فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۸۹ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
129 - 159
حوزه های تخصصی:
مطالعه و پژوهش در زمینه مدارای اجتماعی به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در افزایش سطح تعاملات فرهنگی و اجتماعی، مشارکت، انسجام و امنیت اجتماعی، احساس امنیت و همدلی می تواند نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته باشد. در این راستا، می توان از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به عنوان دو عامل راهبردی مهم در جهت ارتقای مدارای اجتماعی نام برد. مقاله پیش رو با استفاده از نظریه منش و میدان بوردیو به تأثیر و نقش سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر مدارای اجتماعی پرداخته است. برای سنجش مدارای اجتماعی از ترکیب نظریه ها ی پیترکینگ و وگت و ابعاد مدارای هویتی، مدارای اجتماعی ، مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی رفتاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15تا 44 سال استان مازندران است. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است و داده ها ی موردنیاز پژوهش از طریق ابزار پرسش نامه گردآوری شده است. تحلیل داده نیز با نرم افزار SPSS و Amos انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و ابعاد آن ها با مدارای اجتماعی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون مدل ساختاری بیانگر تأثیر مستقیم سرمایه اجتماعی (Beta: 0/29) و سرمایه فرهنگی (Beta: 0/39) بر مدارای اجتماعی است. همچنین سازه سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی توانسته 38 درصد از تغییرات سازه مدارای اجتماعی را تبیین کند. به بیانی دیگر، این دو مؤلفه 38 درصد در ارتقا یا کاهش مدارای اجتماعی اثرگذارند و در برنامه ریزی راهبردی سازمان ها و نهادها ی مختلف کشور می توانند مورد توجه قرار گیرند.
مطالعه نقش سن و علل مرگ در تفاوت های استانی امید زندگی در بدو تولد در ایران، 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه شناخت ظرفیت های موجود در بهبود امید زندگی در بدو تولد است. در همین راستا، نقش گروه های سنی و علل اصلی مرگ در تفاوت های امید زندگی دربدو تولد در سطح استان های کشور در سال 1395 مورد بررسی قرار گرفته است. برای محاسبه شاخص امید زندگی دربدو تولد از داده های سازمان ثبت احوال کشور استفاده شده است. همچنین اطلاعات علل مرگ بر حسب سن و جنس از سامانه ثبتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اخذ شده است. پس از تصحیح کم ثبتی داده های مرگ، نقش گروه های سنی و علل مرگ در تفاوت های استانی امید زندگی با کاربرد روش تجزیه آریاگا محاسبه شد. یافته ها نشان داد که استان سیستان و بلوچستان پایین ترین و استان های اصفهان و البرز بالاترین امید زندگی دربدو تولد در کشور را دارند که تفاوت حدود 8 سال در امید زندگی را نشان می دهد. همچنین تقریبا همه سنین نقش مثبت در فزونی امید زندگی استان های با امید زندگی بالاتر از سطح کشور داشتند. بیماری های قلبی و عروقی و حوادث غیرعمدی مهم ترین علل تفاوت امید زندگی در سطح استان های کشور بودند. براساس یافته ها، به نظر می رسد تفاوت های موجود در طول عمر در سطح استان های کشور ناشی از نابرابری در توسعه است.
تحلیل جامعه شناختی رابطه شاخص های اقتصادی-اجتماعی و نرخ زادووَلد در ایران در دوره 1398- 1370(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، نرخ زادووَلد در ایران با نوسانات زیادی همراه بوده است. اگرچه، این موضوع، به دلیل اهمیت آن، به طورِگسترده بررسی شده است، اما کمتر از چشم انداز کلان و طولانی مدت به آن پرداخته شده است. براین اساس، پژوهش حاضر تلاش نموده رابطه شاخص های اقتصادی-اجتماعی شامل سرانه تولید ناخالص داخلی، مشارکت زنان در نیروی کار، تورم، بیکاری و میزان باسوادی را با نرخ زادووَلد در دوره 1398-1370 مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نوع تحلیل ثانویه کمّی است که به روش سری زمانی انجام شده است. جهت بررسی رابطه کوتاه مدت و بلندمدت متغیرهای تحقیق، از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی(ARDL) در نرم افزار مایکروفیت استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، با بهبود شاخص های مشارکت زنان در نیروی کار، و میزان باسوادی، نرخ زادووَلد کاهش یافته است. بین شاخص های تورم و بیکاری با زادووَلد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین سرانه تولید ناخالص داخلی با نرخ زادووَلد رابطه معناداری وجود ندارد. با استناد به یافته های تحقیق، نتیجه گیری می شود که نرخ زادووَلد در ایران، بیشتر، متأثر از شرایط کلان است تا شرایط خُرد.
تأخیر ازدواج در ایران: تحلیل تفاوت های شهرستانی در الگوهای تجرد مردان و زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر، دوران تجرد جوانان ایرانی طولانی تر شده است. روند متفاوت تأخیر ازدواج در مناطق مختلف ایران، موجب پراکندگی منطقه ای قابل ملاحظه از نظر زمان بندی ازدواج در بین استان ها و شهرستان های کشور شده است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه وضعیت و تعیین کننده های تجرد جوانان در سطح شهرستان های ایران بوده و واحد تحلیل، 429 شهرستان در سرشماری سال 1395 است. برای این منظور، وضعیت تجرد مردان و زنان، با تمرکز بر سنین 39-25 سال، در سطح شهرستان ها مطالعه و سپس ارتباط آن با برخی از ویژگی های اقتصادی- اجتماعی شهرستان ها بررسی گردید. بر پایه یافته ها، شهرستان هایی در غرب و جنوب غرب کشور بالاترین نسبت های تجرد و در مقابل، شهرستان هایی در مرکز و شمال شرق کشور پایین ترین نسبت های تجرد را برای هر دو جنس دارند. نسبت های تجرد، ارتباط معکوسی با نسبت های باسوادی و فعالیت و ارتباط مستقیمی با نسبت بیکاری دارند. متغیرهای مستقل مذکور، به ترتیب، 51 درصد و 27 درصد از تفاوت های شهرستانی در وضعیت تجرد مردان و زنان را در دامنه سنین 39-30 ساله تبیین می کنند. سیاست های توسعه متوازن ملی درجهت کاهش نابرابری شهرستان ها می تواند ضمن تسهیل ازدواج جوانان، تفاوت های منطقه ای و پراکندگی شهرستانی موجود در وضعیت تجرد جوانان را کاهش دهد.
چالش های اجرای سیاست های تشویقی فرزندآوری: مطالعه ای کیفی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال کاهش سریع باروری در ایران، چرخش به سوی سیاست های مشوق فرزندآوری، در دهه 1390 مورد توجه قرار گرفت و در آبان ماه 1400 "قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت" ابلاغ گردید. اکنون، در گام های نخست اجرای این قانون، زمان مناسبی است که مطالعات جمعیتی نحوه ارزیابی مردم و مخاطبین را نسبت به چالش های اجرایی این قانون و نقاط قوت و ضعف آن واکاوی نمایند. پایش سیاست ها و برنامه های جمعیتی می تواند علاوه بر تشخیص چشم انداز موفقیت آن ها، درجهت تجدیدنظر و اصلاح برنامه ها و طراحی اقدامات مداخله ای دقیق تر و اثرگذارتر مفید واقع شود. مقاله حاضر، برمبنای رویکرد نظریه زمینه ای، داده هایی را از یک مطالعه میدانی در شهر اصفهان و مصاحبه عمیق با 30 زن و مرد مشارکت کننده گردآوری نمود. پس از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، پانزده مقوله اصلی از داده ها استخراج و مقوله هسته " نارسایی مشوق ها در ایجاد انگیزه فرزندآوری " در میان افراد غیرمتمایل به فرزندآوری مشخص شد. تحلیل ها نشان می دهد که فرزندآوری به مثابه ی امر خصوصی، مشوق های ناکافی و بی ارزش، ابهام در سیاست گذاری از تصویب تا اجرا، سیاست های موقتی و مقطعی، منجر به بی اعتمادی نهادی و غیرنهادی شده است. این گونه عوامل، همسوسازی خواست افراد با سیاست ها را دشوار و پیچیده نموده است. موفقیت سیاست های حامی فرزندآوری در گرو اعتماد متقابل مردم و دولت است.
پیشران های تغییر در سبک زندگی خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101 - 128
حوزه های تخصصی:
خانواده یکی از کلیدی ترین نهادهای اجتماعی است که تقریباً در تمامی ابعاد و مؤلفه هایش از ماهیت شکل گیری و مفهوم گرفته تا ساختار، نقش و کارکردهای درونی و بیرونی در طول تاریخ و در جوامع مختلف دستخوش تحولات متعددی قرار گرفته است. هرچند روندهای همسویی در خصوص تغییرات خانواده در سراسر جهان مشاهده می شود، اما نوع، سرعت و میزان غالب تغییر و تحولات مؤلفه های مربوط به خانواده در جوامع مختلف یکسان نبوده و به بسیاری از عوامل تاریخی، اقتصادی، فنّاوری، اجتماعی و فرهنگی بستگی داشته است. شناسایی تحولات این حوزه، روندهای موجود و پیشران های تأثیرگذار بر تحولات آتی این نهاد نه تنها برای سیاست گذاران بلکه برای بسیاری از نهادهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار ارزشمند است. در این مقاله، با مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه عمیق، تغییرات خانواده ایرانی از حیث ماهیت، ساختار، کارکرد و سبک زندگی در طول نیم قرن گذشته دسته بندی و توصیف شده اند و مؤلفه ها و پیشران های عمده تأثیرگذار بر تحولات آتی این حوزه شناسایی شده اند. آگاهی از پیشران های شکل دهنده آینده گام مهمی در ارزیابی هزینه منفعت مفاد طرح هایی است که قرار است مبنای خط مشی گذاری در سطوح مختلف قرار گیرند.
تحلیل نسلی- مقطعی تغییرات ازدواج زنان ایران با استفاده از جداول عمر زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات موجود در مورد وضعیت الگوی سنی ازدواج زنان در ایران، عمدتا مبتنی بر فرضیات مختلفی ازجمله تنگنای ازدواج و تغییرات بازار ازدواج است. درحالی که با افزایش سهم زنان تحصیل کرده، تحصیلات به طور مستقل می تواند بر الگوی سنی و تأخیر در ازدواج زنان تاثیرگذار باشد. در این مقاله سعی شده تا با تاکید بر اثر تحصیلات بر الگوی سنی ازدواج، تغییرات متوسط سال های تجرد زنان به صورت نسلی و مقطعی برآورد شود. داده ها به صورت مقطعی برای سال ۱۳۹۵ و به صورت نسلی برای سه کوهورت فرضی متولدین دوره ۶۵-۱۳۶۰، ۷۰-۱۳۶۵ و ۷۵-۱۳۷۰ به تفکیک سطوح تحصیلی و نقاط شهری و روستایی ساخته شد. سپس از طریق روش پیشنهادی کول تجربه نسلی ازدواج زنان برای هر سه کوهورت کامل گردید و نسبت های نسلی و مقطعی به تفکیک تحصیلات و نقاط شهری- روستایی وارد جدول عمر زناشویی شد. یافته ها حاکی از آن است که بیشترین متوسط سال های تجرد مربوط به زنان دانشگاهی است، به نحوی که کوهورت متولدین ۷۰-۱۳۶۵ بیشترین تأخیر و کوهورت متولدین ۷۵-۱۳۷۰ کمترین تأخیر ازدواج را تجربه خواهند کرد. مقایسه داده های شهری و روستایی نیز بیانگر آن است که با افزایش سطح تحصیلات، زنان روستایی نسبت به زنان شهری تأخیر در ازدواج بیشتری را تجربه خواهند کرد.
تحولات سن مناسب ازدواج در ایران و تعیین کننده های آن بین سال های 1383 تا 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سن ازدواج از عوامل مهم پویایی جمعیت است که بر باروری، مرگ و میر و مهاجرت اثر دارد. از این رو مقاله حاضر به مطالعه تحولات الگوی سن مناسب ازدواج دختران و پسران براساس ویژگی های جمعیتی و اقتصادی- اجتماعی پرداخته و از داده های پیمایش ملی تحولات فرهنگی ایرانیان در سال 1383 و پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان در سال 1394 استفاده کرده است. یافته ها نشان از افزایش میانگین سن مناسب ازدواج دختران و پسران تقریبا به اندازه یک سال طی دو مقطع مورد مطالعه دارد، میانگین سن مناسب ازدواج دختران از 3/20 سال در 1383 به 2/21 سال در 1394 و میانگین سن مناسب ازدواج پسران از 8/24 سال در 1383 به 7/25 سال در 1394 رسیده است. سهم متغیرهای اثرگذار طی این سال ها تغییر کرده، اما تحصیلات همواره عاملی کلیدی و موثر در تبیین تحولات سن مناسب ازدواج دو جنس نسبت به دیگر متغیرها بوده است. وضع شغلی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی در سال 1383 اثری نداشته، اما در سال 1394 متغیری اثرگذار بوده اند. بنابراین، با توجه اهمیت تحصیلات و اشتغال در نگرش به ازدواج در سال های اخیر، به منظور ایجاد تحول در تشکیل خانواده و تسهیل ازدواج نیازمند تنظیم سیاست های حمایتی در این دو حوزه هستیم.
ازدواج مجدد سالمندان بیوه: مطالعه کیفی درک و تفسیر سالمندان از ازدواج مجدد در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله ازدواج مجدد سالمندان است. هدف آن شناخت دیدگاه سالمندان بیوه و ازدواج مجددکرده درباره ازدواج مجدد با رویکردی تفسیرگرایانه است. این مطالعه در شهر سقز در کردستان ایران انجام شده است. رویکرد روشی این مطالعه کیفی و از نوع اتنوگرافی است. با نمونه گیری هدفمند با بیست نفر از زنان و مردان سالمند بیوه/ازدواج مجددکرده مصاحبه های عمیقی انجام گرفته است. متون مصاحبه ها با روش تحلیل محتوای کیفی متعارف تحلیل شده اند. یافته های مطالعه نشان می دهند که نوعی رویکرد دوگانه جنسیتی نسبت به ازدواج مجدد در میان سالمندان زن و مرد وجود دارد. سالمند بیوه باقی ماندن دارای دو شکل خودخواسته و ناچاری است. ازدواج مجدد نیز دارای دو بعد ناچاری و خودخواسته است. آنان در هر دو حالت ناچارند بیوه بمانند یا ازدواج کنند. ازدواج مجدد سالمندان با موانع متعدد اجتماعی و اقتصادی روبرو است، با اینحال یافته ها نشان می دهد که ازدواج مجدد پیشروانه نیز در جامعه اتفاق می افتد. این خواسته سالمندان، در کشاکش با ارزش ها و هنجارهای خانوادگی و اجتماعی، سعی در بازکردن فضایی برای خود در حوزه عمومی دارد. یافته های این پژوهش می تواند در راستای تدوین سیاست گذاری های خرد و کلان اجتماعی برای سالمندان مورد استفاده قرار گیرد.
تحقیقات مهاجرت داخلی در ایران: مرور حیطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های متعددی در چند دهه اخیر به بررسی ابعاد و پیامدهای مهاجرت داخلی در ایران پرداخته اند. این مقاله با بهره گیری از روش مرور حیطه ای و چارچوب آرکسی و اُملی به بررسی پژوهش های مهاجرت داخلی در ایران در سه دهه اخیر پرداخته و در تلاش است تا تصویری از ویژگی ها، تعیین کننده ها و پیامدهای مهاجرت ارائه دهد. نتایج بیانگر تسلط روش های کمی و داده های پیمایشی در پژوهش های مهاجرت است. بیش از نیمی از پژوهش ها بر مهاجرت های روستا به شهر و حدود یک پنجم بر جریانات مهاجرتی و پیامدهای آن به استان تهران متمرکز بوده اند. همچنین، بیش از 52 درصد پژوهش ها، عوامل و بسترهای تعیین کننده مهاجرت داخلی، 31 درصد تبعات و پیامدهای مختلف مهاجرت بر مهاجران و مبادی و مقاصد مهاجرتی، 13 درصد روندها و الگوهای مهاجرت و در نهایت 3 درصد ویژگی های جمعیتی مهاجران داخلی را بررسی کرده اند. بعلاوه نتایج نشان داد که توسعه نابرابر، تمرکزگرایی امکانات و فرصت های اقتصادی و آموزشی، تغییرات اقلیمی، تفاوت های درآمدی، دستیابی به شغل، و شبکه های اجتماعی ازجمله مهمترین عوامل زمینه ساز مهاجرت داخلی در ایران می باشند. با این حال، حوزه مهاجرت داخلی در کشور نیازمند استفاده از شاخص ها و معیارهای جدید برای مقایسه های بین المللی، پرداختن به ابعاد و الگوهای نوپدید مهاجرت و بهره گیری از روش های کیفی است.
برآورد و تحلیل نخستین سود جمعیتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آغاز کاهش باروری و در نتیجه کاهش نرخ رشد جمعیت ایران حداقل سه دهه گذشته است و در مورد اثر این تغییرات، خصوصاً تغییرات ساختار سنی بر اقتصاد ایران همچنان ناشناخته هایی وجود دارد. هدف از این پژوهش، سنجش و تحلیل اثر خالص و مستقیم این تغییرات بر رشد اقتصادی ایران، یعنی سود جمعیتی اول است. برای این کار، از روش متعارف در "حساب های ملی انتقالات" و نمایه سنی مصرف و درآمد از برآوردهای "حساب های ملی انتقالات ایران" استفاده شده است. برآوردهای سود جمعیتی اول، سه مرحله متمایز ولی مرتبط را آشکار می کند. سود جمعیتی اول در دو مرحله اول و سوم، به ترتیب به دلیل افزایش جمعیت کودکان و سالمندان، منفی است و تنها در مرحله میانی (مرحله گذار) مثبت می شود. براساس نتایج این مطالعه، سهم سال های سالمندی از کسری چرخه عمر ایرانیان تا میانه قرن پانزدهم ه.ش. از حدود 10 درصد به بیش از 50 درصد خواهد رسید. اثرات مطلوب تغییر در ساختار سنی جمعیت ایران به شکل سود جمعیتی اول تا دهه اول قرن پانزدهم ه.ش. خاتمه خواهد یافت؛ هرچند تغییرات جمعیتی پنجره های دیگری از سود جمعیتی (رشد بهره وری) را خواهد گشود که بهره برداری از آن نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاری اجتماعی- اقتصادی است.
بی فرزندی در ایران: یافته ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده "بی فرزندی"به عنوان یکی از برجسته ترین ویژگی های جمعیت شناختی مرتبط با رفتار باروری و الگوهای فرزندآوری در خانواده نوین و جهان معاصر، موضوع تحقیق حاضر است.اگرچه بی فرزندی در دوران قدیم نیز مشهود بود، اما قرن بیست ویکم نه تنها شاهد رشد شتابان بی فرزندی است، بلکه پیش بینی های جمعیت شناسان نشان می دهد که در سال های آینده نسبت زوجینی که هرگز صاحب فرزند نمی شوند، روند تصاعدی طی خواهد کرد. در کشور ما به پدیده بی فرزندی معمولا در حاشیه تحقیقات باروری و کم فرزندی پرداخته شده است. تحقیق حاضر به طورخاص و مستقل بر بی فرزندی متمرکز شده، و به طور همزمان متاهلین"بدون فرزند" ومتاهلین "خواهان بی فرزندی"را نیز کانون توجه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان داد که الگوی بی فرزندی در جامعه ما هنوز چندان برجسته نیست و در سطح "افراد و خانواده ها" نه تنها تمایل و ترجیحی به آن وجود ندارد، بلکه حتی نسبت متاهلینی که درحال حاضر بدون فرزند هستند نیز اندک است. درعین حال، یافته های این تحقیق نشان دهنده دغدغه ها و چالش هایی همچون بالا بودن آستانه سنی بی فرزندی است که می تواند در آینده سبب افزایش احتمال ناباروری ناشی از بالابودن سن و نهایتا روند فزاینده بی فرزندی گردد.برهمین اساس، روندهای آتی بی فرزندی در ایران، تاحدود زیادی بستگی به این دارد که در سطح کلان "دولت و حکومت" تا چه حد سیاستگذاری های تاثیرگذار به منظور رفع دغدغه های خانواده ها و افراد جوان در زمینه همسرگزینی و فرزندآوری ازجمله در عرصه فرصت های شغلی و اقتصادی اتخاذ و اجرا خواهد شد.
مقایسه ی تعارض زناشویی در زوجین نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرزندآوری یکی از نیازهای بشری است. در مواردی زوجین توانایی فرزندآوری به صورت طبیعی را ندارند و نیازمند کمک های پزشکی هستند. گروهی با لقاح مصنوعی بارور و گروهی دیگر، از این موهبت الهی بی بهره می مانند که می تواند مسائل روانشناختی و خانوادگی خاصی را ایجاد کند. هدف از این پژوهش، مقایسه ی تعارض زناشویی در زوج های نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی بود. روش پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های باروری و ناباروری شهر تهران بودند که نمونه ای با حجم 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعی و 50 زوج بارور طبیعی که در بازه ی زمانی اردیبهشت و خرداد 1401 به بیمارستان بانوان آرش تهران مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض زناشویی کانزاس استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین زوجین نابارور (اولیه و ثانویه)، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی از نظر تعارض زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به این صورت که در زوجین نابارور اولیه و بارورشده با لقاح مصنوعی، تعارض زناشویی بالاتر از زوجین نابارور ثانویه و بارور طبیعی است. بر پایه این پژوهش، ناباروری و عدم توانایی در باروری طبیعی، روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد و زوجین را مستعد اختلافات و تعارضات زناشویی می کند.
تحولات باروری در ایران برمبنای نسبت توالی زنده زایی، 95-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات باروری مهم ترین مسئله جمعیتی سال های اخیر ایران بوده است که منجر به ابلاغ سیاست های جمعیتی شد که درآن بر نقش همه ارگان های مرتبط با مسائل جمعیتی تاکید شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی روند باروری در سرشماری های سه دوره گذشته بر مبنای نسبت فزایندگی زنده زایی است. این شاخص نسبت زنانی را نشان می دهد که تعداد مشخصی فرزند داشته و فرزندان بعدی را می خواهند. لذا اطلاعات مربوط به رتبه موالید در میان نمونه زنان همسردار 15 تا 49 ساله در نمونه دو درصدی سرشماری سال های 85 تا 95 که معادل 983000 نفر هستند، مورد تحلیل قرار گرفتند. نسبت توالی زنده زایی از بدون فرزند به یک (85 درصد) و از یک به دو فرزند ( 76درصد ) تقریبا ثابت بوده اما از سه به چهار فرزند کاهش داشت (75 درصد به 61 درصد). باروری تجمعی از 3.2 در سال 85 به 5.2 در سال 1395 رسید. درنتیجه فرزندآوری زنان متاهل در وضعیت قابل قبولی است، لیکن سیاست های جمعیتی مبتنی بر تقویت زیرساخت های اقتصادی، رفاهی مانند کاهش تورم و افزابش اشتغال و بهبود وضعیت مسکن منجر به افزایش ازدواج شده و در نهایت فرزندآوری را تقویت خواهد کرد.
سرمایه فرهنگی و باروری: مطالعه ای در میان زنان ازدواج کرده 49-15 ساله شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر کاهش میزان های باروری به زیر سطح جانشینی در کشور امری فراگیر بوده است، اما تجربه استان گیلان در این زمینه چشمگیر است. براساس آخرین برآوردها، در سال 1399 میزان باروری کل این استان برابر با 1 فرزند بود. پژوهش حاضر در پی بررسی دلایل ذهنی نرخ پایین باروری است. رویکرد نظری مطالعه، رویکرد سرمایه ای پیر بوردیو و مفهوم «سرمایه فرهنگی» و مؤلفه های تشکیل دهنده آن (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادین) است. روش پژوهش پیمایش، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه، جامعه آماری زنان متأهل 49-15 ساله شهر رشت، روش نمونه گیری خوشه ای اتفاقی و حجم نمونه 391 نفر است. یافته ها نشان می دهند بی فرزندی و کم فرزندی حالت شایع در رفتار باروری است و اکثریت پاسخ گویان (حدود 67 درصد) تصمیمی به باروری مجدد ندارند. طبق یافته ها، بین سرمایه فرهنگی و تمامی ابعاد آن (تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی) و رفتار باروری (تعداد فرزند زنده به دنیا آمده هر زن) رابطه معنادار و معکوس حاکم است و با افزایش سرمایه فرهنگی، باروری کاهش می یابد. براین اساس، امروزه اگرچه عوامل ساختاری در باروری نقش دارند، نگرش ها، سلایق، ارزش ها و در نتیجه انتخاب ها نیز مهم هستند و نیاز به ایجاد هماهنگی در انتظارات ذهنی و موقعیت عینی خانواده ها وجود دارد.
تحصیلات، توسعه و مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های نظری و شواهد تجربی بیانگر رابطه پیچیده، چندوجهی و متقابل تحصیلات و مهاجرت است. در ایران، مهاجرت داخلی نقش زیادی در پویایی و جابه جایی افراد تحصیل کرده و سرمایه انسانی دارد، و در مقابل، تحصیلات نیز نقش مهمی در تصمیم گیری و اقدام به مهاجرت افراد دارد. هدف این مقاله بررسی تأثیر تحصیلات بر مهاجرت های بین شهرستانی در بسترهای مختلف توسعه ای با استفاده از داده های سطح خرد (فردی) و سطح کلان سرشماری 1395 می باشد. نتایج نشان داد موازنه مهاجرت بین شهرستانی در دوره 95-1390 در سه چهارم شهرستان های کشور منفی بوده است. همچنین، نتایج بیانگر رابطه مثبت تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرت بین شهرستانی است. البته، رابطه تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرتی، در بسترهای مختلف توسعه ای متفاوت بدست آمد؛ در شهرستان های کمتر توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی منجر به موازنه مهاجرتی منفی بیشتر شده است. در مقابل، در شهرستان های توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی با موازنه مثبت مهاجرتی بیشتر همراه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل داده های فردی نشان داد که شدّت مهاجرت با افزایش سطح تحصیلات بطور معناداری افزایش می یابد. به طوری که، شاخص شدّت مهاجرتی برای افراد با تحصیلات دکتری حدود ده برابر افراد بی سواد بوده است. از اینرو، در موازنه مهاجرتی، شهرستان های توسعه یافته سرمایه انسانی بیشتری بدست آورده و در مقابل شهرستان های توسعه نیافته، جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی و سرمایه انسانی شان را از دست می دهند. تداوم چنین وضعیتی منجر به تشدید نابرابری های اجتماعی منطقه ای در کشور می شود.
اثر سالخوردگی جمعیت بر رشد اقتصادی (مطالعه کشورهای عضو مناپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده سالخوردگی جمعیت یکی از مهم ترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی در قرن حاضر به شمار می رود. تغییرات جمعیتی می تواند تأثیر عمیق و مهمی بر رشد اقتصادی داشته باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی و تحلیل، اثر سالخوردگی جمعیت بر رشد اقتصادی در 20 کشور عضو منا و پاکستان (مناپ) در بازه زمانی1960-2019 با بهره گیری از دو مدل اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) و خودرگرسیون برداری داده های تابلویی (PVAR) می باشد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که افزایش یک درصد رشد جمعیت موجب افزایش 0021/0 رشد اقتصادی شده است. در حالی که افزایش یک درصدی متغیرهای سهم جمعیت سالمند (65 سال و بیشتر) و نسبت وابستگی جمعیت سالمند به جمعیت در سن کار به ترتیب موجب کاهش 2804/0 و 0814/0 رشد اقتصادی می گردد. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می گردد؛ دولت سیاست های تشویقی برای رشد جمعیت از جمله اختصاص مرخصی زایمان برای زنان، اختصاص منابع مالی به خانوارها برای فرزندآوری و سایر کمک های مالی به والدین را به همراه سیاست هایی در جهت کاهش اثرات سالمندی جمعیت، از جمله افزایش انباشت سرمایه و استفاده از روش های سرمایه بر در تولید و افزایش بهره وری نیروی کار از طریق آموزش و مهارت افزایی به کار گیرد.
برآورد پوشش ثبت مرگ بزرگسالان در نظام ثبت احوال ایران در دوره زمانی 1375 تا 1395: کاربرد روش توسعه یافته نسل های منقرض فرضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش ثبت مرگ در کشورهای در حال توسعه دچار کم ثبتی است. هدف تحقیق حاضر بررسی پوشش ثبت مرگ در ایران در دوره زمانی 1375 تا 1395 است. داده های مورد استفاده شامل داده جمعیّت در سرشماری های 1375تا 1395 و داده مرگ ثبت شده در سال جاری در دوره مذکور است. پس از ارزیابی داده جمعیّت و مرگ، پوشش ثبت مرگ برآورد شده است. ضرایب پوشش ثبت مرگ با بکارگیری روش نسل های منقرض فرضی و در بازه های سنّی مختلف و به تفکیک جنس و برای سه دوره ی زمانی 1375 تا 1385، 1385 تا 1390 و 1390 تا 1395 در کل کشور برآورد شده است. متوسط ضریب پوشش ثبت مرگ بزرگسالان به ترتیب در دوره های زمانی مذکور برای مردان در محدوده مقادیر 76.7 تا 78.9، 86.2 تا 88.8 و 87.7 تا 89.9 و برای زنان به ترتیب در محدوده 71.7 تا 72.5، 79.2 تا 80.9 و 82.8 تا 84.6 برآورد گردید. نتایج نشان دهنده این است که داده های ثبت مرگ اگرچه دارای خطا کم ثبتی هستند، ولی این داده ها قابل اصلاح هستند و می توان با استفاده از آن ها به صورت مستقیم به برآورد شاخص های مرگ ومیر به تفکیک سنّ و جنس و شناخت روند و سطح مرگ ومیر در کشور پرداخت.
مطالعه تطبیقی وجوه آرمان شهری و ویران شهری پوسترهای صلح یا ضدِجنگ طراحان معاصر صد سال اخیر ایران و امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
121 - 145
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو، با تحلیل محتوا از مباحث نظری جامعه شناختی، مؤلفه هایی را برای تحلیل پوسترها انتخاب کرده ایم. با اتکا به ویژگی های محتوایی آرمان شهری و ویران شهری، پوسترهای انتخابی از دو طراح گرافیک ایرانی قباد شیوا و مهدی سعیدی و دو طراح گرافیک امریکایی سیمور چواست و میلتون گلیزر را تحلیل و تفسیر کرده ایم. در سطح تفسیر پوسترها فراتر از تحلیل مؤلفه های تجسمی به این پرسش پاسخ داده ایم که آثار انتخابی دارای مؤلفه های آرمان شهری، ویران شهری است یا به این دو جنبه بی اعتناست. پوسترهای مهدی سعیدی، با حرکت از سطح آشکار اجزا و عناصر تجسمی به سمت سطوح محتوای پنهان، معانی ای چون به پرسش کشیدنِ ایده صلح در جوامع را با خود همراه دارد. در پوسترهای صلح قباد شیوا، زبان تصویر جهانی است و به عبارتی، هنرمند به دنبال طرح و سبکی از هنر است که دربرگیرنده سلیقه بین الملل باشد. سیمور چواست در مجموعه پوستر خود نیز بر این ایده اشتراک نظر دارد که بشریت نمی تواند از گزند جنگ و سلاح های نظامی در امان باشد. گلیزر هم برای بیان مفاهیم خود از زبان بدن بهره برده است که اغلب فهم مشترکی از آن وجود دارد. روی سخن فرم پرنده صلح با زبانی جهانی همه دولت هایی است که انگاره صلح در دست آن ها حالت های مختلفی به خود گرفته و بازیچه است. پوسترهای مهدی سعیدی و آثار امریکایی بیشتر بر وجوه ویران شهری تکیه کرده اند. قباد شیوا رویکرد انتقادی به نماد صلح جهانی اتخاذ نکرده و با تبعیت از نماد جهانی صلح بیشتر به جنبه های آرمان شهری توجه کرده است.
ارزیابی تأثیر قوانین و مقررات آموزش عالی بر توسعه مکاتب علمی در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
47 - 74
حوزه های تخصصی:
حضور و پرورش مکاتب علمی در دانشگاه ها می تواند سرمنشأ گفت وگوی سازنده و پیشرفت علمی شود. به نظر می رسد برخلاف بسیاری از دانشگاه های جهان، چنین وضعیتی در دانشگاه های کشورمان وجود ندارد؛ به عبارت دیگر، دانشگاه ها به تقویت یک مکتب علمی خاص (اعم از داخلی یا خارجی) اهتمام نمی ورزند و عملاً اولویت بندی میان نظریه ها و مکاتب موجود وجود ندارد. پرسش پژوهش حاضر آن است که نقش قوانین و مقررات آموزش عالی در این وضعیت چیست؛ آیا قوانین و مقررات باعث شده که دانشگاه ها نتوانند روی مکتب علمی خاصی متمرکز شوند؟ پاسخ به این پرسش طی دو مرحله انجام شد: اول، بر اساس رویکرد سیستمی به دانشگاه، با استفاده از روش گروه محوری، راهبردهای هفت گانه تقویت حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها استخراج شدند. دوم، در چارچوب ارزیابی قوانین و مقررات، با استفاده از معیار راهبردهای هفت گانه مذکور، تمامی قوانین و مقررات مربوط به آموزش عالی، از نظر تأثیر آن ها بر حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها، مورد بررسی قرار گرفتند. درمجموع، نتیجه این پژوهش آن است که قوانین و مقررات زمینه چندان مساعدی را برای توسعه حضور مکاتب علمی در دانشگاه ها فراهم نمی کنند.