فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۷۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف مدیریت ریسک پروژه افزایش احتمال موفقیت پروژه است و اینکار از طریق شناسایی و ارزیابی نظام مند ریسک ها، ارائه روش هایی جهت کاهش یا حذف آنها و حداکثرسازی فرصت ها صورت می گیرد. بررسی ادبیات موضوع نشان می دهد هنوز کمبود های قابل توجهی در حوزه ارزیابی و انتخاب اقدامات کاهش ریسک پروژه ها وجود دارد. مطالعات مربوطه عمدتا مدل های مفهومی هستند که شامل بررسی کلی تاثیرات عدم اطمینان بر پروژه ها و تعیین استراتژی هایی برای کاهش سطح ریسک می باشند. به منظور رفع کاستی های مذکور، در این مقاله یک چارچوب عملی پیشنهاد می شود که ساختار شکست کار، رخدادهای ریسک، اقدامات کاهش ریسک، ریسک های ثانویه و تاثیرات آنها را بطور یکپارچه بررسی می نماید. مساله در قالب یک مدل بهینه سازی چندهدفه مدلسازی گردیده و ضرایب تابع هدف مربوطه از طریق رویکرد اولویت بندی فازی تعیین شده است. جهت حل مدل، روش های دقیق و ابتکاری پیشنهاد گردیده است. علاوه بر این، به منظور اعتبارسنجی مدل، یک مطالعه موردی در پروژه های نیروگاهی ایران انجام شده است. بر اساس نتایج کسب شده، مدل پیشنهادی منجر به بهبود قابل توجه زمان، هزینه و کیفیت پروژه می شود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری چندشاخصه (MADM)(مطالعه موردی: مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان یزد)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در میان بخشهای خدمات؛ بخش بهداشت، دارای جایگاه ویژه ای است، در این بخش حتی اشتباهات کوچک نیز می تواند جبران ناپذیر باشد؛ بنابراین ارایه خدمات، با کیفیت مطلوب و مطابق استانداردهای حرفه ای در این بخش حایز اهمیت است. این مطالعه با هدف شناخت، و در نهایت اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی انجام شده است.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی می باشد. تعداد 55 نفر از دریافت کنندگان خدمت به عنوان خبره، که حداقل یکبار از مراکز بهداشتی و درمانی شهرستان یزد بهره مند شده اند مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که همه ابعاد کیفیت خدمات مطرح شده در پرسشنامه دارای ضریب آلفای کرونباخ در دامنه 78 درصد تا 86 درصد بودند.
یافته ها: در این مطالعه، عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت خدمات شناسایی؛ و سپس با استفاده از تکنیکهای TOPSIS، SAW و ELECTERE رتبه بندی شدند. با توجه به اینکه نتایج حاصل از اجرای روشهای فوق در مواردی با هم همخوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی، از یک تکنیک ادغامی تحت عنوان روش کپ لند، استفاده نمودیم. نتایج رتبه بندی حاصل از تکنیک کپ لند، نشان داد که عامل دارا بودن کارکنان از دانش و مهارت کافی برای پاسخگویی نسبت به سایر عوامل از اولویت بیشتری برخوردار است.
بحث: مدیران مراکز بهداشتی و درمانی، با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه قادر خواهند بود تا به اولویت بندی عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی بپردازند و با توجه به اولویت ها، به برنامه ریزی جهت تقویت و اصلاح نابسامانی ها بپردازند.
مکانیابی تسهیلات صنعتی خودروسازی گروه بهمن با استفاده از روش Fuzzy TOPSIS و ZOLP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برای حل مسئله جایابی یا انتخاب محل بهینه برای تسهیلات و ایستگاه های تولیدی شرکت های تابعه مجموعه صنعتی گروه بهمن از تلفیق دو مدل Fuzzy TOPSIS و برنامه ریزی خطی عد صحیح صفر و یک استفاده شده است. عوامل، معیارها و محدودیت های شناسایی شده در این مدل به دو دسته عوامل ذهنی و محدودیت های عینی تفکیک شده است. گزینه های مسئله از میان نقاط موجود و قابل استفاده در فضاهای گروه بهمن انتخاب و لیست شده اند. عوامل دسته اول (معیارهای ذهنی) از طریق پژوهش میدانی و نظرسنجی از کارشناسان و مسئولان ذیربط به وسیلهی نظر سنجی استخراج شده و در قالب اعداد فازی مثلثی در مدلTOPSIS استفاده شده اند. 10 گزینه مکان انتخاب شده در مطالعهی میدانی از این طریق رتبه بندی شده اند. سپس مقادیر ضرایب نزدیکی و ضرایب تغییر هر گزینه به راه حل ایده آل در دو تابع هدف با حالت بیشینه سازی و کمینه سازی یک مدل برنامه ریزی صفر و یک استفاده شده اند و محدودیت های دسته دوم (عینی) در قالب محدودیت های مدل گفته شده گنجانده شده اند. در نهایت پاسخ مدل صفر و یک مشخص کنندهی نقطه بهینهی نهایی برای استقرار تسهیلات خواهند بود.
بهکارگیری مهندسی ارزش با رویکرد MADM فازی در بهبود عملکرد پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ابزارهای قدرتمندی که امروزه در راستای کاهش هزینه، زمان، افزایش کیفیت و در نتیجه بهبود عملکرد پروژه ها به خصوص پروژه های عمرانی بهکار میرود، مهندسی ارزش است. برای مطالعه های مهندسی ارزش در پروژه های ساختمانی در بسیاری از موارد با قضاوت های زبانی و غیر دقیق سروکار داریم که میتوان از روش های تصمیم گیری چند شاخصه با رویکرد منطق فازی، به جای روش های معمول استفاده کرد. در مقالهی حاضر برنامه کار مهندسی ارزش با مدل های MADM فازی تلفیق شده است. در این تلفیق به منظور تعیین وزن معیارهای ارزیابی پیشنهادهای حاصل از مرحله خلاقیت، از روش AHP فازی و به منظور تعیین اولویت گزینه ها از روش TOPSIS فازی استفاده شده است. روش فوق در طرح تأسیسات مکانیکی پروژه برج موج شهرک مسکونی صدف، یکی از پروژه های در دست احداث بخش تعاونی در کشور، بهکار گرفته شده است. بر اساس برآورد تیم مهندسی ارزش، اجرای طرح پیشنهادی به جای طرح اولیه، کاهش45/21 درصدی در هزینه پروژه و 6/17 درصدی در زمان پروژه را در پی خواهد داشت.
رویکرد ارزیابی و انتخاب عرضه کنندگان در طول زنجیره تأمین با استفاده از تکنیک ترکیبی فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و برنامه ریزی خطی چند هدفه فازی ( مطالعه موردی مرکز بهمن موتور )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، نحوه تأمین مواد اولیه و انتخاب تأمین کنندگان در زنجیره تأمین، چالشی برای بیشتر سازمان ها بوده است. از آنجا که عملکرد تأمین کنندگان، اثر اساسی بر موفقیت یا شکست زنجیرة تأمین دارد، انتخاب تأمین کننده، یک وظیفه راهبردی شناخته می شود .
از این رو در این تحقیق که در مرکز بهمن موتور انجام گرفت، سعی بر آن است تا ضمن شناسایی معیارهای مهم در انتخاب تأمین کنندگان و تعیین اهمیت هر یک از آنها از نظر کارشناسان، بهترین تأمین کننده انتخاب گردد. بنابراین، ابتدا معیارهای اصلی انتخاب تأمین کنندگان برای یک قطعه از قطعات مرکز بهمن موتور ـ با نظرسنجی از کارشناسان مربوطه از طریق پرسشنامه ـ شناسایی شد و سپس با استفاده از روش AHP فازی بر اساس روش آنالیز توسعه، امتیاز هر معیار و وزن هر تأمین کننده در ارتباط با هر معیار تعیین شد و بعد از آن، یک تابع هدف فازی برای هر معیار ایجاد شد که هدف از آن، حداکثر کردن عملکرد تأمین کننده در ارتباط با هر معیار بود پس از خارج کردن مدل از حالت فازی، با استفاده از روش جمع پذیری وزنی، بهترین تأمین کننده انتخاب شد
اندازه گیری رضایت مشتری در بانک توسعه صادرات ایران با استفاده از روش تجزیه و تحلیل چند معیاره رضایت (MUSA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله رضایت مشتری بیانگر یک رویکرد نوین نسبت به کیفیت در مؤسسات اقتصادی و سازمان ها و همچنین ایجاد یک مدیریت و فرهنگ مشتری مدار واقعی می باشد. اندازه گیری رضایت مشتریان، ارایه کننده یک بازخورد فوری، معنی دار و عینی در خصوص انتظارات و اولویت های مشتری می باشد. بدین ترتیب، می بایست عملکرد سازمان ها در ارتباط با مجموعه ای از ابعاد رضایت مورد ارزیابی قرار گرفته که بیانگر نقاط قوت و ضعف یک سازمان باشد. در این تحقیق و برای اولین بار در ایران، روش تجزیه و تحلیل چندمعیاره رضایت (MUSA) جهت اندازه گیری و تجزیه و تحلیل رضایت مشتریان بانک توسعه صادرات ایران استفاده شده است. این روش به صورت یکپارچه، سطح رضایت مجموعه ای از مشتریان را بر پایه ارزش ها و اولویت های بیان شده آنها، ارزیابی می کند. این تحقیق بنا به درخواست اداره امور مشتریان و هماهنگی شعب بانک توسعه صادرات ایران انجام شده است که با حل چندین مدل برنامه ریزی خطی (با توجه به ساختار سلسله مراتبی ابعاد رضایت تعیین شده توسط خبرگان)، میانگین سطح رضایت در هریک از ابعاد و نیز رضایت کلی و همچنین اهمیت (وزن) هریک از ابعاد رضایت به دست می آید و در نهایت با ایجاد و توسعه مجموعه ای از شاخص های کمی و نمودارهای ادراکی به ارزیابی و اندازه گیری بهتر رضایت کمک می نماید.
سطح بندی شهرستان های استان اصفهان از لحاظ زیرساخت های گردشگری با استفاده از مدل TOPSIS و AHP
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل و مشکلات گردشگری در ایران از جمله استان اصفهان، عدم توازن در سازمان فضایی و عدم سلسله مراتب مبتنی بر رابطه تعاملی میان نواحی گردشگری است. رتبه بندی زیرساخت های گردشگری در نواحی مختلف یک استان و توزیع متعادل زیرساخت ها و تعدیل نابرابری در نواحی مختلف، یکی از اقدامات اساسی توسعه گرشکری است. بنابراین، در برنامه ریزی های آمایش سرزمین به منظور هدایت گردشگران با توجه به امکانات و زیرساخت های گردشگری و همچنین برای رفاه گردشگران و کاهش آسیب های زیست محیطی رتبه بندی نواحی ضروری است. هدف این مقاله، سطح بندی بر اساس برخی از عوامل موثر در جذب گردشگر شهری با بهره گیری از دو مدل TOPSIS و AHP است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل AHP و TOPSIS و برنامه SPSS استفاده شده است. نتایج اولیه تحقیق نشان می دهد که با توجه به معیارهای در نظر گرفته شده برای سطح بندی شهرستان ها، شهرستان های اصفهان، شاهین شهر و کاشان از طریق مدل TOPSIS به ترتیب در سطح یک تا سه از نظر دارا بودن زیرساخت های گردشگری قرار دارند. و با ترکیب دو مدل فوق الذکر، شهرستان اصفهان و کاشان به ترتیب به عنوان نواحی اول و دوم گردشگری بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. همچنین همبستگی بین متغیر زیرساخت ها و تعداد گردشگران، مثبت و ضریب همبستگی بیش از 98 درصد را نشان می دهد.
تدوین راهبرد برای شرکت تولید تجهیزات پزشکی گوهرشفا با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت تجهیزات پزشکی از نظر تعداد محصولات تولیدی و بازارهای مصرفی، از گستردگی و جذابیت منحصربهفردی برخوردار است. به همین دلیل، کسب مزیت رقابتی و جایگاه مناسب در بین رقبا، برای فعالان در این صنعت اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، تلاش شده است با استفاده از برخی روشهای کمی، راهبرد رقابتی برای شرکت تولید تجهیزات پزشکی گوهرشفا تدوین شود. از این رو، با استفاده از ماتریسهای ارزیابی عوامل خارجی (EFE) و داخلی (IFE)، سوات (SWOT) و داخلی و خارجی (IE) مهمترین عوامل، شناسایی و ضمن تعیین جهت راهبردی شرکت، گزینههای ممکن مشخص شده است. سپس با استفاده از ماتریس برنامهریزی راهبردی کمی (QSPM) گزینههای مختلف مورد ارزیابی و قضاوت قرار گرفته و از بین آنها مناسبترین گزینه انتخاب شده است. طبق نتایج این پژوهش، راهبرد توسعه بازار برای شرکت گوهرشفا توصیه میشود.
ارائه مدل تلفیقی تحلیل سلسله مراتبی فازی، تحلیل رابطه¬ای خاکستری و برنامه¬ریزی چند هدفه به منظور انتخاب شریک تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه همگام با افزایش جمعیت، صنایع به سوی فنآوریهایی میروند که بتواند هم سرعت تولید را بیشتر نمایند و هم کیفیت محصولات را بالا ببرند. طراحی، تولید و مهندسی به کمک کامپیوتر، یکی از جدیدترین فنآوریهایی است که در عرصه وسیعی از صنایع و علوم کاربرد دارد، به گونهای که امروزه شرکتها در پی آنند که تا حد امکان، به نحوی مؤثر، از این فنآوریها بهره گیری نمایند و بدین منظور، همواره در جستجوی بهترین شرکتهای ارائه دهنده این قبیل خدمات برای تسهیل فرایندهای خود هستند. در این مقاله، نخست تلاش شده است تا دیدی کلی در رابطه با طراحی، تولید و مهندسی به کمک کامپیوتر ایجاد شود. سپس مدلی تلفیقی از سه تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، تحلیل رابطهای خاکستری و برنامهریزی چند هدفه ارائه شده است. در مطالعهای موردی، این مدل به عنوان ابزاری قدرتمند برای تصمیم گیری یک شرکت برای ردهبندی و انتخاب چندین شرکت دارای عملکرد برتر در زمینه طراحی و ساخت به کمک کامپیوتر، به عنوان شرکای تجاری، به کار گرفته شده است.
ارائه یک مدل برنامه ریزی خطی چندهدفه برای تخصیص بهینه منابع انرژی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی چندهدفه، تخصیص بهینه منابع انرژی کشور به بخش های مختلف ـ خانگی، تجاری، حمل و نقل، صنایع، کشاورزی، صادرات، تزریق به مخازن نفتی و نیروگاهها به عنوان تولیدکننده انرژی ثانویه ـ را مورد بررسی قرار داده است و در این راستا اهداف سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی نیز مورد توجه قرار گرفته اند. از داده های سال های 1346 تا 1387 برای پیش بینی تقاضای انرژی در بخش های مختلف مصرف و بررسی اعتبار مدل استفاده شده است. همچنین با توجه به اجرا شدن طرح هدفمندکردن یارانه ها، تخصیص منابع نفت و گاز به بخش های مختلف مصرف طی سال های 1390 تا 1400 بررسی شده است. نتایج این تحقیق، راهکارهای مناسبی را در اختیار برنامه ریزان و تصمیم گیران قرار می دهد تا برنامه ریزی مناسب در خصوص تخصیص بهینه منابع انرژی کشور داشته باشند
ارایه الگوریتم فراابتکاری مبتنی بر سیستم کلونی مورچگان برای مسئله مکانیابی مسیریابی با چندین انبار و فرض تخصیص چندین مسیر به هر وسیله نقلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک سیستم لجستیک، تصمیماتی نظیر مکانیابی انبارها، مسیریابی وسایل نقلیه و تخصیص مسیرها به این وسایل نقلیه باید به طور همزمان اخذ شوند. در واقع این گونه مسایل، به دنبال یافتن مکان و تعداد مناسب تسهیلات و نیز مسیرهای توزیع توسط وسایل نقلیه هستند. این مسئله به دلیل پیچیدگی و حجم بالای محاسبات جزء مسایل بهینهیابی ترکیبی و NP-hard قرار میگیرد. به دست آوردن حل بهینه برای مسئله مورد نظر در ابعاد بالا در زمان محاسباتی معقول به وسیلهی رویکردهای سنتی و ابزارهای بهینهیابی متداول، بسیار مشکل است. بنابراین یک الگوریتم فراابتکاری مبتنی بر الگوریتم مورچگان برای حل این مسئله استفاده شده است. با توجه به آزمایش های انجام شده، این الگوریتم پیشنهادی میتواند جواب نزدیک به بهینه در زمان قابل قبولی ارایه دهد. همچنین در این مقاله فرض تخصیص چندین مسیر به یک وسیله نقلیه در کل زمان در دسترس در نظر گرفته شده است. در انتها، نتایج به دست آمده از این الگوریتم برای مسایل با حجم کم با خروجی نرم افزار لینگو مقایسه و بررسی شده است.
به کارگیری روش های AHP فازی، TOPSIS و VIKOR جهت ارزیابی عملکرد بانک های خصوصی ایران با رویکرد کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب سبد سهام بهینه با استفاده از تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال تعیین مدل مناسب تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است. در این راستا ابتدا معیارهای موثر جهت انتخاب سبد سهام با مرور ادبیات تحقیق استخراج می شود. سپس اهمیت هر یک از معیارها از نقطه نظر خبرگان سرمایه-گذاری مورد سنجش قرار می گسرد. به دلیل وابستگی بین معیارها، جهت تعیین اهمیت آنها از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده می گردد. در ادامه جهت رتبه بندی جامعه مورد بررسی که شامل شرکت های قرار گرفته درون 7 صنعت سیمان، فلزات اساسی، کانه های فلزی، شیمیایی، دارو، املاک و مستغلات و خودرو می شوند، از تکنیک تاپسیس استفاده خواهد شد. برای این منظور از میانگین سه ساله داده های واقعی، در بازه زمانی سال های 85 تا 87 استفاده می-گردد. بعد از رتبه بندی شرکت ها، 40 شرکت برتر رتبه بندی را در سبد سهام انتخابی قرار داده و جهت بهینه بودن سبد سهام انتخابی، بازده سه ساله 85 تا 87 سبد سهام را محاسبه و با سبد سهام متشکل از شرکت های انتخاب نشده مقایسه می نماییم. بعد از بررسی بهینه بودن سبد سهام انتخابی براساس معیار شارپ و ترینر، جهت بهینه سازی سبد سهام، الگوریتم ممتیک را به کار خواهیم گرفت.
استفاده از تکنیک ترکیبی TOPSIS-DEA به منظور ارایه رویکردی در جهت ارزیابی چند دوره ای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
سرمایه گذاران بالقوه و استفاده کنندگان از اطلاعات مالی و غیر مالی برآنند تا شرکت های موفق را از شرکت های ناموفق تمیز دهند تا بدین وسیله تصمیمات سرمایه گذاری مناسب تری را اتخاذ نمایند. به دلیل این که ارزیابی عملکرد ابعادی چندگانه و ماهیتی پویا و وابسته به زمان دارد، ارزیابی های معمولی نمی تواند جنبه های مختلف عملکرد را در طول زمان نشان دهد.
در این مقاله از MADM چند دوره ای برای ارزیابی به عنوان شاخص های ورودی در DEA استفاده شده است. این اطلاعات (شامل وزن و مقادیر شاخص ها) در دوره های متفاوتی ارایه می شود، بنابراین وزن شاخص ها و مقادیر آنها برای هر گزینه پویا خواهد بود. در روندها نیز چون آخرین رخدادها اغلب مهم تر هستند، بطور طبیعی وزن بیشتری را به خود اختصاص می دهند. بنابراین می توان گفت که تصمیم گیری بر اساس روش های مستقل از زمان مناسب نمی باشد، و در نظر گرفتن چند دوره در اندازه گیری عملکرد گزینه ها، نه تنها لازم بلکه حیاتی است. محققان پیشین کمتر به این مساله پرداخته اند و در نتیجه اغلب مدل های پیشین در مسایل ارزیابی، فقط از یک جدول تصمیم که مربوط به آخرین دوره بود، استفاده می کردند.
در این مقاله سعی شده است که با نتایج ادغام شده ماتریس های چند دوره گذشته، در تحلیل کارایی از مدل ترکیبی TOPSIS و DEA استفاده شود. یک واحد تصمیم گیری ایده آل مجازی به مدل DEA اضافه خواهد شد و دو واحد تصمیم گیری مجازی،IDMU و ADMU برای شکل دهی ساختار دو مدل DEA برای محاسبه بهترین و بدترین کارایی نسبی ممکن بکار می روند. این دو کارایی متمایز با استفاده از روش TOPSIS یکپارچه می شوند، تا یک شاخص ترکیبی بنام نزدیکی نسبی (RC) به IDMU را بوجود آورند.شاخص RC بعنوان معیار ارزیابی کلی هر DMU مورد استفاده قرار می گیرد، تا بر پایه آن یک رتبه بندی کلی برای تمامی DMU ها بدست آید.
مکان یابی ایستگاه آتش نشانی با استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه TOPSIS و SAW و انتخاب مکان بهینه با استفاده از روش بردا (شهر صنعتی البرز قزوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق تعیین مکانهای مناسب و انتخاب بهترین مکان برای احداث ایستگاه آتش نشانی در شهر صنعتی البرز قزوین می باشد. برای این منظور از سامانه اطلاعات مکانی (GIS) و روش TOPSIS وSAW و مقایسه آنها با استفاده از روش بردا استفاده شده است.
در این تحقیق با بررسی و ارزیابی فاکتورهای موردنیاز در مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی ابتدا با توجه به فاکتورهای لازم برای مدل سازی مکانهای مناسب ایستگاه ها، نقشه های فاکتور تهیه و طبقه بندی مجدد روی آنها انجام گرفته و سپس با استفاده از مدل تهیه شده، نقشه های فاکتور به روش همپوشانی شاخص تلفیق و مناطق مناسب مشخص و با استفاده از روش TOPSISو SAW که از روشهای تصمیم گیری چند شاخصه هستند، بهترین مکان برای احداث ایستگاه آتش نشانی تعیین گردیده است.
الگوریتمی برای انداز ه گیری قابلیت خدمت رسانی فازی MCDM زنجیره های تأمین، با رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائة الگوریتمی بر پایة رویکرد تصمیم گیری چند معیارة فازی، به منظور
اندازه گیری قابلیت خدمت رسانی زنجیره های تأمین در راستای افزایش رضایت مندی مشتریان است.
برای این منظور، در ابتدا شاخص های ارزیابی عملکرد از طریق مرور پیشینة تحقیق در خصوص
عملکرد و خدمت رسانی زنجیره های تأمین، شناسایی شدند، سپس، برای انتخاب شاخص های مناسب
به منظور اندازه گیری قابلیت خدمت رسانی زنجیره های تأمین، از تکنیک غربال گری فازی استفاده شد.
علاوه بر این، ضریب اهمیت نسبی هر یک از شاخص های منتخب با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل
فازی برای رتبه بندی عملکرد زنجیره های تأمین TOPSIS سلسله مراتبی فازی تعیین شد و از تکنیک
در ایجاد رضایتمندی مشتری استفاده شد. در گام پایانی، ضمن قطعی سازی مقادیر فازی شاخص های
منتخب در قالب چهار مؤلفة اصلی، اندازة قابلیت خدمت رسانی هر زنجیره تأمین بر روی نمودار چهار
وجهی ترسیم گردید. اجرای الگوریتم پیشنهادی در یک مطالعه موردی نشان داد که این چارچوب از
کارایی و اعتبار عملی بالایی برخوردار است.