بایستگیهای روحانیت (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
بخش اول
از مهمترین ارکان جامعه اسلامی که بیشترین نگاهها معطوف به آن است و بیشترین انتظارها از آن میرود و در شرایط حاضر به لحاظ کارایی، برترین نقش را میتواند ایفا کند، روحانیّت است.همواره چنین دیدگاهی نسبت به حوزهها و روحانیّت وجود داشته و جامعه با چنین انتظاری، برآوردن آنها را از حوزهها جستجو میکرده است.پس از برپایی حکومت برآمده از اسلام، با توجّه به فقدان سابقه حکومتی در تاریخ، و ارائه تز حکومت اسلامی توسط روحانیّت، این انتظار مضاعف گشته و فراتر از سطح ملّی، هویتی بین المللی یافته است.بدین جهت در این قشر بزرگ اجتماعی، بایستگیهایی عملی میتواند برآیندی ارزشمند را به ارمغان آورد، تا در پرتو آنها، انتظارات ملّی و فراملّی از این قشر به مرحله بروز درآید.بدین منظور، عنوان مزبور را مطرح کردهایم تا از منظری عام این رسالت را به کندوکاو بنشینیم و آن را معیار عمل قرار دهیم؛ان شاء اللّه.
ضرورتها در سازمان روحانیت
سازمان روحانیت، به طور کلّی بایستگیهایی دارد که در سه حوزه مطرح میباشد:
1.حوزه معرفت؛
2.حوزه روابط اجتماعی؛
3.حوزه هدایت جامعه؛
هر یک از این حوزههای سهگانه را در بحثی مستقل، پی خواهیم گرفت.
حوزه معرفت
حوزه معرفت، خود دو میدان بنیادین دارد:
1.حوزه معرفت دینی؛2.حوزه معرفت سیاسی.
منظور ما از حوزه معرفت دینی، درک و شناخت حقیقت دین در جنبههای مورد نیاز جوامع وکشف موارد ناشناخته و انتقال آنها به جامعه و بالا بردن سطح آگاهی جامعه از دین است.
این امر را در سه میدان فراهم شده در شرایط فعلی، بخوبی در مییابیم:الف:میدان پاسخ به نیازهای جهانی و بینالمللی؛ب:میدان پاسخگویی به شبهات پر زرق و برق و جدید؛ج:میدان پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی.ذیلا به هر یک از این مسائل باختصار اشاره میکنیم.
الف:نیازهای جهانی
هماکنون در صحنه جهانی و بینالمللی دو جریان نویدبخش و امید آفرین رخ نموده است که رسالتی نوین را به ما اعلام میدارد.
1.تقابل جهانی با سکولاریزم:سکولاریزم به معنای غیر دینی ساختن حکومت و اداره جامعه است و بنابراین حکومت سکولار، حضور دین را در حکومت، مشروع نمیداند و دین را در این حوزه، مبنای عمل قرار نمیدهد و از این رو، بهترین تعبیری که در باره سکولاریزم باید ارائه داد، «این جهانی ساختن»زندگی است.این جریان فکری و عملی، چهار قرن است که در اروپا، عملا دین را از صحنه زندگی خارج نموده و با فطرت خدامدار انسان به مخالفت برخاسته است و برخوردی اینگونه با دین، سبب گشته که تهتنها دین از صحنه زندگی خارج شود، بلکه موجب گسیختگی رابطه افراد با دین و مسائل معنوی و اخلاقی شده است.این تلاش همچنان در غرب و توسط ایادی آنان در کشورهای اسلامی و شرقی فعالانه، دنبال میشود.نمونه روشن آن، نویسندگان لائیک هستند که با حجم زیاد و در سطوح گوناگونی به نشر اندیشههای سکولاریستی مبادرت میورزند و اهتمام اصلی این نوشتهها نفی اساس دیانت و اعتقاد است.در همین رابطه در دنیای عرب افرادی همچون محمد آرگون و ابو زید، کتب و نوشتههای فراوانی منتشر نمودهاند.مفتی اعظم عربستان در لندن مؤسسه نشری به وجود آورده که در آن به انتشار چنین کتابهایی پرداخته میشود؛کتابهایی همچون:فشل الإسلام السیاسی(شکست اسلام سیاسی)، نوشته رواء اولیفیه؛ثابت و متحول نوشته اونیس؛الفکر الاسلامی، در نقد اجتهاد و تفکر دینی از محمد آرگون؛الأسس الفلسفیة للعلمانیه(مبانی فلسفی و لائیک)، نوشته عادل ظاهر؛المثقف و المناصل فی الاسلام المعاصر(روشنفکر و مبارز در اسلام معاصر)، نوشته ریچارد ویمبل؛العلمانیة و الدین(سکولاریسم و دین).
اینها و نمونههای بسیار دیگر، کتابهایی است که در برخی از کشورهای اسلامی توسط خودفروختگان وابسته ترویج شده، نشر مییابد.در داخل کشورها نیز مقالاتی در این باره منتشر شده است.
با وجود این و به رغم تلاشهایی چنین گسترده در سطح بینالمللی و در جهان اسلام و اروپا، به سبب دروغگوییها و ناکامی اندیشههای سکولاریستی، نوعی تعارض با سکولاریسم در سطحی وسیع ایجاد شده و کمکم این اندیشه که دین و دولت و سیاست قلمرو مشترکی دارند و لزوما دین بایستی جزء برنامه زندگی انسان شود، میدان عمل یافته است.
2.پیدایش موج نو:هماکنون در اروپا علاوه بر تقابل با سیاستهای ضد دینی، موجی جدید به نام مذهب گرایی پیدا شده و انسان اروپایی با اشتیاق فراوان به سوی فهم مذهب گام برمیدارد.این موج که بازتاب سرخوردگیهای اجتماعی و عدم پاسخ به نیازهای درونی و روانی و فطری است، با پیدایش انقلاب اسلامی و انعکاس نقش مذهب در جوامع غربی، خصوصا در دهه اخیر، افزایش چشمگیری یافته است.این جریان درفرانسه، آلمان و بویژه کشور ترکیه که اسلام حضور بیشتری در آن دارد، نمودار شده است.پیروزی حزب رفاه ترکیه که گرایش اسلامی و مذهبی دارد، گواه مدّعاست.
همچنین اتحادیه اداره کننده نظام آموزش و پرورش فرانسه که در سلطه سی و سه هزار انجمن لائیک است، با این سؤال از سوی معلّمان مواجه میشود که ما در پاسخ پرسشهای فراوان و بیسابقه نوجوانان در خصوص مذهب چه کنیم؟این اتحادیه پس از رایزنی و مطالعه، پاسخ میدهد که به مذهب باید به دانشآموزان آموزش داده شود و چه مانعی دارد که قرآن و انجیل به عنوان دو کتاب باستانی، مورد بازبینی و مطالعه قرار گیرد.
نیز در یک نظر خواهی در آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا در برنامههای مدارس، برنامه نماز و نیایش گنجانده شود یا نه؟77%اولیاء پاسخ مثبت دادند و این یک بازگشت است؛بازگشتی که ریشه در عمق جان مردم دارد و دولتها را وامیدارد که به چنین تصمیمگیریهایی گردن نهند.
اجتماعات جوانان در کشورهای اروپایی همچون فرانسه، ایتالیا، انگلستان و سخن گفتن از مذهب و اینکه تمدّن صنعتی مانع عمده بر سر راه ارضای تمایلات عالی است، حکایت از پیدایش این موج جدید مذهبی مینماید.البته برخی از گرایشهای انحرافی و مدگرایی که در غرب پیدا شده و در ایران به شکل کورکورانه از آن پیروی میشود، نوعی گرایش شبه معنوی و گریز از مادیّت و وازدگی از تفکرات اومانیستی است.در این میان، بنیادگرایی و ضرورت مقابله با آنکه امروزه توسط کشورهای غربی مطرح میشود، نشانه ترس و واهمهای است که قدرتهای سلطهگر از گرایشات مذهبی و خصوصا گرایش به اسلام دارند.آنچه که تداعی کننده مفهوم بلند این آیه شریفه است:
«هو الّذی ارسل بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون»
بنابراین، پاسخگویی به این نیاز جهانی و سیراب ساختن روح تشنه بشریت امروز در حیطه وظایف حوزههای معرفتی دنیای اسلام است که باید با زبان روز و طبق قوانین مترقی اسلام و مایههای سرشار مکتب و اجتهاد پاسخ داده شود و حوزههای علمیّه جلودار این قافلهاند.
ب:پاسخگویی به شبهات
با توجّه به بستر مناسبی که مذهب و خصوصا اسلام در سطح ملّی و فراملّی پیدا کرده، ایجاد شبهه در اندیشههای گرویدگان به مذهب و متمایلان به آن، از شیوههای جدید بنگاههای فرهنگی استعمار است.
بررسی تاریخی جریان استعمار نشان میدهد که پس از پایان جنگ جهانی دوم، استعمار میدان فعالیت را از مداخله نظامی مستقیم، به مداخله فرهنگی مستقیم کشانده و با هدف قرار دادن فرهنگ اصیل، باورهای اجتماعی و اصول اعتقادی دینی جوامع، عمدهترین و مهمترین گام را برداشته و برمیدارد.
مهمترین این حرکتها طرح مجدّد سکولاریسم در داخل ایران است که مبنایی جز ایدئولوژی ستیزی ندارد.سکولاریسم داخلی حرکتی خزنده است که در ابتدا با القای شبهه به بعضی از آرا آغاز شد و سپس به آرای کلامی مرحوم استاد مطهرّی و علاّمه طباطبایی تسرّی داده شد و گفتند باید فلسفه صدرایی را تغییر دهیم.مشکل ایران را مشکل مذهب و علمای بزرگ مذهبی دانستند و شروع کردند به ایجاد شبهه که چند شبهه ذیل، نمونه آن است:
1.نفی رابطه بین جهانبینی و ایدئولوژی، زیرا جهانبینی یعنی دین، از هستهایی معنوی سخن میگوید که از دل آنها نمیتوان بایدها و نبایدهای حکومتی و سیاسی مربوط به اداره نظام و مناسبات انسانی را کشف و استخراج نمود.به تعبیر دیگر، دین مربوط به آخرت است و انتظار اینکه دین بیاید قانون ازدواج، اقتصاد، قضاوت، تجارت و غیره درست بکند، روا نیست و اساسا نباید دین، ایدئولوژیک شود، زیرا دین«آن جهانی»است و«این جهانی»نیست.
2.اینکه گفته میشود دین از ولادت تا وفات انسان برنامه دارد، نادرست است. 3.تفکیک بین مدیریت علمی و مدیریت فقهی و اینکه فقه و مدیریت فقهی، قادر به رفع مشکلات امروزی بشر نیست.
4.ظهور روحانیت به جهت ایدئولوژیک شدن دین بوده و چون دین نباید ایدوئولوژیک شود، پس به روحانیت هم نیازی نیست.غافل از آنکه روحانیان همیشه
مرزبان تفکر اصیل اسلامی و هویت دینی بودهاند و با مرزبانی خویش، هویت متعالی و بالنده دین را پاس داشتهاند.
5.از همین رهگذر میگویند حوزه، ولایت سیاسی ندارد.
6.دین بایستی در مرحله آزمون، موفقیت و عدم موفقیتش به اثبات برسد.
و بسیاری دیگر از این شبهات که وظیفه سنگین روحانیت را در پاسخگویی به آنها، یادآور میشود.
ج:پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی
با توجّه به پیدایش نیازمندیهای جدید و گسترش علوم و تغییرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی که هم اکنون در جوامع بشری حاصل شده و تکامل اجتماعی بشر در این حیطهها خود را نشان داده، توجه ننمودن به این واقعیتها باعث عقبماندگی و از دست رفتن حفظ استقلال و موجودیت جامعه اسلامی خواهد شد.بدین سبب، جامعه اسلامی باید به واقعیات عصر آگاه باشد و حتی جلوتر از آنچه متداول است، حرکت نماید، زیرا توجّه نکردن به این واقعیات سبب میشود که نقشههای خائنان دشمنان انقلاب اسلامی کارسازتر واقع شود.
در این راستا نیازمندیهای گسترده دینی جامعه اسلامی مطرح است که ذیلا به برخی از آنها اشاره میشود:
حکم فقهی کنترل موالید، تشریح از دیدگاه اسلام، جرّاحی زنان، پیوند اعضاء، فروش خون، کالبد شکافی، تعزیرات حکومتی و مالی، مواد زکوی، احتکار، احیای موات، مجسمهسازی، بیمه، روابط فرهنگی با دولتهای غیر اسلامی، روابط تجاری، بیمه هنر و ضابطههای هنر اسلامی، دریافت خمس، مالیات و زکات و تعارض یا عدم تعارض آن دو، حکم اراضی دایر و بایر و موات و بسیاری از مسائل دیگر که متأسفانه هم اکنون پاسخی درخور و مناسب به آنها داده نشده است.
تا کنون به طور اجمال، بایستگیهای روحانیت در حوزه معرفت دینی را بیان داشتیم، حوزه معرفت سیاسی را نیز در ادامه فرارویتان خواهیم نهاد؛ان شاء اللّه.
از مهمترین ارکان جامعه اسلامی که بیشترین نگاهها معطوف به آن است و بیشترین انتظارها از آن میرود و در شرایط حاضر به لحاظ کارایی، برترین نقش را میتواند ایفا کند، روحانیّت است.همواره چنین دیدگاهی نسبت به حوزهها و روحانیّت وجود داشته و جامعه با چنین انتظاری، برآوردن آنها را از حوزهها جستجو میکرده است.پس از برپایی حکومت برآمده از اسلام، با توجّه به فقدان سابقه حکومتی در تاریخ، و ارائه تز حکومت اسلامی توسط روحانیّت، این انتظار مضاعف گشته و فراتر از سطح ملّی، هویتی بین المللی یافته است.بدین جهت در این قشر بزرگ اجتماعی، بایستگیهایی عملی میتواند برآیندی ارزشمند را به ارمغان آورد، تا در پرتو آنها، انتظارات ملّی و فراملّی از این قشر به مرحله بروز درآید.بدین منظور، عنوان مزبور را مطرح کردهایم تا از منظری عام این رسالت را به کندوکاو بنشینیم و آن را معیار عمل قرار دهیم؛ان شاء اللّه.
ضرورتها در سازمان روحانیت
سازمان روحانیت، به طور کلّی بایستگیهایی دارد که در سه حوزه مطرح میباشد:
1.حوزه معرفت؛
2.حوزه روابط اجتماعی؛
3.حوزه هدایت جامعه؛
هر یک از این حوزههای سهگانه را در بحثی مستقل، پی خواهیم گرفت.
حوزه معرفت
حوزه معرفت، خود دو میدان بنیادین دارد:
1.حوزه معرفت دینی؛2.حوزه معرفت سیاسی.
منظور ما از حوزه معرفت دینی، درک و شناخت حقیقت دین در جنبههای مورد نیاز جوامع وکشف موارد ناشناخته و انتقال آنها به جامعه و بالا بردن سطح آگاهی جامعه از دین است.
این امر را در سه میدان فراهم شده در شرایط فعلی، بخوبی در مییابیم:الف:میدان پاسخ به نیازهای جهانی و بینالمللی؛ب:میدان پاسخگویی به شبهات پر زرق و برق و جدید؛ج:میدان پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی.ذیلا به هر یک از این مسائل باختصار اشاره میکنیم.
الف:نیازهای جهانی
هماکنون در صحنه جهانی و بینالمللی دو جریان نویدبخش و امید آفرین رخ نموده است که رسالتی نوین را به ما اعلام میدارد.
1.تقابل جهانی با سکولاریزم:سکولاریزم به معنای غیر دینی ساختن حکومت و اداره جامعه است و بنابراین حکومت سکولار، حضور دین را در حکومت، مشروع نمیداند و دین را در این حوزه، مبنای عمل قرار نمیدهد و از این رو، بهترین تعبیری که در باره سکولاریزم باید ارائه داد، «این جهانی ساختن»زندگی است.این جریان فکری و عملی، چهار قرن است که در اروپا، عملا دین را از صحنه زندگی خارج نموده و با فطرت خدامدار انسان به مخالفت برخاسته است و برخوردی اینگونه با دین، سبب گشته که تهتنها دین از صحنه زندگی خارج شود، بلکه موجب گسیختگی رابطه افراد با دین و مسائل معنوی و اخلاقی شده است.این تلاش همچنان در غرب و توسط ایادی آنان در کشورهای اسلامی و شرقی فعالانه، دنبال میشود.نمونه روشن آن، نویسندگان لائیک هستند که با حجم زیاد و در سطوح گوناگونی به نشر اندیشههای سکولاریستی مبادرت میورزند و اهتمام اصلی این نوشتهها نفی اساس دیانت و اعتقاد است.در همین رابطه در دنیای عرب افرادی همچون محمد آرگون و ابو زید، کتب و نوشتههای فراوانی منتشر نمودهاند.مفتی اعظم عربستان در لندن مؤسسه نشری به وجود آورده که در آن به انتشار چنین کتابهایی پرداخته میشود؛کتابهایی همچون:فشل الإسلام السیاسی(شکست اسلام سیاسی)، نوشته رواء اولیفیه؛ثابت و متحول نوشته اونیس؛الفکر الاسلامی، در نقد اجتهاد و تفکر دینی از محمد آرگون؛الأسس الفلسفیة للعلمانیه(مبانی فلسفی و لائیک)، نوشته عادل ظاهر؛المثقف و المناصل فی الاسلام المعاصر(روشنفکر و مبارز در اسلام معاصر)، نوشته ریچارد ویمبل؛العلمانیة و الدین(سکولاریسم و دین).
اینها و نمونههای بسیار دیگر، کتابهایی است که در برخی از کشورهای اسلامی توسط خودفروختگان وابسته ترویج شده، نشر مییابد.در داخل کشورها نیز مقالاتی در این باره منتشر شده است.
با وجود این و به رغم تلاشهایی چنین گسترده در سطح بینالمللی و در جهان اسلام و اروپا، به سبب دروغگوییها و ناکامی اندیشههای سکولاریستی، نوعی تعارض با سکولاریسم در سطحی وسیع ایجاد شده و کمکم این اندیشه که دین و دولت و سیاست قلمرو مشترکی دارند و لزوما دین بایستی جزء برنامه زندگی انسان شود، میدان عمل یافته است.
2.پیدایش موج نو:هماکنون در اروپا علاوه بر تقابل با سیاستهای ضد دینی، موجی جدید به نام مذهب گرایی پیدا شده و انسان اروپایی با اشتیاق فراوان به سوی فهم مذهب گام برمیدارد.این موج که بازتاب سرخوردگیهای اجتماعی و عدم پاسخ به نیازهای درونی و روانی و فطری است، با پیدایش انقلاب اسلامی و انعکاس نقش مذهب در جوامع غربی، خصوصا در دهه اخیر، افزایش چشمگیری یافته است.این جریان درفرانسه، آلمان و بویژه کشور ترکیه که اسلام حضور بیشتری در آن دارد، نمودار شده است.پیروزی حزب رفاه ترکیه که گرایش اسلامی و مذهبی دارد، گواه مدّعاست.
همچنین اتحادیه اداره کننده نظام آموزش و پرورش فرانسه که در سلطه سی و سه هزار انجمن لائیک است، با این سؤال از سوی معلّمان مواجه میشود که ما در پاسخ پرسشهای فراوان و بیسابقه نوجوانان در خصوص مذهب چه کنیم؟این اتحادیه پس از رایزنی و مطالعه، پاسخ میدهد که به مذهب باید به دانشآموزان آموزش داده شود و چه مانعی دارد که قرآن و انجیل به عنوان دو کتاب باستانی، مورد بازبینی و مطالعه قرار گیرد.
نیز در یک نظر خواهی در آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا در برنامههای مدارس، برنامه نماز و نیایش گنجانده شود یا نه؟77%اولیاء پاسخ مثبت دادند و این یک بازگشت است؛بازگشتی که ریشه در عمق جان مردم دارد و دولتها را وامیدارد که به چنین تصمیمگیریهایی گردن نهند.
اجتماعات جوانان در کشورهای اروپایی همچون فرانسه، ایتالیا، انگلستان و سخن گفتن از مذهب و اینکه تمدّن صنعتی مانع عمده بر سر راه ارضای تمایلات عالی است، حکایت از پیدایش این موج جدید مذهبی مینماید.البته برخی از گرایشهای انحرافی و مدگرایی که در غرب پیدا شده و در ایران به شکل کورکورانه از آن پیروی میشود، نوعی گرایش شبه معنوی و گریز از مادیّت و وازدگی از تفکرات اومانیستی است.در این میان، بنیادگرایی و ضرورت مقابله با آنکه امروزه توسط کشورهای غربی مطرح میشود، نشانه ترس و واهمهای است که قدرتهای سلطهگر از گرایشات مذهبی و خصوصا گرایش به اسلام دارند.آنچه که تداعی کننده مفهوم بلند این آیه شریفه است:
«هو الّذی ارسل بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه و لو کره المشرکون»
بنابراین، پاسخگویی به این نیاز جهانی و سیراب ساختن روح تشنه بشریت امروز در حیطه وظایف حوزههای معرفتی دنیای اسلام است که باید با زبان روز و طبق قوانین مترقی اسلام و مایههای سرشار مکتب و اجتهاد پاسخ داده شود و حوزههای علمیّه جلودار این قافلهاند.
ب:پاسخگویی به شبهات
با توجّه به بستر مناسبی که مذهب و خصوصا اسلام در سطح ملّی و فراملّی پیدا کرده، ایجاد شبهه در اندیشههای گرویدگان به مذهب و متمایلان به آن، از شیوههای جدید بنگاههای فرهنگی استعمار است.
بررسی تاریخی جریان استعمار نشان میدهد که پس از پایان جنگ جهانی دوم، استعمار میدان فعالیت را از مداخله نظامی مستقیم، به مداخله فرهنگی مستقیم کشانده و با هدف قرار دادن فرهنگ اصیل، باورهای اجتماعی و اصول اعتقادی دینی جوامع، عمدهترین و مهمترین گام را برداشته و برمیدارد.
مهمترین این حرکتها طرح مجدّد سکولاریسم در داخل ایران است که مبنایی جز ایدئولوژی ستیزی ندارد.سکولاریسم داخلی حرکتی خزنده است که در ابتدا با القای شبهه به بعضی از آرا آغاز شد و سپس به آرای کلامی مرحوم استاد مطهرّی و علاّمه طباطبایی تسرّی داده شد و گفتند باید فلسفه صدرایی را تغییر دهیم.مشکل ایران را مشکل مذهب و علمای بزرگ مذهبی دانستند و شروع کردند به ایجاد شبهه که چند شبهه ذیل، نمونه آن است:
1.نفی رابطه بین جهانبینی و ایدئولوژی، زیرا جهانبینی یعنی دین، از هستهایی معنوی سخن میگوید که از دل آنها نمیتوان بایدها و نبایدهای حکومتی و سیاسی مربوط به اداره نظام و مناسبات انسانی را کشف و استخراج نمود.به تعبیر دیگر، دین مربوط به آخرت است و انتظار اینکه دین بیاید قانون ازدواج، اقتصاد، قضاوت، تجارت و غیره درست بکند، روا نیست و اساسا نباید دین، ایدئولوژیک شود، زیرا دین«آن جهانی»است و«این جهانی»نیست.
2.اینکه گفته میشود دین از ولادت تا وفات انسان برنامه دارد، نادرست است. 3.تفکیک بین مدیریت علمی و مدیریت فقهی و اینکه فقه و مدیریت فقهی، قادر به رفع مشکلات امروزی بشر نیست.
4.ظهور روحانیت به جهت ایدئولوژیک شدن دین بوده و چون دین نباید ایدوئولوژیک شود، پس به روحانیت هم نیازی نیست.غافل از آنکه روحانیان همیشه
مرزبان تفکر اصیل اسلامی و هویت دینی بودهاند و با مرزبانی خویش، هویت متعالی و بالنده دین را پاس داشتهاند.
5.از همین رهگذر میگویند حوزه، ولایت سیاسی ندارد.
6.دین بایستی در مرحله آزمون، موفقیت و عدم موفقیتش به اثبات برسد.
و بسیاری دیگر از این شبهات که وظیفه سنگین روحانیت را در پاسخگویی به آنها، یادآور میشود.
ج:پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی
با توجّه به پیدایش نیازمندیهای جدید و گسترش علوم و تغییرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی که هم اکنون در جوامع بشری حاصل شده و تکامل اجتماعی بشر در این حیطهها خود را نشان داده، توجه ننمودن به این واقعیتها باعث عقبماندگی و از دست رفتن حفظ استقلال و موجودیت جامعه اسلامی خواهد شد.بدین سبب، جامعه اسلامی باید به واقعیات عصر آگاه باشد و حتی جلوتر از آنچه متداول است، حرکت نماید، زیرا توجّه نکردن به این واقعیات سبب میشود که نقشههای خائنان دشمنان انقلاب اسلامی کارسازتر واقع شود.
در این راستا نیازمندیهای گسترده دینی جامعه اسلامی مطرح است که ذیلا به برخی از آنها اشاره میشود:
حکم فقهی کنترل موالید، تشریح از دیدگاه اسلام، جرّاحی زنان، پیوند اعضاء، فروش خون، کالبد شکافی، تعزیرات حکومتی و مالی، مواد زکوی، احتکار، احیای موات، مجسمهسازی، بیمه، روابط فرهنگی با دولتهای غیر اسلامی، روابط تجاری، بیمه هنر و ضابطههای هنر اسلامی، دریافت خمس، مالیات و زکات و تعارض یا عدم تعارض آن دو، حکم اراضی دایر و بایر و موات و بسیاری از مسائل دیگر که متأسفانه هم اکنون پاسخی درخور و مناسب به آنها داده نشده است.
تا کنون به طور اجمال، بایستگیهای روحانیت در حوزه معرفت دینی را بیان داشتیم، حوزه معرفت سیاسی را نیز در ادامه فرارویتان خواهیم نهاد؛ان شاء اللّه.