یکی از انواع علوم قرآنی، تعیین مبهمات آن است. منظور از مبهمات قرآن ، افراد، مکانها، زمانها، اقوام و اشیایی است که در آیات قرآن به شکل مبهم از آنها سخن به میان آمده است و مصداق آنها به روشنی معیّن نیست. همچنین برخی جزئیات قصص قرآن و امور غیبی مانند حقیقت فرشتگان، ابلیس، جن و بهشت نیز از جمله مبهمات محسوب می شود. برخی مفسران برای تبیین آنها، به آنچه از متن قرآن فهمیده می شود، اکتفا می کنند، گروهی دیگر به روایات متوسل شده و تا جایی پیش می روند که از هر روایت اسرائیلی نیز روی گردان نیستند و با اشتیاق فراوان به نقل آنها می پردازند، البته یکی از بسترهای نقل روایات اسرائیلی نیز مبهمات است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی تطبیقی دو تفسیر المنار و الفرقان درباره جایگاه و نقش روایات در تبیین مبهمات قرآن سامان یافته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که این تفاسیر جزء گروه اول بوده و به شدت از روایات و به خصوص اسرائیلیات در تبیین مبهمات پرهیز نموده ، و به آنچه از قرآن فهمیده می شود، بسنده کرده اند. برخی از مهم ترین دلایل روی گردانی آنان از روایات در تبیین مبهمات، عبارتند از: سکوت خداوند در بیان جزئیات بیشتر در این آیات، ضعف در روایات تفسیری، وجود اسرائیلیات در روایات و مشکل نقل به معنا در روایات.