فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۶۱.

تحلیل فلسفی رابطه میان قانون مداری و پیشرفت جامعه(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: تحلیل عقلی فلسفی قانون تکوینی قانون قراردادی قانون مداری پیشرفت جامعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۹۹
یکی از عرصه های مهمی که فلسفه می تواند نقش کابردی مفید و مؤثری داشته باشد، عرصه جامعه شناسی است. با همین هدف، نوشتار پیش رو با تحلیل فلسفی منطقی و با استشهاد به برخی از آیات قرآنی، به این پرسش است می گوید که میان پیشرفت یک جامعه و قانون مداری مردم آن جامعه چه رابطه ای وجود دارد؟ در این راستا، نویسنده نخست سریان قوانین تکوینی عقلی در کل عالم را تحلیل و تبیین می نماید و در پی آن اثبات می کند در جامعه نیز -اعم از اینکه «جامعه» را دارای وجود واقعی یا وجود اعتباری بدانیم- قوانین تکوینی عقلی حاکمیت دارد. طرح مسئله حاکمیت قوانین تکوینی در جامعه، از نظر منطقی به بررسی دیدگاه های مختلف و نقض و ابرام های ارائه شده درباره نوع ترکیب جامعه و اعتباری یا واقعی بودن وجود آن مسبوق است که بخشی از نوشتار پیش رو را به خود اختصاص داده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که اولاً یکی از قوانین تکوینی عقلی حاکم بر جامعه این است که «تشکیل و استمرار جامعه بدون قوانین قراردادی محال عقلی است»؛ ثانیاً و بر اساس همین قانون تکوینی عقلی، می توان یکی دیگر از قوانین تکوینی عقلی حاکم بر جامعه را به این مضمون کشف کرد: «پیشرفت یک جامعه بدون قانون مداری مردم آن جامعه، محال عقلی است». نویسنده در این نوشتار با روش تحلیلی-توصیفی و گردآوری محتویات کتابخانه ای، در پی اثبات این دو گزاره است.
۶۲.

آیا رمزی سازی واقع گرایی ساختاری را بی معنی می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رمزی سازی اشکال نیومن واقع گرایی ساختاری مشاهده ناپذیرها نظریه های علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۲
رمزی سازی یکی از روش هایی است که فلاسفه درمورد صوری سازی واقع گرایی ساختاری پیشنهاد کرده اند. کتلند (2004) ضمن ارائه توضیحاتی درمورد رمزی سازی نظریه ها و بیان مفاهیمی مرتبط با این روش، صورت بندی ای از مسئله نیومن ارائه می کند، و معتقد است که براساس بررسی و تحلیل او تقریباً می توان گفت که بیان نظریه به روش رمزی علاوه بر کفایت تجربی تنها عدد اصلی هویات جهان را به دست می دهد. در این مقاله، ضمن معرفی صورت بندی دقیق تری از بیان کتلند درمورد مسئله نیومن، تلاش می شود که استدلال او مورد مداقه قرار گیرد. به علاوه تبیینی از مسئله ارتباط ساختاری نظریه و جهان بیان خواهد شد، این کار براساس تعاریفی صورت می پذیرد که به نوعی با وام گیری از تعاریف کتلند ارائه می شوند؛ ازجمله تعریف «ساختار به طورمتافیزیکی درست»، «ساختار به طورمتافیزیکی و به طورجزئی درست»، و همچنین تعریفی از مفهوم صدق تقریبی که توجیه آن برمبنای استدلال براساس بهترین تبیین صورت گرفته است. با توضیحاتی که خواهد آمد، به نظر می رسد بتوان تلقی قابل قبول و معقولی از واقع گرایی ساختاری ارائه کرد.
۶۳.

اصل موضوعی یا استنتاج طبیعی: نگاهی به نظام استنتاج قیاسی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظام منطقی ارسطو نظریه قیاس های حملی نظام اصل موضوعی نظام استنتاج طبیعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۲۶
در نیمه نخست قرن بیستم لوکاسیاویچ در چهارچوب قواعد منطق کلاسیک نظام منطقی نظریه قیاس های حملی ارسطویی را نظامی اصل موضوعی معرفی کرده و تبیین دقیقی از این نظام ارائه داد. نظامی که در آن ضرب های Barbara وDatisi به همراه اصل این همانی، اصول موضوعه هستند و سایر ضروب قضایایی منتج با کمک قواعد استنتاجی وام گرفته از منطق گزاره ها از این دو ضرب اند. اما در نخستین سال های دهه هفتاد میلادی، اسمایلی و کرکوران با تلقی لوکاسیا ویچ از نظریه قیاس های حملی ارسطو مخالفت کردند. اسمایلی و جدی تر از او کرکوران، منطق ارسطویی را نظامی مبتنی بر استنتاج طبیعی معرفی و اصل موضوعی پنداشتن آن را دور شدن از اندیشههای ارسطو دانستند. در پژوهش پیش رو پس از معرفی هریک از این دو رویکرد و مقایسه هریک با گفته های ارسطو، دلایلی مبتنی بر استنتاج طبیعی بودن نظام منطقی قیاس های حملی در منطق ارسطو ارائه می شود.
۶۴.

دو روش در پرداختن به فلسفه دین؛ پرسش و تعبیر، پرسشگری و تعلیق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه دین فلسفه تحلیلی پرسشگری حکمت اسلامی فلسفه قاره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۸۵
         در دهه های اخیر قبل از افول ستاره فلسفه دین تحلیلی در قرن بیست ویک میلادی ادبیات فلسفه دین با این چالش مهم مواجه شد که فلسفه ورزی در باب دین منحصر به سنت فلسفی تحلیلی نیست و در نظام های فلسفی دیگر هم وجود دارد. در این صورت تفاوت آن با دیگر نظام ها چیست؟ پاسخی که مقاله به آن رسیده است، این است که در فلسفه تحلیلی اصل با پرسشگری در باب مسیحیت است و این پرسشگری در اغلب موارد منجر به تعلیق جواب یا خدشه در معرفت مندی باورهای دین می شود. در مقاله این موضوع  بحث می شود که پرسشگری تمام فعالیت فلسفی نیست و صدق معنای فلسفه ورزی در باب دین آنجاست که ما به یک تعبیر فلسفی از یک عقیده دینی دست یابیم. از سوی دیگر در نظام هایی مثل حکمت اسلامی، در پی پرسش، تعبیری از آموزه و عقاید اسلام عرضه می شود که در آن سازگاری درونی، عقل محوری و حقانیت دینی مفروض است و دنبال می شود. نوع دین و نظام فلسفی در اینجا بسیار تعیین کننده است. البته این دو نوع رویکرد، تفاوت نظام مند داشته، تضاد بنیادی با یکدیگر ندارند؛ اما در مسئله تمامیت با یکدیگر متفاوت اند.
۶۵.

هستی شناسی «جامعه»؛ مستنبط از هستی شناسی کمّ منفصل (با تأکید بر مقایسه آراء آیت الله مصباح یزدی و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کم‌ منفصل‌ عدد هستی شناسی جامعه علامه طباطبایی آیت الله مصباح یزدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۳
پرسش از وجود جامعه مبتنی بر اندیشه های فلسفی مختلف، پاسخ های متنوعی می یابد. در این مقاله مبتنی بر تبیین حکمی کمّ منفصل(عدد) در صدد پاسخ به این پرسشیم. داده های مقاله با روش اسنادی جمع آوری شده و تحلیل داده ها، مبتنی بر روش قیاسی-برهانی است. آیت الله مصباح عدد را در زمره معقولات ثانویه فلسفی می داند که وجود خارجی ندارد و علامه طباطبایی عدد را در زمره اعراض و مفاهیم ماهوی می داند. رویکرد علامه در قبال کمّ منفصل، مسیری برای اثبات وجود حقیقی جامعه خواهد گشود؛ چه آن که ایشان معتقد به وجود خارجی عدد است و لذا مبتنی بر نظر ایشان، جمع افراد در خارج منتهی به وجود حقیقی جدیدی می شود که بر پایه تعداد آن جمع هویت می یابد. اما مبتنی بر رویکرد آیت الله مصباح یزدی در قبال عدد، وجود جامعه از یک امر ذهنی فراتر نمی رود. تحلیل حکمی از عدد اگرچه برای هستی شناسی جامعه راه گشاست، اما ظرفیت آن برای پاسخ به بسیاری از موضوعات جامعه شناختی محدود است و لذا این مدخل فلسفی در کنار سایر مداخل فلسفی می تواند نظریه حکمی جامع الاطرافی در هستی شناسی اجتماعی رقم زند.
۶۶.

بررسی عالم خیال منفصل از منظر پدیدارشناسی هنری کُربن در داستان نوجوان بر اساس داستان سورنا و جلیقه آتش از مسلم ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هنری کربن عالم خیال منفصل سورنا و جلیقه آتش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۴۳
هنری کُربن فیلسوف فرانسوی است که پدیدارشناسی هوسرل را با فلسفه اسلامی و به خصوص حکمت شیخ اشراق و ملاصدرا پیوند زد. عالم خیال منفصلی که از این پیوند حاصل شد، دنیای برزخی است که حوادث و رویدادها در آن بین دو دنیای مادّی و خیالی قرار می گیرند. از جمله متونی که می توان با معیارهای عالم خیال منفصل به بررسی آن پرداخت، داستان سورنا و جلیقه آتش از مسلم ناصری است که داستان او در رده ادبیّات کودک و نوجوان قرار می گیرد. داستان سورنا و جلیقه آتش داستانی فانتزی است که موضوع آن فراواقعی بوده و در عین حال پُر از تازگی و پویایی تصویر و حاصل ذهن خلّاق نویسنده است و تناسب و همانندی های بسیاری با ویژگی های عالم خیال منفصل دارد. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عالم خیال منفصل در داستان سورنا و جلیقه آتش است. از این رو در جستار حاضر با روش توصیفی_ تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پدیدارشناسی هنری کُربن و ویژگی های عالم خیال منفصل در داستان سورنا و جلیقه آتش استخراج شد و مفاهیم مشترک واکاوی گردید. نتایج نشان داد که ویژگی های عالم خیال منفصل در لا به لای تصویرها و مفاهیم داستان کاملاً حضور دارد و بر سراسر آن، مانند فکری مسلط سایه افکنده است.
۶۷.

تمایز در مراتب هستی نزد فرفوریوس و یامبلیخوس سوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوافلاطونیان فرفوریوس یامبلیخوس مراتب هستی اقانیم کهانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۵۱
هرچند مکتب نوافلاطونی را به عنوان آخرین حلقه و میراث از زنجیره سنت فلسفی هلنیسم خوانده اند، اما ویژگی ترکیبی و تلفیقی این مدرسه فلسفی از سویی، و تنوع گرایش ها و جهت گیری های نظری و عملی درون آن از سوی دیگر، طیفی از پرسش ها را در زمینه وحدت مفهومی میان آن گرایش ها فرا روی پژوهشگران قرار داده و می دهد. از زمره نخستین پرسش ها، گذشته از پرسش مربوط به نوع و سنخ خوانش اصحاب این مدرسه از نظام های افلاطون و ارسطو، به دیدگاه هستی شناسانه فیلسوفان این سنت فلسفی بازمی گردد که گرچه بی تردید بازتابی از دیدگاه های مؤسس آن افلوطین در تاسوعات (انئادها) و به ویژه نظریه اقانیم سه گانه است، لیکن می توان نشان داد حداقل در زمینه تعداد و تکثر مراتب هستی و نسبت آنها با یکدیگر، و به زعم آنان عدم کفایت این نظریه در ربط کثرات به مبدأ یا مبادی اعلی، اختلافات و تمایزات مهمی میان آنها برقرار است، به گونه ای که در برخی موارد وحدت بنیادی میان دو نظام فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد. این نوشتار به تحلیل و مقایسه مراتب هستی نزد دو چهره از نوافلاطونیان نخستین فرفوریوس شاگرد افلوطین و یامبلیخوس شاگرد فرفوریوس و میزان قرابت و وفاداری آنان به ساختار اولیه هستی شناسی نوافلاطونیان می پردازد و نشان می دهد که با یامبلیخوس نوعی چرخش اساسی از نوع تلفیق با عناصر رمزی و کهانت در این نظام پدید آمده و نهایتاً در چارچوب مَدرَسی پروکلوس و نوشته های تأثیرگذار او تجدید بنا شده است.
۶۸.

تأملی بر تفسیر ذهنی فلسفه احتمال: شناخت احتمالاتی و ادراک غیراحتمالاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفسیر ذهنی بِیز گرایی ادراک باور اعتبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹
تفسیر ذهنی، به عنوان یکی از چهار تفسیر مرسومِ فلسفه ی احتمال، توسط فرانک رَمزی و برونو دوفینیتی برای غلبه بر برخی مشکلات بِیزگرایی معرفی شده است. این تفسیر امروزه طرفدارانی دارد و مورد توجه بسیاری از بیزگرایان است. ویژگی معرفت شناختی چارچوب بِیزی، اعتماد ذهنی (یا اعتبار) است. هدف این مقاله، بررسی بیشتر تفسیر ذهنی فلسفه ی احتمال، از منظر تنشِ بین شناخت احتمالاتی و ادراک غیراحتمالاتی است. منظور از شناخت احتمالاتی، شناختی برپایه روابط ریاضی و بویژه فرمول بِیز است که با استفاده از اعتبارها (درجات باور) میزان اطمینان از وقوع پیشامدی را ارائه می کند و در مقابل ادراک غیراحتمالاتی حاصل تفاسیر فردی یا هر نوعی دیگر از تخصیص احتمال بدون درنظرگرفتن ریاضیاتِ احتمال است. با بررسی های صورت گرفته نشان داده خواهد شد که این تنش واقعی است و راه حل ارائه شده در این مقاله این است که در پیشبینی رخدادهای مبتنی بر تفسیر ذهنی- نمی توان از ادراک غیراحتمالاتی چشم پوشی کرد.
۶۹.

دفاع از نظریه ی انگیزش موسیقی با تکیه بر مفهوم کاتارسیس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه موسیقی ارسطو کاتارسیس نظریه انگیزش نظریه بیانگری موسیقی و احساسات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۳
هنر به تعریفی نمود احساسات آدمی است. آثار هنری از یک سو دربردارنده ی احساسات خالقان خود هستند و از سوی دیگر می توانند برانگیزاننده ی احساسات مخاطبان باشند. موسیقی انتزاعی ترین هنر است زیرا تنها هنری است که در آن نه از تصاویر بصری برای انتقال مفهوم استفاده می شود و نه از کلمات و ساختارهای زبانی. موسیقی به دلیل منش غیر مفهومی و بی واسطه ی خود، می تواند بیش از دیگر هنرها عواطف و هیجانات مخاطبان را برانگیزد. فلسفه ی موسیقی شاخه ای از فلسفه است که به بررسی چیستی موسیقی، تفاوت و رابطه ی موسیقی با زبان، تأثیرات فردی و اجتماعی موسیقی، زیبایی و ارزش در موسیقی، رابطه ی احساسات با موسیقی و معناداری موسیقی می پردازد. در مبحث معناداری و رابطه احساسات با موسیقی، دو نظریه ی رقیب وجود درد. یکی نظریه ی بیانگری که احساسات هنرمند را مرجح می داند و کار موسیقی را بیان احساسات هنرمند می داند. دیگری نظریه ی انگیزش که اولویت را به احساسات مخاطب می دهد و کار موسیقی را برانگیختن احساسات شنونده می داند. پرسش اصلی این مقاله این است که کدام یک از این دو نظریه موجه تر و قابل دفاع تر است؟ کدام یک از ین دو نظریه تصویر جامع تری از رابطه ی موسیقی با احساسات ارائه می دهد؟ و کدام نظریه می تواند بهتر به ایرادات وارده پاسخ دهد؟ ابتدا هر دو نظریه را مطرح و بررسی می کنیم و به مرور استدلال های له و علیه هریک می پردازیم. نشان می دهیم نظریه ی انگیزش نه تنها تصویر موجه تری از رابطه ی احساسات با موسیقی به دست می دهد، بلکه همچنین، بهتر می تواند به ایرادات وارده پاسخ دهد. سپس مهم ترین ایراد وارد شده بر نظریه ی انگیزش یعنی «علاقه به موسیقی غمگین» را با کمک نظریات ارسطو در باب موسیقی، بالأخص نظریه کاتارسیس، پاسخ می دهیم و نشان می دهیم که چرا باور داریم پاسخ ما موجه تر از دیگر پاسخ های ارائه شده به این ایراد است.
۷۰.

تبیین مفاهیم جوهر، صفت، حالت در فلسفۀ اسپینوزا با استفاده از آراء فلاسفۀ پیش از او (بر اساس تفسیر ولفسون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جسم جوهر حالت صفت و فکر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۰
سؤال اصلی ای که در این مقاله به آن می پردازیم چنین است: آیا می توان براساس آراء فلاسفۀ یونان و قرون وسطا و دکارت در باب جوهر و عرض و نظر آنان در باب خداوند و صفات او، تعریف اسپینوزا در کتاب اخلاق از جوهر، صفت و حالت را بهتر درک کرد؟ ولفسون این گونه اسپنوزا را تفسیر کرده است و ما در این مقاله نگاهی نقادانه به تفسیر او داریم. ارسطو و دکارت به تعدد جواهر باور داشتند؛ اما اسپینوزا با تعریف خود از جوهر، نظریۀ وحدت جوهر را مطرح ساخت. از نظر اسپینوزا جوهر، موجودی است که به غیر نیازی ندارد و خودش، خود را تصور می کند. اسپینوزا با این تعریف وحدت را در جهان و موجودات جهان حاکم کرد. حالت در فلسفۀ اسپینوزا، یک شباهت به عرض در نظام فلسفیِ ارسطو دارد: تصور حالت در فلسفۀ اسپینوزا و عرض در نظام ارسطو بدون جوهر ممکن نیست؛ اما عرض در نظام ارسطویی سببِ تشخصِ جوهر است، اما در فلسفۀ اسپینوزا، جوهر مقدم بر حالت است. درحقیقت حالت نتیجۀ ضروریِ جوهر است. اسپینوزا صفت را به گونه ای تعریف می کند که نشان دهد چگونه جوهر به خودش می اندیشد و خودش را می یابد. از نظر اسپینوزا، جوهر صفات نامتناهی ای دارد؛ اما او فقط از دو صفت نام می برد: بُعد و فکر. اسپینوزا جوهر را با هرکدام از صفات این همان می داند. از نظر او جوهر همان عقل است که به خودش یعنی جسم می اندیشد و خود را می یابد. بر این اساس تعدد صفات نیز با بساطت ذات جوهر، ناسازگار نیست.
۷۱.

مطالعه قیاس ارسطویی با نگاهی به رویکردهای استلزامی و استنتاجی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قیاس ارسطو استلزامی استنتاجی استلزام سه تایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۶۴
منطق ارسطو، قدیمی ترین ساختار نظام مند استدلالی، همواره در کانون توجه بوده است. پیرامون قیاس و رابطه فی مابین مقدمات و نتیجه بیش از سایر موضوعات در طول قرن ها بحث و جدل شکل گرفته است. در قرن بیستم پس از گسترش منطق کلاسیک، مجالی دست داد تا قیاس و به ویژه رابطه بین مقدمات و نتیجه با دقت نظر بیشتری در چهارچوب مبانی منطق جدید مورد ارزیابی قرار گیرند. در نیمه قرن بیستم ژان لوکاسیاویچ تقریر شرطی-استلزامی از قیاس را در چهارچوب نظام اصل موضوعی ارائه کرد. بنا بر نظر لوکاسیاویچ بهترین تبین از قیاس، تعبیر آن به تک گزاره ای شرطی متشکل از دو مقدمه عطف شده در جایگاه مقدم و نتیجه در جایگاه تالی است. بیست سال بعد، تیموتی اسمایلی و جان کرکوران مستقل از یکدیگر به نقد دیدگاه لوکاسیاویچ پرداختند. بنا بر نظر این دو منطق دان قیاس استنتاج است و می بایست در چهارچوب نظام استنتاجی و به ویژه استنتاج طبیعی ارزیابی شود. در دهه هشتاد، پل ثام، تبین سومی از قیاس به نام استلزام سه تایی را معرفی کرد. بنا بر نظر ثام قیاس گزاره ای شرطی بدون مقدم عطفی است. در این مقاله سعی بر آن است پس از معرفی اجمالی هر یک از سه نظریه، به بررسی تلقی استلزامی و استنتاجی و نسبت بین این دو رویکرد با قیاس ارسطویی پرداخته شود.
۷۲.

تحلیل فلسفی چگونگی ارتباط حجّت اصولی با توجیه معرفت شناختی به واسطه ی مباحث فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حجت توجیه فلسفه اخلاق معرفت شناسی و عقلانیت عملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۵
کارآمدی فقه در عصر حاضر به عنوان یکی از شاخص ترین علوم در میان سایر شاخه های علوم اسلامی، ارتباط مستقیمی با میزان پاسخگو بودن منطق استنباطِ دینی در زمان فعلی و مقتضیات آن دارد. در همین راستا در ادبیات برخی از علمای اصولی معاصر، ضرورت تدوین فلسفه علم اصول فقه موردتوجه قرار گرفته و اقدامات اولیه ای همچون چارچوب بحث از سوی اندیشمندان این حوزه ارائه شده است. ازآنجاکه بررسی مبانی معرفتی، همواره یکی از ارکان تفکر فلسفی است، معرفت شناسی علم اصول فقه نیز بخشی از فلسفه علم اصول به حساب می آید. طبق یافته های این پژوهش از طریق توصیف و تحلیل محتوا چگونگی ارتباط حجت اصولی و توجیه معرفت شناختی یکی از مهمترین راه های تسری مباحث شناختی به مباحث اصولی محسوب می شود. در صورت اثبات این مدعا، زمینه پیاده سازی انواع نظریه های معرفتی همچون درون گرایی و برون گرایی معرفتی و سازوکارهای توجیه مثل مبناگروی و انسجام گروی در حجت اصولی مهیا خواهد شد. متعاقب این امر اجرای لوازم معرفتی هر مبنای اصولی، موجب ارتقاء نظام حجیت و تقریب منطق استنباط در شریعت اسلامی با معرفت شناسی معاصر می شود. با این وجود ارتباط شهودی حجت و توجیه به تنهایی موجب اثبات این تلازم نیست به خصوص اینکه بحث های زیادی درباره جدایی باور موجه (عقلانیت نظری) از عمل بر اساس آن (عقلانیت عملی) در معرفت شناسی وجود دارد. این مقاله درصدد اثبات ارتباط حجت اصولی با توجیه معرفت شناختی و ارئه تصویری روشن از ثمرات آن در اصول فقه است.
۷۳.

هنر، حقیقت، ابتذال (بازاندیشی حقیقت هنر در مبانی صدرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هنر حقیقت ابتذال خیال عشق ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۲۵
دنیای مدرن با ورود به تمامی ساحات زیست بشر و جای دادن خود در متن واقعیت، چنان عرصه را بر امر متعالی تنگ کرده که گویا ردپایی از آن در متن وقایع برجای نمانده است. در راستای برون رفت از بحران پدیدآمده، صدرالمتألهین چهره کارآمدی است که نظام حکمی خود را بر پایه مبانی و اصولی استوار کرده که پیش از او کمتر به عنوان زیربنای یک اندیشه فلسفی مورد توجه قرار گرفته است. حرکت جوهری ماده و تطور نفس از ماده تا ملکوت، تشکیک وجود و ذومراتب بودن نفس، جایگاه عالم خیال به عنوان واسطه ای میان ماده و عقل، اتحاد نفس با عقل فعال، عین الربط بودن پدیده ها به ذات مستقل الهی و نیز اصول عشق شناسی او، در زمره این مبانی اند. این اصول و مبانی، موجب بروز تأثیری قابل ملاحظه و نگرشی متفاوت در شناخت هنر و تبیین فرایند و به تبع آن، فرآورده های هنری گردیده و مرزی قابل تأمل میان امر حقیقی و امر مبتذل ترسیم نموده است. عنایت خاص صدرا به حضور امر متعالی در متن پدیده ها، تبیین فلسفی تصویرگری خیال در خلق هنر و جایگاه میانی معنی دار آن، هویت امری انسان، تشبه انسان به خدا در مرتبه خیال، رابطه دوسویه عشق انسانی و هنر و نیز قدسی بودن ساحت هنر اصیل، از جمله دستاوردهای این نگرش، به شمار می-رود. در این نوشتار، علاوه بر مطالعه اصول وجودشناختی و معرفت شناختی ملاصدرا و تأثیرات آن در فرایند آفرینش هنر، سعی بر آن است که از حقیقت و ابتذال در هنر، الگویی مبتنی بر مبانی استخراج گردد.
۷۴.

بررسی تطبیقی مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم با مبانی حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم ملاصدرا تطبیق و همسویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۶
مبانی هستی شناسی مکانیک کوانتومی دیوید بوهم در قالب م فاهیمی مخالف با رویکرد فلسفی رایج در مکانیک کوانتومی (تعبیر کپنهاگی) مورد توجه فیلسوفان علم بوده است. این پژوهش می کوشد با رویکرد توصیفی تحلیلی، ب ا ملاحظه محدودیت های مترتب بر تبیین های پوزیتیویستی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه صدرایی، چشم انداز جدیدی را برای فهم و تکمیل مبانی فلسفی علوم جدید ارائه ده د. در واقع مسأله اصلی، این پرسش است که حکمت متعالیه چگونه و چه مقدار در تکمیل مبانی هستی شناسانه رویکرد بوهمی نقش دارد و آیا امکان دارد دریچه جدیدی برای مقارنه فلسفه اسلامی و فلسفه علم غربی گشود؟فرضیه بنیادی این پژوهش این گزاره است که نظریه بوهم در مکانیک کوانتومی اولاً رویکرد جدیدی در نگاه به جهان را پیش روی ما قرار می دهد و ثانیاً، هرچند از حیث مواجهه با مسائل وجودی در فلسفه فیزیک نگرش متفاوتی را عرضه می کند؛ اما به دلیل تکیه بر روی ساختارهای اثبات گرایانه، دچار ضعف جدی است که باید طی یک روند تکاملی اصلاح گردد.نتایج حاصل از این پژوهش مشخص می کند که علی رغم خاستگاه متفاوت مبانی فلسفی دیدگاه های بوهم و ملاصدرا، می توان مفاهیم هستی شناسانه ای نظیر؛ کل تجزیه ناپذیر و بهم پیوسته بوهم و اصالت وجود ملاصدرا، جهان هولوگرافیک و نظم مستتر و نامستتر بوهم با مراتب تشکیکی وجود صدرا، کل تمام جنبش بوهم و حرکت جوهری ملاصدرا و عنصر اطلاعات و شعور در نظر بوهم با زنده بودن جهان هستی از دید ملاصدرا را تطبیق داده و شاخصه های قرابت و همسویی را مشخص کرد.
۷۵.

ارزیابی انتقادات کروسیوس به نظریه جهان های ممکن لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئودیسه بهترین جهان ممکن اصل جهت کافی اصل بهترین ضرورت شرطی آزادی الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۲۵
دغدغه لایب نیتس در طرح نظریه ی بهترین جهان ممکن، دفاع از صفات مطلق الهی در برابر شبهه شرور بود. از نظر او با توجه به صفات مطلق الهی، جهان ممکن کنونی که اقتضای صفات خداوند است، می بایست بهترین جهان ممکن باشد. اما از نظر کروسیوس اعتقاد لایب نیتس در خصوص بهترین بودن جهان ممکن، به جهت وابستگی ارگانیک به صفات مطلق الهی، تخلف ناپذیری اراده الهی از اقتضائات این صفات و حاکمیت اصل جهت کافی بر رفتار همه موجودات از جمله خداوند، اختیار الهی را با چالش مواجه نموده و به لحاظ اخلاقی خطرناک است. کروسیوس با تحلیل مفهومی «بهترین جهان ممکن» این مفهوم را اولاً ناممکن و ثانیاً غیرقابل اثبات می داند. از نظر او با وجودِ شرور بالفعل در جهان کنونی، مدافع چنین استدلالی گرفتارِ ناواقع گرایی و خوش بینی فلسفی است. همچنین نقدهای کروسیوس به اصل جهت کافی، ضرورت شرطی و اصل بهترینِ لایب نیتس، در فهم دیدگاه او بسیار حایز اهمیت است. از مزایای دیدگاه او واقع گرایی، توانایی بیشتر در توجیه شرور موجود در عالم با توجه به «خیلی خوب» پنداشتنِ جهان بالفعل و سهولت فهم دیدگاه او در موضوع اختیار و آزادی برای عوام ، می باشد. در مقابل درک سطحی از مفهوم آزادی و عدمِ توجه به استلزامات صفت حکمت الهی و تاثیرگذاری آن بر تقویت، جهت دهی و تحدید اراده آزادِ خداوند در خلق موجودات، از معایب دیدگاه او در موضوع اختیار می باشد. نوآوری نوشتار پیشِ رو تبیین تئودیسه ی بدیع کروسیوس، مزایا و معایب آن است.
۷۶.

بررسی تطبیقی دیدگاه اشاعره و ملاصدرا در نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی با توجه به قاعده: «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشاعره ملاصدرا فاعلیت الهی فاعلیت غیرالهی قاعده «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۱
در تبیین نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی، قاعده «لامؤثر فی الوجود الا الله» مورد پذیرش و تأکید اشاعره و ملاصدرا است. لکن هر کدام، تفسیری متفاوت از این قاعده ارائه کرده اند. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی – انتقادی، با بررسی تطبیقی میان این دو دیدگاه درپی فهم پاسخ به این سؤال هستیم که تبیین، مبانی و لوازم دو دیدگاه از فاعلیت الهی و غیرالهی برپایه قاعده مزبور چیست؟ اشاعره بر اساس این قاعده، هرگونه علیت و تأثیر و تأثُّر را در میان فاعل های غیر الهی انکار کرده اند و فقط فاعلیت مستقیم الهی را برای همه افعال می پذیرند. اما ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی خود در حکمت متعالیه، ضمن اثبات فاعلیَّت قریب الهی برای تمامی افعال، نقشی را نیز برای فاعل های غیرالهی در افعال می پذیرد و گونه ای از تأثیر و تأثُّر در میان مخلوقات را اثبات می کند. هر دو دیدگاه دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند و هیچ یک از آن دو خالی از اشکال به نظر نرسید. با این حال به نظر می رسد از میان تبیین های متعدد و مختلفی که از دیدگاه ملاصدرا ارائه شده است، تبیینی که ملاعلی مدرس از آن ارائه کرده، تا حد زیادی پیراسته از اشکالات می گردد.
۷۷.

رویکردی نو در تبیین انتزاع مفاهیم فلسفی؛ از منظر حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مفهوم ماهوی مفهوم فلسفی علم حضوری انتزاع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
نحوه انتزاع مفاهیم یکی از مسائل مهم معرفت شناسی است. در بین فیلسوفان مسلمان، علامه طباطبائی اولین متفکر مسلمانی است که این مسئله را به صورت مستقلی بررسی کرده است. شاگردان ایشان - از جمله مصباح یزدی - نیز آراء مختلفی در این زمینه مطرح کرده اند. از نظر علامه مفاهیم فلسفی مابازاء عینی ندارند و بایستی برای منشأ انتزاع آن ها تبیین متفاوتی (نسبت به منشأ انتزاع مفاهیم ماهوی) یافت. وی در کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» بر این اعتقاد است که «حکم» منشأ انتزاع این مفاهیم است. مصباح یزدی نیز به پیروی از استاد خویش به دنبال راهی برای تبیین منشأ انتزاع این مفاهیم است، چرا که این مفاهیم را فاقد مابازاء عینی می داند. از نظر وی علم حضوری به حالت های نفسانی، به ضمیمه کندوکاوهای ذهنی، منشأ انتزاع این مفاهیم است. در مقاله پیش رو، نشان دادیم که این راهکارها خالی از اشکال نیست. همچنین با بررسی دو مورد از مفاهیم فلسفی (مفهوم علم و معلول) نشان دادیم که این مفاهیم همچون مفاهیم ماهوی «مابازاء عینی» دارند و مستقیماً از علم حضوری به دست می آیند.
۷۸.

چیستی «گزاره های نخستین» در فلسفه ارسطو و نسبتِ آن با بدیهیاتِ شش گانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو معرفت گزاره های نخستین بدیهیات تجربیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۲۰۶
مسئله ی اساسیِ این پژوهش تحلیلِ ماهیّتِ گزاره های نخستین(τἀ πρῶτον : تا پُروتون) در فلسفه ی ارسطو و هدف از آن کشفِ نسبتِ این گزاره ها با بدیهیّاتِ شش گانه و نقدِ آن است. ارسطو در تحلیلِ پَسین، گزاره های نخستین را در در پاسخ به مسئله ی تسلسلِ معرفتی، مطرح می کند. این گزاره ها با دو ویژگی شناخته می شوند: 1- متعلَّقِ معرفت اند و شروطِ آن همچون کلیّت و ضرورت را دارا هستند 2- هیچ میانجیِ اثباتی ندارند. در این پژوهش آشکار می گردد نسبتِ گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطو با بدیهیّات دوره ی اسلامی عموم و خصوصِ مطلق است؛ بدین معنا که بدیهیّات اعمّ از این گزاره ها هستند؛ امّا از طرفی گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطویی اعمّ از «اولیّات» در دوره ی اسلامی هستند. ارسطو از بینِ بدیهیّاتِ شش گانه، دو دسته از آنها یعنی اولیّات و فطریّات را در ذیلِ گزاره های نخستین می گنجاند. اخراجِ محسوسات و متواترات از دایره ی گزاره های نخستین به دلیلِ فقدانِ شروطِ معرفت و اخراجِ تجربیّات و حدسیّات به دلیلِ اثبات پذیری و علّت داشتنِ آنهاست. در فلسفه ی ارسطویی سلسله ی عِلل گزاره های تجربی نمی تواند تا بی نهایت ادامه پیدا کند؛ امّا وی در بیانِ اصولِ اثبات ناپذیر طبیعت و روشن کردنِ سنخِ آنها ناکام است. همچنین عدمِ ارائه ی ملاکِ مناسبی برای تشخیصِ گزاره های نخستین از سایر گزاره ها نظامِ منطقی-فلسفی وی در بابِ ساختارِ «دانش های برهانی» را دچار چالشِ جدّی می کند.
۷۹.

بررسی وضعیت تولیدات علمی و هم رخدادی واژگان حوزه فلسفه بر اساس مقالات نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه تحلیل هم رخدادی علم سنجی وب اُو ساینس تولیدات علمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۷
فلسفه هنر و علم تفکر و کسب بینش در مورد جهان و چیستی ها است. شناسایی زمینه های پژوهشی و محدوده موضوعات آن مهم به نظر می رسد، این پژوهش با هدف رسیدن به درک جامعی از روند و ساختار موضوعی مقالات حوزه فلسفه انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی با رویکرد علم سنجی که به تحلیل محتوای متون با استفاده از هم رخدادی واژگان و تحلیل شبکه های اجتماعی پرداخته است. جامعه پژوهش حاضر شامل مقالات حوزه فلسفه است که در پایگاه وب آو ساینس برای بازه 5 ساله 2017-2021 در نمایه استنادی هنر و علوم انسانی منتشر شده است، نهایتا 4829 مقاله به منظور ترسیم جامعی از ساختار فکری دانش در حوزه فلسفه انتخاب شد. برای تحلیل داده ها و ترسیم نقشه علمی از بستهR bibliometrix بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بیشترین افزایش در مدارک منتشر شده در 3 سال گذشته رخ داده است، فیشر (Fischer) پرکارترین نویسنده در سال های اخیر بوده است. کشورهای آمریکا و انگلستان دو کشور برتر به لحاظ دریافت استنادهای حوزه علمی فلسفه هستند. برجسته ترین سازمانINST philosophy است. «کانت» و «فلسفه تجربی» بیشترین فراوانی را در بین سایر کلیدواژه ها داشتند. پژوهش های حوزه فلسفه به چهار خوشه تقسیم شده؛ خوشه های «مکاتب و نحله های فکری فلسفی» و «عمل گرایی» به عنوان خوشه با تراکم بالا و توسعه یافته شناخته شدند و خوشه های «فلسفه تجربی» و «فلسفه» خوشه های محوری اما توسعه نیافته بودند. با توجه به یافته ها و فراوانی بالای کلیدواژه کانت و روابط این کلیدواژه با دیگر کلیدواژه ها می توان به این نکته پی برد که آراء و نظریات کانت همچنان مورد توجه و وزنه سنگینی در مباحث فلسفی است. همچنین با توجه به خوشه های مستخرج، مشاهده شد که این پژوهش ها از تنوع بالایی برخوردار نیستند و مباحث مغفول مانده فلسفی بسیاری به نظر می رسد، هنوز وجود دارد.با تحلیل موضوعات مربوط به مدارک حوزه فلسفه، پیشرفت های علمی و روندهای همکاری علمی این حوزه برجسته می شود و این می تواند به سیاست گذاران و محققان کمک کند تا علاوه بر درک وضعیت فعلی تحقیقات فلسفی نسبت به پیش بینی و شناخت آینده نیز گام هایی بردارند.
۸۰.

نقد و بررسی اشکالات هیوم بر برهان امکان و وجوب، بر مبنای تقریر سینوی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: امکان ماهوی امکان احتمالی برهان امکان و وجوب ابن سینا هیوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
در تقریر سینوی از برهان امکان و وجوب بر اساس بداهت ثبوت واقعیت، موجود خارجی به حسب ذاتش یا ضروری الوجود است یا ضرورتی نسبت به وجود و عدم ندارد و وجودش از ناحیه موجود واجبی تأمین می گردد که خارج از سلسله ممکنات است. لایب نیتس امکان را به معنای جواز تردید در قضایای ناظر به واقع دانسته است و راه رهایی از این تردید را قبول واجب الوجودی می داند که به عالم ضرورت بخشیده باشد. هیوم در اشکال بر برهان امکان و وجوب با نظر به تقریر لایب نیتس بیان می کند که اولاً صرف جواز تردید در موجودات خارجی موجب تثبیت واجب الوجود نمی شود؛ چراکه این تردید درمورد واجب الوجود نیز جریان دارد. ثانیاً مفهوم واجب الوجود ناسازگار است؛ زیرا ضرورت تنها وصف قضایای تحلیلی واقع می شود، نه قضایای ناظر به واقع؛ لذا می توان در وجود واجب تردید کرد که این مسئله با واجب بودن آن سازگار نیست. در این مقاله قصد داریم بر اساس روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر اصول و مبانی تقریر سینوی به این اشکالات پاسخ دهیم و بیان نماییم که اولاً امکان به معنای عدم ضرورت ذاتیِ واقعیت خارجی نسبت به وجود و عدم است که می توان از آن به وجود واجب منتقل شد؛ بنابراین لایب نیتس امکان احتمالی و امکان ماهوی را با هم خلط کرده است. ثانیاً اسناد وجوب به یک شیء در مقام تصور ذهنی و در مدار حمل اولی مستلزم تحقق خارجی آن نیست تا با جواز تردید در تحقق آن، ناسازگاری داشته باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان