یکی از مسائل مهم کلامی در سده های آغازین اسلام، شناخت خداوند و توصیف ذات بارى تعالی بوده است. توصیفات ذکر شده در قرآن صورت های متعددی از تشبیه و تنزیه را بر مسلمین آشکار می ساخت که فهم و توضیح آن، نگرش های کلامی متعددی را پدید آورد. این نگرش های کلامی، علاوه بر تبیین دیدگاه های خود و نقد سایر رویکردها، گاه در جهت تثبیت رأی خود به تخریب گروه مخالف و افترا بستن به آنان می پرداختند؛ امری که بعضاً در کتب فِرَق و گزارشات پسینی فرق نویسان نیز راه یافته است. این مقاله با توجه به گزارش کتب فرق درباره مقاتل بن سلیمان و آرای او درباره تجسیم خداوند، به بررسی تفسیر مقاتل بن سلیمان و همچنین جایگاه وی در حوزه حدیث و روایاتی که به وی اتهام تجسیم زده اند، پرداخته و در پایان به این نتیجه رسیده است که اتهام تجسیم به مقاتل بی اساس بوده و مشی او در تفسیر و روایت تابع روش اهل حدیث متقدم است که هرگز به تجسیم متهم نشده اند.