آوردن حسنه یا انجام آن؟
آرشیو
چکیده
متن
«من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزی الاّمثالها و هم لا یظلمون »1 را معمولاً اینگونه معنی میکنند «هر کسی کار نیکی کند ده برابر پاداش می برد و هر کسی کار بدی کند جز مانند آن جزا نیابد و بر آنان ستم نمیشود ».
اما با کمی دقت، معلوم میشود که اینگونه معنی کردن نمیتواند دقیق باشد؛ زیرا«جاء»به معنی «آمد» و «جاء به» به معنای «آورد» میباشد. بنابر این باید اینگونه معنی شود «هر کس کار نیکی آورد … و هر کس کار بدی آورد … »
حال ممکن است کسی بگوید: چه تفاوتی دارد که گفته شود:«کار نیک بیاورد»؛ زیرا مراد و مقصود آیه این است که انسانها را به انجام کارهای خوب تشویق کند تا به انجام آن مباورت ورزند و تفاوت «جاء به آورد» با «عَمِلَ یا فَعَل َ انجام داد» تنها اختلاف در تعبیر است نه در محتوا! ولی شاید با یک مثال بتوان تفاوت این دو را روشن کرد. ماشین های سواری مدل بالا در خارج از کشور ارزان است و با قیمت کمی می توان آنها را خرید و ماشین دار شد؛ اما گذراندن ماشین از گمرک و آوردن آن به کشور کار مشکلی است، پس اگر کسی بگوید من یک بنز یا الگانس یا … در خارج دارم. میگوییم: وقتی آن ماشین در اینجا برایت فایده دارد که بتوانی آن را از گمرک ترخیص کنی.
اعمال و حسنات انسان نیز انجامش آسان ، ولی ترخیص آنها از سکرات مرگ کار بسیار مشکلی است.
اعمال و رفتار انسان در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم میشوند . 1. رفتارهای همیشگی 2.اعمال لحظهای و موقت.
گاهی انجام عملی برای انسان بسیار راحت است و به طور طبیعی و بدون هیچگونه سختی انسان، مانند: مهمانی دادن انسان کریم و بخشنده و گاهی انسان عملی را به دشواری و با بیمیلی انجام میدهد عمل به سختی از انسان صادر می شود و روحیات شخص با این عمل سازگاری ندارد و چه بسا پس از از انجام آن نیز پشیمان شود ، مانند: مهمانی دادن انسان خسیس و بخیل . درباره فرد دوم گفته میشود که تنها حالتی بر او عارض شد و در حالت خاص مهمانی داد، ولی مهمانی دادن عادت او نشده است به طور کلی کسی که کاری ملکه او شد آن کار را در هر حالتی و در هرشرایطی به راحتی و بدون اضطراب و دستپاچگی انجام می دهد.
حالا با بیان یک خاطره بیشتر به موضوع آیه نزدیک میشویم .
در سال 1369پس از گشوده شدن راه حج ، به سوی مشتاقان، بنده نیز برای اولین بار به مکه مشرف شدم. کاروان ما متشکل از افراد زباندانی بود که هر یک به زبان دوم از جمله: عربی ، انگلیسی و یا ترکی استانبولی آشنایی داشتند و در ایامی که در مدینه بودیم با افراد کشورهای دیگر صحبت میکردند. پس از حرکت به سوی مکه در وسط راه اتوبوس ما دچار تصادف شدیدی شد که چند نفر کشته و تعدادی زخمی بر جای گذاشت . زخمی ها را به بیمارستان منتقل کردند، در آنجا پرستارانی که برای تشکیل پرونده به مجروحان مراجعه میکردند و از آنان مشخصات شناسنامه ای میپرسیدند آنان هیچ پاسخی نمیتوانستند بدهند . به همین جهت بنده که جراحت های کمتری داشتم، روی صندلی چرخدار گذاشته و کنار تخت مجروحان می بردند تا از آنان به فارسی اطلاعاتی را بپرسم و به عربی یا انگلیسی به پرستاران پاسخ گویم.
نکته مفید برای بحث ما این است که زباندانان ، چون زبان خارجی ، زبان مادری آنان نبود و برایشان ملکه نشده بود در اثر شدت ضربات زبان دوم را فراموش کرده بودند و تنها با زبان مادری خود سخن میگفتند ، حال باید توجه کرد که سکرات مرگ ، از ضربات تصادف به مراتب بیشتر است، اگر آیات قرآن می فرماید :
«یا ایها النّاس اتّقوا ربّکم انّ زلزلة السّاعة شیء عظیم. یوم ترونها تذهل کل مرضعة عمّا ارضعت و تضعُ کل ذات حمل حملها و تری النّاس سکاری و ما هم بسکاری ولکنّ عذاب اللّه شدید؛
ای مردم از پروردگارتان پروا گیرید که زلزله رستاخیز امری هولناک است . روزی که ببینید، هر شیر دهندهای از نوزادش غافل شود و هر آبستنی ، بار خود را فرو نهد و مردم را مست میبینی با آن که مست نیستند، بلکه عذاب خداوند شدید است». (سوره حج، آیات1و2)
در چنین وضعیتی که گویا هوش از سر مردم پریده و مادر مهربان، فرزند شیرخوارهاش را فراموش میکند یا مادر بارداری که بچهاش را می اندازد. حساب اعمال و رفتارهایی که ملکه نشده و با جان انسان عجین نشده همه مورد غفلت قرار میگیرد و به صحنه قیامت وارد نمیشود . به همین جهت ما موظفیم که نمازها را هر روز پنج نوبت بخوانیم و مستحبات را نیز انجام دهیم تا عبادت خداوند برایمان ملکه شود و باز به همین جهت در روایات بر استمرار و تداوم اعمال تأکید شده و از مؤمنان خواسته شده، که عمل مستحب یا هر دعایی را حداقل یک سال به طور مداوم انجام دهند تا آن دعا و عمل ملکه شود و شرط حضور را به محضر ربّ پیدا کند. به قول مولانا:
شرط مَن جا بالحسن نَه کردن است این حسن را سوی حضرت بردن است .2
1. سوره انعام آیه 160 .
2. مثنوی معنوی دفتر دوم ،شماره 945.
اما با کمی دقت، معلوم میشود که اینگونه معنی کردن نمیتواند دقیق باشد؛ زیرا«جاء»به معنی «آمد» و «جاء به» به معنای «آورد» میباشد. بنابر این باید اینگونه معنی شود «هر کس کار نیکی آورد … و هر کس کار بدی آورد … »
حال ممکن است کسی بگوید: چه تفاوتی دارد که گفته شود:«کار نیک بیاورد»؛ زیرا مراد و مقصود آیه این است که انسانها را به انجام کارهای خوب تشویق کند تا به انجام آن مباورت ورزند و تفاوت «جاء به آورد» با «عَمِلَ یا فَعَل َ انجام داد» تنها اختلاف در تعبیر است نه در محتوا! ولی شاید با یک مثال بتوان تفاوت این دو را روشن کرد. ماشین های سواری مدل بالا در خارج از کشور ارزان است و با قیمت کمی می توان آنها را خرید و ماشین دار شد؛ اما گذراندن ماشین از گمرک و آوردن آن به کشور کار مشکلی است، پس اگر کسی بگوید من یک بنز یا الگانس یا … در خارج دارم. میگوییم: وقتی آن ماشین در اینجا برایت فایده دارد که بتوانی آن را از گمرک ترخیص کنی.
اعمال و حسنات انسان نیز انجامش آسان ، ولی ترخیص آنها از سکرات مرگ کار بسیار مشکلی است.
اعمال و رفتار انسان در یک تقسیم بندی به دو دسته تقسیم میشوند . 1. رفتارهای همیشگی 2.اعمال لحظهای و موقت.
گاهی انجام عملی برای انسان بسیار راحت است و به طور طبیعی و بدون هیچگونه سختی انسان، مانند: مهمانی دادن انسان کریم و بخشنده و گاهی انسان عملی را به دشواری و با بیمیلی انجام میدهد عمل به سختی از انسان صادر می شود و روحیات شخص با این عمل سازگاری ندارد و چه بسا پس از از انجام آن نیز پشیمان شود ، مانند: مهمانی دادن انسان خسیس و بخیل . درباره فرد دوم گفته میشود که تنها حالتی بر او عارض شد و در حالت خاص مهمانی داد، ولی مهمانی دادن عادت او نشده است به طور کلی کسی که کاری ملکه او شد آن کار را در هر حالتی و در هرشرایطی به راحتی و بدون اضطراب و دستپاچگی انجام می دهد.
حالا با بیان یک خاطره بیشتر به موضوع آیه نزدیک میشویم .
در سال 1369پس از گشوده شدن راه حج ، به سوی مشتاقان، بنده نیز برای اولین بار به مکه مشرف شدم. کاروان ما متشکل از افراد زباندانی بود که هر یک به زبان دوم از جمله: عربی ، انگلیسی و یا ترکی استانبولی آشنایی داشتند و در ایامی که در مدینه بودیم با افراد کشورهای دیگر صحبت میکردند. پس از حرکت به سوی مکه در وسط راه اتوبوس ما دچار تصادف شدیدی شد که چند نفر کشته و تعدادی زخمی بر جای گذاشت . زخمی ها را به بیمارستان منتقل کردند، در آنجا پرستارانی که برای تشکیل پرونده به مجروحان مراجعه میکردند و از آنان مشخصات شناسنامه ای میپرسیدند آنان هیچ پاسخی نمیتوانستند بدهند . به همین جهت بنده که جراحت های کمتری داشتم، روی صندلی چرخدار گذاشته و کنار تخت مجروحان می بردند تا از آنان به فارسی اطلاعاتی را بپرسم و به عربی یا انگلیسی به پرستاران پاسخ گویم.
نکته مفید برای بحث ما این است که زباندانان ، چون زبان خارجی ، زبان مادری آنان نبود و برایشان ملکه نشده بود در اثر شدت ضربات زبان دوم را فراموش کرده بودند و تنها با زبان مادری خود سخن میگفتند ، حال باید توجه کرد که سکرات مرگ ، از ضربات تصادف به مراتب بیشتر است، اگر آیات قرآن می فرماید :
«یا ایها النّاس اتّقوا ربّکم انّ زلزلة السّاعة شیء عظیم. یوم ترونها تذهل کل مرضعة عمّا ارضعت و تضعُ کل ذات حمل حملها و تری النّاس سکاری و ما هم بسکاری ولکنّ عذاب اللّه شدید؛
ای مردم از پروردگارتان پروا گیرید که زلزله رستاخیز امری هولناک است . روزی که ببینید، هر شیر دهندهای از نوزادش غافل شود و هر آبستنی ، بار خود را فرو نهد و مردم را مست میبینی با آن که مست نیستند، بلکه عذاب خداوند شدید است». (سوره حج، آیات1و2)
در چنین وضعیتی که گویا هوش از سر مردم پریده و مادر مهربان، فرزند شیرخوارهاش را فراموش میکند یا مادر بارداری که بچهاش را می اندازد. حساب اعمال و رفتارهایی که ملکه نشده و با جان انسان عجین نشده همه مورد غفلت قرار میگیرد و به صحنه قیامت وارد نمیشود . به همین جهت ما موظفیم که نمازها را هر روز پنج نوبت بخوانیم و مستحبات را نیز انجام دهیم تا عبادت خداوند برایمان ملکه شود و باز به همین جهت در روایات بر استمرار و تداوم اعمال تأکید شده و از مؤمنان خواسته شده، که عمل مستحب یا هر دعایی را حداقل یک سال به طور مداوم انجام دهند تا آن دعا و عمل ملکه شود و شرط حضور را به محضر ربّ پیدا کند. به قول مولانا:
شرط مَن جا بالحسن نَه کردن است این حسن را سوی حضرت بردن است .2
1. سوره انعام آیه 160 .
2. مثنوی معنوی دفتر دوم ،شماره 945.