آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

در علم اخلاق، از حسن و قبح سخن می رود و اخلاق بر اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله مدار حسن و قبح می چرخد، اعم از آن که در حوزه عقاید یا اوصاف نفسانی و یا افعال باشد. نگارنده در مقاله حاضر، اخلاق را از دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله بررسی کرده است. معتزله به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال معتقدند و آن را از لوازم اساسی عدل الاهی می دانند. آنان همه افعال الاهی را حَسَن و زیبا می دانند و برآنند که خدا فعل قبیح انجام نمی دهد و در انجام واجبات، اخلال نمی ورزد. صفت عدل به صفات اراده و قدرت مطلق الاهی بازمی گردد؛ این صفات به شناخت توحید و مطلق صفات خداوند می انجامد. شناخت توحید و اثبات قدیم بودن خدا، بر آزادی اراده و اختیار انسانی در افعالش متوقف است و صحت این امور نیز به عقل توقف دارد نه نقل؛ در غیر این صورت، به فروپاشی نظام اجتماعی، بطلان قانون علّیت و نیز به نابودی شرع و دین می انجامد. در برابر این دیدگاه، اشاعره به حسن و قبح الاهی و شرعی افعال پایبندند. آنان به عدل خدا باور دارند اما نه با تعریفی که معتزله قائل است؛ بلکه به اعتقاد ایشان هر کاری که خدا انجام دهد، عین عدل است. بنابراین، آنان حسن و قبح افعال را ذاتی نمی دانند و به تبع، برای عقل در کشف حسن و قبح، ارزشی قائل نیستند؛ بلکه آفریننده حسن و قبح را خدا و فرمان الاهی می دانند. در نظر آنان نیز حسن و قبح افعال، به اراده و قدرت مطلق الاهی بازگشت دارد که هر دو صفت از صفات ذات به شمار می آید. نکته دیگر، آن است که هر دو مکتب در عقلی بودن برخی از معانی حسن و قبح، دیدگاهی مشترک دارند؛ تنها در استحقاق مدح و ثواب و ذم و عقاب، عاجلاً و آجلاً، اختلاف نظر وجود دارد. سرانجام این که در دستگاه کلامی معتزله و مطابق تفسیر آنان از حسن و قبح افعال، نگاه و توجه، بیش تر «انسان مدارانه» است؛ حال آن که در دستگاه کلامی اشاعره، تأکید بیش تر الاهیاتی و «خدامحور» می باشد.

تبلیغات