مطالب مرتبط با کلید واژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
اسماء
حوزه های تخصصی:
کیفر پاره ای از گناهان در اسلام ، خلود و جاودانگی در دوزخ است؛ اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم است و یا این که خلود با انقطاع عذاب نیز میتواند همراه باشد، مساله ای است که آراء مختلفی درباره آن اظهار شده است. عده ای از صوفیه که در رأس آنها عارف نامدار محیی الدین بن عربی قرار دارد، بر آنند که هیچ ملازمه ای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه بنابر دلایلی عذاب اصحاب آتش و کسانی که جاودانه در دوزخ سکنی دارند، اجلی معین دارد و پس از سپری شدن این مدت، آنان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است، بهره مند می شوند. نوشتار حاضر به بحث و بررسی ادله ی که ابن عربی برای اثبات رأی و نظر خود فراهم آورده و بیان نقدهایی که بر این نظریه رفته است، می پردازد.
رابطه مشیت الهی با هدایت و ضلالت انسانهادر عرفان محیی الدین ابن عربی
حوزه های تخصصی:
مشیت الهی و ارتباط آن با مسئله هدایت و ضلالت آدمیان از جمله مهمترین مسائلی است که اذهان اندیشمندان دینی را به خود متوجه نموده است. پژوهش حاضر جستاری است در اندیشه های عرفانی محیی الدین ابن عربی عارف نامدار قرن هفتم هجری جهت یافتن پاسخ این مسئله براساس اصول ومبانی فکری عقیدتی او. در این تحقیق پس از تعریف اعیان ثابته، اهمیت و نقش آن در مشیت الهی بیان گردیده و مسئله تابعیت مشیت خداوند از علم او و در نهایت اعیان ثابته و احدیه التعلق بودن مشیت الهی تبیین و تحلیل گردیده است و سپس به این نتیجه می رسد که آنچه در عالم وجود حاصل است برحسب عین ثابت ممکنات می باشد و هر عینی را استعدادی است ذاتی و لایتغیر. همه ممکنات مطیع نظام تکوین و مشیت الهی هستند و اراده و مشیت الهی نیز تنها به خواست و استعداد ذاتی ممکن تعلق می گیرد.
کیهان شناسی ذکر
یکی از واژگان کلیدی در عرفان، «ذکر» و به یاد خدا بودن در همه اوقات و همه اعمال است. ابن عربی مطابق این معنا، ذکر را به «همراه مذکور بودن» تعریف میکند. استفاده از واژه ذکر بیانگر رابطه دوسویه خدا و انسان است. به نظر ابن عربی، ذکر با نبوت پیوند دارد؛ زیرا این وظیفه پیامبران است که خدا را به یاد مردمان بیاورند. به عبارت دیگر، آنان «مذکّر» خدا از جانب خدا هستند.
لازمه به یاد خدا بودن این است که یگانگی و حقیقت مطلق و بینهایتش را محور اندیشه، گفتار و کردار قرار دهیم. این، همان «پرستش» و «بندگی» حقیقی (واکنش شایسته به توحید و نبوت و عصاره عملی ذکر از منظر قرآن و سنت) است که برترین کمال انسان به شمار میرود. به بیان دیگر، ذکر خدا مستلزم اعمال، حالات و معرفت است. این معرفت معرفتی نظری نیست، بلکه معرفتی ذوقی و شهود حقیقی حضور مطلق خداست.
الهیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
الهیات عرفانی در مقابل الهیات عقلی طبیعی و وحیانی تاریخی است. الهیات طبیعی، خداشناسی عقلی، الهیات وحیانی، خداشناسی نقلی و الهیات عرفانی، خداشناسی شهودی است. الهیات عرفانی در اسلام در عین اینکه شهودی است از یکسو از تحلیل عقلی بهره میبرد و از سوی دیگر از چراغ هدایت وحی نور میگیرد. حاصل بهره گیری از عقل، نقل و کشف الهیاتی است که گرچه روش، ساختار، مفاهیم و تبیین ویژه خود را دارد اما در هماهنگی با عقل و شرع است. عارف با سلوک عرفانی برگرفته از شریعت بنوعی معرفت بیواسطه و بصیرت قلبی نسبت به خداوند میرسد که بینیاز از استدلال عقلی بر اثبات وجود خدا میشود. او به معرفت بیواسطهیی از خدا میرسد که نیازی بوساطت هیچ موجودی ندارد. و به چنان مرتبهیی از یقین میرسد که گرد هیچ شک وهمی بر دامنش نمینشیند. چون ذات خدا مطلق و نامتناهی است و نیل به آن برای احدی میسور نیست، عمده مباحث الهیات عرفانی پیرامون اسماء و صفات حق تعالی است. از اینرو محور الهیات عرفانی در اسلام کاوش در اسماء و صفات است و چون عالم چیزی جز تجلی اسماء حق نیست خداشناسی عرفانی در عین حال جهان شناسی نیز هست. کوشش نگارنده در این مقاله ارائه تحلیلی اجمالی از این مکتب الهیاتی است.
علم پیشین الهی در عرفان اسلامی؛ از منظر صدرالمتألهین
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
«علم پیشین خداوند به اشیا» از جمله موضوعاتی است که همة دانشمندان مسلمان از زوایای گوناگون به آن پرداخته اند. در میان حکمای مسلمان، صدرالمتألهین، برخلاف حکمای پیشین، تبیینی عقلی از این علم خداوند به اشیا، در دو ساحتِ ذات و مغایر ذات ارائه می دهد که با وحدت و بساطت ذات متعال سازگار می باشد. ایشان در آثار فلسفی خود، در ضمن بررسی آراء اندیشمندان مسلمان دربارة نحوة علم پیشین خداوند به اشیا، دو تفسیر کاملاً متفاوت از دیدگاه عرفا ارائه داده است: وی ابتدا با استناد به ظاهر عبارات عرفا، دیدگاه آنان را در تهی بودن از دلیل، هم سطح دیدگاه معتزله دانسته است. سپس با استناد به واقعیت های نهفته در عبارات عرفا، دیدگاه آنان در زمینة علم پیشین خداوند به اشیا را، عمیق ترین و دقیق ترین دیدگاه دانسته است.
این مقاله، به بررسی دو تفسیر متفاوت صدرالمتألهین از دیدگاه عرفا دربارة نحوة علم پیشین خداوند به اشیا می پردازد و انطباق و یا عدم انطباق تفسیر ایشان با دیدگاه عرفا را مورد بررسی قرار می دهد.
نگاه مشترک ابن عربی و مولوی (درباره ی منزلت حقیقی زن در خلقت)
حوزه های تخصصی:
از نگاه عارفان همه ی موجودات در عالم هستی مظاهر اسماء الهی اند؛ بنابراین زن نیز ظرف وجودی اسمی از اسماء و صفات خداوند می باشد؛ عرفا نیز زن را مظهر اسم جمال، خالق و اسم ربّ می دانند؛ به ویژه ابن عربی درباره ی زنان، از آن جهت که آینه ی جمال حق هستند نظری خاص دارد؛ وی پس از بیان حدیث نبوی: «حُبَبَّ الیَّ من دُنیاکم ثَلاث: النِساء وَ الطَیّب و جُعلت قُرَّه عینی فی الصلاه»، استدلال می کند که تأویل این سخن به نوعی بیانگر منزلت حقیقی زن بوده وحُبّ زنان را کمال عارفان وحُبّ الهی می شناسد. دراین مقاله سعی بر آن است که منزلت حقیقی زن از دیدگاه عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی را تبیین و روشن نماید؛ ابن عربی بیش تر از هرکس به شأن معنوی زن پرداخته است؛ این مقاله مطالبی از ابن عربی و شواهدی از «مثنوی» در باب منزلت زن را تحلیل می کند؛ سعی نگارنده این است که یکی از پیوندهای فکری مولانا با ابن عربی را در این خصوص به صورت توصیفی- تطبیقی روشن نماید.
معناشناسی اسماء از دیدگاه مفسران فریقین با تأکید بر آیه خلافت
حوزه های تخصصی:
ویژگی تعلیم اسماء باعث شده است که انسان مقامی بالاتر از مقام فرشتگان مقرب خدا داشته باشد. این مقاله در صدد بررسی چیستی اسماء مورد اشاره در آیه 31 بقره با استفاده از تحلیل سخنان مفسران فریقین است. مفسران شیعه سه نظریه را در مورد اسماء مطرح کرده اند: الفاظی که به اشیاء خارجی اشاره دارد، حقایق عینی و خارجی که واسطه خلقت تمام ممکنات عالم می باشند و ذخایر غیبی که منشأ پیدایش جهان هستند. مفسران اهل سنت دو نظریه تشابه این آیات و وسیله ایجاد ارتباط و ادامه حیات در روی کره زمین برای انسان را مطرح کرده اند. تطبیق دیدگاه های تفسیری فریقین بیانگر آن است که اختلاف مفسران در تفسیر این آیات برآمده از اختلاف ایشان در مبانی و منابع تفسیری است.
رمان تاریخی عذراء قریش اثر جرجی زیدان، الگوی حقانیت امام علی (ع)
حوزه های تخصصی:
نگارنده در نوشتار پیش رو بر آن است که قضایای دورة خلیفة سوم و بعد از آن خلافت امام علی (ع) و مسائل مربوط به آن را از منظر رمان تاریخی برجستة عذراء قریش نوشتة جرجی زیدان، نویسندة معاصر مسیحی لبنانی، بررسی کند. آن چه از تورّق و جست وجوی این داستان به دست می آید این است که امام علی (ع) شخصیت منحصر به فردی است که علاوه بر جای گاه ویژه اش در بین مذاهب مختلف اسلامی، در بین پیروان ادیان دیگر نیز جای گاه والایی دارد. نویسندة داستان مذکور با سه رویکرد عمومی نقش مروان بن حکم در حوادث دورة خلیفة سوم، ماجرای قتل عثمان و خلافت امام علی (ع)، و حوادث بعد از آن این رمان را نوشته است. بنابراین، در گفتار حاضر با محور قرار دادن این سه رویکرد حوادث از زبان شخصیت اصلی آن (اسماء) بررسی شده است.
وحدت و کثرت وجود در اندیشه ابن عربی و امام خمینی(س)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
موضوع وحدت و کثرت وجود در بین عرفا و فلاسفه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وحدت وجود با ظهور ابن عربی و ارائه اصول و مبانی عرفان به سبک نظری، جلوه تازه ای پیدا کرد و پس از او به یکی از مهم ترین ارکان هستی شناسی عرفانی تبدیل شد. ابن عربی صراحتاً در کتب مختلف خود علی الخصوص در دو اثر مهم خود، فتوحات مکیه و فصوص الحکم، مفصلاً به تبیین این نظریه همت گماشت. از میان عارفان و فیلسوفان متأخّر، امام خمینی از وحدت وجود تقریر خاصی به دست داده است. امام در مصباح الهدایه به تبیین مراحل ظهور حضرت حق، رابطه ظهورات با مقام غیب الغیوب و نسبت اسماء و صفات با ذات احدیت پرداخته است. از نظر امام، تمامی ظهورات حق، حجابی برای مقام غیب الغیوب است. در تفسیر سوره حمد نیز امام پس از توضیح اسماء الله و بیان فنای اسم در مسمّی تاکید می کند که انسان تنها از طریق مراتبی از اسمای الهی می تواند از ذات مقدس الهی به آگاهی ناقصی دست یابد.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
67-92
یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این مقاله، به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی انسان از نگاه ابن عربی، پرداخته شده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا خلقت جسمانی انسان امری ضروری است یا اینکه امکان خلق انسان بدون بُعد جسمانی نیز وجود دارد. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که ضرورت بُعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) قابل اثبات است. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، نشان می دهد که بُعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان از منظر ابن عربی است و این گونه نیست که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی، اینکه اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد و بدن او صرفاً یک مرکب و امری زاید و طفیلی است، سخنی باطل است بلکه بدن انسان امری ضروری است در کنار نفس او.
جایگاه وجودشناختی اسماء الهی در عرفان نظری
در عرفان، فقط حق وجود دارد و موجودات کثیر، تعینات و تجلیات او هستند. حال، مسئله اینست که اسماء با پذیرش اصل وحدت وجود در منظومه» فکری عرفا از چه جایگاهی برخوردارند؟ آیا وجود دارند یا خیر؟ اگر وجود دارند، وجودشان چگونه است؟ و اگر وجود ندارند و عدمی هستند، عدمی بودن آنها به چه معناست؟ اسماء الهی واسطه ظهور حق در مراتب غیب و شهادتند. اسماء در تعین اول (مرتبه غیب اول) با ذات حق وحدت دارند اما در تعین ثانی، با ظهور اعیان ثابته، ظهور علمی پیدا میکنند و نسبت اسماء و اعیان ثابته، در مرتبه غیب دوم آشکار میشود. در مرتبه شهادت، اسماء بر اساس استعداد اعیان ثابته به آنها وجود خارجی میبخشند و نسبت وجودی (اعیان خارج و اسماء فعل) ظهور می یابد. اما خود اسماء از آنجا که ظهور وجودند در خارج وجود مستقل ندارند بلکه از نسب وجودی هستند و بر اساس مظاهر (یک طرف نسبت)، ظهور خارجی دارند و هرگاه مظاهر، استعداد جزئی دریافت ظهور عینی را داشته باشند، اسماء (طرف دیگر نسبت) نیز ظاهر میشوند و اگر استعداد نباشد، اسماء به اصل خود (مرتبه» غیب) رجوع میکنند. در واقع اسماء، معدومالعین و موجودالاثرند.