فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۲۷٬۸۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی در پیش بینی خلاقیتِ دانشجویان معماری در طراحی فضاهای درمانی است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و جامعه ی آماری آن را تمامی دانشجویان ترم هفت معماری دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل داده اند که از بین آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 30 دانشجو انتخاب شدند. برای اندازه گیری خودکارآمدی تحصیلی، انگیزش تحصیلی و خلاقیت به ترتیب از خرده مقیاس های خودکارآمدی و انگیزش تحصیلی برگرفته از پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (1383) و مقیاس خلاقیت برگرفته از پرسشنامه خلاقیت چارلز شیفر استفاده شد. ارتباط میان سه ریز معیار انگیزش، خودکارآمدی و خلاقیت با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون سنجیده شد. این ضریب میان انگیزش تحصیلی و خلاقیت دانشجویان برابر 433/0 بوده که بیانگر ارتباط مستقیم میان این دو گویه به صورت متوسط می باشد. سطح معنی داری این مقایسه، ارتباط معنی دار را میان این دو متغیر بیان می دارد (014/0= P). همچنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد از بین دو زیر مقیاس خودکارآمدی و انگیزش، تنها انگیزش است که به صورت معنی داری خلاقیت دانشجویان معماری را پیش بینی می کند. با یک واحد افزایش در میزان انگیزش، 45/0 واحد افزایش در میزان خلاقیت اتفاق خواهد افتاد.
دربارهء هم دستی تحلیل دیداری و شکنجه، یک گزارش جزء به جزء از عکس های لینگچی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
134 - 135
حوزه های تخصصی:
مؤلفه های معماری مؤثر بر کاهش آسیب پذیری ساختمان در برابر حریق (نمونه موردی: بازار تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
79 - 89
حوزه های تخصصی:
ایمنی در برابر حریق تقریباً غیر ممکن است. تأمین امنیت در بناهای تاریخی به علت طرح معماری، همجواری ها، ساختار و مصالح مصرفی و احیاناً مداخلات انسانی و همچنین قوانین مربوط به مرمت، دارای چالش های متعددی است. این بناها با تکنولوژی و امکانات زمان خود احداث گردیده اند. و ممکن است با کدهای استاندارد امروز مطابقت نداشته باشند. آتش سوزی های متعدد عمدی و غیر عمدی در سال های اخیر نشان دهنده ضعف این بناها در برابر حریق می باشد. بازار تاریخی تبریز بزرگترین بازار سرپوشیده خاورمیانه و یکی از بازارهای مهم ایران است. مراجعات زیاد، شرایط ساختمانی، تنوع کالاو ارزش اقتصادی آنها، این بازار را به حوزه ای پراهمیت از نظر ایمنی تبدیل کرده است. حوادث اخیر نشان دهنده آسیب پذیری مجموعه در برابر حریق می باشد. آخرین آتش سوزی در 18اردیبهشت 1398 به وقوع پیوست و به تعداد زیادی از مغازه ها خسارت وارد شد. ضمناً علاوه بر خسارت حریق، بخش هایی از ساختمان نیز در حین اطفاء بر اثر استفاده از آب آسیب دید. این پژوهش در نظر دارد با مطالعه آتش سوزی های گذشته و بررسی چالش های موجود، و شناخت نقاط قوت و ضعف مجموعه و با بهره گیری از آرای متخصصین، بهینه ترین راه حل برای پاسخ به سوال اصلی پژوهش، یعنی کاهش آسیب پذیری در برابر حریق، را ارائه نماید. این پژوهش به صورت تلفیقی (کیفی-کمی) صورت پذیرفته است. محقق در ابتدا به کمک جامعه متخصصین رشته معماری و شهرسازی و با استفاده از روش نمونه گیری شبکه ای (گلوله برفی) و همچنین پس از مصاحبه با استفاده از تکنیک کدگذاری باز و محوری و به روش پیمایش اکتشافی دلفی (اعضای هیات علمی معماری و شهرسازی دانشگاه های کشور) اقدام به تهیه جدول هدف- محتوی نموده است. سپس جدول مربوطه به پرسشنامه تبدیل و طی 2 مرحله، پرسشنامه توزیع شده است. سپس به کمک نرم افزار26 SPSS داده ها تحلیل شده اند. بر اساس تحلیل عامل Q نتایج استخراج و در نهایت تاثیرگذارترین عوامل مؤثر بر کاهش آسیب پذیری در برابر حریق در بازار تبریز مشخص شده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که دسترسی پذیربودن، محفوظ و تخلیه پذیر بودن، خود ایمنی و اشتعال ناپذیر بودن در برابر آتش و تولیدات آن، و سیستم های تاسیساتی پاسخگو، بیشترین تاثیر را در کاهش آسیب پذیری در برابر حریق در بازار تبریز برعهده دارند.
تبیین مؤلفه و شاخص های اثرگذار مدرنیسم در خانه های اعیانی مشهد در اواخر دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
124 - 136
حوزه های تخصصی:
پیدایش نوگرایی و ورود تدریجی جریان مدرنیسم به ایران در دوره قاجار بر زوایای مختلف جامعه ایران مؤثر بود. یکی از عرصه هایی که مدرنیسم در آن تأثیرگذار بود، مختصات معماری بود. در این دوره دستاوردهای عصر مدرنیته غرب، هرچه بیشتر وارد کالبد و روح معماری زمانه شهر از جمله ابنیه و عمارت های آن شد. مسئله ای که اینجا مطرح می گردد دامنه و ابعاد تأثیرگذاری مدرنیسم بر معماری خانه های مسکونی در این دوره است. پژوهش حاضر در صدد آن است سعی بر آن تا علاوه بر شناخت وجوه اثرگذار بر معماری بناهای مسکونی اواخر قاجار در شهر مشهد، به اولویت بندی آن ها بپردازد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای- اسنادی و تکمیل پرسشنامه خبرگان می باشد. همچنین از روش دلفی برای تعیین اهمیت و وزن دهی به مؤلفه ها و شاخص ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس تحلیل های صورت گرفته و مؤلفه ها و شاخص های به دست آمده از منابع موجود و نظرسنجی، مدلی با 5 مؤلفه و 20 شاخص تدوین و وزن هر دسته و ترتیب اهمیت شاخص ها تعیین شد. بدین صورت مؤلفه های «پلان»، «عناصر ساختمانی» و «تزئینات» و نیز سه شاخص «محوریت راه پله»، «بالکن» و «بام شیبدار و سنتوری» رتبه های اول تا سوم را کسب نمودند. تأثیرات مدرنسیم به شکل های مختلف در پلان، نما، ورودی ها، فضاهای داخلی و به طور شاخص به عناصر و اجزای معماری دیده می شود. اهداف پژوهش: 1.مطالعه و واکاوی تأثیر مدرنیسم بر معماری در دوره قاجار. 2.بررسی تأثیر وجوه مدرنیسم بر خانه های اواخر دوران قاجار شهر در مشهد. سؤالات پژوهش: 1.مدرنیسم چه تحولاتی را در معماری دوره قاجار ایجاد کرد؟ 2.مدرنیسم چه تأثیری بر خانه های اعیان در اواخر دوره قاجار در شهر مشهد داشت؟
تحلیل ساختاری و فکری داستان های دفاع مقدس با نگاهی بر آثار و رمان های حسن بنی عامری در تطبیق با تصاویر جهادی غزوات صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
288 - 302
حوزه های تخصصی:
داستان های پست مدرنیستی در زمینه جنگ دارای ویژگی های خاص خود هستند که آن ها را از دیگر داستان ها متمایز می سازد؛ این تمایز هم از نظر فرم است و هم محتوا. هدف از این پژوهش تحلیل و بررسی ساختاری و فکری داستان های دفاع مقدس با نگاهی بر آثار و رمان های حسن بنی عامری می باشد. در بررسی این آثار، دو اثر شاخص او با عنوان های «گنجشک ها بهشت را می فهمند» و «نفس نکش، بخند، بگو سلام» بررسی شد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است و با تکیه بر داده های کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد نشان که رمان «گنجشک ها بهشت را می فهمند» دارای مؤلفه های بارز پست مدرنیستی است؛ مؤلفه هایی مانند: شکستن زمان و مکان، ورود شخصیت های داستانی به حیطه روایت و جدل با نویسنده، تغییر زاویه دید، ویژگی های فراداستانی، به هم ریختن مرز میان واقعیت و خیال و... در بررسی محورهای فکری این رمان، نویسنده مسائلی مانند شجاعت رزمندگان، پای بندی به مقدسات و هم چنین توجه به نمادهایی مانند عدد هفت، آب، اسب و ... پرداخته است. رمان« نفس نکش، بخند بگو سلام» نیز دارای خصوصیات و مؤلفه های پست مدرنیسنی است و دارای ویژگی هایی مانند: خطی نبودن روایت، تغییر زاویه دید، فراداستان، طنز، ناتمام ماندن جمله، عدم اقتدار مؤلف و شورش شخصیت ها است. در تحلیل فکری این رمان، توجه به دفاع مقدس، نقش بارز زنان، و توجه به نمادها و گاهی توجه به مقدسات مانند آوردن آیات و احادیث بارز است. اهداف پژوهش: 1.بازشناسی مؤلفه های داستان های دفاع مقدس. 2.شناخت ساختاری و مضامین رمان های حسن بنی عامری. سؤالات پژوهش: 1.داستان های حسن بی عامری دارای چه شاخصه هایی هستند؟ 2.مضامین داستان های حسن بنی عامری چه تشابهی با تصاویر جهادهای صدر اسلام دارند؟
تبیین نشانه شناسی و راهکارهای نظریه معناشناسی فردینان دوسوسور در خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل ، تبریز و ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
406 - 416
حوزه های تخصصی:
برای تبیین نماد و نشانه در حیطه زبانشناسی، رویکردی تحت عنوان نمادشناسی و یا نشانه شناسی وجود دارد. فردینان دوسوسور به عنوان یکی از اولین پیشگامان حوزه زبانشناسی معتقد بوده که همواره هرکدام از نشانه ها که در ساختار زبان شناسی وجود دارند، دارای یک علت و یک معلول بوده که به آن ها معنا بخشیده است. این شیوه علاوه بر ساختار زبان شناسی سایر حیطه ها را شامل می شود. در این میان، معماری نیز به دلیل ساختار هنری خود از این قاعده مستثنا نبوده است و در سیر تاریخ معماری جهان همواره در طراحی های معماری، مورد کنکاش معماران قرارگرفته است. از بناهای تاریخی موجود در ایران، بناهای تاریخی مربوط به دوره قاجار است که در شهرهای مختلف پراکنده است و بخشی از این آثار در شهرهای شمال غربی ایران، یعنی اردبیل، تبریز و ارومیه متمرکز است. در این پژوهش که در آن هم تأکید بر رویدادهای تفسیری - تاریخی و هم تأکید بر تفسیر و معنای نمادها و نشانه های در معماری بر اساس نظریه های سوسور دارد، به بررسی علل عملکردی و مفهومی فضاهای خانه های مسکونی از منظر نشانه شناسانه و معناشناسی سوسور در شهرهای اردبیل و تبریز و ارومیه به دلیل داشتن خانه های مسکونی غنی از فرهنگ و معماری دوره قاجار پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که ساختارهای هر بنا در شکل گیری معنا و مفاهیم معماری در آن منطقه متفاوت است اما اصول به کارگیری هر یک از نشانه ها در هر یک از خانه های معرفی شده در هریک از شهرها یکسان می باشد. اهداف پژوهش: 1. معرفی نمادها و نشانه های به کار رفته در خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل و تبریز و ارومیه و قیاس بصری و مفهومی هر یکی از نشانه ها در ساختارهای به کار رفته. 2.ارزیابی وضعیت کمی و کیفی فضاها و خانه های تاریخی در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه. سوالات پژوهش: 1.نمادهای خانه های تاریخی دوره قاجار در شهرهای اردبیل، تبریز و ارومیه براساس نظریه معناشناسی دوسوسور کدامند؟ 2.هدف از نمادپردازی و نشانه گذاری در خانه های تاریخی دوره قاجاردر شهرهای اردبیل، تبریز، ارومیه چیست؟
باززایی نگارگری با زبان نو در ترکیه دوران معاصر (از 1900 تا کنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
75 - 88
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر امپراتوری عثمانی روند مدرن سازی در کلیه زمینه های اجتماعی، اقتصادی، نظامی و هنری در ترکیه آغاز شد و در دوران جمهوری تبلیغات وسیعی جهت تشویق هنرمندان ترک به استفاده از دستاوردهای هنر غرب به راه افتاد. این مسئله سبب شد هنرهای سنتی از جمله نگارگری عثمانی به حاشیه رود. با این وجود در دهه های اخیر شاهد گرایش دوباره بسیاری از هنرمندان ترک به نگارگری بوده ایم که به نظر می رسد زبانی نو دارد و با اهداف متفاوتی از دوران گذشته شکل گرفته است.هدف پژوهش: بررسی تأثیرپذیری هنر معاصر ترکیه از شاخصه های نگارگری سنتی عثمانی.روش پژوهش: شیوه تاریخی-تحلیلی با رجوع به اسناد تاریخی و مطالعه آثار هنرمندان شاخص در زمینه استفاده از عناصر نگارگری عثمانی.نتیجه گیری: گرایش به هنرهای سنتی که با ایجاد جنبش های ملی گرایی، خواست اجتماعی و تشویق نهادهای هنری آغاز شد، موجب شد تا هنرمندان بسیاری در پی احیای فرهنگ ملی و دستیابی به هویت و نیز با فرض دست یافتن به زبانی نو جهت بیان مسائل روز، رویکردی دوباره به هنر نگارگری داشته باشند. مقایسه این آثار از لحاظ محتوا و ساختار با آثار گذشته نشان داد که برخلاف نگارگری سنتی که در خدمت بیان رویدادهای درباری و تصویرسازی متون ادبی و تاریخی بود، آثار معاصر به رغم تأثیرپذیری از ساختار و مؤلفه های تصویری گذشته، بیشتر در پی بیان موضوعات سیاسی، اجتماعی و روزمره برآمده است. علاوه بر این، شاخصه های نگارگری در دوران معاصر بر رسانه های جدید دیگری چون چیدمان، انیمیشن، فیلم و ... نیز تأثیر گذاشته است.
واکاوی وجوه فرهنگی با بنیان های مراسم مذهبی در میراث مسکونی با تأکید بر خانه های تاریخی مسلمانان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین های جمعی همواره در تعامل با خانه، نشان خود را بر کالبد، کارکرد و محتوای آن بر جای گذاشته اند. خانه هایی با فضاها و عملکرد آیینی، نقش بنیادین در شکل دهی ساختار اجتماعی محلات تاریخی و پایه های اعتقادی و فرهنگی جامعه ایفا کرده اند. برگزاری آیین ها و مراسم مذهبی در هر خانه، تقویت کننده پیوندهای اجتماعی آن خانه و جامعه محسوب می شده است. در این میان در فرهنگ شیعه، مراسم عزاداری ایام محرم و صفر دارای اعتبار معنایی باارزشی است و زمینه ساز مجموعه ای از آیین ها و مراسمی بوده که به مرور عملکرد اجتماعی متنوعی یافته و جزئی از فرهنگ عامه شده است. در دوره صفوی و قاجار به دلیل نقشی که مراسم مذهبی در حیات اجتماعی جامعه ایفا می کرد، مکان های مشخصی برای برگزاری مراسم مذهبی که مهم ترین آنها آیین عاشورایی بود، به وجود آمدند. ابهام در جایگاه بنیان های مذهبی و آیینی تأثیرگذار در آفرینش و تداوم میراث مسکونی اصفهان و مغفول ماندن این وجوه در فرآیند حفاظت و شناخت میراث معماری، انگیزه اصلی ورود به پژوهش حاضر بوده است. این پژوهش، در پی پاسخ گویی به چگونگی تأثیرگذاری آیین های مذهبی خانگی بر وجوه معنایی، کارکردی و کالبد میراث مسکونی بوده است. هدف اصلی در راستای پاسخ گویی به چگونگی تأثیرات آیین ها و مراسم مذهبی مسلمانان در ساختار خانه های تاریخی اصفهان به این قرار است؛ با تحلیل نحوه تعامل آیین ها و مراسم مذهبی مسلمانان به عنوان یکی از بن مایه های هویتی- مذهبی ایرانیان در نظام محتوایی- کارکردی و کالبدی میراث مسکونی، به تبیین تغییرات و آثاری که در ساختار خانه های تاریخی اصفهان بر جای گذاشته پرداخته شود. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف توسعه ای و با بهره گیری از اسناد کتابخانه ای، مطالعات میدانی و مصاحبه انجام شده است و یافته ها طبق روشی کیفی و از طریق مقایسه و تفسیر، تحلیل شده اند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تعامل و تداوم پیوند آیین های مذهبی و خانه های تاریخی اصفهان، باعث آفرینش ابژه های عزاداری خانگی شده است. این ابژه ها در قالب افزایش فضاها و عناصر مذهبی در خارج مرزهای کالبدی و به صورت هم پیوند با خانه و تغییرات در سازمان دهی فضایی، فرم تالار، اثاثیه و تزئینات وابسته به معماری تجلی یافته اند.
ملاحظات اخلاقی در تأمین سرپناه پس از سانحه (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان آق قلا پس از سیل 1398 استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۴
۵۶-۴۵
حوزه های تخصصی:
در طول سده های اخیر، رخداد سیلاب در سکونت گاه های انسانی یکی از معضلات مورد مواجهه مدنیت بشری بوده است؛ چراکه وقوع سیلاب موجب بروز خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری می شود. از مهم ترین اقدامات لازمه پس از جاری شدن سیل، فراهم کردن سکونت گاه های موقت و سپس خانه های دائمی برای آسیب دیدگان از این سانحه است. سوانح فی نفسه باعث ایجاد بی هنجاری می شوند. در شرایطی که هنجارهای اجتماعی دیگر توانایی تنظیم رفتارهای میان فردی را ندارند یا به طرق پیشین چندان تأثیرگذار نیستند، بررسی جنبه های اخلاقی روند تأمین سرپناه برای آسیب دیدگان مقول ه ای حائز اهمیت است. در بهار سال 1398 پس از جاری شدن سیلاب و ماندابی پس از آن در شهرستان آق قلا و روستاهای اطراف بسیاری از اهالی مجبور به تخلیه خانه های خود شدند. ازجمله دلایل وقوع این سانحه می توان به بارش شدید و کم سابقه، کم بودن شیب زمین و عدم نفوذپذیری خاک اشاره کرد. جامعه انسانی ساکن در منطقه آق قلا از خصیصه های مذهبی، قومیتی و فرهنگی متفاوتی تشکیل شده است که همین امر دشواری عمل سازمان های مسئول را در رابطه با پاسخ به سانحه دوچندان می کند. در چنین شرایطی احتمال بروز بی عدالتی، در نظر نگرفتن کرامت انسانی و درنهایت تشدید التهاب و اغتشاش حاکم بر جامعه آسیب دیده بیشتر است. رویکرد در نظر گرفته شده برای انجام این پژوهش روش کمی-کیفی و توصیفی- تحلیلی است. این تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی به انجام رسیده است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش بررسی مستندات موجود، کتب و مقالات، بازدید، مشاهده و عکس برداری، انجام پرسشنامه از آسیب دیدگان و مصاحبه عمیق با مردم محلی، مسئولین سازمان ها و سایر ارگان های دخیل در امر تأمین سرپناه بوده است. این پژوهش نتیجه می گیرد که با در نظر گرفتن اخلاق به عنوان بستری جهت تشخیص سره از ناسره و تدوین گزاره هایی از اصول و ارزش ها می توان به مجموعه ای از هنجارها و درنهایت بایدها و نبایدها دست پیدا کرد. با تصویب این اصول به عنوان یک پروتکل و الزام رعایت آن توسط مسئولین، امدادگران و خود آسیب دیدگان می توان از اثرات بلندمدت ناهنجاری های اخلاقی پس از سانحه کاست.
واکاوی آفرینش جهان و انسان از عناصر چهر گانه در اقوام سامی و هندوایرانی در آثار هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
242 - 252
حوزه های تخصصی:
بخش عظیمی از اساطیر، پاسخی به ابهامات موجود درباره خلقت است. بشر همواره در پی کشف چگونگی خلقت خود و جهان بوده و شرایط زیستی و اعتقاد به خدایان نخستین، نقش مهمی در انتخاب عناصر ترکیبی آفرینش داشته است. انسان به دنبال شرایط زیستی و اجتماعی، عناصر مادی چهارگانه یعنی آب، باد، خاک و آتش را در زمره مقدسات تصور می کرد. در این میان اعتقاد به وجود از آب و خاک، پررنگ تر است. با توجه به طریق معیشتی کشاورزی و دامداری در نیاز به آب و خاک، باورهای مختلف خلقت از این دو عنصر شکل گرفته و در بسیاری از آثار هنری و ادبی نمودار شده است. اعتقاد به خلقت انسان و جهان از عناصر چهارگانه، ازجمله اساطیری است که در میان روایات و باورهای دینی سامی و هند و ایرانی دیده می شود؛ بنابراین بررسی عناصر چهارگانه در اندیشه اقوام سامی و هند و ایرانی با تکیه بر آثار هنری برجای مانده می توان نکات مهمی را در این باره آشکار سازد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که مطالب مربوط به خلقت جهان و انسان از عناصر چهارگانه در اساطیر و باورهای سامی، هند و ایرانی، به وفور یافت می شود و انعکاس روشن آن را می توان در آثار هنری این ادوار مشاهده کرد. اهداف پژوهش ۱. بازشناسی دیدگاه های موجود درباره خلقت جهان و انسان از عناصر چهارگانه در اساطیر و باورهای سامی و هندوایرانی . ۲. واکاوی چگونگی انعکاس باور به عناصر چهارگانه در آثار هنری اقوام سامی و هندوایرانی. سؤالات پژوهش در کدام ادیان به آفرینش انسان از عناصر چهارگانه اشاره شده است؟ باور به نقش عناصر چهارگانه در خلق انسان چه بازتابی در آثار هنری اقوام سامی و ایرانی داشته است؟
An Analytical S tudy on the Principle of Unity in His torical Neighborhoods (Case s tudy: Sarshoor Neighborhood, Mashhad City, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۳ - Serial Number ۴۱, Summer ۲۰۲۱
27 - 38
حوزه های تخصصی:
One of the mos t important principles in the formation of Iranian-Islamic cities is the principle of unity. Observing the principle of unity in the physical-social space of his torical neighborhoods has led to the organization and integration of them. A review of s tudies on this issue indicates that the principle of unity in the scale of urban neighborhoods has been less considered. The main ques tion of the s tudy is how and with what factors and criteria was the principle of unity formed in the physical space of Sarshoor neighborhood, Mashhad city? This s tudy is his torical and analytical research. The research process is divided into two main s tages. In the firs t s tage, it is attempted to determine how the spatial s tructure of the Sarshoor neighborhood was before the extensive physical-spatial interventions taken in the contemporary era. In the second s tage, the factors and criteria related to the principle of unity are determined on the maps and photos of the neighborhood in an exploratory way and using the relevant graphical analysis. The results show that in the his torical neighborhood of Sarshoor, a set of factors in a complex and close relationship with each other, have been effective in unifying the physical space of the neighborhood. Factors including "connectivity and continuity", "centrality", "hierarchy", "coordination", "interconnectedness" and "semantic unity" have been effective in realizing the principle of unity in the neighborhood by creating various qualities in different dimensions of physical space of the neighborhood.
تحلیل و ارزیابی فضاهای تفریحی شهر اصفهان از منظر کودکان(نمونه مطالعاتی فضاهای تفریحی حاشیه زاینده رود پارک ناژوان)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
272-287
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد شهرنشینی، کیفیت حضورکودکان در فضاهای تفریحی و تعاملات اجتماعی تحت تاثیر قرارگرفته و باعث حبس کودکان شهری در محیط خانه شده است. همچنین زمین های بازی امروزه بخشی جدایی ناپذیر از مجتمع های زیستی و خاطرات هر کودکی، به ویژه درکلان شهرها به شمار می روند که کارشناسان بر نقش مؤثر زمین های بازی در تعلیم و تربیت و بهبود روابط اجتماعی کودکان تاکید می کنند. در این بین کودکان با صرف اوقات فراغت خود در این مکان ها توانایی های بالقوه خود را مورد شناسایی قرار داده به درک جدیدی از مفاهیم دست می یابند، توانایی حل کردن مشکلات پیش رویشان را یافته و با نقش های آینده وکنش و واکنش های اجتماعی آشنا می شوند.کودکان آینده یک جامعه را می سازند و نحوه ی سپری شدن دوران کودکی، تأثیر مستقیمی بر شکل گیری ساختار شخصیت شان دارد. پژوهش حاضر به منظور سنجش و ارزیابی وضعیت فضاهای تفریحی شهر اصفهان از منظر کودکان به روش پژوهش توصیفی، تحلیلی می باشد که به صورت مطالعه اسنادی و میدانی با راهکاری ترکیبی ؛ ثبت نقاشی های کودکان، پرسشنامه کودکان و پرسشنامه والدین در پارک ناژوان انجام گرفته است. در ادامه برای ارائه راهبردها از روش سوات و برای تعیین اولویت آن ها از ماتریس کمی برنامه ریزی راهبردی (QSPM) استفاده شده است. نتایج نشان داده است، که در اکثر معیارها والدین کودکان اظهار رضایتمندی کمتری داشته اند. درنهایت با توجه به شاخص های شهر دوستدارکودک و تحلیل فضای تفریحی محدوده مورد مطالعه، پیشنهادها و راهکار هایی در این زمینه ارائه شده است.
تاثیر گردشگری عتبات عالیات بر توسعه کالبدی شهرهای بین راهی(نمونه موردی: شهرشباب)
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
301-311
حوزه های تخصصی:
امروزه فعالیت گردشگری به عنوان یکی از شتابان ترین بخش های اقتصادی در حال رشد، اهمیتی دوچندان یافته و در بسیاری از شهرها به عنوان یکی از ارکان و محرکه های بنیادین توسعه اجتماعی-اقتصادی و همچنین به روشی برای نیل به اشتغال پایدار و ارتقای کیفیت زندگی شهری مبدل گشته است. به طوری که یکی از اهداف 14 گانه سازمان جهانی گردشگری که در اجلاس سران برای توسعه پایدار در ریو 20 مطرح شد توجه به فعالیت گردشگری به عنوان فعالیتی است که می تواند به اقتصاد کشورهای درحال توسعه و شهرهای آن ها کمک کند. سازمان جهانی گردشگری گزارش می دهد که در سال 2017، بخش گردشگری 10.4 درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده و 313 میلیون شغل یا 9.9 درصد از کل اشتغال را نیز تشکیل داده است. شهر شباب یکی از شهرهای شهرستان چرداول در استان ایلام ایران است. این شهر در بخش شباب قرار دارد و بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۳۰۶۳ نفر (در ۸۵۲ خانوار) است. این شهر یکی از شهر های بین راهی زائران اربعین است که می توان گفت درصد بسیار بالایی از گردشگران اربعین از این شهر عبور میکنند. و بخش تجاری، رستوران ها و حمل نقل را به شدت متاثر ساخته و این جمعیت گردشگری پتانسیل بسیار بالایی برای توسعه شهر را دارا می باشد. هدف از این پژوهش نقش گردشگری عتبات عالیات بر توسعه شهرهای بین راهی را مورد بررسی قرار می دهد و به طور کلی، روش تحقیق مورد استفاده در این مطالعه بر اساس تقسیم بندی های موجود از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ میزان و درجه کنترل میدانی، از لحاظ ماهیت داده ها کمی، از لحاظ مسئله تحقیق، توصیفی - تحلیلی می باشد.نتیجه این تحقیق نیز نشان بر تاثیر گردشگری مذهبی بر بعد کالبدی این شهر دارد.
بررسی مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی: شناسایی ظرفیت های تعامل بازتابی به منظور پیشرفت نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 18
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: مطالعات دلبستگی به مکان برحسب رویکرد روش شناختی عمدتاً در قالب دو پارادایم پدیدارشناسی (کیفی) و روان سنجی (کمی) انجام شده اند. تکثر مفاهیم مکانی و عدم وجود توافق بر سر تعاریف و نحوه ارتباط آن ها باهم، منجر به افزایش انتقادات در مورد عدم وضوح مفهومی در مطالعات مکان شده است. این انتقادات پیشرفت نظری در حوزه دلبستگی به مکان را وابسته به توافق بر سر تعاریف کرده اند. هدف: تحقیق حاضر به بررسی نحوه تعریف مفهوم دلبستگی به مکان در دو پارادایم پدیدارشناسی و روان سنجی و نحوه ارتباط آن با سایر مفاهیم مکانی می پردازد. هدف از این کار بررسی نحوه تعریف دلبستگی به مکان در دو زمینه پارادایمی فوق و همچنین اختلاف برداشت ها و دلایل آن ها میان دو پارادایم است. روش: برای بررسی نحوه تعریف مکان در دو زمینه پارادایمی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای این منظور، نحوه عملیاتی سازی و به کارگیری این ساخت مفهومی در تحقیقات تجربی واکاوی شده و تنها به تعاریف مستقیم ارائه شده از محققین اکتفا نشده است. نتایج این تحلیل ها در قالب نمودارها و مدل های مفهومی ارائه شده است. یافته ها : علیرغم وجود برداشت ها و تعاریف مختلف از این مفهوم واحد، هر یک از دو رویکرد پارادایمی فوق ابعاد مختلفی از این مفهوم را روشن می کنند. در این میان بررسی ویژگی های فردی یا مکانی بیشتر در حوزه کار روان سنجان قرار می گیرد درحالی که بررسی و مطالعه فرایند دلبستگی به مکان نیازمند مطالعات کیفی پارادایم پدیدارشناسی است. نتیجه گیری: در عین وجود اختلافات عمیق فلسفی میان این دو پارادایم باید تعامل بازتابی آن ها به منظور پیشرفت نظری در دستور کار باشد. تعامل بازتابی به معنای نگاهی بازتر به نقش مکمل دو پارادایم در تولید دانشی است که در عرصه عمل شهرسازان را قادر به ساخت مکان هایی دوست داشتنی تر سازد.
تحلیل میزات تطبیق فضای باز مجتمع های مسکونی با رویکرد «شهر دوستدار کودک» و ارتقا آن از طریق مشارکت کودکان؛ نمونه مطالعاتی: مجتمع امین شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
63 - 78
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درگذشته فضای باز و حیاط در خانه های ویلایی، امکان بازی، فعالیت و ارتباط کودکان با طبیعت را فراهم کرده بود؛ اما تغییر سبک زندگی و رواج آپارتمان نشینی، چالش هایی همانند انزوای اجتماعی، بی تحرکی و قطع ارتباط با طبیعت را پیش روی سلامت جسمی و روحی کودکان قرار داده است. دراین شرایط طراحی مناسب فضاهای باز در مجتمع های مسکونی می تواند جایگزین حیاط و فضای باز در گذشته باشد. هدف: با توجه به اهمیت فضای باز مجتمع های مسکونی در رشد سالم جسمی و روان شناختی کودکان، این مقاله به دنبال بررسی میزان بهره مندی فضای باز مجتمع های مسکونی امین شهر یزد از رویکرد شهر دوستدار کودک و ارتقای آن با مشارکت کودکان می باشد. روش: این پژوهش کاربردی و از روش تحلیل محتوای 30 مصاحبه با والدین و کودکان و 30 نقاشی ترسیم شده توسط کودکان در بازه سنی 7-12 سال استفاده شده است. مصاحبه های انجام شده بر مبنای مدل مفهومی منتج از مبانی نظری و پیشینه پژوهش صورت گرفته است. یافته ها: در نمونه مطالعاتی به مقوله های ایمنی و فضا و کاربری بیشترین توجه و فعالیت و مشارکت کودک کمترین توجه شده است. همچنین مفاهیم ارتباط با طبیعت، فضای سبز و فضای بازی جهت بازی های گروهی دارای بیشترین توجه و علاقه در بین کودکان می باشد. نتیجه گیری: بنابر تحلیل یافته ها و مشارکت کودکان، توسعه فضاهای بازی سبز و یاد دهنده در فضای باز مجتمع ها به عنوان فضای بالقوه و منعطف، طراحی مسیرهای عبور و مرور کودکان، توسعه فعالیت های مشارکت محور بین بزرگسالان و کودکان و تامین خدمات پایه و مورد نیاز کودکان در مجتمع های مسکونی می تواند فضاهای باز دوستدار کودک را توسعه و بهبود بخشد.
واکاوی عناصر کالبدی منطقه مرکزی فرهنگی شهری و کاربست توسعه عناصر فرهنگی شهری (نمونه موردی شهر شیراز)
حوزه های تخصصی:
منطقه فرهنگی شهری چه در تقویت جایگاه شهرهای فرهنگی (ارائه تصویر معتبر بین المللی و فراهم آوردن فضای مناسب برای ارتقاء رقابت پذیری شهری و استقرار فعالیت های مرتبط با این شهرها) و چه در کمک به شهرهای غیر فرهنگی در جهت حرکت به سوی جایگاه شهر فرهنگی نقش و اهمیت قابل توجهی دارند، مفهوم و گستره معنایی مرکز شهر بیشتر ناظر بر وجوه کارکردی و عملکردی آن است تا ابعاد فضایی و هندسی آن و بررسی میزان و نحوه اثرگذاری منطقه فرهنگی در توسعه شهری به لحاظ حوزه های عملکردی و فضایی. و شناسایی و تعیین کارکردهای کالبدی و نمادین در عرصه های شهری و معرفی مزیت ها و ارزش افزوده های ناشی از آن. برای رسیدن به این سوالات که شکل گیری یک منطقه مرکزی فرهنگی چگونه می تواند به توسعه شهری منجر شود؟ حوزه های عملکردی و فضایی فرهنگ در منطقه مرکزی شهری چگونه تعیین می شود؟ محدوده ( منطقه ) فرهنگی شهر شیراز با استفاده از پرسشنامه شناسایی شده در مرحله تحلیل و ارزیابی برای تحقق این منظور، از افراد جامعه مورد مطالعه مراجعه و ویژگی های مورد نظر مورد ارزیابی و بررسی قرارگرفته اند. و مقاله دارای دو بعد نظری و عملی (کاربردی) می باشد و به لحاظ ماهیت تحقیق (پرداختن به مقوله فرهنگ)، از نوع روش کمی می باشد که در جای خود و به اقتضای ساختار پژوهش از روش کمی استفاده خواهد شد. و در نهایت به ذکر این مهم که در محدوده مورد بررسی فعالیتی که بتواند در طول شبانه روز شهروندان را به خود جذب کند وجود ندارد و از ساعات آخر شب به بعد تقریباً هیچ فعالیتی به غیر از عبور و مرور در این محدوده انجام نمی گردد. موانع غیر فرهنگی نیز ممکن است در محدوده فرهنگی شهر وضعیت نامناسبی را نسبت به سایر نقاط شهری ایجاد کنند. این موانع باید در برنامه ریزی برای کل شهر با تأکید ویژه بر شرایط خاص محدوده فرهنگی شهر در نظر گرفته شوند.
کاربست نظریه یو در شهرسازی ایران
حوزه های تخصصی:
نظریه یو به دنبال هدایت از محتمل ترین آینده است. یک فعّالیّت می تواند با توجّه به ساختار التفاتی که از آن فعّالیّت خاصی انجام می گیرد به نتایج کاملاً متفاوتی بینجامد. در این مقاله سعی داریم این نظریه که عمر زیادی از آن نمی گذرد و در حوزه شهرسازی که ریشه ای در علوم اجتماعی دارد را مورد واکاوی و چگونگی ورود آن به عرصه شهرسازی ایران را بررسی کنیم. سوالی که به دنبال پاسخ آن هستیم این است که نظریه یو می تواند در عرصه شهرسازی ایران حضور یابد؟ چگونه؟ این سوال به نوعی اساس اصلی مقاله حاضر را شکل می دهد. جهت پژوهش، شیوه تفسیری-تبیینی که زیر مجموعه روش پژوهش کیفی هستند، استفاده شده است. منابع مورد استفاده در پیشبرد مقاله از طریق انجام مطالعات وسیع کتابخانه ای چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه نظریه در باب شهر، حاصل گشته اند. این منابع، سپس بر اساس روش تفسیری-تحلیلی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که، مدیران و شهرداران شهرهای کشور که به عنوان رهبران شهر نیز مطرح می شوند، باید از سطح گرایی، داوری و پیش داوری اقدامات درون شهری پرهیز کرده و آن را متوقف کنند. این رهبران باید به درون نفس خود فرو رفته تا بتوانند نقاط کور رهبری خود را شناسایی کنند و با آشکار سازی این نقاط به رفع آن اقدام نمایند. سپس، با حضوری همراه با حس و ذهن باز، قلب باز و اراده باز به تصمیم گیری و ایجاد تغییرات بنیادی در رهبری دست بزنند.
شهرهای جدید هویتمند؛ نگاهی به مبانی طراحی ایجاد هویتی نو در شهرهای جدید
حوزه های تخصصی:
با توسعه جوامع انسانی و انبوه سازی کلیشه ای انسان ها در شهرهای جدید، محیط های شهری به عنوان یک مکان، نه بر مبنای خواسته ها و ارزش های مردمی بلکه به صورت تصنّعی و به دور از هویّت انسانی شکل می گیرند. این در حالیست که توجّه به جایگاه هویّت شهری و دلبستگی ساکنین به شهر و کاربست آن به صورت علمی می تواند بسیاری از مشکلات شهرهای جدید نظیر: فقدان تاریخ، فرهنگ، خاطره جمعی و غیره را مرتفع سازد. بدین منظور در پژوهش حاضر، که از نظر ماهیت کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی می باشد: ابتدا ادبیات مرتبط با هویت، هویت شهری و شهر جدید از طریق مطالعات کتابخانه ایی توصیف شده اند، سپس به منظور دستیابی به اهداف پژوهش که پاسخ به این پرسش ها: "مولفه های سازنده طراحی شهر های جدید هویتمند کدامند؟" و "چه شاخص هایی به عنوان مکمل هریک از مولفه های سازنده طراحی شهرهای جدید هویتمند وجود دارد؟" می باشد، ارتباط بین مفاهیم سازنده مبانی طراحی شهر های جدید هویتمند روشن شده است. درنتایج برآمده از پژوهش نیز متناسب با هر مولفه کالبدی، فعالیتی، اجتماعی و ادراک بصری شاخص هایی نظیر: ایجاد ارتباط بهینه میان محیط طبیعی و شهر، فعالیت های بومی محلی و منطقه ای، میزان تعاملات اجتماعی، وجود ساختمان های جذاب و ... ارائه شده است.
نشانه شناسی ارتباطات بینافرهنگی صفویان و گورکانیان با استناد بر آثار نگارگران مهاجر ایرانی در دربار گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و هند سابقه طولانی در تعاملات فرهنگی دارند، ولی مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و نخبگان صفوی به دربار گورکانی در خلال قرن های دهم و یازدهم هجری، نقطه عطفی در تاریخ این ارتباطات فرهنگی به شمار می رود. اهمیت این تعاملات فرهنگی در بهره گیری از زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار گورکانی و انتقال کانون نوآوری های ادب فارسی از ایران صفوی به هند گورکانی به وضوح نمایان است. بر مبنای این پیشینه موجود، هدف پژوهش حاضر آن است که با واکاوی ویژگی های سبکی و عناصر بصری آثار نگارگران ایرانی در دربار گورکانی و پیگیری سیر تحول سبک و نقش مایه ها در آثار این هنرمندان و پروژه های تحت نظارتشان، به تبیین جایگاه هریک از فرهنگ های دخیل و قابل رؤیت در این آثار بپردازد. بر این اساس نمونه های پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این رویکرد، نگارگری دربار گورکانی به عنوان «متن بینافرهنگی» و فرهنگ گورکانی به عنوان مرکز یا به عبارتی «خویشتن» در نظر گرفته شدند، درحالی که فرهنگ ایرانی و فرهنگ هندو «دیگری» محسوب گشتند. نتیجه آنکه گورکانیان با آرمانی سازی فرهنگ فارسی که در آن زمان مقبولیت و جایگاه خاصی در جهان اسلام داشت، سعی داشتند بر تمایز خود با فرهنگ دیگری هندو تأکید کنند. این فرایند به جذب کامل فرهنگ فارسی و طرد کامل دیگری هندو در نگارگری گورکانی منجر نشد تا آنجا که به رغم غلبه عناصر و ترکیب بندی های ایرانی، نگارگری گورکانی بسیار طبیعت گراتر از همتای پارسی اش می باشد. نگارگری گورکانی یک متن بینافرهنگی است که در آن فرهنگ ایرانی و به تبع آن فرهنگ مغولی (به واسطه همزادپنداری خودش با فرهنگ ایرانی) در مرکز و فرهنگ هندو در حاشیه است، ولی این متن هویتش را از جابه جایی مداوم مرزهای مرکز و حاشیه می گیرد.
بررسی ویژگی های ساختاری قالی بشرویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بشرویه یکی از مناطق بافت قالی در استان خراسان جنوبی است. نزدیک به یک قرن است که مردم این ناحیه به بافت قالی هایی با سبک خاص خود اشتغال دارند، اما طی دهه های اخیر بر اثر عوامل مختلفی مانند تغییر سبک زندگی مردم محلی، رواج استفاده از قالی های ماشینی و بافت قالی هایی با سبک شهری (مانند نایین)، بافت این نوع قالی ها نیز به دست فراموشی سپرده شده است. از سویی دیگر قالی بشرویه همیشه با نام قالی فردوس (شهرستان همجوار بشرویه) در بازار عرضه می شده که این امر خود باعث ناشناخته ماندن این دست بافته شده است. بر این اساس بررسی و شناخت ویژگی های قالی بشرویه از نظر طرح و نقش، رنگ بندی و ویژگی های فنی آن لازم و ضروری است که از اهداف اصلی مقاله حاضر بوده است. این پژوهش از نوع پژوهش های بنیادی و روش آن توصیفی تحلیلی است که با تکیه بر مطالعات میدانی صورت گرفته است. قلمرو پژوهش شامل شهر بشرویه و جامعه آماری آن شامل قالی های اصیل بشرویه و همچنین افرادی بودند که در زمینه بافت و عرضه قالی بشرویه (بافندگان، تولیدکنندگان و دلالان و واسطه های محلی) فعالیت داشتند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد قالی اصیل بشرویه از نوع قالی هایی با سبک روستایی بوده که به صورت باریک و بلند بافته می شدند. معمولاً تمام مراحل تولید اعم از تهیه مواد اولیه و ابزار، رنگرزی و چله کشی تا بافت توسط شخص بافنده صورت می گرفته است. با توجه به آنکه بافت قالی در بشرویه قدمت بسیار طولانی ندارد و از حدود سال های 1310 شمسی با رکود برک بافی در منطقه رواج پیدا کرده، طرح و نقش قالی ها نیز اقتباسی و رهاورد سایر مناطق بافت بوده است. از طرح های رایج در منطقه می توان به انواع طرح های ترنجی، ترکمنی، عربی و طرح های معروف به اِرِسک اشاره کرد. در این میان طرح های ترنجی نسبت به سایر طرح ها از فراوانی بیشتری برخوردارند.