در مقاله حاضر نخست سیمای جهان در عصر بعثت ترسیم گردیده و آنگاه به سیمای جهان بعد از بعثت پرداخته شده است. در قسمت اول، فساد حاکم بر جهان،رواج خرافات و عصبیت های کور و جنگ های خونین براساس مستندات تاریخی بیان گردیده و در قسمت دوم آثار و برکات بعثت که به عنوان رستاخیز عظیم در حیات بشریت است تبیین گردیده است. در این قسمت برخی از این پیامدها نظیر: نهضت تربیتی - اخلاقی - نهضت علمی - فرهنگی و عرفانی، ارائه جهان بینی توحیدی، جهش تکاملی از دیدن به شنیدن، اصلاح بینش متحیرانه نسبت به زن، ترویج فرهنگ مشاوره و احترام به افکار عمومی مورد بحث قرار گرفته است.
چرا خداوند پیامبرانی را به سوی انسان ها فرستاده است؟ از زوایای مختلفی به این پرسش، پاسخ داده شده است. اما یکی از ابعاد این مسئله این است که انسان چه کمبودی دارد که با وحی الاهی برطرف می شود. نوع پاسخ هایی که از این بُعد به این پرسش داده شده در این جهت مشترک اند که عقل و خرد آدمی را در وضع قوانین برای اداره اجتماع یا رساندن انسان به سعادت یا کمال، ناقص و ناتوان به شمار می آورند. در این نوشتار چهار دیدگاه از فلاسفه بزرگ گذشته و سه دیدگاه از نویسندگان معاصر بیان و بررسی شده و در پایان بر این نکته تأکید شده است که با توجه به متون اسلامی، نیازی نیست که به منظور باز کردن جا برای نبوت و وحی، عقل و خرد آدمی را ناقص و ناتوان به شمار آوریم.
اندیشمندان دیدگاه های متفاوتی پیرامون حقیقت و چگونگی نزول وحی دارند. به دلیل اهمیت موضوع و طرح شبهات پرشماری که گاه به نظر عرفا نسبت داده می شود، این مقاله تلاش دارد با طرح نظر دو تن از عرفای اسلامی، به این مسئله بپردازد. حقیقت وحی درواقع تجلی ذاتی خداوند در مراتب متعدد وجود است که در هر مرتبه متناسب با آن و متفاوت با مراتب دیگر ظهور می یابد. ازاین رو، این حقیقت که در مراتب بالا به صورت امری مجرد و بسیط و فارق از هرگونه ترکیب و کثرت و مبرای از صوت و لفظ ظهور یافته است، در مرتبة طبیعت در دستگاه ادراکی پیامبر در کسوت صوت و لفظ ظاهر می شود. بنابراین، الفاظ ظاهرشده بر زبان نبی، نیز فعل خداوند بوده، چشم و گوش و زبان پیامبر محل تجلی وحی بوده، او نقش فاعلی ای ندارد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است.