثیل سازی بهره برد و امر تأثیرگذاری بر مخاطب را افزایش دهد.
فرم یابی دیجیتال سازه های درختی براساس آزمایش رشته های خیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
37 - 44
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بیان مسئله: فرم یابی براساس خودسازماندهی اجزا در طبیعت مدت ها مورد توجه بوده است. این فرم ها که براساس بهترین نحوه انتقال نیروها شکل می گیرند، با حداقل مصالح قابل ساخت بوده اند و نیز سبک هستند. در گذشته برای پی بردن به نحوه این خودسازماندهی، مدل های فیزیکی مبنای طراحی و محاسبه قرار می گرفت. اما فرایند ساخت این مدل ها، اندازه گیری و تعمیم آن به مقیاس واقعی کار زمان بر و پرزحمت است. به خصوص اگر ساختار موردنظر، ساختاری پیچیده، چون سازه های درختی باشد. امروزه با اعمال منطق طبیعت در شبیه سازی های رایانه ای، می توان مدل هایی دیجیتال ساخت که فرایند فرم یابی و تعمیم آن به مقیاس نهایی، با صرف زمان و انرژی کمتر ممکن شود. هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه ابزاری دیجیتال برگرفته از طراحی الگوریتمی، جهت فرم یابی دیجیتال سازه های درختی براساس آزمایش فیزیکی رشته های خیس است.روش پژوهش: این پژوهش ابتدا از طریق مطالعه منابع و مقالات علمی موجود در این زمینه شکل گرفته و سپس نتایج حاصل با استفاده از ابزارهای رایانه ای به طراحی ابزاری دیجیتال منجر شده است. نتیجه گیری: استفاده از طراحی الگوریتمی حاصل از مدل رشته های خیس، می تواند ابزاری ساده برای طراحی بهینه ساختارهای درختی در اختیار طراحان قرار دهد. به این صورت، نه تنها نتیجه طراحی، بلکه فرایند طراحی نیز بهینه خواهد بود. یکی از چالش های اصلی در فرم یابی فیزیکی، برداشت مدل و تهیه نقشه های ساخت بوده است. با انتقال این فرایند به دنیای دیجیتال، اندازه گیری فرم حاصل بسیار ساده تر و در زمان کمتری انجام خواهد شد. در نتیجه ساخت پذیری این فرم ها افزایش می یابد.
مطالعه باستان شناسی روش تزئین سفالی نقش کنده در گلابه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
199 - 215
حوزه های تخصصی:
در دوره اسلامی انواع مختلفی از روش های تزئینی سفالگری مورداستفاده قرارگرفته و در کارگاه های سفالگری مناطق مختلف ایران، شیوه های متنوعی از روش های تزئین، ابداع شده است. یکی از روش هایی که نقش بسیار اساسی در رشد فنّاوری سفالگری اسلامی ایفا کرده شیوه «نقش کنده در گلابه» (اسگرافیتو) است. این روش هم زمان با سده های سوم و چهارم هجری، آغاز و طی مراحل تکوین خود در سده های پنجم تا هفتم هجری به اوج خود رسید. این شیوه در اوایل دوره اسلامی روی سفال های بدون لعاب و سپس از اواخر سده سوم هجری هم زمان با شروع روش لعاب پاشیده به عنوان یکی از مهم ترین شیوه های تزئینی مورداستفاده قرار گرفت. این نوع روش در ایران به سه نوع گروس، آق کند و آمل تقسیم می شوند. هدف پژوهش حاضر مطالعه شمال غرب ایران، به عنوان خاستگاه اصلی این نوع سفال به دلیل کشف گروه قابل توجهی از این نوع سفالینه ها هم زمان با سده های سوم تا هفتم هجری در شمال غرب ایران است. در این پژوهش سعی شده به این دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. سفال اسگرافیتو در شمال غرب ایران در کدام مراکز تولیدشده اند؟ 2. سفال های اسگرافیتو شمال غرب ایران دارای چه ویژگی هایی بوده اند؟ این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج این مطالعه نشان داد سفال اسگرافیتو در شمال غربی ایران، در مناطق مختلفی ازجمله شهر فعلی تبریز، محوطه های شهرستان چاراویماق (آغچه ریش، قره آغاج، شهر دل، عزیز کندی و غیره)، آق کند، شیخ تپه ارومیه ، منطقه گروس، تخت سلیمان، شهر فعلی زنجان، سلطانیه و برخی شهرهای استان اردبیل تولیدشده است. همچنین مشخص شد دو نوع سفال گروس و آق کند از سبک های رایج این منطقه در تولید سفال نوع اسگرافیتو بوده که در آن ها، بیشتر از نقشمایه های هندسی، گیاهی و حیوانی استفاده شده و از نقشمایه های کتیبه ای و انسانی کمتر استفاده شده است.
بازشناسی مفهوم «منظر ایرانی» مبتنی بر عناصر سازنده آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۸
18 - 25
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های خاص انواع منسوبات و مشتقات منظر، از مهم ترین موضوعات در حوزه شناخت و مطالعه منظر به شمار می رود. عبارت «منظر ایرانی» اشاره به جنبه های خاصی از آن دارد که به طبع، واجد ویژگی های منحصربه فردی نیز است. علیرغم اهمیت قابل توجه شناخت معنی و مفهوم منظر ایرانی، جایگزین، مصادیق و نمونه های آن مورد اشاره قرار می گیرد و چیستی و ذات آن نادیده گرفته شده است؛ همین امر موجب شده تا این مفهوم دچار تکثر معنایی شده و مفاهیم متعدد و بعضاً نامتجانسی از آن متبادر شود. براین اساس در پژوهش حاضر، با رویکردی هستی شناسانه به ذات و اصل مفهوم منظر ایرانی پرداخته شده است تا ضمن تشریح ابعاد و عناصر سازنده آن، در اصل این مفهوم تدقیق شود. در این پژوهش، به منظور تبیین مفهوم منظر ایرانی، با روشی تحلیلی- توصیفی و استنادی، ابتدا عناصر سازنده منظر شناسایی و معرفی شده و در ادامه با شناخت مؤلفه های هویت بخش، ایرانی بودن آنها مورد بحث قرار گرفته است. براین اساس ایرانی بودن منظر منوط به وجود و میزان اثرگذاری عناصر طبیعی و مصنوع با هویت ملی است که هر کدام دسته ای از جنبه های هویت بخش ایرانی را دربر می گیرند و همچنین انسان با فرهنگ ایرانی، به عنوان عنصری با بیشترین ظرفیت تجلی هویت ایرانی در پدیدآمدن منظر شناخته شده است.
تبیین مدلی جهت آموزش مشارکتی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری؛ اقدام پژوهی در کارگاه مقدمات طراحی۳(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
127 - 140
حوزه های تخصصی:
در فرایند آموزش دانشجویان در کارگاه مقدمات طراحی، باید مطالعه، تشکیل طرح واره، تبدیل ایده به معماری و مهارت های اجتماعی توسعه یابد. لذا آموزش موثر جهت تسهیل یادگیری و ارتقاء همزمان توانایی طراحی و مشارکت برای ساختنِ دانش، توسط دانشجو در کارگاه مقدمات طراحی معماری اهمیت دارد و ضرورت تبیین مدل آموزش مشارکتی شامل فعالیت ها و اهداف معماری مشخص می شود. پرسش پژوهش، مدل آموزش مشارکتی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی شامل چه روش های آموزشی است؟، و هدف، تبیین مدل آموزش مشارکتی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری است. راهبرد تحقیق کیفی و روش اقدام پژوهی انتخاب شده است. فرایند تحقیق شامل چرخه یِ شناخت و تشخیص، پیشنهاد مدل، کاربست مدل، مشاهدهِ اجرا، و تبیین مدل آموزش مشارکتی درکارگاه طراحی معماری است. تکنیک های گردآوری داده ها تحلیل اسناد و مشاهده است. مدل نهایی در چهار بخش طوفان ذهنی، بحث گروهی، جیگسا به منظور مشارکت همه برای یادگیری و تقسیم فعالیت ها برای ساخت و در نهایت ارزیابی تبیین شده است. یادگیری در سه مرحله، پیش آزمون (تست خلاقیت و طراحی)، آزمون میانی (تست خلاقیت و تحلیل بنا)، آزمون نهایی (طراحی و ساخت مشارکتی نمایشگاه) ارزیابی می شود. پس از آموزش به شیوه های مشارکتی، از نتایج و مشاهدات مشخص می شود، مشارکت در تست خلاقیت و ساخت فضای معماری ۸۲% افزایش یافت. ۶۱% دانشجویان در آزمون تشریحی کل بناهای مورد پرسش را تحلیل کردند. ۷۹% دانشجویان در طراحی، ارایه و ساخت نمایشگاه مشارکت داشتند. با اشتراک دانش و ارایه فردی و گروهی، دانشجویان در آموزش و تولید محصول شریک هستند.
گونه بندی و استخراج ویژگی های پلان معماری با به کارگیری روش های یادگیری ماشین؛ نمونه موردی: خانه های بومی بندر کنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
161 - 174
حوزه های تخصصی:
منطقه گرم و مرطوب ایران دارای تابستان های گرم با رطوبت بالا و از بحرانی ترین اقلیم های جهان است. مطالعه ویژگی های مسکن بومی این مناطق می تواند منجر به ارائه راهکارهای پیشنهادی برای طراحی مسکن معاصر شود. یکی از چالش هایی که پژوهشگران در مطالعه گونه های معماری با آن مواجه هستند، انتخاب نمونه های موردی می باشد. هدف این پژوهش استفاده از روش های یادگیری ماشین برای انتخاب نمونه های موردی و دسته بندی خانه های بندر کنگ بر اساس شکل و نحوه قرارگیری بادگیر و فضاهای مجاور آن است. برای این منظور از نرم افزار آناکوندا 3.9 و جوپیتر 6.4.5 استفاده شده است. سنجش شباهت از لحاظ شکلی و روابط فضایی توسط الگوریتم فاصله کسینوسی انجام شده است. دسته بندی بر اساس ویژگی های استخراج شده توسط الگوریتم سلسله مراتبی به روش پیوند میانگین انجام شده است. بر اساس نتایج شباهت سنجی نمونه های موردی منتخب پلان خانه های یونسی، گلبت و کرچی، با بالاترین میزان شباهت شکلی و روابط فضایی با دیگر پلان ها می باشند. نتایج حاصل از دسته بندی نشان می دهد پلان ها از نظر ویژگی های استخراج شده به سه دسته قابل تقسیم می باشند. با تحلیل نمودار پراکندگی ویژگی های هر دسته، نتایج زیر استخراج شده است. در دسته اول اتاق بادگیر در شرق خانه قرار دارد و ساباط و یا حیاط در سمت غرب آن قرار گرفته است. اتاق های اصلی غالباً در ضلع شمالی و فضاهای خدماتی در ضلع شرقی و غربی قرار دارند. در دسته دوم اتاق بادگیر در میانه ضلع غربی خانه قرار گرفته است. در این دسته کشیدگی پلان شمالی- جنوبی است و اتاق های زیستی در سمت غربی و شرقی قرار گرفته اند. در دسته سوم بادگیر در ضلع غربی پلان قرار دارد. در این دسته کشیدگی پلان ها بیشتر شرقی- غربی می باشد. مجاورت شمالی اتاق بادگیر گتیه و یا اتاق می باشد و در اکثر پلان های این دسته اتاق بادگیر به اتاق شمالی و یا گتیه راه دارد.
سنجش و تحلیل مطالعات طراحی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
205 - 220
حوزه های تخصصی:
پژوهش های مرور نظام مند و فراتحلیلی بخش مهمی از پژوهش در هر حوزه علمی هستند که برای شناسایی وضعیت موجود و برنامه ریزی برای آینده، باید به طور پیوسته به انجام برسند. در مطالعات اکتشافی اولیه این پژوهش مشخص شد که در زمینه مطالعات فراتحلیلی در حوزه مطالعات طراحی در ایران خلاء علمی جدی وجود دارد. این خلاء باعث می شود که هرگونه برنامه ریزی و سیاستگذاری در حوزه مطالعات طراحی فاقد پشتنوانه های متقن باشند، لذا با هدف رسیدن به یک شناخت جامع از وضعیت علمی مطالعات طراحی در ایران، این پرسش مطرح شد که: وضعیت کمی و کیفی مطالعات طراحی در ایران چگونه است؟ پاسخ به چنین پرسشی نیازمند داشتن یک مبنای قیاس است، لذا پرسش مقدماتی این پژوهش این بوده است که: وضعیت کمی و کیفی مطالعات طراحی در دنیا چگونه است؟ برای دستیابی به پاسخ این دو پرسش، سلسله ای از پرسش های رویشی مطرح شده اند و در گام های مطالعاتی و پژوهشی به آنها پاسخ داده شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش فراتحلیلی (متکی بر روش پریزما) است. از نظر ماهیت داده ها، پژوهش حاضر کیفی و از نظر روش جمع آوری داده ها، اسنادی است. برای طبقه بندی و تحلیل داده ها، روش مقوله بندی داده بنیاد به کار گرفته شده است. بحث بعمل آمده روی یافته ها معرف مجموعه ای از ویژگی ها و مختصات مطالعات طراحی در دنیا و در ایران است. از جمله فهرستی از حوزه ها و شاخه های پژوهش طراحی که از سال 2010 مورد توجه بوده اند. در پایان، این پژوهش نشانگر ابعاد کمی و کیفی ضعف شدید در حوزه مطالعات طراحی در ایران است.
نسبت منظر شهری و گردشگری در فرایند توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
3 - 3
حوزه های تخصصی:
برای بیش از یک قرن، شهرنشینی و گردشگری دو فرایند اصلی توسعه را در جوامع غربی و سپس جهانی تشکیل داده که مرتباً یکدیگر را تحت تأثیر قرار می داده اند. به عبارتی، در فرایند توسعه، عوامل متعددی برای حفظ رقابت پذیری و تضمین جذابیت شهرها دخیل هستند که ازجمله مهم ترین آن ها ارتقای گردشگری شهری است. گردشگری شهری فرصتی راهبردی برای شهرها فراهم می کند تا رشد اقتصادی خود را تقویت کنند، ظرفیت های فرهنگی، طبیعی و هویت خود را به نمایش بگذارند و دید بین المللی خود را تضمین نمایند. این در حالیست که برای مدت طولانی، گردشگری تنها مترادف با گذران اوقات فراغت در فضاهای طبیعی خارج از شهر چون کوهستان، ساحل، جنگل یا کویر قلمداد می شد.منظر شهر، به عنوان اولین تصویری که در حافظه گردشگر شکل می گیرد، از ادراک وی جدا نیست؛ لذا حتماً نیاز به محافظت، ارتقا و توسعه دارد. همان طور که فلورنت هبرت (Florent Hebert) اشاره می کند، هر شهر دارای امکانات خاصی برای تشکیل منظر خود است که از فرم ها و ریتم های گذشته تغذیه می شود. بنابراین ظرفیت منظرینی که شهر از آن ها بهره می برد (دریا، رودخانه، جنگل، بناهای تاریخی و غیره) دارایی هایی محسوب می شوند که می بایست در قالب پروژه های اولویت دار مدنظر قرار گیرند تا امکان ساخت تصویری منحصربه فرد از شهر را به مخاطب ارائه دهند. جهت تحقق این امر، شهر از منظر خود برای متمایزشدن استفاده می کند که توانایی پاسخگویی به چالش های هویتی، زیبایی شناسانه، عملکردی و اقتصادی را طی سال های متمادی داشته است. شخصیت متمایز و منحصربه فردی که شهر از منظر خود ارائه می کند، به عاملی تأثیرگذار در پویایی و رقابت تبدیل می شود و بدین ترتیب، می توان گفت ارتقای کیفیت منظرشهری، راهبردی برای توسعه و ترویج گردشگری پایدار محسوب می شود. تجربه های جهانی نیز، تأکیدی بر اهمیت نقش منظرشهری در گردشگری شهر است:منظر طبیعی شهر: تولد دوباره رودخانه Cheonggyecheon در قلب سئول، پروژه ای شاخص برای بهبود تصویر جهانی از کره.منظر صنعتی شهر: محدوده وسیع Emsherpark و قلمرو حساس آن در حوزه Rhur، به مثابه پل بین طبیعت و فرهنگ در آلمان.منظر تاریخی شهر: پیاده راه ساحلی خلیج الجزیره، تداوم تصویر سرزمینی غنی از تاریخ و مناظر آن در الجزایر.در ایران اما موضوع کمی متفاوت است. در فرایند توسعه، دو امر گردشگری و منظرشهری به صورت منفصل از هم فعالیت دارند که باعث شده توسعه گردشگری به بناهای خاص تاریخی و گردشگری طبیعت به خارج از شهر محدود شود و سایر ظرفیت های موجود در عرصه منظر نادیده انگاشته شده است. آسیب چنین رویکردی. درجا زدن نهادهای اجتماعی و مردمی در بهره گیری از منافع توسعه گردشگری است که اتفاقاً بیشتر در مناطق محروم و کم بضاعت واقع هستند. گردشگری جنوب از بارزترین نمونه هاست؛ مسافران قشم، کمتر به مؤلفه های معنایی و شکل دهنده سرزمین می پرازند، لذا سهم مردم محلی از منافع حاصل از این گردشگری بسیار محدود است. آنچه امروز از منظر سرزمینی قشم مشاهده می شود، غلبه فضای احساسی به جای فضای ادراکی است. به عبارتی، منظر سرزمینی قشم به جای این که متشکل از کل های هویتی مرتبط و معرف مؤلفه های منظر قشم باشد، کل های هویتی مستقلی را تشکیل داده که برای مخاطب جذابیت های هیجانی، احساسی، بصری و زودگذر تولید می کند. آسیب چنین فرایندی نگاه سطحی به گردشگری در شهرهاست که به تفرج های شخصی تقلیل خواهد یافت.