وحید سهرابی فر

وحید سهرابی فر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

واکاوی انتقادی دیدگاه توماس نیگل در باب پوچی زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: معنای زندگی پوچی توماس نیگل عقلانیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۱۰۳
یکی از مهمترین چالش ها در بحث معنای زندگی، مسئله پوچی است. آیا زندگی بشر دارای بنیانی ارزشمند و هدفمند است یا چنین ویژگی ای در زندگی دست نیافتنی است؟ توماس نیگل یکی از متفکرانی است که با پاسخ منفی به این سوال از پوچ انگاری دفاع کرده است. در این مقاله ابتدا به دو استدلال نیگل پرداخته شده است: استدلال نخست با تکیه بر فاصله پرناشدنی جهان موجود و جهان مطلوب از پوچی دفاع می کند. استدلال دوم که نوآوری نیگل نیز محسوب می شود، زندگی را فاقد عقلانیت شمرده و در نتیجه، زندگی را بی معنا می داند. به باور وی، عقلانیت بشر تنها از نظرگاهی بشری قابل دفاع است و انسان به مدد قدرت فراروی از خویشتن، در اعتبار عقلانیت خویش تردید می کند و ازین رو، ارزش های برخاسته از آن را نیز بی اعتبار می سازد. در ادامه مقاله به نقد دیدگاه نیگل می پردازد و اموری مانند «اعتبار عقلانیت بشر»، نقش «جدیت در معنای زندگی»، اعتبار«داوری شهود انسان ها درباره معنای زندگی» و نیز بازاندیشی در «فراروی انسان» را مطرح می کند. در نهایت، از نگاه نگارنده دلایل نیگل برای دفاع از پوچ انگاری کافی نیست و  نمی توان بر اساس آنها دست از معناداری زندگی شست.
۲.

نقد خردگریز بودن "خدا" در نظریه «عقلانیت و معنویت» از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت خدا عقلانیت و معنویت نهج البلاغه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
نظریه «عقلانیت و معنویت» با تقسیم امور به خردپذیر، خردستیز و خردگریز، وجود خدا را خردگریز دانسته است. در این بین با توجه به اینکه در نهج البلاغه گزاره های متعدد توحیدی وجود داشت سعی شد در برابر این سؤال که چه نقدی بر خردگریز بودن خدا از منظر نهج البلاغه وجود دارد؟ پاسخ آن با استفاده از روش تحلیلی استنباطی با تأمل در گزاره های نهج البلاغه بررسی شود. نتایجی که از تحلیل به دست آمد این است که از نگاه نهج البلاغه وجود خداوند بدون شناختِ ذات او برای عقل قابل اثبات است و خردگریز بودن آن در نظریه به نظر می رسد نشأت یافته از عدم تفکیک شناخت اجمالی و تفصیلی باشد؛ زیرا عدم توجه به این مهم باعث شده است ملکیان آنچه را که نقطه قوت خداشناسی می باشد مبنی بر فراتر بودن ذات خدا از درک عقل، آن را محل ضعف خداشناسی بپندارد.
۳.

ارزیابی مبانی هرمنوتیکی آیت الله جوادی آملی و اسما بارلاس در تفسیر «واضربوهن»(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مبانی هرمنوتیکی فهم مؤلف محوری واضربوهن جواز ضرب جوادی آملی بارلاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۶۱
بررسی سیر تاریخ تفسیر در زمینه زنان، مبین تغییراتی در عرصه فهم و تفسیر قرآن است. یک جنبه از تغییرات، توجه به فهم و شرایط وجودی حصول آن تحت عنوان مبانی هرمنوتیکی است. همچنان که تفاسیر، متأثر از تحولات فرهنگی-اجتماعی در زمینه موضوع نیز تغییر پیدا کردند. از مهم ترین این تحولات، نگرش های فمینیستی است. برخی همچون اسما بارلاس به دنبال پاسخ به مطالبات فمینیستی با استفاده از خوانش متفاوت از قرآن برآمده اند؛ خوانشی که اصل برابری و نفی مردسالاری را آموزه حقیقی قرآن می داند. در مقابل، بعضی مانند آیت الله جوادی آملی با تمرکز بر مسئله زنان در تفسیر قرآن، در پیِ ارائه پاسخ های جدید، متناسب با تحولات عصری هستند؛ نه برآورده سازی مطالبات فمینیستی. بررسی تطبیقی این دو نگرش، با هدف ارزیابی میزان تاثیرگذاری مبانی هرمنوتیکی مفسرین بر فهم آنان از آیات، ضرورت این تحقیق را نشان می دهد. از آنجا که جواز ضرب زنان در آیه 34سوره نساء از چالشی ترین موضوعات در زمینه زنان است، مبانی هرمنوتیکی دیدگاه آیت الله جوادی آملی و بارلاس در تفسیر«واضربوهن»، با روش توصیفی–تطبیقی، مورد ارزیابی قرار می گیرد. ناظر به مؤلف محوری و وضع الفاظ برای روح معانی نزد علامه جوادی آملی، ممکن است آیه مناسب با ساختار نظام زندگی قبیلگی باشد نه ساختار زندگی مدنی، در نتیجه می توان مفهومی از ضرب را متناسب با هدف آیه و فرهنگ هر عصر بر فعلی مانند زدن حمل کرد. درحالی که بارلاس با اعتقاد بر تعدد معنایی قرآن و استفاده از رویکردهای جدید، به برخی از مبانی هرمنوتیکی خود مانند مؤلف محوری پایبند نمی ماند و این امر به تحمیل آرای او بر قرآن می انجامد.
۴.

امکان سنجی معرفت شناسی فمینیستی در نظام معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۹۶
جریان فمینیسم در غرب به دنبال ایجاد برابری و رفع ستم از زنان در نظام حقوقی و سیاسی به وجود آمد اما با مرور زمان، دغدغه این جریان به حوزه معرفت شناختی نیز امتداد یافت. به اعتقاد معرفت شناسی فمینیستی علوم بشری تحت سلطه مردان و متناسب با منافع آن ها ایجادشده است بنابراین با شالوده شکنی معرفت شناسی متداول غرب، تجربیات سرشتی و اجتماعی انسان ها در معرفت اهمیت می یابد و این تجربیات در قالب تأثیر جنس و جنسیت تفاوت های معرفتی زنان و مردان را رقم می زند. به علت پویایی و اهتمام فلسفه اسلامی به مسائل روز، معرفت شناسی فمینیستی نمی تواند نزد فیلسوف مسلمان مغفول واقع شود به خصوص متفکری چون آیت الله جوادی آملی که ضمن جامعیت در علوم مختلف به مسائل روز نیز توجه دارد. هدف از نگارش این مقاله، بررسی امکان تحقق معرفت شناسی فمینیستی در نظام معرفت شناسی علامه جوادی آملی است که به این منظور کلیه اسناد و آثار ایشان در حوزه معرفت شناسی وزنان، با روش تحلیل مطالعات اسنادی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد با پذیرش جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن ارکان معرفت؛ حرکت جوهری و تمایز بین ادراکات در معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی و باور به تفکیک بین جنس و جنسیت در مطالعات زنان از سوی ایشان، می توان از تأثیرگذاری جنس و جنسیت بر علوم اعتباری و کارکردگرایانه سخن گفت بدون آنکه چنین تأثیری منجر به نسبیت معرفتی شود. بر همین اساس کلیت ادعای معرفت شناسی فمینیستی در معرفت شناسی آیت الله جوادی آملی قابل تحقق بیان می گردد.
۵.

تنقیح مبانی انسان شناختی آموزه کمال در عرفان نظری(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۹۱
غایت آفرینش از منظر عرفان نظری به کمال رسیدن تک تک موجودات هستی است و شایسته ترین طریق برای تحقق آن را طریق انسان کامل دانسته اند. در تبیین این نگاه، پژوهش پیشِ رو به شیوه توصیفی تحلیلی به تنقیح مبانی انسان شناختی ناظر به مسئله «کمال انسان» در عرفان نظری پرداخته و به این نتیجه رسیده است که رویکرد این ساحت براساس این مبانی ویژه، ازجمله دوساحتی بودن وجود انسان، «قلب» حقیقت انسانی و مقام «خداگونگی» انسان، رویکردی خدامحورانه است. ویژگی خاص انسان در عرفان نظری برخورداری از قوه «خداگونگی» است. انسان خداگونه، انسان کامل خداخواهِ خداآگاه و باریافته به مقام قرب إلی الله است. در ادبیات عرفان نظری، تقرب به حق «ولایت» نام دارد و مراد از آن محو انانیت و تعیّن عبد و رسیدن به مقام فنای فی الله است که ملاک و میزان کمال انسانی است. منهج تربیتی عرفان نظری تربیت انسان به انسان است که بر مبنای آن نفوس مستکفی با استعانت از نفوس مکتفی با سیر و سلوک قلبی در مسیر قرب الی الله اعتلا می یابند و به میزان کسب کمالات اسمایی و بقا به صفات الهی در کردار و گفتار خویش، پیوندی راسخ میان حیات طیبه و حیات معقول ایجاد کرده، صراط مستقیم عبودیت را پیموده، خداگونه می شوند. نیل به «خداگونگی» که خود مفهومی تشکیکی و منشأ اثرات عینی است، غایت آفرینش انسان و کمال وجود اوست.
۶.

الگوی سرمایه اجتماعی در کنشگری امام موسی صدر(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی امام صدر همگرایی کنشگری الگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۲۱۹
امام موسی صدر شخصیت کاریزماتیکی است که منش ها و عادت واره های وی در میدان لبنان شکل گرفت. کنشگری صدر با توجه به دیدگاه انسان محوری و شمول گرایی وی که هدفش ارتقای انسانیت است، توانسته هویت انسانی را در کنش های اجتماعی و سیاسی او آشکار سازد؛ کنش هایی که موجب تحکیم روابط و پیوند همه انسان ها و ایجاد اعتماد در همه سطوح می گردد. بر این اساس است که سرمایه اجتماعی شکل می گیرد و در فرایند عمودی با ارتقا از مراحل درون گروهی، بین گروهی و برون گروهی به مرحله فراگروهی می رسد؛ مرحله ای که همگرایی بین همه افراد، گروه ها و طوایف در لبنان و همه انسان ها در سراسر جهان بر اساس نگاه کرامتِ ذاتی انسان ها را موجب می گردد. این نوع کنشگری است که از امام صدر مرجع اجتماعی می سازد و او را به الگویی مثبت در لبنان، جهان اسلام و جوامع بشری در جهت تألیف قلوب انسان ها و رفع مشکلات و بحران ها و رسیدن به تفاهم و تعامل و صلح جهانی تبدیل می کند. روش پژوهش، از نوع بنیادی و به صورت تبیینی بوده و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای است. ابزار گردآوری داده ها اسناد، کتب چاپی، منابع فارسی و غیر فارسی، آثار ترجمه، اینترنت، نرم افزار و آرشیو می باشد.
۷.

معنویت دینی و معنای زندگی: نگاهی به چالش پوچی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنای زندگی پوچی معنویت دینی روایت عقلانیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۳۲۶
معنویت دینی در جهان جدید با چالش های مختلفی مواجه است. یکی از این چالش ها مسئله معناداری یا پوچی زندگی است. در حالی که در جهان سنتی کمتر متفکری پیدا می شد که زندگی را تهی و پوچ بداند، امروزه شاهد نگاه های پوچ گرایانه مختلف به زندگی هستیم. این نگاه ها در تقابل با نگاه معنوی به زندگی هستند. در مقاله حاضر به چالشی می پردازیم که نگاه پوچ گرایانه به زندگی برای معنویت دینی و نگاه معنوی به زندگی ایجاد می کند. ابتدا رویکردهای مختلف به معنای زندگی -طبیعت گرایی، فراطبیعت گرایی، ناطبیعت گرایی و پوچی- را مرور می کنیم. سپس سه خوانش گوناگون از پوچی را مورد بررسی قرار می دهیم. این خوانش ها بر اساس فقدان هدف، فقدان ارزش و آرزوهای دست نیافتنی صورت بندی شده است. راهکارهای مختلفی برای مقابله با پوچی ارائه می شود، از قبیل طغیان، ترک خواستن، بازسازی ارزش ها و مواجهه طنازانه با هستی. پیشنهاد مقاله حاضر در چند محور مطرح می شود: نخست آن که معنای زندگی را باید از جنس «روایت زندگی» بدانیم، و چنین رویکردی به معنای زندگی با رویکردهای صرفاً استدلالی به معنای زندگی تفاوت دارد. دوم این که داوری میان روایت های مختلف بر اساس عقلانیت نظری و عقلانیت عملی امکان پذیر است. سوم این که معنویت دینی با افزودن عناصری به نظام باورهای ما می تواند روایت ما از زندگی را معنادار سازد و ما را از چالش پوچی رها کند.
۸.

تحلیل مقایسه ای- انتقادیِ جایگاه «وساطت روحی»در زیست معنوی مدرن و شهود در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنویت گرایی جدید باطن گرایی غربی عصر جدید وساطت روحی کشف و شهود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۷
«معنویت گرایی مدرن» پس از پایان جنگ جهانی به مدد انسان مدرن خسته از علم گرائی ماتریالیستی آمد تا با تغییر «زیست معنوی» به او آرامش و امید در زندگی مادی اعطا کند و دست کوتاه شده و ناتوان او را به دامن عالم فوق طبیعیات گره زند. در این میان، جنبش «عصر جدید» از شاخه های معنویت گرائی، با ارائه سازوکار «وساطت روحی» و بهره گیری از پیشینه تاریخی پیشامسیحی اروپا و آمریکای شمالی، مدعی داشتن طریقت باطنی و ارتباط با عالم ماوراء و تبیین آن گردید. مقاله عهده دار تبیین نسبت «شهود عرفانی و وساطت روحی ( (Channelingاست. در واقع پرسش اصلی این است که آیا وساطت روحی همان شهود عرفانی است؟ این انگاره که «وساطت روحی بدیل و جایگزین شهود عارفان در دنیای مدرن است» با مبانی عرفان اسلامی سازگار است؟ پس از تعریف، بیان پیشینه و انواع وساطت روحی به مقایسه و تحلیل انتقادی آن از منظر شهود عرفان اسلامی پرداخته ا یم. به دلیل تمایز در غایت شناسی، سنجه شناسی و جنبه های معرفت شناسانه و هستی شناسانه، انگاره این همانی وساطت روحی با شهود، صحیح ارزیابی نمی شود .
۹.

تحلیل مقایسه ای انتقادی «خودالوهیتی» در معنویت نوین و «وحی دل» در عرفان اسلامی با تکیه بر اندیشه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی معنویت گرایی جدید عرفان خودالوهیتی وحی دل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۹ تعداد دانلود : ۴۸۶
در این نوشتار به تحلیل و مقایسه انتقادی یکی از مؤلفه های معنویت گرایی جدید «خودالوهیتی» با تعالیم عرفان اسلامی «وحی دل» با تاکید بر اندیشه مولوی پرداخته شده است. در دوران پست مدرن معنویت گرایی به عنوان گفتمان رقیب ادیان سنتی، از مؤلفه ها و عناصر گوناگون برخوردار است. «گردش به درون» یکی از مؤلفه های محوری معنویت گرایی جدید است که پیامد آن خودالوهیتی انسان مدرن است. معنویت گرایی بر این باور است که انسان با تغییر زیست معنوی و چرخش از عالم بیرون و تمرکز بر درون خود، می تواند تمام حقیقت را دریافت کند بدون اینکه به عالم بیرون از انسان اصالت دهد. ظاهراً این انگاره با برخی از آموزه های عرفان اسلامی، به ویژه برخی تعالیم مولوی مشترک به نظر می رسد؛ بر اساس آموزه وحی دل، انسان با زنگارزدایی می تواند به دریافت حقیقت در درون خود نائل آید. با عنایت به انتشار گسترده آثار این شاعر و عارف مسلمان در غرب و گرایش معنویت گرایان جدید به تعالیم وی، به مقایسه و تحلیل این موضوع خاص از منظر مولوی و معنویت گرایی پرداخته و چنین نتیجه گیری شده است که اصل موضوع (تأکید بر دریافت های معنوی در ساحت درونی بشر) مشترک است اما پیامدها و دلالت های الهیاتی عرفانی آن با جهان بینی عرفانی مولوی ناسازگار است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان