آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

در گذر اجمالی مباحث و فرقه‏های کلامی، به ذکر اندیشه‏های کلامی فرقه‏های اسلامی تا پایان سده‏ی دوم هجری، رسیده بودیم. در بخش پیشین، شناسه‏ی کلامی امامیه نزد دیگر فرقه‏های کلامی و نمونه‏هایی از متکلّمان بزرگ و تألیفات کلامی امامیه تا سده‏ی 3ه.ق معرّفی شده است. اینک نگاهی به مکتب اعتزال( که در سده‏ی دوم شکل گرفته و اجمالی از آن در بخش‏های پیش گذشت) خواهیم داشت و از آغاز دوره‏ی شکوفایی معتزی و رکود تدریجی آن در پایان سده‏ی سوم، گذرا سخن خواهیم گفت.
دوره‏ی شکوفایی معتزلی
پیدایش«معتزله » در سده‏ی دوم ق و فعّالیّت تدریجی رو به رشد این گروه، مایه‏ی آن شد که نیمه‏ی نخست سده‏ی 3ق، دوره‏ی شکوفایی کلام معتزلی و دوره‏ی تألیف آثار پرشماری از سوی متکلّمانی نامدار گردد.
آثار به جای مانده از متکلّمانی چون: أبوالهذیل علاّف، ابراهیم نظّام، بشر بن معتمر، ابوموسی مردار و ابوعلی جبّایی، حاوی مباحثی چون توحید با فروعی مانند خلق قرآن، مبحث وصف عدل برای ذات باری و قدرت خداوند بر ظلم، مباحث قدر از جمله بحث «استطاعت»، مبحث ارجاء و وعید، تعریف انسان، و در باره‏ی معاد بحث از موضوعات منصوص چون عذاب قبر، شفاعت و حرکات اهل بهشت است.(1)
در مباحث انتقادی نسبت به ملل و نحل، در عناوینی چون ردّیه‏ی ابوالهذیل بر سوفسطاییان و ردّیه‏ی نظّام بر اصحاب هیولی، نشانه‏هایی مستقیم بر آشنایی متکلّمان معتزلی با تعالیم مکاتب فلسفی هندی وجود دارد و تأثیر این رویارویی افکار، به خصوص در آثاری در مباحث دقیق، چون بحث حرکت، جواهر و اعراض، طفره و مسأله‏ی خلق نمایان است.(2)
شخصیّت‏های بزرگ اعتزال در سده‏ی3ق
شکوفایی و رشد کلام اعتزالی در سایه‏ی کوشش‏های علمی، مناظره‏های گوناگون با اصحاب مذاهب و ادیان و فرق بوده است که از سوی برخی از شخصیّت‏های اعتزال در بصره و به ویژه در بغداد، به خرج داده شد. در این بخش، زندگی و افکار و اندیشه‏های برخی از آنها را به اجمال می‏آوریم.
الف) ابوالهذیل علاّف
ابوالهذیل محمد بن هذیل عبدی در سال 135ه.ق(یا 131 یا 134)(3) در بصره زاده شد و بیشتر عمرش را در آنجا سپری کرد و در اواخر عمرش(در سال 203ه.ق) به بغداد نقل مکان کرد.(4)
در تاریخ وفات وی اختلاف کرده‏اند و درگذشت وی را سال 203، 226، 232و 235 ذکر کرده‏اند، با این حال، گویا اغلب بر این عقیده‏اند که سنّ او از صد سال گذشته بود.(5)
_______________________________
1.ر.ک: الفهرست، ابن ندیم، ص 204 به بعد.
2. همان، صص 204، 206 و ...؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص 429.
3. طبقات المعتزلة، ص 49.
4. تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، قاهره، ج3، ص 370.
5. ر.ک: غرر الفوائد و درر القلائد(=امالی) شریف مرتضی، ج1، ص 178؛ الفهرست ابن ندیم، ص 16 19؛ طبقات المعتزلة، صص 48 49.
_______________________________
وی، نزد عثمان بن خالد طویل دانش آموخت و به پاره‏ای از کتاب‏های فلسفی عصر خویش نگریست و آرای
فلاسفه را با عقاید و کلام معتزله در آمیخت.(6)
انجام مناظرات با صاحبان رأی و اندیشه از فرق و مذاهب و ادیان، از ویژگی‏های زندگی علمی ابوالهذیل است. نخستین مناظره‏ی وی در سنّ کم‏تر از پانزده سالگی با مردی یهودی که وارد بصره شده و در آنجا همه‏ی متکلّمان را مغلوب ساخته، از سوی خطیب بغدادی گزارش شده است.(7)
قاضی عبدالجبّار آورده است:
مناظره‏های ابوالهذیل با مجوس و ثنویه دامنه‏دار و طولانی است. وی با کم‏ترین بحث، مخالفان را مجاب می‏کرد. گفته می‏شود افزون بر سه هزار مرد به دست او اسلام آوردند.(8)
مناظره‏هایی از وی با ثنویه نقل شده است. ابن المرتضی، مناظره‏ای که میان او و صالح بن عبدالقدّوس در موضوع این که جهان از دو اصل قدیم، یعنی نور و ظلمت آفریده شده است که این دو با یک‏دیگر متباین بوده و با هم ترکیب شده‏اند و...، رخ داد، نقل کرده است.(9)
آورده‏اند که وی با هشام بن حکم و گروهی از مخالفان عقایدش مناظره کرده است.(10)
ابوالهذیل، توانایی بالایی در استشهاد به شعر داشت و همین امر، او را در راه پیروز شدن در مناظره یاری می‏داد.
مبرّد گفته است: فصیح‏تر از ابوالهذیل و جاحظ ندیدم و ابوالهذیل در مناظره تواناتر بود. او را در جلسه‏ای دیدم که در مجموع سخن خود به سیصد بیت استشهاد کرد.(11)
آثار و تألیفات ابوالهذیل؛ گرچه از
_______________________________
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشه‏های این فِرَق، تفاوت‏ها و شباهت‏های آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.
6.تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، عبدالرحمن بدوی، ترجمه حسین صابری، ج1، ص 141.
7. تاریخ بغداد، همان، ج3، صص367 368.
8. طبقات المعتزلة، صص 44 45.
9. همان، صص 46 47.
10. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 31؛ المنیة والأمل، ص44.
11. تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، همان، ج1، ص 146.
_______________________________
آثار تألیفی ابوالهذیل، گزارش دقیقی در دست نداریم امّا ذکر بعضی از ردّیه‏های معتزلیان علیه ابوالهذیل(12)، نشان دهنده‏ی آن است که این ردّیه‏ها، پاسخ‏هایی بر تألیفاتی از ابوالهذیل بوده است.
بغدادی از دو کتاب به نام‏های الحجج و القوالب برای علاّف نام برده و ردّ او بر نظّام را در کتاب معروف به الردّ علی النظّام و در کتاب دیگر او علیه نظام اعراض، انسان و جزء لا یتجزّا متذکّر شده است.(13)
مهم‏ترین آرا و اندیشه‏های ابوالهذیل در امور زیر گزارش شده است: علم، صفات خداوند، کلام خداوند، مباحث مربوط به آخرت، ایمان، استطاعت و قدرت، کلام دقیق (جسم، جوهر فرد(= ذرّه)، حرکت و سکون، علم انسان، حواس، اعراض، خلق، بقا، فنا و تولّد افعال).
ب) ابراهیم نظّام
ابواسحاق ابراهیم بن سیّار ملقّب به نظّام(14)، از مردمان بصره بود که از تاریخ ولادتش اطلاع درستی در دست نیست، چنان که سال وفات او را، 221، 231 و دویست و بیست و اند و... ذکر کرده‏اند. در مورد تعیین تاریخ وفات او، اکثر مورّخان، وی را در صدر دوران معتصم عباسی (218 227ه.ق) می‏دانند. همین عقیده، گفته‏ی ابن شاکر کتبی را (در عیون التواریخ، نسخه‏ی خطی پاریس، شماره‏ی 1588، ورقه‏ی 67ب) تقویت خواهد کرد و آن را احتمال گزیده‏تر قرار خواهد داد که نظّام در سال231 در سال‏های بین هفتاد و هفتاد و پنج سالگی
_______________________________
12. مانند ردّیه‏ی «مردار» در کتابی پرحجم، «جبّائی» در موضوع مخلوق و جعفر بن حرب در کتابش به نام توبیخ أبی الهذیل که بغدادی در الفرق بین الفرق، ص 122 گزارش داده است.
13.ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 124و 132؛ تاریخ اندیشه‏های کلامی، ج1، ص 152.
14. آن سان که معتزله می‏گویند، وی بدان سبب «نظّام» لقب گرفت که نظم دهنده و سراینده‏ی سخنان نثر و شعر موزون بود یا به گفته‏ی برخی دیگر، در بازار بصره تسبیح می‏ساخت و دانه‏های آن را به رشته‏ی نظم می‏کشید. ر.ک: الفرق بین الفرق، ص 79؛ طبقات المعتزلة، ص 49، تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، ج1، ص 225.
_______________________________
درگذشته است.(15)
درباره‏ی سفرها و جابه جایی‏های او اطّلاع چندانی در دست نیست. او به بغداد رفت و در مجلس یحیی بن خالد برمکی وزیر هارون حضور یافت. وی، قبل از رفتن به بغداد، در عسرت و فقر زندگی‏اش را در بصره می‏گذراند.
وی در دوران جوانی با گروهی از ثنویه و نیز گروهی از شمینه که به تکافو و برابری ادلّه عقیده داشتند معاشرت و پس از آن در بزرگسالی با گروهی از فیلسوفان ملحد آمیزش داشت. شاید این، از مهم‏ترین اتّهام نامه‏ای باشد که مورخان تاریخ فِرَق علیه نظّام مطرح کرده‏اند تا بگویند او فردی غیر اصیل و متأثّر از عقاید دشمنان دین اسلام، اعم از ثنویه، فیلسوفان ملحد و برهماییان بوده است.(16)
آورده‏اند که او علاوه بر حفظ اشعار فراوان تاریخ گذشتگان و نیز اختلاف علما در فتاوایشان، قرآن، تورات، انجیل، زبور و تفسیر آنها را حفظ داشت.(17)
کوشش‏های علمی نظّام
تلاش علمی نظّام با پرورش شاگردان، تألیفات و مناظره‏های گوناگون(18)، سبب شهرتش گشته است. بغدادی از علی اسواری، احمد بن حائط، فضل حدثی(=فضل حذّاء) و جاحظ، به عنوان شاگردان او یاد کرده و مرتضی نیز از ابوعفّان نظّامی و زرقان نام برده است.(19)
جاحظ که از شاگردان نظّام است درباره‏ی نظّام و شاگردان او و فضل و دانش آنان می‏گوید:
اگر نگویم که ابراهیم و اصحاب نبودند عامّه‏ی معتزله هلاک می‏شدند[دست
_______________________________
15. تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، ج1، ص 226.
16. همان، ص 228.
17. طبقات المعتزلة، ص 50.
18. از جمله‏ی آن، مناظره‏های متعدّد وی با پیروان مذهب مانی را می‏توان نام برد که برخی از آنها را جاحظ در کتاب الحیوان، ج4، صص 441 442 آورده است.
19. تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، ج1، صص230 231.
____________________________
کم] خواهم گفت: او راه‏هایی را برای آنان هموار کرد و گشود و کارهایی را برای آنان سامان داد و باب‏هایی را برای ایشان خلاصه و ساده کرد که سود و منفعت آن آشکار شد و به سبب آنها نعمت تمامی ایشان را دربرگرفت.(20)
تألیفات نظّام؛ گرچه صاحب الفهرست تألیفاتی از او نام نبرده است، لیکن اشعری در مقالات الاسلامیین(21) نام کتابی را در مورد «جزء» از او ذکر کرده است.خیّاط از کتابی برای او به عنوان «العالم» یاد کرده که وی در آن عقاید ملحدان را در مورد عالم تقویت کرده است! چنان که وی از کتاب دیگری از او درباره‏ی «توحید» یاد کرده است.(22) بغدادی نیز می‏گوید: نظّام کتابی در «ردّ بر ثنویه» تألیف کرد.(23)
ردّیه‏هایی بر نظّام؛ به گفته‏ی بغدادی(24)، بیشتر پیشوایان معتزله بر او ردّ نوشته‏اند و از آن جمله‏اند:
ابوالهذیل در کتاب معروف به «الردّ علی النظّام» و در کتاب دیگری در مورد اعراض، انسان، و جزء لا یتجزّا که علیه او نوشته شده به ردّ آرای او پرداخته است.
جبّایی در این عقیده‏ی نظّام که «افعال به وجود آمده از طریق تولّد همه‏ی افعال خداوند است به ایجاب خلقت» به مخالفت با او پرداخت و در مورد محال دانستن قدرت خداوند بر ظلم و عقیده به طبیعت‏ها نظرات او را رد کرد.
جعفر بن حرب، کتابی تألیف کرد و در آن نظّام را به سبب انکار جزء لا یتجزّا مورد هجوم قرار داد.
ابوالحسن اشعری سه کتاب در ردّ بر نظّام نوشته است.
قلانسی هم کتب و رساله‏هایی علیه وی دارد.
قاضی ابوبکر محمد بن ابی طبیب
_______________________________
20. الحیوان، قاهره، 1940م، ج4، ص 206.
21. ج2، ص 14.
22. الانتصار، ص 72و 14.
23. الفرق بین الفرق، ص 81 83.
24. الفرق بین الفرق، ص 80.
_______________________________
باقلانی که دارای کتاب بزرگی در نقض اصولی اندیشه‏ی نظّام بوده و در کتاب «اکفار المتأوّلین» به گمراهی‏ها و انحرافات او اشاره کرده است.(25)
کلام جلیل و کلام دقیق؛ اندیشه‏های کلامی نظّام را در دو بخش کلام جلیل و کلام دقیق آورده‏اند. در کلام جلیل از صفات خداوند، اراده‏ی خداوند، قدرت خداوند و فعل اصلح، اعجاز قرآن و... بحث کرده است.
و در کلام دقیق، آرایی در موضوعاتی چون: جزء لا یتجزّا، جسم و حرکت، کمون و تداخل، روح، ادراک حسّی، فعل انسان، اراده، شیطان و جنّ، طفره، معاد و... ابراز داشته است.(26)
ج) ابوعلی جبّایی
ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبّایی(27) در سال 235 زاده شد و با نبوغ سرشار و زودرسی که داشت در دوران خردسالی بر مجادله در مسایل علم کلام، قدرت داشت.(28)
وی نزد ابویعقوب شمّام تحصیل کرد و با متکلّمان دوران خویش ملاقات و رفت و آمد داشت. گویند: تألیفات و آثار وی بسیار بود. برخی از معتزلیان گفته‏اند: آنان آنچه را ابوعلی املا کرده، نوشته‏اند و آن را یکصد و پنجاه هزار ورقه یافته‏اند.(29) کتابی در تفسیر قرآن، کتاب‏هایی در ردّ اهل نجوم و کتابی معرف به الاصول(که اشعری اظهار داشته بر آن ردّیه نوشته) به او منتسب است. و نیز کتاب‏هایی در ردّ بر
_______________________________
25. تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، ج1، ص 233.
26. برای آگاهی از تفصیل آرای نظّام در موضوعات یاد شده و دیگر موضوعات مانند: آرای فقهی او، و آرای او در مورد صحابه و مفسّران و ...) رجوع شود به: تاریخ اندیشه‏های کلامی در اسلام، ج1، صص 234 313.
27. لقب «جبّایی» منسوب به «جُبّاء» است . و آن نام آبادی یا ناحیه‏ای در استان خوزستان است.
28. ابن مرتضی در طبقات المعتزلة، ص 80، مناظره‏ی دوران خردسالی و نوجوانی او را با مردی از علمای جبریه به نام «صقر» نقل کرده است.
29. طبقات المعتزلة، ص 82.
_______________________________
ابوالحسین خیّاط، جاحظ، نظّام، بردعی و دیگر معتزلیان دارد که با آنان اختلاف نظر داشته است، برای او ذکر کرده‏اند.(30)
آرا و اندیشه‏های کلامی جبّایی؛ اندیشه‏های کلامی جبّایی را می‏توان همانند آرای نظّام، در دو بخش برشمرد. در بخش کلام جلیل در موضوعات زیر آرایی ابراز کرده است: علم خداوند، تفسیر «کریم»، «سمیع»، «بصیر» و «قدیم» بودن خداوند، اراده، لطف خداوند، ایمان، بلوغ و تکلیف، و خلق قرآن.
و در بخش کلام دقیق از: جوهر، حرکت، اعراض، علیّت، اسماء الله، شی‏ء بودن خداوند و... سخن گفته است.
انشعابات معتزله در سده‏ی 3ق
گرچه از یک سو، سده‏ی سوم هجری قمری برای معتزله دوران شکوفایی به شمار می‏رود و اندیشه‏های اعتزالی در محافل مختلف آن عصر، مطرح شده بود، لیکن دیری نپایید که تک روی یا موضع‏گیری تند برخی از نظریه پردازان این گروه، سبب شد تا فرقه‏هایی فرعی شکل بگیرند. نمونه‏هایی از انشعابات معتزله در سده‏ی 3ق را ملاحظه می‏کنیم:
الف) پیدایی «نجّاریه»
حسین بن نجّار(متوفای حدود 220یا 230ه.ق) در اوایل سده‏ی 3ق بانی یک انشعاب در معتزله گردیده که بعدها به «نجّاریه» شناخته شد. ویژگی تعالیم وی، حفظ باورهای معتزلی درباره‏ی توحید، و در عین حال گرویدن به گونه‏ای از ارجاء و نیز جبر بوده است.
گویند: بیشتر «معتزله»ی ری و حوالی آن بر کیش وی بودند.نخست از یاران بشر مریسی بود و با ابراهیم بن نظّام مناظره کرد و پیروزی نیافت.
نجّاریه در مسأله‏ی خلق افعال و این که استطاعت با فعل است و بنده اکتساب فعل خود کند با اهل سنت موافق بودند و در نفی صفات وجودی و نفی روءیت هم رأی معتزله بودند. در عین حال، درباره‏ی وعد و وعید(که از اصول خمسه‏ی معتزله است) و آمرزش گناهکاران
_______________________________
30. تاریخ اندیشه‏های کلامی، صص 317 318.
_______________________________
با اهل سنّت موافقند. نجّاریه در باره‏ی «خلق قرآن» و حکم اقوال مخالفان خود با یکدیگر اختلاف کردند و فرقه‏هایی بسیار پدید آوردند که هر یک، دیگری را کافر شمارند. فرقه‏های مشهور آنها عبارتند از: برغوثیه، زعفرانیه، مستدرکه.(31)
ب) معتزله‏ی «بغداد» و بصره»
در سده‏ی 3ق مکتب معتزله به دو شاخه‏ی فرعی: شاخه‏ی بصره و شاخه‏ی بغداد تقسیم شد که در عین اشتراک در مبانی مکتب اعتزال، در طیف وسیعی از مباحث فرعی، از موضوعات بسیار کهن کلامی چون امامت گرفته تا مباحث دقیق کلامی مانند جزء لا یتجزّا با یک دیگر اختلافاتی داشته‏اند. تقابل دو مکتب در نیمه‏ی اخیر سده‏ی 3ق بیشتر در قالب اختلاف نظرهای ابوالقاسم بلخی از جناح بغدادی وجبّایی‏ها از جناح بصره پدیدار شده است.
برای شناخت تفاوت آرای دو مکتب بغداد و بصره، کتاب‏هایی به نگارش در آمده است(32)، چنان که برای تبیین موضع‏گیری دو مکتب نسبت به شیعه و مکتب اهل بیت‏علیهم السلام، تلاش‏هایی به عمل آمده است.(33)
مسلّماً بیان تفصیلی بزرگان معتزلی هر یک از دو مکتب بغداد و بصره از عهده‏ی این مقال بیرون است واینجا فقط به ذکر شخصیّت‏های علمی هر یک از آن دو بسنده می‏کنیم:
الف) بزرگان مکتب بصره در سده‏ی 3ق:
1. علی اسواری (...حدود
_______________________________
31. ر.ک: الملل والنحل، شهرستانی، ج1، صص 69 70؛ الفرق بین الفرق، بغدادی صص126 127؛ بحوث فی الملل والنحل، آیة الله جعفر سبحانی، ج3.
32. ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص429. برای جزئیات اختلاف‏ها میان دو گروه، ر.ک: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج1، ص 7؛ المسائل فی الخلاف بین البصریین والبغدادیین، سعید ابورشید نیشابوری، به کوشش آرتور بیرام، برلین، 1902م.
33. شیخ مفید رساله‏ای دارد به نام : «المقنعة فی وفاق البغدادیین من المعتزلة لما روی عن الأئمّة‏علیهم السلام.ر.ک: اوائل المقالات، ص 25؛ بحوث فی الملل والنحل، ج3، ص 292.
200ه.ق)؛ 2. معمّر بن عباد سلمی (... 220ه.ق)؛ 3. عبّاد بن سلیمان (... 220ه.ق)؛ 4. أبویعقوب شحّام(...230ه.ق)؛ 5. ابراهیم بن سیّار نظّام (... 231ه.)6.ابوالهذیل علاّف(... 235ه.ق) 7. هشام فوطی (... 246ه.ق).
ب) بزرگان مکتب بغداد در سده‏ی 3ق:
1. بشر بن معتمر (... 210ه.ق) موءسس مکتب بغداد؛ 2.ثمامة بن اشرس(... 234ه.ق)؛ 3.جعفر بن مبشر(...234ه.ق) 4.جعفر بن حرب(... 236ه.ق)؛ 5.احمد بن ابی‏دوءاد(...240ه.ق)؛ محمد اسکافی (... 240ه.ق).
ج) انشعابات فرعی دیگر و رکود فکر اعتزال
پیروان مکتب اعتزال به تناسب افکار و اندیشه‏های رهبران معتزلی به فرقه‏های دیگری هم تقسیم شده‏اند. شاید بتوان یکی از علل شکست فکر اعتزالی در پایانی سده‏ی سوم و سراسر سده‏ی چهارم، اختلافات درونی و خیزش فرقه‏های فرعی جدید ذکر کرد. برای اثبات این نظریه کافی است به فرقه‏هایی که چون قارچ در سده‏ی سوم سربرآورده‏اند نظری بیفکنیم که مهم‏ترین آنها عبارتند از:
1. هذیلیه، پیروان ابوالهذیل علاّف.
2. نظّامیه، پیروان ابراهیم بن سیّار نظّام.
3. خابطیه، پیروان احمد بن خابط.
4. بشریه، پیروان بشر بن معتمر.
5. معمّریه، پیروان معمّر بن عباد سلمی.
6. مرداریه، پیروان عیسی بن صبیح مردار.
7. جاحظیه، پیروان عمر بن بحر جاحظ.
8. جبّائیه، پیروان ابوعلی محمد بن عبدالوهّاب جبّایی.
برای آگاهی بیشتر از اندیشه‏های این فِرَق، تفاوت‏ها و شباهت‏های آنها، به کتب ملل و نحل مراجعه شود.

تبلیغات