مقالات
حوزه های تخصصی:
کلاه یکی از انواع پوشش های رایج در هر دوره ای است و در عصر صفویه، اقشار مختلف لباس و سرپوش و کلاه مخصوص به خود را داشته اند. در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی از نسخه دیوان حافظ (منسوب به سام میرزا) اثر سلطان محمد نیز افراد سرپوش هایی با فرم های خاصی دارند که به نظر می رسد با مراتب اجتماعی افراد ارتباط مستقیمی دارد و وجود ارتباط بین فرم سرپوش افراد با مراتب اجتماعی آن ها و بازتاب این امر در نگارگری ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب نموده و اهداف پژوهش شناسایی ویژگی های انواع سرپوش ها در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی و شناخت ارتباط ویژگی های فرمی سرپوش ها با مراتب اجتماعی افراد است. سؤالات عبارتند از: 1- سرپوش ها و کلاه ها در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی دارای چه ویژگی های فرمی می باشند؟ 2- چه ارتباطی بین انواع کلاه ها و ویژگی های فرمی آن ها و مراتب اجتماعی افراد در نگاره وجود دارد؟ در راستای پاسخ گویی به سؤالات، اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی شده و متغیر کلاه و سرپوش در نمونه موردیِ نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج پژوهش نشان می دهد فرشتگان تاج بر سر دارند و سرمستان، مندیل یا دستار و کلاه قزلباشی بر سر دارند. به طور کلی، سلطان محمد با نگاه طنزآلود و انتقادی به این نوع تصویرسازی پرداخته و به نوعی تضاد فضای موجود از جامعه خود را با آرمان های تشکیل دولت صفوی بازنمایی می کند.
نقش هنر در پیشگیری از حوادث و بلایا برای آموزش کودکان 6 تا 12 سال
حوزه های تخصصی:
کودکان بزرگ ترین سرمایه های آینده جامعه هر کشوری هستند و مراقبت از آن ها برعهده خانواده ها و نظام آموزشی و دیگر نهادها می باشد. همچنین دوران کودکی سال های مهم و حیاتی برای رشد جسمی و فکری کودکان محسوب می شود. بنابراین آموزش های عمومی باید از همین سنین آغاز شود. هنر در آموزش و انتقال اطلاعات به کودکان نقش مهمی را ایفا می کند. بروز رخدادهای طبیعی در دنیا، مانند زلزله، سیل و... آسیب های مالی و جانی زیادی را در سال های اخیر به بشر وارد کرده است. امروزه اهمیت آموزش بلایا در برنامه های عملیاتی با رویکرد کاهش خطر و بلایا، ایجاد تاب آوری که می تواند سطح آسیب پذیری و اثرات ناگوار و مخرب حوادث را کاهش دهد، بسیار تأکید شده است. بنابراین کسب مهارت جهت پیشگیری عوارض ناشی از حوادث و بلایای طبیعی که جامعه بشریت را قرن ها تهدید می کند، امری ضروری است. همچنین نیازمند آموزش و انتقال دانش به کودکان، به عنوان گروه آسیب پذیر است. در این بین، هنر به عنوان ابزار سودمند در آموزش و پیشگیری می تواند مؤثر بوده و نقش آفرینی کند. بنابراین در این پژوهش، به بررسی نقش هنر در پیشگیری از حوادث و بلایا برای آموزش کودکان 6 تا 12 سال پرداخته شده است.
بررسی و مطالعه کتیبه های سنگ قبور بقعه شیخ عالی روستای دوانِ کازرون
حوزه های تخصصی:
کتیبه نگاری از جمله هنرهایی است که از زمان های دور در ایران رواج داشته و به اشکال مختلف و بر روی مواد گوناگون اجرا شده است. کتیبه ها حاوی اطلاعات گران بهایی از زمانه خود می باشند. یکی از انواع کتیبه نگاری، خط نبشته های روی سنگ قبرهاست که با انواع خطوط نگارش یافته اند و به سده های مختلف تعلق دارند. نگارندگان در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و به مدد مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی درصدد پاسخ به این سؤالات هستند که سنگ قبرهای بقعه شیخ عالی، به چه دوره و شخصیت هایی تعلق دارند؟ کتیبه های روی سنگ قبرها شامل چه مضامینی است؟ مشخصات ظاهری سنگ قبرها چیست؟ با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که سنگ قبرهای بقعه شیخ عالی مربوط به قرون پنجم تا چهاردهم هجری قمری می باشد و به علما و عرفای به نام فارس و جهان اسلام تعلق دارند. جنس تمامی سنگ قبرها از نوع آهکی است و به لحاظ ظاهری به دو گروه عمده صندوقی و محرابی ساده طبقه بندی می شوند. سنگ قبرها بدون نقش و نگار و مضامین کتیبه های روی آن ها شامل آیات قرآنی، ادعیه، اشعار و اسامی، القاب و مشخصات متوفیان و تاریخ فوت آن هاست که با انواع خطوط کوفی، ثلث، نسخ و نستعلیق نگارش یافته اند.
تهدیدات رسانه برای دانش تاریخ؛ تاریخ پردازی در مصاف با تاریخ نگاری
حوزه های تخصصی:
این نوشتار درپی آن است که ضمن به دست دادن تعریفی تا حد امکان شفاف از تاریخ و رسانه، نسبتِ میان این دو را واکاوی نماید. هدف نویسنده از این واکاوی، صرفاً به بحث گذاشتن مضارّی است که از خلط کارکردهای تاریخ و رسانه جمعی متوجه دانش تاریخ می شود. به عبارت دیگر، مسئله این نوشتار تبیین تهدیداتی است که رسانه های جمعی برای درک تاریخی مردمان یک جامعه ایجاد می کنند. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای است و نویسنده کوشیده است تا تأملات خود را به عنوان یک دانشجوی رشته تاریخ در خصوص ابعاد این مسئله تبیین نماید. اهمیت این بحث ناشی از وضعیتی است که امروزه رسانه های جمعی با تاریخ پردازی برای حوزه دانش تاریخ ایجاد کرده اند. این نوشتار با تمایز نهادن میان دو مفهوم «تاریخ نگاری» و «تاریخ پردازی» درصدد تبیین فرصت هایی است که رسانه جمعی برای دامن زدن به تاریخ پردازی فراهم کرده است و به این نتیجه خواهد رسید که: هنگامی که رسانه های جمعی به یک موضوع تاریخی ورود می کنند، شرایط تاریخ نگارانه امکان ظهور نمی یابند و نظام رسانه با مداخله ای ژرف که در نظام علم تاریخ انجام می دهد، به نوعی تاریخ نگاری نامتوازن را دامن خواهد زد.
واکاوی معنای برخی واژگان مرتبط با معماری و شهرسازی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
معماری یکی از هنرهای کاربردی است که از ضروریات زندگی بشری بوده و جلوه گر فرهنگ و تمدن ساز است. یکی از وجوه تمدن اسلامی، آثار و بناهای برجای مانده در جوامع انسانی و اسلامی است. این پژوهش درپی پاسخ به این پرسش است که چه عباراتی در قرآن کریم به معماری و یا فضاهای مرتبط با سازه یا شهر اشاره داشته است؟ هدف از این پژوهش آن است که نقش و جایگاه معماری در قرآن را شناسایی نماید و به توضیح و بازخوانی معنای برخی از واژگان مرتبط با معماری و شهر بپردازد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و این پژوهش به این نتیجه می رسد که برخلاف کتاب های عهد عتیق و جدید که در آن ها اطلاعات جغرافیایی و توصیفات مادی وجود دارد، روح حاکم بر قرآن کاملاً روحانی و غیر مادی بوده و از هرگونه توصیف این جهانی دوری جسته و در بسیاری موارد عبارات مرتبط با بنا و سازه ها ارتباطی به توصیف یک معماری یا اثر مادی نداشته و معنای آن عمل نیک انسانی است. در این پژوهش، به توضیح و بازخوانی برخی واژگان همانند مدینه، بیَع، مسجد، یَعْمُرُ و محاریب پرداخته شده است.
خوانش تحلیلی انیمیشن «خوش قدم»، با رویکرد معرفت شناختی هابرماس
حوزه های تخصصی:
«خوش قدم» انیمیشنی کودکانه است که به رغم روایت ساده و دوست داشتنی اش در ضرورت توجه انسان ها به محیط زیست و زیست گاه پنگوئن ها؛ با خوانشِ متن محورِ اخیر، ایده ای متفاوت و البته نگران کننده، از نسبت سلسله مراتبی و استیلاجوی انسانِ برخوردارِ مدرن، از آن فهم می شود. براساس روش تحقیق، این مقاله برگرفته از رویکرد متن محورِ ریکور و چارچوب نظری آن، ملهم از روش شناختی هابرماس، دیگر کمتر نشانی از سرخوشی اولیه در مواجهه با پیام های نوع دوستانه اثر باقی می ماند و در عوض، تأملاتی هراس انگیز از نسبت سوژه به ابژه و نگاه کنترلی انسانِ مدرن به عنوان فاعل شناسا نسبت به محیط و موجودات پیرامونی اش حتی انسان ها و جوامع کمتر برخوردار حاصل می شود. ازجمله اهداف اصلی این پژوهش آن است که نسبت های این داستان را، در خوانشی تمثیلی و استعاری، تا مرزِ میانِ نسبتِ کشورهای شمال و جنوب پیش بَرد و مقدمه ای بر طرحِ شکافِ دوقطبی حاکم بر جهان امروز گشاید و تعابیرِ جدیدی از نسبت های هویت سازِ «خود» و «دیگری» ارایه دهد. بازنماییِ اهمیتِ مقولهزبان، به عنوان بستر تفکر و ارتباط و فهم بین الاذهانی مبتنی بر آرای هابرماس در چارچوب این روایت انیمیشنی، از نتایج این مقاله است که بیش از پیش، جدی گرفتن این رسانه هنری را برای طرح و انتقال مباحث معرفت شناسی و دانشِ سیاسی نشان می دهد.