فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۶۱ تا ۴٬۶۸۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
73 - 96
حوزه های تخصصی:
در ذهنیت ایرانی، باغ تصویری فراگیر دارد؛ به صورتی که آرمان باغ تقریبا در همه هنرها نفوذ کرده است و به عنوان بخشی از هویت فرهنگی ایران زمین مطرح شده است. باغ ایرانی یکی از نمودهای تجسم باور ایرانیان از بهشت موعود می باشد، و این عامل حضور پردیس ها را در آثار هنری پر رنگ کرده است. به همین دلیل گونه های مختلف هنر ایرانی توجه خاصی به بازنمایی باغ ایرانی داشته اند. دو حوزه ای که به وفور به این امر پرداخته اند قالی و نگارگری ایرانی است. در این پژوهش ساختارشناسی طرح، نقش و ترکیب بندی موجود در قالی های باغی و نگارگری ها در دوره صفویه و ارتباط آنها با ساختار باغ شهر های اصفهان و باغ فین کاشان بررسی شده است، تا از این طریق بتوان به تأثیر گذاری نحوه طراحی باغ و عناصر آن، در این دو حوزه تصویری دست یافت. در این راستا مسئله پژوهش این است که الگوی ساختاری و اجزای باغ ایرانی در دوره صفوی، بر طراحی فرش و نگاره در این دوره چه تأثیری گذاشته اند و باغ ایرانی، فرش و نگاره ها در چه ویژگی هایی مشترک هستند و تفاوت های موجود بین این سه گونه هنری را در یابیم تا به درکی صحیح از الگوبرداری این سه حوزه هنری از یکدیگر برسیم. ضرورت و اهمیت این مسئله از این جهت است که اصول صحیح به کار رفته در سه جنبه هنری مختلف و تاثیرگذاری آن ها بر یکدیگر را در یک دوره تاریخی تبیین می کنیم تا از جدا افتادگی این سه حوزه هنری در دوره ی معاصر جلوگیری کنیم و آن ها را مرتبط و تاثیرپذیر از هم بنماییم، تا در این صورت هویت و اصالت آن ها در هر دوره حفظ شود. این پژوهش از نوع تحقیقات کیفی با رویکرد تطبیقی می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده، و تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه استقرایی انجام گرفته است. و اطلاعات پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و روش اسنادی جمع آوری شده است. هدف این پژوهش شناسایی جلوه های اصلی تصویر شده از باغ ایرانی و ساختار اصلی آن در نگاره ها و قالی های دوره صفویه و بررسی تاثیرپذیری آن ها و مقایسه تطبیقی میان آن ها است. جامعه آماری مربوط به باغ های ایرانی، قالی های باغی و نگارگری ها که از دوره صفویه انتخاب شده اند، 5 نمونه از هر کدام می باشد، محدوده جغرافیایی پژوهش به این صورت است که چهار نمونه باغ از شهر اصفهان و یک نمونه باغ از شهر کاشان و چهار نمونه قالی باغی از کردستان (شمال غرب ایران) و یک نمونه قالی باغی از کردستان، و نمونه های نگارگری که همگی از دوره صفویه و به صورت تصادفی جهت تجزیه و تحلیل در نظر گرفته شده اند؛ یافته های بدست آمده نشان می دهد که نقش مایه ها و ساختار شکلی موجود در قالی های باغی و نگارگری های دوره صفویه دارای طرح، نقش و هندسه فضایی یکسانی با باغ ایرانی هستند. در بیشتر قالی ها و نگاره ها استفاده از اصول هندسی، الگوی چهار باغ و هماهنگی بین نقش مایه ها باعث تجلی باغ ایرانی در قالی ها و نگارگری های دوره صفویه گردیده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترویج طرح باغی در قالی ها و به تصویر کشیدن باغ در نگارگری ها باعث گشته است، طبیعت و نقش مایه های آن مانند درختان، گلها، پرندگان و حیوانات برای نزدیکی به مفهوم باغ بهشت بیشتر استفاده شود. الگوی چهار باغ، فاصله مربعی و باز بودن چشم انداز اصلی به شکل مستطیل در باغ ایرانی، در طراحی قالی های باغی و نگارگری ها مشاهده شده است. با توجه به آنچه که در ساختار اصلی طرح باغ ایرانی وجود دارد و در تطبیق آن با ساختار شکلی دو حوزه نگارگری و قالی های باغی، به این نتیجه می رسیم که ترکیب بندی ساختارها و عناصر به کار رفته در دو حوزه نگارگری و قالی بافی، مشابه و منطبق بر سه نوع ساختار و اصول هندسی (تک محوری، دو محور عمود بر هم و سه کشیدگی موازی) باغ ایرانی است و تنها تفاوت در شیوه نمایش عناصر و نقشمایه ها، توسط هنرمندان است که در قالی های باغی عموما به صورت دو بعدی و در نگارگری ها عموما به صورت دو بعدی و سه بعدی نمایش داده می شوند. امید است تا استفاده از این الگوها و اصول در این سه جنبه هنری در دوره معاصر نیز راه گشای هنرمندان قرار گیرد.
مولفه های طراحی بیوفیلیک بر حصول زیست پذیری با تاکید بر معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
406 - 429
حوزه های تخصصی:
نیاز بشر برای پیوند با دنیای طبیعی، نیازی فطری است. طبیعت و انتقال مفاهیم آن در طراحی محیط های زندگی باعث افزایش کیفیت زندگی و ارتقاء زیست پذیری مکان خواهد شد. از دیرباز معماری سنتی شهرهای ایران حائز اهمیت بوده و عامل اقلیم به عنوان یک پارامتر ویژه در طراحی، مورد توجه بوده است. با توجه به اینکه اکثر انگاره های معماری نوین غربی هستند. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد چگونگی انطباق اصول انگاره بیوفیلیا با اصول معماری در اقلیم گرم و خشک است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش انجام آن توصیفی – تحلیلی با رویکرد کیفی و کمی انجام شده است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی (برای تبیین شاخص ها) و پیمایشی (مشاهده و پرسشنامه) استفاده شده است. از آنجا که تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کمی محسوب می شود لذا از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها و از نرم افزار آماری SPSS برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است از آزمون های آماری همبستگی برای بررسی روابط متغیرها، آزمون T تک نمونه ای برای مقایسه جامعه آماری با میانه نظری و رگرسیون چند متغیره برای بررسی تأثیرگذاری مؤلفه های طراحی بیوفیلیک بر زیست پذیری استفاده شده است. شهر جدید هشتگرد به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که همبستگی مستقیم و معناداری بین متغیرهای طراحی بیوفیلیک و زیست پذیری محاسبه وجود دارد. از طرفی براساس آزمون T تک نمونه ای مشخص شد وضعیت زیست پذیری از حد نرمال (میانگین 3) کمتر است، لذا جامعه در وضعیت مطلوب قرار ندارد. بر اساس آزمون رگرسیون چند متفیره، معادلات چگونگی روابط بین متغیرها ارائه شده و بر اساس ضریب بتا الویت بندی متغیرهای طراحی بیوفیلیک بر زیست پذیری مکان اعلام گردید که مؤلفه «بیومورفی» بیشترین تأثیر را بر حصول زیست پذیری مکان دارد. برخی مؤلفه های معماری اسلامی مانند کاربرد نور و فضا، روابط مکان محور و شکل و فضای طبیعی در طراحی بیوفیلیک نیز وجود دارند. اهداف پژوهش: 1.بررسی میزان زیست پذیری معماری بیوفیلیک با مکان. 2.بررسی میزان انطباق معماری بیوفیلیک با معماری اسلامی. سؤالات پژوهش: 1.معماری بیوفیلیک تا چه میزان امکان زیست پذیری و انطباق با مکان را دارا است؟ 2.معماری بیوفیلیک و معماری اسلامی چه وجوه شباهتی با یکدیگر دارند؟
The Architecture Aspect of Arise from Emmanuel Levinas' Philosophy Compared to Modern and Postmodern Architecture(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۱ - Serial Number ۳۵, Winter ۲۰۲۰
51 - 58
حوزه های تخصصی:
The present-day architecture of the present era represents the emergence of ethical issues arising from the ideas of the " Modern individual-oriented" and "Pos tmodern being oriented", such as the consideration of personal interes ts and the reduction of human relations. Therefore, the exis tence of such shortcomings requires the identification of an architecture that considers the individual and social morality of today's society based on transcendental values, such as Emmanuel Levinas' "attention to the other" philosophy, agains t the above ideas. The aim is to identify those architectural possibilities that, by providing the conditions for creating the moral relations considered in Levinas philosophy, resis t some of the shortcomings of the ethical issues of modern and pos tmodern schools. In this research, Levinas' thoughts with Modern and Pos tmodern schools are discursive analysis through three dimensions of humanism, human rights, and ethics, as three points of reliance and position in them. Then, in the framework of these three criteria, modern and pos tmodern thoughts are traced in between the architectural expressions and by comparing these traces of the concepts with key concepts in Levinas' thought, also by utilizing the sources of visual literacy and body theoretical foundations, identifies the architectural appearance of it. The result of the research shows that the architectural displays of Levinas' philosophy such as "impromptu", "centricity", "Attention to Family Scale" and "Kush" can be considered as possibilities other than the possibilities of modern and pos tmodern architecture, to improve some of the shortcomings in highlighting transcendental moral values.
بررسی تأثیر تمرکز مالکیت بر رابطه بین ذخیره مطالبات مشکوک الوصول و هموارسازی سود بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مقاله، بررسی تأثیر مرکز مالکیت بر رابطه بین ذخیره مطالبات مشکوک الوصول و هموارسازی سود بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 تا 1397 می باشد؛ که در این راستا هموارسازی سود به عنوان متغیر وابسته و ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، به عنوان متغیر مستقل می باشد؛ تمرکز مالکیت نیز به عنوان متغیر تعدیل گر می باشد. اندازه بانک، اهرم مالی، نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره و نسبت جریانات نقدی عملیاتی نیز، به عنوان متغیرهای کنترل می باشند. نمونه آماری تحقیق 17 بانک بوده و روش پژوهش هم از نوع توصیفی- همبستگی با رویکرد کاربردی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و در بخش آزمون فرضیات از روش اسناد کاوی صورت های مالی می باشد. به طورکلی روش آزمون فرضیات از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه است. نتایج تحقیق نشان داد بین ذخیره مطالبات مشکوک الوصول و هموارسازی سود ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد و تمرکز مالکیت نیز موجب ضعیف شدن این ارتباط می شود. نتایج مربوط به متغیرهای کنترلی نیز گویای ارتباط مستقیم و معناداری بین اهرم مالی و هموارسازی سود بوده و بین اندازه بانک و نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره با هموارسازی سود ارتباط معکوس و معناداری مشاهده گردید، همچنین بین نسبت جریانات نقدی عملیاتی و هموارسازی سود رابطه معناداری یافت نشد.
خوانش هویت شهری با تأکید بر ارزش های فرهنگی نهفته در خاطرات-جمعی شهروندان (مطالعه موردی: شهر بجنورد)
حوزه های تخصصی:
خاطراتجمعی بخشی از ارزشهای فرهنگی شهرهاست که علاوه بر نقشی که در هویتبخشی به آنها ایفا مینماید، موجبات لمس تجربه تکرارنشدنی از نسلی به نسل دیگر را فراهم میسازد. تحولات پرشتاب شهر بجنورد پس از مرکز استان شدن تأثیرات فراوان و گاه مخربی را بر شهر داشتهاست. مسأله بدهویتی شهرهای ما مسأله جدیدی نیست لیکن چگونگی برخورد با آن، با وجود سابقه مسأله، هنوز مششخص نیست. هدف این تحقیق، شکلدهی به هویت ویژه شهر بجنورد بر مبنای ارزشهای فرهنگی درون شهر (خاطراتجمعی و روایتها) است. لذا سعی شده است بر اساس تجربیات ساکنین شهر بجنورد، مفهوم خاطرهجمعی شهر بررسی شود. پژوهش با بهرهگیری از پارادایم کیفی و به روش گراندد-تئوری انجام شده است. مشارکتکنندگان 51 نفر شامل 32 زن و 19 مرد و ساکن(بومی) شهر بجنورد بودند. برای جمع آوری دادهها از مصاحبههای نیمه ساختارمند استفادهشد. طبق یافتهها، که حاصل بررسی دادهها در 6 مقوله هستهای، 41-مقوله، 55مفهوم اصلی و 156نشانه (کد) در محیط نرمافزار مکس کیودا است، «نشانداری مکان (مکان با ویژگی خاص)» (73 ارجاع) و «هنرهای بومی و مراسمات محلی» (35 ارجاع) بعنوان دو مقوله هستهای با بیشترین فراوانی نشانههای ارجاعی استنباط شدند. این مفهوم معرف چگونگی خلق خاطراتجمعی در شهر بجنورد است. بر اساس یافتههای مطالعه، توصیه میشود در برنامههای توسعهشهری بجنورد، تقویت نشانهها با بیشترین فراوانی و همچنین سرمایهگذاری بر روی سایر نشانههای معرفی شده، به منظور تولید خاطراتجمعی مشترک شهروندان در دستور کار قرار بگیرد.
تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مالکیت نهادی بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-کاربردی است. جامعه آماری پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد. برای نمونه گیری از روش حذف سیستماتیک استفاده گردید. ازاین رو، پس از اعمال محدودیت های موردنظر در این تحقیق نمونه نهایی 128 شرکت به عنوان نمونه مورد بررسی تعیین شد. قلمرو زمانی این پژوهش نیز سال های 1390 تا 1396 بود. همچنین، در این پژوهش، اطلاعات مورد نیاز ابتدا از روش کتابخانه ای و مطالعات اسنادی گردآوری شد. سپس داده های لازم برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار تدبیر پرداز و ره آورد نوین استخراج شد. علاوه بر این برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار اقتصادسنجی ایویوز (Eviews) استفاده شد. به طورکلی، نتایج حاصل از برازش الگوی تجربی برآورد شده نشان داد کیفیت اطلاعات حسابداری بر هزینه سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر معناداری دارد. همچنین مشخص شد که مالکیت نهادی بر رابطه بین کیفیت اطلاعات حسابداری و هزینه سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر معناداری دارد.
تحلیلی بر روش های فهم هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت روش های بررسی و فهم هنر و معماری اسلامی، چالشی مستمر است. سؤال این است که برای نیل به این فهم، تا چه اندازه باید به دانش جهانی(علم و عقل) و تا چه میزان بر راهکارهای مبتنی بر آموزه های اسلامی (دین و وحی) اتکا کرد؟ مقاله حاضر، برای پاسخ گویی به این سؤالات در بخش اول، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه بنیان های مهم شناخت شناسی معاصر که عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی گردآوری شده است، به نقد و بررسی هریک از این روش ها در فهم فضاهای معماری به طور عام و فضاهای معماری اسلامی به طور خاص، می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که بنیان های شناخت ماده محور و حتی بنیان های معتقد به وجود شناسی در هنر، هرچند دستاوردهای قابل توجهی از فهم را به ارمغان می آورند اما قادر به شناسایی همه جانبه یک اثر معماری خصوصاً معماری اسلامی نیستند. شیوه پیشنهادی این مقاله، حکمت متعالیه اسلام است زیرا جامع ومانع محسوب می شود و می تواند معرفتی یقینی را نسبت به درک هنر و معماری اسلامی، فراهم آورد. در بخش دوم مقاله، با استناد بر آیات و روایات، نسبت بین دین اسلام و مدرنیته بررسی و مشخص می شود که اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را می رساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آن ، که شامل تمامی علوم در حوزه های مختلف می شود، مطالب دینی را می رسانند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشند. درنهایت، پیشنهاد شد که فهم صحیح از هنر و معماری اسلامی، درگرو تغییر اساسی در نگاه به حکمت عملی اسلام و تولید دانشی با انگاره های اسلامی است که بدون تعقل و وحی شناسی (ملازمه عقل و شرع) امکان نخواهد داشت.
واکاوی ظرفیت های محیط کالبدی و اجتماعی محلات تاریخی در شکل گیری سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوزه های مختلف علوم، با طرح مفاهیمی مانند سرمایه اجتماعی در پی بیان ملموس و تحلیل پذیر پدیده های غامض اجتماعی هستند. یکی از کارکردهای متنوع سرمایه اجتماعی، در سطح محلات و حوزه سکونت بوده و تلاش برای حفظ و یا افزایش آن، راهکاری برای مقابله با برخی ناهنجاری ها و معضلات اجتماعی محلات، دانسته شده است. محلات تاریخی ایران، واجد الگوهایی کالبدی و نیز قالب های اجتماعی تائید شده و مشخصی هستند. این پژوهش، از یک سو، مفهوم سرمایه اجتماعی را بر اساس مدلی به بحث می گذارد که آن را در سه جزء رفتاری، شناختی، و روان شناسانه برای محلات مسکونی تعریف کرده است. از سوی دیگر، شاخص هایی برای محیط اجتماعی (نظام اداری، ترکیب اجتماعی) و محیط کالبدی (تنوع و کارکرد اجزاء، ترکیب و ساختار، معماری و طراحی اجزاء) محلات تاریخی طرح کرده است و درنهایت، با تکیه بر تحلیل و اسناد به جستجوی رابطه میان آن ها با مؤلفه های سرمایه اجتماعی در مدل مذکور، می پردازد و در این میان، به مصادیقی عینی از محلات تاریخی نیز اشاراتی می شود. بررسی ها ضمن تأکید بر توجه به پیچیدگی مفهوم سرمایه اجتماعی، نشان دادند شاخص های محیط اجتماعی محلات تاریخی با جزء شناختی سرمایه اجتماعی (توانمندسازی و حس اجتماعی) رابطه دارند و می توانند بر جزء رفتاری آن نیز اثرگذار باشند. شاخص های محیط کالبدی بر جزء رفتاری (همسایه داری)، روان شناسانه (تعلق به مکان)، و شناختی (حس اجتماعی) تأثیرگذار هستند، همچنین انطباق و همخوانی محیط اجتماعی و محیط کالبدی محله، عاملی ضروری و مؤثر برای افزایش سرمایه اجتماعی ساکنان بوده است.
مطالعه ارتباط دوسویه شمایل ها و ساحت معنا در نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، از نظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات با مراجعه به منابع علمی معتبر در کتابخانه، نگاره یادشده را مورد تحلیل تصویری-معنایی قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: «چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟» پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معناپردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفته و نتیجه حاصل آنکه شیوه اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.
تبیین میزان اثرگذاری شاخص های زمینه ساز بر گسترشِ تقاضا برای سکونت در مسکن کوچک مقیاس در کلان شهرها: بررسی دیدگاه ساکنینِ محدوده نوابِ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساحت مسکن بر گسترش و سکونت افراد به خصوص در واحدهای کوچک مقیاس است. گسترش مسکن کوچک در کلان شهرها در ارتباط با حوزه های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی است. این پژوهش سعی در شناسایی و اولویت بندیِ میزان اثرگذاری شاخص های زمینه سازِ رشد مسکن کوچک مقیاس برای سکونت دارد. پژوهش با بهره گیری از روش کیفی در استخراج شاخص ها و گردآوری نظرات ساکنین در کنار روش کمی برای تعیین میزان اثرگذاری متغیرهای مستقل برمبنای رویکردِ آمیخته صورت می پذیرد. سؤال تحقیق عبارت است از: شاخص هایی که سبب رشد توجه به مسکن کوچک مقیاس گردیده است، کدام اند؟ میزان اثرگذاری و اولویت بندی این شاخص ها بر اساس دیدگاه ساکنین خانه های کوچک در محدوده نوابِ شهرِ تهران چگونه است؟ از میان مناطق 22 گانه، محدوده نواب بر اساس معیارهایی مانند فراوانی مسکن کوچک، دسترسی به شبکه حمل ونقل مترو و اتوبوس شهری، مراکز خدماتی، یکسانی نسبی معماری و شهرسازی محدوده، انتخاب گردید. نتایج نشان می دهد که 23 مؤلفه مستخرج از ادبیات موضوع در حوزه های مختلف هستند که هفت مورد دارای بیشترین تأثیر بوده و عبارت اند از: مقرون بصرفه بودن، تعادل بخشی در عرضه و تقاضای مسکن، نزدیکی به مرکز شهر، اولویت دهی به کیفیت فضای داخلی، افزایش تنوع مسکن و خانه دار شدن طیف بیشتری، انتخابی اختیاری در مقابل اجباری و امکان پس انداز بیشتر.
تحلیل نقش توسعه کارگاه مصالح شناسی در کیفیت آموزش معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
79 - 90
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران حوزه آموزش معماری معتقدند که یکی از عوامل تأثیرگذار بر کیفیت آموزش معماری، نحوه تعامل مناسب دروس کارگاهی و نظری با یکدیگر است. این پژوهش با بررسی تحلیلی ضرورت های توسعه کارگاه مصالح شناسی و تأثیر مشخصات کمی و کیفی آن در آموزش معماری، وضعیت و مشخصات این کارگاه را در دانشکده های معماری مطرح ایران و جهان مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله، از طریق مصاحبه با استادان درس مصالح شناسی رشته معماری، برنامه دانشگاه های مختلف داخلی و خارجی در حوزه های شیوه ی ارائه این درس، امکانات اصلی، برنامه های جانبی و سرفصل های درس مقایسه شده است. با توجه به خصلت متغیر حوزه فناوری و نرخ تغییر و تحولات مصالح نوین، آموزش این حوزه معماری مستلزم ایجاد فرآیندی خلاقه در بستر تحول آفرینی در زیرساخت کارگاه مصالح شناسی است. بنابراین در این مقاله، ساختاری برای برنامه ریزی فیزیکی و عملکردی کارگاه مصالح و ساخت به منظور ارائه درس مصالح ساختمانی همگام با تغییرات فناوری معماری ارائه شده است. استفاده از این ساختار می تواند موجب تقویت انگیزه و ارتباط دانشجویان با محیط دانشکده های معماری و ارتقای کیفیت آموزش معماری گردد.
چارچوب شناسایی، تحلیل و بررسی قرارگاه های رفتاری در طراحی فضاهای مسکن- نمونه موردی منطقه فرهنگ شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت ساماندهی رفتاری بر فضا و نحوه ساماندهی فرم ها اثرگذار است، لذا شناخت الگوهای رفتاری، باعث افزایش آگاهی معماران نسبت به میزان پاسخگویی شیوه طراحی به نیازهای رفتاری کاربران می گردد و که نتیجه این آگاهی رویکرد منطقی و غیر کلیشه ای در طراحی است. لذا این پژوهش به بررسی، شناسایی و تحلیل قرارگاه های رفتاری در فضای مسکونی می پردازد.
میزان تطابق طراحی فضایی در کاربری مسکونی کنونی با نیازمندی های فضایی در زندگی روزمره این پرسش را مطرح می کند که معماری معاصر ایران تا چه میزان توانسته است فضایی مناسب خواست ها و تمایلات رفتاری انسان امروزی را طراحی کند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از بررسی غیرمداخله گرانه نمونه های عینی، به همراه کاربست ابزارهای محقق ساخته شامل جدول های شناسایی قرارگاه های رفتاری و مشخصات ترسیم شده توسط کاربران، اطلاعات را جمع آوری می نماید. یافته های این پژوهش به شناخت قرارگاه های رفتاری، شبکه ی الگوهای مکان-رفتار و خصوصیات و ویژگی های زمانی و مکانی آن ها می انجامد.
این پژوهش در پی شناخت شاخصه های مکان-رفتار، فهم صحیح و واقع نگرانه ای از شبکه رفتار فضایی، بررسی میزان تداخل قرارگاه های رفتاری و شدت و ضعف و اثرگذاری آن در فضای خانه های امروزی در منطقه فرهنگ شهرشیراز است. نتایج پژوهش به ارائه روشی جهت پاسخ بهینه فضایی به رفتارهای دلخواه و درخور زیستی می ا نجامد.
تحلیلی بر قلمرو نظری شهر هوشمند تاب آور و تدوین چارچوب کاربست آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گذشت چهارنسل تحول نظری و تجربی شهر هوشمند، انتظار بر این بود که با اتکا بر تکنولوژی هایی نظیر اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، رایانش ابری و نظایرآن، این نظریه راه کار مواجهه با مسئله و حل پیچیدگی های برنامه ریزی تاب آوری باشد. لکن پژوهش های بی شمار اخیر، مبین خلاف آن است. ریشه مساله نه درکاربست تکنولوژی بلکه درتلفیق نظری شهر هوشمند و تاب آوری شهری است. چگونگی دستیابی به فرمول بندی مناسب برای گونه شناسی رویکردهای قلمرو نظری شهرهوشمند تاب آور( با ترکیب مناسب ابعاد رویه ای و محتوایی) و پیشنهاد برای نحوه تلفیق، سوال این پژوهش است. لذا، هدف پژوهش حاضر، تبیین قلمرو نظری شهر هوشمند تاب آور بین دو نظریه شهر هوشمند و تاب آوری شهری است که با روش تحلیل محتوای سیستماتیک کمی وکیفی 42 سند از اسناد پژوهشی منتشره بین سالهای 2020-2010 و با استفاده از نرم افزار MAXQDA20 انجام گرفته است. مطالعات نشان داد که سه گونه اصلی مطالعه تبیینی شهر هوشمند تاب آور وجود دارد که از حیث پیوند شناختی، ارتباط عناصر، ابعاد و مولفه های دو نظریه کمتر کار شده و جامعیت تلفیقی یک نظریه واحد زیر سوال است. لذا سعی گردید پیشنهاد روشنی برای تلفیق جامعی از دو نظریه برای تعیین چارچوب نظری در تدوین سازوکار یک شهر هوشمند تاب آور تدوین و مستدل گردد.
استحاله مفهوم سوبژکتیو «بازی» در هنرهای تعاملی با تکیه بر آراء گادامر (پیکره مطالعاتی: چیدمان تعاملی Onde-Pixel به اجرا درآمده در پاویلیون یونی کردیت میلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
13 - 22
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ حیات فلسفی هنر، برخی از فیلسوفان نظیر کانت ، شیلر و ویتگنشتاین از تمثیل «بازی» در تبیین دیدگاه های فلسفی و زیباشناسانه خود استفاده کرده اند؛ اما بیشتر این اندیشمندان بر جنبه سوبژکتیو و ناظر به سوژه تأکید دارند. دراین میان، گادامر کوشید تا جنبه مشارکت و درگیری دو طرفه در تجربه هنری در یک کل را، با بهره گیری از مفهوم «بازی» نشان دهد و از سوی دیگر منظر سوبژکتیو و شناخت شناسی مدرن را، در سپهر هنر بزداید. گادامر برای ملموس ساختن ویژگی های هستی-شناختی بازی نزد مخاطبان، شاخصه های یاد شده را در بستر هنرهای نمایشی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی گسترش مفهوم بازی در هنرهای تعاملی، که در آن رابطه مخاطب و اثر، وارد مرز جدیدی از مشارکت می شود، شکل گرفته است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای درصدد است تا نظرات هرمنوتیکی گادامر درباره وجه «بازی مند» اثر هنری را بر بستر هنرهای تعاملی بگستراند؛ از این رو مفاهیم یاد شده را در چیدمان تعاملی Onde Pixel در نمایشگاه سال 2016 میلان، بررسی کرده و به این نتیجه دست یافت، آن چه از مفاهیم بازی در اثر هنری در آرای گادامر مشهود است، در بستر مفهومی هنر تعاملی نیز قابل تعمیم است.
تدوین معیارهای طراحی اکوپارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
89 - 98
حوزه های تخصصی:
اکوپارک فضایی تفریحی است که هدف از طراحی آن علاوه بر حمایت از محیط زیست، خلق مکان تحقیقاتی به منظور بالا بردن دانش محیط زیستی افراد است. با توجه به روند توسعه کشور و مشکلات محیط زیستى موجود و تأثیرات ازدیاد و رشد پرشتاب جمعیت و در پى آن افزایش مصرف و تولید زباله های خانگى و صنعتى، ضرورت طراحى و اجراى اکوپارک اجتناب ناپذیر است. از نخستین الزامات در طراحی اکوپارک، معیارهایی است که این گونه پارک ها را از سایر پارک ها متمایز می سازد. در این بحث با اتکا به روش های توصیفی- تحلیلی و با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای متن، فرآیند دستیابی به این معیارها از طریق تحلیل نمونه های موردی موفق و بررسی دیدگاه نظریه پردازان در ارتباط با ویژگی های اکوپارک ارائه گردیده است. در نهایت جمع بندی در رابطه با معیارهای طراحی در چهاراصل پایداری محیط زیستی، پایداری اجتماعی– اقتصادی، ارتقاء سطح فرهنگی و آموزشی و پایداری کالبدی و طراحی اکولوژیکی ارائه شده است.
تحلیلی بر نمود معماری در شعر شاعران (قرون پنجم تا نهم)
حوزه های تخصصی:
شعر یکی از هنر های ارزشمند است که با معماری دارای جهان مشترک می باشد و معماری و شعر در این سرزمین پیشینه دراز دارند و دارای ارزش های فرا زمانی و فرامکانی می باشند؛ اما باید به این نکته نیز توجه داشت، که به هر جهت با گذشت زمان این ارزش ها نیازمند نو شدن و نوزایی هستند.در این مقاله هدف از بررسی های انجام شده توجه به معماری در آثار شاعران برجسته ای بین قرون پنجم تا نهم همچون فردوسی، مولانا، نظامی، حافظ و ...اهمیت معماری در زمان حیات آن ها است. شعر و معماری هر دو هنر هستند. شعر، هنر کلامی و معماری، هنر ساختاری و سازه ای که این نسبت میان دو هنر تصویری و آوایی باید با احتیاط صورت بگیرد و در تمام موارد این انطباق، نظیر و مانند نخواهد داشت. چارچوب نظری مورد استفاده به صورت کیفی، تحلیلی می باشد. این پژوهش در سطح نظری انجام گرفته که مبتنی بر بررسی مبانی نظری از روش مروری و کتابخانه ای استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل بررسی های محیطی جهت دست یابی به تحلیل جامع، مطالعه کتب و مجلات، مقالات لاتین موجود، اسناد صوتی و تصویری، شبکه اینترنت و سایر منابع در دسترس زمینه تحقیق اند.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که شاعران و اشعار آن ها به وضوح نسبت به فضاهای معماری با جنبه های عمومی و خصوصی توجه بخصوصی داشته اند.
نمود سنتهای چینی در معماری معاصر
حوزه های تخصصی:
با توجه به تاثیر معماری گذشته هر تمدن بر روی نمونه های معاصر آن همچنین تفاوت میزان و نوع این تاثیرات؛ می توان به نحوه نگاه معماری معاصر به سنت های تاریخی پی برد. شناخت معماری سنتی ملل، نحوه بروز فرهنگ در کالبد و فضای زندگی به پژوهشگران معماری کمک می کند علت به وجود آمدن برخی آثار نوین در نقاط گوناگون جهان را درک نمایند. این پژوهش به نمود جنبه های گوناگون معماری سنتیچین در معماری معاصر می پردازد؛ هدف از این پژوهش درک ویژگی های معماری سنتی چین در آیینه مبانی نظری آن و نحوه استفاده فرمی و کارکردی معماران معاصر از سنت های شناخته شده چینی می باشد. بر طبق نظر بسیاری از اندیشمندان فرهنگ و سنت بر معماری مؤثر است و معماری در خدمت فرهنگ فضای کالبدی و چارچوب عینی بروز و ظهور آن می باشد. در پژوهش حاضر پس از گردآوری داده ها به روش اسنادی در ارتباط با معماری و سنت چینی؛ آنها به روش تفسیری-تاریخی و بیان برخی ویژگی ها از طریق نمونه های موردی تحلیل می شود. محدوده زمانی مورد بررسی تاریخ معماری چین از گذشته تا کنون می باشد و شامل انواع بناهای سلطنتی، مذهبی، باغ ها و خانه ها در گذشته و مجموعه های مسکونی، تجاری، اداری، فضاهای باز و هتلهای امروزی می باشد. در برخی موارد معماری سنتی چین خارج از مرزهای آن ساخته شده است و در بررسی تأثیر سنت در معماری نوین نمونه های یاد شده نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. در پژوهش حاضر باغسازی چینی به دلیل گستردگی موضوع مورد بررسی قرار نگرفته است. بر اساس پژوهش حاضر می توان پنج نوع نگاه سنتی در معماری ساختمان های نوین چین مشاهده نمود: 1) سنت گرایی تاریخی 2) سنت گرایی ساختاری 3) سنت گرایی کیهانی 4) سنت گرایی نمادین 5) بوم گرایی.
نسبت متن و تصویر در آثار معین مصور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
43 - 50
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همنشینی طولانی «ادبیات» و «نقاشی» در نسخ مصور تأثیری دیرینه و عمیق بر شکل و ساختار نقاشی ایرانی داشته است. از میانه های عهد صفوی تولید نگاره های مستقل از کتاب به شکل روزافزونی گسترش یافت. به نظر می رسد که در این دوران پیوند و کشاکش رسانه های نقاشی و ادبیات واجد شکل نوینی شده باشد. از این رو بررسی آثار معین مصور در حکم آخرین نماینده جدی مکتب نقاشی اصفهان در این زمینه حائز اهمیت است.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است که «چگونگی» تحول پیوند تاریخی «ادبیات» و «نقاشی» در اواخر مکتب نقاشی اصفهان را از طریق بررسی شکلی و ساختاری نسبت «تصویر» و «متن» در آثار معین مصور نشان دهد.روش پژوهش: در این پژوهش نقاشی های معین مصور با روش تحلیلی-تطبیقی بررسی شده و یافته های این تحلیل با رویکردی تاریخی در سیر تحول نقاشی ایرانی در میانه های عهد صفوی تفسیر شده است.نتیجه گیری: تصویر «لحظه زایا» در نسخه نگاره های معین مصور نشان از گونه ای «زمان مندی پنهان» دارد که یادآور توالی کنش های روایت کلامی است. از سوی دیگر در نگاره های تک برگ معین مصور، تجانسی بیشتر میان رسانه، محتوا و نحوه ادراک آن دیده می شود، زیرا این آثار فارغ از روایتگری به چینش اجسام و پیکره های زیبا محدود شده اند. ردپای تعمیق زیباشناسی مبتنی بر این آثار در نسخه نگاره های آن دوران نیز قابل تشخیص است؛ آنجا که تعداد پیکره ها و خرده صحنه های روایی در تصاویر این نسخ کاهش یافته و نقاشی تمرکز بیشتری بر تصویرگری «لحظه زایا» یافته است. در نتیجه به نظر می رسد که در آثار معین مصور پیوند و کشاکش متن و تصویر به شکل حرکتی از «متن» به سوی «تصویر» قابل تصور است، این گرایش در امتداد مکتب اصفهان خارج از ذوق محافظه کارانه دربار در تهیه نسخ مصور و شکوهمند ادبی، فرصت رشد و گسترش بیشتری یافت و باعث تولید نقاشی هایی با جنبه محاکاتی و حسی قوی تر شد. این امر در آن دوران نمودی از حرکتی به سوی استقلال و تفکیک بیشتر رسانه نقاشی از روایت کلامی است.
بازیابی ﻣﺆلفه های معنایی ﻣﺆثر بر طراحی نماها و جداره های شهری در راستای انعکاس احساسات ناظران (محدوده مورد مطالعه منطقه دو تهران)
حوزه های تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از عوامل ﻣﺅثر بر سیمای شهر، بخش قابل توجهی از دانش و عواطف محیطی شهروندان را شکل می دهند. امروزه با توسعه شهرنشینی و افزایش روزافزون ساخت و ساز، ضرورت توجه به نما و ساماندهی بدنه های شهری به عنوان چهره مسلط کالبد شهر که ناظر متداوماً با آن برخورد دارد مورد توجه قرار گرفته است. تحولات دهه های اخیر در سبک های طراحی نما و روند شکل گیری آنها به گونه ای بوده که کلیتی غیرقابل ادراک را به وجود آورده و موجب آشفتگی و اغتشاش بصری و ناخوشایندی و عدم انگیزش شده است. بنابراین در ابتدا اهداف معنایی برای تحقق یک منظر شهری مطلوب ضروری به نظر می رسد زیرا درک انسان از محیط و برقراری ارتباط با آن و چگونگی رابطه و حتی احساسات انسان در محیط در گرو دریافت معناست. معناست که به انسان پایگاه وجودی بخشیده و به او هویت می دهد. در این پژوهش ابتدا ضمن تعریف مفاهیم نما و معنا و تاثیرآن در طراحی معماری و شکل شهر به تبیین ادراک و شناخت محیط و ابعاد احساسی ناظران در محیط پرداخته می شود سپس با استفاده از مدل های ترجیحات محیطی مبنی بر وضعیت خاص انواع احساسات برانگیخته شده توسط محیط در ارتباط با دو بعد انگیزش و خوشایندی، نماهای مصوب در شهرداری منطقه دو با توجه به کاربری از نگاه ناظران مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این تحقیق بررسی و شناسایی ابعاد معنایی ﻣﺅثر بر طراحی نماها و جداره های شهری در سازگاری با واکنش احساسی ناظران می باشد. روش تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی بوده و در گروه تحقیقات کاربردی است و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده بنابراین از جهتی دیگر این پژوهش یک تحقیق پیمایشی می باشد. نتایج نشان می دهد هریک از نماها بر اساس واکنش احساسی که در ناظر ایجاد می کند دارای ﻣﺅلفه های معنایی بوده که در نهایت راهکارهایی در جهت طراحی مطلوب نماها و جداره های شهری مطابق با عوامل معنایی ﻣﺅثر در طراحی با توجه به کاربری بنا ارائه می گردد.
ارائه تعریفی کل گرا از فرایند طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم دی ۱۳۹۹ شماره ۹۱
29 - 40
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نوشتار حاضر حاکی از آن است که با وجود تاریخ چند د هه ای طراحی پژوهی، غالب الگوهای ارائه شد ه برای فرایند طراحی رویکرد ی جزءگرایانه د اشته و نتوانسته اند تعریفی کل گرایانه از آن ارائه کنند . این وضعیت علاوه بر تقلیل کلیت فرایند ، مانع د رک جامع آن است. هد ف پژوهش: نوشتار حاضر د رصد د است براساس نگرش سیستمی (به مثابه نگرش کل گرا)، توصیفی جامع از فرایند طراحی ارائه کند . روش پژوهش: این نوشتار برای بررسی ویژگی های سیستمی فرایند از روش های نظری و تجربی به صورت توأمان استفاد ه کرد ه است و د ر حقیقت، تعامل فرایند با محیط، اجزای آن و قابلیت کنترل ازطریقِ بازخورد ها به صورت نظری و با کمک استد لال های منطقی و استنتاج از آرای صاحب نظران به د ست آمد ه است. د ر بخش تجربی نیز برای بررسی روابط (جزء/ کل)، کلیت و ساختار به فرایند طراحی موضوعات صنعتی (نیروگاهی) رجوع شد ه است. د ر این بخش از تکنیک های «مصاحبه ساختاریافته باز»، «تهیه بیانیه طراحی» و «مستند سازی تولید ات طراحی» برای جمع آوری د اد ه های اولیه و از تحلیل محتوای کمّی/ کیفی برای ارزیابی د اد ه ها استفاد ه شد ه است. آزمود نی های تحقیق شامل 10 نفر از متخصصان و مجربان د ر طراحی مجموعه های نیروگاهی است.نتیجه گیری: نتایج مؤید آن است که فرایند طراحی به مثابه سیستم باز د ارای ساختاری منعطف است و ازطریقِ بازخورد ها کنترل می شود . کنش، د انش، شیوه، عامل و ابزار به انضمام مؤلفه های فرعی آنها د ر حکم اجزاست و د ر تعامل با کلیت فرایند عمل می کنند .