فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۵ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۹
حوزه های تخصصی:
س از تشکیل حکومت نبوی در مدینه، تحولات ساختاری عمیقی ابتدا در جامعه عربی و سپس در بخش مهمی از جوامع بشری واقع شد. یکی از جلوههای این انعکاس، پیدایش جریان تأثیرگذار ارجاء است که زمینههای فکری، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فراوانی آن را پشتیبانی میکند. از آنجایی که، مرجئه پس از فروپاشی حکومت بنیامیه عملا راه انحطاط پیمودند و همواره در معرض انتقاد و اعتراض مذاهب مختلف اسلامی قرار داشتهاند، بسیاری از واقعیتهای تاریخی مربوط به آنان یا از میان رفته و یا عمدتاً توسط مخالفانشان گزارش شده است. از اینرو، شناسایی واقعیت درباره این گررو، دشواریهای خاصی خود را دارد.
این مقاله میکوشد تا با بهرهگیری از برخی روشها و استفاده از گزارشهای متفاوت و بعضاً متناقض در منابع تاریخی، خاستگاه فکری و سیاسی مرجئه را مورد بررسی قرار دهد. عوامل درون دینی و برون دینی زمینهساز پیدایش و رشد مرجئه، مستند به گزارشهای منابع متقدّم معرفی و تحلیل شده است.
جایگاه و گونه های روش عقلی در علم کلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۵ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام فرق و مذاهب تشیع
نوشتار حاضر بر آن است تا گوشههایی از کاربرد روش عقلی را در حوزة کلام اسلامی بیان کند، و اینکه پیش از
به کارگیری تفکر عقلی در این حوزه باید به پیشفرضهای آن ملتزم بود؛ یعنی اولاً، متکلم عقل را به منزلة ابزاری مستقل برای کسب معرفت بپذیرد؛ و ثانیاً، به حجیت آن معتقد باشد. از این روی، تمام فرق شیعه وسنی، جز
شمار معدودی همچون اهلحدیث و اخباریها، روش تفکر عقلی را به رسمیت شناختهاند، ولی دیدگاههای یکسانی در باب قلمرو عقل نداشتهاند. به همین جهت، در این نوشتار ملاکهای افراط وتفریط در به کارگیری عقل تبیین شده است.
از میان فرق اسلامی، شیعیان با بهرهگیری از معارف ناب اهلبیت? از عقل به منزلة حجت باطنی، بنیان حیات معقول، راه خداشناسی و ابزار شناختِ خوبیها و بدیها بهره بردهاند.
متکلمان در به کارگیری تفکر عقلی در حوزة کلام به دو گروه طرفدار تفکر عقلی فلسفی و طرفدار تفکر عقلی غیرفلسفی تقسیم شدهاند، که تفکر عقلی فلسفی نیز خود به دو قسم تفکر عقلی فلسفی خاص و تفکر عقلی فلسفی عام تقسیم گشته است. مؤلف معیار این تقسیمبندی را تشریح کرده است.
مفوضه
منبع:
معرفت ۱۳۷۵ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
نظریه معتزله درباره ی خلق افعال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاههای مختلف معتزله بصره و معتزله بغداد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظر متکلمین معتزلی درباره صفات خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه فرق مختلف متکلمین همچون اشاعره ، معتزله و امامیه اختلاف نظر زیادی در اصول و فروع دین دارند اما جملگی در اصل توحید که محور دین اسلام را تشکیل می دهد موافقت دارند . با این حال تفاسیر گوناگون ، بعضأ متضاد و بلکه متناقضی که از همین اصل ارائه نموده اند ‘ ریشه همه اختلافات دیگر است . متکلمین معتزلی که استدلال عقلی را ملاک قضاوت در باب توحید دانسته اند با تکیه بر بساطت مطلق ذات و نفی وحدت صفت و موصوف به ذاتی که در واقع فاقد صفات است قائل شده و پس از آن در توضیح و تبیین صفات اعلام شده در کتاب قرآن به تکلف افتاده اند . رأی آنان درباره علم و قدرت الهی اگر با دقت مورد ارزیابی قرار گیرد مستلزم نفی این صفات می باشد . بزرگان این مکتب برای آنکه بدین ملازمه تصریح ننمایند که این مقاله تتبعی است در آثار آنان .
شیخ مفید و معتزله
منبع:
حوزه سال ۱۳۷۱ شماره ۵۴
حوزه های تخصصی:
صفات خبری از دیدگاه امامیه و معتزله با تأکید بر اندیشه سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع صفات خبری همگام با نزول وحی پا به عرصه تفسیر و کلام نهاد. در فهم آیات خبری و انتساب این صفات به خداوند، دیدگاه هایی مانند تشبیه و تجسیم، توقف (تفویض)، اثبات بلاتأویل، اثبات بلاکیف و اثبات باتأویل به متکلمان و مفسران نسبت داده شده است. سیدمرتضی و قاضی عبدالجبار ازجمله اندیشمندانی هستند که قائل به نظریه اخیر بوده، «عینیت صفات و ذات» و «نظریه تنزیه» اساس تفکر آنان را تشکیل میدهد. سیدمرتضی با ارجاع متشابهات به محکمات و در پرتو هدایت عقل و بهره وری از دلالت لفظی و تصدیقی به فهم و تفسیر آیات مربوط میپردازد؛ اما قاضی عبدالجبار با عقل محض و در مواردی بدون وجود قرینه ای بر تأویل، به این امر مبادرت میورزد.
درآمدی بر بررسی تطبیقی امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه معتزله و دیگر فرق اسلامی (2)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در علم اخلاق، از حسن و قبح سخن می رود و اخلاق بر اخلاق از دیدگاه اشاعره و معتزله مدار حسن و قبح می چرخد، اعم از آن که در حوزه عقاید یا اوصاف نفسانی و یا افعال باشد. نگارنده در مقاله حاضر، اخلاق را از دیدگاه دو مکتب کلامی اشاعره و معتزله بررسی کرده است. معتزله به حسن و قبح ذاتی و عقلی افعال معتقدند و آن را از لوازم اساسی عدل الاهی می دانند. آنان همه افعال الاهی را حَسَن و زیبا می دانند و برآنند که خدا فعل قبیح انجام نمی دهد و در انجام واجبات، اخلال نمی ورزد. صفت عدل به صفات اراده و قدرت مطلق الاهی بازمی گردد؛ این صفات به شناخت توحید و مطلق صفات خداوند می انجامد. شناخت توحید و اثبات قدیم بودن خدا، بر آزادی اراده و اختیار انسانی در افعالش متوقف است و صحت این امور نیز به عقل توقف دارد نه نقل؛ در غیر این صورت، به فروپاشی نظام اجتماعی، بطلان قانون علّیت و نیز به نابودی شرع و دین می انجامد. در برابر این دیدگاه، اشاعره به حسن و قبح الاهی و شرعی افعال پایبندند. آنان به عدل خدا باور دارند اما نه با تعریفی که معتزله قائل است؛ بلکه به اعتقاد ایشان هر کاری که خدا انجام دهد، عین عدل است. بنابراین، آنان حسن و قبح افعال را ذاتی نمی دانند و به تبع، برای عقل در کشف حسن و قبح، ارزشی قائل نیستند؛ بلکه آفریننده حسن و قبح را خدا و فرمان الاهی می دانند. در نظر آنان نیز حسن و قبح افعال، به اراده و قدرت مطلق الاهی بازگشت دارد که هر دو صفت از صفات ذات به شمار می آید. نکته دیگر، آن است که هر دو مکتب در عقلی بودن برخی از معانی حسن و قبح، دیدگاهی مشترک دارند؛ تنها در استحقاق مدح و ثواب و ذم و عقاب، عاجلاً و آجلاً، اختلاف نظر وجود دارد. سرانجام این که در دستگاه کلامی معتزله و مطابق تفسیر آنان از حسن و قبح افعال، نگاه و توجه، بیش تر «انسان مدارانه» است؛ حال آن که در دستگاه کلامی اشاعره، تأکید بیش تر الاهیاتی و «خدامحور» می باشد.
اندیشه های تنزیهی عباد بن سلیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عباد بن سلیمان صیمری یکی از دانشمندان ایرانی است که در قرن سوم قمری در مکتب معتزله پرورش یافت و بالید مهم ترین ویژگی مکتب معتزله این بود که در برابر مشبهه که به خدایی شبیه به انسان باور داشتند با عنایت به اندیشه های نو افلاطونی و خدایی تنزیهی را در خلال دستگاهی کلامی طرح کردند که هیچ گونه صفتی ندارد و صفات خدا را به ذات باز می گرداندند به عبارت دیگر آنان به خدایی باور داشتند که هیچ گونه شباهتی با آفریده هایش نداشت و دیگر بود عباد بن سلیمان در خداشناسی تنزیهی خویش چند گام فراتر از هم قطاران اعتزالیش رفته و به تنزیه مطلق روی آورده است او با الهام از حکیمان یونان باستان جهان را در دو ساحت می بیند نخست ساحت پیش از وجود که اشیا و ماهیات بودند ولی فاقد وجود بودند و این اشیا از ازل همبود با خداوند بودند ساحت دوم عالم ساحتی است که با فرایند خلقت به وجود آمده است این فرایند این گونه بوده که خداوند با پدید آوردن گفتاری آفرینشگر یا کن ندایی به اشیا در داد که پدید آیند و آنان نیز پدید آمدند و بدین سان جهان کنونی که مشاهده می کنیم و جهان تکون حدوث و خلقت نام دارد پدید آمد خدا هیچگونه ارتباطی حتی ارتباط معرفتی با ساحت دوم عالم ندارد عباد با ترسیم چنین جهانی این غایت را جستجو می کند که هر گونه ارتباط خداوند را با این عالم و به دنبال آن هر گونه مشابهت وی را با عالم نفی کند و خدا را به کلی دیگر بینگارد این عقیده بالطبع لوازم گوناگونی دارد که یکی از لوازم آن این است که وی می بایست عالم را ازلی بداند و ازلی دانستن عالم اندیشه ایست که وی از زمره متکلمان دور ساخته و به فیسلوفان نزدیک کرده است
قاعده لطف و ادلّه نقلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«لطف»، به عنوان یکی از قاعده های مهم و تأثیرگذار در علم کلام، عبارت است از هر آنچه که مکلف با آن، به انجام فعلِ طاعت نزدیک، و از معصیت دور گردد و در اصلِ توان مکلف بر انجام فعل، دخیل نبوده و به حد اجبار نرسد. معتزله از طرف داران این قاعده هستند و اکثر آنان فعل لطف را بر خداوند واجب می دانند. اشاعره در مقابل، منکر این قاعده هستند و اساسا چیزی را بر خداوند واجب ندانسته و به تبع، لطف را نیز بر خداوند واجب نمی دانند. اکثر علمای امامیه، قایل به وجوب لطف بر خداوند هستند و مسائلی مانند وجوب نبوت و وجوب وجود امام معصوم در هر عصر و زمان را با آن اثبات می کنند. کاربرد این قاعده در علم کلام گسترده بوده و کسانی که قایل به وجوب لطف هستند، وجوب تکلیف شرعی، حسن آلام ابتدایی، وجوب وعده و وعید، وجوب عصمت انبیا، وجوب بعثت انبیا و وجوب نصب امام را با این قاعده اثبات می کنند. آیات فراوانی از قرآن وجود دارد که به غایات و مبادی لطف اشاره دارد، اما اکثر آنها دلالت بر وجوب لطف بر خداوند ندارد. روایات فراوانی در باب بعثت انبیا و خالی نبودن زمین از حجت خدا وجود دارد که دلالت بر لطف بودن این افعال از جانب خدای متعال می کند، اما دلالت بر وجوب این افعال و وجوب هرگونه لطف به گونه عام از جانب خداوند متعال ندارد. روش پژوهش تحلیلی توصیفی می باشد.
مکتب «اعتزال» در سده ی 3 ق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ابوالهذیل علاف(226-135ه=840-752 م)فیلسوف معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالهذیل ، اولین متفکر و متکلم مسلمان است که از طریق مطالعه ترجمه های عربی آثار فیلسوفان یونان از اصول و قواعد فلسفه اطلاع یافته و درمسائل فلسفی عصرش تامل کرده و کتاب و رساله نوشته و به لقب با شکوه «فیلسوف معتزله»مشهور شده است، اما آثار وی از بین رفته و آنچه ما از عقاید و افکارش می دانیم از نوشته های دیگران است.ابوالهذیل ،متفکری نیرومند و جامع بوده و علاوه بر مسائل کلامی به مسائل مربوط به انسان و طبیعت نیز اهتمام ورزیده ودرباره اختیار و آزادی انسان و اجسام و اعراض و حرکت و سکون و سایر مسائل فلسفی اندیشیده و به اظهار نظر پرداخته است.او اولین متفکری شناخته شده که درعالم اسلام از «جزء لایتجزی»و یا«جوهرفرد»سخن گفته و جسم را مرکب از جواهر فرددانسته است.او علاوه بر قدرت و قوت اندیشه، مناظر ومجادلی بسیار نیرومند و قوی بوده و در یان فن، کمتر کسی یارای برابری با وی را داشته است.ابوالهذیل پیروانی یافت که به «فرقه هذلیه یا هذیلیه»معروف شده اند.
ابو مسلم اصفهانی، چهره برجسته اعتزال
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی کلام لفظی و کلام نفسی براساس حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی امامیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی معتزله
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات مکاتب کلامی اشاعره
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
معتزله و امامیه کلام را منحصر به کلام لفظی می دانند و معتقدند کلام خداوند، اصوات و حروفی است که ایجاد می کند؛ ایشان آیات قرآن را بهترین نشانه بر تکلم خداوند می دانند. اشاعره کلام حقیقی را معانیِ قائم به نفس متکلم می دانند که حقیقت مستقلی در نفس انسان داشته و غیر از اراده و علم است، ایشان نیز آیات قرآن را به عنوان بهترین دلیل بر تکلّم خداوند تلقی کرده و معتقدند کلام نفسی در ذات خداوند قدیم و قائم به ذات است؛ اما ملاصدرا معتقد است کلام، انشاء چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند. او می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است و خداوند به این اعتبار متکلم است. وی مراتب کلام الهی را چنین تبیین می کند: عالم امر، کلام اعلی؛ عالم نفس، کلام اوسط؛ عالم تشریع؛ کلام نازل خداوند است.
باوجود هم نظر بودن امامیه، اشاعره و حکمت متعالیه درباره کلام لفظی، عدلیه کلام را منحصر به کلام لفظی می داند؛ ولی اشاعره و حکمت متعالیه معتقدند مرتبه دیگری نیز دارد؛ اما درباره کیفیت آن مرتبه، اختلافِ نظر دارند. این پژوهش افزون بر اثبات جامع بودن نظریه حکمت متعالیه، به این نتیجه رسیده است که منطوق برخی آیات قرآن کریم و روایات، با تبیین صدرایی بیشتر سازگار است. تبیین دو اندیشه دیگر از آیات کلامی، استوار و کامل نبوده و همچنان ابهام در این آیات باقی است.
نقد شیئیت معدوم معتزله از دیدگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی: