مکتب «اعتزال» در سده ی 3 ق (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
در گذر اجمالی مباحث و فرقههای کلامی، به ذکر اندیشههای کلامی فرقههای اسلامی تا پایان سدهی دوم هجری، رسیده بودیم. در بخش پیشین، شناسهی کلامی امامیه نزد دیگر فرقههای کلامی و نمونههایی از متکلّمان بزرگ و تألیفات کلامی امامیه تا سدهی 3ه.ق معرّفی شده است. اینک نگاهی به مکتب اعتزال( که در سدهی دوم شکل گرفته و اجمالی از آن در بخشهای پیش گذشت) خواهیم داشت و از آغاز دورهی شکوفایی معتزی و رکود تدریجی آن در پایان سدهی سوم، گذرا سخن خواهیم گفت.
دورهی شکوفایی معتزلی
پیدایش«معتزله » در سدهی دوم ق و فعّالیّت تدریجی رو به رشد این گروه، مایهی آن شد که نیمهی نخست سدهی 3ق، دورهی شکوفایی کلام معتزلی و دورهی تألیف آثار پرشماری از سوی متکلّمانی نامدار گردد.
آثار به جای مانده از متکلّمانی چون: أبوالهذیل علاّف، ابراهیم نظّام، بشر بن معتمر، ابوموسی مردار و ابوعلی جبّایی، حاوی مباحثی چون توحید با فروعی مانند خلق قرآن، مبحث وصف عدل برای ذات باری و قدرت خداوند بر ظلم، مباحث قدر از جمله بحث «استطاعت»، مبحث ارجاء و وعید، تعریف انسان، و در بارهی معاد بحث از موضوعات منصوص چون عذاب قبر، شفاعت و حرکات اهل بهشت است.(1)
در مباحث انتقادی نسبت به ملل و نحل، در عناوینی چون ردّیهی ابوالهذیل بر سوفسطاییان و ردّیهی نظّام بر اصحاب هیولی، نشانههایی مستقیم بر آشنایی متکلّمان معتزلی با تعالیم مکاتب فلسفی هندی وجود دارد و تأثیر این رویارویی افکار، به خصوص در آثاری در مباحث دقیق، چون بحث حرکت، جواهر و اعراض، طفره و مسألهی خلق نمایان است.(2)
شخصیّتهای بزرگ اعتزال در سدهی3ق
شکوفایی و رشد کلام اعتزالی در سایهی کوششهای علمی، مناظرههای گوناگون با اصحاب مذاهب و ادیان و فرق بوده است که از سوی برخی از شخصیّتهای اعتزال در بصره و به ویژه در بغداد، به خرج داده شد. در این بخش، زندگی و افکار و اندیشههای برخی از آنها را به اجمال میآوریم.
الف) ابوالهذیل علاّف
ابوالهذیل محمد بن هذیل عبدی در سال 135ه.ق(یا 131 یا 134)(3) در بصره زاده شد و بیشتر عمرش را در آنجا سپری کرد و در اواخر عمرش(در سال 203ه.ق) به بغداد نقل مکان کرد.(4)
در تاریخ وفات وی اختلاف کردهاند و درگذشت وی را سال 203، 226، 232و 235 ذکر کردهاند، با این حال، گویا اغلب بر این عقیدهاند که سنّ او از صد سال گذشته بود.(5)
_______________________________
1.ر.ک: الفهرست، ابن ندیم، ص 204 به بعد.
2. همان، صص 204، 206 و ...؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص 429.
3. طبقات المعتزلة، ص 49.
4. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، قاهره، ج3، ص 370.
5. ر.ک: غرر الفوائد و درر القلائد(=امالی) شریف مرتضی، ج1، ص 178؛ الفهرست ابن ندیم، ص 16 19؛ طبقات المعتزلة، صص 48 49.
_______________________________
وی، نزد عثمان بن خالد طویل دانش آموخت و به پارهای از کتابهای فلسفی عصر خویش نگریست و آرای
فلاسفه را با عقاید و کلام معتزله در آمیخت.(6)
انجام مناظرات با صاحبان رأی و اندیشه از فرق و مذاهب و ادیان، از ویژگیهای زندگی علمی ابوالهذیل است. نخستین مناظرهی وی در سنّ کمتر از پانزده سالگی با مردی یهودی که وارد بصره شده و در آنجا همهی متکلّمان را مغلوب ساخته، از سوی خطیب بغدادی گزارش شده است.(7)
قاضی عبدالجبّار آورده است:
مناظرههای ابوالهذیل با مجوس و ثنویه دامنهدار و طولانی است. وی با کمترین بحث، مخالفان را مجاب میکرد. گفته میشود افزون بر سه هزار مرد به دست او اسلام آوردند.(8)
مناظرههایی از وی با ثنویه نقل شده است. ابن المرتضی، مناظرهای که میان او و صالح بن عبدالقدّوس در موضوع این که جهان از دو اصل قدیم، یعنی نور و ظلمت آفریده شده است که این دو با یکدیگر متباین بوده و با هم ترکیب شدهاند و...، رخ داد، نقل کرده است.(9)
آوردهاند که وی با هشام بن حکم و گروهی از مخالفان عقایدش مناظره کرده است.(10)
ابوالهذیل، توانایی بالایی در استشهاد به شعر داشت و همین امر، او را در راه پیروز شدن در مناظره یاری میداد.
مبرّد گفته است: فصیحتر از ابوالهذیل و جاحظ ندیدم و ابوالهذیل در مناظره تواناتر بود. او را در جلسهای دیدم که در مجموع سخن خود به سیصد بیت استشهاد کرد.(11)
آثار و تألیفات ابوالهذیل؛ گرچه از
_______________________________
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشههای این فِرَق، تفاوتها و شباهتهای آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.
6.تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، عبدالرحمن بدوی، ترجمه حسین صابری، ج1، ص 141.
7. تاریخ بغداد، همان، ج3، صص367 368.
8. طبقات المعتزلة، صص 44 45.
9. همان، صص 46 47.
10. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 31؛ المنیة والأمل، ص44.
11. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، همان، ج1، ص 146.
_______________________________
آثار تألیفی ابوالهذیل، گزارش دقیقی در دست نداریم امّا ذکر بعضی از ردّیههای معتزلیان علیه ابوالهذیل(12)، نشان دهندهی آن است که این ردّیهها، پاسخهایی بر تألیفاتی از ابوالهذیل بوده است.
بغدادی از دو کتاب به نامهای الحجج و القوالب برای علاّف نام برده و ردّ او بر نظّام را در کتاب معروف به الردّ علی النظّام و در کتاب دیگر او علیه نظام اعراض، انسان و جزء لا یتجزّا متذکّر شده است.(13)
مهمترین آرا و اندیشههای ابوالهذیل در امور زیر گزارش شده است: علم، صفات خداوند، کلام خداوند، مباحث مربوط به آخرت، ایمان، استطاعت و قدرت، کلام دقیق (جسم، جوهر فرد(= ذرّه)، حرکت و سکون، علم انسان، حواس، اعراض، خلق، بقا، فنا و تولّد افعال).
ب) ابراهیم نظّام
ابواسحاق ابراهیم بن سیّار ملقّب به نظّام(14)، از مردمان بصره بود که از تاریخ ولادتش اطلاع درستی در دست نیست، چنان که سال وفات او را، 221، 231 و دویست و بیست و اند و... ذکر کردهاند. در مورد تعیین تاریخ وفات او، اکثر مورّخان، وی را در صدر دوران معتصم عباسی (218 227ه.ق) میدانند. همین عقیده، گفتهی ابن شاکر کتبی را (در عیون التواریخ، نسخهی خطی پاریس، شمارهی 1588، ورقهی 67ب) تقویت خواهد کرد و آن را احتمال گزیدهتر قرار خواهد داد که نظّام در سال231 در سالهای بین هفتاد و هفتاد و پنج سالگی
_______________________________
12. مانند ردّیهی «مردار» در کتابی پرحجم، «جبّائی» در موضوع مخلوق و جعفر بن حرب در کتابش به نام توبیخ أبی الهذیل که بغدادی در الفرق بین الفرق، ص 122 گزارش داده است.
13.ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 124و 132؛ تاریخ اندیشههای کلامی، ج1، ص 152.
14. آن سان که معتزله میگویند، وی بدان سبب «نظّام» لقب گرفت که نظم دهنده و سرایندهی سخنان نثر و شعر موزون بود یا به گفتهی برخی دیگر، در بازار بصره تسبیح میساخت و دانههای آن را به رشتهی نظم میکشید. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 79؛ طبقات المعتزلة، ص 49، تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 225.
_______________________________
درگذشته است.(15)
دربارهی سفرها و جابه جاییهای او اطّلاع چندانی در دست نیست. او به بغداد رفت و در مجلس یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون حضور یافت. وی، قبل از رفتن به بغداد، در عسرت و فقر زندگیاش را در بصره میگذراند.
وی در دوران جوانی با گروهی از ثنویه و نیز گروهی از شمینه که به تکافو و برابری ادلّه عقیده داشتند معاشرت و پس از آن در بزرگسالی با گروهی از فیلسوفان ملحد آمیزش داشت. شاید این، از مهمترین اتّهام نامهای باشد که مورخان تاریخ فِرَق علیه نظّام مطرح کردهاند تا بگویند او فردی غیر اصیل و متأثّر از عقاید دشمنان دین اسلام، اعم از ثنویه، فیلسوفان ملحد و برهماییان بوده است.(16)
آوردهاند که او علاوه بر حفظ اشعار فراوان تاریخ گذشتگان و نیز اختلاف علما در فتاوایشان، قرآن، تورات، انجیل، زبور و تفسیر آنها را حفظ داشت.(17)
کوششهای علمی نظّام
تلاش علمی نظّام با پرورش شاگردان، تألیفات و مناظرههای گوناگون(18)، سبب شهرتش گشته است. بغدادی از علی اسواری، احمد بن حائط، فضل حدثی(=فضل حذّاء) و جاحظ، به عنوان شاگردان او یاد کرده و مرتضی نیز از ابوعفّان نظّامی و زرقان نام برده است.(19)
جاحظ که از شاگردان نظّام است دربارهی نظّام و شاگردان او و فضل و دانش آنان میگوید:
اگر نگویم که ابراهیم و اصحاب نبودند عامّهی معتزله هلاک میشدند[دست
_______________________________
15. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 226.
16. همان، ص 228.
17. طبقات المعتزلة، ص 50.
18. از جملهی آن، مناظرههای متعدّد وی با پیروان مذهب مانی را میتوان نام برد که برخی از آنها را جاحظ در کتاب الحیوان، ج4، صص 441 442 آورده است.
19. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، صص230 231.
____________________________
کم] خواهم گفت: او راههایی را برای آنان هموار کرد و گشود و کارهایی را برای آنان سامان داد و بابهایی را برای ایشان خلاصه و ساده کرد که سود و منفعت آن آشکار شد و به سبب آنها نعمت تمامی ایشان را دربرگرفت.(20)
تألیفات نظّام؛ گرچه صاحب الفهرست تألیفاتی از او نام نبرده است، لیکن اشعری در مقالات الاسلامیین(21) نام کتابی را در مورد «جزء» از او ذکر کرده است.خیّاط از کتابی برای او به عنوان «العالم» یاد کرده که وی در آن عقاید ملحدان را در مورد عالم تقویت کرده است! چنان که وی از کتاب دیگری از او دربارهی «توحید» یاد کرده است.(22) بغدادی نیز میگوید: نظّام کتابی در «ردّ بر ثنویه» تألیف کرد.(23)
ردّیههایی بر نظّام؛ به گفتهی بغدادی(24)، بیشتر پیشوایان معتزله بر او ردّ نوشتهاند و از آن جملهاند:
ابوالهذیل در کتاب معروف به «الردّ علی النظّام» و در کتاب دیگری در مورد اعراض، انسان، و جزء لا یتجزّا که علیه او نوشته شده به ردّ آرای او پرداخته است.
جبّایی در این عقیدهی نظّام که «افعال به وجود آمده از طریق تولّد همهی افعال خداوند است به ایجاب خلقت» به مخالفت با او پرداخت و در مورد محال دانستن قدرت خداوند بر ظلم و عقیده به طبیعتها نظرات او را رد کرد.
جعفر بن حرب، کتابی تألیف کرد و در آن نظّام را به سبب انکار جزء لا یتجزّا مورد هجوم قرار داد.
ابوالحسن اشعری سه کتاب در ردّ بر نظّام نوشته است.
قلانسی هم کتب و رسالههایی علیه وی دارد.
قاضی ابوبکر محمد بن ابی طبیب
_______________________________
20. الحیوان، قاهره، 1940م، ج4، ص 206.
21. ج2، ص 14.
22. الانتصار، ص 72و 14.
23. الفرق بین الفرق، ص 81 83.
24. الفرق بین الفرق، ص 80.
_______________________________
باقلانی که دارای کتاب بزرگی در نقض اصولی اندیشهی نظّام بوده و در کتاب «اکفار المتأوّلین» به گمراهیها و انحرافات او اشاره کرده است.(25)
کلام جلیل و کلام دقیق؛ اندیشههای کلامی نظّام را در دو بخش کلام جلیل و کلام دقیق آوردهاند. در کلام جلیل از صفات خداوند، ارادهی خداوند، قدرت خداوند و فعل اصلح، اعجاز قرآن و... بحث کرده است.
و در کلام دقیق، آرایی در موضوعاتی چون: جزء لا یتجزّا، جسم و حرکت، کمون و تداخل، روح، ادراک حسّی، فعل انسان، اراده، شیطان و جنّ، طفره، معاد و... ابراز داشته است.(26)
ج) ابوعلی جبّایی
ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبّایی(27) در سال 235 زاده شد و با نبوغ سرشار و زودرسی که داشت در دوران خردسالی بر مجادله در مسایل علم کلام، قدرت داشت.(28)
وی نزد ابویعقوب شمّام تحصیل کرد و با متکلّمان دوران خویش ملاقات و رفت و آمد داشت. گویند: تألیفات و آثار وی بسیار بود. برخی از معتزلیان گفتهاند: آنان آنچه را ابوعلی املا کرده، نوشتهاند و آن را یکصد و پنجاه هزار ورقه یافتهاند.(29) کتابی در تفسیر قرآن، کتابهایی در ردّ اهل نجوم و کتابی معرف به الاصول(که اشعری اظهار داشته بر آن ردّیه نوشته) به او منتسب است. و نیز کتابهایی در ردّ بر
_______________________________
25. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 233.
26. برای آگاهی از تفصیل آرای نظّام در موضوعات یاد شده و دیگر موضوعات مانند: آرای فقهی او، و آرای او در مورد صحابه و مفسّران و ...) رجوع شود به: تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، صص 234 313.
27. لقب «جبّایی» منسوب به «جُبّاء» است . و آن نام آبادی یا ناحیهای در استان خوزستان است.
28. ابن مرتضی در طبقات المعتزلة، ص 80، مناظرهی دوران خردسالی و نوجوانی او را با مردی از علمای جبریه به نام «صقر» نقل کرده است.
29. طبقات المعتزلة، ص 82.
_______________________________
ابوالحسین خیّاط، جاحظ، نظّام، بردعی و دیگر معتزلیان دارد که با آنان اختلاف نظر داشته است، برای او ذکر کردهاند.(30)
آرا و اندیشههای کلامی جبّایی؛ اندیشههای کلامی جبّایی را میتوان همانند آرای نظّام، در دو بخش برشمرد. در بخش کلام جلیل در موضوعات زیر آرایی ابراز کرده است: علم خداوند، تفسیر «کریم»، «سمیع»، «بصیر» و «قدیم» بودن خداوند، اراده، لطف خداوند، ایمان، بلوغ و تکلیف، و خلق قرآن.
و در بخش کلام دقیق از: جوهر، حرکت، اعراض، علیّت، اسماء الله، شیء بودن خداوند و... سخن گفته است.
انشعابات معتزله در سدهی 3ق
گرچه از یک سو، سدهی سوم هجری قمری برای معتزله دوران شکوفایی به شمار میرود و اندیشههای اعتزالی در محافل مختلف آن عصر، مطرح شده بود، لیکن دیری نپایید که تک روی یا موضعگیری تند برخی از نظریه پردازان این گروه، سبب شد تا فرقههایی فرعی شکل بگیرند. نمونههایی از انشعابات معتزله در سدهی 3ق را ملاحظه میکنیم:
الف) پیدایی «نجّاریه»
حسین بن نجّار(متوفای حدود 220یا 230ه.ق) در اوایل سدهی 3ق بانی یک انشعاب در معتزله گردیده که بعدها به «نجّاریه» شناخته شد. ویژگی تعالیم وی، حفظ باورهای معتزلی دربارهی توحید، و در عین حال گرویدن به گونهای از ارجاء و نیز جبر بوده است.
گویند: بیشتر «معتزله»ی ری و حوالی آن بر کیش وی بودند.نخست از یاران بشر مریسی بود و با ابراهیم بن نظّام مناظره کرد و پیروزی نیافت.
نجّاریه در مسألهی خلق افعال و این که استطاعت با فعل است و بنده اکتساب فعل خود کند با اهل سنت موافق بودند و در نفی صفات وجودی و نفی روءیت هم رأی معتزله بودند. در عین حال، دربارهی وعد و وعید(که از اصول خمسهی معتزله است) و آمرزش گناهکاران
_______________________________
30. تاریخ اندیشههای کلامی، صص 317 318.
_______________________________
با اهل سنّت موافقند. نجّاریه در بارهی «خلق قرآن» و حکم اقوال مخالفان خود با یکدیگر اختلاف کردند و فرقههایی بسیار پدید آوردند که هر یک، دیگری را کافر شمارند. فرقههای مشهور آنها عبارتند از: برغوثیه، زعفرانیه، مستدرکه.(31)
ب) معتزلهی «بغداد» و بصره»
در سدهی 3ق مکتب معتزله به دو شاخهی فرعی: شاخهی بصره و شاخهی بغداد تقسیم شد که در عین اشتراک در مبانی مکتب اعتزال، در طیف وسیعی از مباحث فرعی، از موضوعات بسیار کهن کلامی چون امامت گرفته تا مباحث دقیق کلامی مانند جزء لا یتجزّا با یک دیگر اختلافاتی داشتهاند. تقابل دو مکتب در نیمهی اخیر سدهی 3ق بیشتر در قالب اختلاف نظرهای ابوالقاسم بلخی از جناح بغدادی وجبّاییها از جناح بصره پدیدار شده است.
برای شناخت تفاوت آرای دو مکتب بغداد و بصره، کتابهایی به نگارش در آمده است(32)، چنان که برای تبیین موضعگیری دو مکتب نسبت به شیعه و مکتب اهل بیتعلیهم السلام، تلاشهایی به عمل آمده است.(33)
مسلّماً بیان تفصیلی بزرگان معتزلی هر یک از دو مکتب بغداد و بصره از عهدهی این مقال بیرون است واینجا فقط به ذکر شخصیّتهای علمی هر یک از آن دو بسنده میکنیم:
الف) بزرگان مکتب بصره در سدهی 3ق:
1. علی اسواری (...حدود
_______________________________
31. ر.ک: الملل والنحل، شهرستانی، ج1، صص 69 70؛ الفرق بین الفرق، بغدادی صص126 127؛ بحوث فی الملل والنحل، آیة الله جعفر سبحانی، ج3.
32. ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص429. برای جزئیات اختلافها میان دو گروه، ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص 7؛ المسائل فی الخلاف بین البصریین والبغدادیین، سعید ابورشید نیشابوری، به کوشش آرتور بیرام، برلین، 1902م.
33. شیخ مفید رسالهای دارد به نام : «المقنعة فی وفاق البغدادیین من المعتزلة لما روی عن الأئمّةعلیهم السلام.ر.ک: اوائل المقالات، ص 25؛ بحوث فی الملل والنحل، ج3، ص 292.
200ه.ق)؛ 2. معمّر بن عباد سلمی (... 220ه.ق)؛ 3. عبّاد بن سلیمان (... 220ه.ق)؛ 4. أبویعقوب شحّام(...230ه.ق)؛ 5. ابراهیم بن سیّار نظّام (... 231ه.)6.ابوالهذیل علاّف(... 235ه.ق) 7. هشام فوطی (... 246ه.ق).
ب) بزرگان مکتب بغداد در سدهی 3ق:
1. بشر بن معتمر (... 210ه.ق) موءسس مکتب بغداد؛ 2.ثمامة بن اشرس(... 234ه.ق)؛ 3.جعفر بن مبشر(...234ه.ق) 4.جعفر بن حرب(... 236ه.ق)؛ 5.احمد بن ابیدوءاد(...240ه.ق)؛ محمد اسکافی (... 240ه.ق).
ج) انشعابات فرعی دیگر و رکود فکر اعتزال
پیروان مکتب اعتزال به تناسب افکار و اندیشههای رهبران معتزلی به فرقههای دیگری هم تقسیم شدهاند. شاید بتوان یکی از علل شکست فکر اعتزالی در پایانی سدهی سوم و سراسر سدهی چهارم، اختلافات درونی و خیزش فرقههای فرعی جدید ذکر کرد. برای اثبات این نظریه کافی است به فرقههایی که چون قارچ در سدهی سوم سربرآوردهاند نظری بیفکنیم که مهمترین آنها عبارتند از:
1. هذیلیه، پیروان ابوالهذیل علاّف.
2. نظّامیه، پیروان ابراهیم بن سیّار نظّام.
3. خابطیه، پیروان احمد بن خابط.
4. بشریه، پیروان بشر بن معتمر.
5. معمّریه، پیروان معمّر بن عباد سلمی.
6. مرداریه، پیروان عیسی بن صبیح مردار.
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشههای این فِرَق، تفاوتها و شباهتهای آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.
دورهی شکوفایی معتزلی
پیدایش«معتزله » در سدهی دوم ق و فعّالیّت تدریجی رو به رشد این گروه، مایهی آن شد که نیمهی نخست سدهی 3ق، دورهی شکوفایی کلام معتزلی و دورهی تألیف آثار پرشماری از سوی متکلّمانی نامدار گردد.
آثار به جای مانده از متکلّمانی چون: أبوالهذیل علاّف، ابراهیم نظّام، بشر بن معتمر، ابوموسی مردار و ابوعلی جبّایی، حاوی مباحثی چون توحید با فروعی مانند خلق قرآن، مبحث وصف عدل برای ذات باری و قدرت خداوند بر ظلم، مباحث قدر از جمله بحث «استطاعت»، مبحث ارجاء و وعید، تعریف انسان، و در بارهی معاد بحث از موضوعات منصوص چون عذاب قبر، شفاعت و حرکات اهل بهشت است.(1)
در مباحث انتقادی نسبت به ملل و نحل، در عناوینی چون ردّیهی ابوالهذیل بر سوفسطاییان و ردّیهی نظّام بر اصحاب هیولی، نشانههایی مستقیم بر آشنایی متکلّمان معتزلی با تعالیم مکاتب فلسفی هندی وجود دارد و تأثیر این رویارویی افکار، به خصوص در آثاری در مباحث دقیق، چون بحث حرکت، جواهر و اعراض، طفره و مسألهی خلق نمایان است.(2)
شخصیّتهای بزرگ اعتزال در سدهی3ق
شکوفایی و رشد کلام اعتزالی در سایهی کوششهای علمی، مناظرههای گوناگون با اصحاب مذاهب و ادیان و فرق بوده است که از سوی برخی از شخصیّتهای اعتزال در بصره و به ویژه در بغداد، به خرج داده شد. در این بخش، زندگی و افکار و اندیشههای برخی از آنها را به اجمال میآوریم.
الف) ابوالهذیل علاّف
ابوالهذیل محمد بن هذیل عبدی در سال 135ه.ق(یا 131 یا 134)(3) در بصره زاده شد و بیشتر عمرش را در آنجا سپری کرد و در اواخر عمرش(در سال 203ه.ق) به بغداد نقل مکان کرد.(4)
در تاریخ وفات وی اختلاف کردهاند و درگذشت وی را سال 203، 226، 232و 235 ذکر کردهاند، با این حال، گویا اغلب بر این عقیدهاند که سنّ او از صد سال گذشته بود.(5)
_______________________________
1.ر.ک: الفهرست، ابن ندیم، ص 204 به بعد.
2. همان، صص 204، 206 و ...؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص 429.
3. طبقات المعتزلة، ص 49.
4. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، قاهره، ج3، ص 370.
5. ر.ک: غرر الفوائد و درر القلائد(=امالی) شریف مرتضی، ج1، ص 178؛ الفهرست ابن ندیم، ص 16 19؛ طبقات المعتزلة، صص 48 49.
_______________________________
وی، نزد عثمان بن خالد طویل دانش آموخت و به پارهای از کتابهای فلسفی عصر خویش نگریست و آرای
فلاسفه را با عقاید و کلام معتزله در آمیخت.(6)
انجام مناظرات با صاحبان رأی و اندیشه از فرق و مذاهب و ادیان، از ویژگیهای زندگی علمی ابوالهذیل است. نخستین مناظرهی وی در سنّ کمتر از پانزده سالگی با مردی یهودی که وارد بصره شده و در آنجا همهی متکلّمان را مغلوب ساخته، از سوی خطیب بغدادی گزارش شده است.(7)
قاضی عبدالجبّار آورده است:
مناظرههای ابوالهذیل با مجوس و ثنویه دامنهدار و طولانی است. وی با کمترین بحث، مخالفان را مجاب میکرد. گفته میشود افزون بر سه هزار مرد به دست او اسلام آوردند.(8)
مناظرههایی از وی با ثنویه نقل شده است. ابن المرتضی، مناظرهای که میان او و صالح بن عبدالقدّوس در موضوع این که جهان از دو اصل قدیم، یعنی نور و ظلمت آفریده شده است که این دو با یکدیگر متباین بوده و با هم ترکیب شدهاند و...، رخ داد، نقل کرده است.(9)
آوردهاند که وی با هشام بن حکم و گروهی از مخالفان عقایدش مناظره کرده است.(10)
ابوالهذیل، توانایی بالایی در استشهاد به شعر داشت و همین امر، او را در راه پیروز شدن در مناظره یاری میداد.
مبرّد گفته است: فصیحتر از ابوالهذیل و جاحظ ندیدم و ابوالهذیل در مناظره تواناتر بود. او را در جلسهای دیدم که در مجموع سخن خود به سیصد بیت استشهاد کرد.(11)
آثار و تألیفات ابوالهذیل؛ گرچه از
_______________________________
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشههای این فِرَق، تفاوتها و شباهتهای آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.
6.تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، عبدالرحمن بدوی، ترجمه حسین صابری، ج1، ص 141.
7. تاریخ بغداد، همان، ج3، صص367 368.
8. طبقات المعتزلة، صص 44 45.
9. همان، صص 46 47.
10. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 31؛ المنیة والأمل، ص44.
11. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، همان، ج1، ص 146.
_______________________________
آثار تألیفی ابوالهذیل، گزارش دقیقی در دست نداریم امّا ذکر بعضی از ردّیههای معتزلیان علیه ابوالهذیل(12)، نشان دهندهی آن است که این ردّیهها، پاسخهایی بر تألیفاتی از ابوالهذیل بوده است.
بغدادی از دو کتاب به نامهای الحجج و القوالب برای علاّف نام برده و ردّ او بر نظّام را در کتاب معروف به الردّ علی النظّام و در کتاب دیگر او علیه نظام اعراض، انسان و جزء لا یتجزّا متذکّر شده است.(13)
مهمترین آرا و اندیشههای ابوالهذیل در امور زیر گزارش شده است: علم، صفات خداوند، کلام خداوند، مباحث مربوط به آخرت، ایمان، استطاعت و قدرت، کلام دقیق (جسم، جوهر فرد(= ذرّه)، حرکت و سکون، علم انسان، حواس، اعراض، خلق، بقا، فنا و تولّد افعال).
ب) ابراهیم نظّام
ابواسحاق ابراهیم بن سیّار ملقّب به نظّام(14)، از مردمان بصره بود که از تاریخ ولادتش اطلاع درستی در دست نیست، چنان که سال وفات او را، 221، 231 و دویست و بیست و اند و... ذکر کردهاند. در مورد تعیین تاریخ وفات او، اکثر مورّخان، وی را در صدر دوران معتصم عباسی (218 227ه.ق) میدانند. همین عقیده، گفتهی ابن شاکر کتبی را (در عیون التواریخ، نسخهی خطی پاریس، شمارهی 1588، ورقهی 67ب) تقویت خواهد کرد و آن را احتمال گزیدهتر قرار خواهد داد که نظّام در سال231 در سالهای بین هفتاد و هفتاد و پنج سالگی
_______________________________
12. مانند ردّیهی «مردار» در کتابی پرحجم، «جبّائی» در موضوع مخلوق و جعفر بن حرب در کتابش به نام توبیخ أبی الهذیل که بغدادی در الفرق بین الفرق، ص 122 گزارش داده است.
13.ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 124و 132؛ تاریخ اندیشههای کلامی، ج1، ص 152.
14. آن سان که معتزله میگویند، وی بدان سبب «نظّام» لقب گرفت که نظم دهنده و سرایندهی سخنان نثر و شعر موزون بود یا به گفتهی برخی دیگر، در بازار بصره تسبیح میساخت و دانههای آن را به رشتهی نظم میکشید. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 79؛ طبقات المعتزلة، ص 49، تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 225.
_______________________________
درگذشته است.(15)
دربارهی سفرها و جابه جاییهای او اطّلاع چندانی در دست نیست. او به بغداد رفت و در مجلس یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون حضور یافت. وی، قبل از رفتن به بغداد، در عسرت و فقر زندگیاش را در بصره میگذراند.
وی در دوران جوانی با گروهی از ثنویه و نیز گروهی از شمینه که به تکافو و برابری ادلّه عقیده داشتند معاشرت و پس از آن در بزرگسالی با گروهی از فیلسوفان ملحد آمیزش داشت. شاید این، از مهمترین اتّهام نامهای باشد که مورخان تاریخ فِرَق علیه نظّام مطرح کردهاند تا بگویند او فردی غیر اصیل و متأثّر از عقاید دشمنان دین اسلام، اعم از ثنویه، فیلسوفان ملحد و برهماییان بوده است.(16)
آوردهاند که او علاوه بر حفظ اشعار فراوان تاریخ گذشتگان و نیز اختلاف علما در فتاوایشان، قرآن، تورات، انجیل، زبور و تفسیر آنها را حفظ داشت.(17)
کوششهای علمی نظّام
تلاش علمی نظّام با پرورش شاگردان، تألیفات و مناظرههای گوناگون(18)، سبب شهرتش گشته است. بغدادی از علی اسواری، احمد بن حائط، فضل حدثی(=فضل حذّاء) و جاحظ، به عنوان شاگردان او یاد کرده و مرتضی نیز از ابوعفّان نظّامی و زرقان نام برده است.(19)
جاحظ که از شاگردان نظّام است دربارهی نظّام و شاگردان او و فضل و دانش آنان میگوید:
اگر نگویم که ابراهیم و اصحاب نبودند عامّهی معتزله هلاک میشدند[دست
_______________________________
15. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 226.
16. همان، ص 228.
17. طبقات المعتزلة، ص 50.
18. از جملهی آن، مناظرههای متعدّد وی با پیروان مذهب مانی را میتوان نام برد که برخی از آنها را جاحظ در کتاب الحیوان، ج4، صص 441 442 آورده است.
19. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، صص230 231.
____________________________
کم] خواهم گفت: او راههایی را برای آنان هموار کرد و گشود و کارهایی را برای آنان سامان داد و بابهایی را برای ایشان خلاصه و ساده کرد که سود و منفعت آن آشکار شد و به سبب آنها نعمت تمامی ایشان را دربرگرفت.(20)
تألیفات نظّام؛ گرچه صاحب الفهرست تألیفاتی از او نام نبرده است، لیکن اشعری در مقالات الاسلامیین(21) نام کتابی را در مورد «جزء» از او ذکر کرده است.خیّاط از کتابی برای او به عنوان «العالم» یاد کرده که وی در آن عقاید ملحدان را در مورد عالم تقویت کرده است! چنان که وی از کتاب دیگری از او دربارهی «توحید» یاد کرده است.(22) بغدادی نیز میگوید: نظّام کتابی در «ردّ بر ثنویه» تألیف کرد.(23)
ردّیههایی بر نظّام؛ به گفتهی بغدادی(24)، بیشتر پیشوایان معتزله بر او ردّ نوشتهاند و از آن جملهاند:
ابوالهذیل در کتاب معروف به «الردّ علی النظّام» و در کتاب دیگری در مورد اعراض، انسان، و جزء لا یتجزّا که علیه او نوشته شده به ردّ آرای او پرداخته است.
جبّایی در این عقیدهی نظّام که «افعال به وجود آمده از طریق تولّد همهی افعال خداوند است به ایجاب خلقت» به مخالفت با او پرداخت و در مورد محال دانستن قدرت خداوند بر ظلم و عقیده به طبیعتها نظرات او را رد کرد.
جعفر بن حرب، کتابی تألیف کرد و در آن نظّام را به سبب انکار جزء لا یتجزّا مورد هجوم قرار داد.
ابوالحسن اشعری سه کتاب در ردّ بر نظّام نوشته است.
قلانسی هم کتب و رسالههایی علیه وی دارد.
قاضی ابوبکر محمد بن ابی طبیب
_______________________________
20. الحیوان، قاهره، 1940م، ج4، ص 206.
21. ج2، ص 14.
22. الانتصار، ص 72و 14.
23. الفرق بین الفرق، ص 81 83.
24. الفرق بین الفرق، ص 80.
_______________________________
باقلانی که دارای کتاب بزرگی در نقض اصولی اندیشهی نظّام بوده و در کتاب «اکفار المتأوّلین» به گمراهیها و انحرافات او اشاره کرده است.(25)
کلام جلیل و کلام دقیق؛ اندیشههای کلامی نظّام را در دو بخش کلام جلیل و کلام دقیق آوردهاند. در کلام جلیل از صفات خداوند، ارادهی خداوند، قدرت خداوند و فعل اصلح، اعجاز قرآن و... بحث کرده است.
و در کلام دقیق، آرایی در موضوعاتی چون: جزء لا یتجزّا، جسم و حرکت، کمون و تداخل، روح، ادراک حسّی، فعل انسان، اراده، شیطان و جنّ، طفره، معاد و... ابراز داشته است.(26)
ج) ابوعلی جبّایی
ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبّایی(27) در سال 235 زاده شد و با نبوغ سرشار و زودرسی که داشت در دوران خردسالی بر مجادله در مسایل علم کلام، قدرت داشت.(28)
وی نزد ابویعقوب شمّام تحصیل کرد و با متکلّمان دوران خویش ملاقات و رفت و آمد داشت. گویند: تألیفات و آثار وی بسیار بود. برخی از معتزلیان گفتهاند: آنان آنچه را ابوعلی املا کرده، نوشتهاند و آن را یکصد و پنجاه هزار ورقه یافتهاند.(29) کتابی در تفسیر قرآن، کتابهایی در ردّ اهل نجوم و کتابی معرف به الاصول(که اشعری اظهار داشته بر آن ردّیه نوشته) به او منتسب است. و نیز کتابهایی در ردّ بر
_______________________________
25. تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، ص 233.
26. برای آگاهی از تفصیل آرای نظّام در موضوعات یاد شده و دیگر موضوعات مانند: آرای فقهی او، و آرای او در مورد صحابه و مفسّران و ...) رجوع شود به: تاریخ اندیشههای کلامی در اسلام، ج1، صص 234 313.
27. لقب «جبّایی» منسوب به «جُبّاء» است . و آن نام آبادی یا ناحیهای در استان خوزستان است.
28. ابن مرتضی در طبقات المعتزلة، ص 80، مناظرهی دوران خردسالی و نوجوانی او را با مردی از علمای جبریه به نام «صقر» نقل کرده است.
29. طبقات المعتزلة، ص 82.
_______________________________
ابوالحسین خیّاط، جاحظ، نظّام، بردعی و دیگر معتزلیان دارد که با آنان اختلاف نظر داشته است، برای او ذکر کردهاند.(30)
آرا و اندیشههای کلامی جبّایی؛ اندیشههای کلامی جبّایی را میتوان همانند آرای نظّام، در دو بخش برشمرد. در بخش کلام جلیل در موضوعات زیر آرایی ابراز کرده است: علم خداوند، تفسیر «کریم»، «سمیع»، «بصیر» و «قدیم» بودن خداوند، اراده، لطف خداوند، ایمان، بلوغ و تکلیف، و خلق قرآن.
و در بخش کلام دقیق از: جوهر، حرکت، اعراض، علیّت، اسماء الله، شیء بودن خداوند و... سخن گفته است.
انشعابات معتزله در سدهی 3ق
گرچه از یک سو، سدهی سوم هجری قمری برای معتزله دوران شکوفایی به شمار میرود و اندیشههای اعتزالی در محافل مختلف آن عصر، مطرح شده بود، لیکن دیری نپایید که تک روی یا موضعگیری تند برخی از نظریه پردازان این گروه، سبب شد تا فرقههایی فرعی شکل بگیرند. نمونههایی از انشعابات معتزله در سدهی 3ق را ملاحظه میکنیم:
الف) پیدایی «نجّاریه»
حسین بن نجّار(متوفای حدود 220یا 230ه.ق) در اوایل سدهی 3ق بانی یک انشعاب در معتزله گردیده که بعدها به «نجّاریه» شناخته شد. ویژگی تعالیم وی، حفظ باورهای معتزلی دربارهی توحید، و در عین حال گرویدن به گونهای از ارجاء و نیز جبر بوده است.
گویند: بیشتر «معتزله»ی ری و حوالی آن بر کیش وی بودند.نخست از یاران بشر مریسی بود و با ابراهیم بن نظّام مناظره کرد و پیروزی نیافت.
نجّاریه در مسألهی خلق افعال و این که استطاعت با فعل است و بنده اکتساب فعل خود کند با اهل سنت موافق بودند و در نفی صفات وجودی و نفی روءیت هم رأی معتزله بودند. در عین حال، دربارهی وعد و وعید(که از اصول خمسهی معتزله است) و آمرزش گناهکاران
_______________________________
30. تاریخ اندیشههای کلامی، صص 317 318.
_______________________________
با اهل سنّت موافقند. نجّاریه در بارهی «خلق قرآن» و حکم اقوال مخالفان خود با یکدیگر اختلاف کردند و فرقههایی بسیار پدید آوردند که هر یک، دیگری را کافر شمارند. فرقههای مشهور آنها عبارتند از: برغوثیه، زعفرانیه، مستدرکه.(31)
ب) معتزلهی «بغداد» و بصره»
در سدهی 3ق مکتب معتزله به دو شاخهی فرعی: شاخهی بصره و شاخهی بغداد تقسیم شد که در عین اشتراک در مبانی مکتب اعتزال، در طیف وسیعی از مباحث فرعی، از موضوعات بسیار کهن کلامی چون امامت گرفته تا مباحث دقیق کلامی مانند جزء لا یتجزّا با یک دیگر اختلافاتی داشتهاند. تقابل دو مکتب در نیمهی اخیر سدهی 3ق بیشتر در قالب اختلاف نظرهای ابوالقاسم بلخی از جناح بغدادی وجبّاییها از جناح بصره پدیدار شده است.
برای شناخت تفاوت آرای دو مکتب بغداد و بصره، کتابهایی به نگارش در آمده است(32)، چنان که برای تبیین موضعگیری دو مکتب نسبت به شیعه و مکتب اهل بیتعلیهم السلام، تلاشهایی به عمل آمده است.(33)
مسلّماً بیان تفصیلی بزرگان معتزلی هر یک از دو مکتب بغداد و بصره از عهدهی این مقال بیرون است واینجا فقط به ذکر شخصیّتهای علمی هر یک از آن دو بسنده میکنیم:
الف) بزرگان مکتب بصره در سدهی 3ق:
1. علی اسواری (...حدود
_______________________________
31. ر.ک: الملل والنحل، شهرستانی، ج1، صص 69 70؛ الفرق بین الفرق، بغدادی صص126 127؛ بحوث فی الملل والنحل، آیة الله جعفر سبحانی، ج3.
32. ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص429. برای جزئیات اختلافها میان دو گروه، ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص 7؛ المسائل فی الخلاف بین البصریین والبغدادیین، سعید ابورشید نیشابوری، به کوشش آرتور بیرام، برلین، 1902م.
33. شیخ مفید رسالهای دارد به نام : «المقنعة فی وفاق البغدادیین من المعتزلة لما روی عن الأئمّةعلیهم السلام.ر.ک: اوائل المقالات، ص 25؛ بحوث فی الملل والنحل، ج3، ص 292.
200ه.ق)؛ 2. معمّر بن عباد سلمی (... 220ه.ق)؛ 3. عبّاد بن سلیمان (... 220ه.ق)؛ 4. أبویعقوب شحّام(...230ه.ق)؛ 5. ابراهیم بن سیّار نظّام (... 231ه.)6.ابوالهذیل علاّف(... 235ه.ق) 7. هشام فوطی (... 246ه.ق).
ب) بزرگان مکتب بغداد در سدهی 3ق:
1. بشر بن معتمر (... 210ه.ق) موءسس مکتب بغداد؛ 2.ثمامة بن اشرس(... 234ه.ق)؛ 3.جعفر بن مبشر(...234ه.ق) 4.جعفر بن حرب(... 236ه.ق)؛ 5.احمد بن ابیدوءاد(...240ه.ق)؛ محمد اسکافی (... 240ه.ق).
ج) انشعابات فرعی دیگر و رکود فکر اعتزال
پیروان مکتب اعتزال به تناسب افکار و اندیشههای رهبران معتزلی به فرقههای دیگری هم تقسیم شدهاند. شاید بتوان یکی از علل شکست فکر اعتزالی در پایانی سدهی سوم و سراسر سدهی چهارم، اختلافات درونی و خیزش فرقههای فرعی جدید ذکر کرد. برای اثبات این نظریه کافی است به فرقههایی که چون قارچ در سدهی سوم سربرآوردهاند نظری بیفکنیم که مهمترین آنها عبارتند از:
1. هذیلیه، پیروان ابوالهذیل علاّف.
2. نظّامیه، پیروان ابراهیم بن سیّار نظّام.
3. خابطیه، پیروان احمد بن خابط.
4. بشریه، پیروان بشر بن معتمر.
5. معمّریه، پیروان معمّر بن عباد سلمی.
6. مرداریه، پیروان عیسی بن صبیح مردار.
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشههای این فِرَق، تفاوتها و شباهتهای آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.