چه نکات روشی در به کارگیری «مطالعه تطبیقی» در حوزه «معنویت» وجود دارد؟ نوشتار حاضر در بررسی این مسئله، بر رویکرد نوین «پساالیاده ای» در مطالعات تطبیقی تکیه می کند. در این رویکرد نوین، «معنویت» امری واحد و جهانی نیست؛ بلکه هر معنویت واقعیتی یکه محسوب می شود. باید با پرهیز از تحمیل یک تجانس مصنوعی، به تنوع بافت فرهنگی هر معنویت و گریزناپذیری هرمنوتیک توجه کرد. در این نوشتار، روش هایی جهت پرهیز از سوگیری، گذر از شباهت های ظاهری، ایجاد تناسب میان مقیاس و مسئله تطبیق و مانند آن مطرح شده است. همچنین، با ارائه نظریه «ایمای متوازی»، تلاش شده است درک پژوهشگر از معنویت تجربه ناشده توجیهی نظری بیابد. در میان سبک های تطبیق، ظاهراً «سبک روشنی بخش» قابلِ اتکاترین است. در این سبک، پژوهشگر به دنبال کشف نقاط کور معنویت تجربه شده از طریق مقایسه با معنویت های بیگانه است و دقت و صحت کامل توصیفی که از معنویت بیگانه ارائه کرده است، موضوعیت ندارد.