فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۵٬۲۰۳ مورد.
مسخ شدگان
آوردن حسنه یا انجام آن؟
منبع:
بشارت ۱۳۸۵ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
القدّوس
کاوشی در مفاد آیه آل حم
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم هفت سوره ( سوره های 40 تا 46 ) با « حم = حامیم » افتتاح شده اند که آنها را « الحوامیم = حم ها » می نامند. اما - چنانکه خواهیم دید – این سوره ها طی روایات و سخنان مفسران قرآن کریم به « آل حم = آل حوامیم » نیز نامور هستند. پیوند و خویشاوندی و قرابت این سوره ها از جهات متعددی است که ما چنین قرابت و مناسبی را در هیچیک از مجموعه های دیگر سوره های قرآن کریم نمی بینیم. و از خود « حم » نیز بوی خویشاوندی و قرابت به مشام می رسد. سیوطی می گوید : « یکی از انواع مناسبات و روابط که در قرآن کریم مورد بحث قرار می گیرد – عبارت از تناسب نامهای سوره ها با مقاصد و اهداف آنها است، آنگاه می گوید در نوع هفدهم [ کتاب الاتقان ] راجع به این نوع از انواع تناسب اشاره کرده ایم». کرمانی در کتاب « عجایب القرآن» یا « الغرائب و العجائب » می گوید: « سوره های هفتگانه ای در قرآن کریم می بینیم که به « حوامیم» [ = جمع «حم» ] نامبر دارند ، و همه آنها دارای نامهای مشترک هستند». سوره های یاد شده – که از سوره 40 آغاز می شود و بالفاصله و به ترتیب تا سوره 46 ادامه می یابد – عبارتند از سوره های « مؤمن» ، « فصلت» ، « زخرف »، « دخان» ، « جاثیه » و « احقاف» که همه آنها با « حم» افتتاح شده اند. کرمانی جهاتی را درباره نامگذاری و توالی و تعاقب این سوره ها یاد می کند ، مبنی بر اینکه « میان سوره های مذکور نوعی تشابه و همانندی وجود دارد ، تشابهی که ویژه همین سوره ها است » اما جهات تشابه سوره های مذکور را – با استفاده از بیان کرمانی و سایر مفسران – به شرحی که از این پس می بینید خاطر نشان می سازیم : -هر یک از سوره های مورد بحث با واژه « الکتاب» و یا واژه های معادل و گویای مفهوم « کتاب» پس از « حم » آغاز شده اند. -انذارها و هشدارهای بیدادگر و بیم آور سوره های مذکور از لحاظ بلندی و کوتاهی تعبیر ، شبیه یکدیگرند. -سخن خداوند متعال در این سوره ها ازنظر نظم و اسلوب تعبیر و ارائه مطلب ، یکدست می باشد؛ و در این سوره ها ازاین لحاظ ، همگونی جلب نظر می کند. -همه این سوره ها یکی هستند ، و هریک از انها از پی یکدیگر – به همین ترتیبی که در مصحف موجود دیده می شوند – به ترتیب پس از سوره « زمر » نازل شده اند. اگرچه آیاتی از آنها چنانکه خواهیم دید مدنی می باشند. -احادیث فراوانی در فضیلت تلاوت سور « حوامیم » در جوامع حدیثی فریقین جلب نظر می کند. -این هفت سوره مجموعاً دارای عنوانهای مشترکی هستند که عبارتند از : « تاج القرآن » ، « ثمره قرآن» ، « دیباج القرآن» ، « روضة من ریاض الجنة » ، « ریاحین القرآن»، « لباب القرآن» و « یاسمین العرائس».
بررسی محتوای کتاب «هدیه های آسمان» مقطع سوم ابتدایی (تألیف 1392) از منظر اصول انتخاب محتوای آموزشی در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر «بررسی محتوای کتاب هدیه های آسمان، مقطع سوم ابتدایی (1392) از منظر اصول انتخاب محتوای آموزشی در قرآن کریم» است. به منظور وصول به هدف مزبور، از روش «تحلیل محتوا» استفاده شده است. نمونة آماری همان جامعة آماری است. ابزار پژوهش سیاهة «تحلیل محتوا» است که روایی آن حاصل گردید. واحد تحلیل، جمله و تصویر و واحد شمارش فراوانی بود. نتایج تحقیق مبین آن است که از میان چهار اصل استخراج گردیده، به همراه شاخص های آن از قرآن کریم، اصول «هدایت کنندگی محتوا» و «انگیزه بخشی محتوا» در این کتاب از جایگاه مناسبی برخوردارند. ازآنجاکه دیگر اصول، از جمله «تدبربرانگیزی» از جایگاهی نسبی و «خلاقیت پرور» نیز از توجه اندکی برخوردار است، ازاین رو، ایجاد چالش های فکری بیشتر از طریق طرح سؤالات متنوع تر در متن و ترغیب دانش آموزان به کاوشگری در طبیعت و محیط پیرامون به منظور تفکر در جهان آفرینش و تفکر در خود و همچنین ایجاد فرصت های تازه به منظورخلق ایده های نو توسط دانش آموزان و به کارگیری آن ایده ها در عمل پیشنهاد می گردد.
فلسفه شریعت در نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نویسنده پس از این پرسش که فلسفه شریعت در ادیان الهی چیست؛ نخست به توجیه فقدان شریعت در مسیحیت موجود پرداخته ، سپس شریعت را به دو بخش قانون و عبادت تقسیم کرده بر این باور است که فلسفه شریعت در ادیان به کارکرد آن در دنیا و آخرت مربوط می شود. آنگاه کارکردهای دنیوی و اخروی هر یک از قانون و عبادت را توضیح می دهد. در رابطه با کارکرد دنیوی قانون معتقد است که نقش قوانین دینی تنظیم روابط اجتماعی و استقرار عدالت و حفظ حقوق است. آنگاه به ضرورت مسئله پرداخته و سه دیدگاه راجع به ضرورت تشریع قوانین از سوی دین و کافی نبودن قوانین بشری اشاره کرده است: 1- قوانین دینی تحکیم کننده قوانین بشری از دو جهت ساختار وجودی و آغاز و انجام حرکت وجودی مبتنی بر جهل و ناآگاهی است. در ادامه به کارکرد دنیوی عبادت پرداخته آن را تلطیف قانون گرایی و زمینه سازی اجرای بهتر قانون می داند. سپس کارکرد و نقش اخروی شریعت را به بحث گرفته آن را در تعبیر متکلمان «در معرض ثواب و پاداش قرار دادن انسان» و در اصطلاح منابع دینی «امتحان» می داند و معتقد است که این فلسفه همان فلسفه حیات در نگاه دین است. و در پایان، تعبیر و توضیح علامه طباطبایی را راجع به امتحان الهی می آورد.
خاتمیت پیامبر اسلام
پژوهشی در تحلیل مصداقی «إل یاسین» در آیه 130 سوره صافات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت «ال یاسین» بخشی از یک آیة قرآنیاست که فقط یک بار و در آیة 130 سورة مبارکة صافات به کار رفته است. مجال تفسیر این آیه با توجه به شرایط ویژة آن، معرکة ارائه و تقابل آرای متفاوت تفسیری است. گروهی از مفسران شیعه بر اساس روایات تفسیری ذیل آیه و اینکه یکی از اسامی پیامبر (ص)«یس» است و احتمالاً برای اثبات فضیلتی برای اهل بیت (ع)، قرائت صحیح آیه را «سلام علی آل یاسین» و مراد از این عبارت را اهل بیت پیامبر (ع)دانسته اند که طبیعتاً با این فرض، سلام و درود موجود در آیه، مختصّ ایشان خواهد بود. اما گروهی دیگر از مفسران شیعه و اکثر مفسران اهل سنت با توجه به قرینه هایی مانند قرائت مشهور، شکل ساختاری کلمه و سیاق و سباق، این واژه را شکل دیگری از واژة الیاس و مراد اصلی از آن را خود حضرت الیاس دانسته اند. از آنجا که مهم ترین دلیل طرفداران صحّت قرائت به آل یاسین که مراد از آن اهل بیت (ع)است، روایات تفسیری ذیل آیه می باشد که به صورت جامع بررسی و نقد نشده اند، در پژوهش پیش رو برای تبیین و دستیابی به مفهوم و مصداق اصلی عبارت «ال یاسین»، با بهره گیری از برخی شواهد قرآنی، لغوی و دیدگاه های تفسیری، به بررسی و نقد روایات تفسیری ذیل آیه و برخی دیدگاه تفسیری برخی موافقان پرداخته می شود و در نهایت، به ضعف و غیر قابل استناد بودن روایات تفسیری و صحّت قرائت آیه به صورت ال یاسین که مراد از آن خود حضرت الیاس است، دست خواهیم یافت. در اینکه مفهوم آیه، سلام بر حضرت الیاس باشد، هیچ نفی فضیلتی از اهل بیت (ع)نشده است و «آل یس» بودن اهل بیت (به معنی اهل بیت پیامبر بودن و جایگاه والای ایشان در نزد خداوند) با استناد به برخی دیگر از آیات قرآنی و شواهد روایی به راحتی اثبات می شود.
حقایق آسمانی در الفاظ زمینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در میان معارف وسیع و بزرگ قرآن کریم، موضوعاتی هستند فراتر از حس و دریافتهای زمینی انسانها؛ که در اصطلاح قرآن، به آن «غیب» گفته میشود و راه دسترسی به آنها حواس ظاهری نیست. تمام این معارف در قالب الفاظی بیان شده است که همان زبان رایج مردمان بوده و آنان برای رفع و رجوع زندگی خود الفاظ را وضع کردهاند.
این مقاله مدعی است امور غیبی که در قرآن کریم بیان شدهاست، مطالبی هستند مطابق با واقع که دارای معادل خارجی هستند و بیان آنها در قرآن کریم به بهترین شکلی ممکن بودهاست خداوند متعال منزه است از آنکه مطالبی در قرآن بیاورد که پشتوانه واقعی نداشته و صرفاً بر اساس مجاز و کنایه هدایت را برای بندگان ایجاد کند، بلکه معارف قرآن ریشه در واقعیت داشته، اما چون لازم بودهاست که آن حقایق بلند و آسمانی در الفاظ زمینی ریخته و بیان شود؛ در این فرآیند عدهای با نگاه سطحی به این نوع گزارههای قرآن، آنها را مطابق تصورات ذهنی و زمینی تحلیل کرده، یا موهوم میدانند و یا از جنس مجاز و صنایع ادبی میگیرند که همه اینها نادرست است، چرا که به حقیقتِ این گزارهها نرسیدند.
در این مقاله پس از تبیین موضوع و موطن بحث، با بیان چند نمونه قرآنی و تحلیل آنها مطلب روشن میشود. موضوع مقاله جزء مباحث مبانی تفسیر و در حوزه زبان شناسی قرآن میباشد. از نگاه دیگر، این موضوع مربوط به بحث «هرمنوتیک» و پیشذهنهای تفسیری بوده و لازم است هر مفسر در نحوه مراجعه خود به این گونه از آیات، جایگاه خود را در رد و یا قبول موضوع مقاله مشخص سازد.
بررسی تطبیقی آیه میثاق از نظر استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین استنادات قرآنی در فطری بودن معارف دینی، آیه 172 اعراف «أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» است که می توان آن را احتجاجی در برابر معاندین و منکرین دین دانست. آرای گوناگونی از متقدمین و متأخرین در مورد این آیه مطرح شده است؛ برخی آیه را در حد تمثیل دانسته اند و بعضی دیگر معتقدند که آیه درصدد بیان واقعیت خارجی است . ضرورت بحث از این موضوع، زمانی نمایان می شود که اختلاف نظرات متعدد و به ظاهر متناقض در این زمینه، موجب تشویش اذهان عرف و به ویژه علاقه مندان به این بحث می شود.
مقاله حاضر پس از بررسی نظرات دیدگاه های شهید مطهری و استاد جوادی آملی پیرامون عالم ذر، بیان می دارد که وجه تشابه این دو بزرگوار در عنایت به دیدگاه علامه طباطبایی است با این تفاوت که شهید مطهری ظاهراً این نظریه را پذیرفته اند ولی استاد جوادی آن را نقد نموده اند، به نظر می رسد نوآوری نوشتار حاضر این است که می توان دیدگاه ملکوت علامه طباطبایی را با نظریه ی فطرت استاد جوادی آملی جمع نمود.