فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۶۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین مفاهیمِ برسازنده اندیشه سیاسی یونان باستان، مفهوم ِ قانون بوده است. یونانیان از دو اصطلاح حقوقی متفاوت برای مفهوم قانون استفاده می کرده اند. تا پیش از سقوط حکومت استبدادی پیسیستراتی در پایان سده ششم پ.م اصطلاحِ ثِسموس در معنای قانون نهاده به کار می رفته است؛ حال آنکه پس از اصلاحات کلیستنسی در آغاز سده پنجم پ.م و استقرار مردمسالاری در آتن، اصطلاح حقوقی دیگری در معنای قانونِ نهاده به کار می رفته است: نوموس. پژوهش های ما نشان می دهد این تغییر اصطلاح در ادبیاتِ حقوقی آتن، نشان از دگرگونی عمیق تری در اندیشه سیاسی یونانیان دارد- به باور ما زبان، آیینه دار اندیشه است و چنین تغییر ترمینولوژیکی در زبان، احتمالا، بازتاب تغییری اندیشگانی است. ازین روی، برآنیم از رهگذر بررسی فیلولوژیک دو واژه ثسموس و نوموس در ادبیات یونان باستان، از هومر تا ابتدای سده چهار پ.م، این تغییر در اندیشه سیاسی یونانیان را نشان دهیم. آنچه این جستار را از پژوهشی صرفاً فیلولوژیک فراتر می برد و آن را درآمدی بر فهمِ فلسفه سیاسی یونان باستان قرار می دهد، تلاش در بازتعریف واحدِ زیست ِسیاسی یونانیان، پولیس، بر اساس برداشت نوین از مفهوم قانون است.
بررسی تطبیقی عنصر ارتباطی قضیّه (از دیدگاه امام خمینی و علاّمه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که در عین اهمیّت کمتر بدان پرداخته شده است وجوه تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری و شیوة تطبیق آن بر مسائل گوناگون علوم است. مسأله ای که با وجود ظاهر ساده، بسیار دقیق و دارای پیچیدگی های فراوان است و گذشتن از گردنه های آن محتاج ممارست و استفاده از تجربیّات و راهنمایی های ره رفتگان این مسیر می باشد. بر این اساس در مقالة حاضر یکی از مباحث علمی (عنصر ارتباطی قضیّه)را که از دو جنبة حقیقی (فلسفی) و اعتباری (اصولی) برخوردار است، مورد بررسی قرار داده است و در این مسیر از بررسی تطبیقی آراء دو اندیشمند بزرگ عصرمان حضرت امام خمینی (ره) و علاّمه طباطبائی بهره می جوییم. به این صورت که محور سخن را مبنای تفکیک حقیقت از اعتبار که از اصول فکری اندیشه های این دو اندیشمند فرهیخته است، قرار داده ایم و بر اساس آن عنصر ارتباطی قضیّه را که از دو جنبة حقیقی (مرحلة محکیّه و واقع که همان وجود ربطی فلسفی است) و اعتباری (مرحلة ملفوظه و بیان واقع که همان معنای ربطی است) مورد تحقیق و کاوش قرار می دهیم.
دفاع از حقیقت (نقد و بازسازی الگوی حقیقت در عصر مدرن و تأثیر آن در فلسفه سیاسی از دیدگاه هوسرل و اشتراوس((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوسرل و اشتراوس دو فیلسوفی هستند که درصدد اصلاح تفکّر فلس فی و به تبع آن فلسفه سیاسی برآمده اند؛ امّا علی رغم اشتراک نظر در هدف و مبانی، چگونه و چرا هوسرل را در صف خط شکنان مبارزه با فلسفه متافیزیکی به اصطلاح سنّتی و اشتراوس را در نقطه مقابل او و رهبر فلسفه گرایی سنتی و محافظه کارانه به شمار می آورند؟ مطابق با روش اندیشه شناختی توماس اسپریگنز، هر چند این استاد و شاگرد آلمانی تبار، دارای دغدغه ای مشترک در باب افول تفکر حقیقت جوی فلسفی اند اما درک متفاوت آن ها از ریشه های این بحران و نیز تصوّر حالت کمال مطلوب، مختوم به فلسفه-های سیاسی متفاوت و بسا متضاد شده است. برخلاف هوسرل که نوعی اصالت انسان و تفاهم بین الاذهانی را بستر فکری و فرهنگی طرح خود؛ یعنی پدیدارشناسی قرار می دهد، اشتراوس از سرشت طبیعی امور سیاسی و محکوم بودن فلسفه سیاسی به قواعد خارج از کنترل انسان سخن می گوید. در نتیجه از پدیدارشناسی هوسرل گونه ای فلسفه سیاسی پسامتافیزیکی منتج می شود، که امور سیاسی را در بطن زندگی روزمره و تعاملات و تفاهمات اجتماعی و تاریخی می یابد؛ اما اشتراوس با تکیه بر فلسفه سیاسی کلاسیک، محتاطانه به دنبال پاسخ گویی به سوالات بنیادین و فراگیر سیاست، در ضمن کاوش مستمر و فروتنانه در برابر سرشت امور سیاسی است.
بررسی برهان علامه طباطبایی بر اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات نظریه اتحاد عاقل و معقول و پاسخ به ایرادات ابن سینا بر این مسئله، از جمله ابتکارات و نوآوری های فلسفی صدرالمتألهین به شمار می رود. علامه طباطبایی با وجود انتقاداتی که بر یکی از براهین صدرالمتألهین دارد، خود اتحاد عاقل و معقول را می پذیرد و برای اثبات آن روش جدیدی را به کار می گیرد. در این مقاله علاوه بر بررسی انتقادی برهان علامه طباطبایی، از وجوه افتراق دیدگاه علامه و صدرالمتألهین در این مسئله بحث خواهیم کرد.
بررسی و نقد دیدگاه محمدعابد الجابری دربارة تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جابری در ریشه یابی علل عقب ماندگی دنیای عرب، گفتمان های دینی و اجزای معرفتی آن ها را مورد بررسی و نقد قرار میدهد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی - اسلامی را در عصر تدوین جستوجو می کند. عصری که اندیشه های اسلامی با محوریت متن قرآنی در قالب دستگاه های گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی) شکل گرفتند. در نظر جابری نظامهای معرفتی درونزا که بر بال معقولات دینی نشسته اند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهل سنت است و دیگر نظامهای غیر معقول را تشیع با گرایش های گوناگون آن نمایندگی می کردند. از منظر جغرافیایی نیز با جداپنداری مغرب عربی از مشرق عربی، بنیادهای خرد ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی-اسلامی، و فلسفههای التقاطی و نظام های نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) می داند. راه برونرفت از انحطاط در نظر او جدایی از معرفتها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم تحت زعامت ابن رشد است. نقد اندیشه های فوق به همراه مواجهة او با گفتمان های موجود در جهان اسلام و همسان پنداری امور ناهمسان و تأکید بر روش اینهمانی در نشاندادن اتحاد میان تشیع با گرایش های غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام و بیروننهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونة گفتمان های اسلامی و چشم پوشی از واقعیت های علمی و معرفتی در جهان اسلام شاکلة این نوشتار است.
مفهوم «نیستی» در اندیشه هایدگر و فلسفه چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل بحث نیستی در فلسفه هایدگر به خصوص در آثار متأخر وی، و جایگاهی که وی برای نیستی در وصول به حقیقت هستی و آشکارگی قائل است، اهمیتی به سزا در تاریخ فلسفه غرب دارد. هایدگر این بحث را در فرازهای مختلف، از جمله در تبیین دازاین و اگزیستانس و در راهیابی به نسبت های انتولوژیک به صورتی ایجابی و نه سلبی مطرح می کند. وی دازاین را در سیر به سوی نیستی و در حالت ترس آگاهی(Angst) به تصویر می کشد. از طرف دیگر چنین می نماید که مفهوم نیستی در فلسفه های چینی از مفاهیم اصلی و کلیدی محسوب می شود. در تفکر چینی، درهم تنیدگی هستی (Yu) و نیستی(Wu) عامل مؤثری برای درک وحدت و همبستگی میان نیروها و پدیده ها، فعّالیت ها و انفعالات و معنا بخشی به کنش های میان هستنده ها تلقی می شود که با نگرشی هستی شناختی قابل تشخیص است. مسئله اصلی این جستار، ویژگی نیستی و کارکرد آن در تعامل «هستی»(Being) و «ناهستی»(Non Being) است. در این نوشتار برآنیم تا ضمن بررسی معناهای مختلف «نیستی» در دو فلسفه، به تحلیلی تطبیقی در مورد کارکرد این مفهوم در ارتباط میان «نیستی» و «هستی» بپردازیم. همچنین تلاش شده مفهوم غیر پوچ گرایانه و غیرسلبی «نیستی» در فلسفه چین به خصوص در آیین های دائویی(Daoism) و ذن بودیسم Zen Buddhism)) با معنای نیستی در اندیشه هایدگر مورد مقایسه قرار گیرد و ضمن بررسی مفاهیمی مانند «حقیقت و گشایش»، «راه» و «رهایی از تفکر»، تقرب به سوی هستی مورد کاوش قرار گیرد.
امکان معرفت و چیستی آن در معرفت شناسی فیلسوفان صدرایی و کارتزین ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
در میان مباحث معرفت شناسی معاصر، دو مسئله امکان معرفت و چیستی آن، از جمله مباحث مهم به شمار می آیند. فیلسوفان حکمت متعالیه و فیلسوفان دکارتی، هر دو به امکان معرفت حقیقی اذعان دارند. همچنین آنها معرفت حقیقی را تعریف، و آن را به اقسام متفاوتی تقسیم می کنند. شکاکیت، تقسیم علم به حصولی و حضوری، سخن از تصور و تصدیق و اقسام آن و استفاده ایشان از منطق و به ویژه بحث قیاس و مباحث پیرامون آن، به منزله روش رسیدن به معرفت، از دیگر مباحث مهم در مقایسه معرفت شناسی این دو گروه در باب مسئله امکان و چیستی معرفت است.
عرفان در ایران: جایگاه عرفان و تصوف و تعلیم و ترویج آن در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در طول تاریخ، همواره از مراکز معنویت و عرفان بوده است. پس از ورود اسلام به ایران، این سرزمین مهد رویش تصوف و عرفان اسلامی گردید. بسیاری از بزرگان صوفیه، هم چون حلاج و بایزید و خرقانی و غزالی و عطار و شمس تبریزی و مولوی، به این فرهنگ تعلق داشته اند. بیش از هزار سال است که زنجیره ی متصل عارفان و صوفیان در این سرزمین استمرار دارد و این میراث از نسلی به نسلی منتقل می شود. از پدیده های مهم دیگر در عرفان ایرانی، پیوند تشیع و تصوف است، که پیشینه ای کهن دارد. در بعد علمی و نظری، این پیوند در آثار اندیشمندان عرفانی بسیاری هم چون سید حیدر آملی و ابن ابی جمهور احسائی و ملاصدرای شیرازی نمودار شده است. امروزه تصوف و عرفان با شکل های مختلف در ایران ظهور دارد و طیف های گوناگونی را در بر دارد، چنان که تعلیم و تربیت عرفانی و شیوه های آن نیز به تبع تکثر مشرب ها و علایق یادشده متنوع است. اما به رغم این پیشینه و غنای عرفانی، هنوز پژوهش توصیفی و تحلیلی جامع درباره ی آن انجام نگرفته است. هدف این نوشتار ارائه ی تصویری جامع، گویا و تحلیلی، و در عین حال اجمالی، در حد یک مقاله از پدیده ی عرفان در ایران است. معرفی تنوع گرایش ها و فعالیت های عرفانی در ایران، هم عرفان پژوهان را از ابعاد و زوایای مختلف این پدیده آگاه می کند تا حوزه ی پژوهشی مورد علاقه ی خود را با آگاهی انتخاب کنند و هم می تواند برای شیفتگان سلوک این طریق، اگر نه چراغی، دست کم شمعی روشنگر باشد.
افراد بین جهانى یا افراد محدود به جهان نگاهى به نظریه همتاهاى لویس و پاسخ پلنتینگا به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از پرسش هاى ذیل مسئله جهان هاى ممکن آن است که آیا یک فرد در بیش از یک جهان وجود دارد؟ گروهى مانند دیوید لویس وجود فرد در بیش از یک جهان ممکن را انکار کرده و در مقابل گروه دیگرى مانند آلوین پلنتینگا به افراد بین جهانى قایل شده اند. در این مقاله ابتدا رویکرد لویس مبنى بر انکار فرد بین جهانى طرح و نظریه همتا به مثابه نظریه بدیل تشریح مى شود. بر اساس نظریه همتا گرچه هر فرد تنها در یک جهان ممکن وجود دارد، در سایر جهان هاى ممکن داراى همتاست. در مقابل بر اساس نظریه پلنتینگا هر فرد مى تواند در بیش از یک جهان ممکن وجود داشته باشد؛ بنابراین سخن پلنتینگا مستلزم آن است که یک فرد باید داراى صفاتى ذاتى باشد تا منجر به تمایز او در هر جهان شود. در بخش آخر مقاله نشان داده مى شود که مسئله ذات فردى قابل بازگشت به مسئله تشخص در نزد فیلسوفان مسلمان است و از آنجاکه در تحلیل نهایى تشخص جز به وجود نیست، انگاره ذات فردى که مبتنى بر تخصیص کلى به کلى است پذیرفتنى نخواهد بود.
بررسی نقد هیدگر به بنیاد وجودشناختی الهیاتی متافیزیک در فلسفة هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
این مقاله در پی شرح و بررسی درس گفتار هیدگر تحت عنوان این همانی و تفاوت دربارة فلسفة هگل است. در این بررسی کوشیده شده است تا درک و فهم هیدگر دربارة مؤلفه های اصلی تفکر هگل در باب «مسئلة این همانی و تفاوت»، اصل این همانی، و تقوم وجودشناختی الهیاتی متافیزیک نزد هگل، و نسبت بین متافیزیک دورة جدید و نیست انگاری حاصل از آن بیان شود. از نظر هیدگر، متافیزیک هگل، انتو تئو لوژیک یا به عبارتی وجودشناختی الهیاتی است و اصل این همانی در تفکر او مطلقاً به صورت روح ظاهر می شود و نیست انگاری دورة جدید نیز حاصل این نحوة نگرش او در باب متافیزیک است؛ اما هیدگر خود درصدد است که مسئلة این همانی و تفاوت را با تفکر موسوم به حدوث حل و فصل کند. در پایان نتیجه گرفته می شود که الگوی هیدگر در باب این همانی و تفاوت نیز نمی تواند تمامی تعارضات مربوطه را کاملاً برطرف کند. البته تفکر او در باب ظهور «تام و خالص وجود» نویدبخش ظهور افقی است که حق یا هستی به وجه لابشرط خود تجلی می کند که یگانه راه نجات ما از فروبستگی ساحت قدس است
مراحل پنج گانة شکل گیری فلسفة علم در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های اصلی فلسفة علم، به مثابة یکی از شاخه های فلسفه، از 1890 در پی تلاش برخی دانشمندان علوم تجربی برای تأسیس مبانی جدید غیر متافیزیکی برای علوم تجربی استقرایی، آغاز شد. نکتة قابل توجه این است که ماهیت اصلی فلسفة علم، در پنج مرحله شکل گرفته است. هدف اصلی این مقاله این است که با توصیف مراحل پنج گانة مذکور، نحوة شکل گیری و تکمیل ماهیت اصلی فلسفة علم را به تصویر بکشد و نتایجی را از آن به دست آورد. این مراحل عبارت اند از: 1. مرحلة بالندگی (1890-1918) که در آن فیزیک نیوتن به وسیلة فیلسوفانی هم چون ماخ، پوانکاره، و دوئم چنان بازسازی می شود که امکان مداخلة هرگونه نگاه متافیزیکی در آن را منتفی می کند؛ 2. مرحلة بسط (1918-1935) که در آن پوزیتیویست های منطقی با تکیه بر سه اصل اساسی خودشان زمینه را برای بازسازی منطقی علم مهیا می کنند؛ 3. مرحلة کلاسیک (1935-1970) که در آن کار بازسازی منطقی علم، از طریق تجدید نظر پوپر و برخی پوزیتیویست های منطقی در سه اصل اساسی مرحلة قبلی، تثبیت و تکمیل می شود؛ 4. مرحلة تاریخ گرایی (1960-1985) که در آن، تحت تأثیر آرای فایرابند و کوهن، به جای «منطق علم»، «بعد تاریخی علم» مورد توجه قرار می گیرد؛ 5. مرحلة مدل سازی (1970-2000) که در آن، با افزایش تمایلات سمانتیکی و پراگماتیکی در علم، عبارت «مدل»، جانشین عبارت «نظریه» می شود.
بررسی مسئله حدوث یا قدم نفس از نگاه ملاصدرا و افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
از رئالیسم انتقادی تا علم دینی بررسی و نقد آرای عماد افروغ در باب علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خود مقدمتاً رویکرد رئالیسم انتقادی را رویکرد هماهنگ تری می یابد و متعاقباً می کوشد با ترکیب حکمت صدرایی با رئالیسم انتقادی و اتخاذ رویکرد معرفت طولی و هماهنگ و افزودن منابع معرفت وحی و شهود به منابع رئالیسم انتقادی، راهی به سوی علم دینی بیابد. کاری که خود وی هم اقرار دارد که هم چنان پروژه ای ناتمام است.
وی با تأیید رویکرد جامعه شناختی درون گرایانه و پذیرش تأثیر جامعه در محتوای علم، در عین اصرار بر واقع گرایی، می کوشد تا مسیر توجیه علم دینی را هموارتر سازد.
بررسی مهارت های تفکر انتقادی در رمان های برگزیدة نوجوان فارسی دهة 80 براساس فهرست پیتر فاسیونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مهارت های تفکر انتقادی در رمان های نوجوان تألیفی - گروه سنی د و ه - در دهة 80 شمسی پرداخته است. نمونه های این پژوهش در قالب دوازده رمان نوجوانان، به صورت هدفمند و طبق نظر 26 نفر از متخصصان ادبیات کودک انتخاب شده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی قیاسی است. تحلیل رمان ها بر اساس مهارت های تفکر انتقادی فاسیونه است که شامل شش مهارت تفسیر، تحلیل، ارزشیابی، استنباط، توضیح و خودتنظیمی است. در این پژوهش کنش ها، عملکردها و گفت وگوهای شخصیت های داستان بر اساس شش مهارت تفکر انتقادی فاسیونه سنجیده شده است. شخصیت های رمان پارسیان و من: کاخ اژدها (1) بیش از بقیة رمان ها مهارت های تفکر انتقادی را به کار برده اند. در همة رمان های مورد بررسی مهارت تفسیر بیش از بقیة مهارت ها به کار گرفته شده است و پس از آن مهارت تحلیل و توضیح، و سپس مهارت خودتنظیمی و استنباط به میزان برابر در رتبة چهارم، و مهارت ارزشیابی با کمترین میزان در رتبة آخر قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که داستان های معمولی در صورتی که دارای کیفیت ادبی مناسبی باشند، می توانند به عنوان وسیله ای آموزشی مورد استفاده قرار گیرند.
خوانش فلسفی گزیده متون داستانی کلاسیک فارسی متناسب با اهداف برنامه فلسفه برای کودکان (گلستان سعدی، بوستان سعدی، مثنوی معنوی، کلیله و دمنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به خوانش و بررسی چهار اثر برگزیده تعلیمی از متون داستانی کلاسیک فارسی، یعنی کلیله و دمنه، مثنوی معنوی، گلستان و بوستان، در جهت همخوانی آن ها با ویژگی ها و اهداف داستاهای فکری در برنامه فلسفه برای کودکان پرداخته شده است. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوایی و قیاسی استفاده شده و با ذکر مقدمه ای در باب غنای داستانی گنجینه ادبیات فارسی و بررسی ویژگی های اساسی داستان های فلسفی، طبق اصول مطرح شده توسط سردمدارن این جریان، متیو لیپمن و فیلیپ کم و آن مارگارت شارپ، چهار معیار اصلی برای داستان های فلسفی تدوین شد که عبارت اند از 1. محتوای فلسفی، 2. مهارت های فکری، 3. کندوکاوپذیری، 4. شیوه پایان بندی. براساس این چهار معیار اساسی، حدود 98 داستان متناسب با اهداف برنامه فلسفه برای کودکان گزینش شد. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که در متون داستانی مذکور داستان هایی متناسب با اهداف داستان های فلسفی یافت می شوند که حداقل یک مفهوم فلسفی را دربر داشته باشند و به لحاظ سایر ویژگی ها (مهارت های فکری و کندوکاو پذیری و شیوه پایان بندی) برحسب شاخص های مدون در متن، در حد متوسط، با اهداف داستان های فلسفی تناسب داشته باشند.
ارزیابی انتقاد شوپنهاور از تحلیل علیت کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر خردگریزی پس از ایده آلیسم (نیمه دوم قرن 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
شوپنهاور در کتاب ریشه چهار وجهی اصل جهت کافی، تفسیر کانت از اصل علیت را مطابق با بیانی که در بخش اصول فاهمه محض و در آنالوژی دوم آمده مورد انتقاد قرار داده است، این انتقادات در سه محور اصلی مطرح شده است. این نوشتار با بررسی انتقادات مذکور می کوشد تا از تبیین کانتی دفاع کند و نشان دهد که شوپنهاور به دریافت درستی از استدلالات کانت نرسیده است. اگر چه در این نوشتار موقعیت کانت در برابر نقدهای شوپنهاور تقویت شده است ولی نگارنده در صدد بیان این نکته است که دیدگاه کانت علیت را از معنای اصیل آن جدا می کند و معنای دیگری به آن می بخشد که با مقصودی که فلاسفه از طرح بحث علیت داشته اند سازگار نیست و از این رو نقدی از افقی دیگر به بیان کانت وارد است.
رویکردی تطبیقی به تکامل نفس صدرایی و تعالی وجودی یاسپرس در پرتو حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه