فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
میزگرد سنت و تجدد
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۹
حوزه های تخصصی:
یک نظریه درباره اسامی خاص ، توصیفات معرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدال برانگیز و در عین حال اساسی، در قلمرو فلسفة زبان و منطق فلسفی، از هنگام آغاز قرن بیستم، در مورد اسامی خاص و توصیفات معرفه بوده است. فیلسوفانی که به اسامی خاص و توصیفات معرفه بوده است. فیلسوفانی که به اسامی خاص و توصیفات معرفه پرداخته اند، هم زمان با مشکلات بسیاری نیز روبرو بوده اند. در این میان یکی از جدی ترین مشکلات، مشکل اسامی – توصیفات تهی است. این مقاله نخست به معرفی و ارائة برخی از نظریات برجسته و مؤثر، از جمله نظریات ماینونگ، راسل، فرگه، استراسون و دنلان، پرداخته است. و در نهایت هم، بر پایة متون گرایش قضیه ای de dicto/ de re و تمایز قضیة شخصیه/کلیه، نظریه ای جدید دربارة اسامی خاص- توصیفات ارائه داده است؛ نظریه ای که می توان زمینه های آن را در نظریات فوق ردیابی کرد.
اندیشه: انسان مدرن و اندیشه پیشرفت
حوزه های تخصصی:
نقد، ادراک حسانی و بی حسی، آدورنو، هگل و آگاهی معذب
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای نو مارکسیسم و مکتب فرانکفورت
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
- حوزههای تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
زبان، سوسور و ویتگنشتاین
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
کتابشناسی فارسی هگل
حکومت و فرهنگ رفتاری در فلسفه سیاسی ملاصدرا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
وقتی فیلسوف بزرگی همچون ملاصدرا را دارای دستگاهی فلسفی بدانیم، نمی توانیم وی را بدون فلسفه سیاسی بدانیم، حتی اگر صدرا هیچ سخنی هم در سیاست نگفته باشد « با توجه به سخنان بسیار زیاد وی در این موضوع » ما می توانیم بر اساس فضای تفکر و افقی که برای ما باز می کند به تفکر سیاسی بپردازیم، در این فضا تمامی اصـولی که اساس فلسفه صدرا را تشکیل می دهند حضور دارند، در نتیجه بر اساس دستور زبـان مفهومی این دستگاه که بر گرفته از اصول راستـین در حقیقت وجود می باشد می توان حقایقی را در خصوص سیاست و حکومت به دست داد.
فلسفه ملاصدرا دارای چنان قوتی است که می توان بر اساس آن تعریف حکومت، جامعه، فرهنگ رفتاری، تربیت سیاسی، حقوق، قوانین، قدرت، مرجعیت، مشروعیت، حقوق بشر، آزادی، برابری، عدالت و سایر موضوعات مطرح در فلسفه سیاست را از نو در جهان اسلام نشان داد.
در نوشتار حاضر این موضوع مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت که چگونه می توان موضوعات فلسفه سیاسی را در فلسفه ملاصدرا به دست داد؟
دلیل افتراض: گزارش و سنجش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلیل افتراض یکی از پرکاربردترین روش های منطق سنتی است که منطق دانان مسلمان درباره ی ساختار و چیستی آن هم رای نیستند. از یک سوی، سهروردی و فخر رازی آن را گونه ای از قیاس شکل سوم به شمار آورده اند، و از سوی دیگر، خواجه نصیر، نه تنها آن را قیاس شکل سوم نمی داند، بلکه یک سره آن را از قلمرو قیاس بیرون کرده است. نگارنده در این جستار، پس از گزارش دیدگاه این سه منطق دان، به سنجش رای خواجه نصیر پرداخته است.
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت؛ بررسیِ رهیافت هستی شناختیِ علامه طباطبایی و فینیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت، روش فهم سعادت بر اساس ظرفیت ها و قوای طبیعی انسان است که در سنت یونانی و به ویژه در ارسطو وجود داشته و بعدها در نگرش آکوییناس و سنّت آکویینی دنبال شده است. جان فینیس، که از جمله اندیشمندان معاصر و از پیروان این سنّت اخلاقی بوده، کوشیده است به پیروی از آکوییناس مسیر فهم و تحقق سعادت آدمی را بر اخلاقِ مبتنی بر طبیعت ترسیم کند. علامه طباطبایی نیز دیدگاه های اخلاقیِ خود را بر سرشت طبیعی انسان و ظرفیت های طبیعی او مبتنی کرده و تقریری از نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی را در سنّت اسلامی به تصویر کشیده است. بررسی دیدگاه این دو اندیشمند در بُعد هستی شناسیِ ارزش ها، نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های چشمگیر، این دو دیدگاه، در نوع رهیافت واقع گرایانه و وجودشناسانه و نیز در تعداد، نحوهٔ هستی، و نوع رابطهٔ بین خیرات پایه با یکدیگر متفاوت اند. با تحلیل این تفاوت ها، به نظر می رسد رهیافت علّامه در بُعد وجودشناختیِ نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی، از توجیه معقول تر و قابل دفاع تری نسبت به فینیس برخوردار است. این مقاله می کوشد در بُعد وجودشناختیِ مسائل مربوط به نظریهٔ قانون طبیعی، دیدگاه این دو اندیشمند را درباره اخلاقِ مبتنی بر طبیعت تحلیل و بررسی کند.
عقلانیت رئالیسم متافیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان تحلیلی معاصر وجود شناسی را شاخه معرفتی مستقلی به شمار نمی آورند و به همین علت، هر گونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکی را نامشروع و بی معنا تلقی می کنند. نویسنده در این مقاله، با محور قرار دادن نوعی رئالیسم معتدل، از معناداری رئالیسم متافیزیکی جانبداری می کند. وی در ضمن، نشان می دهد بیشتر دلایلی که برای اثبات بی معنایی رئالیسم طرح شده بر پیش فرض های ضدرئالیستی استوارند و در نهایت خود ویرانگر خواهند بود. همچنین، در این مقاله، به پاره ای از زمینه های تاریخی شکل گیری ضدرئالیسم اشاره خواهد شد.
چگونگی پیدایش کثیر از واحد (نظام فیض) از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان، نشانه و معنی
تأثیر تفکر شرقی بر فلسفه و تفکر غربی
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مفهوم زمان در آراء صدرالمتالهین و نظریات نسبیتی فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
این تحقیق بر آن است که ماهیت زمان را در آراء ملاصدرا و نظریات نسبیتی موجود در قالب نسبیت خاص و نسبیت عام مورد مداقه قرار داده، به نقاط اشتراک و افتراق میان آنها بپردازد. مساله زمان همواره از منظر وجود مورد اختلاف میان فلاسفه و متکلمین متعددی بوده است. چنانچه عده ای زمان را امری موهومی دانسته و عده ای دیگر رای به وجود زمان داده و به تبع آن خصوصیاتی را برای ماهیت زمان در نظر گرفته اند. به موازات اندیشه های فلسفی محض، رویکرد مشابه ی نسبت به خوانش فلسفی زمان مطرح شده در چارچوب نظریه های فیزیکی، به خصوص فیزیک نسبیتی، به چشم می خورد که این مقاله در صدد است با رویکردی تحلیلی، همچون پلی میان اندیشه فلسفی محض و خوانش فلسفی آراء فیزیکی عمل کرده و به اشتراکات و نقاط افتراق موجود میان دو حوزه بپردازد. هر دو رویکرد به جای ارئه زمان و مکان به عنوان موجوداتی مستقل و مطلق، با یکسان در نظر گرفتن مفهوم امتداد و بعد ، به وجود ساختاری واحد که در برگیرنده هر دوی فضا و زمان است، اذعان دارند. اما دیدگاه ملاصدرا در مورد ماهیت زمان، با آنچه دیدگاه نسبی گرایانه برامده از تفسیر فلسفی نسبیت ارائه می دهد مغایر است.