هدف مقاله ی حاضر، تشریح مفهوم نئولیبرالیسم و جهانی شدن می باشد. همچنین تأثیرات این مفاهیم بر فضا، هویت جغرافیایی و نیز با تأکید بر تأثیرات جهانی شدن بر علم جغرافیا مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش مقاله «توصیفی- تحلیلی» است. با مطالعه در زمینه ی مفاهیم نئولیبرالیسم و جهانی شدن و تأثیرات این مفاهیم بر جغرافیا می توان به این نتیجه رسید که نئولیبرالیسم و جهانی شدن تأثیرات ژرفی بر جغرافیا گذاشته که از آن جمله می توان به افزایش تحلیل های فضایی در جغرافیا بویژه تحلیل نابرابری های فضایی، منطقه گرایی توأم با تقویت هویت خواهی های قومی، فرو ریختن مرزهای رشته های علمی جغرافیا، کاهش نفوذ و اقتدار مؤسسات اجتماعی، کم رنگ شدن سنت های سیاسی غرب در مطالعات جغرافیایی، بازگشت بنیادگرایی مذهبی و جزو آن اشاره کرد. درباره ی تأثیرپذیری علم جغرافیا از تحولات و دگرگونی های ناشی از عصر اطلاعات و دیجیتال، مطالعاتی که توسط جغرافی دانان در این عرصه انجام شده است، نشان می دهد که جغرافیا نه تنها خود را با این تحولات تطبیق داده است که حتی به روشنی در برابر دید و نگرش ساده و سطحی بینانه برخی از اندیشمندان در برابر پدیده ی جهانی شدن، به طور جد ایستاده است و به نسبت حوزه ی نگرش علمی خود، بصیرت هایی را برای سایر علوم نیز فراهم آورده است و نوعی دعوت به نگریستن دوباره در مواجه مسایل کرده است. جغرافی دانانی که با تحقیقات و تفکرات و تأملات خود در باب مسایل این عصر، توانستند جغرافیا را مجدداً از حاشیه وارد صحنه گردانند و گستره ای قابل احترام و معقول از آن ساختند. بنابراین، جغرافیا روز به روز بر اهمیت خود به علت افزایش پژوهش در زمینه ی تحلیل های مکانی بر ابعاد خود می افزاید.