فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
زنجیره تأمین اخیراً نظر بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. هدف این مقاله، شناسایی تأمین کنندگانی است که بیشترین توان بالقوه را در برآورده ساختن نیازهای شرکت با صرف هزینه معقولانه، داشته باشند و همچنین کاهش ریسک و حداکثر کردن ارزش کلی برای خریداران است. ازآنجایی که تأمین کنندگان ازلحاظ نقاط قوت و ضعف و شرایط عمومی محصولاتشان متفاوت هستند، نیازمند ارزیابی دقیق به وسیله خریداران می باشند. جهت انجام این فعالیت ها در شرکت ها، مشکلات فراوانی وجود دارد که یکی از آن مشکلات مربوط به تعیین معیارهای مناسب جهت ارزیابی تأمین کننده است. این موضوع به این دلیل است که غالباً نیازها در قالب مفاهیم کیفی اظهار می شوند درحالی که باید به صورت کمی مورد ارزیابی قرار گیرند. علاوه بر این، ازنظر تصمیم گیرنده، معیارها نسبت به یکدیگر از اهمیت و اولویت متفاوتی برخوردار می باشند و این موضوع یکی از دلایل اصلی است که نگارندگان را بر آن داشت که به دنبال ارائه الگویی باشند تا به وسیله آن بتوان انتخاب تأمین کننده را بر اساس معیارهای مناسب و با تأکید بر میزان اهمیت هر یک از آن ها در فرآیند تصمیم گیری انجام داد. بدین منظور ابتدا بامطالعه ادبیات موضوع، معیارهای مؤثر در انتخاب تأمین کنندگان شناسایی شدند، سپس با استفاده از پرسشنامه ای که توسط گروهی از کارشناسان تکمیل شد به غربالگری شاخص ها پرداخته شد. داده های کمی و کیفی شاخص های انتخاب شده جمع آوری شدند و توسط روش AHP درجه اهمیت معیارهای مؤثر در انتخاب تأمین کنندگان مشخص شد و درنهایت تأمین کنندگان شرکت با روش کوپراس خاکستری رتبه بندی شدند. مهم ترین معیار جهت ارزیابی تأمین کنندگان دارایی و زیرساخت (275/0) و تأمین کننده بهران به عنوان بهترین تأمین کننده شناسایی شد.
رتبه بندی تأمین کنندگان با استفاده از تصمیمگیری چندمعیاره مبتنی بر تسلط آماری: مدل مارتل و زاراس (گروه تولیدی آرد البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شرکت ها برای بقا در عرصه رقابت و دستیابی به مؤلفه های رضایت مشتری توجه بیش تری به مدیریت زنجیره تأمین داشته اند به طوری که دیگر رقابت بین شرکت ها مطرح نیست بلکه بین زنجیره های تأمین معنا پیدا می کند. در این میان، انتخاب تأمین کننده مناسب به عنوان یکی از ارکان زنجیره تأمین به منزله یک کلید استراتژیک جهت موفقیت سازمان ها است. این مقاله به شناسایی مهم ترین معیارها در مقوله مدیریت زنجیره تأمین و بررسی این موضوع می پردازد که آیا معیارهای مذکور فراگیر بوده و در تمام سازمان ها همه ابعاد مهم جهت انتخاب تأمین کنندگان را در بر می گیرد و آیا معیارهای جامع و کاملی برای رتبه بندی تمام سازمان ها ارائه شده است یا خیر. بنابراین، پس از تعیین این معیارها که از طریق مطالعات میدانی و بررسی مقالات و نظرات خبرگان حاصل شده، با کمک مدل غیرجبرانی مارتل و زاراس که یک مدل آماری مبتنی بر تسلط (برجستگی آماری) نیز به حساب می آید به اولویت بندی تأمین کنندگان در شرکت تولیدی آرد البرز به عنوان مطالعه موردی پرداخته شده است.
کاربرد الگوریتم ژنتیک چند هدفه در بهینه سازی پرتفوی تسهیلات بانک (مطالعه موردی تسهیلات اعطایی بانک ملی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حداکثر سازی سود به همراه حداقل کردن ریسک هدفی است که همواره مؤسسات مالی و اعتباری به دنبال تحقق آن هستند. دراین تحقیق که در چارچوب تسهیلات اعطایی یکی از بانک های تجاری ایران طی سال های 1388 الی1390 انجام گردیده به بررسی نرخ بهره مؤثر، نرخ نکول تسهیلات اعطایی در قالب عقود اسلامی دربخش های مختلف و سبد بهینه تسهیلات پرداخته شده است. بنابراین با استفاده از الگوریتم ژنتیک چند هدفه پرتفوی بهینه تسهیلات اعطایی تعیین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پرتفوی بهینه تسهیلات که توسط الگوریتم ژنتیک چند هدفه بدست آمده است متفاوت از پرتفوی فعلی بانک است و پوشش دهنده محدودیت های و سیاست های مختلف حاکم بر اعطای تسهیلات است. همچنین نرخ بهره مؤثر و درجه کارایی تسهیلات مبتنی بر مدل بالاتر از نرخ بهره مؤثر و درجه کارایی سبد فعلی تسهیلات است.
زمانبندی دو معیاره برای حداقل سازی زمان دیرکرد کل و واریانس زمان انتظار بر روی یک ماشین با استفاده از الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائ عملی زمانبندی معمولاً تصمیمگیرنده را وادار به در نیر گرفتن تعداد زیادی از معیارها قب از اتخار
تصمیم می نمایند. این تحیید یک مسئله زمانبندی تک ماشین را مورد بررسی قرار می دهد که هدف در آن
حداق کردن ترکیبی از دو معیار دیرکرد ک و واریانا زمان انتیار می باشد به حوری که زمان بیکاری در
ماشین مجاز نیست. حداق کردن دیرکرد ک همیشه به عنوان یک معیار عملکرد مهم در سیستم های عملی،
که می توان با استفاده از آن از تحمی هزینههای جریمه دیرکرد اجتناب نمود، مطرح می باشد و واریانا زمان
انتیار نیز یک معیار مهم در پیادهسازی کیفیت هدمات ) QoS ( در بسیاری از سیستم ها می باشد. هر کدام از
این دو معیار از نوع NP-hard می باشند و بنابراین ترکیب هطی آن ها نیز NP-hard هواهد بود. برای این
مسئله الگوریتمی ژنتیک حراحی شده که از ساهتار معمول آن استفاده می کند. دو نوع جمعیت هیوریستیک و
تصادفی برای جمعیت اولیه و دو نوع تابع برازش در الگوریتم به کار رفته است. کارایی الگوریتم ژنتیک ارائه
شده به وسیله تست روی تعداد زیادی از مسائ نشان داده می شود
استفاده از روش خوشه بندی و روشTOPSIS برای انتخاب تأمین کنندگان با محدودیت عرضه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زنجیره تأمین معمولاً دو مشکل اساسی دارد. مشکل اول زمانی ظاهر می شود که تعداد تأمین کنندگان، محصولات و اقلام بسیار زیاد باشند. امروزه به خاطر پیچیدگی سیستم های تولیدی، تأمین کنندگان با محدودیت هایی مواجه هستند. این همان مشکل دوم است. یکی از محدودیت ها این است که تقاضاها باید توسط تأمین کنندگان به طور کامل ارضا شوند. در این مقاله، این مشکل از طریق خوشه بندی اقلام و تأمین کنندگان و نیز استفاده از روش TOPSIS حل می شود. روش پیشنهادی در شرکتی تولیدی به عنوان مطالعه موردی پیاده سازی می شود. در انتها نتایج به دست آمده از روش پیشنهادی با روش DEA که نتایج شان مشابه است، مقایسه می شود.
توسعه یک مدل تحلیل مسیر بر روی نقشه استراتژی سازمان مبتنی بر کارت امتیازی متوازن با استفاده از شبکه های بیزین بیزین (مطالعه موردی: یک شرکت سرمایه گذاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال هاست کارت امتیازی متوازن مورد اقبال پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است و به مرور مدل های مختلفی از آن توسعه یافته است. نقشه استراتژی سازمان یکی از موضوعاتی است که مبدعان کارت امتیازی متوازن برای درک بهتر ارتباط اهداف استراتژیک سازمان، آن را ایجاد کردند. در نقشه استراتژی سازمان مسیرهای مختلفی برای رسیدن به اهداف سازمانی وجود دارد که محققان مدل هایی برای طراحی و تحلیل این مسیرها توسعه داده اند. شبکه های بیزین، شبکه های احتمال شرطی هستند که کاربرد زیادی در علوم مختلف داشته اند. در این پژوهش، تأثیر تغییر در هر یک از اهداف سازمانی ترسیم شده در نقشه استراتژی مبتنی بر کارت امتیازی متوازن به وسیله شبکه های بیزین تحلیل می شود و مدلی ارائه می شود که به وسیله آن می توان ریسک تحقق اهداف غایی سازمان را مبتنی بر ریسک تحقق اهداف پایین تر (در وجوه پایین تر کارت امتیازی متوازن) محاسبه کرد و راه حل مناسب را برای کاهش ریسک تحقق اهداف سازمانی ارائه داد. در این پژوهش، یک شرکت سرمایه گذاری مورد مطالعه قرار گرفته و مدل مذکور برای این شرکت طراحی و ریسک تحقق اهداف محاسبه و تحلیل شده است.
طراحی تطبیقی مدل نابی-چابکی زنجیره تامین با رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری و دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها با رقابت بسیار زیاد و محیط نامطمئنی مواجه هستند که به واسطه نوآوریهای تکنولوژی و نیازهای در حال تغییر مشتریان شدت پیدا کرده است و تمرکز بر مهندسی ارزش و استفاده بهینه از منابع به شدت روبه افزایش می باشد. در چنین محیطی رویکردهای تک بعدی گذشته در زنجیره تامین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند یکی از راههای مقابله با چنین چالشهایی استفاده از تلفیق دو پارادایم نابی و چابکی است . ازاین رو با هدف تدوین مدلهای نابی- چابکی زنجیره تامین ،بررسی گسترده ای در ادبیات موضوع صورت گرفته ا ست.
در نتیجه این کار ومصاحبه با آگاهان 15 عامل اصلی موفقیت زنجیره تامین ناب- چابک شناسایی شدند.سپس این فاکتورها وارد پرسشنامه ای شده و در اختیار آگاهان زنجیره تامین دو شرکت مطرح گرماساز ایران قرار گرفت. نتایج بدست آمده با رویکرد مقایسه تطبیقی از دو تکنیک مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل بدست آمدند که در نتیجه آن دو نقشه استراتژی جداگانه برای نابی- چابکی زنجیره تامین ارایه شدند.ارتباطات بدست آمده در مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل نشان داد که استفاده از IT ، مدیریت ، آموزش و توسعه کارکنان ،طراحی شبکه تامین و استاندارد سازی فرایندها پایه و اساس نابی – چابکی را تشکیل می دهند ودر پی بینشی که نقشه استراتژیک دیمتل و مدلسازی ساختاری-تفسیری به مدیران ارایه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود نابی- چابکی زنجیره تامین کمک کند
به کارگیری رویکرد تلفیقیQFD فازی و TOPSIS در انتخاب تأمین کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب تأمین کننده یک مشکل چند شاخصه است که هر دو عوامل کیفی و کمی را در برمی گیرد. برای برخورد با این مشکل، تکنیک های مختلفی پیشنهاد شده است. با تکیه بر داده های محض ریاضی، این تکنیک ها، اشکالات قابل توجهی دارند. خصوصاً هنگامی که بخواهیم عوامل کیفی را که در انتخاب تأمین کننده بسیار مهمند و به آسانی قابل اندازه گیری نیستند را در نظر بگیریم. بعضی از رویکردهای ابتکاری، مبتنی بر تکنیک های هوش مصنوعی از قبیل منطق فازی با موقعیت های تصمیم گیری خیلی خوبی هماهنگ می شوند، به خصوص زمانی که تصمیم گیرندگان قضاوتهای ناهمگنی را بیان می نمایند. در این پژوهش با ترکیب منطق فازی و خانه کیفیت (HOQ)، معیارهای کیفی در فرایند انتخاب تأمین کنندگان جلو بندی در شرکت سازه گستر سایپا در نظر گرفته می شود. سپس روش TOPSIS اتخاذ می شود تا سنجه های کمی را مورد توجه قرار دهد. نهایتاً با ترکیب تکنیک هایFUZZY-QFD و TOPSIS، تأمین کنندگان جلو بندی نیسان در این شرکت انتخاب و رتبه بندی خواهند شد. توجه به هر دو معیارهای کیفی و کمی، نکته مهم به کار رفته در این پژوهش است و متدولوژی مورد استفاده نیز جنبه نوآورانه آن محسوب می گردد. تعداد کارشناسان محدود مربوط به هر قطعه و در دسترس نبودن برخی معیارهای کمی، از محدودیت های موجود در راستای انجام این تحقیق بوده است.
مدلسازی دو هدفه مسئله روزنامه فروش با شرایط تخفیف ترکیبی و محدودیت های فضای انبار و بودجه و حل آن با رویکرد های مختلف مسائل چند هدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله روزنامه فروش از نوع سیستم های موجودی تک دوره ای است که در زندگی واقعی ما بسیار رایج است.
با توجه به اهمیت موضوع این مقاله به بررسی مسئله روزنامه فروش با در نظر گرفتن محدودیت های تخفیف که
شامل تخفیف کلی و نموی است و محدودیت بودجه و فضای انباار باا دو هاد دداکررساازی ساود و ساط
خدمت میپردازد.این اهدا با ارائه یک مدل غیرخطی مدلسازی میشود. دل این مدل با اساتفاده از نارا افازار
گمز8 و تکنیک های مختلف چند هدفه و با این فرض که توزیع هر محصول یکنواخت است صورت میگیارد.
همچنین مقایسه روش ها به دو صورت مقایسه آماری و تصمیمگیری چندگانه انجاا میگیرد
رتبه بندی توانمندی فناورانه در کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه با رویکرد تصمیم گیری چند معیاره
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از شاخص های متعدد برگرفته از انواع مختلف مدل های ارزیابی توانمندی فناورانه در سطح ملی، به رتبه بندی کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصاد و توسعه به لحاظ توانمندی فناورانه به روش تصمیم گیری چند معیاره پرداخته شد. در گام نخست با استفاده از روش کتابخانه ای، مروری بر مقالات و کتب مرتبط انجام شد. در این مرحله مهم ترین مدل ها و معیارهای ارزیابی توانمندی فناورانه در سطح ملی مورد بررسی قرار گرفته شد و درنهایت 14 شاخص به عنوان معیارهای تصمیم گیری مورد بررسی قرار گرفت. سپس با به کارگیری تکنیک های تصمیم گیری مجموع ساده موزون، تاپسیس و الکتره کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه از حیث توانمندی فناورانه رتبه بندی شده اند. در ادامه به منظور ادغام نتایج هر تکنیک، از روش کپلند استفاده شده است. پژوهش حاضر از جنبه روش در دسته پژوهش های کمی است و از منظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی است. بر اساس یافته های پژوهش آمریکا، ژاپن و آلمان به عنوان پیشگامان توانمندی فناورانه در میان کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه قلمداد می شوند.
بکارگیری روش ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی، شبیه سازی مونت کارلو و پرامتی به منظور اولویت بندی و انتخاب بازار مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصمیم گیری در مورد انتخاب بازار مناسب یکی از تصمیمهای کلیدی در موفقیت شرکتهاست که تاثیر مستقیمی بر میزان سوددهی آنها دارد. هدف تحقیق حاضر معرفی و استفاده از روش جدید ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی(AHP) ، شبیه سازی مونت کارلو و پرامتی در جهت اولویت بندی شهر ها برای ایجاد نمایندگی با توجه به معیار های متفاوت میباشد. مساله مورد بررسی در این مطالعه به یک کارخانه تولید کننده قطعات پیش ساخته ساختمان مربوط میشود که برای معرفی و توزیع محصولات جدید خود به دنبال ایجاد نمایندگی در شهر های مناسب می باشد. جهت اولویت بندی شهرها ،معیار های مورد توجه از طریق مصاحبه با کارشناسان و مطالعه تحقیقات پیشین در این زمینه، مشخص گردید و الگوی سلسله مراتبی آن تشکیل شد. سپس با استفاده از روش ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی و شبیه سازی مونت کارلو ، اوزان معیار ها مشخص گردید و سپس بهترین شهر برای ایجاد نمایندگی با استفاده از روش پرامتی انتخاب و بقیه شهر ها به ترتیب اولویت بندی شدند. از جمله مزیت های روش ترکیبی جدید معرفی شده در این تحقیق نسبت به سایر روشهای انتخاب بازار،کاهش ریسک و افزایش قدرت تصمیم گیری است.
یک روش تکاملی برای طبقه بندی اعتباری مبتنی بر رویکرد تجمیع زدایی ترجیحات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های مبتنی بر روابط برتری یک شاخه مهم از روشهای تصمیم چندمعیاره هستند که نیاز به تعریف مقدار قابل
توجهی اطلاعات ترجیحی در قالب پارامترها توسط تصمیم گیرنده دارند. تعدد پارامترها، معنای اغلب گیی کننیده
آنها در فضای مسئله و طبیعت غیردقیق دادهها، این فرآیند را خصوصاً در مسائل طبقه بندی اعتباری با ابعیاد بیزر
که نیاز به تصمیمگیری بلادرنگ است بسیار زمانبیر و پییییده میی سیازد. بیدین منریور روی یرد ت مییی زداییی
ترجیحات این اطلاعات را از طریق قضاوتهای جامعی که توسط تصمیم گیرنده فراهم می شوند استنتاج می کند.
این روی رد در تصمیم گیری چندمعیاره معادل یادگیری ماشینی در حوزه هوش مصنوعی است.
تحت این روی رد، ایین مقالیه ییک روش جدیید پیشینهاد میی کنید کیه در آن الریوریتم ینتییک طیی فرآینید
یادگیری، به طور همزمان تمامی پارامترهای میدل ELECTRE TRI را از داده هیای آموزشیی اسیتنتاج و در
خاتمه فرآیند، پارامترهای استنتاج شده بیرای طبقیه بنیدی داده هیای آزمایشیی ب یار گرفتیه میی شیوند. تحلییل
آزمایشات روی دیتاست های اعتباری نشان از کیفیت بالا و قابل رقابت روش پیشنهادی در مقایسه با مدل هیا ی
استاندارد طبقهبندی دارد.
مقایسه و رتبه بندی عملکرد مدل های چند متغیره GARCH در برآورد ارزش در معرض خطر صنایع بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عملکرد و رتبه بندی مدلهای GARCH چند متغیره در برآورد ارزش در معرض خطر می باشد. برای این منظور سه پرتفوی با ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ و تلاطم های مختلف متشکل از بازده شاخص صنایع بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 06 /01/1390 تا 29 /07/ 1393 انتخاب گردید، تا شرایط متفاوت مجموعه دارایی، منجر به انتخاب بهترین مدل گردد. با توجه به چالش برآورد ارزش در معرض خطر در برآورد ماتریس واریانس-کوواریانس در ابعاد بالا به دلیل ایجاد پارامترهای تصادفی و نامشخص، در این پژوهش مدلسازی پویای مشترک دارایی ها با استفاده از رویکرد درستنمایی مرکب مورد توجه قرار گرفت. پس از بررسی کفایت آماری مدل ها، با اتکا به آزمون شنر برای نتیجه گیری نهایی که به تخصیص بیش از حد منابع به منظور پوشش ریسک علاوه بر شکاف و توالی تخطی ها توجه دارد، می توان گفت مدل هایی که همبستگی را در نظر می گیرند بویژه مدل های همبستگی پویا، عملکرد خوبی داشته و بطور منسجم در ابعاد مختلف پرتفوی و سطوح متفاوت خطای آماری عمل می نمایند. در اکثرموارد، مدل های همبستگی پویا با برآورد راستنمایی مرکب در رتبه نخست، نسبت به سایر مدل ها قراردارند. همچنین درنظر گرفتن اثر شوک های نامتقارن تا حدودی به بهبود نتایج در برآورد ارزش در معرض خطر کمک مینماید. از طرفی شرایط متفاوت داده ها با ابعاد مختلف و انتخاب نمونه نیز می تواند در رتبه بندی مدل ها تا حدی اثرگذار باشد. بعلاوه با کاهش سطح خطای آماری از 0.05 به 0.01 عملکرد توزیع تی در مقایسه با توزیع نرمال بدتر می شود.
طراحی مدلی جهت پیش بینی رتبه اعتباری مشتریان بانکها با استفاده از الگوریتم فراابتکاری و هیبریدی چند معیاره شبکه عصبی فازی – کلونی مورچگان ( مطالعه موردی شعب پست بانک استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره موسسات مالی و اعتباری برای آنکه بتوانند حداکثر سود حاصل از سرمایه گذاری های خود را دریافت دارند، بدنبال پالایش، جذب و نگهداشت بهترین سرمایه گذاران، مشاوران، مشتریان و قرض-گیرندگان بوده اند. بااین وجود، علوم مختلف سعی نموده اندروشهای دقیقی برای تفکیک مشتریان ارایه نمایند. از همین رو علومی مانند روانشناسی تا علوم مدیریت، ریاضیات، مالی و ... درصدد تحقق این هدف برآمده اند. آنچه که دراین پژوهش بدان اشاره خواهد شد ضرورت استفاده از روشهای نوین داده-کاوی در ترکیب با روشهای هوش مصنوعی جهت فائق آمدن بر پیچیدیگی های مسئله است و پاسخ به این سوال که آیا روش ترکیبی استفاده شده به خوبی رتبه اعتباری مشتریان را پیش بینی می کند؛ این امر در حالی رخ می دهد که نباید بُعد دیگری از مسئله را که همانا انتخاب مهمترین عوامل سنجش (معیارها) هستند را فراموش نمود و در این راستا ازقضاوت خبرگان و تحلیل های ناپارامتری ( آزاد توزیع) به منظور رتبه بندی معیارها استفاده گردیده است که نهایت با انتخاب تعدادی از شاخصها به منظور پیاده سازی مدل ترکیبی به این سوال پاسخ داده خواهد شد که آیا نظر خبرگان در انتخاب معیارها منتج به پیش بینی مناسبی از وضعیت اعتباری مشتریان می گردد. سه شاخص "" سن"" ، "" سابقه ارتباط با بانک ( مدت حساب)"" و "" میزان اعتبار"" برای پیاده سازی مدل ترکبی عصبی فازیانتخاب گردید. و نتایج بیانگر آن می باشد که 89.67درصد از مواقع این سیستم می تواندتخمین درستی نسبت به رتبه اعتباری مشتریان ارائه دهد..
ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان برون مرزی با تاکید بر شاخص های ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله فرآیند ارزیابی تصمیم گیری های واردات قطعات ساخته شده به طور کامل یا واردات قطعات جزیی آنها و مونتاژ آنها در داخل کشور را برای یک شرکت تولیدی مورد بررسی قرار می دهد. از آنجایی که این نوع تصمیم گیری ها با ریسک های متعدد مواجه است لازم است فرآیندی برای شناسایی این نوع ریسک ها و همچنین نحوه مواجه با آنها مورد توجه قرار گیرد تا حتی الامکان اثرات این نوع ریسک ها در فرآیند تصمیم گیری کاهش یابد. با توجه به ماهیت چند معیاره بودن مسئله، از روش فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی غیر قطعی (UAHP) به منظور یافتن بهترین گزینه استفاده گردید. با توجه به مشخص بودن گزینه های تصمیم گیری، از فرآیند پایین به بالا برای تشکیل سلسله مراتب استفاده شد. ابتدا شاخص هایی که تفاوت بین گزینه ها را در بر می گرفت از ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت به دست آمد. سپس شاخص های به دست آمده در سطوح بالاتر خود قرار گرفتند تا معیارها را تشکیل دهند. به این ترتیب 3 معیار محصول، شرکا و محیط مورد توجه قرار گرفت که دربردارنده 12 شاخص بود. با تشکیل سلسله مراتب مسئله و انجام مقایسه های زوجی به طور غیر قطعی که بجای تخصیص یک عدد بیانگر ارجحیت بین دو معیار یا دو گزینه تصمیم گیری، دامنه ای از اعداد را برای آن در نظر می گیرد، دو مدل برنامه ریزی خطی یک بار با تابع هدف حداکثر سازی و بار دیگر با تابع هدف حداقل سازی بر اساس مقایسه های زوجی، تشکیل گردید. به این ترتیب حداقل و حداکثر ارزش هر گزینه تصمیم گیری به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که بهترین گزینه تصمیم گیری، انتخاب گزینه واردات محصول نهایی از هند و انتخاب آخر، گزینه واردات قطعات از هند و مونتاژ آنها در داخل کشور است. این مطالعه در بحث مدیریت زنجیره تامین و خرید می تواند به عنوان چارچوب مناسبی تلقی گردد زیرا بخش مهمی از عملیات تولیدی، همواره اتخاذ راهبردهای مناسب برای تامین الزامات مورد نیاز است.
تبیین ارتباط شاخص های ارزیابی عملکرد و رتبه عملکردی با رشد شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ابزارهای تعیین نقاط قوت و ضعف عملکرد، رتبه بندی شرکت ها است. این مهم با بررسی شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. پژوهش حاضر رابطه ی شاخص های مختلف ارزیابی عملکرد و رتبه ی آن ها با رشد شرکت ها را مورد بررسی قرار داده است. برای رتبه بندی شرکت ها مبتنی بر شاخص های ارزیابی عملکرد از روش «تاپسیس (TOPSIS)» استفاده می شود. نمونه ی تحقیق شامل ۱۰۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۵-1390 است که ازطریق غربالگری انتخاب شدند. آزمون فرضیه ها از طریق رگرسیون چندگانه با چیدمان دادهای تابلویی صورت پذیرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها با رشد آن ها رابطه ی معناداری وجود دارد. در ضمن بین رتبه ی کلی شرکت از شاخص های ارزیابی عملکرد و رشد شرکت ها نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.