فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۲۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
در آغاز هزارة سوم متون برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی، آینده نگری و کشف آینده عبور کرده و به حوزة آینده پژوهی و آینده نگاری رسیده است. در برنامه ریزی توسعة منطقه ای، شناسایى عدم قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایة آن ها طراحی شده است، از مهم ترین زمینه های شناسایى مشکلات و چالش های پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامة تدوین شده در افق زمانی آینده را ارزیابی می کند. برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) یکی از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیر تهیه کرد. این تحقیق از نظر نوع تحقیق، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی است و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات ابزار پرسشنامه و فن دلفی به کار گرفته شده است و پرسشنامه ها صرفاً از متخصصان توسعه و برنامه ریزی که به مسائل توسعة منطقه احاطه دارند، تکمیل شده است. به این ترتیب میزان همبستگی میان هر راهبرد با عدم قطعیت ها با استخراج نظرهای خبرگان از دو پرسشنامه (پرسشنامة راهبردها، پرسشنامة عدم قطعیت ها) محاسبه شد. نتایج مطالعه نشان داد بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد، می تواند در برنامه های توسعة منطقه ای به کار گرفته شود، که این امر به برنامه ریزان کمک می کند تا اجماع و تعهد به خروجی ها تحقق یابد. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و چشم پوشی هایی را که در برنامه های توسعة بلندمدت منطقه ای وجود دارد، شناسایی و بازبینی کرد.
جایگاه دانش بومی در مدیریت مخاطرات طبیعی در روستاها (مطالعه موردی: دهستان شیزر، شهرستان هرسین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی یک چالش عمده در نواحی روستایی است و کنترل آن در روستا از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان، روش های بومی راهکار مناسبی برای مدیریت بحران است. مطالعه پیشینه مدیریت مخاطرات طبیعی نشان می دهد که امروزه رویکرد واکنش به مخاطرات به عنوان یک ساختار دستوری- کنترلی، متمرکز و تکنولوژی محور جای خود را به رویکرد جدیدی به نام مدیریت اجتماع محور داده که به فرهنگ ها، ظرفیت ها و دانش های جوامع محلی توجه دارد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به فرضیه زیر است: دانش بومی در مقایسه با دانش نوین سهم بیشتری نسبت به کاهش آسیب پذیری محیطی (سرما و یخبندان، خشکسالی) در دهستان شیزر داشته است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و به شیوه پیمایشی است. شیوه های گرد آوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. تعداد کل روستاهای این بخش 13روستا می باشد که از این تعداد 9روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از روش نمونه گیری کوکران و ضریب اطمینان 95% و دقت احتمال 0.09 حجم نمونه 90 نفر محاسبه شده است که همگی از گروه سنی 50 سال به بالا انتخاب شدند و برای آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS و آزمون F فیشر استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین اثربخشی دانش بومی و نوین در کاهش آسیب پذیری مخاطرات طبیعی وجود دارد و دانش بومی سهم بیشتری در مدیریت مخاطرات طبیعی در نواحی روستایی داشته است.
بررسی نسبت ایدئولوژی با تغییر جای نام ها در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی و استخراج نام های جغرافیایی تغییر یافته، شامل نام استان ها، شهرستان ها، بخش ها و دهستان ها در مقطع پس از انقلاب اسلامی و مستندات آنها با توجه به منابع مختلف (وزارت کشور، سایت دولت، کتاب های مجموعه قوانین دادگستری، روزنامه های رسمی، فرهنگ های جغرافیایی و...) و تجزیه و تحلیل آنها و اینکه آیا این تغییرات تحت تأثیر ایدئولوژی انقلاب اسلامی بوده است، می باشد. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای است. همچنین نقشه ها و نمودارهای مورد نیاز این پژوهش با استفاده از نرمافزارهای GIS و EXCEL تهیه شده است. یافته های تحقیق گویای آن است که روند تغییر نام در ایران در مقطع مورد مطالعه بیشتر به علت تغییر در ساختار تقسیمات کشوری می باشد، و این مورد شامل ارتقاء، انتزاع، الحاق و هرگونه تغییر در محدوده واحدهای سیاسی می باشد. بیشترین تغییرات از لحاظ پراکنش جغرافیایی در استان های مازندران، خوزستان و فارس بوده است.نام های جغرافیایی در انعکاس فرهنگ ها، رویدادها و باورهای مردم ساکن در واحدهای مختلف مؤثر هستند و می توان از آنها به عنوان یکی از کلیدهای کشف واقعیت های تاریخی سود جست. از آنجا که ساکنان هر واحد سیاسی خود را متعلق به واحدی می دانند که با نام مشخص خوانده می شود، به هر میزان که این نام و تغییرات آن با اصول فرهنگی و روابط اجتماعی منطقه تجانس بیشتری داشته باشد در یکپارچه کردن ساکنان آن منطقه نقش بیشتر و بهتری ایفا خواهد کرد و به انسجام ملی کمک کرده و باعث همگرایی خواهد شد.
تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تعریف تحلیل فضایی و شرح مختصر مراحل تکوین آن در جغرافیاست. برای این منظور، از سال های قبل از جنگ جهانی دوم تاکنون، تطور تحلیل فضایی (پیدایش و عوامل مؤثر بر گسترش آن) بررسی شد. بر اساس منابع بررسی شده، تحلیل فضایی در پی انقلاب کمی و برای کشف نظریه ها و قوانین فضایی پراکندگی ها نضج گرفته است. از نظر طرفداران این نگرش جغرافیای قدیم (ناحیه ای) درصدد کشف نظریه های جهانی نیست و، بنابراین، نمی تواند دانش علمی تولید کند. در نتیجه ی چنین ضعفی، این دانش قادر به حل مسائل و مشکلات جامعه نیست. هدف تحلیل فضایی تحلیل پراکندگی ها یعنی توصیف ساختار فضایی و استدلال این ساختارها از طریق روابط فضایی و سرانجام برنامه ریزی فضایی فعالیت های انسان است. پس از ورود کامپیوتر و ایجاد سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل فضایی رویکرد اصلی جغرافیا شد و اکنون نیز سیطره ی این نگرش ادامه دارد. از نظر فلسفه ی علم، تحلیل فضایی با پراکندگی ها به منزله ی هستی های مستقل سروکار دارد. دانشِ حاصل به صورت نظریه های مستقل و جهانی بیان می شود. روش شناسی کمی و تجربی در قالب علم مهم زمین آمار همه ی پردازش های آماری مانند درون یابی، شناسایی ساختار فضایی، تغییرات فضایی و سرانجام برنامه ریزی فضایی را اجرا می کند
تحلیل مقایسه ای از کاربرد روش های تحلیل چند معیاره در مطالعات منطقه ای (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره با اتخاذ انواع مشخصه های کمی و کیفی و وزن دهی آن ها ابزارهای مناسبی در تحلیل تصمیم گیری برنامه ریزی توسعه ی نواحی می باشند. در همین راستا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بهره گیری تلفیقی و مقایسه ای از روش های تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس، تحلیل چند معیاره ویکور و محاسبه تحلیل سلسله مراتب (EHP) در تلاش است تا وضعیت توزیع و توسعه شاخص های توسعه ی اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی در استان لرستان (بعنوان جامعه هدف) را مورد تحلیل و ارزیابی مقایسه ای قرار دهد. نتایج نشان دهنده موقعیت متفاوت توسعه یافتگی شهرستان های استان در روش های مورد مطالعه است. در برآیند تحلیل مقایسه ای نیز چنین به نظر می رسد که روش VIKORبه لحاظ این که میزان نوسان نتایج در این روش در مقایسه با دو روش دیگر مورد استفاده، دارای درصد و شدت تغییرات کمتری است، از اعتبار بیشتری در سطح بندی توسعه نواحی برخوردار است.
پردازش ساخت مفهومی ،نظری و معناشناختی state و عناصر آن
حوزه های تخصصی:
هنگام بررسی استیت باید به این نکته توجه داشت که این مفهوم یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم در علوم مختلف به ویژه علوم سیاسی و جغرافیای سیاسی است. بر طبق متون مختلف استیت مفهومی انتزاعی است که با مجموعه ای از مفاهیم، ارزش ها و اندیشه ها در خصوص مسائل انسانی و فضایی درهم آمیخته است. هدف این مقاله بررسی مفهوم استیت از ابعاد فلسفی، لغوی، تاریخی و معادل سازی آن به زبان فارسی است برای پاسخ به این سوال اصلی که چرا مفهوم استیت در منابع و متون مختلف معانی متعددی به خود می گیرد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد با توجه به این که استیت مفهومی انتزاعی است برای بروز و ظهور عینی خود در وضعیت های مختلف در قالب یکی از مولفه های مادی تشکیل دهنده خود یعنی سرزمین(کشور)، مردم(ملت) و حکومت متجلی می شود و علت تعدد معانی استیت نیز همین امر است.
تحلیل سازه انگارانه ادعاهای امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش دارد تا از منظر سازه انگاری، تکرار ادعاهای حاکمان امارات متحده عربی در مورد جزایر سه گانه ایرانی را تحلیل و بررسی نماید. بدین منظور پس از واکاوی مفاهیم نظری و یافته های تحقیق، ادعاهای امارات متحده عربی در قبال جزایر سه گانه ایرانی طی دوره 1992-2013 تجزیه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اتخاذ سیاست فعال در حوزه پیگیری ادعاها و تکرار آنها از سوی امارات متحده عربی در راستای ایجاد نوعی فضای بین الاذهانی در داخل و خارج این کشور برای ساختن هویت مورد نیاز برای ملت سازی در داخل و شناسایی در خارج می باشد.
تحلیلی بر نگرش دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی: دانشجویان استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل شناخت دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی و عوامل اجتماعی موثر بر آن می باشد. برای انجام این پژوهش، از روش پیمایش استفاده شده و در آن، تعداد 187 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مازندران، با روش نمونه گیری طبقه ای، برای تحقیق انتخاب گردیدند. داده های لازم، از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح دانش نظری و کاربردی دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیم بالا بوده و بین منابع اطلاعاتی و کارایی شخصی و دانش تغییر اقلیم دانشجویان رابطه وجود داشته است. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین سطح شناخت و جنسیت و محل سکونت دانشجویان وجود نداشته و دانش تغییر اقلیم دانشجویان برحسب دانشکده نیز متفاوت بوده است. بدین ترتیب، یافته های تحقیق بیانگر ضرورت ارایه آموزش زیست محیطی با تأکید بر تغییرات اقلیم) به دانشجویان بوده و بر این اساس، پیشنهاد شده است تا در برنامه درسی کلیه رشته های غیرمرتبط نیز، مسائل مربوط به تغییر اقلیم و شیوه های مقابله با آن گنجانده شود.
جهانی شدن و توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تبیین ظرفیت جهانی شدن برای تضمین توسعه پایدار می پردازد. نویسنده ضمن بررسی دیدگاه های بدبینانه در باره تأثیرات سلبی جهانی شدن بر توسعه پایدار که این دو متغیر را به مثابه پارادایم های رقیب و متقابل قلمداد می کنند، در چارچوب رویکرد تحول گرایانه معتقد است که جهانی شدن و توسعه پایدار دو پارادایم مکمل و متعامل با یکدیگر هستند و جهانی شدن به عنوان ""فرایند همپیوندی جهان بدون مرز"" می تواند در چارچوب پذیرفته شده پایداری به گونه ای مؤثر عمل کند و منجر به تأثیراتی ایجابی بر توسعه پایدار در عرصه های عدالت اجتماعی، حفاظت محیط زیست و امنیت انسانی شود تا راه را برای تحقق ""جهانی شدن پایدار"" و ""جهانی شدن موفقیت آمیز"" هموار سازد. جهانی شدن در صورتی پایدار و موفقیت آمیز به شمار می آید که توانایی نسل های آینده را برای تأمین نیازهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی خود مورد مصالحه و سازش قرار ندهد بلکه در عوض باید اقتصادی دانش بنیان را رقم بزند و به ارتقای سطح آگاهی های عمومی و تخصصی از طریق اهتمام ویژه به نقش عمده آموزش در دستور کار های توسعه پایدار کمک کند. سپس مقاله به تجزیه و تحلیل چالش ها و فرصت های جهانی شدن برای توسعه پایدار می پردازد و سرانجام راهکارهای ممکن برای دستیابی به جهانی شدن پایدار و موفقیت آمیز را با تأکید بر رشد اقتصادی توأم با برابری و صلح اجتماعی، تعهد سازنده در قبال اقتصاد جهانی، رعایت مقررات زیست محیطی و تحقق نظام موفق آموزشی تبیین می کند.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش محیط زیست بر اساس مدل ADDIE در پارک جنگلی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است که با ارائه الگوی طراحی آموزشی محیط زیست بر اساس مدل ADDIE ، تأثیر اجرای برنامه های آموزش محیط زیست را بر رفتارهای زیست محیطی گردشگران در پارک جنگلی سرخه حصار بسنجد. مسئله اصلی این تحقیق رفتارهای اجتماعی زیست محیطی گردشگران در محدوده پارک جنگلی سرخه حصار است. این پارک دارای تنوع زیستی غنی و منابع طبیعی است اما به دلیل عدم بهره مندی آگاهانه با مشکل مواجه است. بر این اساس جامعه تحلیلی مورد مطالعه، شهروندان منطقه 13 تهران با جمعیتی بالغ بر 284074 نفر، در نظر گرفته شد که نهایتاً با توجه به داده های موجود و فرمول کوکران حجم نمونه برابر 308 نفر می باشد. مناسب بودن و اثرگذاری الگوی طراحی آموزشی سیستمی در پارک جنگلی سرخه حصار توسط آزمون مقایسه میانگین با عدد ثابت و داده های مربوط به اثرگذاری دوره از طریق پیش آزمون پس آزمون گردآوری شد، به منظور مقایسه میانگین آزمون پیش آزمون پس آزمون، از آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان رضایت افراد از دوره مطلوب می باشد که خود مشخص کننده مناسب بودن الگوی طراحی است و به دلیل یکسان نبودن میانگین متغیرها در پس آزمون و پیش آزمون، نشان دهنده تأثیرگذاری دوره بر متغیرهای مورد بررسی می باشد.
آسیب شناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهش های شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خِرَد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سانِ سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است .
کارکرد تلفیقی دانش بومی و نوین و نقش آن در توسعة روستایی (مطالعة موردی: نواحی روستایی شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: موفق نبودن برنامه های توسعه در دهه های 1370 و 1380، بروز خشکسالی های مداوم، آسیب پذیری اقتصاد روستایی و درپی آن، کمبود فرصت های شغلی، روند روبه افزایش مهاجرت جوانان و بسیاری از موارد دیگر، نواحی روستایی را به چالش کشانده است؛ ازاین رو، شناخت دانش بومی، امکانات و محدودیت های نواحی روستایی، ضرورتی انکارناپذیر می باشد. ازآنجایی که دانش بومی برخاسته از شرایط محیطی هر ناحیه است و روش های مناسبی را برای مدیریت محیط ارائه می دهد، تلفیق آن با دانش نوین، شیوه های نوینی درراستای دست یابی به توسعة پایدار فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش، معرفی الگوی نوینی در توسعة روستایی برپایة دانش بومی است.
روش: این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازحیث روش، توصیفی- تحلیلی و رویکرد آن پیمایشی می باشد. داده های موردنیاز از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده اند. جامعة آماری، نواحی روستایی شهرستان بیرجند است که 33 روستا از روستاهای دارای بالای 20 خانوار و ازاین میان، 381 خانوار به روش کوکران انتخاب شده اند. برای سنجش فرضیه های تحقیق، از آزمون های تحلیل واریانس فیشر و کروسکال والیس به کمک نرم افزار SPSS، استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از یافته های تحقیق مبنی بر کارکرد شیوه های تلفیقی دانش بومی و نوین، با توجه به مقدار بالای آزمون فیشر و نیز میانگین آزمون کروسکال والیس، حاکی از اثرگذاری زیاد آن در میزان راندمان تولید، افزایش درآمد و نیز افزایش تمایل به ماندن در روستا و کاهش مهاجرت است؛ به این-ترتیب، دانش بومی در تلفیق با دانش نوین، قادر است به طور نسبی شرایط را برای دست یابی به توسعة پایدار فراهم سازد.
محدودیت ها/راهبردها: دشواری در گردآوری دانش بومی روستاییان و خودباورنبودن روستاییان دراین زمینه، ازجمله چالش های پژوهش حاضر هستند.
راهکارهای عملی: برای احیا و توسعة نواحی روستایی، ایجاد بانک اطلاعات دانش بومی، به کارگیری تکنولوژی مناسب و طرح های مشارکتی پیشنهاد شده است.
اصالت و ارزش: با بیان کارکردهای تلفیقی دانش بومی و نوین و ضرورت شناخت تکنولوژی متناسب با ویژگی های طبیعی- اجتماعی منطقه، می توان گام مهمی درراستای توسعة روستایی برداشت.
جغرافیا و هویت مکان در عصر جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر، تشریح مفهوم نئولیبرالیسم و جهانی شدن می باشد. همچنین تأثیرات این مفاهیم بر فضا، هویت جغرافیایی و نیز با تأکید بر تأثیرات جهانی شدن بر علم جغرافیا مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش مقاله «توصیفی- تحلیلی» است. با مطالعه در زمینه ی مفاهیم نئولیبرالیسم و جهانی شدن و تأثیرات این مفاهیم بر جغرافیا می توان به این نتیجه رسید که نئولیبرالیسم و جهانی شدن تأثیرات ژرفی بر جغرافیا گذاشته که از آن جمله می توان به افزایش تحلیل های فضایی در جغرافیا بویژه تحلیل نابرابری های فضایی، منطقه گرایی توأم با تقویت هویت خواهی های قومی، فرو ریختن مرزهای رشته های علمی جغرافیا، کاهش نفوذ و اقتدار مؤسسات اجتماعی، کم رنگ شدن سنت های سیاسی غرب در مطالعات جغرافیایی، بازگشت بنیادگرایی مذهبی و جزو آن اشاره کرد. درباره ی تأثیرپذیری علم جغرافیا از تحولات و دگرگونی های ناشی از عصر اطلاعات و دیجیتال، مطالعاتی که توسط جغرافی دانان در این عرصه انجام شده است، نشان می دهد که جغرافیا نه تنها خود را با این تحولات تطبیق داده است که حتی به روشنی در برابر دید و نگرش ساده و سطحی بینانه برخی از اندیشمندان در برابر پدیده ی جهانی شدن، به طور جد ایستاده است و به نسبت حوزه ی نگرش علمی خود، بصیرت هایی را برای سایر علوم نیز فراهم آورده است و نوعی دعوت به نگریستن دوباره در مواجه مسایل کرده است. جغرافی دانانی که با تحقیقات و تفکرات و تأملات خود در باب مسایل این عصر، توانستند جغرافیا را مجدداً از حاشیه وارد صحنه گردانند و گستره ای قابل احترام و معقول از آن ساختند. بنابراین، جغرافیا روز به روز بر اهمیت خود به علت افزایش پژوهش در زمینه ی تحلیل های مکانی بر ابعاد خود می افزاید.
معنا و مفهوم شناسی شهر ایرانی اسلامی؛ مبانی نظری و مصداق ها
حوزه های تخصصی:
موضوع شهر ایرانی اسلامی همواره با رویکردهای متفاوت مواجه بوده است و هر اندیشمند، دانشمند و کارشناسی از زاویه ای بر آن نگریسته و متناسب با داده های خود تعریفی ارائه کرده است . در این بین پرداختن به مقولات و مفاهیم وابسته و مرتبط به آثار شهرسازی ایرانی که خود را متصف به جهان بینی اسلامی می داند و قصد در بازنمود و پدیدارسازی هرآنچه را دارد که در روند دستیابی به حیات طیبه و هستمند زمینی تأثیر دارد از مهم ترین موضوعات و دغدغه های اندیشمندانی است که بناها، فضاها و شهر را مکانی در راستای سلوک انسانی و تعالی روحی و معنوی انسان می دانند. جامعیت دین اسلام و ارتباط وثیق و عمیق میان جنبه های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، ذهنی و نمادین آن با یکدیگر، موجب گردیده بررسی نسبت میان اسلام و شهر نیز از زوایا و جنبه های مختلف، همواره مورد مداقه علمی و تجربه های عملی بسیاری از محققان و طراحان شهری اسلامی و غیراسلامی در طول تاریخ باشد. این مقاله با روش پویشی و فراتحلیلی، ضمن بررسی معنا و مفهوم شهر اسلامی و ایرانی اسلامی، با تو جه به جامعیت و بالندگی مفهوم شهر اسلامی، به عنوان مصداق یکی از شاخص های هویت دهنده به شهر ایرانی اسلامی، که موضوع مدیریت آن است، با الهام از مبانی ایرانی اسلامی، ویژگی های بومی مطلوب محله ای و مدیریت توسعه محله ای ارائه نموده است.
تحلیلی بر چشم اندازهای نظری دربارة جهانی شدن: نظریة مزیت ویژگی مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن، فرایندی تاریخی است که با نخستین مهاجرت های انسان در آفریقا آغاز شد و به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. مهاجران، بازرگانان و دیگران، همواره در طول تاریخ، عقاید و کالاهای خود را به دیگر نقاط جهان منتقل کرده اند. این امر، ابتدا در مسافت های کوتاه و بعد در مسافت های بلندتر انجام شد. در واقع، جهانی شدن فرایندی است که از زمان آفرینش انسان وجود داشته و در دهه های اخیر، رشد چشمگیری داشته است. در حوزه های مختلف زندگی می توان آثاری از آمیختن، اقتباس و انطباق تأثیرهای خارجی را مشاهده کرد. برخی از صاحب نظران، سال 1492 را زمان آغاز فرایند جهانی شدن اعلام کرده اند، اما بیشتر محققان و نظریه پردازان، این فرایند را دارای چنین قدمتی نمی دانند. به هرحال باید گفت جهانی شدن فرایندی است که از زمان آفرینش انسان وجود داشته، اما در سال های اخیر، رشد چشمگیری داشته است. دربارة جهانی شدن، تا امروز مطالب و نظریه های متعددی ارائه شده است. این تنوع نظری و گفتمانی در این زمینه، ناشی از ماهیت و اهداف متفاوت آن است، اما مهم ترین چالش در مفهوم نظری این واژه، تعارض در بیان دو واژة جهانی شدن و جهانی سازی است. تعارض و تفاوت نگاه به این دو واژه، ناشی از تفاوت نگاه به فرایندی است که در سه دهة اخیر، ابتدا در بعد سیاسی و امنیتی و سپس از بعد اقتصادی، با تغییر مفهوم مرزها و تغییر کارکرد فضا و مکان، بر تمام رفتار انسان تأثیر گذاشت. در این مقاله تلاش شده است تا به نقش و جایگاه مکان و ویژگی های مکانی، متناسب با ارزش ها و هنجارهای آن پرداخته و ابعاد و تأثیرهای آن در حوزه های مختلف، بررسی شود؛ زیرا پدید آمدن عناوینی همچون «شهروند جهانی» که محصول مستقیم فرایند جهانی شدن است، به تغییر یا تردید در پایه های ارزشی و هنجاری جوامع و ظهور پدیده های جدید در این عرصه منجر شده است. این روند، نقش و اهمیت مکان های جغرافیایی را نیز در سطوح مختلف (چه از نظر مفهومی، چه از نظر مبانی و چه در حوزة مصادیق کارکردی) تغییر داده است و جالب اینکه بسیاری از جوامع، در حال ایجاد سازگاری بین خود و این روندها هستند.
هویت آیینه ای هسته مدنی ایران (ایده ای درحوزه دانش جغرافیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمین متکثری است که تنوع و تفاوت های سرزمینی، فرهنگی و هویتی آن از جمله ویژگی های بارز و شاخص آن بشمار می آید. با این وجود در ادوار تاریخی همواره با همه قبض و بسط های مقطعی، همگرایی خود را تحت عنوان یک واحد فرهنگی تعریف شده حفظ نموده بطوریکه برای این سرزمین تاریخ استقلالی مانند دیگر کشورهای منطقه، مکتوب و منظور نشده است. پرسش اصلی در مقوله پایداری تاریخی یک جمع متکثر با فرهنگها، زبان ها، اقوام و نحله هایی گوناگون فکری، چرایی و چگونگی شکل گرفتن این واحد نیوتونی است. بررسی های محققان جغرافیا در دهه های اخیر بر این نکته تاکید دارند که اگرچه هر تکثر و تنوعی می تواند همواره عامل افتراق و جدایی باشد و اصولا تفاوت ها، افتراق آفرین و تفکیک کننده هستند ولی مفهوم فضای ترامتنی محیطی می تواند نوعی ارتباط بین اجزا متفرق بوجود آورد و تکثر وتنوع را به جریانی ارتباطی بدل سازد، به گونه ای که این تفاوت ها در عین تکثر به وحدت خاصی منجر گردد که اصطلاحا به آن ""هویت آینه ای"" گفته می شود. هویت آینه ای نظریه جدیدی است که برای نوعی کلیت کسر ناپذیر مجموعه ای متکثر بکار می رود وسعی دارد با تمسک به مفهوم فضای ترامتنی وشار محیطی علت وحدت ویکپارچگی تاریخی سرزمین ایران را با اتکا به هویت مکانی تشریح وتوجیه نماید بدین نحو که همان گونه که تصویر دسته گلی چند شاخه ای در آینه یک کلیت واحد را به معرض دید می گذارد و با شکسته و چند پاره شدن آینه، تصویر دسته گل در همه پاره های آینه یک کل واحد را نشان و انفکاک و جدایی آنها را باعث نمی شود، هویت آینه ای نیز چنین نقشی را برای جمعیت متکثر ایران بوجود آورده است. در این ایده سعی شده است با طرح مفاهیمی چون واحد نیوتنی، فضای ترا متنی، شار محیطی و هویت مکانی وبرقراری ارتباط ارگانیک این مفاهیم، رمز مانایی و پای داری وحدت ایرانیان در سرزمین پارس، باز گو گردد و عواملی که سبب جیوه ای، یا آینه ای شدن چنین هویتی می شود را در حوزه جغرافیا با اتکا به تحلیل های ژئومرفولوژیک بیان نماید.
بررسی موضوعی مقالات جغرافیای روستایی در مجلات علمی پژوهشی کشور (سال های ۱۳۲۷-۱۳۸۷)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: مقاله حاضر بر اساس نتایج بانک اطلاعاتی مقالات علمی- پژوهشی مجله های جغرافیایی کشور، به بررسی و طبقه بندی موضوعی مقالات جغرافیای روستایی پرداخته است.
روش: جامعه آماری شامل ۲۳۸۸ مقاله جغرافیایی از ۱۹ مجله علمی پژوهشی کشوراست که طی سال های ۱۳۲۷-۱۳۸۷ به چاپ رسیده است. موضوع بندی مقاله ها، بر اساس فهرست سرفصل های دروس تمامی مقاطع تحصیلی رشته جغرافیا انجام گرفته است و ورود اطلاعات به رایانه و پردازش آن ها، در پایگاه داده ها به وسیله زبان برنامه نویسی Visual C# ذخیره شده است، همچنین برای قابلیت جستجوی مقالات از نرم افزار Microsoft Access استفاده شده
است.
یافته ها/ نتایج: این بررسی نشان داد که 5/45 درصد مقالات جغرافیایی در سال های ۸۲-۸۷ نوشته شده و ۵۷ درصد آن ها در حوزه مطالعات جغرافیای انسانی بوده است که از آن میان، ۳۰ درصد در زمینه موضوعات مختلف جغرافیای روستایی تألیف شده است.
نتیجه گیری : مهم ترین عامل افزایش مقالات در سال های اخیر، از نظر ۸۸ تن از استادان جغرافیا«کسب امتیاز برای ارتقا به مرتبه علمی بالاتر» بوده است.
بررسی ارتباط میان تحقیقات علمی و نیازهای جامعه روستایی ایران با تأکید بر پایان نامه/ رساله های دانشجویان رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین شرط لازم برای موفقیت تحقیقات مربوط به روستاها، درک و برداشت صحیح از نیازهای جامعه محلی است. بخشی از تحقیقات روستایی در کشور را پایان نامه/ رساله های دانشجویان رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی تشکیل می دهند. پژوهش حاضر به بررسی میزان ارتباط این تحقیقات دانشجویی با نیازهای جامعه روستایی و ارائه مدلی برای انجام تحقیقات روستایی در ایران می پردازد. این پژوهش از نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی است که با ترکیب دو شیوه اسنادی و پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان (161 نفر) و اعضای هیئت علمی (20 نفر) رشته جغرافیا و برنامه ریزی روستایی سه دانشگاه تهران، شهید بهشتی و تربیت مدرس را شامل می شود. دامنه تحقیق به رساله ها و پایان نامه های تدوین شده در این سه دانشگاه محدود شده تا امکان بررسی فرض های پژوهش و تعمیم یافته ها فراهم شود. به منظور افزایش دقت در نمونه گیری، درصد بالایی از جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب شد. با مراجعه به افراد صاحب نظر، نواقص و نارسایی های مربوط به سؤالات مرتفع شد. مقدار به دست آمده از آزمون همسانی درونی آلفای کرونباخ (79/0) نشان دهنده پایایی نسبی پرسشنامه است. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده، با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS- Expert Choice-Excel، از آزمون های آماری چون توزیع فراوانی، تحلیل عاملی و مقایسه زوجی (AHP) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اکثر اساتید راهنما و مشاور پایان نامه/ رساله ها، به وجود ارتباط زیاد موضوعات تحقیق با نیازهای جامعه روستایی معتقد بودند ولی نتایج بررسی مهم ترین عامل در انتخاب موضوع پایان نامه/ رساله ها نشان داد که دانشجویان در هنگام انتخاب موضوع کم تر به نیازهای جامعه روستایی توجه داشته اند. در عین حال ساکن بودن دانشجو در روستا و یا رفت و آمد دانشجو به روستا و ارتباط دانشجو با سازمان های متولی جامعه روستایی، بیش ترین سهم را در آگاهی بخشی دانشجویان نسبت به نیازهای جامعه روستایی داشته اند. هم چنین محدودیت مالی (مشکلات مالی دانشجویان)، با وزن 249/0 مهم ترین محدودیت پیش روی دانشجویان جهت انتخاب موضوعی متناسب با نیازهای جامعه روستایی بوده است. بر این اساس، الگوی پیشنهادی پژوهش برای انجام تحقیقات روستایی در ایران ارائه شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی – ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی در شهرستان آمل است تا درنتیجة بهبود سطح مشارکت آنان، بتوان درجهت تسهیل و تسریع فرایند توسعة کشاورزی و روستایی گام مثبتی برداشت.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- همبستگی دارد. برای گردآوری اطلاعات، از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرهای متخصصان و آزمون آلفای کرونباخ (86/0>α>78/0) موردتأیید قرار گرفت. 67488 نفر از زنان روستایی شهرستان آمل در استان مازندران، جامعة آماری تحقیق حاضر را شکل می دهند (67488N=) که براساس فرمول کوکران، 384 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی انتخاب شدند (384n=). برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار 16SPSS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی در سطح خوبی قرار دارد. نتایج یافته های تحلیلی نیز نشان داد که بین سن، سطح تحصیلات، درآمد ماهیانه، میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، ویژگی های اجتماعی، ویژگی های نگرشی و ویژگی های اقتصادی زنان روستایی با میزان مشارکت آن ها در برنامه-های آموزشی- ترویجی، رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که ویژگی-های اقتصادی، سطح تحصیلات، میزان درآمد، عوامل نگرشی، سن و میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، 10/37% از تغییرات میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی را تبیین می کنند.
محدودیت ها/ راهبردها: دسترسی به زنان روستایی و کسب اطلاعات موردنیاز، عمده ترین چالش تحقیق حاضر هستند.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق، انجام تجزیه وتحلیل جنسیتی با هدف ارائة اطلاعاتی درجهت روشن نمودن نقش و اهمیت آموزش زنان روستایی در توسعة پایدار کشاورزی و روستایی، ارتقای سطح تحصیلات زنان روستایی، بهبود نگرش زنان، و غیره می تواند درجهت مشارکت فزایندة زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی مؤثر باشد.
اصالت و ارزش: با توجه به سهم و نقش بنیادی زنان روستایی در توسعة کشاورزی و روستایی، به ویژه در مناطق شمالی کشور، شناسایی عواملی که بر میزان مشارکت آنان در برنامه های آموزشی- ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی که تسهیل کنندة فرایند توسعة بخش کشاورزی و روستایی می باشند، الزامی است.
تبیین فلسفه علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه هر رشته علمی بنیادی ترین و مهم ترین موضوع و مسئله آن رشته محسوب می شود. تبیین فلسفه جغرافیا در زمره فلسفه علم قرار دارد که به بیان ماهیت، موضوع، هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و هدف غایی آن می پردازد.مشکلی که نگارنده در بررسی آثار مربوط به فلسفه علم جغرافیا تاکنون ملاحظه نموده است ناشی از این موضوع است که آثار مزبور از این حیث، یا ناقص و نارسا بوده اند و یا به مباحث غیر مرتبط از جمله تاثیر اندیشه های فلسفی در جغرافیا پرداخته و یا فاقد انسجام منطقی بوده اند. از همه مهمتر اینکه جوهر اندیشه و تفکر فلسفی نویسنده اثر در آن ضعیف بوده و یا به حد کفایت نبوده است.فلسفه رشته جغرافیا به مثابه اساسنامه و یا قانون اساسی نظام علمی جغرافیا نقش کانونی ایفا می نماید، و نقش کلیدی را در حیات علمی این رشته بعهده دارد.از اینرو این مقاله فلسفه علم جغرافیا را از منظری دیگر و بطور منسجم و در چارچوب پاسخ به شش پرسش ساختاری فلسفه علم تبیین نموده است.