فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۶۶۸ مورد.
۱۰۱.

تأثیر تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی (یک راهبرد جدید) بر آمادگی قلبی تنفسی و قندخون ناشتا در پسران غیرفعال و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اسنک های فعالیت ورزشی آمادگی قلبی تنفسی قند خون ناشتا اضافه وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۵
مقدمه و هدف: اسنک های فعالیت ورزشی به عنوان وهله های مجزای کمتر از یک دقیقه ای فعالیت ورزشی شدید که در فواصل معین به صورت دوره ای در طول روز انجام می شوند، تعریف می گردند. شواهد به دست آمده از مطالعات نشان می دهند که اسنک های فعالیت ورزشی شدید یک استراتژی موثر برای بهبود آمادگی قلبی تنفسی و شاخص های عملکرد ورزشی در بزرگسالان غیرفعال است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی شدید بر آمادگی قلبی تنفسی و قند خون ناشتا در پسران غیرفعال و دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود و 28 پسر نوجوان غیر فعال و دارای اضافه وزن (سن: 13-18 سال و شاخص توده بدنی 2.65±28.4 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته پروتکل تمرینی اسنک های فعالیت ورزشی را اجرا کردند. پروتکل تمرین شامل روزانه ۳×۱ دقیقه حرکت های بورپی (۲۰ ثانیه)، اسکوات پرشی (۲۰ ثانیه) و زانو بلند در جا (۲۰ ثانیه) بود که با 1 تا 4 ساعت فاصله از هم جدا شدند. حداکثر اکسیژن مصرفی و نمونه های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه گیری شاخص های مد نظر اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون ANCOVA و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (0.05>P < span lang="FA">).یافته ها: بر اساس نتایج پس از 6 هفته تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی، حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش و سطح قند خون ناشتا کاهش معنی دار یافت  (0.05>P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی با شدت بالا پتانسیل بالقوه ای برای بهبود وضعیت قند خون ناشتا و عملکرد استقامتی نوجوانان دارای اضافه وزن و غیر فعال دارد.
۱۰۲.

مقایسه آثار تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی بر فاکتورهای گلیسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو: مرور نظام مند و فراتحلیل مقالات داخل ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گلوکز انسولین مقاومت به انسولین تمرینات تناوبی تمرینات تداومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۴۳
پژوهش های زیادی تأثیر فعالیت ورزشی را بر عوامل مرتبط با بیماری دیابت   بررسی کرده اند . هدف اصلی از انجام شدن پژوهش حاضر، مقایسه آثار تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی بر فاکتورهای گلیسمیک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، به صورت مرور نظام مند و فراتحلیل مطالعات داخل ایران بود. در پژوهش حاضر، پایگاه های اطلاعاتی Science Direct ، PubMed ، Scopus ، Web of Science ، SID ، Magiran و Google Scholar از سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸، همراه با کلمات کلیدی جست وجو شدند. بعد از غربالگری اولیه، متن کامل مقالات ارزیابی شد و مقالاتی که معیارهای ورود به پژوهش داشتند، تحلیل شدند. تعداد ۲۳1 مقاله بررسی اولیه شدند و از این میان 25 مقاله معیارهای ورود به مرور سیستماتیک و فراتحلیل را داشتند؛ براین اساس ۹۰۸ فرد دیابتی که به دو گروه تجربی و گروه کنترل به ترتیب تعداد ۴۹۴ و ۴۱۴ نفر تقسیم شدند، در گروه تجربی (30۵ زن، 189 مرد) و در گروه کنترل (۲۷۸ زن، ۱۳۶ مرد) قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها در پژوهش حاضر ۵۰ سال بود. نتایج متاآنالیز نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی هر دو موجب بهبود شاخص های گلیسمی می شوند. تمرینات استقامتی تداومی و تمرینات تناوبی موجب کاهش معنادار سطوح گلوکز ( (P=0.001; SE=0.18, 95% CI= -1.24 - 0.86, Z=-10 و انسولین ( (P=0.001; SE= 0.18, 95% CI= -1.62 - 0.917, Z=-7 و مقاومت به انسولین ( P=0.001; SE= 0.05, 95% CI= -0.34 - 0.13, Z=-4.52 ) شدند. بین تمرین تداومی و تناوبی در سطوح گلوکز و انسولین اختلاف معنادار مشاهده شد ( P=0.002 ، P=0.0001 )، اما این اختلاف در مقاومت به انسولین مشاهده نشد ( P=0.42 ) . تمرینات استقامتی تداومی و تناوبی موجب بهبود سطوح گلوکز خون، انسولین و   مقاومت به انسولین می شوند و تمرینات تناوبی در بهبود عملکرد شاخص های گلیسمی مؤثرتر هستند؛ اگرچه در این زمینه به انجام دادن مطالعاتی بیشتر و با کیفیت بهتر نیاز است .
۱۰۳.

تأثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با مکمل گیری نارنژین بر سطح آدیپونکتین در هیپوکمپ و عملکرد حافظه در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر القاء شده با تزریق آمیلوئیدبتا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماری آلزایمر تمرین هوازی نارنژین آدیپونکتین عملکرد شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۱۹
بیماری آلزایمر شایع ترین شکل زوال عقل است. با وجود نبود درمان قطعی برای این بیماری، انجام دادن فعالیت ورزشی و مصرف فلاونوئیدها به عنوان نگرش های غیردارویی محتمل برای کاهش خطر بیماری آلزایمر مطرح شده است؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با مکمل گیری نارنژین بر سطح آدیپونکتین هیپوکمپی و اختلال حافظه در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر القاشده با تزریق Aβ 1-42 انجام شد؛ بر این اساس، 32 سر رت نر هشت هفته ای با میانگین وزن 26 ± 232 گرم به صورت تصادفی به چهار گروه بیماری آلزایمر (AD)، گروه AD + تمرین هوازی (ADET)، گروه AD + مکمل گیری نارنژین (ADN) و گروه AD + تمرین هوازی + مکمل گیری نارنژین (ADETN) تقسیم شدند. القای AD از طریق تزریق Aβ 1-42 به درون هیپوکمپ صورت پذیرفت. ده روز پس از جراحی، مداخله های تمرین هوازی (پنج روز در هفته به مدت چهار هفته) و/یا مکمل دهی نارنژین به روش گاواژ (با دوز 80 میلی گرم/کیلوگرم به صورت روزانه) شروع شد. سپس از حیوانات آزمون رفتاری گرفته شد. چهل وهشت ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین حیوانات بی هوش شدند و بافت هیپوکمپ برداشته شد. برای اندازه گیری میزان پروتئین آدیپونکتین از روش وسترن بلات استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد یادگیری و حافظه فضایی در گروه های ADET، ADN و ADETN در مقایسه با گروه AD به طور معنا داری بهبود یافت (0.001 > P). میزان آدیپونکتین هیپوکمپ در گروه های ADET، ADN و ADETN در مقایسه با گروه AD به طور معنا داری افزایش یافت (0.001 > P). به علاوه، رت های گروه ADETN عملکرد حافظه فضایی بهتر و میزان آدیپونکتین هیپوکمپی بیشتری در مقایسه با گروه های ADET و ADN داشتند (0.05 > P). به طورکلی، نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد هم تمرین هوازی و هم مکمل دهی نارنژین احتمالاً از طریق تعدیل میزان آدیپونکتین هیپوکمپ موجب بهبود یادگیری و حافظه فضایی در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر می شوند. به علاوه، ترکیب این عوامل با یکدیگر اثر بیشتری بر بهبود حافظه دارد.
۱۰۴.

تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر بیان ژن فاکتور تغذیه ای مشتق شده از سلول های گلیال، TNF-α و عوامل شناختی در هیپوکمپ رت های مبتلا به بیماری آلزایمر القاشده با آمیلویید بتا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلزایمر فعالیت ورزشی GDNF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۴ تعداد دانلود : ۲۱۳
زمینه و هدف : بیماری آلزایمر شایعترین شکل زوال عقل است و آمیلوئیدبتا نقشی در بیماری زایی آن ایفا میکنند. در سالهای اخیر ورزش منظم به عنوان یکی از سازوکارهای غیردارویی مهم برای مقابل با بیماری آلزایمر مطرح شده است. هدف از مطالعه بررسی تاثیر 4 هفته تمرین هوازی بر روی بیان ژن GDNF در رت های مبتلا به آلزایمر القا شده با Aβ1-42 بود. روش کار: آزمودنی های پژوهش شامل 56 سر رت نر ویستار 8 هفته ای با میانگین وزن 20±190 گرم بودند که به طور تصادفی به چهارگروه تقسیم شدند: گروه ورزش، گروه آلزایمر+ ورزش، گروه آلزایمر و گروه کنترل. Aβ1-42 به درون هیپوکمپ تزریق شد و 7 روز بعد از جراحی و توسعه بیماری آلزایمر رت های هر گروه به طور تصادفی قربانی شدند و گروهی تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. برای اندازه گیری بیان ژن GDNFبا استفاده از روش کمی Real time-PCR استفاده شد. نتایج: براساس مقایسه سطوح بیان ژن در چهار گروه مورد مطالعه، بیان ژن GDNF در بین گروههای تحقیق اختلاف معنی داری دارند بطوریکه ژن GDNF در گروه تمرین بیشترین و در گروه آمیلوئید بتا کمترین سطح بیان را داشته است (p <0.001). یادگیری و حافظه فضایی در گروه ورزش به طور معنی داری بهتر از گروه آلزایمری بود (p <0.001). نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی می تواند نقش بسزایی در بهبود یادگیری و همچنین افزایش بیان ژن های عامل تغذیه ای عصب در هیپوکمپ آلزایمری خصوصا GDNF داشته باشد که نهایتا به بهتر شدن حافظه و یادگیری کمک می کند.
۱۰۵.

اثر الگوی کاهشی شدت تمرین طی دوره تیپر بر بیان ایمونوهیستوشیمیایی کاسپاز-3 در نموسیت های نوع I و II ریه رت های جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تیپر کاسپاز-3 نموسیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۷
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تیپر شدت بر بیان کاسپاز-3 در نموسیت نوع I  و نوع II بافت ریه موش های ویستار جوان بود. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر 30 سر رت ویستار نر جوان پنج هفته ای به طور تصادفی به دو گروه 15 تایی (گروه های کنترل و تمرین) تقسیم شدند. پس از 6 هفته تمرین اینتروال برای گروه تمرین و در کنار آن استراحت برای گروه کنترل، به تعداد 5 سر رت از گروه تمرینی و 5 سر رت از گروه کنترل با بافت برداری از دوره آزمون خارج شدند. در ادامه 10 سر رت گروه تمرینی باقی مانده وارد دوره تیپر دو و سه هفته ای شدند و 10 سر رت گروه کنترل در دو گروه دو و سه هفته ای کنترل قرار گرفتند. تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 15 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته با الگوی کاهش شدت انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (0.05P≤) استفاده شد. یافته ها: بررسی ایمونوهیستوشیمی بافت ریه گروه های مختلف نشان داد که تمرین اینتروال در افزایش معنادار بیان کاسپاز-3 در رت های ویستار جوان تأثیر گذار است (0.001P≤). در حالی که تمرینات تیپر توانست مقدار بیان کاسپاز-3 را در نموسیت های بافت ریه تقلیل دهد. در بیان کاسپاز-3 در نموسیت نوع I (0.033P≤) و نموسیت نوع II (0.001P≤) گروه تیپر شدت 3 هفته ای در مقایسه با گروه تیپر شدت دو هفته ای کاهش معنی داری مشاهده شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد استفاده از یک دوره کاهش بار تمرینی بتواند به عنوان روش مناسب در جهت کاهش آپوپتوز در آلوئول های ریوی به دنبال تمرینات شدید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد و امکان مطالعه آن در بهبود شاخص های فیزیولوژیکی ریه در نمونه های انسانی مورد توجه قرار گیرد.
۱۰۶.

تاثیر 8 هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا بر سطح فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ (Nrf2) و سوپراکسیددیسموتاز (SOD) در موش های صحرایی نر چاق مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ سوپراکسید دیسموتاز فعالیت ورزشی شنای تناوبی با شدت بالا استئاتوهپاتیت غیرالکلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۵
مقدمه و هدف: با افزایش بی تحرکی در دنیای مدرن امروزی، بسیاری از بیماری های متابولیکی ناشی از عدم فعالیت بدنی گسترش یافته اند. از جمله این بیماری ها می توان به بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی اشاره کرد که با افزایش استرس اکسیداتیو همراه است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا بر سطح فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ (Nrf2) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در موش های صحرایی نر چاق مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) بود.مواد و روش ها: در ابتدا موش های صحرایی در سن 6 تا 8 هفته به طور تصادفی به دو گروه سالم (20= n) و بیمار (رژیم پرچرب (HFD)) (n=20) تقسیم شدند. رژیم پرچرب به مدت 8 هفته ادامه داشت تا موش ه ای صحرایی مبتلا به NASH شوند. پس از القا بیماری، گروه بیمار به طور تصادفی به 2 گروه بیمار - بی تحرک (10=n)، بیمار - شنا (10=n)،  تقسیم شدند؛ هم چنین گروه سالم نیز به دو گروه سالم - بی تحرک (10=n) و گروه سالم - شنا (10=n) تقسیم گردیدند. تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیه ای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت (سه روز در هفته به مدت هشت هفته) بود. در تمرین تناوبی، بار اعمال شده در هفته اول، وزنه ای به میزان 7 درصد وزن بدن هر موش صحرایی بود و هر هفته 1 درصد به آن اضافه شد. پروتئین Nrf2 از بافت کبد و از طریق تکنیک وسترن بلات و SOD از سرم خون اندازه گیری شدند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروه ها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (0.05>P < span lang="FA">) استفاده شد. یافته ها: نتایج آنالیز آماری نشان داد در متغیر SOD، گروه بیمار بی تحرک نسبت به سالم بی تحرک و سالم - شنا کاهش معنادار (0.05>P < span lang="FA">) و گروه سالم - شنا نسبت به بیمار - شنا افزایش معنادار وجود داشت (0.05>P < span lang="FA">). در متغیر Nrf2 گروه سالم - بی تحرک نسبت به گروه های بیمار - بی تحرک و بیمار - شنا افزایش معنادار وجود داشت (0.05>P < span lang="FA">). هم چنین در گروه بیمار - شنا نسبت به بیمار - بی تحرک تغییر معناداری وجود نداشت(0.05 )بحث و نتیجه گیری: تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا در بیماران مبتلا به NASH، می تواند بر سیستم آنتی اکسیدانی تاثیر مثبت داشته باشد با این وجود در این زمینه انجام پژوهش های دیگر ضروری است.
۱۰۷.

تأثیر یک دوره تمرین ترکیبی و بازی در محیط غنی شده در دوره پیش از بلوغ بر ساختار هیپوکمپ موش های صحرایی بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه مغزی تمرین ترکیبی بازی در محیط غنی شده دوره پیش از بلوغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸
حفظ ساختار و عملکرد مغز در طول زندگی از اهمیت بالایی برخوردار است. فرآیندهای کلیدی توسعه مغزی در دوره-های بحرانی رشد به ویژه در دوره پیش از بلوغ برجسته هستند. از این رو مداخلات محیطی در طی این دوره حساس رشدی، ممکن است به تغییرات قابل توجه و ماندگار در ساختارهای در حال رشد مانند هیپوکمپ منجر شوند. در این مطالعه، تاثیر تمرین ترکیبی و بازی در محیط غنی شده پیش از بلوغ بر ساختار هیپوکمپ موش های صحرایی بزرگسال مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، تحقیق به صورت طولی انجام شد و 27 سر موش صحرایی نر پس از دوره شیردهی به سه گروه تمرین ترکیبی، بازی در محیط غنی شده و کنترل تقسیم شدند. مداخلات به مدت سه هفته در دوران قبل از بلوغ (48-28 روزگی) اجرا شدند و در ادامه تا دوره بزرگسالی (85-48 روزگی) همه حیوانات بدون مداخله درون قفس-های استاندارد نگهداری شدند. پس از این دوران، مراحل تشریح و بافت برداری هیپوکمپ انجام شدند. روش وسترن بلات برای اندازه گیری عامل رشد عصبی مشتق از مغز (BDNF) و رنگ آمیزی نیسل برای ارزیابی تعداد سلول ها در نواحی هیپوکمپ استفاده شدند. نتایج آزمون آنوا یک طرفه نشان دادند که سطوح پروتئین BDNF (P
۱۰۸.

بررسی اثر تغییرات سطوح آنزیم های کبدی و افسردگی در زنان معتاد به متامفتامین پس از یک دوره تمرینات هوازی در مرحله ترک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متامفتامین آلانین آمینوترانسفراز آسپارتات آمینوترانسفراز زنان معتاد افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۹
مقدمه و هدف: امروزه اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهم ترین معضلات است و شیوع مصرف مواد در اقشار مختلف جامعه افزایش یافته و سرعت این معضل در زنان به طور قابل توجهی بروز می کند. ورزش می تواند گزینه ای برای پیشگیری و درمان بالقوه برای اعتیاد به مواد مخدر باشد. لذا، هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین هوازی بر افسردگی و آنزیم های کبدی در زنان معتاد به متامفتامین بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی 30 زن معتاد 25-40 سال در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. تمرینات با شدت 75-50 درصد VO2max طی شش هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. این تمرینات شامل دویدن تناوبی و تمرینات کم برخورد (لوایمپکت) بود. جهت بررسی افسردگی آزمودنی ها از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ (GHQ) استفاده گردید. نمونه های خونی جهت اندازه گیری سطوح آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه جمع آوری شد. جهت تحلیل تغییرات برون گروهی از آزمون آنکووا و تفاوت های درون گروهی و تحلیل نمرات پرسشنامه از آزمون T زوجی درسطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> استفاده گردید.یافته ها: ورزش هوازی باعث کاهش معنادار ALT (P=0.04) نسبت به گروه کنترل شد. همچنین در مقادیر AST در گروه تمرین (P=0.52) و افسردگی (P=0.95) نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: اعتیاد به مواد مخدر یک خطر جدی برای کبد و افسردگی می باشد و فعالیت ورزشی می توانند بر پاسخ های آنزیم های کبدی و افسردگی در همه افراد تاثیرگذار باشند و تا حد قابل قبولی آنها را مهار کنند.
۱۰۹.

تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا و مکمل رزوراترول بر مساحت هپاتوسیت ها و هسته های پلی پلوئید در موش های صحرایی نر پیر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید شنا رزوراترول مساحت هپاتوسیت ها هسته های پلی پلوئید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۱۳۰
هسته های پلی پلوئید از چرخه تقسیم سلولی ناقص شکل می گیرند که ارتباط شدیدی با فرایند افزایش سن و سالخوردگی دارند و به افزایش مساحت هپاتوسیت ها که نشان دهنده التهاب سلولی است، منجر می شوند؛ بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا و مکمل دهی رزوراترول بر مساحت هپاتوسیت ها و هسته های پلی پلوئید در موش های صحرایی پیر انجام شد. در این پژوهش 40 سر موش صحرایی نر پیر نژاد ویستار (بیست ماهه با وزن 350-450 گرم) که آزمون ناول آن ها منفی بود و اختلال حرکتی نیز نداشتند، به پنج گروه کنترل (C)، تمرین تناوبی (HIT)، مکمل رزوراترول (R)، مکمل + تمرین (HITR) و حلال (S)  تقسیم شدند. تمرین تناوبی شنا به مدت شش هفته (سه روز در هفته یک روز در میان) انجام شد و میزان بار اعمال شده در هفته اول، نه درصد وزن بدن هر موش صحرایی بود که هر هفته یک درصد به آن اضافه می شد. همچنین هشت سر موش صحرایی جوان (سه ماهه با وزن 150-180 گرم) برای مقایسه استفاده شدند. در انتهای پروتکل و پس از بافت برداری، از هر گروه پنج بافت سالم کبد به دست آمد. متغیرها به روش هماتوکسیلن و ائوزین (H&E) رنگ آمیزی شدند و مساحت هپاتوسیتها با استفاده از نرم افزار Image J محاسبه شد. همچنین از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که به دنبال شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا با و بدون مکمل دهی رزوراترول، در میانگین مساحت هپاتوسیت ها در گروه های پژوهش کاهش معناداری وجود داشت که این کاهش در گروه تمرین در مقایسه با دیگر گروه ها درخور توجه بود، اما این تغییر در هسته های پلی پلوئید معنا دار نبود (P ≤ 0.05). این تفاوت معنادار بین میانگین مساحت هپاتوسیت ها در بین گروه های کنترل و تمرین (P = 0.0001)، کنترل و جوان (P = 0.0001)، ح لال و مک مل (P = 0.012)، حلال و تمرین (P = 0.0001)، حلال و جوان (P = 0.0001)، مکمل و تمرین + مکمل (P = 0.0001)، مکمل و تمرین (P = 0.002)، مکمل و جوان (P = 0.003)، تمرین + مکمل و تمرین (P = 0.0001) و تمرین + مکمل و جوان (P = 0.0001) بود. بین سایر گروه ها تفاوت معنا دار وجود نداشت. به نظر می رسد انجام دادن یک دوره شش هفته ای تمرین شدید تناوبی شنا با مکمل دهی رزوراترول می تواند مساحت هپاتوسیت ها را کاهش دهد.
۱۱۰.

تأثیر تمرین شنا بر سلول های گانگلیونیک و میزان بیان پروتئین NeuN در گانگلیون ریشه خلفی رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پروتئین NeuN تمرین شنا گانگلیون ریشه خلفی نرونهای حسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۲۲۴
یکی از نشانگرهای تمایز نرونی، پروتئین NeuN است که در نرون های بالغ بیان می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر 20 روز تمرین استقامتی شنا بر پروتئین NeuN و تعداد سلول های گانگلیونیک در گانگلیون ریشه خلفی موش های صحرایی نر نژاد ویستار بود. در این پژوهش تجربی 16 رت با 6 هفته سن نر ویستار با وزن 250-200 گرم به عنوان نمونه پژوهش از مرکز نگهداری حیوانات آزمایشگاه پاستور تهیه و به طور تصادفی به دو گروه (کنترل و تجربی) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 20 روز فعالیت شنا (30 دقیقه در روز برابر با 65 درصد Vo2max) را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، حیوانات بیهوش و گانگلیون ریشه خلفی مناطق اندام تحتانی آن ها جداسازی شد. برای ارزیابی جمعیت گانگلیونیک و پروتئین NeuN به ترتیب از تست کریزیل ویوله و ایمونوهیستوشیمی استفاده شد ، از آزمون آماری t مستقل برای تعیین تفاوت بین گروه ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمرین استقامتی شنا باعث افزایش معنی داری در بیان پروتئین NeuN می شود (p <0.05). علاوه بر این، تعداد سلول های گانگلیونیک در گروه تمرین ورزشی استقامتی شنا افزایش معناداری را نشان داد (p <0.05). این مطالعه برای اولین بار نشان داد که تمرین شنا موجب افزایش تعداد سلول های حسی و همچنین افزایش تمایز آنها و در نتیجه توسعه نرون های حسی بالغ در گانگلیون ریشه خلفی نخاع می شود.
۱۱۱.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15، پروفایل لیپیدی و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی تمرین موازی CTRP-12 فورین KLF-15

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۱ تعداد دانلود : ۲۰۹
آدیپوکاین ها و بیومارکرهای التهابی، تسهیل کننده اثرات تخریبی چاقی نظیر مقاومت به انسولین هستند که در القای بیماری متابولیکی تقش بسزایی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی، استقامتی و موازی بر مقادیر سرمی CTRP-12، فورین، KLF-15 و مقاومت به انسولین در مردان چاق غیر فعال بود.40 مرد چاق غیرفعال (45 30 سال، BMI≥30) به طور تصادفی در 4 گروه، تمرین مقاومتی، تمرین استقامتی، تمرین موازی و کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. مقادیر سرمی CTRP-12، فورین و KLF-15 با استفاده از کیت به روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری t همبسته و ANOVA در سطح معنا داری (05/0 ≥p) استفاده شد. نتایج آزمون t همبسته نشان داد که مقادیر KLF-15 گروه های تمرین هوازی (p=0.006) و موازی (p=0.036) به طور معناداری افزایش یافت. در حالی که، مقادیر فورین در این دو گروه کاهش معنا داری نشان داد (به ترتیب: p=0.001 p=0.044). مقادیر CTRP-12 نیز تنها در گروه تمرین موازی افزایش معنا داری (p=0.023) داشت. تمرین هوازی (p=0.009) و موازی (p=0.006) به طور معناداری مقاومت به انسولین را کاهش دادند. در بررسی بین گروهی تمرین هوازی تغییرات معنا داری در KLF-15 (p=0.039 و F=3.090) و فورین (p=0.031 و p=3.297) نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد. به نظر می رسد استفاده از تمرینات هوازی و به ویژه تمرینات موازی تاثیرات بهتری بر پروفایل لیپیدی و همچنین آپریگولیشن آدیپوکاین های ضد التهابی جدید نظیر KLF-15 و CTRP-12 و همچنین دانرگولیشن آدیپوکاین التهابی فورین داشته باشد.
۱۱۲.

مقایسه تأثیر تمرین استقامتی کم شدت و تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن Hig2 و محتوای تری گلیسیرید چربی احشایی رت های مبتلا به کبد چرب غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت چربی احشایی تمرین تناوبی شدید پروتئین القاء کننده هیپوکسی 2 تری گلسیرید کبد چرب غیر الکلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر هشت هفته تمرینات LIET و HIIT بر میزان بیان ژن HIG2 و محتوایTG بافت چربی احشایی موش های صحرایی نر مبتلا به NAFLD بود. این پژوهش بر روی 40 سر موش نر نژاد ویستار مبتلا شده بهNAFLD انجام شد. موش ها به گروه های ده تایی کنترل سالم و گروه های کنترل LIET و HIIT (رژیم غذایی پر چرب) تقسیم شدند. مصرف رژیم غذایی پرچرب پس از گذشت 16 هفته تا پایان دوره تمرین ادامه داشت. پروتکل تمرینHIIT باشدت 90 % و پروتکل تمرینی LIET شامل دویدن باشدت 45% حداکثر سرعت بیشینه بود. سنجش بیان ژن HIG2 با استفاده از تکنیک Real-time PCR و سنجش TG بر روی دستگاه اتو آنالیزور (مدل BT3000) انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری در میزان بیان ژن HIG2 بین گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل وجود ندارد (05/0P>). افزایش معنی داری در میزان بیان ژن HIG2 صرفاً در گروه کنترل (039/P=0) نسبت به گروه شم مشاهده شد. تفاوت معنی داری در میزان محتوایTG بافت چربی احشایی بین گروه کنترل و تمرین استقامتی کم شدت (001/P=0) و بین گروه کنترل و تمرین تناوبی شدید (001/P=0) و بین تمرین استقامتی کم شدت و تمرین تناوبی شدید (003/P=0) مشاهده شد.مشاهده شد. علاوه براین، می توان چنین نتیجه گرفت که ادامه رژیم پرچرب در طول تمرین و نیز تاثیر تمرینات بر میزان TG بافت چربی احشایی و عدم تاثیر بر بیان ژن HIG2، به نظر می رسد که هر دو نوع تمرین مستقل از مسیر HIG2 بر محتوای چربی احشایی در رت های مبتلا بهNAFLD تاثیر داشتند.
۱۱۳.

تأثیر هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، پروتئین واگنشگر- C، و اینترلوکین-6 زنان غیر فعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی فشارخون مکمل کوئرستین پروتئین واکنشگر-C اینترلوکین-6

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۹
مقدمه و هدف: یکی از عوارض اضافه وزن و چاقی التهاب و افزایش فشارخون است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مصرف مکمل کوئرستین بر فشارخون، CRP < span lang="FA"> و IL-6 زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: 40 زن سالم غیرفعال دارای اضافه وزن (سن 6.1 ± 33.25 سال، درصد چربی 2.78 ± 36.65 و شاخص توده بدن 2.31 ± 28 کیلوگرم بر مترمربع) به 4 گروه مساوی تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، مکمل و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین هوازی شامل هشت هفته تمرین به صورت سه جلسه در هفته دویدن روی نوارگردان با شدت 80-65 درصد ضربان قلب بیشینه بود. برنامه مصرف مکمل کوئرستین یا دارونما روزانه 500 میلی  گرم در روز بود. قبل و بعد از مداخله، شاخص های فشارخون سیستولیک (SBP < span lang="FA">)، دیاستولیک (DBP < span lang="FA">)، پروتئین واکنشگر-C و(CRP) و اینترلوکین-6 (IL-6) اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون کروسکال-والیس و ویلکاکسون در سطح معنی داری (0.05>P < span lang="FA">) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود ندارد (0.05 ). اما در مقایسه درون  گروهی، مشخص شد شاخص های SBP < span lang="FA"> در تمامی گروه  ها به غیر از گروه کنترل، DBP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما، IL-6 در گروه مکمل، تمرین+ مکمل و تمرین + دارونما کاهش معنی داری داشتند (0.05>P < span lang="FA">). با وجود این، تفاوت معنی داری در مقادیر CRP گروه ها در مقایسه بین گروهی و درون گروهی مشاهده نشد (0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی با و بدون مصرف کوئرستین تا حدی می تواند برخی عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن را کاهش دهد.
۱۱۴.

بررسی تغییرات نیمرخ لیپیدی به دنبال تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) همراه با مصرف مکمل زنجبیل و دارچین در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ترکیبی مکمل زنجبیل دارچین چاقی دیابت نوع دو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: دیابت، شایع ترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسمی و یکی از مهم ترین مشکلات بهداشت عمومی است. تمرینات ورزشی یکی از ارکان درمان دیابت نوع دوم در کنار درمان های پزشکی و تغذیه ای می باشد. در کنار درمان های پزشکی و تغذیه ای اجرای تمرینات ورزشی به عنوان یکی از روش های درمانی نوع 2 می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرات نیمرخ لیپیدی به دنبال  تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) همراه با مصرف مکمل زنجبیل و دارچین در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو است. مواد و روش ها: 23 زن چاق دیابتی به صورت هدفمند انتخاب شدند و به  صورت تصادفی در دو گروه، تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل (11 نفر) و تمرین ترکیبی و مصرف دارچین (12 نفر) قرار گرفتند. در دو گروه مصرف مکمل زنجبیل روزانه 1500 میلی گرم پودر ریزوم و دارچین روزانه 1500 میلی گرم بصورت کپسول، به مدت هشت هفته، دریافت می کردند. هر دو گروه هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرینات مقاومتی و تمرینات تناوبی هوازی (دویدن) را با شدت 85-75% ضربان قلب بیشینه انجام دادند. برای بررسی اختلاف میانگین متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P  در نظر گرفته شد.یافته ها: هشت هفته تمرینات ترکیبی منجربه کاهش معنادار مقادیر کلسترول، تری گلیسیرید و نسبت LDL/HDL شد (0.05>P < span lang="AR-SA">). اما تفاوتی در شاخص های مذکور بین دو گروه تمرینی با مصرف زنجبیل و دارچین وجود نداشت (0.05).بحث و نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین ترکیبی و مصرف دارچین و تمرین ترکیبی و مصرف زنجبیل موجب بهبود نیمرخ لیپیدی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو می شود، که با توجه به افزایش اولیه آن در این بیماران، رویداد مطلوبی است.
۱۱۵.

تأثیر هشت هفته تمرین در آب با محدودیت جریان خون بر میزان هورمون رشد، فاکتور رشد شبه انسولین یک و متابولیسم استخوان زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین در آب BFR GH IGF-1 BMD زنان سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۱۶۰
 این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین با محدودیت جریان خون ( BFR ) در آب بر مقدار هورمون رشد ( GH )، فاکتور رشد شبه انسولین یک ( IGF-1 ) و تراکم مواد معدنی استخوان ( BMD ) زنان سالمند انجام شد . تعداد 30 نفر از زنان غیر ورزشکار ( سن 60 تا 70 سال، وزن 5/2 ± 34/72 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 07/4 ± 8/28 کیلوگرم بر مترمربع) داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین در آب با BFR و تمرین در آب بدون BFR تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی تمرینات هوازی با مقاومت آب را (هشت هفته، سه روز، یک ساعت) اجرا کردند. فشار کاف در گروه تمرینی با BFR 110 تا 2 2 0 میلی متر جیوه بود. خون گیری 24 ساعت قبل از اولین و بعد از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. از آزمون آماری تحلیل کواریانس (آنکوا) وابسته برای تحلیل نتایج استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد گروه های تمرین در مقادیر BMD ، IGF-1  و مقدار نمره T ( T-Score ) در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشتند ( 0.05 ≥ P ). در مقدار GH فقط گروه تمرین با BFR نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت ( 0.05 ≥ P ) . همچنین نتایج پس آزمون گروه تمرین با BFR در مقایسه با گروه تمرین بدون BFR در مقادیر BMD ، GH ، IGF-1  و T-Score افزایش معناداری داشت ( 0.05 ≥ P ).   پژوهش حاضر نشان داد تمرین در آب در زنان سالمند به بهبود اثر عوامل آنابولیک در جلوگیری از کاهش تراکم استخوان منجر می شود، اما تمرین در آب با BFR  دارای اثرهای مفیدتری در افزایش BMD است؛ بنابراین توصیه می شود از این تمرینات در برنامه تمرینی زنان سالمند استفاده شود.  
۱۱۶.

بررسی پاسخ NGF و FGF-2 به تمرین با وزنه و تمرین جودو در جودوکاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عوامل رشدی عملکرد شناختی مهارت باز مهارت بسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۸
مقدمه و هدف: ورزش ها را می توان به ورزش های با مهارت های باز و مهارت بسته تقسیم بندی کرد. همچنین، انواع ورزش ها اثرات متفاوتی بر عوامل مرتبط با بهبود عملکرد شناختی دارد. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین جودو (مهارت باز) و یک جلسه تمرین با وزنه (مهارت بسته) بر سطوح سرمی NGF و FGF-2 در جودوکاران زن بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 11 زن جودوکار (سن: 3.57 ±25.60 سال، وزن: 9.60 ±66.20 کیلوگرم، قد: 4.50±165.40 سانتی متر) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها به فاصله 10 روز در دو جلسه تمرینی جودو و تمرین با وزنه برای یک ساعت شرکت کردند. پنج دقیقه پیش و پس از هر جلسه تمرینی، نمونه خونی از آزمودنی ها گرفته شد. سطوح سرمی NGF و FGF-2 به روش الایزا اندازه گیری شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در سطح معنی داری 0.05>P < span lang="AR-SA"> انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که سطوح سرمی هر دو متغیر NGF و FGF-2 پس از هر دو نوع تمرین به طور معناداری افزایش یافت (0.05>P < span lang="FA">). همچنین، سطوح سرمی FGF-2 پس از تمرین با وزنه به طور معناداری بیشتر از تمرین جودو افزایش یافت (0.001=P < span lang="AR-SA">). اما، تغییرات سطوح سرمی NGF پس از هر دو جلسه تمرینی یکسان بود (0.39=P < span lang="AR-SA">). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرین با وزنه و تمرین جودو اثرات متفاوتی بر سطوح سرمی FGF-2 دارند. از این رو ممکن است سازوکار اثر تمرین جودو و تمرین با وزنه بر عملکرد شناختی متفاوت باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود برای بهبود بیشتر عملکرد شناختی از ورزش های متفاوت استفاده شود. 
۱۱۷.

بررسی تاثیر تمرینات تناوبی شدید همراه با مکمل خرفه بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی موش های صحرایی مبتلا به کبدچرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید (HIIT) آلانین آمینوترانسفراز آسپارتات آمینوترانفراز آلکالین فسفاتاز مکمل خرفه کبدچرب غیرالکلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۱۱
مقدمه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر مصرف مکمل خرفه به همراه تمرینات تناوبی شدید (HIIT) بر سطوح سرمی آنزیم های کبدی موش های مبتلا به کبدچرب غیرالکلی (NAFLD) بود.مواد و روش ها: بدین منظور 25 سر رت بالغ بعد از مصرف 12 هفته رژیم غذایی پرچرب به طور تصادفی در پنج گروه کنترل سالم، کنترل کبدچرب، مکمل، تمرین و تمرین + خرفه مورد ارزیابی قرار گرفتند. مکمل خرفه با توجه به وزن موش ها با دوز 400 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و پروتکل تمرینی HIIT به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته با شدت ۹۰ درصد سرعت بیشینه در گروه های مربوطه اعمال شد. سطوح سرمی آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آلکالین فسفاتاز (ALP < span lang="AR-SA">)، به روش فتومتریک اندازه گیری شد. برای مقایسه بین گروهی از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0.05>P < span lang="AR-SA"> استفاده شد.یافته ها: سطح AST در گروه تمرین HIIT (P < span lang="AR-SA">=0.007) و تمرین + مکمل (P < span lang="AR-SA">=0.005) به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود. اما با وجود کاهش سطح AST در گروه مصرف مکمل نسبت به گروه کنترل، این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (0.052=P < span lang="AR-SA">). سطح ALT در گروه مصرف کننده مکمل (0.038=P < span lang="AR-SA">)، تمرین HIIT (P=0.047) و تمرین همراه با مکمل (0.021=P < span lang="AR-SA">) به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل بود و بین سطح ALP < span lang="AR-SA"> سرمی گروه های تحقیق پس از 8 هفته تمرین HIIT و مصرف مکمل خرفه، تفاوت معناداری وجود نداشت (0.657=P < span lang="AR-SA">). بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده تأثیر مثبت HIIT همراه با مصرف مکمل خرفه بر آنزیم های کبدی AST و ALT رت های مبتلا به NAFLD می باشد. با توجه به نتایج، احتمالاً مصرف مکمل خرفه و تمرینات تناوبی شدید بتواند به عنوان یک روش درمانی غیردارویی در افراد مبتلا به NAFLD مورد استفاده قرار گیرد.
۱۱۸.

تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا زیاد و مکمل دهی Q10 بر محتوی پروتئین PGC-1α و فعالیت آنزیم سیترات سنتاز در عضله نعلی موش های صحرایی نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید Q10 چاقی عضله نعلی بیوژنز میتوکندری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۸ تعداد دانلود : ۱۵۹
چاقی بیوژنز میتوکندری عضلات را تضعیف می کند و در مورد تاثیر HIIT و Q10 بر آن نیاز به بررسی وجود دارد. هدف پژوهش بررسی اثر توام تمرین HIIT و مکمل Q10 بر دو شاخص بیوژنز میتوکندری در عضله نعلی موش های نر چاق بود. 48 موش صحرائی نر 16 هفته-ای]وزن گروه های چاق 272 تا372 گرم(36/22±8/308گرم)؛ وزن گروه وزن معمولی 140تا197 گرم (21/226/158گرم)[،به شش گروه شامل وزن معمولی، چاق مرجع، چاق کنترل، چاق HIIT، چاق Q10 و چاق توام تقسیم شدند. چاقی با رژیم پرچرب القا شد. مصرف Q10 روزانه به مقدار mg/kg.bw 500 و تمرین HIIT (10 وهله فعالیت4 دقیقه ای با شدت 90-85 درصد v VO2 peak با 2 دقیقه استراحت) به مدت12 هفته انجام شدند. متغیرها به روش وسترن بلات و اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند و داده ها با تحلیل واریانس یک راهه مقایسه شدند. در گروه های چاق مرجع و کنترل، مقدار پروتئین PGC-1α عضله نعلی کمتر از گروه وزن معمولی(به ترتیب P=0.001 و P=0.003) و در عوض فعالیت آنزیم سیترات سنتاز بیشتر بود (به ترتیبP=0.039وP=0.031).HIIT (0.001=P)، Q10 (0.001=P) و اثر توام(0.001=P) مقدار PGC-1α را از گروه وزن معمولی(نیز فراتر بردند که از این لحاظ اثر HIIT بیشتر از Q10 بود(0.017=P). اما هیچ یک از مداخلات، فعالیت CS را تغییر ندادند(P>0.05). می توان گفت چاقی بیوژنز میتوکندری عضله را تضعیف می کند و HIIT به طور مناسبی سبب جبران این وضعیت و حتی ارتقای آن نسبت به موش های وزن معمولی می شود. مکمل Q10 نیز دارای اثرات مفید اما ضعیف تر از HIIT است. با این حال، به دلیل کمبود شواهد و محدودیت ها هنوز نیاز به بررسی باقی است.
۱۱۹.

تأثیر تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر بیان ژن miR-208، miR-499 و HSP60 کاردیومیوسیتهای موشهای نر مدل سکته قلبی مواجهه با ایزوپروترنول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورکومین تمرین تناوبی شدید سکته قلبی میکروRNA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر بیان ژن miR-208، miR-499 و HSP60 کاردیومیوسیتهای رت های نر مدل سکته قلبی حاد ناشی از ایزوپروترنول انجام شد. تعداد 40 سر موش صحرایی نر شانزده هفته ای با وزن 200 تا 250 گرم نژاد ویستار با تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (با دوز 100 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن در دو روز متوالی) دچار آنفارکتوس میوکارد (تأیید از طریق شاخص های آسیب قلبی: CK، LDL و CTnI) شدند. سپس به طور تصادفی به چهار گروه (هشت سر موش در هر گروه) تمرین، کورکومین، توأم (تمرین + کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. تمرین HIIT به مدت هشت هفته (پنج روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی(چهار دقیقه دویدن با شدت 85-90 درصد VO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 50-60 درصد) انجام شد. کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. بیان ژن های miR-208، miR-499 و HSP60 با استفاده از روش Real-Time PCR انجام شد. هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توام موجب افزایش معنا دار بیان ژنی miR-499 و HSP60 و همچنین بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی شدند؛ درحالی که بیان ژن miR-208 کاهش یافت (P = 0.001 در همه موارد). همچنین بیان  miR-208در گروه توأم به طور معنا داری کمتر از گروه های HIIT (P = 0.03) و کورکومین (P = 0.049) بود. هر سه مداخله احتمالاً با تغییر بیان میکروRNAها با کاهش عوارض حاصل از سکته قلبی از جمله استرس اکسایشی، آسیب ایسکمی/تزریق مجدد و بازسازی بافتی مرتبط هستند، ولی شاید کاهش بیشتر بیان miR-208 در گروه توأم به وجود خطر کمتر مرگ ومیر یا سکته مجدد یا بازسازی ساختاری بهتر قلب به دنبال سکته اشاره دارد و بر کسب نتایج بهتر در تجویز هم زمان کورکومین با تمرینات HIIT تأکید می کند؛ بااین حال به دلیل اندازه گیری مستقیم نشدن بسیاری از متغیرها و محدودیت های پژوهش به بررسی های بیشتر نیاز است. 
۱۲۰.

تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر سطوح Trk-B ، PKC و AKT در هیپوکمپ رت های نر مبتلا به بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیماری آلزایمر Trk-B PKC AKT تمرین هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۰
واکنشهای تخریبی ناشی از AB در CNS منجر به اختلال فاکتورهای نوروتروفیک می شود که ممکن است به نوبه خود توسعه پاتولوژی آمیلوئید را تسهیل کند. اخیراً آثار ورزش بر این عوامل مورد توجه قرار گرفته است، با اینحال درک چگونگی اثر آن نیاز به بررسی بیشتر دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر سطوح Trk-B، PKC و AKT در هیپوکمپ رتهای نر نژاد ویستار به دنبال القای آلزایمر بود. در این مطالعه تجربی 36 سر رت نر بالغ 8 هفتهای با میانگین وزنی 20 ± 195 گرم به صورت تصادفی به 3 گروه آلزایمر، آلزایمر + ورزش و کنترل تقسیم شدند. القای آلزایمر از طریق تزریق درون هیپوکمپی Aβ1-42 صورت پذیرفت. تمرین هوازی به مدت 4 هفته، 5 جلسه در هفته انجام شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی حیوانات یا تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند و یا کشته شده و هیپوکمپ آنها جهت انجام آزمایشهای بعدی استخراج شد. از آزمون تحلیل واریانس یکراهه برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد رتهای گروه تمرین هوازی به طور معنیداری مدت زمان بیشتری را در ربع دایره هدف در مقایسه با گروه آلزایمری در آزمون پروب سپری میکنند (05/0 ≥ p). همچنین، سطوح Trk-B، PKC و AKT به دنبال تزریق Aβ1-42 کاهش مییابد (001/0 ≥ p). تمرین هوازی موجب افزایش سطوح Trk-B، PKC و AKT در مقایسه با رتهای آلزایمری شد (05/0 ≥ p). بنابراین، به نظر میرسد تمرین هوازی از طریق فعالسازی مسیر پیامرسانی AKT-PKC- TrkB به بهبود حافظه فضایی کمک کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان