فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۱۹۰ مورد.
کانت و سکولاریسم اخلاقی
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا به نقد اخلاقی سکولاریستی «ایمانوئل کانت» بپردازد. اخلاق کانت یک اخلاق وظیفهگرایانة سکولاریستی است که براساس آن، وظیفه و تکلیف اخلاقی را عقل عملی آدمی، بدون استعانت از دین مشخص میکند. او دراینباره پنج صورتبندی ارائه میدهد که اگر دستورالعملی بتواند در قالب این پنج صورتبندی درآید، اخلاقی و درغیراینصورت، غیراخلاقی خواهد بود آنها عبارتنداز:
1. صورتبندی قانون کلی.
2. صورتبندی قانون طبیعت.
3. صورتبندی غایت فینفسه بودن انسان.
4. صورتبندی خود مختاری اراده.
5. صورتبندی کشور غایات.
این پنج صورتبندی بهشکل مختصر مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند. در پایان به این نتیجه رسیدهایم که هیچ کدام از این صورتبندیها را نمیتوان معیار درستی برای اخلاقیبودن قرار داد.
درآمدی بر تعلیم و تربیت و مبانی آن از دیدگاه غزالی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
هدف پژوهش حاضر بررسی فلسفة ابوحامد غزالی و استخراج آرای تربیتی وی است. بدین منظور سعی شده با استفاده از منابع موجود و در دسترس، افکار و روش فلسفی غزالی بررسی شده و با روشن ساختن مبانی فلسفی او بتوان جایگاه فلسفة اسلامی را در مقایسه با فلسفه یونانی وغرب شناخت و هم چنین مشخص کرد که آرای دانشمندان اسلامی دربارة تربیت و به خصوص تربیت کودکان تا چه اندازه در زمان حاضر کاربرد داشته و مورد تأیید نظریات تربیتی معاصر می باشد.
نتایج به دست آمده نشان می دهد که روش فکر و فلسفة غزالی با وجود اینکه با دیگر فیلسوفان مسلمان و فیلسوفان غرب شباهت هایی دارد، منحصر به فرد است؛ چراکه وی با شک بنیادی خود و با تکیه بر متون و اعتقادات اسلامی بسیاری از آرای فیلسوفان و حتی فیلسوفان اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و با باریک بینی دینی و محور قرار دادن قرآن و سنت بر ضد آنها اقامة دلیل کرده است. در واقع، فلسفة غزالی بیش از آنکه جنبة سازندگی داشته باشد، جنبة انتقادی به خود گرفته است. هم چنین نظریات تربیتی او حداقل در جهان اسلام تحول عظیمی ایجاد کرد و امروزه نیز بسیاری از روش ها و اصول تربیتی وی راهنمای کار دست اندرکاران تعلیم و تربیت کودکان است.
مدرنیسم، اخلاق و عقلانیت
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
جایگاه اندیشه و اندیشیدن در نظام تربیتی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: یکی از محورهای مهم در نظام تربیتی اسلام، دعوت به خردورزی است. خردورزی پایه انسانیت و به تعبیری «فصل ممیز» انسان از دیگر حیوانات است. این قوه، سرچشمه معارف و مبدأ صدور تمامی افعال آدمی است. در نظام تربیتی اسلام، موضوع اندیشه به صورت مطلق رها نشده، بلکه همواره روشنگری های لازم در جهت اعتلای آن شده است.
هدف مقاله حاضر، تبیین موضوع هایی مانند توصیف مفهوم اندیشه، شرایط، منابع، فواید و موانع اندیشه و اندیشیدن، با استفاده از آیات و روایات معصومین: است. بنابراین، تلاش شده بر مبنای آموزه های اسلامی، موقعیت اندیشه را در نظام تربیتی اسلامی معلوم کنیم. برای این منظور، تبیین شده که در نظام تربیتی اسلام، اندیشیدن سه ویژگی برجسته رشدپذیری، وسعت عمل و آفت پذیری را دارد. شرایط رشدپذیری اندیشه عبارت است از تفرد، سیر در آفاق، دلیل جویی، سکوت معنی دار، توجه به دیدگاه های مختلف، اخلاق خوب و کنترل خوراک. موانع یا عوامل آسیب زای اندیشه ورزی نیز عبارت است از شتاب زدگی، تبعیت از گمان جاهلانه، تقلید کورکورانه، شخصیت زدگی، یک سونگری، غرور و هوای نفس. در پایان، علاوه بر بیان موضوع ها و منابعی برای پرورش اندیشه، پیشنهادهایی جهت رشد و تقویت اندیشه بر مبنای آموزه های دین اسلام برای مربیان و متربیان ارائه شده است.
مراحل تعلیم و تربیت از دیدگاه ابنسینا با تأکید بر نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین مراحل تعلیم و تربیت با توجه به دیدگاه ابنسینا در بارة نفس است. روش مورد استفاده در این پژوهش که پژوهشی کیفی و موردی است، روش توصیفی – تحلیلی است. در این پژوهش که مراحل تعلیم و تربیت با توجه به سیر تکاملی نفس تعیین گردید، سه مرحلة تمهید؛ اعتدال و اعتلا؛ مرحلة ملکوتی برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته شد. مرحلة تمهید که شامل مرحلة نفس نباتی، حیوانی و انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) است از دوران پیش از تولد آغاز می شود و تا بلوغ صوری ادامه مییابد. دومین مرحله که شامل انسان بالقوه (عقل هیولانی تا بالفعل) و انسان بالفعل (حصول کلیة معقولات ثانی) است از 15 سالگی آغاز می شود و به دلیل فزونی عقل از 40 سالگی به بعد، پایانی برای این مرحله لحاظ شده است. مرحلة ملکوتی که مرحلة انسان بالفعل در معنای تام آن و وصول به مرتبة عقل بالمستفاد است، مرحلة نهایی تعلیم و تربیت شناخته شد که متناظر با هدف غایی نظام فلسفی ابنسینا یعنی دستیابی به سعادت حقیقی است. نتایج همچنین حاکی از آن است که ابنسینا با معطوف ساختن توجه به شروع تربیت پیش از تولد، تأدیب و تربیت اخلاقی کودک از پایان دو سالگی و... نظام تعلیم و تربیتی مادامالعمر متشکل از نظام رسمی و غیررسمی را پایه گذاری نمود.
مراتب فضیلت و اخلاق از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم اخلاق علم شناخت ارزش ها و ایجاد دگرگونی در زندگی انسان است به نحوی که زندگی اش توام با فضیلت باشد. علم اخلاق حد واسط میان علم عقاید و علم احکام است و میان این دو نوع معرفت ارتباط برقرار می کند به نحوی که رفتارهای اجتماعی، ظهور اخلاق و عقاید انسان است و خلقیات هر فرد ، ظهور عقاید و آرمان های اوست . علامه طباطبایی اخلاق را دارای مراتب می داند و به سه نوع اخلاق معتقد است یعنی اخلاق عرفی، اخلاق عقلی و اخلاق عرفانی . اخلاق عرفی به عقل اجتماعی متکی است. اخلاق عقلی بر عقل برهانی تکیه دارد و اخلاق عرفانی بر شهود بنا می شود . سیر حیات اخلاقی هر فرد از اخلاق عرفی شروع می شود و می تواند به مرحله اخلاق عقلی و عرفانی ارتقاء پیدا کند . این سه مرتبه از اخلاق درجات متفاوت از یک حقیقت واحدند و با یکدیگر قابل جمع اند و نسبت به هم در حکم ظاهر و باطن اند.
سعادت در فلسفه اخلاق
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۵
حوزه های تخصصی:
نظریه رشد ایمانی فاولر به عنوان چارچوبی برای تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روان شناسان مدل های خوبی را برای درک رشد شناختی، رفتاری و روان شناختی مطرح کرده اند، اما دکتر جیمز فاولر متخصص الهیات، بر این باور بود که مدلی ویژه برای رشد ایمانی تدوین نشده است. وی نظریه رشد ایمانی خود را براساس نظریه های رشدی پیاژه، اریکسون و کلبرگ و مباحثه های دینی در زمینه ایمان که تیلیش[1]، نی بوهر[2] و اسمیت[3] بیان کرده بودند، بنا نهاد و آن را مراحل رشد ایمانی[4] نامید. نظریه فاولر از طریق گوش دادن به زندگی سیصدوپنجاه وهفت مصاحبه شونده بین سال های 1972 تا 1981 پدید آمده است. فاولر پس از مصاحبه های متعدد با آزمودنی ها، به این نتیجه رسید که رشد ایمان که همان رشد ایجاد معنا است، پدیده ای جهانی و انسانی بوده و تا حدی ذاتی و غریزی است. او همچنین نشان داد که رشد ایمانی، مسیری رشدی، فکری، شناختی و پیش بینی پذیر را دنبال می کند. با اینکه دامنه گسترده ای از محققان خارجی به این نظریه توجه نشان داده اند، پیچیدگی های آن سبب شده چالش های نظری، اخلاقی و عملی زیادی به همراه داشته باشد. با توجه به اینکه در ایران این نظریه بسیار مهجور مانده است، در این مقاله کوشش شده درک بهتری از آن فراهم آید. ازاین رو ابتدا تعریف ایمان، و سپس مراحل رشد ایمانی از نگاه فاولر به تفصیل بررسی شده و درنهایت انتقادهای وارد بر این نظریه بیان می شود. به نظر می رسد این نظریه که شامل یک پیش مرحله و شش مرحله است، به عنوان ساختاری برای تدوین نظریه رشد دینی- ایمانی مطابق با آموزه های اسلامی- شیعی راهگشا باشد.
امام علی (ع) و مدیریت عواطف در خطبه های «شقشقیه» و «جهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
هوش هیجانی یا «EQ» و به زبان عربی «الذکاء العاطفی» مبحثی روان شناختی است که به شناخت و کنترل عواطف و هیجان های انسان می پردازد. این اصطلاح برای اولین بار در دهة 1990 از سوی روان شناسی به نام «سالووی» برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، هم دردی با احساسات دیگران و توانایی کنترل صحیح خلق و خو به کار رفت. عاطفه، به منزلة پل ارتباطی میان روان شناسی و ادبیات، از مهم ترین عناصر چهارگانة ادبی به شمار می رود که در آثار ادبی نقشی حیاتی دارد. نهج البلاغه نیز یادگار امام علی (ع)، سرچشمه و آبشخور فصاحت و بلاغت است که به عنوان اثر علمی و ادبی بسیار مهم شناخته شده است. بررسی خطبه های نهج البلاغه نشان می دهد که علی (ع) از هر دو شایستگی فردی و اجتماعی هوش عاطفی برخوردار بوده است؛ زیرا شناخت و کنترل هیجانات و مدیریت آن برای پیش برد امور در تدابیر، اندرزها و شکوه های ایشان کاملاً مشهود است. بررسی هوش عاطفی و مدیریت هیجانات امام علی (ع) در دو خطبة «شقشقیه» و «جهاد»، به عنوان مشتی نمونه از خروار، نشان می دهد که ایشان تا چه اندازه در مدیریت هیجانات خویش و کنترل صحیح آن ها موفق بوده است
چالش های اخلاقی فمینیسم در فرزندآوری از دیدگاه اسلام و راهکارهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامع غربی به موازات گسترش نگرش های فردگرایانه، گرایش به داشتن فرزند کمتر شده است؛ زیرا فرزندان به طور طبیعی محدودیت ها و فشارهای روانی و اقتصادی متعددی را به خانواده تحمیل می کنند و درنتیجه به عاملی مؤثر در کاهش رضایت زناشویی مبدل شده اند که این امر موجب افزایش خانواده های بدون فرزند در جوامع صنعتی شده است. در مقابل، توصیه های دینی دربردارنده راهکارهایی هستند که اسلام از راه آنها کوشیده است فرزندان را به جای آنکه عاملی برای سرخوردگی و نارضایتی والدین باشند، به عاملی برای افزایش رضایت خاطر آنان و درنتیجه تحکیم پیوند زناشویی تبدیل کند. در آیین اسلام، وجود فرزندان مایه خیرات و برکات دنیوی و اخروی برای والدین است و آنها به هر دلیل، نباید خود را از این بهره مندی محروم سازند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه های اسلام و فمینیسم در موضوع تولید مثل و فرزندآوری با هم مقایسه شده و سپس چالش های اخلاقی فمینیسم برای خانواده در این موضوع و راهکارهای اسلام برای حل آنها بررسی شده است.
اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در علم اخلاق، از حسن و قبح سخن می رود و اخلاق بر اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله مدار حسن و قبح می چرخد، اعم از آن که در حوزه عقاید یا اوصاف نفسانی و یا افعال باشد. نگارنده در مقاله حاضر، اخلاق را از دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله بررسی کرده است. معتزله به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال معتقدند و آن را از لوازم اساسی عدل الاهی می دانند. آنان همه افعال الاهی را حَسَن و زیبا می دانند و برآنند که خدا فعل قبیح انجام نمی دهد و در انجام واجبات، اخلال نمی ورزد. صفت عدل به صفات اراده و قدرت مطلق الاهی بازمی گردد؛ این صفات به شناخت توحید و مطلق صفات خداوند می انجامد. شناخت توحید و اثبات قدیم بودن خدا، بر آزادی اراده و اختیار انسانی در افعالش متوقف است و صحت این امور نیز به عقل توقف دارد نه نقل؛ در غیر این صورت، به فروپاشی نظام اجتماعی، بطلان قانون علّیت و نیز به نابودی شرع و دین می انجامد. در برابر این دیدگاه، اشاعره به حسن و قبح الاهی و شرعی افعال پایبندند. آنان به عدل خدا باور دارند اما نه با تعریفی که معتزله قائل است؛ بلکه به اعتقاد ایشان هر کاری که خدا انجام دهد، عین عدل است. بنابراین، آنان حسن و قبح افعال را ذاتی نمی دانند و به تبع، برای عقل در کشف حسن و قبح، ارزشی قائل نیستند؛ بلکه آفریننده حسن و قبح را خدا و فرمان الاهی می دانند. در نظر آنان نیز حسن و قبح افعال، به اراده و قدرت مطلق الاهی بازگشت دارد که هر دو صفت از صفات ذات به شمار می آید. نکته دیگر، آن است که هر دو مکتب در عقلی بودن برخی از معانی حسن و قبح، دیدگاهی مشترک دارند؛ تنها در استحقاق مدح و ثواب و ذم و عقاب، عاجلاً و آجلاً، اختلاف نظر وجود دارد. سرانجام این که در دستگاه کلامی معتزله و مطابق تفسیر آنان از حسن و قبح افعال، نگاه و توجه، بیش تر «انسان مدارانه» است؛ حال آن که در دستگاه کلامی اشاعره، تأکید بیش تر الاهیاتی و «خدامحور» می باشد.
نظریه فطرت و آرای جامعه شناختی و معرفت شناختی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی نظریه فطرت را براساس اصل هدایت عمومی بنا می نهد. وی در عین اعتقاد به نظریه سعادت و شقاوت ذاتی و ازلی انسان ها، آن را به گونه ای تقریر می کند که با نظریه فطرت خیرگرای انسان سازگار باشد.
علامه در اندیشه های اجتماعی خود به وفور به فطرت استناد می کند. غریزه استخدام و نقش آن در زندگی اجتماعی انسان، تحلیل رابطه فطرت و آزادی، رابطه دفاع و جهاد با فطرت، پیوند میان اصل مالکیت و فطرت، تحلیل رابطه عدالت و فطرت، از رئوس اندیشه های جامعه شناختی علامه در حوزه فطرت است. شاید مهم ترین کارکرد معرفتی نظریه در اندیشه علامه به حوزه معرفت شناسی مربوط باشد. علامه برای اثبات کارآیی عقل در حوزه مابعدالطبیعه، به فطری بودن جستجو از حقایق مابعدالطبیعی استناد می کند. او انسان را فطرتاً حقیقت جو، واقع گرا و تابع حق می داند. علامه در عین اعتقاد به نظریه فطرت، نظریه یادآوری را که میراثی افلاطونی است، مردود می شمارد. وی تفکر منطقی براساس تألیف مقدمات و استنتاج از آن را مقتضای فطرت انسان و مورد تأیید قرآن قلمداد کرده است و از این طریق مشروعیت آن را تضمین می نماید.
درآمدی بر جایگاه اخلاق در ازدواج و حقوق خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ، نهاد خانواده با فراز و نشیبهای متعددی همراه و با ناهنجاریها و مشکلات عدیده ای به ویژه در بُعد تربیتی و اخلاقی دست به گریبان بوده است. اوج بی سامانی اخلاقی و تربیتی در این کانون، به مقاطع زمانی قبل از اسلام (دوران جاهلیت) بر می گردد. هرچند در قرون معاصر نیز این نهاد مقدس دستخوش تغییرات تکان دهنده ای شده است که خاستگاه آن در حوزه اخلاق قابل جستجو است. در این مقاله به بررسی بعد اخلاقی حقوق و تکالیف خانواده در اسلام پرداخته شده است. در این راستا، دیدگاه اسلام نسبت به الگوهای غیراخلاقی ازدواج و خانواده در قبل از اسلام و دوران معاصر تبیین گشته و حقوق و تکالیف حاکم بر خانواده اسلامی با تاکید بر مقاصد اخلاقی معرفی شده است و این مطلب به اثبات می رسد که علی رغم وجود برخی از شبهات، ظهور اخلاق و آمیختگی آن با قوانین و مقررات خانواده، در حقیقت ضامن اجرایی آن به شمار می رود و عناصر موجود در خانواده با وجود این دسته از حقوق و تکالیف اخلاق محورانه، به استحکام این کانون مقدس می پردازند. به همین منظور به برخی از احکام فقهی و حقوقی از قبیل حقوق و تکالیف والدین و فرزندان و روابط حاکم بر زن و شوهر در خانواده با رویکرد اخلاقی پرداخته شده است.
شناخت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر می کوشد مسئله نفس را از دیدگاه علامه طباطبایی با بهره گیری از شیوه ی توصیفی تحلیلی، مورد بررسی قرار دهد و مسائلی چون حقیقت نفس، تجرد نفس، مراتب نفس و رابطه نفس و بدن از دیدگاه ایشان را روشن سازد، سپس با توجه به دیدگاه های وی، برخی از دلالت های تربیتی آن را تبیین نماید. با توجه به مبانی نظری علامه در شناخت نفس، برخی از دلالت های تربیتی آن عبارت است از: اصالت بُعد معنوی انسان در برابر بعد مادی و تقدم رتبی تزکیه بر تعلیم؛ جاودانگی و فناناپذیری نفس و مادام العمر بودن امر تعلیم و تربیت؛ تأثیر تکوینی علم و عمل در سعادت یا شقاوتمندی نفس؛ تأثیر ژرف کنترل هواهای نفسانی و خواهش های حیوانی بر شکوفایی قدرت شگرف نفس؛ ارتباط وثیق ظاهر و باطن و لزوم آغاز اصلاح و تربیت از ظاهر به باطن و ... .
مسائل علم و اخلاق در جهان معاصر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جریانشناسى انتقادى سیر پیشرفت علوم در دوران معاصر و به ویژه
سدهى بیستم از منظر اخلاق است. نویسنده نخست از عدم تعهد و آزادى علوم در سیر خود انتقاد کرده و آثار آن را به ویژه در دو علم بیولوژى و ژنتیک بررسى کرده است. وى با بیان دغدغههاى مختلف علم در سدهى بیستم اولین دغدغه را علوم اجتماعى، دومین را علم رفتارى و مسائل روانشناختى، سومین دغدغه را انرژى هستهاى و در فرجام چهارمین را انقلاب بیولوژیک برمىشمارد. در این میان، مؤلف رابطهى اخلاق با فنآورى را برمىرسد و سپس ماهیت ایدئولوژیک علم و نظرات موافقان و مخالفان آن را نقل و نقد کرده و در نهایت از پررنگ شدن جنبهى عملى علم و بىاهمیت شمرده شدن ابعاد تئوریک آن سخن مىگوید. مؤلف در پایان نتیجه مىگیرد که هیچ جنبش علمى
بدون اخلاق نه تنها سودى ندارد که سخت زیانبخش نیز هست و هر کوشش علمى باید همسان با اخلاق صورت بگیرد.
نظام ارزش ها، شخصیت و تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافته های نظری نشان می دهد که نظام ارزشی به عنوان محوری ترین اعتقاد فرد تلقی شده و رفتارهای او را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نظام ارزش ها، شخصیت و تغییر است. این بررسی با استفاده از روش مطالعه مروری و کتابخانه ای به سامان رسیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که گشودگی به تجربه، سازگاری و مسئولیت پذیری از ابعاد پنج گانه شخصیت با ارزش ها بیشتر در ارتباط است. عوامل مهمی در تغییر ارزش ها مؤثرند که از جمله جهانی شدن، فردگرایی و نفوذ تفکر دوران مدرن است. بنابراین، پابه پای تغییرات در مناسبات زندگی فردی و اجتماعی در هنجارها و ارزش های ذهنی نیز تغییرات رخ می دهد. تعلیم و تربیت و یک نگاه بنیادین دینی در پرورش شخصیت می تواند در حفظ ارزش های بنیادین در مقابل تغییر مؤثر باشد.
سبک زندگی پیامبر(ص) و ائمّه(ع) در مواجهه با دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
روش برخورد و مواجهه با دیگران یکی از موارد مهمّ سبک زندگی، به ویژه سبک زندگی اسلامی پیشوایان و امامان معصوم(ع) است که تأثیر زیادی در جذب افراد به دین مبین اسلام دارد. هدف مقالة حاضر، تبیین سبک زندگی پیامبر(ص) و ائمّه(ع) در مواجهه با اصناف مختلف می باشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و با گردآوری داده ها از متون تاریخی مرتبط با موضوع، سبک زندگی اهل بیت(ع) در مواجهه با دیگران استخراج گردیده است. در این مقاله، پس از تعریفی که از سبک زندگی اسلامی داده شده به بیان نوع سبک های مواجهة پیامبر(ص) و ائمّه(ع) با اقشار مردم به خصوص دانشمندان و بزرگان ادیان و مناظرهای علمی آنان با هدف رشد و تربیت مخاطب و با شیوه های مواجهة معرفتی، عاطفی و رفتاری مناسب پرداخته شده است.
نسبت فضیلت با سعادت در نظام اخلاقی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکاتب اخلاقی کلاسیک، به ویژه نظام اخلاقی افلاطون، با مشخصه «سعادت گرایی» شناخته می شوند. آموزه بنیادین «سعادت گرایی» این است که مطلوب نهایی انسان، نیل به سعادت است و همه فعالیت های آدمی در پرتو این هدف والا، ارج و قرب پیدا می کنند. معمولا گفته می شود که فضیلت اخلاقی، راه رسیدن به سعادت را هموار می کند؛ اما نسبت میان این دو نیازمند بررسی دقیق تری است.در این مقاله، دو مدل برای ترسیم نسبت فضیلت و سعادت از منظر افلاطون ارایه شده است. بر اساس مدل یکسان انگاری، فضیلت و سعادت بر یکدیگر منطبق بوده و عین هم تلقی می شوند. در حالی که بر اساس فرضیه کفایت، فضیلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب یکی (فضیلت) مقدمه دستیابی به دیگری (سعادت) است. در آثار افلاطون، مویداتی برای هر دو فرضیه فوق یافت می شود، ولی هیچ کدام از آنها، به تنهایی، قادر به تبیین نگرش وی نسبت به این مساله نیستند. برای فهم موضع افلاطون در این خصوص، می بایست به تلفیقی از این دو مدل، دست یافت.