فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۶۱ تا ۵٬۱۸۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
پیشگفتار
حوزه های تخصصی:
آل احمد، دین و بازسازی دینی
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۳
حوزه های تخصصی:
مدخلی بر نظریه دینی مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به دین وعلت پیدایی و ذات آن همواره مورد توجه فیلسوفان و متکلمان و دیگر دانشمندان بوده و نظریه های گوناگونی را به میان آورده است از جمله کسانی که نظراتی مهم در این مورد دارد مطهری است تلقی و تعریف او از دین و منشا آن و اهمیت دین در زندگی آدمی جایگاه خاصی در آثار وی دارد او نظرات ارائه شده درباره منشا دین را گزارش و نقد و بررسی می کند و علت پیدایش آن را نه جامعه و ضعف روان بلکه وحی و خدا می داند او برای دین نقش و کارکرد مثبت قائل شده و علت دینداری را فطرت وعقل انسان می داند.
تکامل گرایی الحادی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نتایج غیر رئالیستی عدم تعیین نظریه با شواهد تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عدم تعیین نظریه با شواهد تجربی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. به طوری که، استفاده از این برهان برای تشکیک در صدق نظریه ها کفایت نمی کند و فرض های ضمنی و غیر بدیهی دیگری برای این نتیجه گیری مورد نیاز است که الزام آور نبوده و قابل مناقشه است.
نقد و بررسی قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الهیات فمینیستی، شاخه ای از الهیات مسیحی است که در واکنش به برخورد تبعیض آمیز الهیات سنتی مسیحی، نسبت به زنان شکل گرفته و با ارائه قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی، تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر بیان تاریخچه، عوامل شکل گیری و ویژگی های الهیات فمینیستی، به تبیین آموزه های اصلی مسیحیت بر اساس این مکتب الهیاتی می پردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که الهیات فمینیستی، به علت تأثیرپذیری شدید از جنبش فمینیستی و اقتضائات عصر جدید، به مسیری سوق یافت که هیچ گاه پیشگامان الهیات فمینیستی، تصوری از آن نداشته و شاید هم راضی به آن نبوده اند.
ویتگنشتاین و حکمت
نظریات محتوا؛ معناشناسی غائی و معناشناسی عصبی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقدمه ای بر نظام دینی وداها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در وداها و مهمتر از همه « ریگ ودا » با صورت اولیه هندوئیزم روبرو می شویم. نظام دینی موجود در وداها از زمان شکل گیری تا ادوار بعدی هندوئیزم یعنی عصر « براهمنه ها» و « اوپانیشادها» ، نشان از تحول فکر دینی سرایندگان وداها دارد. اینکه صورت اصلی دین در وداها چگونه است، دیدگاه هند شناسان و دین پژوهان متفاوت است. برخی یکتاپرستی محض را صورت اصلی و قطعی وداها می دانند، گروهی « هنوئیزم» را صورت واقعی و تمام وداها تلقی می کنند و برخی دیگر چندگانه پرستی را تنها صورت فکر دینی ودایی بشمار می آورند. مقاله حاضر مدعی است که وداها صورت واحدی از فکر دینی را ارائه نمی کنند ، بلکه این کتب از زمان شکل گیری تا ورود به عصر براهمنه ها تحولات زیادب پذیرفته و بواسطه این تحولات هر سه صورت دینی یاد شده و نیز صورت ضعیفی از تفکر وحدت وجودی را نشان می دهد. ضمناً در این نوشته اشاره ای به معاد شناسی ، اهریمن شناسی و اساطیر آفرینشی وداها هم شده است.
از بهر خدا مخوان
منبع:
کیان ۱۳۷۸ شماره ۵۰
حوزه های تخصصی:
روش تفکر سیاسى بر اساس فیلسوفان مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشایى با طبقه بندى علوم به دانشهاى حِکَمى و غیرحِکَمى، بخشى از دانش سیاسى را در زمره دانشهاى حِکَمى تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار مىگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهاى غیرحِکَمى جاى دادند. هر چند هر دو دسته دانشهاى فوق براى «رئیس اول» و «رؤساى افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولى «رؤساى سنت» حقایق سیاسى را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسى به دست مىآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسى در مدینههاى رئیس اول و رؤساى افاضل با آنچه در مدینههاى سنت جارى بود تفاوت مىیافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقى مىشدند.
فیلسوفان مشایى با تأسیس اصل «سعادت» زندگى سیاسى را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل مىکردند. طبقه بندى جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندىهاى درونى هر یک از آنها بر همین اساس انجام مىگرفت. «اصالت سعادت» براى آنها زوج مفهومى «سعادت حقیقى» و «سعادت پندارى» را فراهم مىآورد. این اصل همچنین در کاربردى تجویزى، آرمانشهر حیات سیاسى را ترسیم مىکرد.
تحلیل تمایز معرفت گزاره ای و معرفت مهارتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزه های تخصصی:
گیلبرت رایل میان معرفت گزاره ای (Knowing that) و معرفت مهارتی (Knowing How) تمایز قائل شده است. او بر خلاف سنت فلسفی موجود نه تنها عقیده ای به برتری معرفت گزاره ای نسبت به معرفت مهارتی ندارد، بلکه معتقد است معرفت مهارتی دارای تقدم و اولویت است. عقیده به برتری و تقدم هر کدام از این دو شکل از معرفت نسبت به دیگری، دو طیف خردگرایی و ضدخردگرایی رادیکال را شکل بخشیده است. هدف این مقاله تحلیل و نقد نگرش های خردگرایی رادیکال و ضدخردگرایی ملایم و رادیکال و ارائه الگوی جدیدی با عنوان خردگرایی ملایم است. روش به کار گرفته شده در این مقاله رویکرد تحلیل زبان عادی رایل است؛ لذا برای ایضاح مطلب به توصیف مفاهیم خردگرایی و ضدخردگرایی در نسبت میان معرفت گزاره ای و معرفت مهارتی از یک سو و معرفت مهارتی و توانایی از سوی دیگر پرداخته شده است. در الگوی خردگرایی ملایم، معرفت گزاره ای مستقل از معرفت مهارتی بوده، معرفت مهارتی لزوماً مستلزم توانایی نیست. این طرح جدید نشان دهنده آن است که می توان در عین باور به تمایز و عدم تقلیل میان این دو نوع معرفت، از نقش بنیادین معرفت گزاره ای برای دست یافتن به معرفت مهارتی مناسب سخن گفت که در آن، معرفت گزاره ای نه به شکل صریح، بلکه به گونه ای ضمنی و تدریجی در شکل بخشیدن به معرفت مهارتی حضور خواهد داشت.