فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۹۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع روابط متن، بیش متنیت است که رابطه بین دو متن ادبی را بررسی می کند. این رابطه بر اساس برگرفتگی است و به عنصر هم حضوری نمی پردازد. براساس دیدگاه ژنت رابطه برگرفتگی، به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. تراگونگی به معنای تغییر در گفتن چیزی به شیوه ای دیگر است، در حالی که تقلید گفتن چیزی دیگر به روشی مشابه است و برخلاف تراگونگی هدف در آن تغییر نیست. تراگونگی نیز زیر شاخه هایی دارد که از مهم ترین آنها تراجایی است که در شکل و معنا رخ می دهد و موجب تکثیر معنا می گردد. بررسی بسامد یا ارتباط دفعات تکرار فعل با بازگویی آن در پیش متن و بیش متن دلالت بر تغییر آن از طریق تراجایی دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت است. با توجه به آن که رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی تحت تأثیر رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در بسامد رخدادهای بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در تعداد دفعات بازگویی رخداد های بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. بسامد مکرر و منفرد تکرار شونده در بیش متن با ابجاد ابهام و تکرار نشانه ها مصداق عینی تراجایی است.
تحلیل تطبیقی زبان زنانه در شعر معاصر عُمان و ایران ( با تکیه براشعار سعیده بنت خاطرالفارسی و طاهره صفارزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
76 - 96
حوزه های تخصصی:
زنان شاعر در سال های اخیر، با شناسایی هویت زنانه ی خویش، توانسته اند با جریان سازی در حوزه ی زبان و اندیشه، پایه گذار تحولات نوظهور ادبی باشند و با کاربست زبان زنانه و شگردهای خلّاقانه در آفرینش آثار هنری خویش، احساسات، تفکرات، دغدغه های شخصی و اجتماعی یک زن امروز را ترسیم کنند و هم گام با مردان در حوزه های مختلف ادبی چون: شعر، نثر، رمان و ... به فعالیت بپردازند و ادبیات را از سیطره ی زبان و سخن مردانه برهانند و موجب دگردیسی این سنّت دیرینه ی مردانه شوند. دوران معاصر ایران و عُمان شاعرانی نام آشنا و بلندآوازه دارد که هریک به سهم خود نقش بسزایی در شکل دهی ادبیات زنانه، ایفا کرده اند. سعیده بنت خاطر الفارسی؛ پیشگام شعر زنانه ی عُمانی است که پرداختن به زن و هویت او در اشعارش موج می زند؛ از سوی دیگر طاهره صفارزاده از زنان شاعر ایرانی ا ست که نقش بسزایی در ادبیات انقلاب اسلامی داشته است. در پژوهش حاضر، با استفاده از نمونه های شعری و نمودار، زبان زنانه در شعر دو شاعر به شیوه ای تطبیقی، در دو سطح واژگانی ( واژگان- ترکیبات- فعل و عبارت های فعلی) و نحوی ( جملات پرسشی- تعجبی- تأکیدی) تحلیل می شود. تفاوت ها و شباهت های زبان زنانه در دو فرهنگ متفاوت آشکار می گردد، مثلاً بنت خاطر برای پررنگ کردن بُعد رمانتیک شعرش از واژگان زنانه برای بیان مضامین حسی-عاطفی کمک می گیرد درحالی که زبان زنانه در شعر صفارزاده به عنوان ابزاری برای انتقال پیام و اندیشه است. همچنین هر دو شاعر از زبان زنانه برای بیان مقاصد اجتماعی مانند: فمینیسم و دفاع از حقوق زنان، وطن دوستی، طبیعت گرایی و ... بهره گرفته اند.
بررسی دیدگاه شیخ طَبْرِسی درباره مشکلات نحوی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخالفت با قرآن کریم و ایراد وارد ساختن بر بعضی ساختارهای نحویِ آن، از دیرباز تا کنون، سابقه ای بس دراز دارد و افراد ناآگاهی بر قرآن ایرادهای نحوی وارد ساخته اند. لکن در در طول تاریخ، دانشمندان و نحویان و مفسران به آن اشکالات پاسخ های مستدل و قانع کننده ای ارائه داده اند. یکی از کهن ترین و مهم ترین کتاب هایی که در آن به شکاکان و طراحان ایرادهای نحوی پاسخ داده شده، کتاب تأویل مشکل القرآن تألیف: عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (213-276ق) است که در خلال این مقاله به مناسبتِ بحث، به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد. بعضی از آیاتی که در طول زمان بر آنها ایرادهای نحوی طرح نموده بودند، بعدها به مرور زمان، «آیات مشکل» نامیده شد. ما در این مقاله به عنوان نمونه، به ده مورد از برجسته ترین و مهم ترین آیات شریفه که مدّعیان به آن ها ایراداتِ نحوی وارد ساخته اند، اشاره می نماییم؛ سپس با نگاهی گذرا به زندگی نامه شیخ طَبْرِسی و به مشایخ و تلامیذِ وی و نیز به معرفی آثار شیخ می پردازیم که یکی از برجسته ترین آثار ماندگار او همان تفسیر مشهور مجمع البیان است. همچنین نظرات و دیدگاه های نحویِ وی را پیرامونِ همان ده آیه موردِ نقد و بررسی قرار می دهیم.
دراسة مقارنة للرموز الدالة على الهدایة والضلالة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لغة الرمز من القواسم المشترکة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا، وکثرة الکتب المعنیّة بتفسیر القرآن الکریم وتأویل الرؤیا تنبئ عن ظاهرة الانغلاق والرمزیة فی هذین المجالین. من اللافت أنّ بعض هذه الرموز لها دلالات مماثلة فی کلا المجالین؛ منها الرموز الدالّة على الهدایة والضلالة الأمر الذی تمّت دراسته فی هذا المقال، حیث استُخرِجَت الکلمات التی ترمز إلى هذین المفهومین فی کلا الحقلین، فعولجت مدلولاتها بأسلوب وصفی - تحلیلی وتمّت مقارنتها حسب آراء المفسّرین والمعبّرین وذلک لفهم مدى ترابطهما وتشابههما، وقد حصل فی نهایة البحث أنّ دلالات معظم هذه الرموز متشابهة تشابهاً ملحوظاً ینمّ عن صدورهما من معین واحد.
الأسلوب المسجوع في الآیات القرآنیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یمثل القرآن الکریم أساساً لکل مظاهر الحیاة العقلیة والبشریة المتطورة الناشدة للغایات السامیة والقویمة، ذات الأهداف النبیلة الساعیة إلى منح الفرص المتساویة لزهو الشعوب واستقلالها فی کل المجالات دائماً وأبداً. ولذلک فقد کانت آیاته المبارکة بمثابة براهین خالدة عظیمة أولت تصویر تلک المظاهر من خلالها بأبلغ الکلمات والعبارات وبأعمق المعانی والدلالات التی تسطرت تباعاً على صدرسید الکائنات محمد علیه وآله أفضل الصلاة والسلام. ومن هنا صارت آیات القرآن الکریم موضع اهتمام الأدباء کما العلماء، فی إظهار رقة وجمالیة الأسالیب القرآنیة التی کسبت القلوب وأجبرتها على الاستماع والإنصات، والخشوع عند تردیدها فیما بعد. ما یعنی أن أسلوب القرآن الکریم البلاغی، کان له الأثر العمیق فی إرساء دور الآیات القرآنیة فی التبلیغ والدعوة، جراء الأسلوب المعجز الذی تمیزت به هذه الآیات والذی نطلق علیه «السجع». لذا، سنحاول فی هذه المقالة أن نقدم دراسة وافیة حول هذا الأسلوب الأدبی والجمالی الذی تمیز به القرآن.
بازخوانی ترجمه فارسی عبارت قرآنی«نفختَ فیه من روحی» (حجر: 29) با تکیه بر کارکرد استعاره واژه «نفختُ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
97 - 111
حوزه های تخصصی:
استعاره، در قرآن کریم حضور پردامنه ای دارد.دلایل وجود استعاره در قرآن هر چه که باشد، یکی از آن ها، بدون شک، کارکرد مهمی است که در بیان مفاهیم موردنظر قرآن ایفا می نماید.بدین لحاظ، ترجمه استعاره های قرآن دشوارتر از آن چیزی است که، در نگاه اول، به نظر می رسد.ضرورت توجه به کارکرد استعاره ازآن روست که غفلت از این شاخصه مهم، به گاه ترجمه قرآن، از تأثیرِ برابرِ آن در مخاطبان زبان مقصد به میزان زیادی خواهد کاست.براین اساس، هدف ما در مقاله حاضر، این است تا به شکل عملی، نقش تعیین کننده کارکرد در ترجمه استعاره های قرآن به زبان مقصد را به اثبات برسانیم.بدین منظور، ابتدا، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و از طریق مراجعه به منابع مکتوب، انواع کارکردهای ذکرشده در آثار بلاغت دانان مسلمان برای استعاره های قرآن را مدّ نظر قرار داده و سپس به نظم قرآن به عنوان عامل مهم در تعیین کارکرد استعاره در قرآن اشاره کرده ایم.در ادامه، در بخش اصلی پژوهش، به شکل موردی، آیه 29 سوره «حجر» را ازنظر کارکرد استعاره و همچنین ازنظر مقولات مرتبط با تعادل ترجمه ای واکاوی کرده و تلاش های «خرمشاهی»، «فولادوند»، «آیتی» و «میبدی» در ترجمه فارسی این آیه، از نقطه نظر کارکرد استعاری، را با یکدیگر مقایسه کرده ایم.در پایان، نتیجه حاصله حاکی از آن است که بازتولید عبارت قرآنی موردبحث از طریق ترجمه تحت اللفظی، کارکرد عینیت بخشی استعاره آن را، طور کامل، در زبان فارسی بازتاب می نماید و ترجمه اشتباه میبدی از عبارت موردبحث، گواهی است بر این واقعیت که وی از کارکرد استعاره آن غافل بوده است.
دراسه مقارنه لمبادئ علم اللغه المعرفیه من منظور عبد القاهر الجرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131-154
حوزه های تخصصی:
کان عبدالقاهر الجرجانی أحد أبرز علماء اللغه والأدب والنحو والبلاغه فی القرن الخامس الهجری، وله آراء فی البلاغه العربیه، وقد لعب دوراً هاماً فی تطویر علوم البلاغه الإسلامیه. وقدّم أعمالاً مهمه کدلائل الإعجاز ، وهو یتضمن معانی النحو، و کتاب أسرار البلاغه الذی یشتمل علی مباحث فی المجاز والتشبیه والتمثیل والاستعاره. لقد صاغ الجرجانی وجهات نظر البلاغیین من قبله، آخذاً بعین الاعتبار السیاق والحالات النفسیه للمتکلم والمخاطب على شکل بناء نحوی، وقدم منظوراً جدیداً أشار إلیه باسم «معانی النحو»، یعنی التقدیم والتأخیر والذکر والحذف والقصر والحصر والفصل والوصل والتعریف والتنکیر. نظر عبد القاهر إلى اللغه والبلاغه من معظم الزوایا الممکنه، لدرجه أن وجهات نظر اللغویین والفلاسفه الغربیین مثل ریتشاردز وسوسور ومایکل هولیدای وبلومفیلد وتشومسکی وجورج لیکاف وبنیامین لی ویرف وغیرهم، تتسم بشمولیه أقلّ مقارنه بوجهات نظره. فی هذه المقاله، قمنا بمقارنه وتحلیل آراء اللغویین المعرفیین مع المنظورات اللغویه لعبد القاهر. یعتبر کل من المعرفیین وعبد القاهر أنّ اللغه من القوى الإدراکیه التی لها منشأ تجریبی ونفسی واجتماعی. والنحو یتبع المعنى والمفهوم، ویتأثر معنى اللغه بوجهه نظر الفرد وموقعه ومعرفته وتطبیقها الموضوعی.
التقنیات السردیه فی روایه مدن الملح لعبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تستکشف هذه المقاله طبیعه التقنیات السردیه والأسالیب الحدیثه التی اعتمدها الکاتب عبد الرحمن منیف (1933-2004) فی روایته "مدن الملح". دلاله تلک التقنیات والأسالیب لناحیه أن هذه الروایه تعتبر من النصوص البترولیه المهمه فی الأدب العربی ما بعد الکولونیالی الذی یتصدى للخطاب الغربی عموماً والأمیرکی تحدیداً. فقد کانت هذه الروایه موضوع جدالات عمیقه لناحیه تصنیفها الأدبی، ولکن البحث الموضوعی المعمق یبرهن بشکل واضح على أن "مدن الملح" هی روایه واقعیه سحریه، بترولیه، ما بعد کولونیالیه تتصدى للتأثیرات السلبیه الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه لاکتشاف واستغلال النفط على مجتمعات الجزیره العربیه ولهذه الغایه سوف تلقی هذه المقاله الضوء على الأسالیب والأدوات السردیه التی استخدمها منیف لإیصال رسالته ما بعد الکولونیالیه المعاکسه من خلال اعتماد مناهج واتجاهات سردیه حدیثه کالواقعیه السحریه ومن خلال استخدام تقنیات سردیه خاصه، کتشکیل الشخصیات باعتماد المجتمع ککل بطلاً للروایه ومن خلال اعتماده تقنیه تعدد الأصوات بهدف عرض وجهات نظر متنوعه للأحداث من قبل الکاتب وبذلک یکون منیف قد قدم نوعاً روائیاً مبتکراً فی الأدب العربی ونادراً على المستوى العالمی، حیث إن القلیل جداً من الأعمال الأدبیه العربیه والعالمیه تصدى لموضوع النفط الذی أصبح یعتبر من المحرمات بفعل الضغوط الأمیرکیه السیاسیه والثقافیه المانعه للتطرق لهذه المسأله الحساسه. من ناحیه أخرى وبغیه شرح الطبقات والمستویات والتشفیرات المتعدده المضمنه بدقه فی "مدن الملح"، فإن هذه المقاله سوف تعتمد نظریه إدوارد سعید المعروفه باسم القراءه المطابقه کمنهجیه علمیه للبحث بهدف وضع الروایه فی مکانها الاجتماعی - السیاسی المناسب وکذلک سوف تعتمد على مفاهیم الواقعیه السحریه ﻠ"ستیفن سلیمون" ولا بد من التنویه بأنها سوف تتطرق إلى کیفیه تجسید منیف لمفهوم التضمین، بحسب نظریه "تزفیتان تودوروف" النقدیه السردیه لشرح کیفیه إدخال منیف قصصاً صغرى ضمن السرد العام بهدف إلقاء الضوء على نقطه معینه تخدم الغایه الکلیه للروایه وبالطبع یساهم وضع عمل منیف فی موقعه الأدبی الصحیح فی تأسیس نوع من التفاهم الحضاری المتبادل بین الشرق والغرب من خلال الحوار الثقافی الحالی والمستقبلی فی عالم حیث النضال والمقاومه ضد الهیمنه والأمبریالیه والحروب العدوانیه هی المحرکات الأساسیه التی تولد أزمات عالمیه والکثیر من الکوارث والمآسی مراراً وتکراراً وخصوصاً فی منطقه غرب آسیا.
بانورامیه الخوف لدی مارغریت فی روایه أقالیم الخوف لفضیله الفاروق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
105-130
حوزه های تخصصی:
تتموضع أقالیم الخوف ضمن روایات شبه بولیسیه تمثّل فیها الکاتبه بالاستعانه من شخصیه البطله المترعرعه فی البیئه الأمیرکیه سلبیه الحیاه فی أقالیم الشرق الإسلامی. تتمیز هذه الروایه بأسلوب لایوفر للقارئ التعرف علی واقع الشخصیه للبطله بتسلسل الأحداث إلا بمفاجئته فی آخر الروایه بالاعتراف منها فی مشروع سری برمجته المنظمات الأمیرکیه لسرقه الجینات الذکیه للأدمغه العربیه. تهدف هذه المقاله من خلال المنهج التحلیلی-الوصفی إلی إلقاء الضوء علی أهم الأسباب التی تتیقظ بها مشاعر الخوف بتمثلاته السلبیه للإنسان الشرقی فی المجتمعات المحافظه. لقد تمثلت أهمیه البحث فی خطابات السارده الواصفه لفضاء الثالوث المحرم (الجنس، السیاسه والدین) الذی قلما خاضت فیه الکاتبات الجزائریه وهی خطاب صریح وخارج عن القیم المألوفه لما فیها من خروج على الأعراف الاجتماعیّه والأدبیه. تدل حصیله ما توصل إلیه المقال علی أن السارده من خلال طرح المضامین المحظوره ترید أن تصور الفساد المنتشر فی أجواء العالم الشرقی المستتر وراء القیم الأخلاقیه وتؤکد الروایه أن ممارسات أصحاب الدیانات ممن یعرجون علی سلّم العنف والکراهیه مرفوضه من جانب الدین الصحیح کما تکشف عن واقع السیاسه الأمیرکیه ومخاوفها التی تتظاهر ببذل الجهود لإنماء الدول الشرقیه وهی فی الحقیقه کدس السم فی العسل تنوی من وراءها الاحتلال البغیض والاستیلاء علی خیرات البلاد ونهب ثرواتها.
تقویم اختبارات ماده "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج وفق معاییر بناء الاختبارات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
139 - 154
حوزه های تخصصی:
تعد دراسه الاختبارات وتقویمها من الإجراءات اللازمه والرئیسه لتحسین مستوى التعلیم والتعلم. تأسیساً على هذا، تحاول هذه الدراسه تقویم أسئله اختبارات الفصل الدراسی الأول بالعام الدراسی 2018 – 2017م، لمادّه "العربیه لغه القرآن" للمرحله الثانویه فی فرع العلوم والریاضیات بمدینه یاسوج، وتتناول مدى توافر المعاییر العلمیه لبناء الاختبارات فیها. تنهج المقاله المنهج الوصفی التحلیلی، مستخدمه أداه الاستبانه الخاصه لمعاییر بناء الاختبار الجید لجمع البیانات، وقد تمّت معالجه البیانات فی برنامج الحزم الإحصائیه (spss). تدلّ النتائج على أنّ هذه الاختبارات لا تعانی من معایب کبیره فی المعاییر الشکلیه والفنیه، ویوجد اهتمام لا بأس به فی هذه المعاییر. أمّا بالنسبه إلى الأسئله الموضوعیه، فأظهرت نتائج الدراسه أنّ أسئله الاختیار من متعدّد تحتاج إلى دقه بالغه، فی حین أنّ أسئله الصواب والخطأ وکذلک أسئله المزاوجه (المقابله)، تتمتع بمعاییر بناء الاختبارات، وکذلک توضّح النتائج أنّ المشاکل قد تضخم فی أسئله التکمیل بالقیاس إلى الأنواع الأخرى من الأسئله ، وتعد النسبه الکبیره منها مرتفعه الحجم؛ والجدیر بالذکر أنّ الاعتماد على التذکر یعتبر من سلبیات الأسئله الموضوعیه
مقارنه بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی دراسه وصفیه- تحلیلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
111 - 128
حوزه های تخصصی:
یری بعض الباحثین الأتراک أنّ جذور الأوزان العروضیه العربیه تصل إلى الشعر الشعبی الترکی القدیم، ویرون أن أوزان العروض الترکی لیست مقتبسه من العروض العربی. وقد راجت أوزان العروض العربی کوزن وحید للشعر الفارسی بعد ما تعرف شعراء الأدب الفارسی على العروض العربی، فاندثرت الأوزان الهجائیه القدیمه للغه الفهلویه والفارسیه الوسطى. أما الأتراک فهم استعملوا الأوزان العروضیه بجانب الأوزان الهجائیه المحلیه. تنوی هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی، أن تتطرق إلى أوجه التشابه التباین بین أوزان الشعر الترکی والعروض العربی وتحاول الإجابه عن مدی التزام الأتراک بأوزانهم الهجائیه ومدی تأثرهم بالعروض العربی فی شعرهم. من أبرز نتائج هذه الدراسه هی أن الأوزان العروضیه العربیه تقوم على کمیه المقاطع وتناسُب الهجاءات وتساوی الشطرین طولها وقصرها خلافا للشعر الترکی الذی یقوم على تساو فی عدد الهجاءات فی کل شطر شعر؛ وهناک اختلاف کثیر فی استعمال بعض البحور الشعریه العربیه التى تأثرو شعراء الترک فیها من العروض العربی؛ ومن أوجه الشبه بین الأدبین هو أن الردیف فی شعر کلا اللغتین یعتبر نوعا من الصنعه ونلاحظ أن الوزن المستخدم قریب جدا بالوزن الهجائی الترکی.
ادبیت هاشمیات کمیت اسدی و حجازیات شریف رضی در سنجه معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
بازخوانی رمزگان شناختی اشعار محمد عفیفی مطر بر اساس سیاق سخن و طبقه بندی آن بر پایه نظریه دنیل چندلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
40 - 62
حوزه های تخصصی:
رمزگان یا صورت تأویل شده رمز بر اساس سیاق سخن و چیدمان طولی و عرضی اجزای آن، یکی از مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین طرق رسیدن به لایه های نهان هر سروده یا نوشتار ادبی و کشف وجوه نامحسوس آن به شمار می آید که شاعر یا نویسنده در آن از رمز به گستره مشهودی بهره برداری کرده باشد. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی پس از ارائه تعریفی جامع از مفهوم رمز، با تکیه بر نظریه دنیل چندلر مبنی بر آفریده شدن رمزگان تازه از بطن رمز ادبی مستعمل و امکان طبقه بندی آن در زیر مجموعه های گوناگون مانند اجتماعی، سیاسی و یا حتی تفسیری و زبانی به بازخوانی شعر محمد عفیفی مطر می پردازد. این بازخوانی به بررسی سیاقی سروده وی یعنی تبیین تأثیرپذیری هر رمز از واژگان و تعابیر هر عبارت و میزان این اثربخشی در آفرینش معانی تازه و بدیع اهتمام دارد. این پژوهش قصد دارد تا نوآوری محمد عفیفی مطر در سرودن اشعار عمیق و لایه بندی شده با به کارگیری رموز مستعمل ادبی و خلق رمزگان تازه به واسطه آن ها را شرح داده و حاصل را به یاری نظریه دنیل چندلر طبقه بندی نماید. شاعر همواره در تلاش بوده است تا از رمز تنها بهره برداری ادبی نکرده بلکه با استفاده از آن سعی داشته تا گاهی در لباس یک مصلح اجتماعی و گاه در کسوت یک ناقد سیاسی به اصلاح جامعه و نقد وضع سیاسی مواجه با خود بپردازد؛ وی در این امر تنها به شرح نقطه ضعف موجود اکتفا نکرده و به طرح راه حلی مطلوب از نظر خود نیز پرداخته است.
تمظهرات السرد القصصی فی روایه شموس الغجر؛ الزمکانیه اختیارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکل الروایه جنسا أدبیا بارزا من أجناس الأدب، لما لها من أثر فی توظیف انفعالات الأفراد ومتغیرات حرکه المجتمع، وتمثلها فی أرقى صور المخیله، وتقدیم معالجات لإشکالات الواقع المعاش، وجعلها من الأهداف الملحه بصفتها غایه مقصوده حتى تتطابق مع الصالح الاجتماعی العام، تبحث هذه الدراسه عن الزمان والمکان من بین العناصر الروائیه فی روایه شموس الغجر لحیدر حیدر الکاتب والروائی السوری؛ وهما بالذات لا یمکن الفصل بینهما ؛ فهما یتفاعلان ویتبادلان التأثیر والتأثر؛ فلا یمکن أن یستغنى عن هذین العنصرین؛ فهما بمثابه العمود الفقری فی العمل السردی. فی هذا البحث نحاول دراسه عنصری المکان والزمن فی روایه شموس الغجر إضافه إلی دراسه علاقتهما معا. فاعتمدنا علی المنهج البنیوی السردی فی تحلیل الروایه المذکوره. واستنتجنا أن حیدر حیدر صنع حیزا للأحداث مبعثرا وکأن على القارئ أن یعید ترتیب تلک الأحداث، استثمر حیدر حیدر هذه الأحداث التی تشبه الدائره التی تتکرر لیبین للقارئ وضع العالم العربی فی نهایه القرن الماضی لتنهال مفردات تلک الحقبه مع التطرّف والانغلاق والتفکک الأسری لیعالج هذه الأحداث وأثرها المستمر مع التقدم فی الزمن.إن هذا التقدیم للوقائع فی المجتمع العربی الذی قدمه المؤلف، یعتبر تقدیما واقعیا دون زیف من خلال کسر النمطیه لکثیر من الأعمال الأدبیه التی تجافی الواقع وتقفز على الحقیقه. نرى فی هذه الروایه غلبه الاسترجاع فی الروایه للهروب من الزمن الحاضر، کما حظیت الروایه بنصیب وافر من تقنیات تواتر السرد سواء من حیث السرعه أو البطء، یعد الوصف آلیه زمنیه تعمل على إبطاء الزمن وإیقافه فی هذه الروایه، وهذا ما یخلق فسحه زمنیه تتوقف فیها الأحداث. والمکان فی الروایه یصل بنا إلى فهم الإطار العام للأحداث، ففیه تتجمع مشاهد وفقرات وحوارات الروایه سواء کان ذلک حقیقه أم خیال، ذلک أن العمل الأدبی الروائی حین یفقد مکانه، فهو یفقد خصوصیته وبالتالی أصالته. وجدنا تعدد الأمکنه فی روایه شموس الغجر واستنتجنا أن المؤلف عمد فی بناء روایته على التنویع المکانی لغناء النص الروائی وترک للشخصیات حریه فی إظهار مشاعرها المختلفه باتجاهاتها. تعد روایه شموس الغجر روایه زمنیه منذ بدئها بحدث زمنی صاعد. اعتمد حیدر حیدر على تقنیه الثنائیات المتناقضه، التی اشتهر بها الکاتب العالمی صموئیل بکیت. صوّر الکاتب بعض التناقضات من خلال الشخصیه الرئیسه من الروایه منها الموضوعیه والذاتیه، والماضی والحاضر، والتفاؤل والتشاؤم، والتبسیط والتعقید، والتسامح والحقد، والصدفه والضروره، والحب والقتل، والحیاه والموت و إلخ.
المفارقه فی ضوء نظریّه التلقّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
131 - 150
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث المفارقه باعتبارها وسیطاً اجتماعیاً تعتبر آلیه تهدف إبلاغ الرساله الإصلاحیه الاجتماعیه والتی أخذت انتشاراً لدى الباحثین العرب المعاصرین، وقد تعلقت دراستنا التنظیریه هذه حول تلک التقنیه فی ضوء نظریه التلقّی مع تحلیل مضامین النظریه وإجرائها على المفارقه حیث تطرقت إلى عرض نظریه التلقّی محلله أرکانها، کما رکزت على قضیه التواصل اللسانی وفهم المفارقه وحللت بعض عناصر التلقّی وأعراف المفارقه. فقد عدّت هذه الدراسه تسلط المتلقی على الموضوع الکلی والأساس فی النص معیاراً مناسباً لفهم المفارقه، فمادام المتلقی لم یستدرک الموضوع الکلی والموقف المحیط بالمفارقه لم یستطع أن یستوعب ویفهم المعنى الأصلی والمفهوم الأساس للمفارقه ویسمّى ضحیه للمفارقه. وأخیراً إن عملیه التلقّی تفید أنواعاً خاصه من المفارقه لکون التلقّی بحاجه إلى حضور النص والقراءه وهذا ما لا یتیسر فی کل أقسام المفارقه. ومن نتائج الدراسه أن المفارقه آلیه بید المؤلف لإبلاغ مقاصده الإصلاحیه ولکنها لا تصل إلى الهدف المنشود إلا بتعامل المتلقی والنصّ معاً وطالما لم یتکامل هذا التفاعل لم تنجح المفارقه. وإن نعترف بأولویه المبدع فی صیاغه المفارقه وإعلاء شأنها، فلأنه یجب أن یعتبر نفسه قارئاً افتراضیاً وذلک لنجاح المفارقه. فمبدع المفارقه هو الذی یهیئ السیاقات والوسائط وینظم الأسالیب الفنیه الهادفه لوصول المتلقی إلى أبرز النتائج وأحسنها.
دراسه فی القصّه القرآنیّه من المنظور التربویّ قصّه نوح (ع) أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۳ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
43-67
حوزه های تخصصی:
أنزل الله القرآن الکریم علی رسوله محمّد (ص) لیهدی الناس إلی الحقائق ویخرجهم من الظلمات إلی النور، و قد خاطب الله الناس فیه علی قدر مدارکهم، وبالأسالیب التی تجذبهم، والوسائل التی تحرّک مشاعرهم، واتّخذ وسائل وأسالیب متنوعهً للوصول إلی أهدافه. ومن أهمّ أسالیبه أسلوب القصّه، فللقصّه أثرٌ بالغٌ فی التربیه، وهی من الأسالیب الأدبیّه القادره علی تنمیه الفضائل فی النفس. تحتلّ القصّه مساحهً واسعهً فی القرآن الکریم علی اعتبار أنّها أسلوبٌ من أسالیب التبلیغ والتربیه. والقصّه فی القرآن الکریم ما جاءت لتقرّر هدفاً واحداً، بل لها أهدافٌ کثیرهٌ وغایاتٌ متعددهٌ. لهذا تعدّ القصّه القرآنیّه من الوسائل الهامّه التی تسهم فی تربیه الإنسان، وتعمل علی تحقیق الأهداف التی تسعی إلیها التربیه الإسلامیّه. قصص الأنبیاء علیهم السّلام من أعظم القصص فی القرآن الکریم، وقصّه نوح (ع) تعتبر من القصص القرآنیّه الملیئه بالأسالیب التربویّه. هذا البحث یهدف إلی دراسه قصّه النبیّ نوح (ع) من المنظور التربویّ، من خلال المنهج الوصفیّ التحلیلیّ. فیقوم باستخراج الأسالیب التربویّه التی استخدمها نوح (ع) فی دعوه قومه إلی الله، وتحلیلها. تشیر نتائج البحث إلی أنّ نوحاً (ع) استخدم فی دعوه قومه إلى الله أسالیب متنوعهً کالترغیب والترهیب والتحبّب والإشفاق والصبر والتحدّی والحوار. فتعدّد الأسالیب فی العملیّه التربویّه عاملٌ مشوّقٌ هامٌّ. وعنصر التصویر الفنّیّ فی قصّه نوح (ع) برز کأسلوب موصل إلی تحقیق الغرض الدینیّ والتربویّ من القصّه.
"أل" الداخله على الصفات الصریحه بین الحرفیه والاسمیه دراسه نحویه تحلیلیه فی إطار القیاس الاستثنائی الانفصالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
13 - 32
حوزه های تخصصی:
إن من المسائل العربیه الخلافیه المولعه بالجدل هی "الألف واللام" الداخله على أسماء الفاعل والمفعول وبعض الصفات المشبهه، حیث لم یتفق النحویون على کلمه سواء و لم یقتفوا مسلکا واحدا، فقد دام بینهم خلاف طویل الذیل فی تعیین ماهیه "أل" هذه، أهی حینئذ اسم موصول بمثاب "الذی" وأخواتها أو هی مجرد حرف تعریف أو هی موصول حرفی بمثاب "أن" و"ما"؟ ذهب جمهور النحاه إلى أن "أل" الطارئه على أسماء الفاعل والمفعول هی اسم موصول، وذهب فریق من النحاه إلى أن "أل" التی اشتهرت بین الجمهور بأنها اسم موصول هی مجرد حرف تعریف، وذهب فریق آخر إلى أن "أل" هذه موصول حرفی، وذهب بعض إلى أن "أل" منقوصه من "الذی" وهی اسم موصول. تستهدف هذه الدراسه الوقوف على الرأی الحصیف فی ضوء تبیین وتحلیل الآراء الخلافیه وأدله کل واحد منها فی إطار أسلوب منطقی یسمّى القیاس الاستثنائی الانفصالی (قاعده السبر والتقسیم من أصول النحو). ومن أهم ما توصلت هذه الدراسه إلیه أن "أل" الداخله على أسماء الفاعل والمفعول هی اسم موصول کما علیه الجمهور خلافا لمن اعتقد حرفیتها.
مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
إنّ اللغه العربیه فی حقل العلوم الإسلامیه بینهٌ أهمیتها ومکانتها. فی هذا البحث ناقشنا استعمال هذه اللغه القرآنیه فی المجال العلمی اللسانی ضمن إطار علم الفقه الإسلامی، إنّ الفقه یتعلّق باللغه العربیه فی قسم العبادات اللفظیه والمعاملات والأحکام. ونحن فی مقام إثبات هذا الموضوع، أی: حاجه الفقه إلی اللغه العربیه، ودراسه مکانه الألفاظ العربیه فی الأحکام الفقهیه لها علاقه غیر علاقه الفقه من الجهه التعلیمیه والتحقیقیه التی لها شأنها الخاص. وقد درسنا من العبادات قسم الصلاه التی تحتاج إلی الألفاظ العربیه وأیضاً التلبیه فی الحج التی هی عملٌ لسانی. وهکذا فی باقی الأحکام الفقهیه التی تتصل بالألفاظ العربیه ومِن هذا المنطلق جاءت أهمیه القَسَم. وفی المعاملات طرحت کلّیه الموضوع، أعنی اللغه العربیه. من الجدیر بالذکر أنّ استعمال اللغه العربیه فی حاله الاختیار والقدره علی النطق بها متّفق علیها عند الفقهاء وفی حال الاضطرار أو الجهل أو عدم القدره، لها طرق أُخری قد أشیر إلیها. وکل هذه الأمور هی لأجل أهمیه اللغه العربیه التی هی لسان شارع الإسلام ولذلک أدخلها فی تکالیفه إلی المکلّفین. المنهج المتّبع فی هذا البحث توصیفی - تحلیلی.
تحلیل روانکاوانه اختلال خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی بر اساس نظریه کریستوفر لاش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 75
حوزه های تخصصی:
شخصیت انسان از سه عنصر نهاد، خود و فراخود تشکیل شده است. ارتباط این سه عنصر با یکدیگر، رفتارهای پیچیده فرد را به وجود می آورند. مفهوم «خود» نشان دهنده الگوی معینی از رفتار و چگونگی سازگاری و تعامل فرد با محیط است. گاه «خود» دچار اختلال شخصیتی خودشیفتگی می شود که در اثر آن توجه و علاقه فرد به خود بیش ازحد می شود؛ لذا خود را موجودی برتر می بیند و بر ارزش خود در نظر دیگران تمرکز مبالغه آمیزی می کند، تا جایی که این شیفتگی بیش ازحد به خود، جایی برای عشق ورزیدن به دیگران باقی نمی گذارد. ابوفراس حمدانی و افضل الدین خاقانی دو شاعر بلندآوازه عرب و ایران هستند که در شعر آن ها جلوه هایی از پدیده خودشیفتگی آشکار است. هدف در این مقاله این است که با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به الگوی کریستوفر لاش مهم ترین ویژگی های روانی مرتبط با خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی تبیین شود. بنابر روان شناسی رفتاری کریستوفر لاش ویژگی های مشترک خودشیفتگی در شعر ابوفراس و خاقانی عبارتند از: خودبزرگ بینی، ارزش زدایی از دیگران، توهمات همه توانی، گریز از هم هویت شدن با دیگران و گلایه. بر این اساس این دو شاعر افرادی هستند که در شعر خود تصویری مبالغه آمیز از خویشتن ارائه می کنند و ارزش های دیگران را نادیده می گیرند و نسبت به انتقاد یا شکست خیلی حساس اند. ابوفراس و خاقانی کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کنند و ارتباط آن ها در راستای رفع نیازهای شخصیشان است. ایشان خود را ابرمنی می پندارند که همه کار از دستش برمی آید و اتفاقات مثبت اطرافشان را به خود نسبت می دهند. این دو شاعر از هم هویت شدن با دیگران فرار می کنند و به همین خاطر مدام از مردم و زندگی و اوضاع پیرامون خود گلایه دارند.
خوانش نمود زمان در رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مؤلفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است .