فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۸۸۰ مورد.
مار و مور
نگاهی دیگر به داروی خرسندی
حوزه های تخصصی:
مدری یا ودی
ستوش در متون فارسی میانه و آیین های زرتشتی
حوزه های تخصصی:
واژه آیینی «ستوش/ سدوش» به چند معنا در متون فارسی میانه به کار رفته است. در این مقاله معانی گوناگون این واژه بررسی شده است، به مراسمِ بازمانده از آیین ستوش اشاره و در پایانِ مقاله اشتقاقی نو برای واژه ستوش پیشنهاد شده است.
اقلیم های زیباخیز شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معشوق شعر فارسی ریشه در کدام سرزمین دارد؟ این زیبایی وام گرفته از کدام اقلیم است؟ آیا آن اقلیمی که در شعر فارسی به داشتن خوب روی شهره است، اساساً در کتب صوره الارض نیز دارای همین ویژگی است؟ یعنی شاعر در شعر خود به دقت، ویژگی های بوم شناختی کتب جغرافیایی را هم مراعات کرده است؟ آیا زیبایی معشوق شعر دری ، یک زیبایی ایرانی است؟ یا آمیغی است از نژادها و سرزمینهای گوناگون؟ در نگاه بوم شناختی قدما هر سرزمین و ملکتی شهره به خصلتی است. مردم دیلم به تنومندی شهره اند، ترکان خوبروی اند و زنگیان به طرب و موسیقی منتسب اند. تجلی اقوام و ملل گوناگون در شعر فارسی چگونه است؟ در این مقال پس از بررسی هر یک از اقالیم در شعر فارسی و مقایسه تعاریف صورت گرفته از آنها در کتب جغرافیایی با قوامیس لغت و متون ادبی، کوشیده ایم که به سئوالاتی از این دست پاسخ دهیم.
واژه اهریمن در ادبیات سغدی بودایی
حوزه های تخصصی:
واژگان و اصطلاحات فرهنگ جهانی (6) ؛ کیج
حوزه های تخصصی:
بررسی واژه ی مغ در اشعار حافظ
حوزه های تخصصی:
کعبتین سه شش، سه یک، دو شش، دو یک
حوزه های تخصصی:
رمز گل در ادبیات فارسی
حوزه های تخصصی:
بررسی شخصیت نوشابه ، شیرزن ایرانی ، در اسکندرنامه نظامی
حوزه های تخصصی:
این «جامه» که می بری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی نقش معنایی واژة «جامه» ([y’mk']: jāmag / yāmak) در جملة «این جامه که می¬بری» [bē ēt [y’mk']: jāmag / yāmak-ē dah kē barēh] می-پردازد. این جمله خطاب به زردشت در هنگام عروج او به آسمان در کتاب هفتم دینکرد آمده¬است. این پژوهش بر بنیاد ریشه¬شناسی تاریخی و کاربرد واژة جامه در متون گورانی(سده 3-14ه) از گروه شمال غربی زبان¬های ایرانی (پارتی) انجام شده¬است. واژة جامه در این زبان به معنای تن، پیکر و کالبد انسانی کاربرد گسترده¬ای دارد. جامه محل بروز روان انسانی است و روان در هنگام عروج و مرگ از آن جدا می¬شود. بنابراین در هنگام عروج زردشت به آسمان، امشاسپند بهمن به او می¬گوید: جامة (= تن) خود را بر زمین بگذارد و در سفری روانی با مینوی بهمن همراه شود.
تشبیهات و تعبیرات شاعرانه درباره شب و تاریکی
حوزه های تخصصی: