"موضوع تحقیق حاضر، بررسی کارکردهای دینی تلویزیون است. مسئلة اصلی تحقیق این است که آیا تلویزیون میتواند به محتوای دینی بپردازد؟ تلویزیون جمهوری اسلامی تاکنون در این زمینه چگونه عمل کرده است و وضعیت مطلوب چیست؟
این تحقیق با روش پیمایشی (survey) و با استفاده از پرسشنامه، به صورت مصاحبه حضوری با مخاطبان برنامههای دینی (939 نفر از افراد 7 سال به بالا)، سازندگان (تهیهکنندگان، کارگردانان) و کارشناسان (استادان آشنا به دین و رسانه) انجام شده است. شایان ذکر است منظور از برنامه های دینی برنامه های خاصی است که برای نمونه از میان برنامه هایی که تاکنون از تلویزیون پخش شده انتخاب شده است . برخی از مهم ترین یافته های این تحقیق عبارتند از : مهم ترین انگیزه بینندگان از تماشای تلویزیون سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت است.
اصول دین ( اعتقادات) مهم ترین موضوع دینی مورد علاقه بینندگان است.
سریال امام علی (ع) و برنامه درس هایی از قرآن پر بیننده ترین برنامه های دینی ( مورد مطالعه) بوده اند
در مجموع 77 درصد بینندگان از برنامه های دینی تلویزیون رضایت دارند.
حدود 30 درصد بینندگان عقیده دارند برنامه های دینی تلویزیون پاسخگوی نیازهای دینی مردم نیست .
جذابیت نداشتن ، پاسخگو نبودن به نیازهای مخاطب واستفاده از قالب های نامناسب مهم ترین اشکالات برنامه های دینی تلویزیون از نظر برنامه سازان است
کمبود کارشناس دینی آشنا به رسانه و آشنا نبودن کارگردانان با مباحث دینی از مهم ترین موانع ساخت برنامه های دینی از دید برنامه سازان است.
"
"دربارة کارکردهای رسانه، نقد و نظر، سخن و گفتگو بسیار دیده و شنیدهایم اما بیتردید یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها که از دیر باز مورد توجه و عنایت اندیشمندان این حوزه قرار گرفته است، کارکرد آموزشی این فناوری نوین است. سرآغاز بحثهای مربوط به نقش آموزشی رسانهها را باید در دغدغهها و نگرانیهایی جستجو کرد که پس از فراگستری تلویزیون در جوامع مختلف بشری نسبت به تأثیرات منفی محصولات رسانه در زمینههای خشونت، سکس و از خود بیگانگی فرهنگی به ویژه بر روی گروههای سنی خاص از جمله کودکان، نوجوانان و جوانان پدید آمد. در نتیجه اجرای صدها طرح تحقیقاتی در کشورهای مختلف جهان، هر چند اجماعی در خصوص وجود یا عدم وجود، میزان و نحوة تأثیرگذاری غیرمستقیم رسانهها بر مخاطبان در میان اندیشمندان حاصل نشد، نوعی خودآگاهی جمعی نسبت به امکان استفاده آموزشی از عموم رسانهها به ویژه تلویزیون پدیدار گردید که مبنای مطالعات، نظریهپردازیها و اقدامات بعدی در توسعه رسانههای آموزشی به شمار میرود. با این همه، این مهم تحقق نپذیرفت مگر پس از بروز مشکلات و مسائلی چون رشد بیسابقه جمعیت جهان به ویژه در کشورهای توسعه یافته، افزایش سرسامآور هزینههای آموزشی در سیستم سنتی و محدودیتهای منابع مالی دولتها که استفاده از روشهای سنتی آموزش در سطح عام را غیرممکن ساخته بود. از سوی دیگر ظهور انواع جدیدی از فناوریهای ارتباطی از جمله شبکه جهانی اینترنت، سیدی، شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و مانند آنها که به تدریج و به طور روزافزون هزینههای بهرهگیری از آنها برای عموم مخاطبان کاهش مییافت، انگیزهای شد برای آن که دستاندرکاران امور آموزشی به ویژه دولتها استفاده از رسانهها برای آموزش را جدی بگیرند. امروزه سرمایهگذاریهای عظیمی خواه از سوی بخش دولتی و خواه از سوی بخش خصوصی در این زمینه به عمل آمده است. این امر به خصوص از آن روست که فناوری رسانهای علاوه بر رفع موانع مالی و فیزیکی موجود بر سر راه سیستمهای آموزشی سنتی، تأثیرات خیرهکننده و غیرقابل انکاری در هر دو بعد گسترش کمی و کیفی آموزش داشته است. مطالعات اثبات کرده است که استفاده فعال از همه حواس پنجگانه در آموزشهای رسانهای یادگیری را تسهیل و جذابیت آموزش را مضاعف میکند. به این ترتیب رسانه وارد حیطه آموزش شد و به تدریج جای خود را در این زمینه باز کرد تا آنجا که امروزه سخن از حذف سیستمهای سنتی آموزش در برخی از نقاط جهان در آیندهای نه چندان دور میرود.
در کشور ما نیز آموزش رسانهای سابقهای به نسبت طولانی دارد و هم اکنون دهه سوم عمر خویش را میگذراند. این فرایند که با فراز و نشیبهای فراوانی مواجه بوده است امروزه به طور عمده از طریق دو نهاد اصلی شبکه آموزش صدا و سیما و دانشگاه پیام نور پیگیری و اجرا میشود؛ هر چند محدود به این دو نهاد نیست و بسیاری از دانشگاههای کشور گامهای نخست و حساس را برای راهاندازی آموزش online برداشتهاند.
پژوهش و سنجش بنا به درخواست مخاطبان و با توجه به نیازهای موجود کشور، شماره حاضر را به بررسی ابعاد گوناگون آموزش رسانهای اختصاص داده است. در بخش اول طی گفتگوهایی با آقایان دکتر بیابانی و دکتر نوروزی وضعیت فعلی کشور در زمینه آموزش رسانهای و دستاوردها و چالشهای پیش رو در این حوزه به بحث گذاشته شده است. بخش دوم که به نظریههای آموزش رسانهای اختصاص یافته است در ده مقاله ابعاد نظری موضوع را مورد مداقه قرار داده است. بخش سوم این مجموعه حاوی مقالاتی در زمینه کاربردهای آموزش رسانهای و نیز دو مقاله مفید در زمینه مطالعات تطبیقی است و در بخش پایانی سه مقاله در باب دستاوردهای فناورانه این حوزه تقدیم میشود.
ضمن تشکر از همه مخاطبان فهیمی که تاکنون فصلنامه را مورد عنایت خویش قرار دادهاند، از همه این عزیزان درخواست میکنیم پژوهش و سنجش را همچنان از دیدگاهها، انتقادها و پیشنهادهای خویش بهرهمند سازند.
"
"سازهانگاری constructivism از جدیترین مکاتب معرفتشناسی است که علیرغم ریشههای فلسفی دیرینه، در نیمه دوم دهه پایانی قرن بیستم و نیمه اول دهه نخستین قرن بیست و یکم، با رویآوری مجدد فیلسوفان، اهل تأویل و سایر اندیشمندان حیاتی دوباره یافته است. احیای مجدد این مکتب، بیش از هر چیز مدیون آشفتگیهایی است که در نتیجه هجمههای پست مدرنیستی به مدرنیسم و جوهره معرفتشناسانه آن یعنی پوزیتویسم به وجود آمد. در واقع پست مدرنیسم به نحوی بنیانهای فلسفی و علمی دانش مدرن را مورد تردید قرار داد و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که هر گونه نقطه اتکا برای ابتنای انواع دانش بشری اعم از علم، فلسفه و عرفان را مورد انکار قرار داد. سازهانگاران به سادهترین بیان گروهی از اندیشمندانند که کوشیدهاند به نوعی برخی بنیانهای فلسفی علم را از تعرض اندیشههای پست مدرنیستی مصون بدارند و آنها را به نحوی احیا کنند. از همین رو، سازهانگاری و تحلیلهای سازهانگارانه، در سالهای اخیر به شدت مورد توجه شاخههای گوناگون علوم انسانی اعم از علوم اجتماعی، تربیتی، سیاسی و مطالعات فرهنگی قرار گرفته است. این مقاله ضمن معرفی سازهانگاری، تأثیرات تلویحی این گونه اندیشه را بر نظام تعلیم و تربیت مورد ارزیابی قرار میدهد و در این مسیر هشت اصل تعلیم و تربیت سازهانگارانه را ارائه میکند. آنگاه میکوشد نشان دهد که آموزش Online تا چه حد از استعداد تأمین و تضمین این اصول یا توصیههای سازهانگارانه برخوردار است.
نقش نوین رسانهها در ارتقای سطح آموزشی مدارس
این مقاله به بررسی جایگاه نوین رسانهها در برنامهها و فعالیتهای آموزشی مدارس میپردازد و چگونگی بهرهگیری از رسانهها را برای ارتقای سطح آموزشی مدارس تشریح میکند. در سالهای اخیر رسانهها به عنوان ابزارهای نوین آموزشی مورد توجه دستاندرکاران آموزش قرار گرفتهاند و از آنها به عنوان مکمل فرایند یادگیری انفرادی و گروهی یاد شده است. استفاده بهینه از این ابزارها مستلزم تجهیز مدارس به مراکز رسانهای و در صورت امکانپذیر نبودن دسترسی مدارس منفرد به این مراکز، استفاده از مراکز رسانهای منطقهای است. خدماتی که در این مدارس عرضه میشود فراتر از ارائه وسایل کمک آموزشی سنتی و یا کتابخانههای معمولی است که اکثر مدارس به آنها مجهز هستند.
"
"تاثیر متقابل رسانه و دین از دغدغه های روزگار ماست. از سویی رسانه ها تاثیر عمیق و گسترده بر دین و اخلاق جامعه باقی می گذارند و از سویی دیگر مجبورند در کارکردهای ذاتی خویش آموزه ها و خطوط قرمز دینی را مراعات کنند. این واقعیتی است ه در جهان شاهد آنیم و در عین حال مخالفانی نیز دارد.
کسانی هستند که نه تنها کارکرد دینی و ارزش گرا را نافی فلسفه وجودی این پدیده نو ظهور می دانند، که آن را ناقض حقوق اولیه بشر تلقی می کنند؛ همان گونه که کسان دیگری رسانه را به عنوان موضوعی نو پیدا، خارج از قلمرو احکام و دستورات دینی می دانند و به این ترتیب منکر تعامل دین ورسانه هستند.....
"