فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۶۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد دیدگاه ابن رشد در چگونگی ضرورت نبوت و شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ظاهر برخی عبارت های ابن رشد چنین استفاده می شود که وی حکمت را برای تحصیل سعادت عقلی خواص(فیلسوفان) کافی می داند و شریعت را از این جهت ضروری نمی داند. هرچند فیلسوفان را از جهات دیگری نیازمند شریعت می داند. مثلاً از این جهت که تنها با سعادت عامه مردم است که می توان از امکان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طریق شریعت ممکن است، پس شریعت برای فیلسوفان هم ضروری است. این مقاله ضمن ارائه شواهدی درباره این ادعا، می کوشد تا آن را در ارتباط با دیدگاه ابن رشد در مورد چگونگی شناخت پیامبران و نقش معجزه در شناسایی آنها مورد بررسی قرار دهد.
تناسخ از دیدگاه شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تناسخ» آموزه ای است که از دیرباز فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثی که در علم النفس فلسفی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به گونه ای که هم در فلسفه نفس بازتاب های در خور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی. علاوه بر این، نمی توان از بازتاب های کلامی آن نیز غافل شد. از این رو، اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش، به بررسی آن پرداخته اند و غالبا به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده اند. در این میان، شیخ اشراق به گونه ای دیگر سخن گفته است. در این مقاله، تلاش شده است تا دیدگاه ایشان با توجه به آثار وی تبیین شود؛ در این زمینه، ابتدا تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش های گوناگون در این باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانی تناسخ و مبانی انکار آن، بررسی شده و در ادامه، تبیین دقیقی از دیدگاه ایشان ارایه گردیده است. در پایان، دلایل عقلی و نقلی طرفین - البته بر اساس آثار شیخ اشراق - ارایه شده است.
حیات برزخی از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدن ابزاری برای نفس مجرد انسانی است که به وسیله آن می تواند استعدادهای نهفته خود را متبلور و شکوفا سازد. نفس، پس از قطع علاقه از بدن، در وعایی دیگر به نام عالم «برزخ» یا عالم «مثال»، با تعلق گرفتن به «قالب مثالی» یا «جسم برزخی»، به حیات خود ادامه می دهد؛ حیاتی که همراه لذایذ یا رنج های ویژه ای است که نتیجه افکار، عقاید، اعمال، صفات و ملکات راسخ در نفوس در طول حیات دنیوی خواهد بود. این نوشتار، ابتدا به اثبات برزخ، از منظر حکمت متعالیه، قرآن و سنت می پردازد، سپس به برخی ویژگی های برزخ و برزخیان اشاره می کند، و آن گاه دیدگاه برخی از فلاسفه را که معتقدند در برزخ، «تکاملی برای افراد وجود ندارد» به نقد کشیده است. نویسنده معتقد است فلسفه، هرگز نمی تواند مدعی شود که برای برزخیان ارتقای درجه و تکامل یا سقوط بیشتر امکان ندارد، به علاوه بر این دیدگاه نه تنها مخالف بسیاری از روایات وارده در مورد عالم برزخ است، که با ظاهر برخی از آیات شریفه قرآنی نیز سازگاری ندارد.
فلسفه و منطق
تاملی بر تفاسیر حرکت قطعیه و توسطیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا و پیروان وی، حرکت قطعیه را انکار می کنند. انکار حرکت قطعیه اولا مستلزم انکار حرکت به معنای خروج تدریجی از قوه به فعل، و ثانیا مستلزم پذیرش توهمی بودن زمان است؛ در حالی که ابن سینا، هم حرکت در آن معنا را می پذیرد و هم به وجود خارجی زمان معتقد است. میرداماد و ملاصدرا، به منظور رفع این تناقض، وجود حرکت قطعیه را پذیرفته و از این رو درصدد تاویل نظر ابن سینا در این باره برآمده اند.
مقاله حاضر، از سویی، بر آن است که تفسیر رایج از حرکت قطعیه و توسطیه و نیز ادله و علل آن را بررسی کند و مشکلات آن را یادآور شود و از سویی دیگر، در تلاش است تا نشان دهد که می توان انکار حرکت قطعیه و پذیرش وجود زمان را با یکدیگر سازگار و بدین ترتیب از کلام ابن سینا رفع تناقض کرد، بی آنکه نیازی به تاویل باشد.
سه گزارش از شبهه استلزام
نور و مباحث مشترک آن در فلسفه اشراق و شعر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس فلسفه اشراق «نور برتر» است که اصل و منشا هستی به شمار می رود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کننده این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است.
با توجه به کاربرد واژه «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی می شویم. براین اساس، در این نوشته سعی شده است مناسبات و مشابهات محتوایی نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا بررسی و نمایانده شود.
معاد جسمانی از نگاه حکیمان الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه حکیمان الهی معاد را حق می دانند، با این حال درباره چگونگی آن دیدگاه های متفاوتی دارند، به باور صدرالمتالهین، کسانی که معتقدند وقتی بدن نابود گردد دیگر بازگشت آن ناممکن خواهد شد و این نفس است که در قیامت حاضر خواهد گشت، از چگونگی عالم آخرت غافل اند؛ به واقع اینان آیات صریح قرآنی را که به روشنی بر جسمانی بودن معاد دلالت دارند تاویل کرده اند؛ صدرالمتالهین در اثبات جسمانی بودن معاد گفته است: اگر کسی با داشتن سلامت نفس به مقدمات اثبات معاد جسمانی بنگرد، یقینا به این نتیجه خواهد رسید که همین بدن به عین آن در قیامت محشور خواهد شد. همچنین، شیخ اشراق بر وقوع معاد جسمانی با قالب مثالی تاکید دارد. سایر حکما از جمله ابن سینا نیز معاد جسمانی را بنا بر خبر پیامبر اکرم (ص) به اثبات رسانده اند؛ ضمن اینکه محقق طوسی آن را ضرورت دین شمرده است. و در نهایت به این نتیجه دست خواهیم یافت که معاد جسمانی خواهد بود؛ یعنی انسان با بدن مادی و عنصری محشور می شود، گر چه در آنجا تغییراتی در نظام بدن رخ خواهد داد.