فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۱ مورد.
نقد شالوده شکنانة دو داستان از بیژن نجدی (روز اسب ریزی و شب سهراب کشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نجدی، داستان نویس صاحب سبک معاصر، ازجهات بسیار نویسندة قابل تأملی است. در داستان های او به دلیل رویکرد متفاوت به زندگی بشری و عناصر فرهنگ ایرانی نکات قابل بحث بسیاری می توان یافت. این مقاله سعی کرده است از دیدگاه نقد جدید شالوده شکنی به بررسی دو داستان از نجدی بپردازد. این دو داستان عبارت اند از: روز اسب ریزی و شب سهراب کشان. نقد شالوده شکنانه براساس نظریة دریدا شکل گرفت. ابتدا در فلسفه و بعد در نقدادبی به کار رفت. پایة نقد شالوده شکنانه بر یافتن تقابل های دوتایی و بحث برسر آن ها برای یافتن موارد تناقض و درنهایت رد پیش فرض های پذیرفته شده است. نتیجة این جستجوها معمولاً تردید در مبانی فرهنگی و باورهای پذیرفته شده ای است که پیشاپیش بدیهی دانسته می شود. تقابل ها در داستان های نجدی معمولاً برپایة تضاد بین انسان و حیوان؛ انسان و طبیعت؛ و انسان و تمدن است. در داستان روز اسب ریزی تقابل بین انسان/حیوان و آزادی/اسارت در درون مایة اصلی تناقض هایی ایجاد کرده است که از متن استخراج می شود. در داستان شب سهراب کشان تضاد بین دنیای خشن مردسالار و دنیای معصومانة کودکانه (تجربه/ناپختگی یا نقص/کمال) باعث ایجاد تضاد و تناقض می شود و در درون مایة داستان تردید ایجاد می کند.
نقد ساختاری مناظره خسرو و فرهاد در منظومه غنایی خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله قسمتی از منظومه خسرو و شیرین نظامی، یعنی مناظره خسرو و فرهاد، جهت تحلیل ساختاری انتخاب شده است؛ مناظره میان شخصیت های داستانی، از شگردهایی است که در معرفی شخصیت ها و ایجاد کشش و جذابیت در داستان کارکرد مهمی دارد. در این مقاله از روش تحلیل ساختارگرایانه، استفاده شده است. و نگارنده بدون در نظر گرفتن شیوه مکالمه خسرو و فرهاد و صحت و سقم گفته های هر یک، بافت ساختاری شعر(شگرد تقابلی)، ساختار روایت، ساختار محتوایی مناظره، شخصیت پردازی، بار دلالتی واژگان، ساخت نحوی، ساخـت موسیقایی شعــر و نقش واج ها، انسجام متنی (دستوری، واژگانی، پیوندی) را به دقت بررسی نموده است. با این تحلیل ساختاری می توان به تناسب هنری و ظرافت های کلام نظامی پی برد و نشان داد که شاعر در ارائه گفت و گوی نمایشی از نظر هنر و اصول داستان نویسی تا چه حد موفق بوده است و به عنوان یک شاعر سنتی در این شاهکار خود به چه میزان از شگردهای داستان نویسی نوین استفاده کرده است.
شخصیّت مرزی سودابه در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
داستان های شاهنامه – اثر ملی و حماسی ارزش مند ایران - بویژه در بخش های اسطوره ای و پهلوانی دارای معانی عمیق و شگرف است. یکی از زمینه هایی که می تواند بستری مناسب برای پژوهش در شاهنامه باشد و آثار و نتایجی سودمند بدست دهد، بستر نقد و تحلیل شخصیّت های شاهنامه است. شخصیّت هایی که در شاهنامه نقش آفرینی می کنند، هر کدام می تواند نماد بشر امروزی باشد. تحلیل و نقد کردارها و رفتارهای آنان در روند داستان ها همه به نوعی مشکلات و گرفتاری های انسان امروزی را بتصویر کشیده، که هر روزه با آن ها دست بگریبان است. پژوهش حاضر بر آنست که اختلال شخصیّت مرزی را در شخصیّت سودابه - نامادری سیاوش و همسر کیکاووس -مورد نقد و تحلیل قرار دهد. در ابتدا ضروری است مقدمه ای پیرامون شخصیّت، اختلال شخصیّت و ویژگی های شخصیّت مرزی بیان شود و سپس صفات و کردارهای سودابه با شخصیّت های مرزی مطابقت داده شود.
از ملاک هایی که برای تشخیص اختلال شخصیّت مرزی در کتاب DSM-IV آمده، سودابه با پنج مورد هم خوانی دارد که عبارت است از: کوشش های مهارگسسته برای اجتناب از طرد یا رهاشدگی واقعی یا خیالی، تکان شوری، حرکات بیان گر تهدید و خود آسیب زنی مکرر، روابط بی ثبات و شدید و انتقام جویی. البته سودابه جز این ملاک ها، ویژگی هایی چون دروغ گویی، مکر و حیله، تهمت زدن و پلیدی نیز دارد که همه این کردارها به دنبال تغییری است که در خودانگاره او رخ داده است.
جامعهشناسی رمان معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی ادبیات، یکی از شیوههای جدید و کارآمد نقد متون ادبی است و امروزه، در تحلیل انواع ادبی نوین، به خصوص رمان فارسی معاصر کاربرد فراوان دارد . نقد و تحلیل رمانهای معاصر فارسی و بررسی ساختارهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی جا معه ایرانی از خلال این آثار، هدف مقاله حاضر بوده است . یافتههای این تحقیق ، حکایت از آن دارد که: رمان کامل ترین نوعی است که می تواند به مطالعات جامعه شناختی نوین، پاسخ مثبت دهد. از دریچه مطالعه رمان فارسی ، به خوبی می توان ساختارهای جامعه ایرانی را تبیین کرد. هر قدر از ساختار ساده جامعه ایرانی در عصر مشروطه - که عصر پیدایش نخستین رمانهای فارسی نیز هست - فاصله میگیریم و به سمت جامعه پیچیدهتر و مشکل دارتر معاصر پیش میآییم ساختار رمان فارسی نیز پیچیدهتر میشود و موضوعات اجتماعی، تنوع و پیچیدگی بیشتری مییابند. موضوعات و مقولاتی که در رمان های فارسی، مد نظر نویسندگان قرار گرفته است از کلی گرایی به سمت جزیی گرایی سیر می کند . این نکته، از یک سو، حکایت از به فردیت رسیدن انسان معاصر ایرانی دارد که با تمام وجود، در رمان جدید حضور یافته است و از سوی دیگر، بیانگر فاصله گرفتن ساختار های جامعه، از حالت ساده، ابتدایی و حماسی قدیم، به سمت ساختارهای پیچیده و مدرن است.
«تحلیل ساختاری شعر هزارة دوم آهوی کوهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» یکی از اشعار محمد رضا شفیعی کدکنی است که شاعر سعی کرده است در آن، با استفاده از زبان ادبی فاخر، تناسب محکمی میان صورت و محتوا ایجاد کند. اصولا شعر، یک نیاز درونی است که در زبان شکل می گیرد و به فعلیت می رسد. زبانی که از امکانات و عناصر خاصی بهره برده و به درجة هنری رسیده است. در سایة کاربست همین عناصر و امکانات است که ساختار شعر، شکل می گیرد. بررسی ساختاری یک اثر ادبی به معنی بررسی مجموعة اجزا و عواملی است که کلّیت آن اثر را به وجود آورده است. در این مقاله با روشی تحلیلی - توصیفی به مولفه های تکرار، انسجام و روایت در شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» پرداخته شده است تا نقش روابط موجود بر عناصر ساختاری این شعر که دلالت کلّی این شعر را ساخته اند، تبیین و از این طریق مهم ترین ویژگی های ساختاری این شعر نشان داده شود. نتیجة پژوهش بیانگر این است که شاعر با کمک گرفتن از این اصول، زبان شعری خود را از زبان عادی متمایز ساخته و با استفاده از این تمهیدات زیباشناختی، وحدت خاصی میان صورت و محتوای شعر برقرار ساخته است. راز مقبولیت شعر «هزارة دوم آهوی کوهی» در استفادة بجا و مناسب از همین روابط ساختاری در کلیّت شعر است.
تخیل معمولی باختین
حوزه های تخصصی:
نقد روان شناختی شخصیت ضحاک در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
در شاه نامه داستان هاییبیشمار میتوان یافت که از بن مایه هایژرف اساطیریبرخوردار است. داستان ضحاک از جمله این داستان هاست. ضحاک با درونیبسیار تاریک و روانیآشفته، موجودیهراس انگیز در میان اسطوره هایایرانیاست. داستان ضحاک به دلیل برخوردار بودن از بن مایه هایاساطیریدر اوستا، بارها مورد نقد و بررسیواقع شده است. در این مقاله سعیشده است، این داستان از دیدگاه نقد روان شناسیمورد بررسیقرار گیرد. به این ترتیب که شخصیت ضحاک و ارتباط او با عناصر اطرافش از دیدگاه روان شناسی(بیش تر برپایه نظریه هاییونگ و فروید) مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که نقد اسطوره گرا و نقد روان کاوانه پیوندینزدیک با یکدیگر دارند، نگارنده در این مقاله کوشیده است به مفاهیمیچون توتم و تابو که عناصر کلیدیدر نظریه فروید بوده توجهیویژه نماید. هم چنین با پرداختن به انواع عقده ها نظیر پدرکشیو طغیان بر پدر که ریشه در ناخودآگاه جمعیدارد و از عمده ترین نظریات یونگ است به لایه هایدرونیشخصیت ضحاک نفوذ کرده تا توجیهیبرایپاره ایاز کنش ها، واکنش ها، تنش ها و کشمکش هایروانیاو بیابد و به بسیاریاز پرسش ها در مورد شخصیت ضحاک و روان تاریک او پاسخ گوید.
تداعی و روایت داستان جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایه های پیش گفتاری ذهن با تداعی برقرار می شود، یکی از شیوه هایی که در نمایش ذهنیات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار می گیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مساله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایه های پیش گفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارایه ذهنیات در شیوه های مختلف روایت با ذکر نمونه هایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان می دهد که در میان شیوه های مختلف روایت، شیوه تک گویی درونی بیش از سایر شیوه ها تداعیها را در خود شکل می دهد و با تداعیهای فراوان گسترش می یابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تک گویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایه های پیش گفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار می رود.
بررسی و نقد روایی گلستان بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، جستاری با رویکردی گفتمان شناسانه در زمینه زبان شناسی ادبیات است که به بررسی چگونگی توزیع ساخت های گفتمان مدار در سطح عبارات، جملات و متن گلستان سعدی می پردازد؛ تا میزان صراحت و پوشیدگی مؤلفه های زبانی به کار رفته در بیان مفاهیم گلستان را مورد مطالعه قراردهد. این نوشتار می کوشد تا از این گذار، جنبه ای از راز ماندگاری سخن سعدی در گذر زمان را تحلیل کند.
مقاله حاضر، بر مبنای این باور که توجه به ساخت گفتمانی در بررسی انواع متون می تواند در شناخت، درک و تفسیر هرچه بهتر آن مؤثر افتد و با اتکا به این امر که گفتمان قطعه ای زبانی و بامعناست که از چهار ویژگی نظام مندی، جهت مداری، هدف مندی و کلان زبانی برخوردار است؛ دست به بهره گیری از جنبه زبان شناختی الگوی ون لیوون (1996)، که الگویی مطرح در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی است، زده است و در صدد پاسخ به این سؤال است که چگونه یک اثر با بهره گیری از مؤلفه های زبانی، محتوا و درونه خود را در ساخت فرهنگی نسل های مختلف جاودان می سازد؟
ازاین رو، مقاله پس از مروری مختصر بر ارتباط زبان شناسی و ادبیات، به بیان مسئله و شیوه به کار رفته در انجام تحقیق می پردازد. سپس گفتمان، تحلیل گفتمان، گفتمان شناسی انتقادی و الگوی ون لیوون، به عنوان مفاهیم پایه معرفی و تشریح می گردند و به دنباله، مؤلفه های مطرح در الگوی ون لیوون، تحت دو دسته مؤلفه های پوشیده و صریح، ارائه و با آوردن مثال های متعدد تبیین می شوند.
در ادامه، ضمن تقسیم ساخت های متنی گلستان به دو دسته ساخت های گفتمان مدار روایی و پیام گزار، متنی از باب نخست مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و نشان داده می شود که مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی از قبیل حذف، منفعل سازی، تشخص زدایی، نوع ارجاعی و طبقه بندی، در مقایسه با مؤلفه های مبتنی بر صراحت، از بسامد بالایی در گلستان برخوردارند.
در آخر، پس از محاسبه میزان رازآلودگی و تبیین آن، چنین استنباط می شود که یکی از ابعاد راز ماندگاری سخن سعدی بهره گیری وی از مؤلفه های گفتمان مدار مبتنی بر پوشیدگی (از دیدگاه گفتمان شناسی نه عرفان و ادبیات) است که برای وی این امکان را فراهم آورده است تا به خلاف بسیاری از متون، با بافت زدایی زمانی، مکانی، تاریخی، سیاسی و پوشیده کردن کارگزاران، کنش گران و کنش پذیران حکایات، پیام خود را از زبان اینان برجسته کرده و اثر خود را در ورای زمان، برای تمامی عصرها و نسل ها جاودان سازد.
پژوهشی در شخصیت های داستان مدیر مدرسه اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهم ترین محور این پژوهش، بررسی شخصیت قهرمان اوّل و قهرمانان اصلی داستان «مدیر مدرسه» از منظر اخلاقی، رفتاری و اعتقادی است که برای هر یک از این سه شاخص، نمونههایی از متن کتاب به عنوان شاهد بیان شده است؛ امّا این که چرا از بین شخصیتهای پرشماری که در داستان حضور دارند، تنها به بررسی همین دو گروه بسنده شده، مهم ترین دلیل، به رنگ نقش پررنگ و عمیق قهرمان اول و نیز قهرمانان اصلی بازمیگردد که در سازوکار طولی و حاشیهای داستان، حضوری فعّال و مؤثّر داشتهاند، بهگونهای که میتوان بدون گزاف ادعا کرد، استخوانبندی داستان را شکل میدهند؛ ولی سایر قهرمانان در حکم سایه این دو گروه میباشند. موضوع مهم دیگر، این است که در تحلیل قهرمانان داستان، از روش تفسیر متن به متن بهره گرفته شده؛ یعنی به آراء و نظریه های منتقدان ادبی و مفسران دیگر استناد نشده و این مقاله، فقط بازتابدهنده تحلیلهای خود نویسنده در خصوص قهرمانانش است. این شیوه، به خواننده اطمینان میدهد، پژوهشی را میخواند که از شائبه حب و بغض منتقدان ادبی خالی است و تحلیل هر قهرمان از نویسندهای است که خود خالق آنها بوده است
تجزیه و تحلیل قصه سمک عیار بر اساس نظریه ولادیمیر پراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر، که روایت شناسی به عنوان علم مطرح شده است، روایت شناسان تلاش کرده اند به الگوهای روایتی مشخصی دست یابند تا بتوانند تمام ساختارهای روایتی، چه قصه های قدیمی و چه رمانهای امروزی را با این الگوها تجزیه و تحلیل کنند. در این زمینه نیز تلاشهای فراوانی توسط محققان انجام شده است، اما کار ولادیمیر پراپ تا زمان خود از دیگران پرثمرتر بوده و نظریه او به رغم کاستی هایش، تحول عظیمی در علم روایت شناسی به وجود آورده است. پراپ در کتاب ریخت شناسی قصه های پریان به توصیف قصه ها بر اساس اجزای سازنده آنها و روابط متقابل این اجزا پرداخته است. پراپ پس از تجزیه و تحلیل صدقصه از قصه های روسی به سی و یک خویشکاری دست یافته است. او معتقد است می توان قصه های عامیانه و حتی رمانسها را نیز با این الگو تجزیه و تحلیل کرد. این مقاله می کوشد تا الگویی را که پراپ از تجزیه و تحلیل قصه های پریان به دست آورده است بر روی قصه سمک عیار نشان دهد و با نتایج تجزیه و تحلیل پراپ مقایسه کند؛ به عبارت دیگر، این مقاله سعی در ریخت شناسی قصه سمک عیار دارد. اگر چه کار پراپ درباره قصه پریان است، نظریه های او چنان ظرفیت زیادی دارد که شامل قصه های ایرانی از جمله قصه سمک عیار هم می شود. بسیاری از کارکردها و کنشهای بررسی شده در قصه سمک عیار، کم و بیش با روایت شناسی پراپ یکسان است و این مقاله بر مبنای نظریه او است.
بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة استعارة شناختی معتقد است که زبان عادی و زبان ادبی، از جهاتی در مفهوم سازی مفاهیم شبیه هم و از جهاتی متفاوتند. مقاله حاضر، در صدد پرداختن به خلاقیت های حافظ در تصور مفهوم عشق در چارچوب این نظریه است. مفهوم عشق در شعر حافظ به کمک راهبردها یا ابزارهای شناختی رایجی چون استعاره، تصویر، مجاز و جاندارپنداری مفهوم سازی می شود، اما به نظر می رسد حافظ شیوه های خلاقانه تری را در استعاره های شعری عشق به کار برده است. به منظور کشف شاخص های تأثیرگذار در مفهوم سازی متفاوت عشق، دو سوال مهم مطرح می شود: مفهوم سازیِ شعری عشق چه تفاوتی با مفهوم سازی عادی و رایج آن در زبان فارسی دارد؟ و، کدامیک از شاخص های چهار گانه کوچش(2010) در آفرینش خلاقیت استعاری در شعر حافظ نقش پررنگ تری دارد؟ بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که عشق در زبان حافظ، مانند زبان های دیگر و مانند زبان فارسی از مفاهیم آتش، سفر، مستی، و غیره به عنوان حوزة مبدأ کمک می گیرد. اما مفهوم سازی آن از نظر چهار شاخص گسترش، تفصیل، زیرسؤال بردن، و تلفیق، با زبان عادی فرق دارد. به نظر می رسد آنچه باعث می شود زبان شعر، از زبان عادی متمایز شود، کاربرد خلاقانة مفهوم سازی های استعاری، جاندارپنداری، استعاره های تصویری و مجاز مفهومی باشد. همچنین از میان چهار شاخص مطرح در استعاره های مفهومی شعری، تلفیق و تفصیل بیشترین و زیرسوال بردن کمترین کاربرد را داراست.همچنین حافظ از استعاره های تخیلی نو در مفهومسازیِ عشق بسیار بهره برده است.
ارائه مدلی برای تحلیل گفتمان انتقادی فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سیطره روزافزون تصاویر در دوران معاصر و غلبه «فرهنگ دیداری»، توجه به روش های تحلیل تصاویر و متون دیداری نیز افزایش یافته است. در این مقاله تلاش می کنیم تا ضمن اشاره به پیچیدگی های نظری تحلیل تصاویر به مدلی برای تحلیل گفتمان انتقادی فیلم دست یابیم. با توجه به نظام مند بودن رهیافت «فرکلاف» به تحلیل گفتمان انتقادی، مدل سه بُعدی وی را مبنای کار قرار دادیم. با این حال، ابزارهایی که فرکلاف برای تحلیل معرفی می کند، بیشتر مناسب متون نوشتاری است تا تصاویر. از این رو، این مقاله می کوشد تا با استفاده از نشانه شناسی اجتماعی و به کار گرفتن رهیافت های «ایدما» ، «رُز» و نیز «کرس» و «ون لیون» و ادغام این رهیافت ها در مدل سه بُعدی فرکلاف، مدل مناسبی را برای تحلیل فیلم به دست دهد.
بررسی داستان «بچه مردم» جلال آل احمد بر مبنای «نظریه ایدئولوژی» آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد تطبیقی و بینامتنی رمان «ژان باروا» و «روی ماه خداوند را ببوس» (تنهایی انسان و شکاکیت فلسفی در رمانهای معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد معرفت شناسانه به عصر جدید نشان می دهد انسان مدرن به دلایل مختلف با انسان کلاسیک تفاوت بنیادین دارد. پدیده شک و شکاکیت و تنهایی انسان و حاکمیت اصل احتمال به جای یقین در باور، گفتار و کردار او چند ویژگی انسان دوره اخیر است که در گذشته مصداق عینی ندارد. این ویژگیها در آثار هنری و ادبی سده اخیر بویژه نوع ادبی رمان، منعکس شده که در هر دوره و مکان با توجه مقتضیات اندیشگانی آن عصر به گونه ای خاص متجلی شده است. دو رمانی که با لحاظ این مسایل در دو فرهنگ، زبان و مکان مختلف نوشته شده، «ژان باروا» اثر دو گار و «روی ماه خداوند را ببوس» اثر مصطفی مستور است که تم مشترک آنها نگاه انتقادی به سرنوشت تراژیک انسان معاصر است که به پدیده های عینی و حتی قدسی با نگاه شکاکانه می نگرد و حتی حضور و وجود خداوند را نیز در مواردی، اعتباری می دانند. با این تفاوت که باید رمان مستور را رمان دینی و بومی در وهله اول و فلسفی در وهله دوم دانست؛ لاجرم غلظت و حدت طرح این مباحث به اندازه رمان دوم نیست در حالی که رمان دو گار در تمام فصول و بخشها یک رمان فلسفی ناب است که با نگاه راسیونالیستی و استدلالهایی از نوع برهانی، قضایایی چون حضور خداوند، دین و مذهب را زیر سوال می برد. نگارنده در این مقاله، ضمن نقد دو رمان با رویکرد تحلیلی - تطبیقی، عنصر شخصیت را در این دو اثر به صورت مقایسه ای تحلیل و بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که رمان مستور اگر چه در طرح مساله و پردازش زوایا، طرح و روایت داستانی به مانند رمان ژان باروا موفق بوده در نحوه پرداخت و فرجام، عمق و ژرفایی رمان دو گار را ندارد.
سبک شناسی انتقادی رویکردی نوین در بررسی سبک بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، سبکشناسی فارسی به وضعیت رکودی- پژوهشهای منفردی که اغلب سبک را جدا از بافت موقعیتی متن بررسی می کنند- دچار شده که خروج از آن ضروری است. راه حلی که در این مقاله پیشنهاد می شود، معرفی شاخههای جدید سبکشناسی و بازیابی ابزارهای مناسبی جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن یکی از گامهای نخست در این زمینه، مقالة حاضر به معرفی سبک شناسی انتقادی میپردازد و در معرفی این شاخه از سبک شناسی، به دو پرسش بنیادی پاسخ میدهد: 1. سبکشناسی انتقادی بر چه مبنایی متون را مطالعه و بررسی می کند؟ 2. سبکشناسی انتقادی در تحلیل متن از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ در این پژوهش، به مفاهیم «سبک»، «انتقادی»، «ایدئولوژی» و «قدرت» بهعنوان چهار مفهوم پایه در سبکشناسی انتقادی پرداخته می شود و سپس ابزارهایی که صاحب نظرانی ازقبیل فولر، سیمپسون و جفریز ارائه کردهاند، معرفی می شود. در پایان، به زمینههای سبک پژوهی انتقادی در ادبیات فارسی و پژوهشهایی که می توانند انتخابهای زبانی و سبک گسترش یافته در متن را با هدفِ نشان دادن ارتباط های پنهانی و ایدئولوژی پوشیدة متن تجزیه و تحلیل کنند اشاره می شود.
درآمدی بر نشانه شناسی در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
تحلیل جامعه شناختی شخصیّت در رمان بادبادک باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی رمان زمینة نقد و بررسی جامعه شناسانة بسیاری از آثار ادبی را که قابلیّت این گونه نقد را دارند،فراهم کرده است. این شاخه از جامعه شناسی ادبیّات، رمان را مادّة مطالعات خود قرار داده تا بتواند پیوند جامعه و ادبیّات و تأثیرهای متقابل این دو را نشان دهد و از این راه، به حقایق اجتماعی پیدا و پنهان جامعه و همخوانی آن با ساختار اثر ادبی بپردازد.اهمیّت و جایگاه شخصیّت در رمان و اجتماع، تحلیل جامعه شناختی شخصیّت ها را در حوزةجامعه شناسی رمان اقتضا می کند.آثار خالد حسینی از این لحاظ که او نویسنده ای است واقع گرا، قابلیّت نقد و بررسی جامعه شناسانه را دارد. او در رمانه ایش به وقایع و حقایق جامعة افغانستان پرداخته است و با طرح موضوع هایی مانند نژاد، قومیّت، جنگ و مهاجرت، سعی در آسیب شناسی مشکلات و معضلات اجتماعی و نقد آن داشته است. نویسنده در سیر حوادث تاریخی و تحوّلات اجتماعی رمان بادبادک باز به موضوع هایی می پردازد که جامعة افغانستان از آن رنج می برد. نگارنده در این پژوهش می کوشد با استفاده از چند عامل مهم که در شکل گیری شخصیّت در فضای جامعه و رمان مؤثّرند، با تحلیل جامعه شناختی شخصیّت های رمان بادبادک باز، موضوعات اجتماعی مطرح شده را ریشه یابی کند و تأثیر عوامل جامعه شناختی را در شکل گیریشخصیّت ها و شخصیّت پردازی نشان دهد.عوامل تأثیرگذار اجتماعی در شخصیّت پردازی مورد استفاده در این مقاله عبارتند از: تحوّلات اجتماعی و حوادث تاریخی، نقش شخصیّت در جامعه،رویارویی شخصیّت با دیگران، عوامل بازدارندةشخصیّت در اجتماع، بُعد درونی و بُعد اجتماعی شخصیّت.
بررسی عناصر جهان متن بر اساس رویکرد بوطیقای شناختی در «یوزپلنگانی که با من دویده اند» اثر بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی به دلیل وجود محدودیت هایی قادر به اتصال “جهان متن” به جهان خواننده و بررسی همه زوایای یک متن داستانی نیست، بدین منظور نیاز به نظریه ای است که هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه خلاقیت ادبی بتواند وارد فضای متن شود، نظریه ی جهان های متن در بوطیقای شناختی این امکان را ایجاد می کند. در این مقاله به تحلیل مجموعه ی داستان بیژن نجدی به نام “یوزپلنگانی که با من دویده اند”، با توجه به لایه های مختلف جهان های متن می پردازیم. پرسش این پژوهش این است که آیا نظریه ی “جهان متن” قادر به شناسایی عناصری که منجر به ساخت روایت داستان های نجدی می شوند، هست؟ و دیگر این که تولید و دریافت جهان داستانی نجدی چگونه از دیگر نویسندگان متمایز می شود؟ فرضیه ی پژوهش این است که سه لایه ی “جهان گفتمان”، “جهان متن” و “جهان زیرشمول” هر کدام بخشی از روایت داستانی را شکل می دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر این است که نجدی در آثار خود، با ایجاد عناصر مشترک در همه ی داستان ها جهان گفتمانی منسجمی ایجاد می کند و بدین سان داستان های مجزا را به صورتی نامرئی به هم مرتبط می کند که این ویژگی او را از دیگر نویسندگان متمایز می سازد. با توجه به مطالعه ی آثار او، هر جهان، می تواند جهان های دیگری را در خود درونه گیری کند و به شکل گیری فضای داستانی با شگردهای مختلف روایی بینجامد. درواقع، جهان های زیر شمول به ساخت روایت داستانی با استفاده از فعال سازی داستان های زیرساختی می انجامد که مشخصه ی اصلی آثار این نویسنده است.