آثار فردى و اجتماعى برائت
آرشیو
چکیده
متن
تمام احکام اسلام داراى حکمت و مصلحت است; در پاره اى از کتاب ها و روایات به حکمت هاى برخى از احکام و عبادت ها اشاره شده است. البته گاهى عقل و اندیشه آدمى هم مى تواند به فلسفه بعضى از احکام پى ببرد یا حداقل احتمالاتى براى آنها قائل شود. آنچه پیرامون فلسفه و حکمت برائت در فرد و جامعه مى توان ذکر کرد, به قرار ذیل است:
1 ـ عدم شرکت در شر و تباهى
کسى که با کفار و مشرکان یا اهل معصیت پیمان دوستى داشته باشد, به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر عقیده و عمل آنان مهر صحت زده و قهرا به باورهاى خویش پشت نموده و لذا عاملى در تقویت اهل باطل مى شود و به بنیان هاى اعتقادى خویش ضربه مى زند. بدیهى است که چنین شخصى به فریضه نهى از منکر هم بى اعتنا خواهد بود و از این رو, باید او را شریک مجرمان دانست. در حدیثى از حضرت صادق علیه السلام آمده است: هرکس همسایه گنهکارى داشته باشد و او را از گناه بازندارد, شریکش خواهد بود.(1)
2 ـ زندگانى فعال و پویا
انسان مومن به سبب پیمانى که با خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام بسته است, نمى تواند در قبال کفر, شرک, عصیان و بدعت ها ساکت نشسته و هیچ عکس العملى, ولو قلبى و فکرى, از خود بروز ندهد. او حیات طیب خویش را در گرو این واکنش مى بیند و الا مرده اى بیش در بین زندگان نیست; همان گونه که امیرمومنان علیه السلام مى فرماید: هرکس منکر را با قلب و زبان و دستش انکار نکند, او مرده اى در میان زندگان است.(2)
بدیهى است که وقتى امکان انکار منکر با دست و زبان نباشد, حداقل انسان باید در قلب و اندیشه اش از آن بیزارى بجوید.
3 ـ ممانعت از رشد و اشاعه منکر
هرگونه ظلم, گناه و فساد, چه کوچک و چه بزرگ, منکر و تباهى به شمار مى رود و به تناسب سستى و کوتاهى در رویارویى با آن, جامعه اسلامى در تیررس مفاسد آن قرار مى گیرد. در صورتى که مومنان استراتژى خود را در مواجهه با تبهکاران و معاندان اعلان نکنند و از آنان و اعمالشان تبرى نجویند, فساد و فحشا ریشه دوانده و آتش تباهى آن, خرمن جامعه را خواهد سوزاند.
در روایتى از رسول خدا(ص) آمده است که: هرگاه اهل شک و بدعت گزاران را دیدید, برائت از آنان را اظهار کنید و زیاد به آنها دشنام دهید و بد بگویید و طعن و بهتان بزنید تا طمع فساد در اسلام نکنند و مردم از آنان بر حذر باشند و بدعت هایشان را نیاموزند...(3)
4 ـ پایه و اساس دین
با نگرشى خاص و واقع بینانه مى توان گفت که پایه و اساس دین را حب و بغض تشکیل مى دهد; حب و دوستى نسبت به زیبایى ها و آثار آن و بغض و کینه نسبت به زشتى ها و آثار آن. زیبایى ها یا مربوط به ذات موجودات است, یا مربوط به صفات آنها و یا افعالشان و زشتى ها هم چنین است. از همین منظر است که ما به ذات و صفات و افعال حضرت حق و انبیا و ائمه علیهم السلام عشق مى ورزیم و از کفار و مشرکان و سیرت و عمل زشت آنها و عصیان عصیانگران اظهار تنفر مى کنیم. به دلیل ارزش و اهمیت فراوان این موضوع و نگرش خاص است که حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: هرکس دوستى و دشمنى او بر پایه دین نباشد, دین ندارد.(4)
در حدیثى از پیامبر(ص) آمده است: اساس اسلام, دوستى من و اهل بیت من است.(5)
5 ـ مسئولیت آگاهان
وقتى بدعت در دین وارد شود, هنگامه برائت فرامى رسد و این از مسئولیت هاى آگاهان امت اسلامى است. البته نباید از نظر دور داشت که انسان به تناسب اطلاعاتى که از احکام و سنن الهى و گفتار معصومان علیهم السلام دارد, مصداق عالم به شمار مىآید و هرگاه مشاهده کند حکم و دستورى که جزو دین نیست, با خدعه و نیرنگ بدعت گزاران داخل دین شده, باید موضع گیرى کند و دانش خویش را اعلام و اعلان کند; در غیر این صورت, از رحمت الهى دور شده و مورد خشم او واقع مى شود. رسول خدا(ص) مى فرماید: وقتى بدعت ها میان امتم ظاهر شود, دانشمند بایستى علم خود را اظهار کند; و الا لعنت خداوند بر او باد.(6)
6 ـ جلوگیرى از گسترش عذاب
نفرت قلبى و ابراز و اظهار بیزارى از کفر, شرک و معصیت, کم ترین وظیفه غیرتمندان و اهل ولایت است; در غیر این صورت, زمانى که خشم الهى فرارسد, دامنه آن جهان شمول مى شود. امیرمومنان علیه السلام مى فرماید: خداوند به حضرت شعیب وحى کرد که صدهزار نفر از قوم تو را هلاک مى کنم; چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان.
شعیب عرض کرد: اشرار باید نابود شوند, اما خوبان چرا؟! پاسخ شنید:
زیرا آنان با اهل معصیت سازش کرده و به خاطر خشم و غضب من خشمگین نشدند و سکوت کردند.(7)
7 ـ شرط ایمان به خداوند و روز قیامت
در آیه 22 سوره مجادله آمده است: (لاتجد قوما یومنون بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لوکانوا ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم); هیچ گروهى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند; هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا بستگان شان باشند.
8 ـ جداسازى صفوف
بدیهى است که با اعلان برائت قولى یا عملى, صفوف حق از باطل و خودى از غیر خودى مشخص مى گردد و نیز از این طریق مى توان صراط مستقیم الهى را شناخت و طبق آن, گام برداشت.
9 ـ طریق تبعیت از رهبران اسلامى
تنها طریق براى پیروى از ائمه و رهبران اسلامى, پیروى از موضع گیرىهاى قولى و عملى آنان در مواجهه با دشمنان داخلى و خارجى است.
10 ـ اعلان برائت از واجبات مهم
یکى از فرامین مورد تإکید خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام اعلان برائت از ظالمان و فاسقان و غاصبان و اهل شرک, کفر و نفاق و بدعت گزاران و دشمنان دین است. زیرا که اقرار و ایمان به خداوند و رسول و ائمه, جز با برائت از دشمنان آنان کامل نمى شود.
شیخ صدوق(ره) در این باره گوید: اعتقاد ما در مورد ظالمان[ به حقوق ائمه] آن است که آنان ملعون مى باشند وبیزارى از آنها واجب است... و اقرار به خدا و رسول او و ائمه علیهم السلام جز با بیزارى از دشمنان شان کامل نمى شود. (8)
11 ـ کمال دین
از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمودند: کمال دین, ولایت ما و بیزارى از دشمنان ماست.(9)
12 ـ نشان صداقت در حب اهل بیت علیهم السلام
در روایتى آمده که شخصى به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: فلان شخص نسبت به شما اظهار دوستى مى کند; اما در برائت از دشمنان شما, ضعیف است. امام فرمود: هیهات! دروغ مى گوید کسى که ادعاى محبت ما را مى کند اما از دشمن ما بیزارى نمى جوید. (10)
13 ـ عامل اتحاد
عقاید و باورهاى مشترک, طریقى براى نائل شدن به اتحاد است که در اسلام جنبه حیاتى و استراتژیک دارد. به تناسب فراوانى نقاط اشتراک, قوت اتحاد هم فزونى مى گیرد و هر اندازه عامل مشترک مهم تر باشد, اتحاد از ریشه مستحکم ترى برخوردار خواهد بود. از آن جا که به تعبیر برخى احادیث, ایمان چیزى جز حب و بغض نیست(11) و افضل اعمال, حب براى خدا و بغض براى خداست (12), مى توان به جایگاه رفیع تولى و تبرى و اثر آن در اتحاد پى برد.
14 ـ عامل ثبات عقیده
در اسلام به مسإله تلقین و نقش شگفت آن در ثبات عقیده, توجه خاصى شده است که به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:
هر مسلمان در هر روز حداقل نه بار در تشهد به وحدانیت خداوند شهادت مى دهد که اگر شهادت هاى غیر مستقیم را در سوره توحید به این رقم اضافه کنیم و نمازهاى مستحبى را به آن بیفزاییم, بیشتر مى شود. در بسیارى از زیارت ها و ادعیه و اعمال به اصل تولى و تبرى به طور مستقیم و غیرمستقیم, اشاره شده است. مثلا در زیارت امام حسین در حرم على(علیهماالسلام) و زیارت حضرت امیر علیه السلام در روز غدیر و زیارت مخصوص امام على علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا و در اعمال روزهاى ماه رمضان و اعمال روز عید غدیر و اعمال روز عاشورا و اعمال مسجد کوفه.
بدون شک, یکى از حکمت هاى این برائت که در لابه لاى اعمال و زیارت ها و دعاها نهفته, تثبیت اصل تبرى در روح و ضمیر انسان است تا با نهاد انسان عجین شده و زمینه ظهور آثار آن را در دنیا و آخرت فراهم آورد.
15 ـ مصداق غیر خودى
کسى که بر خلاف باورها و اعتقاداتش دست دوستى به دشمنان خدا مى دهد, از جرگه مومنان خارج گشته و در صف ظالمان و معاندان حق در مىآید. براى این که عنوان غیر خودى و ظالم بر ما اطلاق نشود, بایستى با یهود, نصارا, کفار, مشرکان و معاندان حق, هرچند که جزو خویشان ما باشند, از در دوستى وارد نشده, از آنها اظهار تنفر و برائت نماییم. در آیه 51 سوره مائده آمده است:
اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارا را به عنوان اولیاى خویش برنگزینید. آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى از شما که با آنها دوستى کنند, به صف آنان در خواهند آمد.
در آیه 23 سوره توبه مى خوانیم:
اى کسانى که ایمان آورده اید! هرگاه پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیح دهند, آنها را ولى و دوست خویش قرار ندهید. و کسانى از شما که آنها را ولى خود قرار دهند, ستمگرند.
همچنین در آیه هاى 8 و 9 سوره ممتحنه آمده است:
خداوند شما را از نیکى و عدالت نسبت به کسانى که بر سر دین شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند, نهى نمى کند... تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى کند که در امر دین با شما جنگیدند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندنتان کمک کردند. هرکس با آنان رابطه دوستى داشته باشد, ظالم و ستمگر است.
16 ـ نقطه آغاز مبارزه با منکر
بدون تردید نقطه آغازین مبارزه با منکر, برائت و انزجار انسان مومن است. البته لازم نیست حتما بیزارى از منکر اعلان شود تا زمینه نهى از آن فراهم گردد; همین قدر که قلبا از شرک, کفر, گناه و معصیت کاران متنفر باشیم, مبارزه آغاز مى شود و این برائت و بیزارى تا وقتى که حق و حقیقت جاى باطل را بگیرد, بر قرار است. در آیه 4 سوره ممتحنه آمده است:
براى شما در ابراهیم و همراهان او سرمشقى نیکوست, در آن هنگامى که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى پرستید, بیزاریم; ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید...
از آیه فوق مى توان مطلب کلى ترى نتیجه گرفت و آن, این که برائت و بیزارى از تباهى ها و منکرات و اهل آنها باید پیش از شروع درگیرى با اهل معصیت باشد و تا ریشه کن شدن آن, تداوم داشته باشد; در غیر این صورت, موفقیت لازم به دست نمىآید و مبارزه متوقف مى شود.
پى نوشت ها:
1 ـ الحکم الزاهره, ترجمه انصارى محلاتى, ص 362.
2 ـ تهذیب, ج 6, ص 181.
3 ـ وسائل الشیعه, باب 39, وجوب البرائه من اهل البدع, به نقل از گناهان کبیره, آیت الله دستغیب, ج 2, ص 361.
4 ـ وسائل, ج 11, ص 440, به نقل از ترجمه الحکم الزاهره, ص 362.
5 ـ مقدمه فتح البارى, ابن حجر, ص 434, به نقل از پاسدار اسلام, ش 175, ص 28.
6 ـ کافى, ج 1, ص 54, به نقل از ترجمه الحکم الزاهره, ص 63.
7 ـ پیام حوزه, ش 28 و 29, ص 238 و 239.
8 ـ ر.ک: بحارالانوار, ج 8, ص 366.
9 و 10 ـ همان, ج 27, ص 58.
11 ـ ر.ک: روضه کافى, ص 80.
12 ـ ر.ک: جامع الاخبار, باب الحب فى الله, ص 352.
1 ـ عدم شرکت در شر و تباهى
کسى که با کفار و مشرکان یا اهل معصیت پیمان دوستى داشته باشد, به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر عقیده و عمل آنان مهر صحت زده و قهرا به باورهاى خویش پشت نموده و لذا عاملى در تقویت اهل باطل مى شود و به بنیان هاى اعتقادى خویش ضربه مى زند. بدیهى است که چنین شخصى به فریضه نهى از منکر هم بى اعتنا خواهد بود و از این رو, باید او را شریک مجرمان دانست. در حدیثى از حضرت صادق علیه السلام آمده است: هرکس همسایه گنهکارى داشته باشد و او را از گناه بازندارد, شریکش خواهد بود.(1)
2 ـ زندگانى فعال و پویا
انسان مومن به سبب پیمانى که با خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام بسته است, نمى تواند در قبال کفر, شرک, عصیان و بدعت ها ساکت نشسته و هیچ عکس العملى, ولو قلبى و فکرى, از خود بروز ندهد. او حیات طیب خویش را در گرو این واکنش مى بیند و الا مرده اى بیش در بین زندگان نیست; همان گونه که امیرمومنان علیه السلام مى فرماید: هرکس منکر را با قلب و زبان و دستش انکار نکند, او مرده اى در میان زندگان است.(2)
بدیهى است که وقتى امکان انکار منکر با دست و زبان نباشد, حداقل انسان باید در قلب و اندیشه اش از آن بیزارى بجوید.
3 ـ ممانعت از رشد و اشاعه منکر
هرگونه ظلم, گناه و فساد, چه کوچک و چه بزرگ, منکر و تباهى به شمار مى رود و به تناسب سستى و کوتاهى در رویارویى با آن, جامعه اسلامى در تیررس مفاسد آن قرار مى گیرد. در صورتى که مومنان استراتژى خود را در مواجهه با تبهکاران و معاندان اعلان نکنند و از آنان و اعمالشان تبرى نجویند, فساد و فحشا ریشه دوانده و آتش تباهى آن, خرمن جامعه را خواهد سوزاند.
در روایتى از رسول خدا(ص) آمده است که: هرگاه اهل شک و بدعت گزاران را دیدید, برائت از آنان را اظهار کنید و زیاد به آنها دشنام دهید و بد بگویید و طعن و بهتان بزنید تا طمع فساد در اسلام نکنند و مردم از آنان بر حذر باشند و بدعت هایشان را نیاموزند...(3)
4 ـ پایه و اساس دین
با نگرشى خاص و واقع بینانه مى توان گفت که پایه و اساس دین را حب و بغض تشکیل مى دهد; حب و دوستى نسبت به زیبایى ها و آثار آن و بغض و کینه نسبت به زشتى ها و آثار آن. زیبایى ها یا مربوط به ذات موجودات است, یا مربوط به صفات آنها و یا افعالشان و زشتى ها هم چنین است. از همین منظر است که ما به ذات و صفات و افعال حضرت حق و انبیا و ائمه علیهم السلام عشق مى ورزیم و از کفار و مشرکان و سیرت و عمل زشت آنها و عصیان عصیانگران اظهار تنفر مى کنیم. به دلیل ارزش و اهمیت فراوان این موضوع و نگرش خاص است که حضرت صادق علیه السلام مى فرماید: هرکس دوستى و دشمنى او بر پایه دین نباشد, دین ندارد.(4)
در حدیثى از پیامبر(ص) آمده است: اساس اسلام, دوستى من و اهل بیت من است.(5)
5 ـ مسئولیت آگاهان
وقتى بدعت در دین وارد شود, هنگامه برائت فرامى رسد و این از مسئولیت هاى آگاهان امت اسلامى است. البته نباید از نظر دور داشت که انسان به تناسب اطلاعاتى که از احکام و سنن الهى و گفتار معصومان علیهم السلام دارد, مصداق عالم به شمار مىآید و هرگاه مشاهده کند حکم و دستورى که جزو دین نیست, با خدعه و نیرنگ بدعت گزاران داخل دین شده, باید موضع گیرى کند و دانش خویش را اعلام و اعلان کند; در غیر این صورت, از رحمت الهى دور شده و مورد خشم او واقع مى شود. رسول خدا(ص) مى فرماید: وقتى بدعت ها میان امتم ظاهر شود, دانشمند بایستى علم خود را اظهار کند; و الا لعنت خداوند بر او باد.(6)
6 ـ جلوگیرى از گسترش عذاب
نفرت قلبى و ابراز و اظهار بیزارى از کفر, شرک و معصیت, کم ترین وظیفه غیرتمندان و اهل ولایت است; در غیر این صورت, زمانى که خشم الهى فرارسد, دامنه آن جهان شمول مى شود. امیرمومنان علیه السلام مى فرماید: خداوند به حضرت شعیب وحى کرد که صدهزار نفر از قوم تو را هلاک مى کنم; چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از خوبان.
شعیب عرض کرد: اشرار باید نابود شوند, اما خوبان چرا؟! پاسخ شنید:
زیرا آنان با اهل معصیت سازش کرده و به خاطر خشم و غضب من خشمگین نشدند و سکوت کردند.(7)
7 ـ شرط ایمان به خداوند و روز قیامت
در آیه 22 سوره مجادله آمده است: (لاتجد قوما یومنون بالله والیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لوکانوا ابائهم او ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم); هیچ گروهى را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمى یابى که با دشمنان خدا و رسولش دوستى کنند; هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا بستگان شان باشند.
8 ـ جداسازى صفوف
بدیهى است که با اعلان برائت قولى یا عملى, صفوف حق از باطل و خودى از غیر خودى مشخص مى گردد و نیز از این طریق مى توان صراط مستقیم الهى را شناخت و طبق آن, گام برداشت.
9 ـ طریق تبعیت از رهبران اسلامى
تنها طریق براى پیروى از ائمه و رهبران اسلامى, پیروى از موضع گیرىهاى قولى و عملى آنان در مواجهه با دشمنان داخلى و خارجى است.
10 ـ اعلان برائت از واجبات مهم
یکى از فرامین مورد تإکید خدا و رسول و ائمه اطهار علیهم السلام اعلان برائت از ظالمان و فاسقان و غاصبان و اهل شرک, کفر و نفاق و بدعت گزاران و دشمنان دین است. زیرا که اقرار و ایمان به خداوند و رسول و ائمه, جز با برائت از دشمنان آنان کامل نمى شود.
شیخ صدوق(ره) در این باره گوید: اعتقاد ما در مورد ظالمان[ به حقوق ائمه] آن است که آنان ملعون مى باشند وبیزارى از آنها واجب است... و اقرار به خدا و رسول او و ائمه علیهم السلام جز با بیزارى از دشمنان شان کامل نمى شود. (8)
11 ـ کمال دین
از امام رضا علیه السلام روایت شده که فرمودند: کمال دین, ولایت ما و بیزارى از دشمنان ماست.(9)
12 ـ نشان صداقت در حب اهل بیت علیهم السلام
در روایتى آمده که شخصى به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد: فلان شخص نسبت به شما اظهار دوستى مى کند; اما در برائت از دشمنان شما, ضعیف است. امام فرمود: هیهات! دروغ مى گوید کسى که ادعاى محبت ما را مى کند اما از دشمن ما بیزارى نمى جوید. (10)
13 ـ عامل اتحاد
عقاید و باورهاى مشترک, طریقى براى نائل شدن به اتحاد است که در اسلام جنبه حیاتى و استراتژیک دارد. به تناسب فراوانى نقاط اشتراک, قوت اتحاد هم فزونى مى گیرد و هر اندازه عامل مشترک مهم تر باشد, اتحاد از ریشه مستحکم ترى برخوردار خواهد بود. از آن جا که به تعبیر برخى احادیث, ایمان چیزى جز حب و بغض نیست(11) و افضل اعمال, حب براى خدا و بغض براى خداست (12), مى توان به جایگاه رفیع تولى و تبرى و اثر آن در اتحاد پى برد.
14 ـ عامل ثبات عقیده
در اسلام به مسإله تلقین و نقش شگفت آن در ثبات عقیده, توجه خاصى شده است که به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:
هر مسلمان در هر روز حداقل نه بار در تشهد به وحدانیت خداوند شهادت مى دهد که اگر شهادت هاى غیر مستقیم را در سوره توحید به این رقم اضافه کنیم و نمازهاى مستحبى را به آن بیفزاییم, بیشتر مى شود. در بسیارى از زیارت ها و ادعیه و اعمال به اصل تولى و تبرى به طور مستقیم و غیرمستقیم, اشاره شده است. مثلا در زیارت امام حسین در حرم على(علیهماالسلام) و زیارت حضرت امیر علیه السلام در روز غدیر و زیارت مخصوص امام على علیه السلام و زیارت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا و در اعمال روزهاى ماه رمضان و اعمال روز عید غدیر و اعمال روز عاشورا و اعمال مسجد کوفه.
بدون شک, یکى از حکمت هاى این برائت که در لابه لاى اعمال و زیارت ها و دعاها نهفته, تثبیت اصل تبرى در روح و ضمیر انسان است تا با نهاد انسان عجین شده و زمینه ظهور آثار آن را در دنیا و آخرت فراهم آورد.
15 ـ مصداق غیر خودى
کسى که بر خلاف باورها و اعتقاداتش دست دوستى به دشمنان خدا مى دهد, از جرگه مومنان خارج گشته و در صف ظالمان و معاندان حق در مىآید. براى این که عنوان غیر خودى و ظالم بر ما اطلاق نشود, بایستى با یهود, نصارا, کفار, مشرکان و معاندان حق, هرچند که جزو خویشان ما باشند, از در دوستى وارد نشده, از آنها اظهار تنفر و برائت نماییم. در آیه 51 سوره مائده آمده است:
اى کسانى که ایمان آورده اید! یهود و نصارا را به عنوان اولیاى خویش برنگزینید. آنها اولیاى یکدیگرند و کسانى از شما که با آنها دوستى کنند, به صف آنان در خواهند آمد.
در آیه 23 سوره توبه مى خوانیم:
اى کسانى که ایمان آورده اید! هرگاه پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیح دهند, آنها را ولى و دوست خویش قرار ندهید. و کسانى از شما که آنها را ولى خود قرار دهند, ستمگرند.
همچنین در آیه هاى 8 و 9 سوره ممتحنه آمده است:
خداوند شما را از نیکى و عدالت نسبت به کسانى که بر سر دین شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند, نهى نمى کند... تنها شما را از دوستى و رابطه با کسانى نهى مى کند که در امر دین با شما جنگیدند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندنتان کمک کردند. هرکس با آنان رابطه دوستى داشته باشد, ظالم و ستمگر است.
16 ـ نقطه آغاز مبارزه با منکر
بدون تردید نقطه آغازین مبارزه با منکر, برائت و انزجار انسان مومن است. البته لازم نیست حتما بیزارى از منکر اعلان شود تا زمینه نهى از آن فراهم گردد; همین قدر که قلبا از شرک, کفر, گناه و معصیت کاران متنفر باشیم, مبارزه آغاز مى شود و این برائت و بیزارى تا وقتى که حق و حقیقت جاى باطل را بگیرد, بر قرار است. در آیه 4 سوره ممتحنه آمده است:
براى شما در ابراهیم و همراهان او سرمشقى نیکوست, در آن هنگامى که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى پرستید, بیزاریم; ما نسبت به شما کافریم و میان ما و شما عداوت و دشمنى همیشگى آشکار شده تا آن زمان که به خداى یگانه ایمان بیاورید...
از آیه فوق مى توان مطلب کلى ترى نتیجه گرفت و آن, این که برائت و بیزارى از تباهى ها و منکرات و اهل آنها باید پیش از شروع درگیرى با اهل معصیت باشد و تا ریشه کن شدن آن, تداوم داشته باشد; در غیر این صورت, موفقیت لازم به دست نمىآید و مبارزه متوقف مى شود.
پى نوشت ها:
1 ـ الحکم الزاهره, ترجمه انصارى محلاتى, ص 362.
2 ـ تهذیب, ج 6, ص 181.
3 ـ وسائل الشیعه, باب 39, وجوب البرائه من اهل البدع, به نقل از گناهان کبیره, آیت الله دستغیب, ج 2, ص 361.
4 ـ وسائل, ج 11, ص 440, به نقل از ترجمه الحکم الزاهره, ص 362.
5 ـ مقدمه فتح البارى, ابن حجر, ص 434, به نقل از پاسدار اسلام, ش 175, ص 28.
6 ـ کافى, ج 1, ص 54, به نقل از ترجمه الحکم الزاهره, ص 63.
7 ـ پیام حوزه, ش 28 و 29, ص 238 و 239.
8 ـ ر.ک: بحارالانوار, ج 8, ص 366.
9 و 10 ـ همان, ج 27, ص 58.
11 ـ ر.ک: روضه کافى, ص 80.
12 ـ ر.ک: جامع الاخبار, باب الحب فى الله, ص 352.