در توصیف شخصیت و کرامت انسان از دو جهت میتوان سخن گفت،یکی درباره داشتهها و ظرفیت وجودی که از آن تعبیر به کرامت ذاتی میشود و یکی از بایدها و نبایدهایی که آن داشتهها را تقویت میکند و به کمال میرساند. بیشترین سخن پیشینیان درباره کرامت، درباره بایدهای اخلاقی بوده، در حالی که باید انسان را شناخت و ساختار هستیشناسانه او را کاوید و براساس آن نتیجهگیری کرد،از اینرو مهمترین مباحث این نوشته به مبانی کرامت انسان در قرآن و پیامدهای توجه به کرامت میپردازد و آنگاه نسبت آزادی با کرامت مورد توجه قرار میگیرد و مبانی این نسبت را در فرهنگ قرآنی میکاود و در نهایت به عامل بیتوجهی به کرامت و دغدغههای آینده بشریت بویژه بحران معنویت،که خطر جدی بشریت محسوب میشود و کرامت انسان را تهدید میکند مورد بحث قرار میدهد یادآور میشود و راه حل بشریت را آزادی و معنویت میداند.
امروزه پارلمان (مجالس قانونگذاری) قلب دموکراسیهای معاصر است. گسترة
وظایف و اختیارات نمایندگان، آنان را به عناصری مؤثر و نقش آفرین در ادارة
جوامع سیاسی تبدیل کرده است. اما به راستی ماهیت و چیستی نمایندگی در پارلمان
چگونه است؟
در این مقاله، علاوه بر بررسی و نقد برخی از مهمترین نظریات در بارة چیستی نمایندگی، برآنیم تا با کاوشی در قواعد و اصول حوزة حقوق عمومی و با استفاده از تقسیمبندی قراردادها به قراردادهای معیّن و غیرمعیّن و با توجه به ویژگیهای خاص نمایندگی و با در نظر گرفتن مؤلفهها و شاخصههای ویژة پیمان نمایندگی، به این پرسش پاسخ دهیم که ماهیت نمایندگی مجلس چیست و رابطة میان انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان از کدام نوع پیمانها و قراردادهاست
سخن دربارهی آفریدهای است که بیتردید معمای بزرگ قرون و اعصار بوده و هست؛ آفریدهای که فراز و فرودهای بسیار دارد و نشیبها، پستیها و بلندیهای فراوان در زندگی او به چشم میخورد. برخی متفکران از او تعبیر به موجودی ناشناخته میکنند. قرآن کریم نیز گاهی او را با صفات و فضائل بسیار عالی میستاید، و گاه او را با صفات و خصائل سخیف و پست نکوهش و سرزنش میکند. آنچه مسلم است دربارهی این موجود، که انسان نامیده شده است، پرسشهای بسیاری مطرح است. پرسشهایی که متفکرین، به طور دائم در طول قرون و اعصار، دربارهی آن اندیشیدهاند و بسیار هم اندیشیدهاند. برخی از آن پرسشها عبارتند از:
انسان دارای چه نیازها و گرایشهایی است؟ نیازهای اصیل و فطری او کدام است و نیازهای کاذب وی کدام؟ نیازهای انسان چگونه باید ارضاء شود؟ آیا ارضای آنها به هر نحو صحیح است یا نه؟
رابطهی انسان با خود چیست؟ رابطهی انسان با دیگران چیست؟ نقش انسان در تاریخ چیست؟ آیا انسان جامعه را میسازد؟ یا جامعه انسان را؟ آیا انسان سازندهی تاریخ است یا اسیر جبر تاریخ؟ آیا انسان موجودی آزاد است یا مجبور؟ ادیان چه نظری در رابطه با شناخت انسان و آزادی او دارند؟ قرآن کریم چه تعریفی از او داشته و آزادی انسان را چگونه مطرح میسازد؟ آیا قرآن کریم به همهی ابعاد انسان و آزادی او توجه کرده است یا نه؟ و در نهایت قرآن چه پاسخی و رهیافتی را در رابطه با پرسشهایی که به طور اختصار گفته شد، ارائه میدهد. اینها برخی از آن پرسشهایی است که در مورد انسان مطرح است.
این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ یکی از این پرسشها در رابطه با انسان و آزادی او، با رهیافت قرآنی است.
رابطه آزادی و جنسیت از پرنزاعترین مباحثی است که در طول تاریخ، به دلایل گوناگون، کانون توجه متفکران بوده است.
ادیان الهی به عنوان برترین مرجع تفسیر مفاهیمی مانند آزادی و برابری، بهترین ملجأ برای پاسخگویی به مسائل فرهنگی ـ اجتماعی میباشند که در هر زمان به صورتی نو مطرح میگردند و به اقتضای رخدادهای جدید، پاسخهای متفاوتی میطلبند. نوشتار حاضر برای فهم حدود آزادی جنسیتی در برخورداری از حقوق گوناگون در ادیان بزرگ وحیانی اسلام، یهودیت و مسیحیت، برابری در مسئله خلقت را به عنوان ریشه اختلافات مورد بررسی قرار داده است. فرعیت و فروتر بودن زن در خلقت و گناه اولیه حضرت حوّا، بر اساس باورهای دینی یهودیان و مسیحیان، نزد برخی از آنها، عامل توجیه بعضی نابرابریها تلقّی گردیده است. قرآن در این رابطه، پرده از بسیاری حقایق برمیدارد.