فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۲ مورد.
۲۸۱.

تأثیر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه عصب سیاتیک رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درد نوروپاتیک فعالیت کاهش یافته اختلال انتقال آکسونی پروتئین راننده یکشنبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۹۲ تعداد دانلود : ۵۰۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک بر بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک رت های نر ویستار می باشد. جهت انجام پژوهش، 10 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با میانگین وزنی 30±250 گرم) به دو گروه کنترل سالم (تعداد=5) و گروه فعالیت کاهش یافته (تعداد=5) تقسیم شدند. طی شش هفته پس از آن، آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک در گروه های پژوهشی به صورت مستمر انجام شد و در پایان شش هفته، تغییرات بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصبسیاتیک با تکنیک ریل تایم اندازه گیری گردید و با روشΔΔCT-2 و آزمون تی مستقل محاسبه شد. تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد آستانه تحریک درد که با آزمون های رفتاری درد نوروپاتیک آلوداینیای مکانیکی و پردردی حرارتی سنجیده شده است، در گروه لیگاتور بندی نسبت به گروه کنترل به شکل معناداری کمتر می باشد (P≤0.05). همچنین، میزان بیان ژن پروتئین راننده یکشنبه در عصب سیاتیک در گروه لیگاتوربندی شده به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است (P≤0.05). یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که فعالیت کاهش یافته در اثر درد نوروپاتی با افزایش بیان پروتئین راننده یکشنبه همراه بوده است که احتمالاً این افزایش با آسیب ها و اختلالات مرتبط با تخریب عصب و انتقال آکسونی در فعالیت کاهش یافته به شکل درد نوروپاتیک مرتبط می باشد.
۲۸۲.

تأثیر 14 هفته فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قلب فعالیت استقامتی بطن چپ miR-1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۴۹ تعداد دانلود : ۳۹۹
miR-1 در بسیاری از فرایندهای سلولی از جمله هایپرتروفی بافت عضلانی (اسکلتی و قلبی) درگیر است. فعالیت های استقامتی نیز موجب هایپرتروفی قلب می شود، بنابراین هدف این مطالعه بررسی اثر فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 قلب است. بدین منظور 14 رت در شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری شدند و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. گروه تجربی یک برنامه (14 هفته ای) استقامتی را روی تردمیل اجرا کرد. در ادامه 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آنها خارج و با استفاده از روش Real time-PCR میزان بیان miR-1 قلب آنها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین بیان miR-1 قلب گروه کنترل و تجربی وجود ندارد (191.P=). فعالیت استقامتی بر بیان miR-1 قلب تأثیر معناداری نداشت، احتمال دارد تغییرات miR-1 هرچند کم، در سطح پروتئین ژن های هدف آن مشخص شود.
۲۸۳.

تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین و برخی عوامل التهابی در زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان یائسه TNF-α متابولیسم ورزشی آدیپولین فورین TGF-β1 یک جلسه تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۰۸ تعداد دانلود : ۵۵۷
در پژوهش حاضر، تأثیر یک جلسه تمرین هوازی بر سطوح سرمی آدیپولین، فورین، فاکتور رشد تغییر دهنده بتا1 (TGF-β1)، فاکتور نکروز کننده تومور آلفا (TNF-α) و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) در زنان یائسه مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، 18 زن چاق یائسه و غیر فعال (با شاخص توده بدنی 2/7±30/2 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین سنی 4±57/8 سال ) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 30 دقیقه در یک جلسه دویدن روی تردمیل با شدت 70 60 درصد ضربان قلب بیشینه شرکت نمود و سطوح سرمی آدیپولین، فورین، TGF-β1، TNF-α، انسولین و گلوکز ناشتای آن ها پس از پایان جلسه تمرین اندازه گیری شد . تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی زوجی، تی مستقل و آزمون هم بستگی پیرسون در سطح معناداری (P<0.05) انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که اجرای یک جلسه تمرینات هوازی به ترتیب موجب کاهش و افزایش معنا دار سطوح آدیپولین (P=0.049) و فورین (P=0.001) شده است، اما تغییر معنا داری در سطوح TGF-β1، TNF-α، انسولین، گلوکز و HOMA-IR مشاهده نمی شود (P>0.05). قابل ذکر است که تنها تغییرات آدیپولین بین دو گروه تجربی و کنترل معنا دار می باشد (P=0.046). علاوه براین، پس ازیک جلسه تمرین هوازی، بین تغییرات آدیپولین با تغییرات انسولین ارتباط منفی و معنا داری مشاهده می شود (P=0.001). چنین به نظر می رسد که تغییرات نیم رخ التهابی و متابولیکی نمی تواند علت اصلی تغییرات آدیپولین در پاسخ به یک جلسهتمرین هوازی با شدتمتوسط در زنان چاق یائسه و کم تحرک باشد و انجام مطالعات بیشتر جهت درک سازوکار درگیر، ضروری می باشد.
۲۸۴.

سنجش اعتبار معادلات راه رفتن و دویدن (ACSM) در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه رفتن معادلات سوخت و سازی ACSM حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده دویدن مردان جوان فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۰۰ تعداد دانلود : ۸۱۱
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی هم گرایی بین حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با استفاده از معادلات ACSM و روش تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا در مردان جوان فعال بود. بدین منظور، 50 مرد جوان فعال (با میانگین ± انحراف معیار سنی 609/2 ± 04/21 سال، وزن 825/5 ± 11/70 کیلوگرم، شاخص جرم بدن 21/3 ± 36/22 کیلوگرم بر مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 67/3 ± 08/51) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و حجم اکسیژن مصرفی آن ها با استفاده از معادلات ACSM و روش مبنا در سرعت های مختلف دو، چهار، شش، هشت، 10، 12، 14، 16 و 18 کیلو متر بر ساعت ( 495 مورد) برآورد شد. به منظور ارزیابی هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده، از آزمون آماری بلاند آلتمن و ضریب همبستگی درون طبقه ای استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر عدم هم گرایی حجم اکسیژن مصرفی برآورد شده با روش مبنا و معادلات ACSM در سرعت های دو تا 18 کیلومتر بر ساعت می باشد ( راه رفتن: ICC=0.422, ±1.96, 95% CI = -15 to +7.2 ml/kg/min؛ دویدن: ICC=0.045, ±1.96, 95% CI =-28 to -1.3 ml/kg/min). بر پایه این نتایج می توان ذکر کرد که معادلات ACSM در برآورد حجم اکسیژن مصرفی در مردان جوان فعال ایرانی، فاقد اعتبار بوده و نیازمند بازنگری است.
۲۸۵.

تأثیر فعالیت ورزشی استقامتی بر بیان ژن SYD در نورون های حرکتی رت های مبتلا به نوروپاتی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین استقامتی بیان ژن نوروپاتی SYD

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۵۵ تعداد دانلود : ۴۰۱
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت ورزشی استقامتی بر بیان ژن SYD در نورون های حرکتی رت های مبتلا به نوروپاتی دیابت بود. بدین منظور، دوازده سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه چهارتایی دیابتی تمرین کرده (DT)، دیابتی تمرین نکرده (DC) و کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. دو هفته پس از تزریق STZ برای القای دیابت، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمون های رفتاری، پروتکل تمرین استقامتی اجرا شد. سپس نورون های حرکتی L4-L6 بافت نخاع استخراج، و بیان ژنSYD به روش Real time-PCR بررسی شد. نتایج نشان داد میانگین بیان ژن SYD در گروه DCنسبت به گروه HC به طور معنا داری بالاتر بود. بیان ژن SYD در گروه DT نسبت به گروه DCنیز به طور معنا داری کمتر بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت در نورون های حرکتی رت های دیابتی، تنظیم افزایشیmRNA SYD در پیام رسانی آسیب نورونی درگیر است و ورزش به عنوان یک راهبرد غیردارویی، می تواند آن را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.
۲۸۶.

اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی (پلایومتریک با و بدون انسداد عروق و قدرتی-توانی) بر عوامل آمادگی حرکتی منتخب دختران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چابکی توان سرعت تمرینات پلایومتریک انسداد عروق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۶۴ تعداد دانلود : ۵۰۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سه نوع برنامه تمرینی مقاومتی بر آمادگی جسمانی دختران بود. 30 دختر به سه گروه تمرین پلایومتریک با انسداد عروق، تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق و تمرین قدرتی-توانی تقسیم شدند. تمرینات شش هفته اجرا شد. پیش و پس از تمرینات آزمون های آمادگی جسمانی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه وتحلیل شد.نتایج حاکی از افزایش معنا دار سرعت، توان انفجاری و چابکی در هر سه گروه تمرینی بود.افزایش سرعت در گروه تمرین پلایومتریک با انسداد عروق (8/16درصد) نسبت به گروه تمرین پلایومتریک بدون انسداد عروق (6/9درصد) و تمرین قدرتی- توانی (3/7درصد) تفاوت معنا داری داشت. توان انفجاری دو گروه تمرینی پلایومتریک (7/18 درصد در گروه بدون انسداد و 18 درصد در گروه با انسداد) نسبت به گروه تمرین قدرتی-توانی (6/4درصد) تفاوت معنا داری داشت. در چابکی در دو گروه تمرینات پلایومتریک (7/6 درصد در گروه با انسداد و 5/6 درصد در گروه بدون انسداد) نسبت به گروه قدرتی-توانی (3 درصد) تفاوت معنا داری مشاهده شد. اما در تعادل و توان بی هوازی بین سه گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت تمرینات پلایومتریک (چه با انسداد و چه بدون انسداد) نسبت به تمرینات قدرتی-توانی، تأثیر بیشتری بر سرعت، توان انفجاری و چابکی دختران ورزشکار دارد.
۲۸۷.

تأثیر تمرین هوازی بر وخامت کلی و مقدار شاخص های خطر متابولیک در بیماران مبتلا به سندرم متابولیک: مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فراتحلیل تمرین هوازی سندرم متابولیک امتیاز Z متابولیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۶۱ تعداد دانلود : ۴۸۶
به دلیل عدم ارائه تأثیر واحد تمرین بر وخامت کلی خطر متابولیک و نیز مربوط بودن سال چاپ مطالعات فراتحلیلی موجود به قبل از سال (2011)، نتایج موجود قطعیت ندارند؛ لذا، هدف از این فراتحلیل، تعیین تأثیر تمرین هوازی بر خطر کلی سندرم متابولیک و مقدار هر یک از شاخص هقزی خطر در آزمودنی های مبتلا به سندرم متابولیک می باشد. جهت انجام پژوهش، کارآزمایی های بالینی و تصادفی مربوط به بررسی تمرین هوازی بیشتر از چهار هفته بر وضعیت متابولیک بیماران سندرم متابولیک چاپ شده تا سال (2015) مورد تحلیل واقع شد . فاکتور اصلی مورد مطالعه، امتیاز z سندرم متابولیک و فاکتورهای ثانویه شاخص های خطر متابولیک بود . شایان ذکر است که مدل های اثرات تصادفی و ثابت جهت تحلیل ها استفاده شدند و اندازه اثر بر حسب تفاوت استاندارد میانگین در تناوب های اطمینان 95 درصد گزارش شد . ناهمگونی بین مطالعات نیز توسط آزمون خی دو بررسی گشت و مقدار I2 بیش از 50 درصد به عنوان ناهمگونی قابل ملاحظه قلمداد گردید. علاوه براین، در ارتباط با فاکتور اصلی، هشت پژوهش مورد فراتحلیل قرار گرفت که شامل 561 آزمودنی در قالب گروه های تمرین هوازی (288 نفر) و کنترل (273 نفر) بود . تغییرات استاندارد میانگین برای امتیاز z سندرم متابولیک برابر با ( 0/33- ) و برای فاکتورهای ثانویه شامل: قند خون برابر با ( 0/36-)، لیپوپروتئین پرچگال برابر با ( 0/3)، فشار متوسط سرخرگی برابر با ( 0/23-)، تری گلیسرید برابر با (0/1- ) و دور کمر برابر با (0/40- ) محاسبه گردید. یافته ها نشان می دهند که تأثیر متوسط تمرین هوازی بر بهبود وخامت کلی خطر متابولیک در بیماران سندرم متابولیک، بر فواید بالینی تمرین هوازی تأکید می کند. با این حال، تعیین تأثیر عواملی مانند سن، جنسیت، نژاد و پارامترهای تمرینی در فراتحلیل های آماری آینده می تواند بسیار کاربردی و ارزشمند باشد.
۲۸۸.

تأثیر تمرینات هوازی همراه با مصرف مکمل زردچوبه بر شاخص التهابی قلبی- عروقی و ترکیب بدن در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP تمرین هوازی بیماری های قلبی-عرقی پودر زردچوبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۷۵۷ تعداد دانلود : ۵۰۴
هدف پژوهش حاضر بررسی شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل پودر زردچوبه بر میزان CRP پلاسما و ترکیب بدن در زنان غیرفعال بود. بدین منظور 32 زن غیرفعال 25-23 ساله داوطلب شرکت در پژوهش شدند و و به طور تصادفی در چهار گروه 8 نفری تمرین هوازی، تمرین هوازی –مکمل، مکمل و گروه کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته و هر جلسه به مدت 40 دقیقه با HR max 55% شروع و به صورت فزاینده اجرا شد.گروه مکمل روزانه یک گرم پودر زردچوبه مصرف کردند. از همه گروه ها قبل و بعد از اتمام برنامه تمرینی در شرایط ناشتا خون گیری به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Benferoniدر سطح معناداری 05/0 P< تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد در همه گروه ها مقدار ) CRP000/0 (P=نسبت به گروه کنترل و مقادیر) BMI 35 5 /0P=) نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، این در حالی است که بین گروه های تمرین، مکمل و تمرین، مکمل و کنترل تفاوت معنا داری مشاهده نشد (355/0 P=). مقادیر WHR نسبت به قبل از مداخله کاهش معناداری یافت، ولی از نظر آماری معنادار نبود (458/0 (P= . به طورکلی یافته ها نشان داد که شش هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل زردچوبه، اثر مثبتی بر کاهش مقادیر CRPدارد و به نظر می رسد ترکیب فعالیت و مکمل گیری زردچوبه در درازمدت بر ترکیب بدنی افراد تأثیرات سودمندی دارد.
۲۸۹.

توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی داوران لیگ برتر فوتبال ایران و رابطه این عوامل با آزمون های ویژه آمادگی جسمانی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوتبال توان هوازی پیکرسنجی ترکیب بدن نیم رخ داوران لیگ برتر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۳۱ تعداد دانلود : ۵۴۹
حضور فعال و هماهنگ داوران در تمامی لحظات رقابت فوتبالبه منظور مشاهده، تشخیص مناسب و اعمال مقررات، نیازمند داشتن آمادگی جسمانی بالایی می باشد؛ از این رو، هدف از پژوهش حاضر، توصیف نیم رخ ترکیب بدن و پیکرسنجی و نیز بررسی ارتباط آن ها با نتایج آزمون های آمادگی جسمانی ویژه داوران لیگ برتر فوتبال ایران می باشد.آزمودنی های این پژوهش، 70 داور مرد لیگ برتر فوتبال ایران (با میانگین سنی 45/37±4/36 سال، قد 05/6±59/179 سانتی متر، توده بدن 2/6±53/75 کیلوگرم، درصد چربی 97/11±3/15 درصد، VO2MAX برابر با 82/2±57/54 میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه و اوج و میانگین توان بی هوازی به ترتیب 98/40±66/532 و 72/37±50/518 وات) بودند. آزمون های بی هوازی، هوازی، ترکیب بدنی و پیکرسنجی با استفاده از روش های استاندارد در آکادمی ملی فوتبال ایران اندازه گیری شدند. همچنین، در بخش تجزیه و تحلیل داده ها به منظور تعیین رابطه بین متغیرهای پژوهش، از ضریب هم بستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین شاخص های پیکرسنجی، قد ایستاده، وزن، طول اندام تحتانی، قطر مچ دست، آرنج و زانو با توان بی هوازی و بین قد ایستاده و قطر مچ پا با توان هوازی رابطه معنا داری وجود دارد (P≤0.05)؛ بنابراین، به نظر می رسد که داوران لیگ برتر ایران از قد بلند، BMI پایین، VO2MAX و توان بی هوازی بالایی برخوردار هستند و این شاخص ها می توانند اهمیت قابل توجهی در شناسایی استعدادهای داوری و تعیین ملاک های ورودی برای گزینش داوران زبدهفوتبال داشته باشند.
۲۹۰.

مقایسه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی در ورزشکاران پرورش اندام با و بدون مصرف استروئید های آنابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلامت عمومی پرورش اندام استروئید های آنابولیک نیمرخ حالاتی خلقی مصرق کننده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۹۱۰ تعداد دانلود : ۵۲۱
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی در ورزشکاران پرورش اندام با و بدون مصرف استروئیدها بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی ورزشکاران پرورش اندام شهر تهران در سال 1394 بود که برحسب نمونه گیری در دسترس 200 ورزشکار از باشگاه های ورزشی تهران انتخاب شدند و پس از حذف پرسشنامه های غیرمعتبر 192 پرسشنامه تحلیل شد. داده ها توسط دو پرسشنامه سلامت عمومی و نیمرخ حالات خلقی به همراه ضمیمه ای از پرسشنامه دموگرافیک محقق ساخته در باشگاه های ورزشی توسط دو گروه از ورزشکاران با و بدون مصرف استروئیدهای آنابولیک جمع آوری شد. برای تحلیل داده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری توسط نرم افزار اس.پی.اس.اس 20 استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ورزشکاران مصرف کننده استروئیدهای آنابولیک در سلامت عمومی و سه زیرمؤلفه جسمانی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی به همراه دو زیرمؤلفه تنش و خشم در متغیر نیمرخ حالات خلقی تفاوت معناداری با گروه دیگر دارند. مطابق بر این مصرف استروئیدهای آنابولیک علاوه بر نقش فیزیولوژیک در بدن، تأثیرات مخربی بر سلامت عمومی و خلق ورزشکاران دارد.
۲۹۱.

تأثیر 10 هفته تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت عضلانی تمرین مقاومتی سرطان پروستات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۱۰۱ تعداد دانلود : ۶۴۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بیماران مبتلا به سرطان پروستات می باشد. بدین-منظور، 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان غیر متاستاتیک پروستات به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری تجربی (با میانگین سنی 1/6± 73 سال، قد 2/5 ± 5/172 سانتی متر و وزن 6/8± -4/75 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سنی 3/5± 72 سال، قد 3/8 ± 1/171 سانتی متر و وزن 8/6± 5/75 کیلوگرم) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 10 هفته به انجام تمرین پرداخت، اما بیماران گروه کنترل به درمان عادی خود ادامه دادند. علاوه براین، قبل و بعد از این دوره تمرینی، قدرت عضلات دو سر بازویی، سه سر بازویی، چهارسر رانی و همسترینگ تمامی بیماران با استفاده از داینامومتر ارزیابی شد. هورمون تستوتسترون نیز اندازه گیری گردید. همچنین، نتایج با استفاده از تی وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که در گروه تجربی به دنبال 10 هفته تمرین مقاومتی، در مقایسه با قبل از تمرین، قدرت عضلات دو سر بازویی دست راست و چپ (P
۲۹۲.

اثر چهارهفته بی تمرینی پس از یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت بر عوامل هورمونی و فیزیولوژیکی کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هورمون بی تمرینی قدرت و استقامت عضلانی الگوهای باردهی قدرت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۷۰ تعداد دانلود : ۴۷۲
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر چهارهفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر قدرت، استقامت، ترکیب بدنی و تغییرات برخی هورمون ها در کشتی گیران جوان بود. به همین منظور، 14 نفر از کشتی گیران که دارای حداقل شش ماه سابقه تمرین در کشتی بودند (با میانگین سنی 42/2±30/17 سال، قد 14/6±41/ 170 سانتی متر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم و چربی بدن 39/7±39/12 درصد) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی تقسیم شدند و قدرت و استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک بالا تنه و پایین تنه، ترکیب بدنی و مقدار برخی هورمون های آنابولیکی و کاتابولیکی کشتی گیران قبل از تمرین، بعد از هشت هفته تمرین و پس از چهارهفته بی تمرینی اندازه گیری گردید. برمبنای یافته ها مشخص شد حداکثر قدرت و استقامت ایزومتریک وایزوتونیک در هر دو گروه پس از تمرین افزایش، اما پس از دوره بی تمرینی، فاکتورهای یاد شده نسبت به پس از تمرین کاهش معناداری داشت، همچنین میزان تستوسترون در هر دو گروه کاهش یافت، اما مقدار کورتیزول، اپی نفرین و نور اپی نفرین افزایش یافت وتنها افزایش کورتیزول در گروه هرمی دوگانه به شکل معناداری نسبت به گروه پلکانی معکوس افزایش داشت. در ارتباط با درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. یافته های فوق نشان می دهد علی رغم این که پس از بی تمرینی، غلظت هورمون های آنابولیکی، استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک و حداکثر قدرت در کشتی گیران کاهش می یابد ، درمقابل غلظت هورمون های کاتابولیکی افزایش را نشان می دهد، اما استفاده از الگوی هرمی دوگانه برای حفظ فاکتور های ذکر شده، مناسب تر به نظر می رسد.
۲۹۳.

تأثیر مصرف مکمل اسید های آمینه ی شاخه دار بر نشانگرهای آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازیکنان بسکتبال آسیب عضلانی تمرین برون گرا اسید آمینه شاخه دار

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۰۸ تعداد دانلود : ۴۸۱
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات مصرف مکمل اسید های آمینه شاخه دار بر نشانگر های آسیب عضلانی به دنبال فعالیت برون گرا در بازیکنان بسکتبال مرد می باشد. بدین منظور، 26 بازیکنان مرد نخبه بسکتبال (با میانگین سنی 55/3± 04/29 سال، وزن 98/8 ± 54/89 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 44/1 ± 43/25 و درصد چربی بدن 60/3 ± 30/14) به شکل داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه مکمل (13 نفر) و دارونما (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل فعالیت برون گرا (15 ست با 10 تکرار) بود. کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز، حداکثر انقباض ارادی و کوفتگی عضلانی به عنوان نشانگر های آسیب عضلانی پیش از آزمون، 24، 48، 72 و 96 ساعت پس از پروتکل تمرینی اندازه گیری شدند که سطح معناداری آزمون ها با استفاده از نرم افزار تحلیل آماری اس.پی.اس.اس نسخه 18 کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. براساس نتایج، اثرات بین گروهی کاهش معناداری را در متغیرهای کراتین کیناز، لاکتات دهیدروژناز و کوفتگی عضلانی در گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما نشان می دهد. علاوه بر این، بازیافت بیشتری در حداکثر انقباض ارادی گروه مکمل اسید های آمینه شاخه دار در مقایسه با گروه دارونما مشاهده می شود. همچنین، یافته ها بیانگر آن است که مصرف مکمل اسیدهای آمینه شاخه دار، نشانگر های آسیب عضلانی ناشی از تمرینات برون گرا را کمتر کرده و دوره بازیافت پس از تمرینات شدید عضلانی را کاهش می دهد.
۲۹۴.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر سطوح ایمونوگلوبولین A،G وM پلاسمای مردان چاق و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی سیستم ایمنی تمرین تناوبی ایمونوگلوبین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۰۷ تعداد دانلود : ۵۵۷
این پژوهش نشان داد که هشت هفته برنامه تناوبی هوازی با شدت 60 تا70 درصد حداکثر ضربان قلب، به طور یکسان موجب کاهش IgA,IgM,IgG گروه چاق و گروه طبیعی شد، و تفاوتی از این نظر بین بین دو گروه چاق و طبیعی مشاهده نشد و فعالیت تناوبی هوازی تأثیر متفاوتی در گروه چاق و طبیعی ایجاد نکرد. در نتیجه احتمالاً مدت زمان پژوهش آنقدر کافی نبود تا سازگاری مناسب حاصل شود، بنابراین مدت زمان تمرین، شدت تمرین و سطح فعالیت اولیه شرکت کنندگان می تواند بر نتایج پژوهش تأثیر بگذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات متناوب هوازی بر سطوح ایمونوگلوبولین های پلاسمای30 مرد جوان چاق و طبیعی بود که به صورت در دسترس به دو گروه چاق (15= n)(با میانگین سنی23 سال، قد 173 سانتی متر، وزن 98 کیلوگرم و درصد چربی 6/28 درصد) و طبیعی (15=n)( با میانگین سنی 21 سال، قد 177 سانتی متر، وزن 69 کیلوگرم و درصد چربی 5/12درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی هوازی به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 90 دقیقه شامل 10دقیقه گرم کردن، 5 مرحله 9 دقیقه ای دویدن با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با چهار دقیقه ریکاوری غیرفعال و 5 تا 10دقیقه سرد کردن به اجرا درآمد. نمونه های خون آزمودنی ها به منظور اندازه گیری سطوح ایمونوگلوبولین A,M,G، پیش و پس از برنامه تمرینی گرفته شد. برای مقایسه تفاوت های درون گروهی از روش آماری t وابسته و مقایسه تفاوت های بین گروهی از روش آماری t مستقل استفاده شد. همچنین داده ها در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه و تحلیل شد.
۲۹۵.

اثر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورزش آدیپونکتین مقاومت به انسولین دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۱۳ تعداد دانلود : ۵۹۱
دیابت، اختلال متابولیکی است که به وسیله هیپرگلیسمی به دنبال نقص در ترشح انسولین، مقاومت به انسولین یا هر دو مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح آدیپونکتین سرمی و مقاومت به انسولین زنان دیابتی نوع دو بود. به همین منظور 35 نفر از زنان دیابتی نوع دو دارای اضافه وزن (BMI بین 30-25 کیلوگرم بر متر مربع) با دامنه سنی 45 تا 60 سال داوطلبانه در تحقیق حاضر شدند و در دو گروه تمرین HIIT (17n=) و کنترل (18n=) قرار گرفتند. گروه HIIT به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، 6-4 تکرار 30 ثانیه ای با حداکثر تلاش با شدت 250 درصد و استراحت 4 دقیقه ای بین تکرارها) تمرینات چرخ کارسنج را انجام دادند. نتایج تی وابسته نشان داد بین میانگین داده های پیش آزمون و پس آزمون مقاومت به انسولین و درصد چربی بدن گروه HIIT کاهش معنا دار و بین میانگین سطوح آدیپونکتین سرمی و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معناداری مشاهده شد (05/0P<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنا داری را بین گروه های تمرینی در میزان آدیپونکتین (026/0P= و 21/3F=)، مقاومت به انسولین (007/0P= و 28/5F=) و درصد چربی (041/0P= و 60/2F=) نسبت به گروه کنترل نشان داد. از طرفی میزان وزن و شاخص توده بدنی آزمودنی ها تغییر معناداری نداشت (05/0< P). احتمالاً می توان گفت که انجام هشت هفته تمرینات سرعتی شدید (HIIT) بدون تغییر در مقدار وزن و شاخص توده بدنی می تواند تأثیرات مثبتی بر مقاومت به انسولین، درصد چربی و سطوح آدیپونکتین زنان مبتلا به دیابت نوع دو داشته باشد.
۲۹۶.

تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تستوسترون تمرینات ترکیبی مکمل چای سبز مردان دارای اضافه وزن گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۲۰۸۴ تعداد دانلود : ۴۲۴
هدف پژوهش، بررسی تأثیر تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز بر میزان غلظت تستوسترون و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما در مردان دارای اضافه وزن (25<BMI<29.8) می باشد. بدین منظور، 24 مرد (03/5±35/36 سال) غیرفعال به صورت تصادفی در سه گروه مکمل چای سبز + تمرین ترکیبی، دارونما + تمرین ترکیبی و مکمل چای سبز قرار گرفتند. گروه اول و سوم هر روز یک عدد کپسول چای سبز (500 میلی گرم) و گروه دوم نیز هر روز یک عدد کپسول نشاسته را به مدت 10 هفته مصرف کردند. همچنین، گروه اول و دوم هم زمان با مصرف مکمل یا دارونما، به مدت 10 هفته و به شکل سه جلسه در هفته (هر جلسه دو ساعت) به اجرای تمرین ترکیبی (تمرینات مقاومتی با شدت 75 60 درصد یک تکرار بیشینه به مدت 20 دقیقه و تمرین هوازی با شدت 75 60 ضربان قلب بیشینه) پرداختند. نمونه های خونی قبل و پس از دوره تمرینی و مکمل گیری گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس 2×3 در سطح معناداری (P≤0.05) مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که پس از 10 هفته دویدن روی تردمیل به همراه تمرینات با وزنه، تغییر معناداری در غلظت تستوسترون کل، تستوسترون آزاد و گلوبولین متصل شونده به هورمون های جنسی پلاسما مشاهده نمی شود. همچنین، تغییر معنا دار در این غلظت ها پس از 10 هفته مصرف چای سبز نیز مشاهده نگردید. به طورکلی، می توان گفت انجام 10 هفته تمرین ترکیبی و مصرف مکمل چای سبز ، بر غلظت تستوسترون پلاسما تأثیری ندارد. با توجه به این که اثربخشی تمرینات ورزشی و بسیاری از مکمل های گیاهی در مدت زمان های طولانی ظاهر می گردد، توصیه می شود مطالعات بعدی با مدت زمان طولانی تری انجام شود.
۲۹۷.

اثر مصرف کافئین بر بازگشت به حالت نخست در فعالیت ارگومتر روئینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کافئین استقامت عضلانی ارگومتر ارگوژنیک پاروزنان نخبه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۹۷۱ تعداد دانلود : ۴۶۳
هدف تحقیق پیش رو تعیین اثر کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر روئینگ بود. به همین منظور، 9 پاروزن نخبه مرد (سن 1/1±3/18سال، قد 1/7±7/185سانتی متر، وزن 6/8±9/77 کیلوگرم و چربی بدن 5/1±4/8 درصد) پس از فعالیت 2000 متر ارگوروئینگ، 3 یا 6 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن (mg.kg-1) کافئین یا دارونما مصرف کردند. آنها فعالیت را 24 ساعت بعد تکرار کردند. کافئین اثری بر توان (18/307 برای 6mg.kg-1، 00/301 برای 3mg.kg-1و 25/319 برای دارونما) و زمان (5/418 ثانیه برای 6mg.kg-1، 12/421 ثانیه برای 3mg.kg-1و 27/413 ثانیه برای دارونما) نداشت. تفاوت لاکتات در دو دوز مصرف کافئین و دارونما تفاوت معناداری نشان نداد. همچنین تفاوت معناداری در کراتین کیناز در دو دوز کافئین و دارونما پس از پیش آزمون و پیش از پس آزمون مشاهده نشد. بررسی نتایج فردی بهبود زمان اجرا در پنج نفر و تخریب آن را در چهار نفر پس از مصرف 6mg.kg-1 کافئین نشان داد. همچنین دو ورزشکار بهبود اجرا و هفت ورزشکار تخریب آن را پس از مصرف mg.kg-1 3 کافئین به ازای مصرف دارونما نشان دادند. نتایج نشان داد که کافئین بر بازگشت به حالت اولیه در فعالیت ارگومتر در شرایط تحقیق حاضر اثری ندارد.
۲۹۸.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر عملکرد عضلانی و حرکتی و درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرین مقاومتی تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۰۶۹ تعداد دانلود : ۶۳۰
هدف از این پژوهش، تعیین تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) بر عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروز می باشد. بدین منظور، 37 زن و مرد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت هدفمند و تصادفی به دو گروه تمرین (تعداد 19 نفر با میانگین سنی 51/6±53/34 سال، وزن 4/13±02/67 کیلوگرم و درجه ناتوانی 21/1±55/2)و گروه کنترل (تعداد 18 نفر با میانگین سنی 93/4±78/36 سال، وزن 13/10±92/66 کیلوگرم و درجه ناتوانی 97/0±88/2) تقسیم شدند. گروه تمرین به مدت هشت هفته در یک برنامه تمرین ترکیبی (تمرین قدرتی و تمرین تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) شرکت کرد. همچنین، پیش و پس از پروتکل تمرینی، عملکرد عضلانی و حرکتی و نیز درجه ناتوانی بیماران ارزیابی گردید. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل و وابسته استفاده شد. نتایج نشان می دهد هشت هفته تمرین ترکیبی موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (P=0.001)، قدرت بالاتنه (P=0.001)، تعادل پویا (P=0.001)، انعطاف پذیری (P=0.001)، استقامت راه رفتن (P=0.001) و سرعت راه رفتن (P=0.001) گردیده است؛ اما هیچ تفاوت معناداری در فاکتور درجه ناتوانی (P=0.32) مشاهده نمی شود؛ بنابراین، یک دوره تمرین ترکیبی (مقاومتی تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی) باعث افزایش قدرت، تعادل، انعطاف پذیری، مسافت و سرعت راه رفتن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون تغییر درجه ناتوانی آن ها می گردد؛ لذا، پیشنهاد می شود این نوع تمرینات به عنوان بخشی از مداخله درمانی در برنامه توانبخشی و بهبود این بیماران مورد توجه قرار گیرد.
۲۹۹.

اثر یک جلسه تمرین مقاومتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز سرمی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین قدرتی انسداد عروق لاکتات دهیدروژناز و کراتین کیناز

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۰۳۸ تعداد دانلود : ۵۴۴
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات قدرتی با انسداد عروق و بدون انسداد عروق بر شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش دختران جوان می باشد. در این پژوهش که با روش نیمه تجربی و طرح متقاطع انجام شد، 14 دختر جوان (با میانگین سنی 2/1±21 سال و شاخص توده بدنی 9/3 ± 23 کیلوگرم بر متر مربع) به فاصله یک هفته و به صورت تصادفی در سه حالت کنترل، تمرینات قدرتی با انسداد عروق و تمرین مقاومتی بدون انسداد قرار گرفتند. تمرین شامل یک جلسه تمرین مقاومتی پایین تنه در سه نوبت تا حد خستگی بود. در گروه با انسداد عروق، قسمت نزدیک به تنه ران توسط تورنیکت هنگام تمرین بسته می شد. شدت در تمرین با انسداد عروق 20 تا 30 درصد یک تکرار بیشینه بود و درگروه بدون انسداد، همین تمرینات با شدت 70 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه، اما بدون محدودیت جریان خون انجام شد. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت بعد از تمرین حاد به منظور تعیین غلظت کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز LDH)) گرفته شد. همچنین، جهت تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنا داری 0.05>P استفاده گردید. برمبنای یافته ها، تفاوتی در مقادیر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز دو گروه تمرینی در هیچ یک از زمان ها مشاهده نمی شود؛ بنابراین،به نظر می رسد تمرینات مقاومتی با انسداد عروق، شاخص های فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش مانند کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز را حداقل در کوتاه مدت افزایش نمی دهد و احتمالاً، این تمرینات از منظر فشار مکانیکی متابولیکی ناشی از ورزش برای دختران جوان ایمن می باشند.
۳۰۰.

تأثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر سیستاتین C و پروتئین واکنش پذیر C در مردان والیبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی التهاب سیستاتین C

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۷۴۴ تعداد دانلود : ۳۹۱
التهاب مزمن با خطر ابتلا به بیماری های مختلفی مانند اتروسکلروزیس و دیابت مرتبط است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی بر تغییرات پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در مردان ورزشکار بود. به همین منظور 20 آزمودنی از والیبالیست های شهرستان سنندج داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در دو گروه مقاومتی فزاینده (10n= ) و کنترل (10n= ) قرار گرفتند. تمرینات مقاومتی فزاینده به صورت سه جلسه در هفته و به مدت هشت هفته با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه انجام گرفت و در پایان هفته هشتم به 90 درصد یک تکرار بیشینه رسید. نمونه گیری از خون پیش و پس از دوره تمرینی برای ارزیابی پروتئین واکنش پذیر C و سیستاتین C در پلاسما صورت گرفت. نتایج نشان داد که در تعامل زمان در گروه تفاوت معناداری در سیستاتین C وجود داشت (047/0P=). با وجود این اثر زمان و نیز اثر زمان در گروه در CRP معنادار نبود (05/0P>). نتیجه گرفته می شود که هشت هفته تمرین مقاومتی فزاینده می تواند موجب کاهش سیستاتین C به عنوان یک شاخص التهابی جدید شود. با وجود این چنین پروتکلی تأثیری بر میزان غلظت CRP پایه ندارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان