مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین نُرم عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی برای زنان سنین 18-60 ساله استان البرز انجام شد. 255 نفر از زنان سنین 18-60 ساله استان البرز با میانگین قد 0/5±159 سانتی متر، وزن 6/10±3/71 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 1/4±1/28 کیلوگرم بر مترمربع، نمونه آماری تحقیق را تشکیل دادند که به شکل سیستماتیک انتخاب شدند. استقامت قلبی-تنفسی با استفاده از آزمون راکپورت، قدرت عضلانی با استفاده از دینامومتر پنجه دست، استقامت عضلانی با استفاده از آزمون درازونشست و شنای سوئدی، انعطاف پذیری با استفاده از آزمون نشستن و خم شدن به سمت جلو و ترکیب بدن با استفاده از کالیپر ارزیابی شد. با استفاده از آمار توصیفی و محاسبه نقاط درصدی به تفکیک آزمون های مختلف، نُرم آمادگی جسمانی تهیه شد. یافته های تحقیق نشان داد که میانگین استقامت قلبی-تنفسی آزمودنی ها 2/25 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه، چربی بدن 32 درصد، قدرت مچ دست راست 4/23 کیلوگرم، قدرن مچ دست چپ 0/23 کیلوگرم، استقامت عضلانی ناحیه شکم تعداد 8/15 درازو نشست، استقامت عضلانی ناحیه کمربند شانه ای تعداد 3/7 شنای سوئدی بود. در این متغیرها آزمودنی ها در مقایسه میانگین و نُرم های افراد همسال درکشورهای دیگر و نُرم های موجود از نظر متغیرهای ترکیب بدن در وضعیت خوبی نبودند و آمادگی هوازی بسیار ضعیفی داشتند. همچنین نُرم های استقامت عضلانی در مقایسه با نُرم های ذکرشده مقادیر بسیار کمتری را نشان داد؛ بنابراین فقر حرکتی در زنان میانسال استان البرز مشهود است و لازم است برای فعال ترکردن آنان چاره اندیشی شود.
تأثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با مکمل گیری نارنژین بر سطح آدیپونکتین در هیپوکمپ و عملکرد حافظه در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر القاء شده با تزریق آمیلوئیدبتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری آلزایمر شایع ترین شکل زوال عقل است. با وجود نبود درمان قطعی برای این بیماری، انجام دادن فعالیت ورزشی و مصرف فلاونوئیدها به عنوان نگرش های غیردارویی محتمل برای کاهش خطر بیماری آلزایمر مطرح شده است؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی همراه با مکمل گیری نارنژین بر سطح آدیپونکتین هیپوکمپی و اختلال حافظه در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر القاشده با تزریق Aβ 1-42 انجام شد؛ بر این اساس، 32 سر رت نر هشت هفته ای با میانگین وزن 26 ± 232 گرم به صورت تصادفی به چهار گروه بیماری آلزایمر (AD)، گروه AD + تمرین هوازی (ADET)، گروه AD + مکمل گیری نارنژین (ADN) و گروه AD + تمرین هوازی + مکمل گیری نارنژین (ADETN) تقسیم شدند. القای AD از طریق تزریق Aβ 1-42 به درون هیپوکمپ صورت پذیرفت. ده روز پس از جراحی، مداخله های تمرین هوازی (پنج روز در هفته به مدت چهار هفته) و/یا مکمل دهی نارنژین به روش گاواژ (با دوز 80 میلی گرم/کیلوگرم به صورت روزانه) شروع شد. سپس از حیوانات آزمون رفتاری گرفته شد. چهل وهشت ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین حیوانات بی هوش شدند و بافت هیپوکمپ برداشته شد. برای اندازه گیری میزان پروتئین آدیپونکتین از روش وسترن بلات استفاده شد. نتایج نشان داد که عملکرد یادگیری و حافظه فضایی در گروه های ADET، ADN و ADETN در مقایسه با گروه AD به طور معنا داری بهبود یافت (0.001 > P). میزان آدیپونکتین هیپوکمپ در گروه های ADET، ADN و ADETN در مقایسه با گروه AD به طور معنا داری افزایش یافت (0.001 > P). به علاوه، رت های گروه ADETN عملکرد حافظه فضایی بهتر و میزان آدیپونکتین هیپوکمپی بیشتری در مقایسه با گروه های ADET و ADN داشتند (0.05 > P). به طورکلی، نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد هم تمرین هوازی و هم مکمل دهی نارنژین احتمالاً از طریق تعدیل میزان آدیپونکتین هیپوکمپ موجب بهبود یادگیری و حافظه فضایی در رت های مبتلا به بیماری آلزایمر می شوند. به علاوه، ترکیب این عوامل با یکدیگر اثر بیشتری بر بهبود حافظه دارد.
تغییرات بیان ژن شاخص های پرو و آنتی آپوپتوتیک بافت کبد و مقاومت به انسولین پس از تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن در رت های دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیابت می تواند باعث واردکردن صدمه بافتی و مرگ سلولی یا آپوپتوز در برخی بافت های حیاتی مثل کبد شود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه تغییرات بیان ژن آپوپتوزی و آنتی آپوپتوزی بافت کبد و شاخص مقاومت به انسولین پس از انجام دادن تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن شیرازی در رت های چاق دیابتی نوع دو انجام شد. در این مطالعه، 36 سر رت نر ویستار چهارهفته ای در دامنه وزنی 20 ± 110 گرم از مؤسسه رویان با هدف آشنایی با محیط برای دو هفته نگهداری شدند و به حدود 20 ± 190 گرم رسیدند. همه رت ها برای مدت 20 هفته با رژیم پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی حدود 50 ± 407 گرم رسیدند. برای ایجاد مدل دیابتی نوع دو، 25 میلی گرم STZ با دوز کم بر کیلوگرم وزن بدن به شیوه تزریق درون صفاقی به رت ها تزریق شد که گلوکز ناشتای بین mg/dl 150 تا400 معیار دیابتی شدن در نظر گرفته شد. سپس همه موش ها دیابتی شدند و در چهار گروه کنترل، تمرین تناوبی، آویشن و تمرین-آویشن قرار گرفتند. پروتکل تمرینی به صورت هشت هفته تمرین تناوبی، پنج جلسه در هفته با تناوب شدید دو دقیقه ای با دو تا هشت تناوب و با 80 تا 90 درصد vo2max و تناوب استراحت یک دقیقه ای با 50 تا 56 درصد vo2max اجرا شد. عصاره آویشن به صورت گاواژ به میزان mg/kg 200 برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته داده شد. شاخص مقاومت به انسولین با استفاده از فرمول محاسبه شد و بیان ژن های آپوپتوزی بافت کبد نیز توسط RT-PCR اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل واریانس دوعاملی، آزمون تعقیبی بنفرونی و شاخص تعیین اندازه اثر برای مقایسه میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل استفاده شد. سطح معناداری آزمون ها P ≤ 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید به کاهش معنا دار گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین منجر شد. همچنین تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن به کاهش بیان ژن Bax و افزایش بیان Bcl2 در سلول های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (P < 0.05). درمجموع، تمرینات تناوبی همراه با مصرف عصاره آویشن در رت های دیابتی به بهبود نیمرخ گلیسیمیک و تغییرات سطوح گلوکز و انسولین و نیز تغییرات مثبت و مناسب در بیان ژن های آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی کبدی منجر شد (P < 0.05).
تأثیر تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر بیان ژن miR-208، miR-499 و HSP60 کاردیومیوسیتهای موشهای نر مدل سکته قلبی مواجهه با ایزوپروترنول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر تمرین هوازی تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر بیان ژن miR-208، miR-499 و HSP60 کاردیومیوسیتهای رت های نر مدل سکته قلبی حاد ناشی از ایزوپروترنول انجام شد. تعداد 40 سر موش صحرایی نر شانزده هفته ای با وزن 200 تا 250 گرم نژاد ویستار با تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (با دوز 100 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن در دو روز متوالی) دچار آنفارکتوس میوکارد (تأیید از طریق شاخص های آسیب قلبی: CK، LDL و CTnI) شدند. سپس به طور تصادفی به چهار گروه (هشت سر موش در هر گروه) تمرین، کورکومین، توأم (تمرین + کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. تمرین HIIT به مدت هشت هفته (پنج روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی(چهار دقیقه دویدن با شدت 85-90 درصد VO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 50-60 درصد) انجام شد. کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. بیان ژن های miR-208، miR-499 و HSP60 با استفاده از روش Real-Time PCR انجام شد. هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توام موجب افزایش معنا دار بیان ژنی miR-499 و HSP60 و همچنین بهبود حداکثر اکسیژن مصرفی شدند؛ درحالی که بیان ژن miR-208 کاهش یافت (P = 0.001 در همه موارد). همچنین بیان miR-208در گروه توأم به طور معنا داری کمتر از گروه های HIIT (P = 0.03) و کورکومین (P = 0.049) بود. هر سه مداخله احتمالاً با تغییر بیان میکروRNAها با کاهش عوارض حاصل از سکته قلبی از جمله استرس اکسایشی، آسیب ایسکمی/تزریق مجدد و بازسازی بافتی مرتبط هستند، ولی شاید کاهش بیشتر بیان miR-208 در گروه توأم به وجود خطر کمتر مرگ ومیر یا سکته مجدد یا بازسازی ساختاری بهتر قلب به دنبال سکته اشاره دارد و بر کسب نتایج بهتر در تجویز هم زمان کورکومین با تمرینات HIIT تأکید می کند؛ بااین حال به دلیل اندازه گیری مستقیم نشدن بسیاری از متغیرها و محدودیت های پژوهش به بررسی های بیشتر نیاز است.
تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا و مکمل رزوراترول بر مساحت هپاتوسیت ها و هسته های پلی پلوئید در موش های صحرایی نر پیر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هسته های پلی پلوئید از چرخه تقسیم سلولی ناقص شکل می گیرند که ارتباط شدیدی با فرایند افزایش سن و سالخوردگی دارند و به افزایش مساحت هپاتوسیت ها که نشان دهنده التهاب سلولی است، منجر می شوند؛ بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا و مکمل دهی رزوراترول بر مساحت هپاتوسیت ها و هسته های پلی پلوئید در موش های صحرایی پیر انجام شد. در این پژوهش 40 سر موش صحرایی نر پیر نژاد ویستار (بیست ماهه با وزن 350-450 گرم) که آزمون ناول آن ها منفی بود و اختلال حرکتی نیز نداشتند، به پنج گروه کنترل (C)، تمرین تناوبی (HIT)، مکمل رزوراترول (R)، مکمل + تمرین (HITR) و حلال (S) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شنا به مدت شش هفته (سه روز در هفته یک روز در میان) انجام شد و میزان بار اعمال شده در هفته اول، نه درصد وزن بدن هر موش صحرایی بود که هر هفته یک درصد به آن اضافه می شد. همچنین هشت سر موش صحرایی جوان (سه ماهه با وزن 150-180 گرم) برای مقایسه استفاده شدند. در انتهای پروتکل و پس از بافت برداری، از هر گروه پنج بافت سالم کبد به دست آمد. متغیرها به روش هماتوکسیلن و ائوزین (H&E) رنگ آمیزی شدند و مساحت هپاتوسیتها با استفاده از نرم افزار Image J محاسبه شد. همچنین از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که به دنبال شش هفته تمرین تناوبی شدید شنا با و بدون مکمل دهی رزوراترول، در میانگین مساحت هپاتوسیت ها در گروه های پژوهش کاهش معناداری وجود داشت که این کاهش در گروه تمرین در مقایسه با دیگر گروه ها درخور توجه بود، اما این تغییر در هسته های پلی پلوئید معنا دار نبود (P ≤ 0.05). این تفاوت معنادار بین میانگین مساحت هپاتوسیت ها در بین گروه های کنترل و تمرین (P = 0.0001)، کنترل و جوان (P = 0.0001)، ح لال و مک مل (P = 0.012)، حلال و تمرین (P = 0.0001)، حلال و جوان (P = 0.0001)، مکمل و تمرین + مکمل (P = 0.0001)، مکمل و تمرین (P = 0.002)، مکمل و جوان (P = 0.003)، تمرین + مکمل و تمرین (P = 0.0001) و تمرین + مکمل و جوان (P = 0.0001) بود. بین سایر گروه ها تفاوت معنا دار وجود نداشت. به نظر می رسد انجام دادن یک دوره شش هفته ای تمرین شدید تناوبی شنا با مکمل دهی رزوراترول می تواند مساحت هپاتوسیت ها را کاهش دهد.
پارامترهای قلبی-عروقی زنان متعاقب دو هفته تمرینات تناوبی عملکردی با شدتهای متفاوت با و بدون ماسکهای تنفسی: ارزیابی پاسخ و سازگاریها در طی پاندمی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان بهداشت جهانی پوشیدن ماسک های صورت در مکان های عمومی را توصیه می کند. برخی افراد نگران تأثیر زیانبار پوشیدن ماسک بر دستگاه قلبی-عروقی در طی انجام دادن فعالیت بدنی هستند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر دو هفته تمرین تناوبی عملکردی با شدت های بالا (HIIT) و متوسط (MIIT) همراه با ماسک های تنفسی بر پاسخ پارامترهای قلبی-عروقی زنان در طی دویدن با شدت های بالا (HIR) و متوسط (MIR) روی نوارگردان انجام شد. تعداد 36 زن سالم (دامنه سنی 25 تا 45 سال و شاخص توده بدنی 23 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به شش گروه تقسیم شدند: گروه HIIT با ماسک N95، گروه HIIT با ماسک جراحی، گروه MIIT با ماسک N95، گروه MIIT با ماسک جراحی، گروه HIIT بدوم ماسک و گروه MIIT بدون ماسک. تمرینات HIIT و MIIT(دو تا چهار وهله 20 تا 60 ثانیه ای با 80 تا 90 درصد و یا 60 تا 70 درصد HRmax و فواصل استراحتی 15 تا 60 ثانیه ای) سه جلسه در هفته برای دو هفته اجرا شد. پارامترهای قلبی-عروقی با دستگاه های ECG و پالس اکسیمتر ارزیابی شد. یک وهله دویدن روی نوارگردان به ویژه با شدت بالا و ماسک N95 در قبل و متعاقب دو هفته HIIT و MIIT، موجب افزایش موقت معنادار HR، SBP و بار کار روی قلب (RPP) (P < 0.05) و تغییر معنادار نکردن SPo2% در مقایسه دویدن با شدت متوسط و گروه کنترل بدون ماسک شد (P ≤ 0.05). مداخله دو هفته ای HIIT موجب افزایش معنادار زمان رسیدن به واماندگی و VO2max (P < 0.05) و کاهش غیرمعنادار پارامترهای CV استراحتی زنان در مقایسه با گروه های MIIT شد. درمجموع، اجرای دو هفته HIIT با ماسک های تنفسی موجب بهبود عملکرد شد و پوشیدن ماسک های تنفسی حین فعالیت در زنان سالم ایمن بود و فقط با تغییرات گذرا در پارامترهای CV همراه شد.