فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
69-79
حوزه های تخصصی:
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مؤلفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران مؤثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
تبیین شاخصه های کالبدی موثر در طراحی فضاهای درمانی- آموزشی کودکان سرطانی با نگرش معماری بیوفیلیک
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
80-90
حوزه های تخصصی:
سرطان، به عنوان یک عارضه و بیماری ، استرس و یاس را همواره برای بیمار به همراه دارد و به عنوان یک بیماری فلج کننده روح و جسم تلقی می شود و فرد بعد از تشخیص، دچ ار ناامیدی زیادی ناش ی از ترس غیرواقعی از مرگ و کاهش ارتباط اجتماعی می گردد.ازآنجایی که اغلب محیط های درمانی برای بیماران سرطانی صرفاً جنبه عملکردی و کاربری فضا دارند و اغلب محیط های صلب و خسته کننده ای هستند و از طرفی در طراحی معماری به بعد روانی انسان ها در این فضاها پرداخته نشده است، لذا به عنوان یک مشکل آسیب پذیر جدی برای این اقشار( بالأخص کودکان که اقشارحساس تر نسبت به این بیماری می باشند) همواره وجود داشته است. جدا شدن از طبیعت و الگوهای زیستی و نظام های در جریان زیست انسانی از معضلات و مشکلات اکو زیستی و زیست محیطی جوامع مدرن محسوب می گردد. در این راستا هدف تحقیق تبیین شاخصه های کالبدی موثر در طراحی فضاهای درمانی- آموزشی کودکان سرطانی با نگرش معماری بیوفیلیک می باشد.روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و در قالب مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بررسی و تحلیل نمونه های منطبق با رویکرد تحقیق می باشد.لذا نتایج پژوهش بدین گونه است که بهره وری از طبیعت به عنوان ساختارهای زنده در بحث بیوفیلیک از بعد روانی و معنوی در فضای درمانی (با انتخاب جانمایی مناسب،نوع و گونه،حس سبزینگی و شفابخشی،صورت درمانگری و روان درمانی،پاک کنندگی و ایجاد تنفس و... ) زمینه کاهش استرس و اضطراب را در فضای معماری کودکان بیمار را فراهم می کند.
بررسی معیار های طراحی محیط های باز اجتماع پذیر بر ادراک انسان (نمونه موردی پیاده رو باغ عفیف آباد)
حوزه های تخصصی:
رشد جمعیت و افزایش زندگی اپارتمانی، موجب مواجه شدن با کمبود فضای سبز در شهرها شد که همین امر سبب پیدایش فضاهای باز در شهرهای امروزی در جهت رفع نیاز های افراد جامعه شده است. انسان با حضور در هر فضا رفتار و ادراک متفاوتی دارد. در این میان توجه به ایجاد فضاهایی بر اساس نیاز های انسان از جمله اجتماع پذیری مورد توجه می باشد که شناخت عوامل تاثیرگذار و مهم در امر طراحی برای ایجاد محیط های باز اجتماع پذیر سبب کار امد تر شدن این گونه فضاهای باز می گردد لذا با بررسی مولفه ها و معیار های موثر در طراحی می توان سبب ایجاد فضاهای باز اجتماع پذیری شد که سبب ادراک بهتر فضا می گردد. این تحقیق بر آن است تا به بررسی معیارهای تاثیرگذار بر اجتماع پذیری در محیط های باز بپردازد و نیز تاثیر آن بر ادراک انسان را مورد سنجش قرار دهد. این مقاله که پژوهشی تحلیلی-کاربردی است و در حوزه مطالعات میدانی، روش پیمایشی با ابزار گردآوری داده به صورت پرسشنامه انجام شده است و همچنین در قالب مطالعه ی کاربردی، تجزیه و تحلیل داده های مورد بررسی پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که اجتماع پذیری سبب ایجاد محیط های پویا و ارتقا کیفیت محیط می گردد و همچنین رابطه معناداری با ادراک انسان دارد بدین منظور توجه به مولفه ها و معیار های موثر در جهت اجتماع پذیر بودن محیط می تواند سبب ایجاد ادراک مثبت برای افراد استفاده کنندگان گردد و میل به حضور در فضاهای باز را افزایش دهد بنابراین محیطی سودمندتر ایجاد خواهد شد.
تبیین نقش متقابل فرهنگ و هنر در معماری آیینی تکایای مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
160 - 184
حوزه های تخصصی:
ساختارهای موجود در جامعه با یکدیگر در رابطه متقابل هستند. هنر آیینی تبلور عینی فرهنگ، اعتقادات مذهبی و باورهای عامیانه کنش گر اجتماعی است. معماری تکایا، آیینه سنت های پنداری، گفتاری و کرداری هنرمند شیعه در رابطه با "زمان و مکان" مقدس است. معماری آیینی، هنر آمیخته با فرهنگ است، معماری بومی تکایا تجلّی تاریخ، نژاد، هنر، اقلیم، مذهب شیعه، سنت، هویت و فرهنگ مردم مازندران است. واکاوی معیارهای فرهنگ و اهمیت هنر آیینی علاوه بر نمایاندن ارزش های معماری بومی تکایا، می تواند رهنمودهای طراحی جهت خلق فضایی با کیفیت بیش تر را در اختیار طراحان قرار دهد. پژوهش حاضر با بهره گیری از غنای زیست بوم و جغرافیای فرهنگی مازندران به تأثیر متقابل فرهنگ و هنر آیینی برای روایت مصائب امام حسین(ع)، اهل بیت، یارانش و مناسک عزاداری عاشورا در معماری تکایا پرداخته است. این پژوهش از نوع کیفی است که با روش تاریخی-تفسیری انجام شده و به صورت اسنادی و میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته و در تحلیل داده ها از روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی بهره برده است. جامعه آماری، پژوهش تعداد 9 تکیه از شهرستان آمل می باشند. نتایج پژوهش گویای آن است که معیارهای فرهنگ (ساختار قدرت، جایگاه اجتماعی، ساختار خویشاوندی، وقف، نذر، سن و جنسیت کاربرفضا) و آیین های بومی مردم مازندران (دیوان، شالیزار، زن شاهی، برف چال واوارون، شیلان) و هنر آیینی که شامل نقاشی آیینی (نگاره های سقانفار)، معماری آیینی(تکایا) و نمایش آیینی (تعزیه) تأثیر متقابلی در احیاء، ماندگاری، سازگاری و ارتقاء همدیگر داشته اند. فرهنگ تأثیر به سزایی در معماری داشته و متقابلاً معماری نیز یکی از عواملی تأثیرگذار بر فرهنگ بوده است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی هنر آیینی و معیارهای فرهنگ در معماری بومی تکایای مازندران. 2.بررسی تأثیر فرهنگ و هنر آیینی در چیدمان عناصر معماری آیینی تکایا. سوالات پژوهش: 1.معیارهای موثر فرهنگ بر معماری تکایای مازندران کدام اند؟ 2.چه رابطه ای میان فرهنگ و معماری آیینی، نمایش آیینی و نقاشی آیینی وجود دارد؟
شهرسازی ایلخانی؛ تجلی گاهِ اولین فضاهای عمومی بزرگ مقیاس هندسی در شهرهای ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
319 - 335
حوزه های تخصصی:
دوره ایلخانی در شهرسازی ایران-اسلامی را می توان به عنوان یک دوره گذار از سبک رازی به سبک اصفهانی دانست. اهمیت این دوره در شهرسازی ایران به آن دلیل است که از یک سو به دنبال وضعیت خاص پیش آمده بعد از حمله ویرانگر مغول، سیر تکاملی شهرسازی ایران را حفظ کرده و از سوی دیگر زمینه و بستر لازم برای شکل گیری سبک اصفهانی در دوره صفویان(1135-907ه.ق) را فراهم آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهرسازی و معماری ایلخانی به دنبال ایجاد شکوه هر چه بیشتر است. ایوان های بلند، ارتفاع بیشتر گنبدها و دهانه ها، فضاهای بزرگ و طویل، اندازه های دقیق تر و متناسب تر در معماری، در میدان وسیع مجموعه های شهری، در غالب شکلی کامل، تبلور شهرسازانه می یابد. در حقیقت، شکل کاملاً هندسی فضاهای شهری بزرگ مقیاس در شهرسازی ایلخانی، اختلاف چشمگیری با حیاط مجموعه های شهری قبل از آن و میدان های اندام وار درون بافت های شهری دارد. ویرانی ساختارهای اجتماعی- اقتصادی- کالبدی شهرها توسط مغول در آغاز سده هفتم هجری شمسی، منجر به ابداع مجدد مفهوم میدان در ساختار متعالی تری در انتهای همین سده گردید. ساختاری هندسی و بزرگ مقیاس که با قدرت در شهرسازی دوره صفوی، جهانی شد. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی سبک های فضاهای عمومی در کرونولوژی سبک های معماری-شهرسازی در ایران. 2.بررسی ویژگی های فضاهای عمومی در شهرسازی دوره ایلخانی. سؤالات: 1.در معماری و شهرسازی در تاریخ ایران چه سبک هایی در ایجاد فضاهای عمومی وجود داشته است؟ 2.فضاهای عمومی در شهرسازی دوره ایلخانان دارای چه ویژگی هایی است؟
تطبیق محتوایی و بصری ساقی نامه باقر خرده با ساقی نامه ها و نگارگری صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
376 - 393
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری در ایران دوره اسلامی و ادبیات ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته اند. به طوری که آثار ادبی بزرگ همواره از مهمترین جلوه گاه های نمایش نگارگری بوده است. دوره صفوی(907-1135ه.ق) یکی از درخشان ترین دوره های نگارگری در ایران است. یکی از آثار فاخر ادبی در ایران، کتاب ساقی نامه باقر کاشانی است، به این دلیل که در بردارنده تعبیرات و توصیفاتی درباره ساقی ، باده ، میخانه ، مطرب ، آلات و نغمات موسیقی (دف ، نی ، تار ، رباب ، چنگ ، ارغنون ، رود ، عود ، سرود ، پرده ، نوا ، مقام) و همچنین مضامین دلچسب و شیرین عرفانی (پیر مغان ، عارف ، زاهد ، دیر و . . . ) است . بررسی تطبیقی ساقی نامه مولانا محمدباقر کاشانی (خرده) ، با ساقی نامه های و نگارگری عصر صفوی ، از نظر مضامین و درون مایه های مشترک و سیر تاریخی آن ها می تواند نکات مهمی را در ارتباط با پیوستگی هنر و ادبیات مطرح سازد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که توجه به پاره ای از مضامین و محتوای خاص ساقی نامه ها و مقایسه آن مضامین با ساقی نامه باقر خرده ، از قبیل : توصیف ساقی ، شراب ، مغنّی ، آوردن انواع آلات موسیقی ، اغتنام فرصت ، نکوهش زمانه و اهل آن ، اشاره به سرگذشت تاریخی ، حماسی ، عاشقانه و بیان اندیشه های عرفانی در ساقی نامه کاشانی حباقر و شاعران این عصر اکتفا شده است . در نگارگری دوره صفوی نیز این مضامین دیده می شود. اهداف پژوهش: 1.شناخت و اهمیت ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده نسبت به ساقی نامه های عصر صفوی. 2.بررسی تطبیقی مضامین ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده با نگارگری دوره صفوی. سؤالات پژوهش: 1.چه مضامین مشترکی میان نگارگری دوره صفوی با ساقی نامه مولانا محمدباقر خرده وجود دارد؟ 2.ابعاد، مؤلفه ها و اشتراک های ساقی نامه باقر خرده با ساقی نامه های عصر صفوی چگونه است؟
گونه شناسی و تحلیل نقوش قوم بلوچ در بلوچی دوزی سرحد و مکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوزن دوزی یا بلوچی دوزی هنری است با قدمتی به بلندای تاریخ سیستان و بلوچستان. این هنر، ریشه در تاروپود زندگی عشیره ای، بازتاب ذوق زنان در آیینه طرح های جاودانه دارد. هدف مقاله معرفی، دسته بندی، تحلیل صوری و معنایی نقوش و تکنیک های اصلی دوخت سوزن دوزی بلوچیست. بنابراین متداول ترین طرح ها و نقوش به کاربرده در سوزن دوزی چیست؟ و عوامل مؤثر در ایجاد آنها کدام ست؟ نگارندگان ابتدا به بررسی و معرفی نقوش سوزن دوزی بلوچ پرداخته، سپس به لحاظ فرمی، دسته بندی و از نظر محتوایی مورد مطالعه قرار داده اند. به دلیل کمبود منابع کتابخانه ای، روستاها و شهرهای مورد نظر تحقیق در منطقه مکران و سرحد سیستان و بلوچستان از جمله چابهار، نیکشهر، ایرانشهر، قاسم آباد بمپور، ایرندگان، مارندگان، سراوان، خاش و زاهدان با مشاهده میدانی شامل مصاحبه و طرح پرسش از هنرمندان سوزن دوز فعال در خصوص نام گذاری و دسته بندی نقوش به تحلیل موضوع دست یازیده شده است. نتایج به دست آمده نشان دارد که زنان سوزن دوز بلوچ در طراحی نقوش آثارشان از عوامل طبیعی پیرامون خود شامل نقوش حیوانی، گیاهی، هندسی و کیهانی، الهام گرفته است. لازم به ذکر است شرایط زندگی که همانا باورهای دینی، آرزوها، عقاید و اعتقادات قومی و تخیل زن بلوچ است، تأثیر بسزایی در خلق طراحی نقوش داشته است.
جایگاه رفتار قلمروپایی در محیط های دانشگاهی جهت مطلوبیت تعاملات اجتماعی دانشجویان (بررسی نمونه موردی دانشگاه رجایی)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
27 - 41
حوزه های تخصصی:
مطلوبیت تعاملات اجتماعی دانشجویان در کیفیت مندی فضاهای رسمی و غیررسمی دانشگاه شرطی اساسی است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به رفتار قلمروپایی در فضای دانشگاه باتوجه به مفهوم مرزها جهت بهبود تعاملات اجتماعی دانشجویان می باشد.پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها ترکیبی (کمی و کیفی)، و روش تحقیق پیمایشی شامل دو قسمت الف) به منظور سنجش دیدگاه افراد، تدوین جدول هدف و محتوا با گردآوری داده ها ازمنابع مکتوب و مصاحبه نیمه ساختار یافته با اساتید روان شناسی و معماری ب) طراحی پرسش نامه تصویری باتوجه به این جدول و توزیع میان جامعه. متخصصان شامل 17 نفر از اساتید و جامعه آماری 45 نفر از دانشجویان معماری دانشگاه رجایی می باشند. داده ها به صورت ترکیبی از سه روش مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه گردآوری شدند. جامعه آماری شامل دانشجویان معماری دانشگاه رجایی با نمونه گیری تصادفی خوشه ای است. پس از طبقه بندی اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس، به بررسی و تحلیل آنها پرداخته شده و مرزهای مطلوب از نظر دانشجویان با آزمون تی تست استخراج گردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که دانشجویان مرزهای میانه را برای محرمیت فضایی در حضور فردی و گردهمایی های دوستانه مطلوب تر می دانند.
کارکردهای جامعه شناختی اسطوره در نقاشی معاصر ایران با تمرکز بر آرای کلود لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان با زبان، نماد و اسطوره ها می اندیشد و با پیرامون خود در تعامل است. اسطوره در هنر کارکردهای متعددی می یابد که از جمله ی آنها کارکردهای جامعه شناختی است.کلود لوی استروس، معتقد است که انسان به واسطه ی تقابل های دوگانه که از ویژگی های بارز اسطوره است، به حل تعارض های زندگی می پردازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تقابل های دوگانه ی ساختاری با کارکرد جامعه شناختی اسطوره براساس آرای لوی استروس، در نقاشی معاصر ایران صورت گرفته است. سوالات پژوهش عبارتند از: 1. عوامل مؤثر در شکل گیری کارکرد جامعه شناختی اسطوره در نقاشی معاصر ایران چیست؟ 2. اسطوره براساس آرای لوی استروس چگونه در نقاشی معاصر ایران کارکرد جامعه شناسانه یافته است؟ این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهده آثار به سرانجام رسیده است. آثار مورد بررسی به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شده اند. نتایج حاصل نشان می دهد، هنرمندان معاصر ایرانی با تکیه بر اسطوره های ایرانی به کنکاش و جست وجوی یافتن راهی برای دنیای آرمانی خود توسل جسته اند. تاحدی که در راه جست وجو برای رسیدن به ارزش های انسانی و انتقاد به خوی و منش غیرانسانی به اسطوره های غربی نیز وجوهی ایرانی بخشیده اند که با شیوه های نمادپردازانه ی گونه گونی در آثار نقاشی آنان بروز یافته است.
ابعاد و معیارهای طراحی شهری انسان مدار با تأکید بر کیفیات محیطی فضاهای شهری (نمونه موردی: مرکز تجریش تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
44-21
حوزه های تخصصی:
اهداف : هدف این نوشتار، تبیین جایگاه انسان در طراحی شهری و ابعاد و کیفیت های طراحی شهری انسان مدار و ارزیابی آن در محدوده میدان تجریش تهران است روش ها : این پژوهش با رویکرد کمی و کیفی و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و پژوهش میدانی است که در بخش های نظری و میدانی، با کاربست شیوه های مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه و تحلیل آماری و کیفی آن و برداشت های میدانی انجام شده است. یافته ها : طراحی شهری دانش، هنر و حرفه ای است که ساماندهی کیفیات محیطی عرصه های شهری و همگانی بیرونی موضوع آن است. این رشته می تواند تمایلات و رویکردهای متفاوتی را در ابعاد فنی، سیاسی، مدیریتی، علمی، اجتماعی داشته باشد. جایگاه انسان در هرکدام از رویکردهای طراحی شهری می تواند بسته به مبانی آن رویکرد متنوع باشد. رویکرد مدرنیستی به انسان، شهر و طراحی شهری، جایگاه انسان را به پدیده ای فنی و جهان شمول بدون توجه به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و زمینه های بومی تقلیل داد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش بیانگر آن است که طراحی شهری انسان مدار ، مطالعه و طراحی عرصه های عمومی و همگانی به منظور ارتقاء بخشیدن به کیفیت های محیطی به عنوان محملی برای کمک به شکوفایی انسان هاست و کیفیت های آن برای کاربست در برنامه ریزی و طراحی شهری عبارتند از: هویت و خوانایی، پایداری زیست محیطی، پایداری اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی، ایمنی و امنیت، کارایی و تنوع، پیاده مداری و سهولت دسترسی، پیوستگی و یکپارچگی، تناسبات و مقیاس انسانی، آزادی، انعطاف پذیری ، سرزندگی، جذابیت و غنای حسی، عدالت. در نمونه مورد مطالعه، مرکز تجریش تهران، با زمینه های ارزشمند طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، مسائل و مشکلات متعددی به ویژه در حوزه فضایی و ترافیکی داراست. تحلیل این محدوده، با تکنیک سوات و کیفیت های مذکور می تواند به خلق فضاهای شهری و محیط زیست انسان مدار منتهی شود.
طرح بهسازی خانه فروتنی و تغییر کاربری آن به موزه اقلیم و تاریخ طبیعی
حوزه های تخصصی:
خانه فروتنی از جمله بناهای مهم بافت تاریخی بیرجند است که در محله سرده و در نزدیکی میدان چهاردرخت قرار دارد. این بنا به شیوه درون گرا ساخته شده و دارای هشتی، حیاط مرکزی، ایوان تابستان نشین، سرداب و اتاق های متعدد است که دور حیاط ساخته شده اند. خانه فروتنی در نزدیکی میدان چهار درخت واقع است. میدان چهاردرخت هسته اولیه شکل گیری شهر بیرجند است و تعداد زیادی از بناها و مجموعه های با ارزش تاریخی و مذهبی شهر بیرجند در محدوده آن قرار دارند. به همین دلیل حفظ، نگهداری و مرمت این آثار و مجموعه ها ضروری است و علاوه بر اینکه حیات دوباره ای به آثار می دهد، از نظر اقتصادی، اجتماعی و نیز هویت تاریخی فرهنگی شهر بیرجند را احیا می کند. هدف اصلی این پژوهش بهسازی، حفظ اصالت و ارائه طرح جهت احیاء با کاربری مناسب می باشد که به روش تحقیق، تحلیلی –توصیفی انجام شده است. در این پژوهش به این نتیجه می رسیم که با بهسازی و تغییر کاربری به موزه تاریخ طبیعی علاوه بر زنده نگه داشتن محله سرده، در بالابردن آگاهی و شناخت ارزش های آثار طبیعی و ملی و بخصوص آموزش های مرتبط با محیط زیست و حفاظت از تنوع زیستی شده و مهارتی برای تعامل صحیح با طبیعت به وجود می آید.
مطالعه تطبیقی محراب های مساجد جامع تبریز و مرند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محراب مساجد اهمیت نمادین و کالبدی در معماری اسلامی دارد. محراب های قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم هجری مقارن با دوره ایلخانی از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار بوده و زیباترین و نفیس ترین آرایه ها و کتیبه ها را در خود جای داده اند. مساجد جامع تبریز و مرند از مهم ترین بناهای مذهبی تاریخ معماری و در زمره ی بهترین نمونه های برجای مانده در زمینه تزئینات ایلخانی در منطقه آذربایجان هستند. این مقاله با هدف شناخت بخشی از هنر ایرانی اسلامی، سعی در بررسی آرایه های تزئینی محراب مساجد جامع تبریز و مرند دارد. شیوه ی پژوهش در این مقاله روش تحقیق تطبیقی بوده و شامل بررسی ترکیب بندی کالبدی و تزئینات محراب در هر دو مسجد می باشد. در نمونه های مورد بررسی مفهوم تداوم در نقوش اسلیمی و هندسی گچبری ها از دوره سلجوقی تا دوره ایلخانی به صورت آژده کاری های شش ضلعی و استفاده از گل رزت نمودار است. وجود یک فرم تزئینی قرینه در گچبری دو گوشه کتیبه نوشتاری محراب مسجد جامع تبریز باعث انقطاع متن شده و با نوشتار یکپارچه و زاویه دار متن در محراب مسجد جامع مرند تفاوت محسوسی دارد. انتخاب و نمود هنرمندانه ی آموزه های اسلامی مبتنی بر خلوص نیت در کتیبه ها نمایشی از محوریت دین در دوره ایلخانی است. پارادایم وحدت در کثرت، علی رغم تفاوت تناسبات در تعریف کالبدی محراب ها، تنوع موتیف های مورد استفاده در کتیبه ها، ساختار متفاوت تدوین و طرح محراب ها با توجه به ابعاد پهنه پیشانی، فرم طاق نماها و ستون نماها، به شکل حسی واحد در ادراک مکان محراب در هر دو مسجد مشهود است. مهم ترین دلیل دریافت حسی فضای محراب به صورت یکسان و متشابه در هر دو مسجد به تاثیرگذاری شاخص بصری مصالح گچی، شاخص معنوی مفاهیم قرآنی و شاخص فرامرزی خط کوفی عربی معطوف می شود.
مؤلفه های تاثیرگذار بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی با تاکید بر سیاست های متولیان فرهنگ و هنر جامعه کنونی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
220 - 233
حوزه های تخصصی:
اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی از مهم ترین عناصر مهم نظم اجتماعی محسوب می شود لذا اگر در تعاملات اجتماعی میان اعضای یک جامعه بی اعتمادی حاکم و یا سطح اعتماد اندک باشد روابط پایدار میان اعضای جامعه کمتر برقرار می شود. باوجودآنکه دولت ها نقش اساسی در تقویت یا تضعیف یا اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی دارند، جستجوهای متعدد حاکی از آن است که این حوزه مورد کنکاش جدی اندیشمندان داخلی قرار نگرفته است. به همین دلیل این پژوهش به دنبال این پاسخگویی به این سؤال است که مؤلفه های تأثیرگذار بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را با تأکید بر سیاست های فرهنگ و هنر در برهه زمانی 1392 تا 1397 ( دولت روحانی) بررسی کند. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و ابزار فراتحلیل انجام گرفته است؛ ابزار فراتحلیل مهم ترین ابزار برای خلاصه سازی تحقیقات گذشته است، خصوصاً هنگامی که حجم نمونه در یک مطالعه، آن قدر کم باشد که نتوان به نتیجه گیری مطمئنی رسید. یافته های پژوهش حاکی از این است که عملکرد دولت و سیاست های فرهنگی و هنری آن ها موجب شده است که سرمایه اجتماعی در سه سطح خرد، میانی و کلان کاهش داشته است. اهداف پژوهش: 1.تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی در جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی دولت روحانی). 2.بررسی سیاست های فرهنگی و هنری بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی. سؤالات پژوهش: 1.کدام مؤلفه ها بر ایجاد اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی در جهوری اسلامی تأثیرگذار بوده است؟ 2.سیاست های فرهنگی و هنری در جمهوری اسلامی چه نقشی بر سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی داشته است؟
واکاوی معنای برخی واژگان مرتبط با معماری و شهرسازی در قرآن کریم
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶
109 - 128
حوزه های تخصصی:
معماری یکی از هنرهای کاربردی است که از ضروریات زندگی بشری بوده و جلوه گر فرهنگ و تمدن ساز است. یکی از وجوه تمدن اسلامی، آثار و بناهای برجای مانده در جوامع انسانی و اسلامی است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که چه عباراتی در قرآن کریم به معماری و یا فضاهای مرتبط با سازه یا شهر اشاره داشته است؟ هدف از این پژوهش آن است که نقش و جایگاه معماری در قرآن را شناسایی نماید و به توضیح و بازخوانی معنای برخی از واژگان مرتبط با معماری و شهر بپردازد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و این پژوهش به این نتیجه می رسد که برخلاف کتاب های عهد عتیق و جدید که در آن ها اطلاعات جغرافیایی و توصیفات مادی وجود دارد، روح حاکم بر قرآن کاملاً روحانی و غیر مادی بوده و از هرگونه توصیف این جهانی دوری جسته و در بسیاری موارد عبارات مرتبط با بنا و سازه ها ارتباطی به توصیف یک معماری یا اثر مادی نداشته و معنای آن عمل نیک انسانی است. در این پژوهش، به توضیح و بازخوانی برخی واژگان همانند مدینه، بیَع، مسجد، یَعْمُرُ و محاریب پرداخته شده است.
ارزیابی درک گردشگران از سبک زندگی سنتی در خانه های تاریخی کاشان پس از استفاده مجدد به عنوان هتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
83 - 94
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: سبک زندگی رابطه متقابلی با خانه های تاریخی کاشان داشته است. در دوره معاصر سبک زندگی تغییرات زیادی کرده، تا آنجا که در معرض فراموش شدن قرار گرفته است. استفاده مجدد برخی از این خانه ها برای هتل فرصتی است که درک بیشتری از زندگی مردمان در این خانه ها حاصل شود.اهداف پژوهش: این پژوهش به دنبال آن است تا دریابد ویژگی های سبک زندگی در خانه های تاریخی کاشان چیست؟ و گردشگر در مدت اقامت خود در خانه هایی که به هتل سنتی تغییر کاربری یافته اند، تا چه میزان این سبک زندگی را درک می کند؟ هدف این پژوهش درک بهتر از مؤلفه های سبک زندگی سنتی و تحلیل میزان درک گردشگران است که می تواند به رفع نارسایی ها در پروژه های استفاده مجدد بینجامد.روش تحقیق: روش این پژوهش آمیخته از نوع کیفی-کمی است. در گام اول، نحوه تجلی سبک زندگی در خانه های تاریخی کاشان پس از مطالعات کتابخانه ای، با مطالعه میدانی از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبه های عمیق، بررسی شد. در گام بعدی پس از کدگذاری و استخراج مؤلفه های پرتکرار مرحله قبل، میزان درک گردشگران از این مؤلفه ها در 8 هتل با تحلیل 102 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت.نتیجه گیری: تکرار ویژگی های بیان شده افراد از طبقات مختلف نشان می د هد یک سبک زندگی غالب در جامعه سنتی در سطوح متفاوت فرهنگی-اقتصادی وجود داشته است و تفکیک مؤلفه های استخراج شده از سبک زندگی سنتی خانه های تاریخی کاشان ذیل سه مقوله فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، چندبعدی بودن این سبک زندگی را نمایان کرد. اما گردشگران علی رغم برقراری ارتباط با فضا، استنباط ناقصی از روح حاکم بر سبک زندگی و جزئیات آن و به خصوص ویژگی های ناملموس پیدا کرده اند، در حالی که بسیاری از مؤلفه های معرف سبک زندگی در رفتارها و آداب و رسوم تجلی می یابد. وسایل و مبلمان نیز زمانی می توانند به طور مؤثر در معرفی سبک زندگی ایفای نقش کنند که به جای نقش تزئینی، با تجربه اقامت به طور فعال ادغام شوند.
بررسی نقش بازآفرینی فرهنگ- مبنا در توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی تجارب جهانی)
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
61-68
حوزه های تخصصی:
با رشد شهرنشینی و افزایش روزافزون جمعیت و همچنین با توجه به لزوم تامین نیازهای امروزی و نسل های آینده، شهرها با چالش های فراوانی مواجه شده اند. حفظ منابع موجود در شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهری برای زمان حال و همچنین آینده شهر، امروزه از اهمیت زیادی برخوردار است که مدیران و برنامه ریزان شهری باید به آن، کمال توجه را داشته باشند. بازآفرینی محدوده های ناکارآمد شهری و تبدیل آنها به نقاط قوت شهر می تواند در توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، گردشگری، زیست محیطی و ...، تاثیر بسزایی داشته باشد. بازآفرینی فرهنگ- مبنا یکی از انواع بازآفرینی شهری است که با بکارگیری مولفه فرهنگ در بطن خود نقش زیادی را در احیاء سیمای شهر و بهبود زندگی شهری ایفا می کند. از زمان شروع هزاره جدید، شهرها در قلب ابتکارات قرار گرفته اند و سعی در دخیل کردن فرهنگ در سیاست ها و برنامه ریزی های پایداری خود دارند که این نیز همراه با ظهور الگوهای جدید برای پایداری در شهرها می باشد. در سال های اخیر، محققان بسیاری، تاثیر فرهنگ را در توسعه پایدار شناسایی کرده اند؛ به گونه ای که علاوه بر پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، پایداری فرهنگی نیز امروزه باید در توسعه جوامع، مورد نظر قرار بگیرد. هدف از این تحقیق، تبیین نقش فرهنگ و بازآفرینی فرهنگ- مبنا در توسعه پایدار شهری می باشد که به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی ابتدا با مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به مرور مبانی نظری موجود در این زمینه و بر اساس مفاهیم مستخرج از بخش مبانی تحقیق، به مطالعه موردی نمونه های جهانی، جهت دستیابی به راهکارهای پیشنهادی برای دستیابی به توسعه پایدار از طریق بازآفرینی فرهنگ- مبنا پرداخته می شود.
راهکارهای طراحی مرکز تحقیقاتی زیست محیطی مبتنی بر الگوی تحقیقات اکولوژیکی
حوزه های تخصصی:
با آغاز دوره مدرن فعالیت های انسانی با بهره گیری بی ضابطه از طبیعت شرایط بی سابقه ای را بر آن تحمیل ساخت که آلودگی های محیطی، نابسامانی زیستگاه های جانوری و گیاهی، بر هم خوردن اکوسیستم های طبیعی انقراض گونه های کمی آب و درخطر قرار گرفتن نسل های دیگر جانداران و... اثرات تخریب های محیطی در این دوره است. انسان با مشاهده این آثار و اطلاع از خسارت های ناشی از بی توجهی به طبیعت، اندک اندک از روش های گذشته خویش پشیمان شده و سعی در جبران آن نموده است؛ چراکه وابستگی همه جانبه انسان به طبیعت وظیفه را بر عهده او گذاشته است. توجه به طبیعت و محیط زیست در مقیاس های مختلف به صورت پروژه های ملی، منطقه ای و فرا منطقه ای در جهان به مورداجرا گذاشته شده است. بی شک، تحقیقات و آموزش از زیرساخت های رشد و شکوفایی هر جامعه ای هستند و توجه به آن ها بسیار حائز اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق، طراحی مرکزی تحقیقاتی، با استفاده از استانداردهای جدید و مطابق با نیازهای مراجعین این گونه مراکز بوده است. در کشور ما، باوجود توجه بسیار به امر آموزش و پژوهش، نیاز به طراحی و اجرای چنین مراکزی ضروری به نظر می رسد چراکه اغلب ساختمان های تحقیقاتی کشور، مربوط به دهه های پیش و با استانداردهای گذشته طراحی شده اند و به خوبی پاسخگوی تمامی نیازهای کاربران نمی باشند. این پژوهش در پی پاسخ به پرسش: اساساً طراحی اکولوژیک چیست و ضرورت آن در رابطه ی میان انسان، طبیعت و جامعه چگونه نمود می یابد؟ به منظور پاسخ به چنین پرسشی ابتدا با استناد بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به دنبال تبیین ماهیت واژگان کلیدی چون محیط زیست، اکولوژی و در راستای آن طراحی اکولوژیک برمی آید، در ادامه به منظور تسلط بر موضوع و موضع پژوهش اهداف آن به رشته ی تحریر درمی آید، نتایج حاکی از آن است که 6 راهکار برای طراحی معماری با رویکرد اکولوژیک مثمر ثمر است، که این 6 راهکار شامل 1) بهره گیری از منابع قابل احیاء، 2) بازیافت/حذف زباله و آلودگی، 3) انرژی نهاده شده، 4) عمر طولانی/تطبیق مناسب، 5) هزینه تمام طول عمر، 6) سلامتی و شادابی می باشد. این پژوهش از نوع بنیادی است چراکه در پی ارتقاء سطح دانش و آگاهی است.
سقاخانه اردبیل - مسجد سلیمان شاه در گذر زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
41 - 48
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مکان های آیینی ایران در اثر تغییر و تحولات سیاسی-اجتماعی، اقدامات تجددگرایانه و بازسازی های حساب نشده، دچار تحریف در بیان هویت و نیز انحراف در راستای فکری تأثیرگذارنده برای ساخت بنا شده اند. به طوری که در برخی نمونه های مطالعاتی حتی با ظهور بازتعریفی جدید، اصل موضوع دچار آلودگی مفاهیم شده و به مرور زمان آن مفاهیم تغییریافته جایگزین بنیان های اعتقادی اصیل شده اند. شهر اردبیل به لحاظ تجربه تاریخی، سیاسی و آیینی کهن نشانه هایی از این هویت های تغییریافته را به صورت نهان و آشکار در خود دارد. عبادتگاه سقاخانه در این شهر به علت هم عصری زمان احداث آن با پایه گذاری حکومت شاه اسماعیل صفوی که دوره عطف و تغییر اعتقادی در سرزمین ایران محسوب می شود و نیز به لحاظ جایگاه مکانی بنا که با مجموعه تاریخی بقعه شیخ صفی الدین هم جوار انتخاب شده، قابلیت بالقوه ای برای بررسی چگونگی احداث و مطالعه ویژگی های محیطی پیرامون بنا را داشت.هدف پژوهش: پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان تأثیر آیین ها و کهن الگوهای تاریخی جهت تصمیم گیری برای انتخاب موقعیت بنای عبادتگاه ها، اقدام به مطالعه موضوع کرد.روش پژوهش: رویکرد مطالعه در این پژوهش از نوع کیفی و چهارچوب آن در قالب توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و جمع آوری اطلاعات با شیوه کتابخانه ای به همراه تحقیق میدانی انجام شده است. این تحقیقات به صورت انجام مصاحبه های حضوری از افراد محلی که مطلع به تاریخ و گذشته مکان موردنظر بودند، صورت گرفت. در این پژوهش، فرضیه بر این مبنا استوار بود که انتخاب محل احداث معابد تحت تأثیرات اعتقادات کهن یعنی باورها و آیین های پیش از زرتشت که به حضور عناصر طبیعی مانند آب و درخت در جوار پرستشگاه ها تأکید و تکیه دارد.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که الگوهای مفروض برای احداث بناهای عبادی در آیین مهر و آناهیتا، انطباق با معیارهای محیطی و ظاهری بنای عبادتگاه سقاخانه را داراست.
باززایی نگارگری با زبان نو در ترکیه دوران معاصر (از 1900 تا کنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
75 - 88
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر امپراتوری عثمانی روند مدرن سازی در کلیه زمینه های اجتماعی، اقتصادی، نظامی و هنری در ترکیه آغاز شد و در دوران جمهوری تبلیغات وسیعی جهت تشویق هنرمندان ترک به استفاده از دستاوردهای هنر غرب به راه افتاد. این مسئله سبب شد هنرهای سنتی از جمله نگارگری عثمانی به حاشیه رود. با این وجود در دهه های اخیر شاهد گرایش دوباره بسیاری از هنرمندان ترک به نگارگری بوده ایم که به نظر می رسد زبانی نو دارد و با اهداف متفاوتی از دوران گذشته شکل گرفته است.هدف پژوهش: بررسی تأثیرپذیری هنر معاصر ترکیه از شاخصه های نگارگری سنتی عثمانی.روش پژوهش: شیوه تاریخی-تحلیلی با رجوع به اسناد تاریخی و مطالعه آثار هنرمندان شاخص در زمینه استفاده از عناصر نگارگری عثمانی.نتیجه گیری: گرایش به هنرهای سنتی که با ایجاد جنبش های ملی گرایی، خواست اجتماعی و تشویق نهادهای هنری آغاز شد، موجب شد تا هنرمندان بسیاری در پی احیای فرهنگ ملی و دستیابی به هویت و نیز با فرض دست یافتن به زبانی نو جهت بیان مسائل روز، رویکردی دوباره به هنر نگارگری داشته باشند. مقایسه این آثار از لحاظ محتوا و ساختار با آثار گذشته نشان داد که برخلاف نگارگری سنتی که در خدمت بیان رویدادهای درباری و تصویرسازی متون ادبی و تاریخی بود، آثار معاصر به رغم تأثیرپذیری از ساختار و مؤلفه های تصویری گذشته، بیشتر در پی بیان موضوعات سیاسی، اجتماعی و روزمره برآمده است. علاوه بر این، شاخصه های نگارگری در دوران معاصر بر رسانه های جدید دیگری چون چیدمان، انیمیشن، فیلم و ... نیز تأثیر گذاشته است.
مطالعه تطبیقی انواع زیورآلات مردان در دربار صفویان با مغولان کبیر هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 119
حوزه های تخصصی:
با حضور اسلام در ایران، از سوی احکام اسلامی، محدودیت هایی برای استفاده مردان از زیورآلات مطرح شد این در حالی بود که در دوره های مختلف اسلامی به ویژه در دوره صفوی با استناد به آثار و متون برجامانده، شکوه خیره کننده زیورآلاتی که مردان طبقات مرفه جامعه به کار می برده اند، از تداوم، پویایی و شکوفائی صنعت و هنر زیورآلات سازی مردانه در این دوران خبر می دهد. از سویی دیگر روابط مودت آمیز میان حاکمان صفوی و مغولان کبیر هند، موجب تأثیر و تأثرات فراوانی در زمینه های فرهنگی و هنری در دربار هر دو کشور شد. تولید و مصرف جواهرات و زیورآلات نیز از این قاعده مستثنی نبود چراکه زیورآلات برجامانده در این بازه زمانی در دربار هر دو حکومت، نشان دهنده اشتراکات کلی در شکل و انواع زیورآلات، سبک های ساخت و تزئینات در این صنعت و هنر می باشد. پژوهش حاضر با هدف شناخت و معرفی انواع زیورآلات مردان دربار صفوی و تطبیق آنها با زیورآلات مردان دربارگورکانی هند (مغولان کبیر) و در راستای پاسخگویی به سوالاتی همچون"بر اساس آثار برجامانده، مردان دو دربار صفوی و گورکانیان هند از چه زیورآلاتی استفاده می کردند؟ و چه تفاوت ها و یا شباهت هایی میان زیورآلات آنان وجود داشته است؟"صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تطبیقی و اطلاعات استفاده شده با روش یافته اندوزی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحقیقات میدانی در موزه های داخل یا خارج از کشور بدست آمده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که زیورآلات در این دوره به عنوان نمادی برای تشخیص جایگاه اجتماعی افراد در هر دو دولت صفوی و گورکانیان هند به کارمی رفته و مناسبات نزدیک میان دولت های یادشده، سبب ایجاد اشتراکات بسیاری در انواع زیورآلات مورداستفاده، مصالح و شیوه های تزئین، شده و با وجود تفاوت هایی اندک همچون میزان استفاده از انواع سنگ های قیمتی یا تنوع بیشتر در انواع و فرم زیورالات در هند دوره گورکانی؛ بسیاری از فرم ها، مصالح، فلزات و جواهرات به کاررفته در زیور این دو گروه از قبیل جقه ها، انگشتری ها، گوشواره ها، کمربندها و بازوبندها مشترک بوده است.