آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۴

چکیده

شناخت روش های بررسی و فهم هنر و معماری اسلامی، چالشی مستمر است. سؤال این است که برای نیل به این فهم، تا چه اندازه باید به دانش جهانی(علم و عقل) و تا چه میزان بر راهکارهای مبتنی بر آموزه های اسلامی (دین و وحی) اتکا کرد؟ مقاله حاضر، برای پاسخ گویی به این سؤالات در بخش اول، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه بنیان های مهم شناخت شناسی معاصر که عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی گردآوری شده است، به نقد و بررسی هریک از این روش ها در فهم فضاهای معماری به طور عام و فضاهای معماری اسلامی به طور خاص، می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که بنیان های شناخت ماده محور و حتی بنیان های معتقد به وجود شناسی در هنر، هرچند دستاوردهای قابل توجهی از فهم را به ارمغان می آورند اما قادر به شناسایی همه جانبه یک اثر معماری خصوصاً معماری اسلامی نیستند. شیوه پیشنهادی این مقاله، حکمت متعالیه اسلام است زیرا جامع ومانع محسوب می شود و می تواند معرفتی یقینی را نسبت به درک هنر و معماری اسلامی، فراهم آورد. در بخش دوم مقاله، با استناد بر آیات و روایات، نسبت بین دین اسلام و مدرنیته بررسی و مشخص می شود که اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را می رساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آن ، که شامل تمامی علوم در حوزه های مختلف می شود، مطالب دینی را می رسانند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشند. درنهایت، پیشنهاد شد که فهم صحیح از هنر و معماری اسلامی، درگرو تغییر اساسی در نگاه به حکمت عملی اسلام و تولید دانشی با انگاره های اسلامی است که بدون تعقل و وحی شناسی (ملازمه عقل و شرع) امکان نخواهد داشت.

تبلیغات