مدتی است در برخی از جراید و محافل روشنفکری، تحت تاثیر برخی تفکرات غربی، چنین القا می شود که یقین و یقین گرایی، همان دُگماتیسم و امری نامطلوب است؛ اما در نقطه مقابل، شک و شکاکیت حتی در امور متعالی، امری مطلوب و ارزشمند است. در این نوشتار به نقد بخش نخست این ادعا یعنی جایگاه یقین پرداخته می شود. در این راستا به لغت شناسی یقین، ماهیت و جایگاه آن از منظر علوم عقلی (منطق، معرفت شناسی، فلسفه) و قرآن کریم و روایات پرداخته شده است. هم چنین قابل تحصیل بودن یقین، ارزشمند بودن آن در وادی باورهای متعالی، تشکیکی و ذومراتب بودن آن، کمیاب بودن مراتب شهودی و بالای یقین و آثار روان شناختی آن ازجمله مباحثی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.