نامه انجمن جمعیت شناسی ایران
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال شانزدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 32 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از آغاز کاهش باروری و در نتیجه کاهش نرخ رشد جمعیت ایران حداقل سه دهه گذشته است و در مورد اثر این تغییرات، خصوصاً تغییرات ساختار سنی بر اقتصاد ایران همچنان ناشناخته هایی وجود دارد. هدف از این پژوهش، سنجش و تحلیل اثر خالص و مستقیم این تغییرات بر رشد اقتصادی ایران، یعنی سود جمعیتی اول است. برای این کار، از روش متعارف در "حساب های ملی انتقالات" و نمایه سنی مصرف و درآمد از برآوردهای "حساب های ملی انتقالات ایران" استفاده شده است. برآوردهای سود جمعیتی اول، سه مرحله متمایز ولی مرتبط را آشکار می کند. سود جمعیتی اول در دو مرحله اول و سوم، به ترتیب به دلیل افزایش جمعیت کودکان و سالمندان، منفی است و تنها در مرحله میانی (مرحله گذار) مثبت می شود. براساس نتایج این مطالعه، سهم سال های سالمندی از کسری چرخه عمر ایرانیان تا میانه قرن پانزدهم ه.ش. از حدود 10 درصد به بیش از 50 درصد خواهد رسید. اثرات مطلوب تغییر در ساختار سنی جمعیت ایران به شکل سود جمعیتی اول تا دهه اول قرن پانزدهم ه.ش. خاتمه خواهد یافت؛ هرچند تغییرات جمعیتی پنجره های دیگری از سود جمعیتی (رشد بهره وری) را خواهد گشود که بهره برداری از آن نیازمند برنامه ریزی و سیاست گذاری اجتماعی- اقتصادی است.
جمعیت و سیاست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه جمعیت و سیاست در ایران معاصر است. این پژوهش ضمن اذعان به رابطه دیالکتیک جمعیت و سیاست، تلاش می کند نقش تغییرات حجمی و ساختاری جمعیت را بر سیاست مطالعه کند. روش اصلی این مطالعه روش اسنادی و کتابخانه ای است. طبق نتایج، جمعیت ایران هم به لحاظ تحولات حجمی و هم به لحاظ تحولات ساختاری توانسته در برهه های زمانی مختلف از مسیرهای نهادی بر تحولات سیاسی تأثیر بگذارد. رشد جمعیت به همراه توسعه ناموزون منطقه ای و بخشی (بین نهادی) قبل از انقلاب توانست نهایتاً به انقلاب اسلامی منجر شود. در زمان جنگ رشد حجم جمعیت در کنار ساختار بسیار جوان حاصل از رشد دهه های گذشته، توانست نیرویی قابل برای مقاومتی هشت ساله عرضه کند. پس از جنگ فشار حاصل از حجم بالای جمعیت بر نهادهای دولتی و غیردولتی، چرخشی کلان در عرصه سیاستگذاری در حوزه جمعیت به همراه داشت که همان کنترل جمعیت بود. سال ها بعد، یعنی زمان کنونی، ساختار همان جمعیت کنترل شده مجدداً به صورت نیروهایی دیگر بر شانه های نهاد سیاست سنگینی می کند و مدیریت آن مستلزم سیاستگذاری های علمی و واقع گرایانه است.
چالش های اجرای سیاست های تشویقی فرزندآوری: مطالعه ای کیفی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال کاهش سریع باروری در ایران، چرخش به سوی سیاست های مشوق فرزندآوری، در دهه 1390 مورد توجه قرار گرفت و در آبان ماه 1400 "قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت" ابلاغ گردید. اکنون، در گام های نخست اجرای این قانون، زمان مناسبی است که مطالعات جمعیتی نحوه ارزیابی مردم و مخاطبین را نسبت به چالش های اجرایی این قانون و نقاط قوت و ضعف آن واکاوی نمایند. پایش سیاست ها و برنامه های جمعیتی می تواند علاوه بر تشخیص چشم انداز موفقیت آن ها، درجهت تجدیدنظر و اصلاح برنامه ها و طراحی اقدامات مداخله ای دقیق تر و اثرگذارتر مفید واقع شود. مقاله حاضر، برمبنای رویکرد نظریه زمینه ای، داده هایی را از یک مطالعه میدانی در شهر اصفهان و مصاحبه عمیق با 30 زن و مرد مشارکت کننده گردآوری نمود. پس از کدگذاری باز، محوری و گزینشی، پانزده مقوله اصلی از داده ها استخراج و مقوله هسته " نارسایی مشوق ها در ایجاد انگیزه فرزندآوری " در میان افراد غیرمتمایل به فرزندآوری مشخص شد. تحلیل ها نشان می دهد که فرزندآوری به مثابه ی امر خصوصی، مشوق های ناکافی و بی ارزش، ابهام در سیاست گذاری از تصویب تا اجرا، سیاست های موقتی و مقطعی، منجر به بی اعتمادی نهادی و غیرنهادی شده است. این گونه عوامل، همسوسازی خواست افراد با سیاست ها را دشوار و پیچیده نموده است. موفقیت سیاست های حامی فرزندآوری در گرو اعتماد متقابل مردم و دولت است.
سلامت جنسی در چنبره های اجتماعی و فرهنگی: مطالعه ای کیفی در میان زنان متاهل شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت جنسی و باروری یکی از ابعاد مهم و اما کمتر مطالعه شده سلامت عمومی به ویژه در حیات زنان در کشورهای در حال توسعه است که در دوره های معاصر به عنوان حقی انسانی و اجتماعی شناخته می شود. تجارب مربوط به سلامت جنسی، شامل؛ باورها، نگرش ها و رفتارهایی است که در ذات خود آموختنی و اجتماعی اند. پژوهش حاضر تلاش کرده تا با به کارگیری روش کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای تفسیری، عوامل زمینه ساز سلامت جنسی زنان متاهل را مطالعه نماید. برای این منظور، با 26 زن متاهل 20 تا 50 ساله در شهر تبریز مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام گرفته است. داده ها، با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای؛ باز، محوری و انتخابی تحلیل شده اند. نتایج، ضمن معرفی سلامت جنسی به عنوان مسئله ای اجتماعی، نشان داد که زمینه های سلامت جنسی را ذیل مقوله هسته "چنبره" به معنی محدویت می توان فهمید. این چنبره ها شامل؛ آگاهی/اجتماعی شدن، کژکارکردی نهادی سلامت، نگرش جنسی جنسیتی، قشری گرایی در سلامت، فرهنگ سکوت، چنیره سنت/تقدیر، عدم حمایت اجتماعی، زیستی/روانشناختی و اقتصادی است. این چنبره هایِ محدویت در ابعاد مختلف ، می توانند موانعی جدی سر راه آگاهی و عملکرد مناسب زنان متاهل در زمینه سلامت جنسی ایجاد نمایند. نبود سلامت جنسی می تواند زمینه ای برای تهدید سلامت فردی، خانوادگی و اجتماعی قلمداد شود.
عوامل مؤثر بر تأخیر ازدواج در ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های أخیر و در پی تحولات ناشی از نوسازی، صنعتی شدن و تغییراتی که در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رخ داده، ازدواج جوانان به تأخیر افتاده است. آسیب های اجتماعی این تأخیر و تأثیر آن در کاهش باروری، آن را به یکی از مسائل مهم مورد توجه در سیاست گذاری های کلان کشور تبدیل کرده است. مطالعات متعددی عوامل مرتبط با تأخیر ازدواج را بررسی کرده اند. این مقاله با مرور نظام مند مطالعاتی که طی 10 سال گذشته در ایران و جهان (1390 تا 1400 شمسی و 2010 تا 2021 میلادی) به این موضوع پرداخته اند، نتایج این پژوهش ها را تبیین و دسته بندی می کند. با اعمال معیارهای ورود و خروج مطالعات، عوامل مرتبط با تأخیر ازدواج در 30 مطالعه بررسی و 10 دسته عوامل شامل عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، محل سکونت، نژاد، عوامل جمعیتی، سبک زندگی، عوامل روانی، پیشینه ی خانوادگی، مذهب و قومیت شناسایی شدند. فراوان ترین عوامل تعیین کننده تأخیر ازدواج، افزایش تحصیلات و عوامل اقتصادی است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند راهکارهایی مناسب را در اختیار خانواده ها، مسئولین و دولتمردان قرار دهد تا بتوانند با شناخت عوامل موثر تأثیرگذار برنامه ریزی های مقتضی را در جهت داشتن جامعه ای با سن مناسب ازدواج در جهت حفظ خانواده و افزایش باروری داشته باشند.
بی فرزندی در ایران: یافته ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده "بی فرزندی"به عنوان یکی از برجسته ترین ویژگی های جمعیت شناختی مرتبط با رفتار باروری و الگوهای فرزندآوری در خانواده نوین و جهان معاصر، موضوع تحقیق حاضر است.اگرچه بی فرزندی در دوران قدیم نیز مشهود بود، اما قرن بیست ویکم نه تنها شاهد رشد شتابان بی فرزندی است، بلکه پیش بینی های جمعیت شناسان نشان می دهد که در سال های آینده نسبت زوجینی که هرگز صاحب فرزند نمی شوند، روند تصاعدی طی خواهد کرد. در کشور ما به پدیده بی فرزندی معمولا در حاشیه تحقیقات باروری و کم فرزندی پرداخته شده است. تحقیق حاضر به طورخاص و مستقل بر بی فرزندی متمرکز شده، و به طور همزمان متاهلین"بدون فرزند" ومتاهلین "خواهان بی فرزندی"را نیز کانون توجه قرار داده است. نتایج این تحقیق نشان داد که الگوی بی فرزندی در جامعه ما هنوز چندان برجسته نیست و در سطح "افراد و خانواده ها" نه تنها تمایل و ترجیحی به آن وجود ندارد، بلکه حتی نسبت متاهلینی که درحال حاضر بدون فرزند هستند نیز اندک است. درعین حال، یافته های این تحقیق نشان دهنده دغدغه ها و چالش هایی همچون بالا بودن آستانه سنی بی فرزندی است که می تواند در آینده سبب افزایش احتمال ناباروری ناشی از بالابودن سن و نهایتا روند فزاینده بی فرزندی گردد.برهمین اساس، روندهای آتی بی فرزندی در ایران، تاحدود زیادی بستگی به این دارد که در سطح کلان "دولت و حکومت" تا چه حد سیاستگذاری های تاثیرگذار به منظور رفع دغدغه های خانواده ها و افراد جوان در زمینه همسرگزینی و فرزندآوری ازجمله در عرصه فرصت های شغلی و اقتصادی اتخاذ و اجرا خواهد شد.
مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تجربه مادران شاغل از مرخصی زایمان و ارتباط آن با تصمیمات باروری انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی است. افراد مورد مطالعه شامل 25 زن شاغل با تجربه مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع به لحاظ سن، تعداد فرزندان، سمت، قرارداد و بخش شغلی انتخاب و براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوه ی گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و روش تحلیل یافته ها، تحلیل مضمون به روش براون است. مقوله هسته «ارتباط نسبتاً متناقض مرخصی زایمان با باروری» است که برخواسته از دو مضمون اصلی «فرزندآوری به هنگام» و «ظرفیت افزایش محدود و مشروط باروری» است. براساس یافته ها اجرای مرخصی زایمان و افزایش مدت آن توانسته فرصتی برای فرزندآوری در زمان مناسب و جلوگیری از تاخیر طولانی فراهم کند، لیکن به دلیل زنجیره علی فرزندآوری و موانع نهادی متعدد، برای تحقق ایده آل ها و بالابردن تعداد فرزندان قصد شده کافی نیست. مرخصی زایمان به تنهایی و به صورت مجزا نمی تواند باعث افزایش تعداد فرزندان شود و لازم است ضمن تامین شرایط اقتصادی- اجتماعی مناسب برای فرزندآوری، مجموعه ای از برنامه ها و سیاست های حمایتی، بویژه در جهت دسترسی گسترده به خدمات عمومی مراقبت از کودک و انعطاف پذیری بازار کار اتخاذ گردد.
مقایسه ی تعارض زناشویی در زوجین نابارور، بارور شده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرزندآوری یکی از نیازهای بشری است. در مواردی زوجین توانایی فرزندآوری به صورت طبیعی را ندارند و نیازمند کمک های پزشکی هستند. گروهی با لقاح مصنوعی بارور و گروهی دیگر، از این موهبت الهی بی بهره می مانند که می تواند مسائل روانشناختی و خانوادگی خاصی را ایجاد کند. هدف از این پژوهش، مقایسه ی تعارض زناشویی در زوج های نابارور، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی بود. روش پژوهش، علی-مقایسه ای و جامعه ی آماری شامل کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بیمارستان ها و درمانگاه های باروری و ناباروری شهر تهران بودند که نمونه ای با حجم 50 زوج نابارور، 50 زوج بارورشده با لقاح مصنوعی و 50 زوج بارور طبیعی که در بازه ی زمانی اردیبهشت و خرداد 1401 به بیمارستان بانوان آرش تهران مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض زناشویی کانزاس استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین زوجین نابارور (اولیه و ثانویه)، بارورشده با لقاح مصنوعی و بارور طبیعی از نظر تعارض زناشویی تفاوت معنی داری وجود دارد؛ به این صورت که در زوجین نابارور اولیه و بارورشده با لقاح مصنوعی، تعارض زناشویی بالاتر از زوجین نابارور ثانویه و بارور طبیعی است. بر پایه این پژوهش، ناباروری و عدم توانایی در باروری طبیعی، روابط زناشویی را تحت تاثیر قرار می دهد و زوجین را مستعد اختلافات و تعارضات زناشویی می کند.
تفاوت های استانی تغییرات مولفه های بازارکار برحسب جنس در ایران طی سال های 1365 تا 1395: همبسته ها و الزام های سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه شناخت وضع گذشته و موجود نرخ های فعالیت اقتصادی، اشتغال و بیکاری برحسب جنس در استان های مختلف کشور طی 30 سال اخیر بود. پژوهش به روش تحلیل اکتشافی انجام و از داده های ثانویه استفاده شده است. منبع اصلی داده ها، سرشماری های کشور در فاصله زمانی 1395-1365 بوده است. نتایج نشان داد تفاوت نرخ بیکاری در استان های مختلف کشور، در این دوره سی ساله چشم گیر بوده است. به رغم فراز و نشیب نرخ ها در سال های مختلف، همواره شاهد نرخ های بالای بیکاری در بین زنان بوده ایم و عدم تعادل های منطقه ای و نیز شکاف و نابرابری جنسیتی در بازارکار کشور تعدیل نشده است. تحلیل رگرسیونی نشان داد که متغیر نرخ بیکاری اثر منفی (694/0-) و معنادار بر نرخ فعالیت اقتصادی در سال 1395 داشت. متغیر توسعه انسانی زمانی که وارد مدل شد، با ضریب 511/0+ تأثیر مستقیم و معناداری بر نرخ فعالیت اقتصادی نشان داد. مقدار واریانس تبیین شده توسط متغیرهای مستقل 40 درصد برآورد شد. اثر توسعه یافتگی استان ها بر نرخ اشتغال زنان نیز بررسی شد که از نظر آماری معنادار نشد. ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ویﮋﮔیﻫ ﺎی ﻣﻨﻄﻘﻪ ای و ﻣﺒﺎﺣﺚ آﻣﺎیﺶ ﺳﺮزﻣیﻦ در ﺗﺪویﻦ ﺳیﺎﺳﺖ ﻫﺎی اﺷﺘﻐﺎل زایی اﻫﻤیﺖ ویﮋه ای دارد. ملاحظه زمینه های اجتماعی، فرهنگی درکنار مؤلفه های اقتصادی در سطح استان های کشور به ویژه استان های کمتر توسعه یافته و مرزی ضروری است.
عوامل مؤثر بر سبک زندگی سلامت محور بازنشستگان (مورد مطالعه: بازنشستگان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنشستگی بخش اجتناب ناپذیر زندگی کاری بعضی از افراد شاغل به خصوص شاغلین در مراکز دولتی است که می تواند تغییراتی در الگوی زندگی روزمره آنها ایجاد کند و بر سلامت آنها اثر گذار باشد. این تاثیر گذاری بر همه افراد به یک اندازه نیست بلکه با توجه به مولفه های جمعیتی ، اجتماعی و فرهنگی متفاوت است. پژوهش حاضر سبک زندگی سلامت محور بازنشستگان هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران( هما) را با استفاده از روش پیمایش و حجم نمونه 321 نفر با روش نمونه گیری منظم طبقه بندی مورد بررسی قرار داده است . داده ها با پرسشنامه ساختار یافته جمع آوری شده است. در این پژوهش برخی از ابعاد زندگی سلامت محور شامل مصرف الکل و کشیدن سیگار، عادات غذایی، تغذیه مناسب و استفاده از توصیه های پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر های تاهل، سرمایه اجتماعی ، شرایط خانواده و رضایتمندی و نداشتن بیماری های روانی در دوران بازنشستگی رابطه معناداری با سبک زندگی سلامت محور دارد و 35 درصد از تغییرات آن را تبیین می کند.
از سبک زندگی میانسالی تا موفقیت در سالمندی: مطالعه نمونه ای از سالمندان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف شناخت سالمندی موفق و سبک زندگی گذشته ی سالمندان مورد مطالعه انجام شده تا زمینه ی کمک به بهبود کیفیت زندگی جمعیت سالمندان را فراهم نماید. داده های تحقیق بر اساس پیمایش کمی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شده است. 341 نفر از سالمندان 60 سال به بالا که در مناطق 22 گانه شهر تهران ساکن بودند، جمعیت نمونه را تشکیل می دهند. نتایج نشان داد، پاسخگویانی که در سنین میانسالی (40 تا 60 سالگی)، سبک زندگی بهتر و سالم تری داشتند، دوران سالمندی خود را در کل و به لحاظ فیزیکی، روان شناختی و اجتماعی با موفقیت بیشتری سپری می کنند. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون خطی، پاسخگویانی دوران سالمندی خود را در کل و از نظر اجتماعی با موفقیت بیشتری سپری می کنند که؛ در حال حاضر دارای همسر هستند، در سنین 40 تا 60 سالگی، بیشتر از سایرین به سلامت خود توجه داشته، دارای نگرش و جهت گیری های مثبت تری بودند و امکانات و منابع فرهنگی بیشتری در دسترس آن ها بوده است. خصوصیات گفته شده از حیث جنسیت بیشتر در بین گروه مردان سالمند یافت می شود تا گروه زنان سالمند. 29 درصد جمعیت نمونه تحقیق که رقمی بالا و تأمل برانگیز است، دارای سالمندی موفق کم و خیلی کم هستند. مسلماً برای کمک به بهبود وضعیت چنین افرادی، باید ابتدا این گونه از سالمندان شناسایی شده و در گام بعدی برای داشتن سالمندان موفق و افزایش کیفیت زندگی آن ها، از طریق تدوین و ارائه آموزش های لازم و اتخاذ سیاست ها و تدابیر مناسب، اقدامات مؤثر صورت گیرد.
تأثیر سواد سلامت بر رفتارهای سلامت محور در برابر ویروس کرونا در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کرونا موجب توجه تازه ای به رفتارهای سلامت محور شد. سواد سلامت را می توان یکی از مهم ترین شاخص های تأثیرگذار بر رفتارهای سلامت محور دانست. در مطالعه حاضر تلاش شد رابطه بین ابعاد سواد سلامت و رفتارهای سلامت محور در برابر ویروس کرونا مورد بررسی قرار گیرد. برای این هدف تعداد 385 نفر از جمعیت 18 تا 65 سال شهر شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای و با استفاده از پرسشنامه پیمایش شدند. یافته ها نشان داد که بالاترین نمره سواد سلامت پاسخگویان به بُعد فهم و درک اختصاص دارد. یافته ها همچنین نشان داد که رفتارهای سلامت محور در برابر ویروس کرونا در بین حدود 35 درصد از پاسخگویان در سطح بالایی قرار دارد. تحلیل رگرسیونی چند متغیری نشان داد که متغیرهای سن، جنس، وضعیت فعالیت، ابعاد فهم و درک و تصمیم گیری سواد سلامت تأثیر آماری معنی داری بر رفتارهای سلامت محور دارند. با افزایش سن رفتارهای سلامت محور افزایش می یابد. رفتارهای سلامت محور در بین زنان بیشتر از مردان است. با افزایش سواد سلامت افراد در دو بُعد فهم و درک و تصمیم گیری، رفتارهای سلامت محور نیز به طور معنی داری افزایش یافته است. توجه به ارتقاء سواد سلامت افراد جامعه در ابعاد مختلف آن می تواند در کنترل و پیشگیری از شیوع بیماری های واگیردار مؤثر واقع شود.