فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۱٬۶۹۲ مورد.
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
131-150
حوزه های تخصصی:
دیابت یک اختلال متابولیکی است که موجب استرس اکسیداتیو و التهاب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن و پروتئین فاکتور رشد تغییر شکل دهنده بتا (TGFβ) و اینتگرین کبد رت های نر دیابتی است. در این مطالعه تجربی، 32 سر رت نر، به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی: دیابت(D)، کنترل(C)، تمرین(E) و دیابت+تمرین(ED) تقسیم شدند. 16 سر از رت ها، با تزریق استرپتوزوسین (STZ) به دیابت مبتلا شدند. گروه E و گروه ED به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته، پروتکل تمرین هوازی را اجرا کردند. سپس بافت کبد استخراج، و از روش RT-PCR، برای سنجش بیان ژن و از روش های ایمونوهیستوشیمی و وسترن بلات، به ترتیب برای بیان پروتئین TGFβ و اینتگرین استفاده شد. میزان RNA با استفاده از فرمول-δδCT2 محاسبه و داده ها، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بیان ژن و پروتئین TGFβ در گروه D به طور معناداری بیشتر از گروه C بود و بیان پروتئین TGFβ در گروه ED به طور معناداری نسبت به گروه D کاهش یافت، اما همچنان نسبت به گروه C بالاتر بود (P<0.001). بیان ژن اینتگرین در گروه D و ED نسبت به گروه C به طور معناداری بیشتر بود و بیان پروتئین آن به طور معناداری کمتر بود (p<0.001). در نهایت یافته ها نشان دادند که ابتلا به دیابت، بیان پروتئین TGFβ را در بافت کبد افزایش و اینتگرین را کاهش می هد و تمرین استقامتی این تغییرات را برعکس می کند.
تأثیر تمرین تناوبی شدید بر نوتروپنی در بیماران مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما پس از پیوند سلول های بنیادی خون ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
101 - 124
حوزه های تخصصی:
اهداف: سرکوب سیستم ایمنی ناشی از شیمی درمانی عارضه جانبی درمان سرطان است. تمرین ورزشی تنظیم کننده مؤثری برای زنده ماندن و عملکرد سلول های ایمنی می باشد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر نوتروپنی در بیماران سرطانی پس از پیوند سلول های بنیادی خونساز بود. مواد و روش ها: 20 بیمار مبتلا به لنفوم و مالتپیل میلوما به دو گروه ورزش و کنترل تقسیم شدند. گروه ورزش آزمون پلکانی بیشینه و سپس به مدت پنج روز تمرین ورزشی روی چرخ کارسنج به مدت 24 دقیقه (سه تناوب کار و استراحت چهار دقیقه ای با 80 و 40 درصد اوج توان بیشنه) انجام دادند، در حالی که گروه کنترل هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. خونگیری روزانه در طول دوره درمان انجام می گرفت. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون های آنوا، تی مستقل و من ویتنی یو در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد. یافته ها: تعداد گلبول های سفید در روز سلول گیری و گرفتن پیوند لکوسیتی، در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بیشتر بود (P<0.05). مقدار و تعداد روزهای تجویز داوری فاکتور تحریک کننده کلنی گرانولوسیت قبل از پیوند در گروه ورزش به طور معناداری از گروه کنترل کمتر بود (P<0.05). تعداد روزهای نوتروپنی و میزان مصرف آنتی بیوتیک بین دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد (P>0.05). نتیجه گیری: با توجه به اثر مثبت تمرین بر پیوندپذیری لکوسیتی، احتمالا بیماران می توانند از تمرینات در کنار مراقبت های معمول بهره ببرند.
مقایسه پلی مورفیسم ژنNRF2 rs12594956 در کاراته کاران نخبه، آماتور و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
67 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی پلی مورفیسم ژن NRF2 در کاراته کاران نخبه و مقایسه آن با گروه آماتور بود. مواد و روش ها: نمونه های آماری شامل 258 نفر گروه کاراته کاران نخبه، آماتور و غیرورزشکاران بودند. نمونه های خونی در تیوبهای آزمایشگاهی گردآوری و پس از استخراج DNA و PCR برای تعیین نوع پلی مورفیسم ها پس از تهیه پرایمر بر روی ژل آگاروز الکتروفورز شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آنوای ساده، کای اسکوئر و رگرسیون لوجستیک در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 استفاده شد. سطح معنی داری نیز 05/0 p< تعیین شد. یافته ها: اختلاف معنی دار درون گروهی در توزیع ژنوتیپ های A/C مارکر 12594956rs ژن NRF2 در گروه های آماتور (667/8= P) و غیرورزشکاران وجو داشت ( 494/6 = P). در حالیکه این توزیع بین گروهها تفاوت معنی داری را نشان نداد (121/3= P). همچنین در ورزشکاران نخبه نسبت به افراد غیر ورزشکار فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ C/C NRF2ر بیشتر و فراوانی NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C کمتر بود. در مورد ورزشکاران آماتور نیز فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ NRF2: C/C برابر افراد غیر ورزشکار و فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C با ضریب 312/1 برابر در ورزشکاران آماتور نسبت به افراد غیر ورزشکار بیشتر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده فزونی ژنوتیپ های مرتبط با عملکرد پایین تر ژن NRF2 جهت سیستم تامین انرژی هوازی می باشد.
اثر تمرین مقاومتی به همراه مصرف زالزالک بر برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو سرمی در موش های نر آلزایمری .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: بیماری آلزایمر یک بیماری زوال عصبی است. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف زالزالک بر برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو در سرم موش های نر آلزایمری انجام گرفت. روش کار: در این پژوهش30 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به شکل تصادفی در پنج گروه شش تایی؛ کنترل سالم، کنترل آلزایمری، آلزایمری نحت تمرین مقاومتی، آلزایمری تحت تمرین مقاومتی با مصرف زالزالک و آلزایمری به همراه مصرف زالزالک تقسیم شدند. تمرینات به مدت 12 هفته و 5 روز در هفته بصورت بالا رفتن از نردبانی به طول یک متر، همراه با وزنه های متصل به دم موش ها بود. وزنه متصل به دم هر حیوان در هفته اول 50 تا60 درصد و در هفته های پایانی به 140تا150درصد وزن موش ها رسید. گروه دریافت مکمل، مخلوط پودر زالزالک را با غذای استاندارد موش ها به نسبت 25/6 درصد پودر زالزالک دریافت می کردند. 24 ساعت بعد از آخرین مداخله تمرین و مکمل، موش ها بی هوش شدند و سطوح سرمی SOD، GPX، TAC و MAD به روش الایزر تعیین شد. نتایج: نتایج نشان داد، تمرین مقاومتی به ویژه در زمان مصرف زالزالک، منجر به افزایش معنا دار (P = 0.002) سطح سرمی گلوتاتیون پراکسیداز در مقایسه با گروه های دیگر شد. اما تغییر معنا داری در سطح سرمی آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز، ظرفیت.آنتی اکسیدانی تام و پراکسیداسیون لیپیدی در گروه های تجربی و کنترل دیده نشد. نتیجه گیری: امکان دارد تمرین قدرتی و مکمل دهی با زالزالک در درمان جانبی در بیماران آلزایمری، به ویژه در مراحل اولیه موثر باشد.
اثر یک دوره تمرین هوازی بر فعالیت فاکتور رونویسی Mondo A و ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های پیش دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
149 - 180
حوزه های تخصصی:
اهداف: عضلات اسکلتی نقش مهمی در هومئوستاز کل بدن دارند.هر گونه اختلال در عملکرد عضلات اسکلتی می تواند زمینه ساز بروز مشکلات متابولیکی از جمله پیش دیابت و دیابت نوع 2 شود. MondoA یک فاکتور رونویسی است که در شرایط طبیعی با افزایش میزان گلوکز داخل سلول فعال شده و ژن های TXNIPو ARRDC4 را رونویسی می کند.هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی بر میزان فعالیت فاکتور رونویسی MondoA و بیان ژن های هدف آن در عضله اسکلتی موش های مدل پیش دیابت می باشد.مواد و روش ها: 15 موش نر(C57BL/6)4 هفته ای با وزن تقریبی 12-14 گرم به منظور القای پیش دیابت به مدت 12 هفته با رژیم غذایی پرچرب تغذیه شدند.پس از القای پیش دیابت، موش ها به دو گروه رژیم غذایی پرچرب(5 موش/ بدون تمرین) و گروه تمرین هوازی(5 موش/ 10 هفته تمرین هوازی)تقسیم شدند.پروتکل تمرین هوازی به صورت دویدن بر تردمیل 5 روز در هفته و 45 دقیقه در روز با سرعت فزاینده از 15 الی 23 متر بر دقیقه با شدت متوسط انجام شد.نتایج: یافته ها نشان داد، تمرین ورزشی می تواند گلوکز خون و مقاومت انسولینی را کاهش دهد( p < 0:001).همچنین تمرین ورزشی سطح نسبی بیان ژن هایTXNIP( p < 0: 01)،ARRDC4( p < 0:05) و حضور فاکتور رونویسی MondoA در هسته را کاهش داد (p < 0.01. همچنین بیان پروتئین Glut4 در غشای سلول افزایش یافت( p < 0:01).نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان می دهد که تمرین هوازی می تواند از طریق کاهش فعالیت MondoA در هسته و افزایش حضور Glut4 در غشای سلول در کاهش قند خون موثر باشد.
تأثیرات تمرین هوازی بر شاخص های استرس اکسایشی کلیه و مقدار NOX4 گردش خون موش های صحرایی مدل سکته قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به دنبال سکته قلبی(MI) آسیب های کلیوی ناشی از استرس اکسایشی شدت می گیرند که با آفزایش بیان NOX4 همراه است. اما با وجود اثرات مسلم تمرین بدنی بر ساختار و عملکرد کلیه، تاکنون تاثیر تمرین بر مقدار NOX4 خون و شاخص های آسیب اکسایشی کلیه متعاقب MI بررسی نشده است که هدف تحقیق بود. مواد و روش ها: 24 موش صحرایی نر به طور تصادفی به سه گروه(8=n) شامل سالم کنترل، سکته کنترل و سکته تمرین تقسیم شدند. پس از القاء سکته فلبی توسط تزریق ایزوپروترنول(100 mg/kg.day) در دو روز متوالی، هشت هفته تمرین دویدن با شدت متوسط روی نوارگردان انجام شد. مقدار NOX4 خون به روش فلوسیتومتری، مقدار MDA، پروتئین کربونیله(CP) و 8OHdG کلیه به روش طیف سنجی و رنگ سنجی انجام شد و داده ها با تحلیل واریانس تک راهه تحلیل شدند. یافته ها: در حالی که در گروه سکته کنترل، مقدار NOX4 خون و همچنین MDA، CP و 8OHdG کلیه بیشتر از گروه سالم کنترل بود، مقدار این شاخص ها (به جز CP) در گروه سکته تمرین کمتر از گروه سکته کنترل بود(p=0.001 در همه موارد). بااین حال، مقدار هر چهار شاخص شامل NOX4 خون(p=0.029) و همچنین MDA(p=0.001)، CP (p=0.001) و 8OHdG (p=0.019) کلیه در گروه سکته تمرین، هنوز هم بیشتر از گروه سالم کنترل بود. نتیجه گیری: MI می تواند سبب افزایش NOX4 خون و بروز استرس اکسایشی در کلیه شود. بااینحال، تمرین هوازی با وجود معکوس کردن این روند، قادر به رفع کامل این اثرات MI نبود. به نظر می رسد که در تحقیقات آینده علاوه بر رفع محدودیتهای تحقیق حاضر، نیاز به شناسایی بهترین پروتکل های تمرینی موثر در این زمینه باقی است.
اثر ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه گلرنگ بر بیان ژن PTEN و سطح سرمی کراتینین پس از مصرف دگزامتازون در موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
81 - 104
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل تغذیه نامناسب، کم تحرکی و عوارض ناشی از مصرف داروها شاهد شیوع آسیب و بیماری های کلیوی هستیم. ورزش منظم و برخی گیاهان دارویی ممکن است در بهبود این بیماری ها موثر باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه گلرنگ (500 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) بر بیان ژن PTEN و سطح سرمی کراتینین پس از مصرف دگزامتازون در موش های صحرایی نر بالغ انجام شد. 25 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (وزن 32±371 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، دگزامتازون، دگزامتازون+گلرنگ، دگزامتازون+تمرین هوازی و دگزامتازون+گلرنگ+تمرین هوازی تقسیم شدند. القا آسیب کلیوی از طریق تزریق زیرجلدی دگزامتازون (8 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) به مدت شش روز انجام شد. پروتکل تمرینی شامل ۶۰ دقیقه دویدن با تردمیل با سرعت 28 متر در دقیقه در 5 روز هفته بود. یافته ها نشان داد تمرین هوازی اثر معناداری بر سطح کراتینین سرم داشت (P=0.034). سطح کراتینین در گروه تمرین هوازی در مقایسه با گروه دگزامتازون کاهش معناداری داشت (P=0.047)؛ درحالیکه در گروه های دگزامتازون+گلرنگ و دگزامتازون+گلرنگ+تمرین هوازی تغییر معناداری در مقایسه با گروه دگزامتازون نداشت. مصرف گلرنگ اثر معناداری بر بیان ژن PTEN داشت (P=0.025). بیان ژن PTEN در گروه های مداخله درمانی در مقایسه با گروه دگزامتازون تغییر معناداری نداشت. نتایج بدست آمده از مطالعه ی حاضر نشان می دهد ده هفته تمرین هوازی و مصرف عصاره دانه ی گلرنگ می تواند بر بهبود آسیب کلیوی موثر باشد.
تاثیر یک دوره کوتاه مدت فعالیت ورزشی برون گرای استقامتی بر سلول های کمک کننده T به دنبال تزریق DNA واکسن بیان کننده گلیکوپروتئین D ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
131 - 148
حوزه های تخصصی:
فعالیت های ورزشی می توانند به عنوان یک ادجوانت اندوژن عمل کنند و موجب افزایش بهره وری پاسخ ایمنی میزبان بعد از واکسیناسیون شوند. بااین حال، تأثیر فعالیت های ورزشی چند وهله ای برون گرا که به صورت استقامتی انجام می شوند، بر پاسخ-های مرتبط با ایمنی سلولی و هومورال به واکسن مشخص نیست. پژوهش حاضر به منظور بررسی فعال سازی لنفوسیت های کمک کننده نوع 1 و 2 (Th) به دنبال سه وهله فعالیت ورزشی برون گرای استقامتی به عنوان اجوانت DNA واکسن انجام شده است. تعداد 36 سر موش بالب سی ماده (8-6 هفته با میانگین وزن 18 گرم) به طور تصادفی شش گروه کنترل، ورزش، واکسن، PcDNA، ورزش-واکسن و ورزش-PcDNA (6 موش در هر گروه) تقسیم شدند. گروه های مختلف بلافاصله بعد از آخرین وهله ورزش تزریق DNA واکسن و PcDNA رو پشت سر گذاشتند، کلیه مراحل اجرای فعالیت ورزشی و تزریقات بر اساس پروتکل واکسن بعد از 12 روز تکرار شد و 12 روز بعد از دومین تزریق واکسن نمونه های پژوهش گردآوری شدند. برای بررسی نتایج به دست آمده از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد و P<0.05 در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج پژوهش نسبت Th1/Th2 بعد از تحریک با آنتی ژن بین گروه های کنترل با واکسن و ورزش-PcDNA تفاوت معناداری مشاهده شد (P<0.05). گروه ورزش-واکسن با تمام گروه های پژوهش به صورت معنادار متفاوت بود (P<0.05). نتایج مطالعه حاضر تائید کننده افزایش نسبت سلول های Th1/Th2 به دنبال فعالیت های ورزشی چند وهله ای استقامتی طولانی مدت برون گرا بوده است. تحریک آسیب عضلانی از طریق فعالیت ورزشی در هنگام تزریق DNA واکسن احتمالاً در فراخوانی سلول های سیستم ایمنی ذاتی و تحریک مؤثر ایمنی اکتسابی مؤثر بوده است.
بررسی اثرهم افزایی عصاره بولاغ اوتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطح سرمی پروتئین اتصال دهنده اسیدهای چرب 4 (FABP4) و پروتئین واکنش گرC با حساسیت بالا (hs-CRP) در بیماران مبتلا به کم کاری خفیف تیروئید دارای اضافه وزن: یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
175 - 198
حوزه های تخصصی:
اهداف: کم کاری تیروئید یکی از اختلالات تیروئیدی است که در اندوتلیوم عروق باعث افزایش سطوح پروتئین اتصال دهنده اسیدهای چرب 4 (FABP4) و پروتئین واکنش گرC با حساسیت بالا (hs-CRP) می گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مصرف بولاغ اوتی بر سطح سرمی hs-CRP وFABP4 در بیماران مبتلا به کم کاری خفیف تیروئید دارای اضافه وزن اجرا شد. مواد و روش ها: در این کار آزمایی بالینی تصادفی شده تک سو کور، 40 بیمار مبتلا به کم کاری خفیف تیروئید دارای اضافه وزن با میانگین سنی (41/6±50/30 سال) و وزنی (48/20±6/73 کیلوگرم) به طور تصادفی به چهار گروه تمرین + مکمل، تمرین، مکمل و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین + مکمل و تمرین برنامه سه جلسه در هفته تمرینات تناوبی شدید و گروه های مکمل و تمرین + مکمل، مصرف روزانه 500 میلی گرم عصاره بولاغ اوتی را به مدت 8 هفته دنبال کردند. متغیرهای تحقیق در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی زوجی، کوواریانس و تعقیبی توکی و نرم افزار SPSS نسخه 20 در سطح معنی داری (05/0>P) تحلیل شدند. یافته ها: پس از هشت هفته تمرین و بولاغ اوتی سطح سرمی hs_CRP در سه گروه تمرین، مکمل و تمرین+مکمل کاهش یافت (05/0>P). در حالی که سطح FABP4تنها در گروه های تمرینی کاهش معنادار یافت (05/0>P). نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات تناوبی شدید و عصاره بولاغ اوتی باعث تنظیم متابولیسم انرژی و بهبود التهاب در افراد مبتلا به کم کاری خفیف تیروئید دارای اضافه وزن می گردد.
تدوین و به روزرسانی هنجارهای عوامل آمادگی جسمانی مردان 18 تا 60 ساله شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
17 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تهیه نورم فاکتورهای آمادگی جسمانی مردان سالم و غیرفعال 18 تا 60 سال شهرکرمان بود. 363 نفر مرد با روش نمونه گیری خوشه ای بر اساس پرسشنامه فعالیت جسمانی انتخاب و در 4 گروه (18 تا 29 سال)، (30 تا 39 سال)، ( 40 تا 49 سال)، (50 تا 60 سال) تقسیم شدند. اندازه گیری های قد، وزن، دورکمر و دور لگن، چربی زیر پوستی (شکمی، سینه ای و ران) انجام شد. سپس انعطاف تنه (جعبه انعطاف)، قدرت عضلات پنجه دست(دینامومتر)، استقامت عضلات شکمی (درازنشست)، استقامت عضلات سینه (آزمون شنای سوئدی) و توان هوازی (آزمون پله کوئین) اندازه گیری شد. برای ساخت نورم از نقاط درصدی 10، 70،30 و90 استفاده شد. در داده های پس رونده، کمتر از نقطه درصدی 10 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 10 تا 30 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 70 تا 90 به عنوان ضعیف و بالاتراز نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. در داده های پیش رونده بالاتر از نقطه درصدی 90 به عنوان خیلی خوب، از نقطه درصدی 70 تا 90 خوب، از نقطه درصدی 30 تا 70 متوسط، از نقطه درصدی 10 تا 30 ضعیف و کمتر از نقطه درصدی 10 خیلی ضعیف در نظرگرفته شد. نتایج نشان داد در تمام رده های سنی درصد چربی بالاتر از نورم ACSM، انعطاف پذیری و قدرت پایین تر و استقامت عضلانی مشابه نورم ACSM بود. پیشنهاد می شود با توجه به وضع موجود مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
تاثیر یک دوره تمرینات شنا و داروی ماینوسایکلین پس از عفونت دوران کودکی بر سطح اضطراب و سطح مالون دی آلدئید در هیپوکامپ و پرفرونتال کورتکس موش ها نژاد NMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عفونت در دوران نوزادی سطح اضطراب را افزایش می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرینات شنا و داروی ماینوسایکلین پس از عفونت دوران کودکی بر سطح اضطراب و سطح مالون دی آلدئید در هیپوکامپ و پرفرونتال کورتکس موش ها نژاد NMRI بود. روش پژوهش: به منظور القا عفونت، در روز سوم و پنجم پس از تولد حیوانات به مدت 15 روز لیپوپلی ساکارید دریافت کردند. حیوانات به 5 گروه گروه کنترل (Control)، لیپوپلی ساکارید (LPS)؛ لیپوپلی ساکارید+مینوسیکلین (LPS+Min)؛ لیپوپلی ساکارید+ورزش (LPS+Ex) و لیپوپلی ساکارید+ورزش+مینوسیکلین (LPS+Ex+Min) تقسیم -شدند. طول دوره 4 هفته و دوز ماینوسایکلین 20 میلی گرم بر کیلوگرم بود. از تست اضطراب فضای باز جهت اندازه گیری سطوح اضطراب استفاده شد. آنالیز واریانس یک طرفه با آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: سطوح MDA در گروه LPS در هر دو بخش هیپوکامپ و پری فرونتال بالاترین مقدار در مقایسه با گروه Control داشت (05/0 ≥P). درصد تغییرات MDA هیپوکامپ گروه LPS+Min+EX نسبت به گروه کنترل 14 درصد کاهش و MDA پری فرونتال گروه LPS+Min+EX نسبت به گروه کنترل 20 درصد افزایش داشت. زمان سپری شده و تعداد ورود در تست اضطراب فضای باز در گروه LPS+Min+Ex در مقایسه با سایر گروه ها افزایشی و در گروه LPS کاهشی بود (05/0 ≥P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد ورزش شنا و داروی مینوسیکلین می تواند عوارض ناشی از اضطراب ناشی از عفونت دوران کودکی را با تغییرات MDA تغییر دهد.
بررسی اثر 12 هفته تمرین شنای زیر بیشینه بر نشانگرهای زیستی MAPK و MDA در موش های صحرایی در معرض نیتروز آمین کتون مشتق از تنباکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۶
145 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه:هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین شنای زیر بیشینه بر نشانگرهای زیستی MAPK و MDA در موش های صحرایی در معرض نیتروزآمین کتون مشتق از تنباکو بود. روش پژوهش: 48 سر موش صحرایی نژاد ویستار 8-6 هفته ای با محدوده وزنی 26 ± 105 گرم خریداری و به طور تصادفی به 5 گروه کنترل (8 سر)،تزریق آب مقطر (10 سر)،تزریقNNK (10سر)،تمرین شنا (10 سر)،تمرین شنا + تزریق NNK (10سر)، تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین شنا با شدت زیر بیشینه (پنج روز در هفته) بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین نمونه گیری از بافت ریه انجام شد و سطوح نشانگرهای MAPK و MDA بافت ریه با تکنیک الایزا، اندازه گیری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یک طرفه و توکی استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد میزان MAPK (001/0P= ) وMDA(000/0P= )در بین گروه ها معنی دار بود.نتایج آزمون توکی نشان داد که کاهش MAPK در گروه های شنا و شنا + مداخله NNK نسبت به گروه مداخله NNK معنی دار بود(001/0=P)(001/0=P) و همچنین، میزان کاهش MDA در گروه-های شنا و شنا + مداخله NNK نسبت به گروه مداخله NNK معنی دار بود (001/0=P)(001/0=P). نتیجه گیری:نتایج مطالعات نشان دادند،تمرین شنا می تواند تا حدودی آثار منفی NNK بر سطوح MAPK و MDA را کاهش دهد و این احتمال وجود دارد که با توجه به نقش ضدالتهابی فعالیت ورزشی شنا بتواند اثر کارسینوژنیک NNK را کنترل و در محافظت از سیستم تنفسی در برابر ماده سرطان زای NNK تاثیر گذار باشد.
اثر 4 هفته تمرین هوازی شنا و عصاره آبی گزنه بر بیان ژنهای PGC1α و UCP1 و غلظت های سرمی آیریزین و FGF21 در رت های دیابتی چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:فعالیت ورزشی و عصاره گیاه گزنه باعث افزایش بیان ژن های درگیر در تبدیل بافت چربی سفید به بافت چربی قهوه ای می-شود اما اثر ترکیبی آنها در این مورد مشخص نیست. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر عصاره گیاه گزنه و تمرین هوازی بر غلظت سرمی آیریزین،FGF21 و بیان ژن PGC1α ،UCP1, در رت های دیابتی بود. روش شناسی:دریک کارآزمایی تجربی 70 سر رت نر نژاد ویستار (میانگین وزن؛ 52/18±35/227 گرم) به صورت تصادفی درهفت گروه شامل کنترل سالم، کنترل دیابتی، عصاره گزنه، مِتفورمین، تمرین، گزنه+تمرین و مِتفورمین+تمرین تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت چهارهفته، هرهفته 5 روز، هرروز از ۱۵ دقیقه (در هفته اول) تا۵۰ دقیقه (در هفته چهارم) شنا کردند. گروه-های گزنه و متفورمین به ترتیب روزانهmg/kg1/25 و mg/kg100از این دوماده را به صورت گاواژ دریافت کردند. پس از پایان مداخله نمونه خون، بافت های عضله پشت ران، پانکراس و چربی(احشایی) رت ها برای بررسی متغیرهای پژوهش گرفته شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0، جهت بررسی تغییرات داده ها استفاده شد. یافته ها:غلظت آیریزین گروه مِتفورمین+تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابتی بطور معناداری بیشتر بود(001/0=P). تفاوت معناداری نیز در میزان غلظت FGF21سرم گروه ها مشاهده نشد. افزایش معنادار بیان ژنهای PGC1α و UCP1 در همه گروه های درمان نسبت به گروه کنترل سالم و کنترل دیابتی مشاهده گردید(05/0>P). نتیجه گیری:مصرف همزمان عصاره گزنه و تمرین شنا باعث کاهش گلوکز خون و همچنین فعال شدن بیان ژنهای PGC-1α و UCP1 می شود که در روند قهوه ای شدن بافت چربی نقش دارند.
تأثیر مکمل یاری عصاره برگ شاتوت و تمرینات ترکیبی بر سطوح لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و شاخص های متابولیکی مرتبط با دیابت در بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شواهد زیادی مبنی بر اثر مکمل یاری عصاره شاتوت و تمرینات ورزشی بر شاخص های التهابی مؤثر در پاتوژنز دیابت در سالمندان وجود ندارد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرینات ترکیبی (هوازی + مقاومتی) و مصرف عصاره برگ شاتوت بر سطوح سرمی لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و شاخص های متابولیکی مرتبط با دیابت در بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش پژوهش: در این پژوهش نیمه تجربی و یک سوکور، 40 نفر از مردان سالمند با محدوده سنی 67.07±7.48 سال به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی، در پنج گروه مساوی (تمرین، مکمل، مکمل+تمرین، دارونما و کنترل)، قرار گرفتند. دوز روزانه 1000 میلی گرم (دو عدد کپسول 500 میلی گرمی) عصاره برگ شاتوت در 3 نوبت، به مدت 2 ماه استفاده شد. گروه ها به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 90 دقیقه به تمرین پرداختند. متغیرهای مورد بررسی 24 ساعت پیش و 48 ساعت پس از دوره مداخل ه اندازه گیری شدند. یافته ها: مقدار لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و مقاومت به انسولین در پس آزمون گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت (P<0.05). در تغییرات بین گروهی، مقدار لیپوکالین 2، اینترلوکین 1 بتا و مقاومت به انسولین در گروه تمرین، تمرین+مکمل و مکمل نسبت به گروه دارونما و کنترل کاهش معناداری داشت (P<0.05). نتیجه گیری: به نظر می رسد مصرف عصاره شاتوت می تواند تأثیرگذاری تمرین ورزشی را در کاهش نشانگرهای التهابی مؤثر در دیابت افزایش دهد و به همراه تمرین ترکیبی تأثیر هم افزایی داشته باشد.
تمرینات تناوبی شدید نسبت به تمرینات هوازی با شدت متوسط از طریق افزایش اسپکسین تأثیر بیشتری بر مقاومت به انسولین دارند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
113 - 130
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی با کاهش آدیپوکاین های درگیر در مقاومت انسولینی از قبیل اسپکسین با مقاومت انسولینی همراه می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو نوع تمرین هوازی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطح سرمی اسپکسین و مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن بود. روش کار: 30 زن دارای اضافه وزن به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی ها به سه گروه تمرین HIIT، تمرین هوازی و گروه کنترل تقسیم شدند. تمرین HIIT شامل 4 وهله 4 دقیقه با شدت 95-85 درصد حداکثر ضربان قلب با تناوب های ریکاوری فعال 3 دقیقه ای بود. تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت 37 دقیقه بود. هر دو پروتکل تمرینی از نظر کیلوکالری مصرفی یکسان سازی شد. نمونه های خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. انسولین، گلوکز، شاخص مقاومت انسولینی و سطح سرمی اسپکسین اندازه گیری شد. برای مقایسه تغییرات از آزمون آنالیز کوواریانس و تی زوجی استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که تمرین HIIT با افزایش معنی دار غلظت سرمی اسپکسین در مقایسه با گروه کنترل همراه بود (001/=P). علاوه بر این هر دو نوع تمرین موجب کاهش معنی دار غلظت انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در مقایسه با گروه کنترل شدند (0001/=P)؛ اما تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرینی در غلظت سرمی اسپکسین، انسولین و گلوکز و همچنین شاخص مقاومت به انسولین وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می نماید که تمرین HIIT با افزایش سطح سرمی اسپکسین احتمالاً موجب بهبود مقاومت انسولینی در زنان دارای اضافه وزن می شود.
تاثیر دوازده هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی پروتئین شبه آنژیوپیتین4 و بتا آمینو ایزوبوتیریک اسید در مردان مبتلا به سندرم متابولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندرم متابولیک یک اختلال متابولیکی رایج که BAIBA متابولیسم لیپید و کربوهیدرات را در بافت چربی، کبد و عضلات اسکلتی تنظیم می کند و ANGPTL4 در متابولیسم چربی نقش داشته و کنترل متابولیک را تعدیل می کند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر 12 هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی ANGPTL4 و BAIBA در مردان مبتلا به سندرم متابولیک بود. این تحقیق از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری آن مردان مبتلا به سندروم متابولیک شهرستان اردبیل بود که 20 نفر از آن ها که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین(10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی بمدت 12 هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه بمدت 45 دقیقه با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا شد. نمونه های خونی در شرایط پیش و پس آزمون برای اندازه گیری متغیرهای خونی جمع آوری شد. تحلیل آماری داده ها بوسیله آزمون های آماری تی همبسته و آنکوا توسط نرم افزار 21spss درسطح معنی داری 05/0>p انجام شد. مقادیر متغیرهای BAIBA(001/0=p)، VO2 max(001/0= p) و HDL (001/0= p)افزایش معنی دار و ANGPTL4(001/0=p)، BF(001/0=p)، BMI(033/0=p)، اندازه دورکمر(01/0=p)، TG(015/0= p)، LDL (009/0=p) ،TC(033/0=p) و انسولین(001/0=p) کاهش معنی دار در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل داشتند(05/0>p). تمرین هوازی را بخاطر تاثیر مثبت بر سطوح سرمی ANGPTL4 ، BAIBA و عوامل مرتبط با خطر متابولیک می توان بعنوان یک روش برای فعال سازی مسیر تبدیل چربی سفید به قهوه ای و بهبود شاخص های مربوط به خطر متابولیک برای مردان مبتلا به سندروم متابولیک پیشنهاد کرد.
فرصت طلایی دوران بلوغ برای کاهش درصد چربی بدن پسران چاق در اثر تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
87 - 112
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری بر سطوح هورمون های رشد، تستوسترون و ترکیب بدن پسران چاق در دوران بلوغ بود. مواد و روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی 53 آزمودنی(17-12سال) براساس بلوغ در دو گروه TS2,3 (kg/m27/4+61/29=,BMI28=n) و TS4,5 (kg/m27/3+54/30=,BMI25=n) قرارگرفتند. سپس هرگروه به طور تصادفی به سه زیرگروه تمرین هوازی، رژیم غذایی و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین هوازی به مدت 3 ماه، 3 جلسه در هفته برای 40-20 دقیقه با شدت 85-60 درصد حداکثر ضربان قلب دویدند. برای گروه رژیم غذایی، برنامه غذایی کم کالری (500 تا 1000 کیلوکالری کمتر از نیاز روزانه) توسط متخصص تغذیه تجویز شد. بلوغ توسط مقیاس تانر، ترکیب بدن با دستگاه Inbody3.0 و هورمون های رشد و تستوسترون به روش ELISA اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمونهای شاپیرو-ویلک، tوابسته، tمستقل، تحلیل واریانس دوطرفه و یا معادل ناپارامتریک آنها در نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد تغییرات هورمون رشد معنی دار نبود. اثر تعاملی گروه و بلوغ در افزایش تستوسترون فقط در گروه تمرین هوازی دیده شد(01/0=p)؛ کاهش درصد چربی بدن در دو گروه مداخله دیده شد؛ اما در گروه رژیم غذایی بیشتر بود(001/0=p). همچنین کاهش شاخص توده بدن هر دو گروه تمرین هوازی و رژیم غذایی در گروه TS4,5 بیشتر بود(04/0=p). نتیجه گیری: پیامد مثبت مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش درصد چربی بدن بود که دلالت بر پویایی دوران بلوغ با تغییرات سریع آن دارد. بنابراین بهتر است پسران چاق فرصت طلایی بلوغ، خصوصاً انتهای آن را برای دستیابی به وزن مطلوب غنیمت شمارند.
تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطوح سرمی تیوردوکسین رودوکتاز-1، پاراکسوناز-1، اینترلوکین یک بتا، اینترلوکین شش و گالانین در مردان چاق سالمند تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
69 - 100
حوزه های تخصصی:
اهداف:امروزه الگوی تمرینی مناسب همراه با مصرف گیاهان دارویی نقش مهمی در تنظیم تعادل انرژی، کاهش شاخص های التهابی و افزایش دفاع ضداکسایشی در افراد سالمند چاق دارد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف چای سبز بر سطوح سرمی تیوردوکسین رودوکتاز-1،پاراکسوناز-1، اینترلوکین یک بتا،اینترلوکین شش و گالانین در مردان چاق سالمند تمرین نکرده، بود. مواد و روش ها:در این مطالعه ۴۸ مرد سالمند چاق تمرین نکرده به طور تصادفی در چهار گروه شامل تمرین تناوبی شدید، تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف چای سبز، مصرف چای سبز و کنترل قرار گرفتند. پروتکل تمرین به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و با شدت 90% ضربان قلب ذخیره اجرا شد.چای سبز روزانه به مقدار۴۵۰ میلی گرم(شش کپسول در روز)دریافت شد. نمونه های خونی قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون شاپیرو-ویلک و تحلیل کوواریانس دوراهه از طریق نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها:نتایج نشان داد که اثر ترکیبی تمرین همراه با مصرف چای سبز و همچنین اثر تمرین به تنهایی باعث افزایش معنی دار سطوح تیوردوکسین رودوکتاز-1،پاراکسوناز-1 و کاهش معنی دار سطوح اینترلوکین یک بتا،اینترلوکین شش و گالانین شدند(P<0.05)؛ولی مصرف چای سبز به تنهایی تغییرات معنی دار را نشان نداد(P>0.05).بیشترین درصد تغییرات (افزایش و کاهش) ایجاد شده در متغیرهای بیوشیمیایی به گروه تمرین همراه با مصرف چای سبز اختصاص داشت. نتیجه گیری: انجام تمرین تناوبی شدید همراه با مصرف چای سبز، بیشترین تأثیر را بر افزایش سطوح آنزیم های آنتی اکسیدانی، کاهش نشان گرهای التهابی و تعادل انرژی در مردان سالمند چاق تمرین نکرده داشت.
تدوین و به روز رسانی هنجارآمادگی جسمانی مرتبط با سلامت در زنان 18- 60 سال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
17 - 44
حوزه های تخصصی:
آمادگی جسمانی وابسته به سلامتی یکی از موضوعات مهم فیزیولوژی ورزش است که با سلامت جسمانی افراد و پیشگیری از بیماری ها در ارتباط است. هدف از پژوهش حاضر تدوین و به روز رسانی هنجار آمادگی جسمانی وابسته به سلامتی در زنان 18-60 سال شهر تهران بود. در این پژوهش توصیفی و مقطعی 365 نفر از زنان شهر تهران با میانگین سنی 57/9 ± 04/33 ، قد 05/6 ± 09/163 سانتی متر و وزن 57/11 ± 17/67 کیلوگرم به صورت خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. .در این پژوهش شاخص توده بدنی (BMI)، دور کمر(wc) ، نسبت دور کمر به لگن ( WHR)، درصد چربی بدن به وسیله کالیپر، آمادگی قلبی –تنفسی با آزمون یک مایل دویدن و راه رفتن، انعطاف پذیری با آزمون نشستن و رساندن، استقامت عضلانی شکم با آزمون درازنشست با زانو خمیده ، استقامت عضلانی کمربند شانه با آزمون شنا تعدیل شده و قدرت عضلات دست به وسیله نیروسنج دستی در آزمودنی ها اندازه گیری شد. با استفاده از آمار توصیفی و محاسبه نقاط درصدی هنجار مربوط به هر فاکتور آمادگی جسمانی تهیه شد.یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد، میانگین آمادگی قلبی - تنفسی (78/7 ± 46/38میلی لیتر / کیلوگرم/ دقیقه)، درصد چربی (65/6 ± 85/38 )، BMI (20/4 ± 40/25 کیلوگرم بر مترمربع)، دورکمر (70/10 ±78/65 سانتی متر)، WHR (50/0 ± 84/0)، انعطاف پذیری (10/8 ± 50/ 31 سانتی متر)، استقامت عضلات شکم (74/14 ± 36/37)، استقامت کمربند شانه ای (94/11± 90/18)، قدرت عضلات دست (88/4±32 / 23 کیلوگرم) است.
تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده (گلوتاتیون و ATP) و عوامل مخرب (سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید) در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مسمومیت های ریوی و تولید گونه های واکنشی به نقص در تبادل گازهای تنفسی و آسیب به DNA منجر می شوند. بذر کدو با خواص آنتی اکسیدانی بسیار قدرتمند می تواند تولید ROS را کاهش دهد؛ بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تعاملی تمرین مقاومتی و مصرف بذر کدو بر سطوح عوامل بازدارنده گلوتاتیون و ATP و مخرب سیتوکرم-C و مالون دی آلدئید در بافت ریه رت های مسموم شده با پراکسید هیدروژن است.
روش پژوهش: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن تقریبی ۵۰±۲۵۰ گرم انتخاب و به صورت تصادفی به 7 گروه 6 سری شامل 1. کنترل سالم، 2. کنترل مسموم، 3. تمرین مقاومتی، 4. بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم، 5. بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم، 6. تمرین مقاومتی+بذر کدو 1 میلی گرم بر کیلوگرم و 7. تمرین مقاومتی+بذر کدو 2 میلی گرم بر کیلوگرم تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری با دو سانتی متر فاصله بین هر دو پله و شیب 85 درجه بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس دوطرفه همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS در سطح معنا داری 05/0P≤ صورت گرفت.
یافته ها: تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو به ایجاد اثر معنا داری بر غلظت های ATP، سیتوکروم-C، GSH، MDA و PAB در بافت ریه منجرشد (001/0=P).
نتیجه گیری: تعامل انجام تمرین مقاومتی همراه با مصرف بذر کدو با افزایش عواملی مانند ATP و غلظت GSH و همچنین کاهش غلظت سیتوکروم-C، MDA و PAB می تواند ROS تولیدشده از مسمومیت هایی مانند H<sub>2 O<sub>2 را در بافت ریه کاهش دهد.