فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۶۱ تا ۳٬۱۸۰ مورد از کل ۷٬۲۷۳ مورد.
حرکت به سوی سیستم های خلاق و خود سازمان ده: روشن سازی مفهوم لبه آشوب در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرورش بسترهای پیدایی نوآوری، از مهمترین ویژگیهای سیستمهای یادگیری الکترونیکی موفق به شمار میآید. شناسایی ابعاد این بسترها، موجب پیشرفت کیفیت سطح آموزش میشود. بهاینمنظور در این پژوهش، مفهوم لبه آشوب از نظریه پیچیدگی وارد زمینه یادگیری الکترونیکی میشود. لبه آشوب، ناحیهگذار باریکی میان نظم و آشوب است که مساعد پیدایش الگوهای جدید رفتاری مانند نوآوری و خودسازماندهی است. روش این پژوهش، پیمایشی بوده و دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه گردآوری شده، که از طریق خبرگان داخل و خارج کشور پاسخ داده شدهاست. برای شناسایی ویژگیهای لبه آشوب، از مدل ارزیابی موفقیت شش گوشه استفاده شدهاست که سه ناحیه ثبات، لبه آشوب و بیثباتی در آن شفافسازی شدهاست. نتیجه این پژوهش، سبب تشویق برنامهریزان آموزشی میشود تا سازوکارهای مناسب و انعطافپذیر برای یادگیری خلاق فراهم آورند و نیازهای یادگیرنده را در نظر گیرند.
شباهت های موضوعی و شباهت های استنادی: مطالعه ای در پایان نامه های حوزه کتابداری و اطلاع رسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، کشف رابطه میان مآخذ و متون پایان نامه های نگاشته شده در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی است. رویکردهای تحلیل افقی در تحلیلهای استنادی، بیانگر این مطلب است متونی که مآخذ مشترک دارند، در حوزه ها و موضوعات مشابهی نگاشته شده اند. این پژوهش قصد دارد آشکار سازد در پایان نامه هایی که موضوع مشابه دارند، چقدر اشتراک مآخذ وجود دارد و آیا درجه اشتراک مآخذ بر درجه شباهت موضوعی صحّه میگذارد؟ بدین منظور، از دسته بندی موضوعی چکیده پایان نامه های کتابداری و اطلاع رسانی استفاده و دسته موضوعی خاصی از پایان نامه های نگاشته شده در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی به عنوان جامعه پژوهش، انتخاب شد. درجه شباهت موضوعی در پایان نامه های مورد بررسی، از روی شباهت کلیدواژه های عنوان و شباهتهای استنادی این پایان نامه ها از طریق میزان اشتراک آنها در مآخذشان سنجیده شده است. بررسیهای انجام شده در این تحقیق نشان داد پایان نامه هایی که در مآخذ بیشتری با هم مشترک بودند، شباهتهای موضوعی کمتری از خود نشان میدادند.
بینامتنیت در فراداستانِ « قلب زیبای بابور» نوشتهی جمشید خانیان و مخاطب نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلب زیبای بابور نوشته ی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کار گرفتن شیوه ای تازه در روایت و گریز از شیوه های سنتی ست. در فراداستان راوی به شیوه های داستان گویی می اندیشد همچنین یکی از ویژگیهای فراداستان مهارت در به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای و یافتن رّد پای عناصر بینامتنی، دریافت مناسبات آن با متن و در نوبتی دیگر بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است. روش مقاله توصیفی- تحلیلی و بر مبنای آرای مخاطبان است. اصلی ترین شگرد خانیان درین داستان ، به کار گیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازده کوچولو اثر اگزوپری است. احضار متون شناخته شده به این داستان، برای پیشبرد فرایند روایت، شکل گیری عناصر داستان، باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان می دهد که نوجوانان می توانند به شکلهای گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.