در این مقاله، با استفاده از روش اسکینر در قرائت متون سیاسی، تلاش میشود تا مسأله امنیت و ارتباط آن با برداشت خواجه نظامالملک، بررسی شود. به زعم خواجه نظامالملک، از شاخصترین اندرزنامه / سیاستنامه نویسان، ربطی «ارگانیک» بین امنیت رعایا و قدرت سلطان وجود دارد. امنیت، باعث رونق و رفاه در کار رعایا میشود و پادشاه، با اخذ مالیات از رعیت مرفه، صاحب «خزانه و مساکر» بسامان میگردد. در عین حال، حفظ نوعی توازن و تعادل هم لازم است؛ به گونهای که رعایا نتوانند در مقابل سلطان، استقلال و قدرت مقاومت کسب کنند و همواره میان رأفت و رهبت باشند. خواجه نظام، قدرتگیری سلاطین دیگر، خروج بددینان و مفسدین در دین، ضعف پادشاه و تردید او در استفاده از زور، بیکاری و تسلط زنان و کودکان بر ملک را، از عوامل اصلی ناامنی در قلمرو پادشاهی، یعنی موضوع اصلی امنیت میداند.
این تصور که قدرت در محور معادلات امنیت ملی قرار دارد، گذشته از انتقاداتی که بر آن وارد شده، هنوز هم از اعتبار بالایی برخوردار است؛ به گونه ای که گروه کثیری از تحلیل گران و تصمیم گیران حوزه مسایل امنیتی، بر جایگاه منحصر به فرد دولت (به عنوان دارنده مشروع قدرت) در تعریف و تعیین وضعیت امن اتفاق نظر دارند. با این حال پذیرش اهمیت جایگاه قدرت در فرآیند امنیت سازی را نمی توان دلیلی بر محوریت دولت در شکل گیری معنای امنیت دانست. نوشتار حاضر با توجه به این بعد از موضوع، پرسش از وضعیت امن را بدین صورت مطرح می سازد
مسأله مقاله حاضر این است که آیا می توان بین جنسیت و نوع تفسیر متن یا تحلیل موضوع، نسبتی برقرار کرد یا نه؟ بر مبنای این مسأله، فهم فمینیستی امنیت ملی و بین المللی و الزامات روش شناختی آن، به عنوان پرسش کلیدی مقاله طرح و در جواب آن این فرضیه آزمون شده است که «فهم فمینیستی امنیت ملی و بین المللی (به عنوان موضوع یا متن) به روش پساپوزیتویستی و با هدف حل نابسامانی های جنسیتی صورت می پذیرد.» برای آزمودن این حدس ذهنی، ابتدا روش شناخت فمینیست ها (در طیف های مختلف) را تبیین و سپس ملاحظات آنها در تحلیل امنیت ملی و بین المللی را تشریح کرده ایم. توسیع ابعاد امنیت، توجه به بدنه اجتماعی و تأکید بر تغییر به جای تداوم، از جمله ملاحظات کلیدی فمینیست ها در تحلیل موضوع است. مقاله پس از توضیح دغدغه های روش شناختی فمینیست ها، بدین نتیجه رسیده است که آنها با نقد رهیافت های متداول در حوزه روش و پژوهش، چهار نکته قابل توجه را تجویز می کنند. این چهار نکته عبارتند از معرفی امنیت اجتماعی به عنوان رکن بنیادین امنیت ملی، ترویج تعامل به جای استقلال، تأکید بر وجوه نرم افزاری امنیت ملی و بالاخره طرفداری از طرح های توسعه ملایم و مداوم به جای طرح های ضربتی و خشن. این تجویزها، صف فمینیست ها را از پوزیتویست ها جدا دارد.
این واقعیت که نظریات در پیوند با قدرت ، شان متفاوتی می یابند که آنها را به استراتژی تبدیل می سازد ؛ سبب می شود تا مقام « عمل » را با « نظر » متفاوت بدانیم . بر این اساس ، نویسنده در نوشتار حاضر بعد استراتژیک نظریه امنیتی امام علی (ع) را در پی تصدی زمام امور جامعه اسلامی به بحث و بررسی می گذارد . برای این منظور ، چارچوبی تحلیلی مبتنی بر تفکیک ایده امنیت از سازمان امنیت را طراحی و عرضه داشته و بر مبنای آن « قدرت محور شدن امنیت » و « سکولار شدن امنیت » را دو آفت جدی استراتژی امنیتی در جامعه اسلامی دانسته است
در این مقاله مفهوم با اهمیت امنیت و عوامل موجده و ابعاد مختلف آن در کتاب روضه الانوار بررسی شده است و با این منظر ضمن نگرش دقیق تر به زوایای اندیشه و تبیین نحله تفکر سیاسی محقق سبزواری، با وضعیت سیاسی و اجتماعی عصر صفوی و نوع تاملات و اندیشه ورزی در عرصه سیاست و حکومت آن دوران آشنایی بیشتری صورت پذیرفته است.امنیت در منظومه فکری محقق سبزواری جایگاهی محوری، والا و تامل ورزانه ای داشته است. وی به هیچ وجه طرفدار تغلب و استبداد نبوده و برعکس، نفی تغلب را از عوامل موجده امنیت به شمار می آورده است. او بر مبنای نظریه «سلطنت مشروعه» و رویکرد مسالمت جویانه، همکاری با حکام صفوی را پیشه نمود تا امنیت و بقای تشیع و پیروان خود را تضمین کند، اما برخلاف اهل سنت، این همکاری ها غالبا ماهیتی مستعجل و موقت داشته و به حکم ضرورت مبتنی بر شریعت بوده است. آرا محقق به نحو بارزی از نهج البلاغه تاثیر پذیرفته و راه کارهای تامین امنیت از نظر وی بسیار نوین، متنوع و فراتر از زمان خویش بوده است.