فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۱۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی در یک طرح ابتکاری، مکاتب اخلاقی را به چهار مکتب عمده (مکتب انبیای سلف، مکتب ویژه قرآن، مکتب فلاسفه یونان و مکتب نسبیت گرایی اخلاقی و پیروان نظریه تکامل) تقسیم می کند. دو مکتب اول را علامه جزو اخلاق دینی و دو قسم اخیر را سکولار می داند. بنابر ارزیابی علامه از مکاتب اخلاقی، نسبت اخلاق دینی و سکولار، نسبت نقص و کمال و مصداق عموم و خصوص مطلق است. تمایز اصلی دو رویکرد مذکور در بهره مندی و عدم بهره مندی عقل در شناخت مفاهیم، مصادیق، کشف، توجیه و تضمین ارزش های اخلاقی از معارف وحیانی است. در اخلاق دینی، ایمان حقیقی به مبدأ و معاد، التزام عملی به احکام دینی، ارزش های اخلاقی را تضمین و شکوفا می کند و منشأ ضعف های اخلاقی موجود در جوامع دینی به ویژه جوامع مسلمان، بی توجهی به مبانی و عدم التزام عملی به تعالیم اصیل دین اسلام است.
حقیقت و چیستیِ «از خود بیگانگی»، از دیدگاه اندیشمندان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل انسان شناسی که برخی از متفکران درباره آن پژوهش نموده اند «ازخودبیگانگی» است. در اینکه «ازخودبیگانگی» چیست و چگونه به وجود می آید، هر کس با توجه به دیدگاهی که درباره ماهیت و حقیقت انسان اتخاذ نموده، جواب خاصی به آن داده است. در تحقیق حاضر، با بررسی و تحلیلِ تعاریف مختلفِ «ازخودبیگانگی»، ماهیت و چیستی این مفهوم بیان شده، و با بهره گیری از آیات و روایات به این نتیجه رهنمون گردیده است که حقیقت انسان همان نفس اوست که با تعابیری مانند «من» و «خود» از آن یاد می شود. رشد و تعالی این حقیقت وابسته به ارتباط داشتن با خداست، به طوری که اگر آدمی خدا را فراموش نماید و با او بیگانه شود، «خود» را فراموش نموده، از آن نیز بیگانه می شود. از این جهت، «ازخودبیگانگی» را باید در «بیگانگی از خدا» جستجو نمود.
نقش انسان شناسی در اخلاق بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی الهی، هر موجودی که در جهان امکانی سهمی از هستی دارد، از سه مبدأ «فاعلی»، «داخلی» و «غایی» برخوردار است. انسان نیز دارای این مبادی سه گانه است و علامه طباطبایی این مبادی را مدخلی برای ورود به نظام اخلاق ترسیم نموده که براساس آن می توان نقش انسان شناسی در اخلاق را در نظر ایشان تبیین نمود. ایشان به مقتضای مبدأ فاعلی انسان، الگوی «اخلاق توحیدی» را مطرح نموده که نه تنها نگرش انسانِ محدود در این عالم مادی را به سمت اخلاق مابعدالطبیعه ترغیب می کند، در تحقق عینی ارزش های اخلاقی و نیز ایجاد انگیزه در عاملِ اخلاقی نیز تأثیر قابل توجهی دارد. همچنین به مقتضای مبدأ داخلی، ضمن تحلیل قوای نفس انسان، الگوی «اخلاق عقلانی» را ارائه نموده و مسئولیت اخلاقی انسان را منوط به بهره مندی از درک اخلاقی او دانسته است. ایشان به مقتضای مبدأ غایی، داشتن انگیزه الهی را مهم ترین عنصر در اخلاقی بودن فعل قلمداد کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن تبیین این مبادی سه گانه ناظر به انسان، دیدگاه علامه درباره نقش انسان شناسی در اخلاق تبیین و بررسی گردد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی است.
بررسی نقش اخلاق در فقه و حقوق با رویکردی بر نظریات امام خمینی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی حقوق کلیات سایر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات رابطه اخلاق با علوم دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه کلیات رابطه فقه با علوم دیگر
از آنجا که مباحث گوناگونی در مورد بررسی نقش اخلاق در فقه و حقوق مطرح می باشد، نویسنده تلاش کرده است تا مقایسه ای بین فقه و اخلاق انجام داده و مبادی تصوری و تصدیقی هر یک از آن دو را برشمارد و از این طریق چگونگی رابطه بین دو علم فقه و اخلاق رابه نحو اجمال بررسی کند.
مباحث مربوط به فلسفه حقوق از جمله جایگاه اخلاق در حقوق یا رابطه اخلاق و حقوق همواره در فلسفه حقوق مورد بحث بوده است. در این نوشتار به طور بسیار مختصر در این باره سخن گفته خواهد شد. نسبت به اخلاق و معیارهای آن در میان انسانها و جوامع گوناگون، اختلاف نگرش وجود دارد. اما این اختلافها بیشتر در قلمرو عمل است تا ماهیت و ذات اصول و هنجارهای اخلاق.
تزاحم ارزش های اخلاقی در رسانه و راه حل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق و رسانه، و تعامل دو سویه آن دو، و نقش اخلاق در رسانه، همواره از مباحث جذاب و در عین حال، چالش زا بوده است. سؤال اصلی این است که آیا در عرصه اخلاق می توان معیارها و ضوابطی را فرازمانی و فرامکانی تصور کرد که همواره اصحاب رسانه در عمل بدان پایبند بوده، و با عمل بدان، رسانه اخلاقی داشت؟ و یا اینکه، اخلاق و ارزش های اخلاقی اموری نسبی اند و در هر زمان و یا مکانی، و نسبت به هر فرد و یا موقعیت اجتماعی، این امور معنا و مفهوم متفاوتی را از حیث ارزش بودند، تداعی می کنند. از سوی دیگر، اگر معتقد به اصول و ارزش های اخلاقی ثابت و فرازمانی باشیم، در تعامل دوسویه اخلاق و رسانه، باید اصحاب رسانه در مقام عمل و در مقام تزاحم، به چه اصول، قواعد و یا معیارهایی پایبند باشند؟ به نظر می رسد، در اسلام ما دارای ارزش های اخلاقی ثابت و فرازمانی و فرامکانی هستیم. ازاین رو، ممکن است اصول حاکم بر رسانه، و ارزش های اخلاقی جامعه، در مقام عمل دچار تزاحم شوند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بحث از تزاحم ارزش های اخلاقی در رسانه پرداخته، معیارهایی را برای برون رفت از این تزاحم ها بیان می کند.
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
زشتی گرایی نفس در حیات انسان از منظر قرآن و مکتب تحلیل روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
انسان در طول حیات دنیوی خویش از سویی به نیکی و زیبایی و از سوی دیگر به زشتی ها می گراید. از این رو، خداوند در قرآن خطرات و خطورات پلید نفسانی را به انسان یادآور شده است و نفس امّاره را به مثابه خاستگاه زشتی گرایی روان، فریبنده توصیف و شناخت مهالک نفسانی را مقدمه وصول به حیات طیبه قرآنی معرفی کرده است. یکی از وظایف دانش روان شناسی کشف و تبیین خاستگاه زشتی گرایی نفس و عوامل مؤثر بر انحراف حیات بشری است. از میان مکاتبی که در روان شناسی با نگاهی ژرف به این مسأله پرداخته، باید به مکتب تحلیل روانی اشاره نمود. از میان روان شناسان این مکتب، دیدگاه های زیگموند فروید (مؤسس مکتب) و کارل گوستاو یونگ نیازمند بررسی تطبیقی با دیدگاه قرآنی، اسلامی است. این نوشتار نخست به تبیین مفهوم نفس و ویژگی های آن پرداخته، سپس فرایند تأثیرگذاری نفس امّاره را بیان نموده است. همچنین خاستگاه زشتی گرایی نفس از منظر فروید و تأثیر نیروهای شیطانی از منظر یونگ را توصیف کرده و به بررسی تطبیقی این دیدگاه ها با نگرش قرآنی پرداخته است. خاستگاه زشتی گرایی نفس در لسان قرآن، نفس امّاره و در نظریه فروید نهاد خوانده شده است. از منظر قرآن، نفس امّاره متأثر از گرایش های منفی درونی (هوای نفس) و محرک نامرئی بیرونی (شیطان) آدمی را به ارتکاب زشتی فرامی خواند. از این رو، قرآن شیطان را به عنوان دشمن و موجب سقوط انسان معرفی نموده و حاوی برنامه عملی مبارزه با شیطان است. روان شناسی تحلیلی یونگ نیز بر نقش تأثیرات شیطانی در زشتی گرایی انسان تأکید نموده و راه رهایی و تعالی انسان را مبارزه با شیطان می داند.
عوامل پیدایش گناه در نظام اندیشة صدرایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة «گناه» با سعادت یا شقاوت و سرنوشت انسان رابطه ای تنگاتنگ دارد. از نظر صدرالمتألهین، گناه چیزی جز مخالفت با اوامر و نواهی الهی نیست که مانع از رسیدن انسان به سعادت و کمال می شود. علاوه بر این، او گناه را عملی می داند که موجب ظلمت قلب شده، انسان را به سوی شهوات می کشاند. وی معتقد است عوامل و زمینه های متعدد و مختلفی در وجود انسان و یا در خارج از وجود او، انسان را به سوی گناهان سوق می دهند. از جمله این عوامل حب دنیا، هوا های نفسانی، جهل انسان، قلب، شیطان و تقلید کورکورانه هستند، اما او نقش اصلی در انجام گناهان را به انسان نسبت می دهد؛ زیرا او دارای قدرت اختیار و اراده است. از این رو، انسان مسئول همة گناهان خود است.
نقد مفهوم «معنویت» در «تربیت معنوی» معاصر، معنویت دینی و نوپدید (تشابه ذاتی یا اشتراک لفظی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی جهتگیریها نسبت به «تربیت معنوی» است. دو جهتگیری در رویارویی با تربیت معنوی عبارت است از: 1 ـ جهتگیری دینی 2 ـ جهتگیری فارغ از دین. در تربیت معنوی با جهتگیری دینی، یک دین خاص محور توجه است و تلقی معنویت عبارت از ارتباط با خالق و آماده شدن برای قرب اوست. در جهتگیری فارغ از دین، ضمن تشکیک در مفروضه های دینی، انسان در وضع جاری مورد توجه است و معنویت تلاشی برای دستیابی به آرامش در موقعیت عدم تعین موجود است. در این مقاله نشان داده شده است که معنی اصطلاح معنویت به عنوان عنصر مشترک در دو جهتگیری با یکدیگر تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارد؛ بنابراین با قدری مسامحه می توان اشتراک لفظی را بر تشابه ذاتی این مفهوم در دو رویکرد مورد بررسی، ترجیح داد.
فلسفه عمل با نگاهی به دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مسئله تحلیل فلسفی عمل و کنش انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات» مورد بحث قرار گرفته است. جناب علامه با طرح چند اصل فلسفی مهم می کوشد فرایند شکل گیری فعل اختیاری انسان را از منظر فلسفه عمل تبیین کند. اهم اصول مورد نظر ایشان عبارت اند از اصل نیاز، میل و گرایش، اصل توجه، اصل گزینش، اصل ضرورت اعتباری و اصل تشکیک وجودی. دیدگاه علامه با استفاده از این اصول و نحوه تعامل آنها درنهایت ما را به مُدلی از فلسفه عمل می رساند که در عین تشابه با کنش های فروانسانی و طبیعی- در سطح جمادات، گیاهان و حیوان ها- در مرتبه و سطحی بالاتر از مراتب و سطوح وجود و به نحو تشکیکی رخ داده، ویژگی های متفاوتی را بروز می دهد که منشأ انتزاع صفت های آگاهی و اراده و اختیار می شوند. درنتیجه و بر این اساس هیچ یک از نظریه وحدت انگاری تقلیل گرا و نظریه دوگانه انگاری تباینی، تفسیر درستی از کنش انسانی به دست نمی دهند، بلکه باید نظریه دوگانه انگاری تشکیکی- و مراتبی- را مبنای تحلیل و تبین کنش انسان قرار داد.
تخیّل و تخلّق (تعریف و نمونه هایی از نقش تخیل در اخلاق اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیّل به ویژه تخیّل اخلاقی، مقوله ای است که تعریف دقیق و تعیین مختصات آن، چندان مورد توجه قرار نگرفته و بررسی نقش آن در بسیاری از نظام ها و نظریه های اخلاقی ازجمله اخلاق اسلامی مغفول مانده است. برای رسیدن به این هدف، با ارائه تعریف پیشنهادی خود از تخیل اخلاقی، نسبت این تعریف با پاردایم های رایج بررسی می شود. پس از تبیین رابطه و تفاوت های تخیل اخلاقی با مفاهیمی چون خرافه یا ایمان به غیب، نقش و مدخلیت تخیل در دو سطح جداگانه تحلیل خواهد شد: سطح اصول شکلی و سطح هنجارهای اخلاق اسلامی. برای انجام این مهم، کارکرد تخیل در قاعده طلایی به عنوان یک اصل مهم در میان اصول شکلی اخلاق اسلامی تحلیل گشته، با بررسی فضایل و رذایلی چون قرض الحسنه، غیبت، زکات، قتل و احیا، نقش تخیل در ساحت هنجارها واکاوی خواهد شد.
سبک پوشش اسلامی از دیدگاه شهید مطهّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لباس، یکی از مظاهر پراهمیت تمدن بشر و یک عمل اجتماعی معنادار است. این مقاله با هدف بیان معیارهای اسلامی پوشش از دیدگاه شهید مطهّری و با روش توصیفی تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که لباس موهبتی الهی برای کرامت دادن به انسان است و اسلام با دستور به پوشش، بشر را به سوی تمدن سوق داده است. هرچند از منظر اسلام، شکل و قالب خاصی برای لباس تعیین نشده است، ولی معیارهایی برای آن وضع شده که با عنوان «سبک پوشش اسلامی» مورد بررسی قرار گرفته است. این معیارها براساس فطرت انسان، به منظور غنا بخشیدن به تمدن بشری، حفظ نیرومندی و استقلال جامعه اسلامی و استحکام نظام خانوادگی وضع شده است. آراستگی، در نظر داشتن روحیه اجتماعی مانند ایثار و همدردی و همرنگی، حفظ عزت نفس، رعایت نظم و نظافت، و حفظ حرمت و کرامت انسانی از بایسته های پوشش اسلامی است. همچنین تقلید از بیگانگان و تشبّه به آنها، پوشیدن لباس شهرت، تشبّه به جنس مخالف، اسراف، و... در سبک پوشش اسلامی جایگاهی ندارند و مورد نهی واقع شده اند.
ذهنیت گرایی اخلاقی
درآمدی بر آرای ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بیان دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت می باشد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی استنباطی انجام شده و با استفاده از منابع موجود و در دسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اصول تربیتی استنباط شده از اندیشه های ابن سینا و جاحظ، شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله این شباهت ها، می توان به مواردی همچون اصل توجه به تفاوت های فردی، توصیه به عقل گرایی، تغییرپذیری صفات، اعتدال در یادگیری، یادگیری مشارکتی، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری، تنظیم برنامه با توجه به مراحل رشد انسان و توجه به علاقه فراگیران در کسب علوم اشاره کرد. همچنین، تفاوت ها به این قرار است که ابن سینا به اصل خودشناسی و خودسازی، تربیت شغلی، توجه به صلاحیت و تخصص معلم و اصل توجه به امکانات در فرایند عمل تربیتی توجه اساسی داشته، اما جاحظ به آن توجه نکرده و از آن غافل مانده است.
نظریه امر الهی اصلاح شده با تقریر رابرت آدامز(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریة امر الهی از نظریه های معروف فلسفة اخلاق است. این نظریه از دیرباز هجمة انتقادهای پرشماری بوده است. رابرت آدامز به دفاع از این نظریه پرداخته و تقریر جدیدی از آن عرضه کرده است. در حالی که روش مدافعان نظریة امر الهی سنتی روشی متافیزیکی است، روش آدامز در دفاع از آن روش سمانتیکی است. آدامز، برخلاف نظریة امر الهی سنتی، معتقد است که مفاهیم اخلاقی واقعیت عینی دارند. ازاین رو به امر الهی وابسته نیستند؛ اما الزامات اخلاقی وابسته به اوامر الهی اند. دلیل وی برای اثبات این مطلب، این همانی الزامات اخلاقی با اوامر الهی است. از دیدگاه این مقاله مهم ترین اشکال نظریة آدامز این است که با وجود پذیرفتن واقعیات عینی مفاهیم اخلاقی، الزامات اخلاقی را از آنها استنتاج شدنی نمی داند.