یکی از روش های دستیابی به علوم انسانی اسلامی (علم دینی)، اجرای نظام های اجتماعی اسلامی در متن زندگی عینی است. تحقّق یافتنِ نظام های اجتماعی موضوع مطالعه پژوهشگران را دگرگون می کند و امکان مطالعات جدید و در نتیجه، شناسایی عناصر جدیدی در زندگی اجتماعی را فراهم می کند. برای تحقق عینی و تدریجی نظام های اجتماعی اسلامی می توان از برنامه ریزی برای اصلاح سبک زندگی متناسب با جهان بینی اسلامی استفاده کرد. سبک زندگی از سویی مسیر اصلاحات در نظام های اجتماعی است و از دیگر سو، روشی برای ممکن ساختن مطالعه کنشگران اجتماعی است. در عرصه تربیت رسمی، مدرسه محیط قابل کنترلی است که با برنامه ریزی برای اصلاح سبک زندگی مرتبط با آن، اهداف آموزش و پرورش پیگیری و مطالعات تربیتی تسهیل می شود. در این مقاله با معرفی ویژگی های سبک زندگی نشان داده می شود که اصلاح برنامه ریزی شده سبک زندگی راهکار مناسبی برای تحقق نظام تربیتی اسلام و در نتیجه، بسترسازی برای دستیابی به علوم تربیتی اسلامی است.
هدف اصلی این پژوهش، نقد و بررسی دلالت های تربیتی در- جهان- هستن از دیدگاه هایدگر می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش فلسفی بهره گرفته شد. بدین ترتیب، نخست به در- هستن و جهانیت جهان از منظر هایدگر پرداخته شد، سپس ابزار و نحوه دسترسی به این جهان و اشیاء و دلالت های تربیتی آن مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه، به منظور پرداختن به خودی که با در- جهان- هستن بنا می شود، مکان مندی و تاریخ مندی دازاین و داسمن مورد مداقه قرار گرفت. در پایان ضمن ترسیم الگوی تعلیم و تربیت از منظر هایدگر و نقد دیدگاه های او، امکان گفتگوی دین و تفکر او بررسی شد و الگوی مینوی تعلیم و تربیت ارائه شد. در این الگو خداوند مبدأ، آفریننده و کارگردان جهان و دازاینِ تاریخ مند است و خداوند به واسطه رسولان خود در برهه های زمانی مختلف، هنجارهای حاکم بر جوامع بشری را تغییر داده است. غایت تعلیم و تربیت در این دیدگاه نیز دازاین اصیلی است که رو به سوی پروردگار دارد و علاوه بر بررسی مدام افکار، اعمال و رفتارهای خویش که سبب اصلاح آن ها و حرکت رو به جلوی جامعه خویش است، در برابر کارگردان صحنه نیز مسئول و پاسخگو می باشد.
از عصر نوزایی به بعد، همزمان با رخنه در پیکرة دین، این سؤال مطرح شد که آیا بدون دین و خدا، نمی توان خوب و اخلاقی بود؟ این سؤال اصل رابطة دین و اخلاق را می جوید، سؤال مترتب بر آن، در باب کیفیت رابطة این دو بود. دین و اخلاق قابل تفکیک نیستند. عمده گزاره های اخلاقی فطری یا عقلی اند، اما در هر حال، به دین نیازمندند.تأیید، توسعه، تحدید، انگیزش، تشویق و تضمین اجرای رفتارهای اخلاقی از جانب دین، برخی از نیازهای اخلاق به دین است. اخلاق دینی به پرورش و تربیت نیاز دارد. با روش های متعدد در عرصه های نگرشی، گرایشی، کنشی، تربیت اخلاقی حاصل می شود. در برابر، قرائت سکولاریستی، اخلاق را از دین جدا دانسته، برای انسان کمال معنوی قایل نیست، بلکه به اخلاقی قایل است که رفاه دنیوی را فراهم می آورد و با دخالت دین در امور زندگی مخالف است. هستی شناسی مادی مبنای اصلی این تفکر است.
هدف پژوهش حاضر مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بود. این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بالای 16 سال دوره متوسطه شهر شیراز بود. نمونه های پژوهش 160 دانش آموز(80 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 80 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری قضاوت اخلاقی از مقیاس قضاوت اخلاقی(گیبز و همکاران،1992) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، در سطح (001/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه دختران و پسران در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که هرگونه برنامه ریزی در زمینه ارتقاء ارزش های اخلاقی و درونی شدن آن، با توجه به رشد شناختی دانش آموزان انجام شود. زیرا بین رشد اخلاقی و رشد شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد.