فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵۹۵ مورد.
بررسی مؤلفه های زبانی شعر کودک در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترانه های عامیانه ویژه کودکان بخش مهمی از زندگی فرهنگی جامعه را تشکیل می دهد. این ترانه ها کارکردهای ایجاد نشاط و آرامش و پرورش و تربیت غیرمستقیم کودکان را نیز دارد. با بررسی نشانه های زبان شعر کودک در عامه سروده های کودکانه، درجه انطباق این اشعار با قواعد شعری و زبانی شعر رسمی مشخص می شود و می تواند فرضیه وجود الگویی نشانه ای-زبانی واحد در ساخت شعر کودک در هر دو شکل رسمی و عامیانه را اثبات نماید. بدین منظور مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناختی برجسته ترین نشانه های زبانی شعر کودک را در ترانه های کودکانه و لالایی های تالشی جنوبی بررسی کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد عامه سروده های کودکانه تالشی از قواعد شعری و نشانه های زبانی شعر کودک رسمی پیروی می کند. درجه این انطباق در نشانه موسیقی بیش از سایر نشانه ها و در نشانه یکپارچگی معنایی کمتر از دیگر نشانه های زبانی دیده شد. نیز نتایج یادشده از لالایی ها بیش از ترانه ها دریافت گردید.
فرایند تکرار در گویش کردی کلهری براساس نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فرایندهای واژه سازی در گویش کردی کلهری تکرار است که در آن، تمام یا بخشی از واژه تکرار، و واژه جدیدی ساخته می شود که یا معنای جدیدی دارد، یا بر معنای پایه تأکید دارد، و یا شدت آن را نشان می دهد. در این مقاله فرایند تکرار را در گویش کردی کلهری از دیدگاه نظریه بهینگی بررسی کرده ایم تا اولاً چگونگی فرایند تکرار در این گویش مشخص شود، ثانیاً در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی، که به نظریه تناظر مشهور شده است، فرایند تکرار را در این گویش تحلیل کنیم. داده های این تحقیق با روش میدانی (مصاحبه با گویشوران بومی) و روش اسنادی (فرهنگ های لغت گویش کردی کلهری) گردآوری شده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو نوع فرایند تکرار کامل و ناقص در گویش کردی کلهری وجود دارد، و با توجه به مرتبه بندی محدودیت های جهانی مطرح در نظریه بهینگی می توان انواع فرایند تکرار را در این گویش تحلیل نمود.
گندم در فرهنگ و گویش مردم تنگستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنگستان شهرستانی است در استان بوشهر با مرکز اهرم. اساس اقتصاد این شهرستان بر پایه کشاورزی، دامداری و ماهیگیری استوار است. مردم تنگستان به گویشی به نام «تنگستانی» یا «تنگسیری» سخن می گویند که از گویش های ایرانی دسته غربی، گروه گویش های جنوب غربی است. گندم از محصولات مهم کشاورزی این منطقه به شمار می آید. این محصول از آن رو برای مردم تنگستان اهمیت دارد که افزون بر درآمدزایی، ماده اولیه نان و بسیاری از خوراکی های محلی دیگر است. کاه و باقی مانده ساقه گندم برای علوفه چهارپایان کاربرد دارد و گاهی نیز گندم به جای پول نقد مبادله می شود. از این رو، کشت گندم عملی آیینی به شمار می آید که با آداب و رسومی خاص همراه است؛ اگر چه بسیاری از آیین ها و واژگان ثبت شده در این نوشتار، تنها در یاد و خاطره کشاورزان سال خورده یافت می شود. هدف این پژوهش از سویی، ثبت آداب و رسوم و آیین ها و از سویی دیگر، گردآوری واژگان و اصطلاحات مربوط به گندم در گویش تنگستانی است. آنچه در این نوشتار آمده حاصل پژوهش های میدانی و گفت و گو با کشاورزان سال خورده روستای جمالی، از توابع تنگستان است. مطالب در دو بخش تنظیم شده است: نخست، گندم در فرهنگ مردم تنگستان؛ دوم، واژگان و اصطلاحات مرتبط با گندم در گویش تنگستانی.
توالی صفات در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل تأثیرگذار بر توالی صفات در زبان فارسی از مسائل مهم این پژوهش است. برای این منظور، از پیکره ای نوشتاری و گفتاری، 3136 صفت بررسی شد. عوامل بررسی شده عبارت اند از: طول صفت، مشخصة اسمی (اسمی بودگی)، نزدیکی معنایی، مقایسه ناپذیری، طبقه بندی معنایی دیکسون، درجه بندی انتزاعی- عینی، تجانس معنایی و بار عاطفی، بسامد پیکره ویژه و بسامد. نتایج تحلیل نشان می دهد تمام متغیرهای فوق به غیر از متغیر معنایی دیکسون بر توالی صفات در زبان فارسی اثرگذارند. برای تعیین میزان تأثیر هریک از عوامل به بررسی چندعاملی پرداختیم. تحلیل آماری نشان داد که متغیر واجی مهم ترین عامل در پیش بینی توالی صفات است. عامل کاربردی بسامد پیکره ویژه در جایگاه دوم قرار دارد و عوامل معنایی شامل تجانس معنایی و بار عاطفی و متغیر درجه بندی انتزاعی- عینی در رتبة سوم. قدرت پیش بینی تحلیل برابر با 63 % بود، یعنی با استفاده از متغیرهای مذکور می توان تا میزان 63% توالی صفات را در زبان فارسی پیش بینی کرد.
مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کردی از کهن ترین زبانهای ایرانی و از شاخة شمال غربی آنهاست. این زبان به چندین گویش تقسیم می شود که در میان آنها کرمانجی بیشترین گویشور را در سطح جهان دارد. کرمانجها در منطقة وسیعی از آسیای میانه و خاورمیانه تا شرق اروپا زندگی می کنند. اکثر گروههای کرمانج ایرانی در زمان شاه عباس صفوی به دلایل سیاسی از نقاط غربی کشور به خراسان کوچانده شدند. بخشی از این اقوام سیصد سال بعد به امر نادرشاه افشار به نواحی کوهستانی شهرستان رودبار در جنوب استان گیلان مهاجرت کردند. مهاجرت های مذکور در طول تاریخ و جدا افتادن گروههای مختلف کرمانج از یکدیگر که خود به تضعیف جایگاه قومی و قدرت رسانه ای آنها انجامیده منجر به تأثیرپذیری این گویش از سایر زبانها شده است. در گویشِ کرمانجیِ خراسان، جایگاه ارگتیو (نظام کنایی) و جنس در اسامی و ضمایر، در مقایسه با کرمانجی معیار ضعیف شده است. در کرمانجی رودبار فراتر از تغییرات مذکور، و متأثر از ویژگی های دستوریِ زبان فارسی، گونة متفاوتی از مجهول ترکیبی شکل گرفته، نظام کٌنایی به نظام فاعلی- مفعولی تغییر یافته و نشانه های جنس از بین رفته است. این پژوهش، ضمن تدقیق در گویش کرمانجی گویشوران روستای گوفلِ شهرستان رودبار، می کوشد با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای- میدانی به بررسی تغییرات گویش کرمانجی رودبار نسبت به گونه های متقدم این گویش و دلایل این تغییرات بپردازد.
برخی عناصر گویشی در ساخت افعال متون دورة تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین ایران با توجه به گستردگی و تاریخ طولانی آن دارای گویش ها و گونه های زبانی متنوعی است. این گویش ها که از دیرباز در ایران رایج بوده اند، بر برخی از متون فارسی کهن نیز تأثیر گذاشته اند. این تأثیر در متون پیش از دورة مغول (دورة تکوین) بیش از دوره های دیگر زبان فارسی دیده می شود. برای نمونه در ساخت های فعلی دورة تکوین، عناصری دیده می شوند که مسلماً از گویش ها وارد زبان فارسی معیار شده اند. برخی از این عناصر که در مقالة حاضر بررسی شده اند عبارتند از: پیشوند فعلی «هاز-/ هوژ-» و گونه های آن، پسوند تاجیکی «-گی»، کاربرد نوعی خاص از افعال کمکی، پیشوند فعلی «بو-»، کاربرد غیرمعیار پسوند -ist ، ساخت های متعدی قیاسی و گونة گفتاری پسوند -ān . اغلب این عناصر هنوز تنها در گویش های ایرانی دیده می شوند.
گویش شناسی ادراکی؛ مطالعه ای موردی از ترکی آذری در شهرستان شبستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش شناسی ادراکی حوزه ای است که در آن درک و نگرش اهل زبان نسبت به مفاهیمی مانند مرزبندی جغرافیایی گویشِ خود و گویش های مناطق مجاور، اعتبار و منزلت اجتماعی گویش ها و نظایر آن مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش 64 گویشورِ چهار منطقه از شهرستان شبستر در شمال غرب تبریز (شامل شهرهای شبستر، شندآباد، دریان و خامنه) به طور تصادفی به عنوان آزمودنی های پژوهش انتخاب شدند. سپس محقق به کمک چهار نمونه صوتی ضبط شده از چهار منطقه مذکور و یک پرسشنامه محقق-ساخته، نگرش آزمودنی ها را در باره نمونه های صوتی ارزیابی کرد. یافته ها نشان می دهد که گروه میان سال و نیز گروه زنان در تشخیص دوری/نزدیکی گونه زبانی و نیز (غیر)همشهری بودن گوینده، موفق تر از گروه جوان و گروه مردان عمل می کنند و این امر با نتایج برخی مطالعات پیشین مانند دیرکز(2002) در آلمان کاملاً سازگار است. به این ترتیب درمی یابیم که در منطقه مورد مطالعه، میان سالان و زنان زبان آگاه ترند. همچنین مشخص شد که مرکزیت اداری و اقتصادی یک منطقه (شهر شبستر) باعث می شود تا گونه به کاررفته در آن منطقه از نظر گویشوران، گونه شهری تلقی شود. یکی دیگر از یافته های قابل تأمل در مطالعه حاضر این است که برخلاف پیش فرض رایج در مطالعات جامعه شناسی زبان، گونه زبانی کم جمعیت ترین شهر منطقه مورد مطالعه – خامنه- معتبرتر از سایر مناطق تشخیص داده شده است.
ساخت ارگتیو و فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش کرمانجی که دربخش هایی از خراسان نیز به آن تکلم می شود در واقع یکی از گویش های ایرانی شمال غربی است که به رغم هم جواری با بسیاری از زبان ها مانند فارسی، ترکی، عربی، روسی، و ارمنی و از دست دادن برخی از ویژگی های صرفی و نحوی خود، یکی از مهم ترین مشخصه های تمایزدهندة صرفی و نحوی به نام نظام حالت دهی ارگتیو- مطلق را حفظ نموده است. این نوع نظام حالت دهی ازجمله ویژگی هایی است که هنوز در برخی از گویش های ایرانی (مانند کرمانجی، تالشی، تاتی، بلوچی و غیره) باقی مانده است در حالی که در برخی دیگر (مانند فارسی معاصر،کردی مرکزی و جنوبی، لری، مازندرانی، گیلکی و غیره) به کلی از بین رفته است و جای خود را به انواع نظام های حالت دهی دیگر از جمله فاعلی- مفعولی داده است. در این تحقیق،ضمن بررسی انواع نظام های حالت، نخست نظام حالت ارگتیو در گویش کرمانجی در خراسان بررسی و آن گاه با مراجعه به تعدادی از موارد فروپاشی و تبدیل آن به نظام های دیگر، خصوصاً نظام حالت دهی افقی، نشان خواهیم داد که این گویش از نظام حالت ارگتیو گسسته برخوردار است.
فعل در گویش کلاسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستگاه فعل در گویش کلاسوری مختصات و ویژگی هایی دارد که آن را در تقابل با زبان فارسی و دیگر گویش های جنوب غربی ایران قرار می دهد. حتی در مواردی آن را از برخی از گویش های هم خانواده خود، نظیر هرزنی، تالشی، تاکستانی، چالی، اشتهاردی، سگزاری، خیارجی و ... که گروه زبان های شمال غربی ایران را تشکیل می دهند و احتمالاً جملگی از آذری باستان منشعب شده اند، متمایز می کند. برخی از این ویژگی ها که در بررسی های زبانی اهمیتی خاص دارند عبارت اند از: زوال تدریجی ماده مضارع و بنای اغلب صیغه های مشتق از آن از ماده ماضی؛ ساخت مضارع اخباری و ماضی استمراری از مصدر؛ همسانی کامل صیغه های ماضی مطلق و ماضی نقلی لازم و تمایز این دو فعل از جایگاه تکیه؛ کاربرد صفت فاعلی به عنوان ماده آینده و دیگر مختصات و ویژگی هایی که در مقاله حاضر به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
رویکردی کمینه گرا به توزیع نشانة نفی در جملات پرسشی بلی – خیر در گویش دشتستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش توصیفی - تحلیلی حاضر حاضر به بررسی توزیع نحوی نشانة نفی جمله در جملات پرسشی بلی خیر در گویش دشتستانی می پردازد. در این گویش، نشانة نفیِ جمله علاوه بر جایگاه منضم به فعل، در جایگاه ماقبل متمم های گروهی جمله و همچنین ابتدای جملات پرسشی بلی خیر قرار می گیرد. بر این اساس، با ارائة شواهدی چند، رفتار انتخابی این نشانه و نیز سازوکارهای حاکم بر توزیع آن در سلسله مراتب جمله در دو جایگاه منضم به فعل و غیرمنضم به فعل از منظر برنامة کمینه گرای چامسکی (1995؛ 2001) تببین می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که نشانة نفی در جایگاه ماقبل فعل، «پیشوند منفی» و در جایگاه ماقبل متمم های گروهی، «جزء قیدی منفی» است که هر یک در گروه های جداگانه ای تولید شده و با فعل در رابطة مطابقه شرکت می کنند. در جملات پرسشی بلی خیر، نشانة نفی به عنوان جزء قیدی منفی از جایگاه هستة گروه نفیِ غیرمنضم به فعل حرکت می کند و در جایگاه هستة گروه متمم نما قرار می گیرد تا ضمن اقناع معیار نفی، تعبیر پرسشی جمله را فراهم سازد. عدم تحقق این حرکت، ساختی غیردستوری تولید می کند.
پسوندهای اشتقاقی اصلی بلوچی امروز (گویش مرکزی بلوچستان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پسوندهای اشتقاقیِ اصلیِ بلوچیِ امروز (گویش مرکزی بلوچستانِ ایران)، که تاحدّی تحت تأثیر فارسی امروز است، بررسی شده است. داده های مقاله اغلب به صورت میدانی گردآوری شده و با روش تحلیلی توصیف شده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که 89 پسوند اشتقاقی در گویش مورد نظر وجود دارد، که از این تعداد، 8 پسوند پرکاربرد، 19 پسوند نسبتاً پرکاربرد، 50 پسوند کم کاربرد و 12 پسوند نسبتاً کم کاربرد است. به علاوه، در 16 پسوند از 89 پسوندِ به دست آمده، تأثیر زبان فارسی پیداست؛ و در نهایت، اینکه اشتقاق پسوندی یکی از زایاترین فرایندها در واژه سازیِ بلوچی است.
توصیف و تحلیل دو فرآیند کشش جبرانی و هماهنگی واکه ای در گویش پسیخانی: رویکرد بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، توصیف و تحلیل دو فرآیند واجی کشش جبرانی و هماهنگی واکه ای (ستاک امر) گویش پسیخانی در چهارچوب نظریة بهینگی پرینس و اسمولنسکی (1993 & 2004) است. روش این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است و داده ها به روش میدانی گردآوری شده اند. از پنج نفر گویشور، هریک به مدت یک ساعت مصاحبه به عمل آمد که در مجموع، پنج ساعت مصاحبه صورت گرفته است. نتایج نشان می دهند فرآیند کشش جبرانی، پیوسته در گویش پسیخانی با حذف همخوان های چاکنایی /h,?/ در واژه های تک هجایی در ساخت CVCC و نیز در واژه های دو هجایی در ساخت های هجایی cvc.cv(c) رخ می دهد و منجر به کشش جبرانی واکه در هجای اول می شود. همچنین کشش جبرانی ناپیوسته با حذف همخوان های چاکنایی /h,?/ در واژه های تک هجایی و دو هجایی نیز اتفاق می افتد. در فرآیند همگونی واکة کوتاه /e/ با واکة [u] ، گسترش مشخصة پسین بودن رخ می دهد و نیز تبدیل واکة افتادة //e به واکة افراشتة [ i] اتفاق می افتد که گسترش مشخصة افراشته بودن را نشان می دهد. همچنین بر اساس تحلیل داده ها، در پایان ثابت شد که فرآیند کشش جبرانی دارای بسامد وقوع بالاتری است.
دستگاه فعل در گویش گله داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی و توصیف دستگاه فعل در گویش گله داری اس ت. گله دار ش هری در ج نوب استان فارس و هم مرز با استان بوشهر است. گویش گله داری جزء شاخه جنوب غربی زبان های ایرانی نو است و از گویش های لری محسوب می شود که طی چندین سده همسایگی با گویش های منطقه، اثرپذیر و اثرگذار بوده است. در این بررسی، نخست شیوه ساختاری مصدر، ستاک حال و گذشته، صفت مفعولی، شناسه های فعلی در زمان های حال و گذشته، نمود، وجه و زمان، وند سببی، وند نفی و جهت بررسی می شوند، سپس فعل از نظر ساخت اشتقاقی و نحو مورد مطالعه قرار می گیرد.