فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با نقد و بررسی قرآنی و روایی، از بین رویکردهای مختلف اشتمال قرآن بر تمام نیازهای بشر را برگزیند. بی شک کافی بودن مستدلات این بخش، آراء دیگر را خدشه دار می سازد. نگارنده در این باره، آیات مربوطه را بررسی و با توجه به اِشکال ادبی و تحلیلی دو واژه «تبیان» و «کل»، در مهم ترین آیه مورد استناد مطلق گرایان، استدلال به این آیه را برای اثبات جامعیت بالجمله مورد تردید جدی قرار داده است. نویسنده کوشیده است اولاً دلائل قائلان به جامعیت مطلق را خدشه دار سازد؛ سپس با استفاده از آیه «لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ»، به طورقطع جامعیت نسبی در رفع نیازهایی که بشر در شرایط عادی توان رسیدن به آنها را ندارد، را مستدل نماید. محقق جهت تأیید نگرش خود، از روایات بسیار و همچنین حمل مطلق آنها بر مقید، سود جسته است. در این باره روایات به دو گروه تقسیم شده اند و دسته ای که قول جامعیت کلی را پوشش می دهد برای بررسی بیشتر به پنج صنف جزئی تر تقسیم و بازبینی شده است و نویسنده در نهایت دلالت آنها بر این قول با توجه به قیود دسته بعد ناکافی دانسته است. حمل روایات مطلق بر دسته دوم یعنی احادیثى که به آنچه در قرآن نیست، اشاره دارد، این نگرش را تقویت می بخشد. نهایت اینکه محقق با مخدوش ساختن دلائل قائلان به جامعیت مطلق، با استفاده از آیات قرآن و تحلیل عقلی و با کمک این روایات بر مبنای خود یعنی جامعیت فی الجمله قرآن در رفع نیازها، پای فشرده است.
واکاوی «اشراط الساعه» در آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسى نظریه «عرفى بودن زبان قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از نظریه هاى مطرح در باب زبان قرآن، نظریه «عرفى بودن زبان قرآن» است. این مقاله به روش عقلى تحلیلى مى کوشد تا حد ممکن، با توجه به ممیزات زبان عرفى، نظریه یادشده را تحلیل و ارزیابى کند. حاصل بررسى نشان مى دهد که از میان تلقى هاى چهارگانه از عرفى بودن زبان قرآن، سه تلقى مردود و با اوصاف قرآن ناسازگار است که عبارتند از: 1. عرفى بودن به معناى «همزبانى قرآن با مخاطبان»؛ 2. عرفى بودن به معناى «تنزل بیان وحى در حد درک مردم عصر نزول»؛ 3. عرفى بودن به معناى «سخن گفتن وحى بر اساس انگاره هاى خلاف واقع». اما عرفى دانستن زبان قرآن به مفهوم «سود جستن قرآن از قواعد و خصایص زبان مخاطبان» امرى معقول و قابل دفاع است. قرآن تنها در حوزه بیان احکام عملى، زبانش عرفى است، آن هم با شرط پیراسته بودن از نقایصى همچون مسامحه و سهل انگارى، اختلاف و ناهمخوانى، نازل بودن سطح مفاهیم و مطالب، اما زبان تمام آیات آن عرفى نیست. استفاده از مجاز، کنایه و استعاره در قرآن هم زبان آن را عرفى نمى کند. «به لسان قوم» بودن وحى قرآنى به معناى بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن نیست، بلکه به معناى انعکاس حوادث تاریخى، جغرافیایى و فرهنگى جامعه عصر نزول در قرآن، به شکل گزینشى و بر مدار پالایش و تصحیح است.
دیدگاه های کیهان شناختی در هستی شناسی جینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نوشتار حاضر تبیین کیهان شناسی آیین جین است. گرچه در این آیین برای جهان خالقی متصور نیست، با وجود این، تبیینی منحصر به فرد و آکنده از مفاهیم فلسفی دارد. در تفکر جین، جهان ازلی و بدون آغاز است که علاوه بر لُکه(جهان مادی و محسوس) شامل اِلُکه (جهان نامحسوس) هم می شود. در آیین جین، موجودات جهان به دو دستة «چیتنه» یا «شعورمند» و «اِچیتنه» یا «غیرشعورمند» تقسیم می شوند و موجودات گوناگونی در ذیل هر یک قرار دارند. در جهان شناسی جینی، جهان مادی سه بعد دارد و از چهار طبقه تشکیل شده است که در هر کدام از طبقات آن موجودات خاصی سکونت دارند. از مهم ترین مفاهیم جهان شناختی جینی «درَوْیَه» یا «جوهر» است که نه به طور مطلق، ثابت و نه پیوسته در حال تغییر است؛ بلکه هر دو را دربر می گیرد.
بررسی تطبیقی نظریه روح معنا در دیدگاه علامه جوادی آملی با توجه به انگاره های زبان شناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
فهم آیات قرآن مستلزم داشتن مبانی درست برای فهم متن است. بررسی تطبیقی از روش هایی است که می تواند مزیت ها و نقایص روش های مختلف را نشان دهد. براساس پژوهش های جدید، زبان شناسی مدرن در شاخه معناشناسی شناختی کارایی خود را در درک مفهوم آیات قرآن نشان داده است. نظریه شناختی پیش نمونه با نظریه سنتی روح معنا هر دو می تواند در تحلیل معنای واژگان متشابه یا واژه هایی که در کاربردهای گوناگون و معانی متفاوت به کار می روند، استفاده شود؛ ازاین رو مقایسه این دو در یک دامنه مناسب می تواند موارد رجحان و کاربردی بودن هریک را روشن کند. علامه جوادی آملی در تفسیر خود، از این نظریه بسیار استفاده کرده است؛ ازاین رو از تحلیل ایشان برمبنای نظریه روح معنا برای مقایسه آن با تحلیل زبان شناسی شناختی استفاده کردیم. با مثال هایی از واژه های کاربردی در دو نظریه مانند میزان، عرش، تقوی، ذوق و تحلیل آیات در دو روش، تفاوت ها و شباهت های این دو نظریه در عمل روشن می شود.تفاوت ها بیشتر شامل اختلاف در معنای واحد است و نیز در میزان انعطاف معنایی در موقعیت های مختلف در این دو نظریه.
نقدی بر نظرات فایرستون در مقاله «تناقض در آموزه های قرآنی جنگ و راهکارهای حلّ آن»*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فایرستون اعا می کند که آیات جهاد تناقض دارند؛ زیرا روش های مختلفی را پیشنهاد کرده اند. او با تکیه بر «نظریه تکاملی تدریجی جنگ» که خود از منظر عالمان مسلمان ترسیم کرده، بر این باور است که به رغم استفاده آنان از روایات اسباب نزول و نسخ، این روایات به علت ناسازگاری، امکان بازسازی ترتیب زمانی آیات را ندارند و در اثر تناقض بین آیات، دو گروه صلح طلب و جنگ طلب با تمسک به یک دسته آیات در جامعه نبوی به وجود آمدند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر سیاق و تاریخ سامان یافته و این نتایج به دست آمده است: با اعتقاد به نظریه سیر تکاملیِ آیات جهاد و نیز بدون اعتقاد بدان، آیات جهاد با یکدیگر تنها تعارض ظاهری دارند که از طریق جمع عرفی قابل حل است و نیز مستند گروه ها آیات نبوده و عدم اتفاق نظر مفسران در تفسیر آیات، دلیلی بر اثبات تناقض در آن ها نخواهد بود.
«تجسیم» مُقاتِل بن سلیمان در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶
71 - 92
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم کلامی در سده های آغازین اسلام، شناخت خداوند و توصیف ذات بارى تعالی بوده است. توصیفات ذکر شده در قرآن صورت های متعددی از تشبیه و تنزیه را بر مسلمین آشکار می ساخت که فهم و توضیح آن، نگرش های کلامی متعددی را پدید آورد. این نگرش های کلامی، علاوه بر تبیین دیدگاه های خود و نقد سایر رویکردها، گاه در جهت تثبیت رأی خود به تخریب گروه مخالف و افترا بستن به آنان می پرداختند؛ امری که بعضاً در کتب فِرَق و گزارشات پسینی فرق نویسان نیز راه یافته است. این مقاله با توجه به گزارش کتب فرق درباره مقاتل بن سلیمان و آرای او درباره تجسیم خداوند، به بررسی تفسیر مقاتل بن سلیمان و همچنین جایگاه وی در حوزه حدیث و روایاتی که به وی اتهام تجسیم زده اند، پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که اتهام تجسیم به مقاتل بی اساس بوده و مشی او در تفسیر و روایت تابع روش اهل حدیث متقدم است که هرگز به تجسیم متهم نشده اند.
بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین
حوزه های تخصصی:
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
بررسی پیامدهای هبوط در الاهیات عقلانی جاناتان ادواردز
حوزه های تخصصی:
جاناتان ادواردز به عنوان بزرگ ترین الهیدان نیوانگلندی در واکنش به رویکرد مکانیسمی و تاکید افراطی به دریافت های عقل و به تبع آن نفی وحی و نگاه وحیانی قرن 17و18، به جهت حل معضلات پیش آمده در حوزه دین، در عین اعتقاد به عقلانیت در حوزه دین، عقلانیت را در الهیات از متن به حاشیه برده و جنبه تنبیهی به آن می بخشد. او با التزام به مساله هبوط ذات، فطرت انسانی را آلوده و فاقد درک صحیح و منطبق با حقیقت الاهی ترسیم می کند و در همین راستا عقل را هم از آفات هبوط مصون نمی داند. چنانچه یافته های عقل را واجد تعارض، پیشداوری و تمایلات فاسد می داند. چنین روند معکوسی از جانب عقل هیچ گاه در رویکرد زندگی مومنانه، که دغدغه اصلی ادواردز است، تاثیر گذار نبوده و به این ترتیب در شکل مفهومی صرف باقی می ماند. گرچه همین عقل بواسطه التزام به وحی می تواند از طبیعت منحط خود بیرون رفته و نه تنها شواهد موید وجود ملموس خدا را ببیند، بلکه آنها را تصدیق نموده و بر آنها صحه بگذارد. اما همواره عقل در حالت فی نفسه و منهای وحی، منفی و منفعل و فاقد کارایی معرفی می شود.
بررسى برهان «وجوب و امکان» در فلسفه غرب با تأکید بر تقریر توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اثبات وجود بارى تعالى از دیرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در این راه، تلاش هاى زیادى انجام داده اند که منتهى به ادله و براهین متعددى گشته است. یکى از بهترین و محکم ترین ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان»، ابتکار فارابى است. پس از ایشان، سایر فلاسفه الهى، به ویژه فلاسفه اسلامى، با بیانات متفاوتى آن را تبیین کرده اند. یکى از قدیمى ترین و معروف ترین تقریرهاى برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سینا است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و نظرى، ضمن ارائه تحلیلى از برهان «امکان و وجوب» از منظر ابن سینا، به بررسى آن در آثار اندیشمندان غربى پرداخته است. این برهان در آثار اندیشمندان غربى، جزو براهین جهان شناختى است. از میان تقریرهاى متفاوتى که این برهان در غرب دارد، تقریر آکوئیناس داراى شهرت فراوانى است. این پژوهش با تبیین این برهان از منظر آکوئیناس، به نقد و بررسى آن مى نشیند.
علائم و نشانه های ظهور بارویکرد آسیب شناسی اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
حکومت مهدوی و بازه زمانی استمرار آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انتظار موعود در جنبش های بنیادگرای دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تأملی بر آخرالزمان شناسی مسیحیت پنطیکاستی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه تقوم و تفسیری مادی انگارانه از حیات پس از مرگ (دیدگاه لین رادر بیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی فیلسوفان مسیحی ازجمله لین رادر بیکر حیات پس از مرگ را با رویکردی مادی انگارانه تفسیر می کنند. بیکر معتقد است دیدگاه تقوم وی درباره ی هویت شخصی بیشترین سازگاری را با حیات پس از مرگ مسیحی دارد. مطابق این دیدگاه، ملاک این همانی شخصی، داشتن ویژگی منظر اول شخص است؛ ازاین رو شخص پس از مرگ بدن، به دلیل بقای این ویژگی باقی می ماند و به بدنی متناسب با آن جهان که با اعجاز خداوند خلق شده، دوباره تقوم می یابد. مقاله ی حاضر پس از تحلیل دیدگاه بیکر درباره ی رابطه ی تقوم و هویت شخصی و توجیه وی درباره ی سازگاری دیدگاهش با آموزه ی مسیحیت، آن را نقد می کند. وجود برخی ناسازگاری های درونی و نیز ایراداتی فلسفی مانند خلاصه کردن انسان در یک ویژگی و همچنین ناسازگاری نظریه ی بیکر با برخی آموزه های دینی، از آن جمله است. ایراداتی که درنهایت نشانگر ناکامی بیکر از ارائه ی تفسیری مادی گرایانه از حیات پس از مرگ مسیحی است.
مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
حکومت مهدوی برآیند کشتار وسیع یا فراهم شدن زمینه ها و ظهور حقیقت (بررسی تحلیلی روایات مدعی کشتار وسیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی ترفندهای بابیان و بهائیان در روایات پیشگویی ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی: