فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۶۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
معرفت نفس به ویژه ارتباط آن با خداشناسی همواره از موضوعات اصلی مورد توجه فیلسوفان و عرفای اسلامی بوده است. به طوری که, کمتر فیلسوف و عارفی یافت میشود که از معرفت نفس و رابطة آن با خداشناسی سخن نگفته باشد. از این میان، مقالة حاضر در پی آن است که نظرگاه ابن عربی و ملاصدرا را درباره ارتباط خودشناسی و خداشناسی در قالب تقریرهایی از جمله: صورت، انسان کامل، نقص، وجود رابط، احدیت و ظهور و امتناع ارائه دهد. افزون بر آن، به مراحل ارتباط معرفتی نفس و حق و نوع شناخت در خودشناسی و خداشناسی اشاره میشود.
عرفان و تصوف
نگاهی به عرفان اسلامی و احیای آن در مکتب امام خمینی (ره) (1)
حوزه های تخصصی:
عناصر و مؤلفه های عرفان نظری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
نگاهی نو به نسبت وحدت شخصی و وحدت تشکیکی وجود
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد ارائه دیدگاهی نو در باره نسبت میان «وحدت شخصی وجود» در حوزه عرفان و «وحدت تشکیکی وجود» در حوزه فلسفه است. در همین راستا با تکیه بر ادبیات، قواعد و روشهای مختلف آنها، این دو دیدگاه وحدت گرا را نه در طول و عرض هم که در دو حوزه مختلف معرفتی و متناظر بر یکدیگر می داند. بر همین اساس این دو موضوع را در کتب فیلسوف شهیر مشرق زمین جناب صدرالمتالهین دنبال کرده و با ارائه تقدم و تاخر آثار ایشان بر پذیرش توامان این دو رویکردهستی شناسانه در آثار ایشان تاکید می ورزد.
جستاری در معرفت و عرفان
حوزه های تخصصی:
دست یافتن به سعادتِ واقعی در زندگی، هر انسان حکیم و فرزانه ای را وادار می کند که از خود، شناختی صحیح داشته باشد، و از آنجایی که حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد و روح انسان مجرد است، شناخت آن منوط به هستی شناسی می گردد. لذا ضرورت طرح مساله عرفان و معرفت روشن می گردد. عرفان نوعی روش زندگی است که محبت به خدا و شناخت حقیقت، ارکان اصلی آن محسوب می گردد و عارف شخصی است که به مرتبه شهود ذات و صفات و اسماء الهی نایل گشته است. در این مقاله با استفاده از منابع مستند بر شناسایی عرفان و معرفت و عارف کوشش هایی انجام گرفته است.
فطری بودن معرفت خدا
عقل در نگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل خصصیه مهم آدمی و ابزار ارزشمند او، در شناخت حقایق است. تکیه و تاکید زیاد فلاسفه به آن، خصوصا در درک مسایل ماوراالطبیعی، انگیزه ای برای مخالفت عارفان با آنان شده است. ابن عربی در آثار خود عقل را عاقلانه به نقد کشیده و مواضع توانایی و ناتوانی آن را تبیین کرده است. وی توانایی عقل را صرفا در حوزه طبیعت و معیشت می داند؛ اما در قلمرو ماورا طبیعت و در شناخت حق تعالی، عجز آن را نمایان می سازد؛ چرا که علم به شییی اولا مستلزم احاطه عقل بر آن است و ثانیا عقل مقید است و مقید را بر مطلق راهی نیست و ثالثا مواد معرفتی عقلانی، سنخیتی با معارف آن عالم ندارد.
خدا از نظر عرفان
حوزه های تخصصی:
«عرفان» علم خداشناسی وتوحید است. دراین مقاله به خداشناسیِ عرفانی پرداخته می شود و با نگاهی به نظریه های «وحدت وجود»و«وحدت شهود»،اصلی ترین عقیده هادراین باره بررسی وبانگاهی انتقادی به تحلیل های مخالفان پاسخ داده شده ونتیجه می گیرد که عارف، یکتاپرستِ واقعی است.ازنظر عارفان خدا«یکی» است(توحید خالص) که«دو» و«غیر» ندارد.(به قولی وجودلابشرط مقسمی است.) نباید درکنار وحدت به کثرت هم اصالت داد،زیرا هر نوع ثنویت وچندگانگی مردود است.خداوند، آن گنجِ مشتاقِ ظهور، هم باطنِ هستی (غیب، وحدت، تجلی بر خویش، فیض اقدس،حضرت اسماء) وهم ظاهرِ هستی (شهود، کثرت،خیال، فیض مقدس، مظاهر اسماء)،هم اول وهم آخر است. پس وجود وهستی واحد ویگانه است و غیر ازحق چیزی موجود نیست. به قولی حق، شخص است وعالَم (ماسوی الله) سایه اوست ودر اسماء متعدد، خویش رابر خویش عیان می سازد.(همه اسماء دلالت برمسمائی واحد دارند.) نوری است که انکشافْ ذاتی اوست. زیبارویی است که تاب مستوری ندارد، بلکه همان سایه ها نیز هم حق اند وهم غیرحق، مخلوقات آینه هایی هستند که جمال واسماء جمیلِ اورا نمایش می دهند وانسان تصویر کاملی از اوست. از ابوسعید خراز پرسیدند که خدارا چگونه شناختی؟گفت: ازراه جمع نقیضان. تمامت هستی هم اوست(هویاتشبیه) وهم «نااو» (هولاهو یاتنزیه) این همان نظریه «وحدت شخصی وجود» وهمان گفته عارفان ایرانی وابن عربی است که درک آ ن نیازبه ذوق عرفانی دارد.
نظام واره تجلی در مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
تحلیل عالم به معنای ماسوی الله، پس از وحدت وجود، از اساسیترین مسائل عرفان نظری است. این نوشتار ضمن برشماری مقدمات لابدی بحث، تجلّی را به منزله نظامی که متصدی تبیین و تحلیل کثرات است، بررسی میکند.
ویژگی این مقاله، اتقان انتساب مدعیات به اهل عرفان وبه خصوص نحله محییالدینی است، این ویژگی از آنجا مهم مینماید که در برخی از یادداشتهای محققان، بعضی تصورات غیرواقعی، به گونه جازمانه به شیخ اکبر نسبت داده میشود. تنها راه پیشگیری ازاین آسیب پژوهشی در همه حوزهها از جمله عرفان نظری، التزام به طرح دقیق نظرات مورد تحقیق است، به گونه ای که آشکارکنندة عبارات اهل عرفان باشد. از این رو، روش نویسنده، توجه دو چندان به ذکر راویگونه کلمات شیخ اکبر و شارحان وی، آمیخته به تحلیل آنهاست.