فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۲۱ تا ۲٬۹۴۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
108 - 89
حوزه های تخصصی:
مفهوم برکت در عهد جدید ریشه در مفهوم میثاق در یهودیت دارد. در سفر پیدایش از حضرت ابراهیم (ع) خواسته شد تا وارد میثاق با خدا شود تا در نتیجه آن برکت الهی بر ابنای بشر عطا شود. مسئله اساسی در اینجا عبارت است از اینکه؛ برکت در عهد جدید چیست و چه ارتباطی میان آن و طرح میثاق وجود دارد؟ در عهد عتیق برکاتی چون سرزمین و ذریه عطیه الهی در برابر وفاداری بنی اسرائیل به مفاد میثاق هستند و این عطایا کاملاً مشروط هستند. در مسیحیت بر اساس میثاق جدید که میثاق لطف و فیض نامیده شده، نجات مبتنی بر ارتباط صمیمانه با مسیح (ع) به عنوان منجی است تا یک نظام دینی مبتنی بر یک سری احکام و آیین های معین. بر این اساس، در مسیحیت عیسی خود میثاق است؛ زیرا مسیح منبع همه برکات است. مطابق میثاق جدید، اگر انسان مسیح ایمان داشته باشد، ثمرات آن را در حیات درونی خود به دست خواهد آورد و او را در زندگی بهتر و نجات بعد از مرگ یاری خواهد کرد. در اینجا نقش مسیح به عنوان یک منجی، تنها محدود به بنی اسرائیل نمی شود، بلکه لطف او شامل همه انسان های روی زمین می گردد. در عین حال برکتی که از طریق مسیح ارائه می گردد، نعمت مادی نیست، بلکه برکت معنوی است و بیشتر ناظر به ملکوت الهی و برای زمان آینده است. این پژوهش مبتنی بر کتاب مقدس و منابع کتابخانه ای است و به شیوه تحلیلی به موضوع برکت در عهد جدید می پردازد.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
67-92
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این مقاله، به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی انسان از نگاه ابن عربی، پرداخته شده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا خلقت جسمانی انسان امری ضروری است یا اینکه امکان خلق انسان بدون بُعد جسمانی نیز وجود دارد. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که ضرورت بُعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) قابل اثبات است. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، نشان می دهد که بُعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان از منظر ابن عربی است و این گونه نیست که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی، اینکه اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد و بدن او صرفاً یک مرکب و امری زاید و طفیلی است، سخنی باطل است بلکه بدن انسان امری ضروری است در کنار نفس او.
چیستی خداوند در الهیات فلسفی و عرفانی و سنجش آن با دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
درباره ماهیت خداوند، بین فلاسفه و عرفا یک اتفاق نظر و یک اختلاف وجود دارد: فلاسفه و عرفا هر دو قائل اند که ماهیت خداوند چیزی جز وجود او نیست و خداوند برخلاف ممکنات که دارای دو حیثیت متفاوت وجود و ماهیت اند، ماهیتش با وجودش فرقی ندارد؛ ولی در اینکه وجودی که عین ماهیت خداوند است آیا وجودی است مقید یا لابشرط، بین آنها اختلاف نظر هست. فلاسفه وجود خداوند را مقید به خصوصیات واجب الوجودی می دانند، اما عرفا وجود حق را لابشرط از هر قیدی و خصوصیتی قرار می دهند. در این میان میرزامهدی اصفهانی دیدگاهی را مطرح می کند که نه مورد تأیید عقل است و نه مورد تصدیق آرای اهل بیت. او می گوید «وجود» عین ذات حق نیست، بلکه مخلوق خداست. هدف این پژوهش این است که با شیوه توصیفی و اقامه برهان عقلی و نقلی روشن کند بین این انظار، نظر عرفا درست و شایسته تصدیق است.
طبقه بندی و تحلیل ساختاری و موضوعی آرای آنه ماری شیمل و ویلیام چیتیک در ترسیم چهره مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
305-332
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدین بلخی به واسطه فعالیت های مولوی پژوهان و محققان در سراسر دنیا چهره ای شناخته شده است. تأثیرپذیری از اشعار مولانا در عرصه های هنری، همچون فیلم سازی و برگزاری کنسرت های موسیقی و یا ترجمه آثار او و الهام گیری از آن ها در خلق آثار متفاوت بوده است. دسته ای از محققان مغرب زمین، فراتر از ترجمه، نگاهی هرچند مختصر به زندگانی مولوی و اندیشه هایش داشته اند که آنه ماری شیمل و ویلیام چیتیک منتخب از این دسته اند. در این پژوهش سعی شده تا با طبقه بندی ساختاری و موضوعی آرای مستشرقان مذکور و بیان دیدگاه و روش کار آنان، شمایی کلی از مولانا از دید پژوهشگران غربی ارائه داده و بستری برای مقابله چهره مولانا از منظر شرقی و غربی فراهم سازیم. در حوزه ساختاری مباحثی چون عربی سرایی، بهره گیری از زبان های دیگر، انسجام و پیوستگی، بلاغت، داستان سرایی، عروض و موسیقی زبان و نمادشناسی مورد توجه قرار گرفته و در حوزه موضوع نیز توجه به مباحث هستی شناختی و الهیات مولوی، آدمی و احوالات او در مثنوی ، عبادات، تأثیرپذیری مولوی از ابن عربی و شاعران دیگر، سماع و مثنوی مدنظر این محققان بوده است. تحلیل توصیفی، قرائت نزدیک با متن، توجه به مفاهیم کلیدی و تحلیل چهره مولانا از جنبه تاریخی نیز، از جمله شیوه هایی است که آنان در بررسی های خود اتخاذ کرده اند. آنچه از تحلیل و بررسی آرای مولوی پژوهان مذکور به دست آمد، توجه بیشتر آنان به جنبه های موضوعی تا ساختاری، تمرکز بر متن آثار مولانا برای تحلیل شخصیت او و تشابه موضوعات مورد بررسی در آثار آنان و تفاوت اندک دیدگاه ها در توضیح برخی مفاهیم و اصطلاحات است.
پرندگان اساطیری، سمبولیسم عرفانی و محیط زیست با تکیه بر شعر عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۰۴-۲۸۱
حوزه های تخصصی:
زبان عرفان زبانی سمبولیک است. عرفا برای بیان تجربه ها و اندیشه های خویش از نمادهای طبیعی بیش از دیگر نمادها بهره برده اند. «سیمرغ» و «هما» دو نماد طبیعی هستند که به اسطوره ها راه یافته و از آنجا نیز به ادب عرفانی فارسی منتقل شده اند. پرنده «عنقا» نیز از افسانه های عرب جاهلی به ادب عرفانی فارسی ورود کرده است. این پرندگان در گذر از متون اساطیری و حماسی به عالم عرفان، دچار تحولات فراوانی شده اند. آن ها در زبان عرفان کارکردهای بیشتری داشته و به عنوان نماد، معانی مختلفی را برمی تابند. جستار پیش رو بر آن است تا به شیوه تحلیلی توصیفی، کارکردهای این پرندگان را در بیان کلان اندیشه های عرفانی، با تکیه بر اشعار برجسته عرفانی فارسی واکاوی کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که اولاً دو پرنده سیمرغ و هما دو پرنده طبیعی و زمینی هستند که جنبه اساطیری پیدا کرده اند؛ ثانیاً به رغم اینکه سه پرنده سیمرغ، هما و عنقا در شعر عرفانی، سمبلی برای بیان حقیقتی والاتر بوده و اغلب به جای هم به کار رفته اند، تفاوت های آشکاری دارند؛ ثالثاً کاربرد سمبلیک پرندگان با رویکرد زیست محیطی از سه منظر زبان، اندیشه و اخلاق قابل بررسی است که طرح این موضوع می تواند در دگرگونی زیرساخت های اندیشگی جامعه نسبت به محیط زیست تأثیرگذار باشد.
تحلیل و سنجش زیرساخت قرآنی تذکره الاولیای عطار در رویکرد تعلیمی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
5-30
حوزه های تخصصی:
به یقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراث دار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش می کند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربه خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربه دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایع نگاری از زندگی آن ها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا به طور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکته ای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا ، در این تحقیق عبارت است از: «جذبه حُسن و احسان»، «تطوّر وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شده اند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهره گیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.
تحلیل زبان عرفانی روح الارواح سمعانی بر اساس نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
209-238
حوزه های تخصصی:
برای ورود به جهان فکری عارفان و شناخت نگرش ایشان، باید به بررسی زبان عرفانی آنان پرداخت. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، به بررسی زبان عرفانی متن روح الارواح پرداخته شده است. بر اساس مبانی نشانه شناسی لایه ای، همنشینی لایه های مختلف متنی که از رمزگان های مختلف، انتخاب و ترکیب شده اند و نیز همنشینی عناصر رمزگان های آن ها به صورت فعال و اثرگذار است و بر روی هم یک ساختار نشانه ای را پدید می آورد. در این جستار، بر اساس این اصول و مبانی دیگر نشانه شناسی لایه ای، به بررسی نقش همنشینی واژگان کلیدی و پربسامد «جلال» و «جمال» و «لطف» و «قهر» با عناصر رمزگان های مختلف در روح الارواح سمعانی پرداخته ایم. بر مبنای زمینه های کلامی و دینی متن و نیز جنبه های ادبی و هنری آن، روابط رمزگان اصطلاحات عرفانی، عناصر کلامی، زبان قرآنی و رمزگان زیبایی شناختی روح الارواح را بررسی کردیم. با تحلیل مواد متنی دریافتیم تأثیرگذاری عناصر پربسامد رمزگان عرفانی و کلامی متن، در لایه های مختلف متن، و ارتباط آن با عناصر دیگر، نشان دهنده نقش ساختاربخش این عناصر به عنوان عناصر کلیدی متن است.
روزبهان و عشق به زیبارویان: تحلیل ساخت گرایانه تجربه های عرفانی روزبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
189-206
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی صوفی نامدار سده ششم هجری، در اثر منحصربه فرد خود، کشف الاسرار ، گزارش های متعددی از تجربه های عرفانی خود به دست داده است. در این گزارش ها وی غالباً خداوند را به گونه ای «انسان وار» و «زیبارو» مشاهده می کند. پرسش مهمی که در این رابطه مطرح می شود این است که چرا روزبهان خداوند را با این دو ویژگی مشاهده کرده است؟ این مقاله به شیوه ای توصیفی تحلیلی می کوشد به این پرسش از منظری ساخت گرایانه پاسخ دهد. مطابق دیدگاه ساخت گرایان در فلسفه عرفان، تجربه های عرفانی یک عارف مستقل از پیش زمینه های ذهنی وی نیست و این پیش زمینه ها در صورت بندی مکاشفاتِ او نقشی کلیدی دارند. از این منظر، عشق روزبهان به زیبارویان و اهمیتی که زیباییِ انسانی در طریقت صوفیانه وی داشته، در صورت بندی مکاشفات او دخالت داشته اند و باعث شده اند که وی در مکاشفات خود خداوند را به گونه ای انسان وار و زیبارو مشاهده کند. در این مقاله برای کاوش در باره نسبتِ روزبهان با زیباییِ انسانی از آثار خودِ شیخ و گزارش های دیگران درباره زندگی وی استفاده شده است.
ظرفیت های الهیات سیاسی یوهان باپتیست متس برای الهیات روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
129 - 151
حوزه های تخصصی:
الهیات روایی با تأکید بر روایت و نقد سیطره معیارهای کلی و عام برخاسته از روشنگری در الهیات مسیحی، هویتی متمایز یافت. تأکید بر روایت های سنتی و درون فرهنگی هر گروه و اجتماع، در این الهیات منجر به دوری این نحله از پراکسیس، و علاوه بر این، منجر به انزوای فرهنگی و دوری از جهان معاصر چندفرهنگی شده است. از سوی دیگر الهیات سیاسی متأله آلمانی یوهان باپتیست متس با تکیه بر مفاهیم روایت، خاطره و همبستگی، که مؤلفه روایت در آن ها نقش اساسی دارد، هم متوجه پراکسیس است و هم دغدغه گفتگوی بینا فرهنگی دارد. بنابراین شاهد آن هستیم که الهیات سیاسی یوهان باپتیست متس، اگر چه در زمره الهیات روایی به معنای اخص به حساب نمی آید، با این حال با تکیه بر مفاهیم خاطره، روایت و همبستگی، امکاناتی را در اختیار الهیات روایی می گذارد که این الهیات با تکیه بر آن ها می تواند از تنگنای انزوای فرهنگی و انفعال اجتماعی بیرون آید.
مطالعه تطبیقی «معنویت»: ملاحظات روش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
293 - 273
حوزه های تخصصی:
چه نکات روشی در به کارگیری «مطالعه تطبیقی» در حوزه «معنویت» وجود دارد؟ نوشتار حاضر در بررسی این مسئله، بر رویکرد نوین «پساالیاده ای» در مطالعات تطبیقی تکیه می کند. در این رویکرد نوین، «معنویت» امری واحد و جهانی نیست؛ بلکه هر معنویت واقعیتی یکه محسوب می شود. باید با پرهیز از تحمیل یک تجانس مصنوعی، به تنوع بافت فرهنگی هر معنویت و گریزناپذیری هرمنوتیک توجه کرد. در این نوشتار، روش هایی جهت پرهیز از سوگیری، گذر از شباهت های ظاهری، ایجاد تناسب میان مقیاس و مسئله تطبیق و مانند آن مطرح شده است. همچنین، با ارائه نظریه «ایمای متوازی»، تلاش شده است درک پژوهشگر از معنویت تجربه ناشده توجیهی نظری بیابد. در میان سبک های تطبیق، ظاهراً «سبک روشنی بخش» قابلِ اتکاترین است. در این سبک، پژوهشگر به دنبال کشف نقاط کور معنویت تجربه شده از طریق مقایسه با معنویت های بیگانه است و دقت و صحت کامل توصیفی که از معنویت بیگانه ارائه کرده است، موضوعیت ندارد.
مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار نیشابوری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۸۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق، دو نظریه ادبی است که هارولد بلوم آن ها را راجع به تأثیر و تأثرات شاعرانه مطرح می کند. پژوهش پیش رو می کوشد با بومی سازی نظریه غربی، به روش اسنادی و تحلیلی به مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار و مولانا بپردازد. بررسی ها نشان می دهد مولانا برای رهایی از دلهره اجتناب نا پذیرِ قرار گرفتن در سایه عطار به تکاپو می افتد اثر خود را به شگردهایی خلاقانه مجهز کند تا آن را از آنِ خود کند و با طرزی نو به آفرینش گری هایی در ارائه بیان مطالب عرفانی بپردازد به شکلی که به اثر خود هویتی جدید داده و آن را به استقلال برساند؛ نمادسازی، بهره گیری به جا از اصطلاحات عرفانی، به کارگیری متمایز عناصر داستانی برای پرورش مطالب عرفانی، کاربست صنایع ادبی برای عمق بخشیدن به مضمون و معانی صوفیانه، تأکید بر کرامت اولیا در جهت بزرگداشت مرشد طریقت و توجه به صنعت التفات، شگردهایی است که مولانا ناخودآگاهانه با تمسک به آن ها تلاش دارد به برتری جوییِ کلامی پرداخته و اثری متفاوت ارائه کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا عمیقاً مؤید عطار و مفتخر به تأسی از اوست؛ بنابراین، با وجود بازخوانی خلاقانه و دستیابی به عینیت مستقل در برخی مواضع، با تکرار ویژگی های سبکیِ فکری عرفانیِ عطار، تسلیم پدر می شود و در نهایت روایت عطارِ پدر در هیئتی جوان تر و متفاوت تر از پیش در روایت مولانایِ پسر ظاهر می شود.
درآمدی تحلیلی در اثرپذیری صوفیه از علم فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
113-136
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار صوفیه نشان می دهد که عارفان از مصطلحات و روش های علم فقه که علمی شرعی و مربوط به نظام شریعت است، سود جسته اند و مجموعه ای از اندیشه ها و تجارب روحانی و عرفانی خود را در نظام مباحث علم فقه گنجانیده و شکل بخشیده اند. بسیاری از بزرگان صوفیه به ارتباط بین دانش فقه و تصوف اشاره کرده اند؛ منابع و روش های فقه در طریقت مورد استفاده قرار گرفته است؛ به مذاهب فقهی در متون تصوف اشاره شده است؛ بزرگان صوفی از علم معامله به عنوان علمی که به احکام اعمال باطن می پردازد یاد کرده اند؛ از مشایخ صوفیه به عنوان مفتیان قلوب یاد شده است و... . همه این موارد نشان می دهند که صوفیه در پی طرح فقه طریقت و فقه القلوب برای نظام تصوف بوده اند. در این مقاله سعی شده تا با استفاده از نقل شواهد و مستندات در آثار صوفیه، نشانه های استفاده و بهره برداری صوفیه از علم فقه در طریقت جست وجو شود. در نهایت می توان نتیجه گرفت که صوفیه به دنبال سازگاری و جمع بین فقه و تصوف، برخی از مسائل مربوط به طریقت را با بهره برداری از اصطلاحات و سبک بیان فقها و الگوبرداری از روش کار آن ها تبیین نموده اند.
بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر افسردگی با تأکید بر مفاهیم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
267 - 292
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجایی که افسردگی یکی از شایع ترین انواع اختلالات روانی می باشد، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی بر میزان افسردگی انجام شد. روش شناسی: طرح تحقیق از نوع نیمه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. در این پژوهش نمونه ای ۴۸ نفره از طریق نمونه گیری دردسترس، انتخاب گردید. گروه آزمایش، روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی را دریافت نمود؛ در حالی که گروه کنترل، هیچ نوع درمانی را دریافت نکرد. میزان افسردگی آزمودنی ها با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک-۲ اندازه گیری شد و متعاقباً دوره ی پیگیری سه ماهه ای انجام گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس و آزمون های آماری تی مستقل و تی وابسته استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی می تواند موجب کاهش میزان افسردگی شود (۳۷/۲۲۰=F ، ۰۱/۰>p) و این کاهش در طول زمان پایدار می باشد 2/75)=، ۰۱/۰>p) نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی روان درمانی مثبت نگر با تأکید بر مفاهیم اسلامی شایسته است توجه بیشتری از جانب متصدیان بهداشت روان به این درمان مبذول داشته شود.
طور ورای عقل از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
عقل قوه ای از قوای نفس ناطقه است. عقل از آن نظر که قوه فکر را به کار می گیرد و از طریق آن علم و معرفت کسب می کند، محدود است؛ اما عقل از آن نظر که دارای خاصیت قبول است، حدی ندارد و از این حیث، هیچ امری ورای طور عقل محسوب نمی شود. دو احتمال در تفسیر طور ورای عقل قابل طرح است: «ما یحیله العقل» و «ما لایناله العقل»، که هر دوی آنها دارای نقص است. ابن عربی عنصر اساسی در علوم فوق طور عقل را به لحاظ روش، یافت شهودی و قلبی آنها دانسته است که با افاضه و تجلی حق تعالی صورت می گیرد؛ اما به لحاظ محتوا، ممکن است برخی از انواع آن توسط عقل از راه استدلال فکری هم قابل حصول باشد.
ساختار چندگانه روایت در اسرارنامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
81-102
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از متون عرفانی تعلیمی ادبیات، نگارنده با تمسک به ظرف قصه و روایت به بیان پیامی پرداخته و این تمسک به ظرف قصه و مظروف اخلاقی عرفانی، گاه آشکارا و گاه نامحسوس است. تعمق در ساختار روایت اسرارنامه عطار نشان می دهد که چندین ساختار پیرنگ متفاوت در حکایت های این کتاب وجود دارد. گاه در ابتدای هر حکایت، شخصیتی داستانی حضور دارد که به صورت موجز، حکایتی با مشارکت این شخصیت نقل می شود و در ادامه، سطحی وسیع تر شامل نکته هایی عرفانی تعلیمی شکل می گیرد؛ گاه این ساختار برعکس می شود و گاه سراسر متن به گفت و گوی دو شخصیت اختصاص می یابد، اما تمام این حکایت ها یک عنصر مشترک دارند به طوری که در پسِ حکایت های این کتاب، یک هسته عرفانی تعلیمی نهفته است که توسط راوی در انتهای هر روایت آشکار می شود. پژوهش حاضر با بررسی گذر سایه وار از پوسته داستانی به هسته عرفانی در قالب ترسیم یک ساختار به مطالعه ساختارهای پیرنگ در اسرارنامه می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اسرارنامه شامل چندین گونه ساختار است که با ابزارهایی چون «خطاب مستقیم مخاطب توسط راوی»، «گذر ناگهانی از جهان داستان به جهان اثر ادبی» و «چربش هسته عرفانی تعلیمی بر پوسته داستانی» آشکار شده است که اقناع و به تخیّل انداختن مخاطب را در پی دارد.
اهمیت آینه سان بودن صوفیان واصل در توصیف ماهیت معرفت صوفیانه با تکیه بر آثار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
27-66
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی موضوع آینه سان بودن اولیاءالله و صوفیان واصل و اهمیت عنصر آینه در توصیف ماهیت معرفت صوفیانه در آثار مولانا و متون صوفیانه دیگر پرداخته شده است. در متن مقاله، اهمیت نور الله و تجلی آن در آینه سان شدن صوفی واصل و حصول معرفت صوفیانه بررسی شده است؛ عنصر آینه در متون صوفیانه به عنوان استعاره یا رمز وجودشناختی معرفت شناختی تلقی شده و جایگاه این عنصر به عنوان وابسته و همبسته عنصر بنیادین نور در الگوی ساختاری «نور مانع تجلی آینه شهود» تبیین شده است. فنای صوفیانه و ارتباط آن با آینه سان شدن صوفی واصل، صیقل کردن آینه وجود برای حصول بصیرت و معرفت صوفیانه و ماهیت و سرشت تابشی انعکاسی بصیرت و معرفت صوفیانه از موضوعات دیگری است که در این مقاله به توصیف آن ها پرداخته شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که هیچ عنصری مثل آینه نمی تواند ماهیت وجودی اولیاءالله و صوفیان واصل و ماهیت نوری و تابشی انعکاسی بصیرت و معرفت صوفیانه را توأمان بازنمایی کند. نور الله عامل اصلی معرفت صوفیانه است و تجلی نور الله بر وجود صوفی حقیقی از یک سو، سبب فناء فی الله و آینه سان شدن کل ساحات وجودی او و حصول فراست و بصیرت و شهود صوفیانه یا همان معرفت ناب صوفیانه می شود و از سوی دیگر تابش و انعکاس نور الله از وجود صوفی واصل به دیگران سبب حصول معرفت صوفیانه در آن ها می شود.
تحلیل پدیدارشناختی کارکردهای فردی و اجتماعی فراست در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
81-114
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مباحث در منظومه فکری اهل عرفان، بحث درباره مفهوم «کرامت» است. کرامت را می توان یکی از ارکان مهم تصوف و نظریه ولایت نیز در نظر گرفت. یکی از انواع کرامات که در متون عرفانی و حکایات منقول در باب مشایخ، بر پایه آیات و روایات، بسیار مورد توجه بوده، «فراستِ» عارفانه است. فراست، به سبب خصیصه های ماهوی متفاوت و ابعاد معرفت شناختی خاص خود، در میان کرامات منتسب به صوفیه، جایگاه ممتاز و ویژه ای را به خود اختصاص داده است. یکی از دلایل اهمیت بسیار زیاد این قوه موهوبی و باطنی، که آن را از سایر کرامات صوفیه متمایز نموده است؛ نقش ها و کارکردهای فردی و اجتماعی فراوانی است که در حوزه تصوف و عرفان بدان منسوب است. در این پژوهش، کوشیده ایم تا با مطالعه و بررسی دقیق متون کلاسیک متصوفه و حکایات مندرج در تذکره ها و اولیانامه ها، حول محور فراست، به شناسایی، دسته بندی و تحلیل پدیدارشناختی هریک از این کارکردها و زیرشاخه های آن ها بپردازیم. یافته های حاصل از این تحقیق نشان می دهد که فراستِ عارفانه، به مثابه یک ابزار مناسب در جهت پیشبرد اهداف مادی و معنوی صوفیه، دارای کارکردهایی با ماهیت های گوناگون معرفتی، تربیتی، اِقناعی، سیاسی حکومتی و رقابتی بوده است. بدیهی است که نگاه دقیق و علمی به این امر می تواند روشن کننده حقایق فراوان باشد و برخی از گره های ادبی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تاریخ تصوف را نیز بگشاید.
مقایسه تحلیلی ردیه های عالمان اخباری عصر صفوی با تکیه بر درایت نثار محمد علم الهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
185 - 206
حوزه های تخصصی:
محمد علم الهدی (1039-1115ه .ق)، فرزند ارشد ملامحسن فیض کاشانی، در رساله درایت نثار به نقد مجدانه صوفیه پرداخت. این رساله از جمله ردیه های عصر صفوی است که تاکنون به نثر ادیبانه و تصاویر شاعرانه آن توجه نشده است. دسته ای از عالمان و فقیهان شیعه در عصر مذکور، به قصد تثبیت تشیع و دفاع از شریعت محمدی به مخاصمه صوفی برخاستند. همگی ایشان از زبانی ساده و بی پیرایه بهره جستند؛ اما در این میان علم الهدی سه گونه نثر متفاوت را به کار گرفت. این نوشتار می کوشد ضمن بررسی ردیه های مشهور و تحلیل مقایسه ای موضوعات مشترک میان آن ها، ارزش های ادبی و سبک نثر رساله درایت نثار را معرفی کند و در نهایت، نشان دهد تمام ردیه های موردِواکاوی این پژوهش، با تکیه بر اخباری گری بسیار، بر تصوف تاخته اند و تنها اثری که افزون بر استناد فراوان به آیات و احادیث، به کاربست آرایه ها و زیورهای ادبی توجه کرده تا توجه مخاطبان را جلب کند، درایت نثار محمد علم الهدی است.
رموز اسطوره ای اعداد در عرفان ( با توجّه به متون برگزیده نثر عرفانی تا قرن هفتم هجری قمری )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
75 - 98
حوزه های تخصصی:
بازتاب و تأثیر اسطوره در زمینه های گوناگون زندگی انسان پسا اساطیری، امری واضح و آشکار و تأیید شده است. به نظر می رسد عرفان نیز یکی از مقوله هایی است که گاه تحت تجلّی و تأثیر اسطوره قرار گرفته است. یکی از این تجلّی ها را می توان در کارکرد مختلف اعداد و رازناکی آنان در متون اساطیری و عرفانی پیگیری کرد. در این مقاله به شیوه توصیفی _ تحلیلی، تجلّی و بازتاب محسوس و نامحسوس کارکردهای اعداد مقدّس اسطوره ای در متون برگزیده نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم ه.ق بررسی شده است. البتّه این تشابهات هرگز دلیل تأثیرپذیری صرف و آگاهانه عرفان از اساطیر نیست، زیرا این تجلّی ها در زمینه های دیگر اندیشه های جامعه بشری نیز مشاهده می شود و مورد واکاوی قرار گرفته اند. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که گروهی از اعداد، از جمله: یک، دو، سه، چهار و هفت با مضرب هایشان( چهل، هفتاد و... )، پنج، شش، دوازده و هزار، خودآگاه یا ناخودآگاه با توجّه به ضمیر مشترک جمعی انسان ها، میان دو مقوله اسطوره و عرفان مشترک بوده، کارکردهایی مانند: وحدت و یگانگی، کثرت و فراوانی، تکامل، تقدّس و رازناکی دارند.
تحلیل و بررسی رابطه تعبّد با عقلانیت در رهیافت های معنویت دینی و معنویت مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
معنویت مدرن نظریه ای است که طی سالیان اخیر توسط برخی از روشنفکران تجددگرا در مجامع علمی و دانشگاهی مطرح شده و در همین راستا به تضعیف و حتی انکار معنویت دینی پرداخته است. بر اساس این رهیافت، امروزه انسان مدرن از جمع میان عقلانیت و دیانت عاجز مانده و برای رهایی از این وضعیت چاره ای جز این ندارد که معنویتی همسو با لوازم و اقتضائات مدرنیته و برخاسته از «عقلانیت مدرن» اختیار کند. از این نظرگاه، مهم ترین عاملی که سبب رویگردانی انسان مدرن از دیانت به معنویت می شود، تعبدگرایی در دین است؛ زیرا عقلانیت مدرن با مشخصّه استدلال گرایی کاملاً در تضاد با مقوله تعّبد است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی رابطه تعبد با عقلانیت در هر یک از رویکردهای معنویت دینی و مدرن پرداخته است. نتایج این تحقیق که با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی گرد آمده است، نشان می دهد: اولاً تعبدیات دین نه تنها با عقلانیت ناسازگار نیستند، بلکه بر اساس «ادله ضرورت وحی و نبوت» مبتنی بر دلایل عقلانی اند؛ ثانیاً معنویت مدرن با تحلیل ناقص و نادرست، تعبدیات دینی را همچون تقلیدهای کورکورانه پنداشته و از همین رو به انکار آنها پرداخته است. البته نظریه مزبور اشکالات و ابهامات جدی دیگری نیز داشته که در پژوهش حاضر مطرح شده است.